یک معلم خوب
یک معلم خوب می تواند امید را القا کند ، تخیل را روشن کند و عشق به یادگیری را تزریق کند.
یک معلم خوب می تواند امید را القا کند ، تخیل را روشن کند و عشق به یادگیری را تزریق کند.
حال ما با خدا و ریا با زخم پیشانی/ درس هایی از بیان اهل بیت(ع)
تقرب و نزدیکی به خدا غایت آروزهای انسان مومن است که راه های مختلفی دارد؛ امام رضا (ع) راهی آسان برای برآورده شدن این آرزو توصیه کرده اند. سجود یکی از برترین حالت آدمی است که که به زیبایی عبد بودن بنده را به تصویر می کشد. برای همین است که به کرات در قرآن بر آن توصیه شده و خداوند در آیه 77 سوره مبارکه حج می فرماید: «ای کسانی که ایمان آورده اید! رکوع کنید و سجده کنید و پروردگارتان را بپرستید و نیکی کنید شاید رستگار شوید».
پیامبر اکرم (ص) نیز می فرمایند: «زمینی که مؤمن بر آن سجده می کند نورش تا آسمان می رود.» و امیرمومنان علی (ع) فرموده اند: «بنده را به خدای سبحان نزدیک نکند مگر سجود و رکوع بسیار.»
امام رضا (ع) می فرمایند: «نزدیکترین حال بنده به خداوند عزّ و جلّ زمانی است که در سجود است و این سخن خداوند تبارک و تعالی است، آن جا که می فرماید: «سجده کن و به خدا نزدیک شو» .
امیرمومنان علی (ع) نیز در این باره فرموده اند: «سجده را طول دهید؛ زیرا هیچ چیز برای ابلیس سخت تر و ناخوشایندتر از این نیست که فرزند آدم را در حال سجده ببیند؛ چرا که به او فرمان سجده کردن داده شد، اما سرپیچی کرد.»
البته در مواردی نیز از سجده نهی شده است همچون زمانی که انسان برای ریا سجده می کند، آنچنان که امیرمومنان علی (ع) در این باره می فرمایند: «رسول خدا صلی الله علیه و آله مردی را دید که پیشانی اش زخم شده است. فرمود: «هرکه در صدد غلبه بر خدا بر آید، خداوند او را مغلوب کند و هرکه از دَرِ فریب با خدا درآید، خداوند فریبش دهد . چرا پیشانی ات را از زمین دور نمی داری و چرا صورتت را زشت کرده ای؟!»
أَمَّن یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَیَکْشِفُ السُّوءَ وَیَجْعَلُکُمْ خُلَفَاء الْأَرْضِ أَ إِلَهٌ مَّعَ اللَّهِ قَلِیلًا مَّا تَذَکَّرُونَ ﴿نمل،۶۲﴾
یا [کیست] آن کس که درمانده را چون وی را بخواند اجابت می کند و گرفتاری را برطرف می گرداند و شما را جانشینان این زمین قرار می دهد آیا معبودی جز خدا هست؟ چه کم پند می پذیرید.
این آیه به مواقع استجابت دعا اشاره می کند و در مقابل ادعای آنان که می خواهند دعا را جانشین عمل کنند و نیز ادعای آنان که منکر تاثیر دعا در همه حالات هستند، می ایستد. در حقیقت ما در میان مومنان به سه گروه برمی خوریم:
1. گروهی معتقدند که دعا تنها وسیله برای درمان همه مشکلات و باز کردن همه گره ها و به دست آوردن همه چیز است. اینان می گویند به جای کار کردن، آمادگی داشتن، زمینه چینی، جست و جو کردن، اندیشیدن، آموختن و معالجه کردن، باید به درگاه خدا دعا کرد، برای موفقیت در امتحان، پیروزی در جنگ، و معالجه بیماری ها و هر چیز دیگر.
اما اسلام این ادعا را رد می کند. زیرا اسلام تاکید می کند که خداوند برای هر چیزی اندازه و سببی قرار داده است و اگر انسان بخواهد به خیر و رستگاری و پیروزی دست یابد، باید کار کند و آمادگی کسب کند. داستان حدیث شریف درباره شتر مجروح و دعا کردن زنی که صاحب این شتر بود، معروف است. پیامبر به او فرمود تو باید مقداری قطران را نیز به دعایت بیفزایی، یعنی باید علاجی به کار ببندی و بعد از آن به درگاه خداوند دعا کنی.
پیامبر در زندگی خود اهل کار بود و در جنگیدن هم برنامه ریزی داشت و در هنگام بیماری خویش را معالجه می کرد. سیره همه پیامبران و اولیا و امامان نیز چنین بوده است، دعا کردن جانشین تلاش و کار نیست، بلکه انسان باید در کنار تلاش و کار کردن دعا کند.
2. گروهی دیگر چون سکولارها می گویند دعا کردن هیچ اثری ندارد و انسان باید تلاش و کار کند و آمادگی کسب کند و زمینه چینی کند، بدون آن که دعا خیچ اثری داشته باشد، بلکه کارها و موفقیت تنها به خود انسان باز می گردد. این سخن نیز در این آیه شریفه به صراحت رد شده است.
انسان مضطر، یعنی کسی که همه تلاشش را برای فراهم کردن اسباب و آماده کردن پیروزی و دفاع و درمان کرده است و بعد از این همه مضطر شده، یعنی نتوانسته به نتیجه برسد. نه به سبب کوتاهی، بلکه به علت ناتوانی و به بن بست رسیدن، این انسان اگر به درگاه خداوند دعا کند، خداوند او را اجابت می کند و آسیب را از او دور می کند.
3. گروه سوم، گروهی هستند که اعتدال دارند و با اصول صحیح قرآنی تربیت شده اند. این گروه همچنان که قرآن کریم می گوید، معتقدند که انسان باید تمام تلاشش را بکند و در کنار تلاش باید با خداوند مناجات کند تا گمان نکند که دعایش همه چیز است و نیز گمان نکند که همه چیز مرتبط با اوست تا طغیان کند و منحرف شود و مسبّب نقش را فراموش کند.
بعد از این مرحله اگر انسان همه تلاشش را کرد و مضطر شد، طبیعی است که به درگاه خدا دعا می کند و خداوند او را اجابت می کند و آسیب را از او دور می کند.
این آیات و آیات دیگری که پس از آن می آید به وضوح دلالت بر چنین تفکری دارد. در آیه بعد می خوانیم: أَمَّن یَهْدِیکُمْ فِی ظُلُمَاتِ الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَمَن یُرْسِلُ الرِّیَاحَ بُشْرًا بَیْنَ یَدَیْ رَحْمَتِهِ أَ إِلَهٌ مَّعَ اللَّهِ تَعَالَی اللَّهُ عَمَّا یُشْرِکُونَ ﴿۶۳﴾ یا آن کس که شما را در تاریکی های خشکی و دریا راه مینماید و آن کس که بادها[ی باران زا] را پیشاپیش رحمتش بشارتگر میفرستد آیا معبودی بجز خدا هست؟ خدا برتر [و بزرگتر] است از آنچه [با او] شریک می گردانند.
این آیه آفرینش و سبب ها و مسائل طبیعی را که خداوند متعال آفریده است بیان می کند. اینها اموری طبیعی و تکوینی هستند که خداوند متعال خلقشان کرده تا انسان ها از میان این اسباب نقش خود را بیافرینند و به درجه جانشینی خدا در زمین برسند.
قرآن این چنین بر تکیه کردن بر اسباب طبیعی و تلاش تاکید می کند و این که انسان مضطر نمی تواند به اسباب طبیعی تکیه کند، باید روی به سوی خداوند بیاورد تا پاسخش را بیاید و خداوند آسیب و ضرر را از او دور کند، این مبنایی میانه درباره دعاست.
یک مسئله باقی ماند و آن ارتباط میان اضطرار و این نکته است که خداوند فرد مضطری که او را می خواند به مقام جانشینی خود در زمین می رساند: وَیَجْعَلُکُمْ خُلَفَاء الْأَرْضِ.
تفسیرهای ماه رمضان امام موسی صدر
رمضان، ماه سخن گفتن خدا و بنده اش/ به روایت آیت الله آقا مجتبی تهرانی
ماه نزول همه کتب آسمانی بر پیامبران
طبق آنچه که ما در معارف مان داریم، مطلب این است که این ماه، ماهی است که ربّ با عبدش سخن گفته است. به حسب روایتی از امام صادق(علیه السلام)، کتب آسمانیه از تورات و انجیل و زبور تا قرآن، همه در ماه مبارک رمضان به پیامبران الهی نازل شده است. یعنی این ماه، ماهی است که خداوند با بندگانش سخن گفته است و آن ها را مورد خطاب قرار داده و مورد عنایت خاصّه خودش قرار داده است.
همچنین محبوب و مولا، اجازه فرموده است که بنده در این ماه از هر دری با او سخن بگوید. این مطلب در روایات ما هست و تأکید هم شده که خدا به من اجازه داده است که در این ماه با او حرف بزنم. به تعبیر دیگر این ماه، ماه سخن گفتن بین «محبوب و مُحبّ» و «مُحبّ و محبوب» است؛ ماه گفتگوی «ربّ با عبد» و «عبد با ربّ» است. از طرفی ماه سخنان ربّ را تکرار کردن و لذت بردن است و از طرف دیگر ماهی است که عبد سخنانش را با ربّش میگوید.
ماه رمضان؛ بهار قرآن
در روایات بسیار داریم که در ماه مبارک رمضان، به قرائت قرآن سفارش شده است. در روایاتمان نسبت به این موضوع، تعبیرات مختلفی داریم. این روایت از امام باقر(علیه السلام) نقل شده است و معروف است: «لِکُلِّ شَیْءٍ رَبِیعٌ وَ رَبِیعُ الْقُرْآنِ شَهْرُ رَمَضَان» هرچیزی بهاری دارد و بهار قرآن ماه مبارک رمضان است. یا روایتی که از امام صادق(علیه السلام)است که راجع به ماه ها حضرت می فرماید: «فَغُرَّةُ الشُّهُورِ شَهْرُ اللَّهِ عَزَّ ذِکْرُهُ وَ هُوَ شَهْرُ رَمَضَانَ» تا به این جمله می رسد: «فَاسْتَقْبِلِ الشَّهْرَ بِالْقُرْآنِ» تو به این ماه با قرآن رو بیاور!
یا در آن خطبه معروفی که از پیغمبر اکرم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) نقل شده است، حضرت فرمود: «أَیُّهَا النّاس… إِنَّهُ قَدْ أَقْبَلَ إِلَیْکُمْ شَهْرُ اللَّهِ بِالْبَرَکَةِ وَ الرَّحْمَةِ وَ الْمَغْفِرَة» تا اینجا «وَ مَنْ تَلَا فِیهِ آیَةً مِنَ الْقُرْآنِ کَانَ لَهُ مِثْلُ أَجْرِ مَنْ خَتَمَ الْقُرْآنَ فِی غَیْرِهِ مِنَ الشُّهُور». این تعبیر هست که اگر کسی یک آیه از قرآن را در این ماه تلاوت کند، اجر او مثل این است که در ماه های دیگر یک ختم قرآن کرده باشد. این اجرِ خیلی زیادی است.
ختم قرآن؛ سنت ائمه: در ماه مبارک رمضان
یک روایت در وسائل از مُقنع مفید(رضوان الله علیه) نقل شده که در آن آمده حضرات ائمه در ماه مبارک رمضان ده ختم قرآن میکردند. یعنی هر سه روز، یک ختم قرآن. روایتی است که محدث قمی از مرحوم مجلسی(رضوان الله علیه) نقل میکند که در یک حدیث هست که بعضی از ائمه(علیهم السلام) در ماه مبارک رمضان، چهل ختم قرآن می کردند و اگر هر ختم قرآن را ثوابش را به روح مقدس یکی از چهارده معصوم(علیهم السلام) هدیه کند، ثوابش مضاعف میشود. در آن روایت دارد که هر ختم قرآنی که می کردند، ثوابش را به یکی از معصومین(علیهم السلام) هدیه می کردند. این ها یعنی چه؟
چرایی تلاوت فراوان در رمضان
در روایت دارد اجر چنین کسی که قرآن می خواند آن است که در روز قیامت با ائمه(علیهم السلام) باشد. این همه سفارش می کنند که در ماه مبارک رمضان هر چه می توانید قرآن تلاوت کنید، برای این است. اهل معرفت می گویند قرآن کلامی است که از مصدر وحی برای بندگان صادر شده و نزول پیدا کرده است. تلاوت قرآن، یادآور این معنا است که در این ماه، خدا بندگان را مخاطب قرار داده است و این معارف را به وسیله انبیائش برای آن ها فرستاده است.
«أَیُّهَا النّاس»، «أَیُّهَا المُؤمِنون»، این خطاب های قرآنی یک افتخار برای بندگان است. مایه افتخار و مباهات است. قرآن خواندن در این ماه به این معنا است که برای انسان یادآور این نکته است که در این ماه من مورد عنایت الهی قرار گرفتهام و او به وسیله انبیائش مرا مخاطب قرار داده است و من را به حساب آورده و مرا از بقیه حیوانات جدا کرده و این معارف را برای من فرستاده است. خودِ این لذت بخش است!
لذت تکرار خطاب محبوب
در یک روایت هست که زین العابدین(صلوات الله علیه)در این ماه سخن که می گفت، سخن او یا آیات الهی بود و یا دعا. این ها همه گویای این معنا است که خودِ این تکرار کلام ربّ لذت بخش است. یعنی اگر یک رابطه محبت، بین مُحبّ و محبوب باشد، اقتضایش این است که انسان سخن محبوبش را یادآوری کند. چقدر هم لذت می برد که محبوب این سخنان را به من گفته است! اگر مُحبّ، مُحبّ واقعی باشد سخن محبوب برای او لذت بخش است و تکرار آن به او جلا میبخشد و به روحش صفا میبخشد. لذا ما در روایات می بینیم که اینطور سفارش شده است که قرآن نازل را تلاوت کنید.
ماه باز شدن درب های آسمان و استجابت همه دعاها
این تعبیراتی که ما در روایاتمان نسبت به ماه مبارک رمضان داریم که از امام صادق(علیه السلام) منقول است که علی(علیه السلام) فرمود: «عَلَیْکُمْ فِی شَهْرِ رَمَضَانَ بِکَثْرَةِ الِاسْتِغْفَارِ وَ الدُّعَاء» یعنی هیچ کدام از خواسته هایت را کنار نگذار! هر خواستهای داری بگو! معنای «کثرت» این است؛ چه مادی، چه معنوی، این خواستهها را با خدا در میان بگذار و از او تقاضا کن.
ما نسبت به ماه مبارک رمضان این را داریم که «إِنَّ أَبْوَابَ السَّمَاءِ تُفَتَّحُ فِی أَوَّلِ لَیْلَةٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ»؛ تمام درب های آسمان، از شب اول ماه رمضان تا آخرین شب باز شده است. در روایت «درب ها» دارد. این تعبیر «ابواب» که در اینجا هست، این یعنی چه؟
روایت از علی(علیه السلام) دارد: «أَلَا وَ أَبْوَابُ السَّمَاءِ مُفَتَّحَةٌ مِنْ أَوَّلِ لَیْلَةٍ مِنْه»؛ آگاه باشید که درب های آسمان -تعبیر به «ابواب» می کند- از شب اول ماه مبارک رمضان باز است. فقط به یک نکتهاش اشاره کنم؛ یعنی تمام حُجُب از ناحیه ربّ، برداشته شده است. در این ماه دیگر هیچ حجابی نیست. یعنی از ناحیه خداوند نسبت به بندگانش هیچ حجابی نیست. هیچ دری بسته نیست؛ اصلاً و ابداً. تمام درب ها باز است. اگر بخواهیم این را تنزّل بدهیم باید بگوییم، هر تقاضایی -اگر متناسب با دربی از درب های رحمت الهی باشد- این تقاضا به ربّ می رسد؛ هر تقاضایی! چه مادی و چه معنوی به ربّ می رسد و به هیچ مانعی از آن ناحیه برخورد نمی کند. چون ابواب سماء باز است.
نتیجه آن چیست؟ نتیجه آن این است که این تقاضاها در این ماه بی جواب نمی ماند. به تعبیر روز هیچ دعایی به بایگانی نمی رود! بلکه مستقیم به دست خودش می رسد؛ مستقیم خودش می شنود. به جملاتی از مناجات علی(علیه السلام) که در روایت دارد همه ائمه(علیه السلام) این مناجات را میخواندند، دقت کنید: «وَ اسْمَعْ نِدَائِی إِذَا نَادَیْتُکَ وَ اسْمَعْ دُعَائِی إِذَا دَعَوْتُکَ وَ أَقْبِلْ عَلَیَّ إِذَا نَاجَیْتُکَ» خطاب به خودِ خدا می کند. هیچ کدام از این تقاضاها بدون جواب نمی ماند.
لذا ما در روایت از پیغمبر اکرم(صلّی الله علیه و آله وسلّم) داریم که حضرت فرمود: «وَ دُعائُکُم فیهِ مُستَجاب»؛یعنی دعای شما در ماه مبارک رمضان بی جواب نمی ماند. این دعاها مستجاب است و بیجواب نمی ماند. اما جواب چیست ؟ آنوقت علی(علیه السلام) می گوید: «أَلَا وَ الدُّعَاءُ فِیهِ مَقْبُولٌ» جواب ها همه مثبت است. هیچ جواب منفی در کار نیست. هیچ دعایی جواب منفی ندارد.
روشن است هر منتظری باید اهل پیوند با خداوند بزرگ باشد و ضمن درخواست روزی در ابعاد ذیل، برای درونی کردن و استقرار این صفات در خویش تلاش کند:
أ. توفیق طاعت: منتظر راستین هم اهل اطاعت خدا، پیامبر(ص) و امام معصوم(ع) است و هم توفیق چنین فرمانبری را همواره از خدای سبحان می خواهد: اللّهمّ ارزقنا توفیق الطاعه.
ب. دوری از معصیت: گناهان، موانع مسیر حرکت به سوی خدا و مهم ترین عامل سقوط انسان اند، از همین رو منتظر حقیقی امام عصر(عج) باید ضمن درخواست توفیق الهی در ترک گناهان، سعی بلیغ خویش را در تحقق چنین صفتی به کار گیرد. گفتنی است گناهان، هرچند به کوچک و بزرگ )صغیره و کبیره) قسمت شده اند، هر نافرمانی خدای متعالی گناهی بزرگ است: وبُعد المَعصیه.
ج. نیت خالصانه: اصلاح انگیزه اعمال (نیت) و خلوص هرچه بیشتر از هر شائبه شرک و ریا در جمیع مراتبش، به گونه ای که چیزی جز اطاعت امر الهی و انجام دادن آنچه موجب رضای حق است در نیت انسان سهم نداشته باشد، ازوظایف اهل انتظار است: وصدْق النیه.
د. شناخت محرّمات الهی: ترک معاصی، شدنی نیست مگر با شناخت چیزهایی که خداوند سبحان با حکمت بالغه اش بر بندگانش حرام کرده است. و چون حرام یعنی آنچه دریدن پرده آن روا نیست خواه آن چیز، حق باشد یا دین و یا قانون و یا… منتظری که محرمات الهی را نشناسد و حریم آن را پاس ندارد، چه بسا به شکستن حریم آن ها گرفتار آید، از این رو شناختن محرمات الهی ضروری است: وعرفان الحُرمه.
. انسانی که در انتظار کریم ترین انسان های عصرش به سر می برد، بایسته است که از خداوند کریم اعطا و ازدیاد و حفظ کرامت خود را در اسباب کرامت طلب کند و خویش هم در تحقق آن خواسته از پای ننشیند.
أ. درخواست هدایت تکوینی خاص: آنچه مایه کرامت جان آدمی است، هدایت یافتن به نور دین الهی و حفظ تقوا است. آنان که به مسیر اطاعت او هدایت نشوند، در سیاهی جهالت ها و انحراف ها سرگردان و از کرامت الهی انسان محروم خواهند شد. بر انسان منتظر است که با تلاش علمی و جهد عملی، زمینه افاضه هدایت تکوین را در خویش هر لحظه پرورش دهد: واکرمنا بالهُدی.
ب. درخواست استقامت در مسیر هدایت: بسا کسانی که از هدایت الهی بهره مندند؛ امّا پس از اندک زمانی با غفلت از حق و روی آوردن به اهوا و امیال خویش از جاده هدایت به بیراهه ضلالت افتادند و نور هدایتشان را در شب دیجور گمراهی خاموش کردند، پس بر منتظران راستین بایسته است که در مسیر هدایتی که خدای سبحان آن ها را به آن رهنمون شده است استقامت ورزند و با تمسّک به علم و ایمان از هر اعوجاجی دوری جویند تا مشمول هدایت های برتر که محصول استقامت در مسیر هدایت است باشند: والاستقامه.
زبان، ترجمان عقل و اندیشه انسان است، از این رو توفیق نیک گفتاری زبان صیانت از آن برای اهل انتظار ضروری است. طبق آموزه های این دعای شریف، منتظران راستین می باید با توجّه به آنچه در پی می آید در صیانت زبان خویش کوشا باشند:
أ. سخن صائب گفتن: منتظر راستین آن حضرت می باید جز از سر راستی سخن نگوید و گفتار غیر صائب را (به جدّ یا به هزل) وا نهد: وسدّد ألسنتنابالصواب.
ب. حکیمانه سخن گفتن: گفتن سخنان بی محتوا و بی فایده که نه در امر دین سودی می بخشند و نه در کار دنیا، کاری حکیمانه نیست. آنچه حکیمانه نیست لغو است و اهل ایمان از لغو اعراض می کنند. بر همین اساس بر اهل انتظار شایسته است که حکیمانه سخن بگویند و زبان را از سخنان لغو صیانت کنند: والحکمه.
قلب انسان منتظر، ظرف مبارکی است که هر مظروفی شایسته آن نیست. در این دعای شریف هم مظروف شایسته قلب مؤمن معرفی و هم وظیفه منتظران راستین در این موضوع بازگو شده است:
أ. کسب نور علم: اکتساب علم و خروج از سیاهی نادانی، وظیفه منتظران ظهور امام عصر(عج) است و چون علوم اکتسابی بی تعلیم و تعلّم به دست نمی آیند، از این رو تعلیم و تعلم و تلاش در جهت کسب علم حصولی و نیز تهذیب دل برای ادراک حقایق با علم حضوری، وظیفه هر مسلمان منتظری شمرده شده است.
ب. کسب نور معرفت: معرفت اخصّ از علم است و به علمی اطلاق می شود که با تمییز کامل معروف از غیر خود و ادراک خصوصیات آن همراه است. بر منتظران راستین است که به اکتساب علم بسنده نکنند و با عمق بخشیدن به گستره علوم به کسب معرفت نایل آیند، که هر معرفتی علم هست؛ اما هر علمی معرفت نیست.
منبع: برگرفته از کتاب مهدی موعود موجود تالیف حضرت آیه الله العظمی جوادی آملی،