مدیرالنفیسه

  • خانه 
  • In the name of Allah the merciful and the compassionate 
  • تماس  
  • ورود 

آیا امام خمینی در 3 ماه درپاریس، هیچ بار در مخالفت با آمریکا و اسرائیل سخن نگفت؟

10 شهریور 1404 توسط مدیر النفیسه

سخن نادرست زیباکلام در مناظره با عبدالکریمی

درنگی درباره یک بخش از سخنان دکتر صادق زیباکلام در مناظره با دکتر بیژن عبدالکریمی

مناظره صادق زیباکلام و بیژن عبدالکریمی درباره « ایران پس از جنگ 12 روزه با اسرائیل و آمریکا» متفاوت بود. 

همواره در مناظره های برگزار شده با این موضوع، سیاستمداری رو در روی اهل سیاستی نشسته است. 
این بار مردی از جنس فلسفه، مقابل مردی از جنس سیاست نشست و حاصل آن ضرورت تفکر را دوچندان کرد. درباره این مناظره می توان نقد کرد و نوشت ولی در این نوشته، تنها به یک خطای روشن تاریخی در بیان جناب صادق زیباکلام می پردازم.

تکرار فراوان یک سخن نادرست

سال هاست که جناب زیباکلام، با کلیدواژه «آمریکاستیزی - اسرائیل ستیزی»، این سخن را فراگیر کرده که مخالفت با آمریکا و اسرائیل، جزو گفتمان انقلابیون و امام خمینی نبوده و این رویکردها پس از انقلاب سال 1357 گسترش یافت. حالا او در این مناظره جدید، نظر خود را به اظهارات آیت الله خمینی در زمان تاریخی مشخص (سه ماه حضور در نوفل لوشاتو) مستند کرده است.

 


نخست سخن جناب زیباکلام را مرور کنیم. این سخنان در زمان 1 و 26 دقیقه این مناظره بیان شده اند:

« اگر شما رفته باشید تحقیق کرده باشید، می بینید امام در مهر و آبان و آذر و دی سال 57 که در پاریس بودند، 
حتی یک بار، در همه مصاحبه هاشون نمی گه که ما می خواهیم با آمریکا مبارزه بکنیم.
حتی یک بار در این چند ماه نمی گه که ما درباره اسرائیل هم حرف داریم …
اما بعد از انقلاب شد خمینی آمریکاستیز، چی شد که این امام، اینقدر تغییر کرد؟… »

سپس جناب بیژن عبدالکریمی خطاب به این سخنان جناب زیباکلام پاسخ می دهد: خب پیرمرد، سر آمریکا کلاه گذاشته…!!!

 

نخستین مصاحبه تلویزیون آمریکایی با امام خمینی در نوفل و لوشاتو با حضور رابرت مک‌نیل و ابراهیم یزدی (مترجم)

آیا آیت الله خمینی در 3 ماه پاریس، هیچ بار در مخالفت با آمریکا و اسرائیل سخن نگفت؟

در این مجال، تنها به چند مورد از موارد متعدد مصاحبه های آیت الله خمینی در همان سه ماه حضور در پاریس اشاره می شود. 

نخستین مصاحبه تلویزیون آمریکایی «پی. بی. اس» درباره رابطه با امریکا و اسرائیل
زمان: 10 آذر ۱۳۵۷- مکان: پاریس، نوفل لوشاتو

پرسش خبرنگار: اگر چنانچه شاه برود و دولت مورد نظر حضرت عالی روی کار آید، چه تغییراتی در روابط دولت شما با اسرائیل رخ خواهد داد؟
آیت الله خمینی: ما اسرائیل را طرد خواهیم کرد و هیچ رابطه‌ای با او نخواهیم داشت. اسرائیل، دولت غاصب است و با ما دشمن.

پرسش خبرنگار: آیا این بدان معناست که دیگر اسرائیل از ایران نفت دریافت نخواهد کرد؟
آیت الله خمینی: نخواهد کرد.

پرسش خبرنگار: هیچ نفتی از ایران به اسرائیل نخواهد رفت؟
آیت الله خمینی: درست است.

پرسش خبرنگار: اگر دولت مورد نظر شما بر سر کار آید، چه تغییراتی در روابط دولت شما با امریکا به وجود خواهد آمد؟ 
آیت الله خمینی: ما نمی‌خواهیم که به امریکا ظلم کنیم و نمی‌خواهیم که زیر بار ظلم امریکا برویم. آنها کارهایی که کردند و ظلم به ما بوده است، ما ظلم آمریکا را تحمل نخواهیم کرد. اما روابط دوستانه با همه ملت ها داریم و دولت ها هم اگر به طور احترام با ما رفتار کنند، ما هم احترام متقابل را رعایت می‌کنیم‌.

پرسش خبرنگار: آمریکایی‌ها چه بلاهایی بر سر شما آورده‌اند که شما به آنها اعتراض می‌کنید؟
آیت الله خمینی: دولت های امریکا بزرگترین جنایتی که به ما کردند این است که این دودمان پهلوی را به ما تحمیل کردند و مخازن ما را با دست آن برده‌اند و در عوض چیزی که به درد ملت بخورد ندادند و ارتش ما را در تحت حمایت خودشان قرار دادند که بر ضد ملت ما قیام کند، در ایران، پایگاه هایی درست کردند که مخالف با استقلال ما بوده است… 

مصاحبه تلویزیون سی.بی.اِس امریکا‏ درباره ضدیت با آمریکا
زمان:  14 دی 1357  / ‏‏مکان: پاریس، نوفل لوشاتو‏

‏‏پرسش خبرنگار: ‏‏حضرت آیت الله، در بعضی از محافل امریکایی شما متهم هستید که ضد امریکایی هستید. آیا به نظر‏‎ ‎‏حضرتعالی اگر شاه ساقط بشود دلیلی برای ترس امریکایی ها وجود دارد؟‏‏
‏‏‏‏آیت الله خمینی: اگر معنای ضدیت با امریکا این است که ما می خواهیم وابسته به امریکا نباشیم،آری ما‏‎ ‎‏ضد امریکایی هستیم! و اگر ترس امریکا از این است، آری باید بترسند!‏ 

مصاحبه با رمزی کلارک (دادستان کل اسبق امریکا)، ریچارد فالک (استاد دانشگاه پرینستون امریکا)، دان لویی (نماینده سازمانهای مذهبی امریکا)
زمان:  6 بهمن 1357  / ‏‏مکان: پاریس، نوفل لوشاتو‏

خبرنگار: امیدواریم مردم ایران و مردم امریکا به هم عشق بورزند، تفاهم کنند، احترام بگذارند.
آیت الله خمینی: اگر این قدرتمندهایی که در راس ملت ها واقع می‌شوند کنار بروند یا اصلاح بشوند تفاهم با ملت ها آسان خواهد بود. اما تا زمانی که آنها هستند تفاهم معلوم نیست بشود.

موارد متعدد در مصاحبه ها

این مواضع امام خمینی علیه اقدامات ضد ایرانی آمریکا و اسرائیل در موارد متعددی بیان شده است که به همین چند مورد بسنده می شود.

محمدرضا اسدزاده

 

 نظر دهید »


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

رسالت امام حسن عسکری (ع) زمینه‌سازی برای آغاز فصل تازه‌ای از امامت بود

10 شهریور 1404 توسط مدیر النفیسه

                                                 

حجت‌الاسلام‌ والمسلمین ناصر رفیعی، استاد حوزه علمیه شامگاه یکشنبه ۹ شهریور در مراسم عزاداری شب شهادت امام حسن عسکری(ع) در آستان مقدس مسجد جمکران ضمن تسلیت این مناسبت به محضر حضرت ولی‌عصر (عج) اظهار کرد: امروز عزادار اصلی پدر بزرگوارشان، وجود مقدس امام‌ زمان (عج) هستند و همه شیعیان در این غم شریک‌اند.

وی با بیان اینکه عمر کوتاه ۲۸ساله امام عسکری (ع) سراسر در فشار، تبعید و مراقبت شدید عباسیان گذشت، تصریح کرد: هیچ امامی به‌اندازه ایشان تحت‌نظر و محدودیت نبود؛ حتی ارتباط شیعیان با امام بسیار دشوار و محدود بود و شیخ طوسی تنها سه شاگرد برای ایشان ثبت کرده است.

استاد حوزه علمیه گفت: امام حسن عسکری (ع) موظف بودند حضرت ولی‌عصر (عج) را از گزند دشمنان حفظ کنند لذا ولادت ایشان پنهانی بود و تنها افراد خاصی مانند احمد بن اسحاق اشعری قمی و عثمان بن سعید به دیدار آن حضرت نایل شدند.

امام عسکری (ع) شرایط جامعه را برای ورود به دوران غیبت آماده کردند؛ دورانی که امام حاضر و ناظر است، اما ظاهر نیست؛ همانند جاذبه و فرشتگان الهی که وجود دارند، اما دیده نمی‌شوند.

وی به بیان انتظارات امام حسن عسکری (ع) از شیعیان پرداخت و افزود: تقوا، تلاش در راه خدا، راست‌گویی، امانت‌داری، اهتمام به سجده‌های نماز، نیکی به همسایگان و تعامل صحیح با اهل‌سنت از مهم‌ترین توصیه‌های آن امام همام است.

استاد حوزه علمیه در پایان با اشاره به نامه‌های امام عسکری (ع) به شیعیان قم و نیشابور گفت: آن حضرت تأکید کردند شیعیان باید زینت اهل‌بیت باشند؛ با راست‌گویی، امانت‌داری و رفتار نیکو موجب جذب دیگران به مکتب اهل‌بیت (ع) شوند، نه آنکه با تندروی و توهین، جامعه را به تنش بکشانند.

                                      

 نظر دهید »


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

هفت تکلیف راهبردی

03 مرداد 1404 توسط مدیر النفیسه

👈 هفت تکلیف راهبردی

📢 پیام رهبر معظم انقلاب به مناسبت اربعین شهادت جمعی از هم‌میهنان، سرداران با کفایت نظامی و دانشمندان برجسته‌ی هسته‌ای به شرح زیر منتشر شد.

🖼 بسم الله الرّحمن الرّحیم

✏️ ملت سرافراز ایران!

✏️ چهلمین روز شهادت جمعی از هم‌میهنان عزیزمان، که در میان آنان سرداران با کفایت نظامی و دانشمندان برجسته‌ی هسته‌ئی بودند، فرا رسید. این ضربه را گروه حاکم خبیث و جنایتکار صهیونی که دشمن رذل و عنود ملت ایران است وارد آورد. بیشک فقدان فرماندهانی چون شهیدان باقری و سلامی و رشید و حاجی‌زاده و شادمانی و دیگر نظامیان، و دانشمندانی چون شهیدان طهرانچی و عباسی و دیگر دانشمندان، برای هر ملتی سنگین است. اما دشمن ابله و کوته‌بین به هدف خود نرسید. آینده نشان خواهد داد که هر دو حرکت نظامی و علمی شتابنده‌تر از گذشته به سمت افقهای بلند پیش خواهد رفت انشاءالله.

✏️شهیدان ما خود راهی را برگزیده بودند که گمان دستیابی به مرتبه‌ی والای شهادت در آن کم نبود و سرانجام به آنچه آرزوی همه‌ی فداکاران است رسیدند؛ بر آنان گوارا باد؛ امّا ناگواری آن برای ملت ایران بویژه خانواده‌های شهیدان و بویژه کسانی که آنان را از نزدیک می‌شناختند سخت و تلخ و سنگین است.

✏️در این حادثه نقاط درخشانی را نیز بروشنی میتوان دید. اولاً تحمل و صبوری و استحکام روحیه‌ی بازماندگان که در نوع خود جز در تحولات جمهوری اسلامی ایران دیده نشده است. ثانیاً استقامت و ثبات دستگاههای زیر امر شهیدان، که نگذاشتند این ضربه‌ی سنگین، فرصت‌ها را سلب و در حرکت آنان وقفه ایجاد کند. و ثالثاً شکوهِ پایداریِ معجزه آسای ملت ایران که در اتحاد و استحکام روحی و عزم راسخ آنان بر ایستادگیِ یکپارچه در میدان به ظهور رسید. ایران اسلامی در این حادثه یک بار دیگر استواریِ بنیان خود را نشان داد. دشمنان ایران آهن سرد میکوبند.

✏️ایران اسلامی به توفیق الهی روز به روز قویتر خواهد شد باذن الله.

✏️مهم آن است که ما از این حقیقت، و از تکلیفی که از سوی آن بر دوش ماست غفلت نکنیم.
▫️حفظ اتحاد ملی وظیفه‌ی یکایک ما است.
▫️شتاب لازم در پیشرفت دانش و فناوری در همه‌ی بخش‌ها وظیفه‌ی نخبگان علمی است.
▫️حفظ عزت و آبروی کشور و ملت، تکلیف بی اغماض گویندگان و قلم‌زنان است.
▫️مجهز کردن روزافزون کشور با ابزارهای حراست از امنیت و استقلال ملی، وظیفه‌ی فرماندهان نظامی است.
▫️جدیت و پیگیری و به نتیجه رساندن کارهای کشور وظیفه‌ی همه‌ی دستگاههای مسئول اجرائی است.
▫️هدایت معنوی و نورانی‌ کردن دلها و توصیه به صبر و سکینه و ثبات مردمی وظیفه‌ی حضرات روحانی است.
▫️و حفظ شور و شوق و شعور انقلابی وظیفه‌ی یکایک ما و بویژه جوانان است. خدای عزیز رحیم همگان را موفق بدارد.

✏️درود بر ملت ایران و سلام بر جوانان شهید، بر بانوان و کودکان شهید، و بر همه‌ی شهیدان و داغداران آنان.

والسلام علیکم و رحمةالله
✍️ سیّدعلی خامنه‌ای
3 مرداد 1404

 نظر دهید »


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

دامادی که حجله عروسی را فدای سنگر وطن کرد

13 تیر 1404 توسط مدیر النفیسه

دامادی که حجله عروسی را فدای سنگر وطن کرد
 
قدیمی‌ها می‌گفتند شگون ندارد تازه‌عروس به مجلس عزا برود ولی نگفتند تکلیف نوعروس ۴ روزه که دامادش را به شهادت رسانده‌اند، چیست؟ به گزارش تابناک به نقل از فارس؛ شنیده‌ام گوشه معراج شهدا خیمه‌ای برپا کرده‌اند.   برای شهدایی که همسر جوان دارند. برای آخرین قرار عاشقانه‌شان.

نمی‌دانم عروسی که در آن خیمه سر داماد را به بغل می‌گیرد، چقدر زمان دارد تا تمام حرفهایش را بزند؟ چقدر زمان دارد برای آخرین نگاه‌ها، آخرین نوازش، آخرین دیدار ولی می‌دانم هر چقدر هم وقت داشته باشد، باز زمان رفتن که می‌رسد، درمانده می‌ماند که نشد دل سیر نگاهش کند.

حالا این حکایت همسر ابوالفضل باروتچی است وقتی فقط ۴ روز از عروسی‌اش می‌گذرد و برای بدرقه دامادش به قطعه ۴۲ آمده است. وقتی مداح اعلام می‌کند ابوالفضل تازه‌داماد است، ولوله‌ای به پا می‌شود. روضه‌خوان با روضه قاسم، تازه‌داماد کربلا به استقبال پیکر می‌رود. همه از پیر و جوان شیون می‌کنند.

عروسی‌اش را لغو کرد،برای دفاع از وطن

مداح می‌گوید: دیشب که برای وداع به معراج رفته بودیم، عروس خانم، ابوالفضل را بغل کرده بود و می‌گفت: خیلی زود زندگی‌مان تمام شد. ابوالفضل سرباز وطن بود. قرار بود ۳۰ خرداد مراسم عروسی‌اش باشد. همه چیز آماده بود از کت‌وشلوار دامادی گرفته تا لباس عروس، سالن عروسی… جنگ که شروع شد، ابوالفضل طاقت نیاورد.   مراسم عروسی را لغو کرد و بدون جشن زندگی مشترک خودشان را شروع کردند.

بفرمائید نهار عروسی پسرم!

از مادر ابوالفضل اجازه می‌خواهم چند دقیقه صحبت کنم. سفیدی چشمم را خون‌گرفته ولی با آرامش می‌گوید: اجازه بدهید مهمان‌های عروسی پسرم را راهی سالن کنم بعد میام پیشتون. پدر عروس دستش را می‌گیرد و با خواهش بلندش می‌کند. نگران دخترش است. در فاصله چندمتری که می‌خواهد راه برود چند بار نزدیک است به زمین بخورد. زانویش توان ندارد. پدر دست دخترش را محکم می‌گیرد که بتواند راه برود و عروس را از دامادش جدا می‌کند. صبر می‌کنم تا مادر ابوالفضل خیالش از طرف همه مهمان‌ها راحت شود. می‌پرسم چطور خبر شهادت پسرتان را شنیدید؟

آن‌قدر جمعیت زیاد است که نمی‌توانیم نزدیک مزار شویم. کسی نمی‌تواند ضجه‌های مادر ابوالفضل را ببیند و بی‌تفاوت باشد. داماد که در مزار جا می‌گیرد و سنگ لحد را می‌چینند، امید عروس ناامید می‌شود. شهید بعدی در راه است و باید سریع‌تر مراسم را تمام کنند. اینجا روزهایی که شلوغ است، کسی حتی وقت عزاداری طولانی ندارد. باید شهید را به خاک بسپردند تا شهید بعدی که در سالن دعای ندبه است را بیاورند. همه برای تسلیت به دیدن عروس می‌آیند ولی حتی نای صحبت ندارد. اما مادر ابوالفضل هر مهمانی که برای تسلیت می‌آید با اصرار برای سالن دعوتش می‌کند و می‌گوید: اگر نهار نیایید ناراحت می‌شوم. این نهار عروسی ابوالفضل است. مهمان‌ها می‌مانند که چه بگویند. فقط اشک می‌ریزند و راهی سالن می‌شوند.

اسرائیل‌مرد نبرد نیست

مادر ابوالفضل با صدای گرفته‌اش می‌گوید: ساعت ۱۱ صبح صدای موشک آمد و چند جا را زدند. بچه من قسمت فرهنگی بسیج بود. من دل‌شوره گرفتم. بچه‌ام داماد ۴ روزه بود. تا جمعه مرخصی داشت. ما از ساعت ۲ به بعد مرتب زنگ زدیم و پیامک زدیم. به هیچ‌کداممان جواب نداد. نه پدر نه من. حتی جواب همسرش را نداد. به اینجای صحبتش که می‌رسد، می‌خواهد با کلمات ترسویی اسرائیل را به رخ بکشد با حرص می‌گوید: عروس بزرگم گفت مامان، اسرائیل ترسو، اسرائیل بی‌همه چیز، اسرائیلی که فقط بلد است موشک بیندازد، نمی‌تواند مستقیم بجنگد، بسیج مستضعفین را زده است. بچه من در بسیج کار می‌کرد. این را که گفت دل‌شوره‌ام بیشتر شد. ساعت ۵ که شد مرتب به پدرش زنگ می‌زدم. آخر یکی از همکارانش زنگ زد و نشانی خانه‌مان را خواست. ما تجربه دوران جنگ را داشتیم. می‌دانستم در جنگ نشانی را می‌پرسند یعنی می‌خواهند خبر شهادت بدهند. آنجا بود که فهمیدم که ابوالفضل یا جانباز شده یا شهید.

بچه‌م رفت پیش حضرت ابوالفضل(ع)

به ابوالفضل گفته بودم: مامان نرو. گفت: مامان نهایت شهید می‌شوم. تو راضی هستی؟ دلم نیامد مخالفت کنم. گفتم: وقتی تو راضی هستی، خدا راضی باشد. بچه ۴ روز دامادم رفت پیش حضرت ابوالفضل چون اسمش را ابوالفضل گذاشته بودم. اسم حضرت ابوالفضل که آمد به یاد قد رعنای ابوالفضلش می‌افتد. شروع می‌کند به قربان‌صدقه پسرش و می‌گوید: بچه‌ام رشید بود. ۱۰ نفر زیر تابوتشان بودند نمی‌توانستند بلندش کنند. خدا شاهد است من دیدم که پایشان می‌لرزید. نمی‌توانستند بلندش کنند. تمام محله از ابوالفضل تعریف می‌کردند. ۸ سال در یک محله زندگی می‌کردیم همه از پسرم تعریف می‌کردند.

سکوت کرده‌ام تا مادرشهید  حرفش را بزند. دوباره یاد عروسی ابوالفضل می‌افتد و می‌گوید: قرار بود ۳۰ خرداد عروسی‌اش باشد. می‌خواستیم کارت‌ها را پخش کنیم که جنگ اسرائیل شروع شد. گفت: مامان تالار را چه‌کار کنیم؟ گفتم پسرم اصلاً نگرانی ندارد. برو سرخانه زندگی‌ات. ان‌شاءاالله بعد ماه صفر برایت عروسی می‌گیریم.گفت: مامان بابا به قرض افتاده من خجالت می‌کشم از بابا. گفتم: اصلاً نگران نباش. یک چیزی بهت میگم، بمونه بین من، تو و خدا. من مثل کوه پشتت هستم. به بابا چیزی نگو. پدره می‌شکنه. من خودم از قدیم برای عروسی‌ات پس‌انداز کردم. نگاه به مزار ابوالفضل می‌کند. دیگر نمی‌تواند جلوی خودش را بگیرد با گریه می‌گوید: الان دارم برای پسرم عروسی می‌گیرم. با صدای بلند فریاد می‌زند: خدا لعنتشان کند. مثل مرد نیامدند بجنگند. مرد جنگ نبودند. به نامردی موشک زدند. اگر پسرم در میدان نبرد شهید می‌شد، ذره‌ای دلم نمی‌سوخت.

پدر ابوالفضل نگران همسرش می‌شود. از ما عذرخواهی می‌کند و مادر را به سمت مزار می‌برد. مادر می‌نشیند سر مزار. خادم‌های گلزار شهدا سعی می‌کنند آرامش کنند ولی  او کار خودش را می‌کند. زبان‌گرفته و با پسرش حرف می‌زند: مامان یادته می‌اومدی تا صدام می‌کردی؛ بهت می‌گفتم عشقم چی می‌خواهی. فقط بگو مامان حلالت کردم. من دیگه ناراحت نمی‌شم.

دامادی که حجله عروسی را فدای سنگر وطن کرد

ابوالفضل رفت، اما داستان او ناتمام نماند. داستان او، روایتی شد که سینه‌به‌سینه نقل خواهد شد؛ روایت نسلی که حجلهٔ عروسی‌اش را فدای سنگر وطن کرد. دشمن شاید با موشکی ناجوانمردانه، عزیزی را از ما گرفت، اما حماسه‌ای را به تاریخ این سرزمین هدیه داد. حماسه‌ دامادی که چهار روز پس از آغاز زندگی، جاودانگی را برگزید تا ایران، خانه‌ امن تمام عروسان و دامادهای آینده بماند. از این پس، هر جوانی که عاشق شود، هر پدری که برای پسرش آستین بالا بزند و هر مادری که در آرزوی دیدن روی ماه فرزندش در لباس دامادی باشد، وام‌دار این عشق چهار روزه و این عروسی ناتمام است. عروسی ابوالفضل باروتچی، نه در تالاری مجلل که  بر فراز دستان تاریخ برگزار شد و تا ابد ادامه خواهد داشت.

 نظر دهید »


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

اگر با دیدن این عکس دق کنید کسی سرزنش‌تان نمی‌کند

08 تیر 1404 توسط مدیر النفیسه

اگر با دیدن این عکس دق کنید کسی سرزنش‌تان نمی‌کند



بعد از دیدن این عکس اگر دق کنید و بمیرید کسی سرزنشتان نمی‌کند. درباره تصویر تابوتی حرف می‌زنیم که تنها روی دوش یک نفر به سمت خاک می‌رود. تصویر کودکی که به جای تابوت، باید روی شانه‌های پدرش سرخوشانه به عالم نگاه می‌کرد…
یک لحظه صبر کنید، اصلاً تا به حال بچه‌ای را روی دوشتان قلمدوش کرده‌اید؟ اوایل ماجرا که بچه را روی دوش می‌گیرید، می‌ترسد. برای آنکه بتواند تعادلش را حفظ کند دست‌های کوچک‌ و قشنگ‌اش را به گوش و موی شما بند می‌کند. طولی نمی‌کشد اما زود خودش را پیدا می‌کند. ناسلامتی بچه‌ است. بچه‌ها گیرایی بالایی دارند. زود یاد می‌گیرند.

وقتی یاد گرفت که چطور بنشیند. وقتی فهمید کسی که قلمدوشش کرده هوایش را دارد، خودش را ول می‌کند. روی شانه‌هایتان لم می‌دهد. می‌نشیند و سرخوشانه با هر اتفاق کوچکی از ته دل ریسه می‌رود. قلمدوش اما جای خوابیدن نیست. اصلاً کجا دیدید پدری بچه‌اش را روی شانه‌اش بگذارد و برایش بخواند: «بخواب جونم برات بیداری زوده»؟ کجا دیده‌اید که مردی بچه‌ای را با‎‎‎ تابوت روی دوشش بگیرد؟ مگر این بچه‌ حالا حالاها نباید می‌خندید؟ حیف این صورت قشنگ نیست که رویش سنگ لحد بگذارند؟ حیف آن تن پاک نیست که رویش خاک بریزند؟ حیف…

این عکس را نگه دارید؛ توی گوشی‌تان ذخیره‌اش کنید و هر کسی که خواست از نقطه‌زنی آن بی‌شرف‌ها برایتان بگوید، عکس را توی صورتش بکوبید. نه نه اشتباه کردم نکوبید، نکوبید «علی» خواب است. عکس را نگه دارید و به آن جماعتی که زیر علم قاتل این بچه دنبال «ایران بزرگ» می‌گردند نشان دهید. 

 نظر دهید »


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • ...
  • 6
  • ...
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • ...
  • 1250
شهریور 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 <   >
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        

مدیرالنفیسه

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • اجتماعی
  • احکام
  • امام خمینی
  • امام زمان (عج)
  • ایام مذهبی و ملی و مناسبتی
  • بارداری
  • بدون موضوع
    • نهج البلاغه
  • بهداشتی
  • تاریخی
  • تربیت کودک
  • تربیتی
  • تغذیه
  • حدیث
    • تربیتی
  • حکایت
  • خانه داری
  • خانواده
  • خانواده
  • سیاسی
  • سیره وسخنان بزرگان
  • شبهات
  • شهدا
  • طنز
  • طنز
  • عصر بخیر
  • فن بیان
  • قانون
  • قرآن
  • متن ادبی
  • مقام معظم رهبری
  • نشر کتاب
  • همسرانه
  • یک صفحه کتاب

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

کاربران آنلاین

  • أَلَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ يَرَىٰ
  • کوثر نهاوند(مهاجر إلی الله)
  • "بهترینِ خودت باش"
  • ♡ گوشه نشین حرم ♡
  • Maryam
  • مترقب

رتبه

  • رتبه کشوری دیروز: 41
  • رتبه مدرسه دیروز: 1
  • رتبه کشوری 5 روز گذشته: 112
  • رتبه مدرسه 5 روز گذشته: 1
  • رتبه 90 روز گذشته: 22
  • رتبه مدرسه 90 روز گذشته: 1
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس