انسانهاهنگام ناامیدى،ناخودآگاه به وضعیت جنینى میخوابند!
انسانهاهنگام ناامیدى،ناخودآگاه به وضعیت جنینى میخوابند!
این حالت خواب،محیط امن رحم مادررا درذهن ناخودآگاه تداعى میکند
انسانهاهنگام ناامیدى،ناخودآگاه به وضعیت جنینى میخوابند!
این حالت خواب،محیط امن رحم مادررا درذهن ناخودآگاه تداعى میکند
موقع خرید، به سینه مرغ دقت کنید، هرچی خط های سفید روی سینه مرغ بیشتر باشه، مرغ توو زمان کوتاهی رشد کرده و هورمونیه و چربیش بالاست!
یک لبخند زندگی مرا نجات داد!
بسیاری از مردم کتاب «شازده کوچولو» اثر آنتوان دو سنت اگزوپری را می شناسند. اما شاید همه ندانند که او خلبان جنگی بود و با نازی ها جنگید و کشته شد.
قبل از شروع جنگ جهانی دوم سنت اگزوپری در اسپانیا با دیکتاتوری فرانکو می جنگید. او تجربههای حیرتآور خود را در مجموعه ای به نام لبخند گردآوری کرده است. در یکی از خاطراتش مینویسد که او را اسیر کردند و به زندان انداختند. او می نویسد:
«مطمئن بودم که مرا اعدام خواهند کرد به همین دلیل به شدت نگران بودم. جیبهایم را گشتم تا شاید سیگاری پیدا کنم که از زیر دست آن ها که حسابی لباس هایم را گشته بودند در رفته باشد. یکی پیدا کردم و با دست های لرزان آن را به لب هایم گذاشتم ولی کبریت نداشتم از میان نرده ها به زندانبانم نگاه کردم. او حتی نگاهی هم به من نینداخت درست مانند یک مجسمه آنجا ایستاده بود.»
فریاد زدم: «هی رفیق کبریت داری؟»
به من نگاه کرد شانه هایش را بالا انداخت و به طرفم آمد. نزدیک تر که آمد و کبریتش را روشن کرد بی اختیار نگاهش به نگاه من دوخته شد.
لبخند زدم و نمیدانم چرا؟
شاید از شدت اضطراب، شاید به خاطر این که خیلی به او نزدیک بودم و نمی توانستم لبخند نزنم.
در هر حال لبخند زدم وانگار نوری فاصلۀ بین دل های ما را پر کرد می دانستم که او به هیچ وجه چنین چیزی را نمی خواهد ولی گرمای لبخند من از میله ها گذشت و به او رسید و روی لب های او هم لبخندی شکفت. سیگارم را روشن کرد ولی نرفت و همانجا ایستاد مستقیم در چشم هایم نگاه کرد و لبخند زد.
من حالا با علم به اینکه او نه یک نگهبان زندان که یک انسان است به او لبخند زدم. نگاه او حال و هوای دیگری پیدا کرده بود پرسید: «بچه داری؟»
با دست های لرزان کیف پولم را بیرون آوردم و عکس اعضای خانوادهام را به او نشان دادم و گفتم: «آره ایناهاش».
او هم عکس بچههایش را به من نشان داد و دربارۀ نقشه ها و آرزوهایی که برای آنها داشت برایم صحبت کرد.
اشک به چشم هایم هجوم آورد گفتم که میترسم دیگر هرگز خانوادهام را نبینم. دیگر نبینم که بچه هایم چطور بزرگ میشوند.
چشم های او هم پر از اشک شدند. ناگهان بیآنکه که حرفی بزند، قفل در سلول مرا باز کرد و مرا بیرون برد. بعد هم مرا به بیرون زندان و جادۀ پشتی آن که به شهر منتهی میشد هدایت کرد.
نزدیک شهر که رسیدیم تنهایم گذاشت و برگشت. بیآنکه کلمهای حرف بزند!
میشوند.
چشم های او هم پر از اشک شدند. ناگهان بیآنکه که حرفی بزند، قفل در سلول مرا باز کرد و مرا بیرون برد. بعد هم مرا به بیرون زندان و جادۀ پشتی آن که به شهر منتهی میشد هدایت کرد.
نزدیک شهر که رسیدیم تنهایم گذاشت و برگشت. بیآنکه کلمهای حرف بزند!
یک لبخند زندگی مرا نجات داد!
جوش در هر منطقه از بدن نشان چیست؟!
پیشانی
مشکل گوارشی و مصرف فست فودها را نشان میدهد
وسط ابروها
مشکل از کبد و مصرف غذاهای چرب است
اطراف چشم
مشکل در کلیه است که با نوشیدن آب به اندازه کافی تا حدی برطرف می شود
گونه
مشکل سیستم تنفسی و آلرژی است که به حذف مصرف سیگار و رعایت کردن برنامه غذایی مناسب برای آلرژی برطرف می شوند
بینی
باید مراقب قلب خود باشید و ویتامین B بیشتر مصرف کنید
چانه و اطراف لب
اختلالات هورمون و وجود استرس است
گوش ها
مشکل کلیه باعث بروز این مشکل است
چطور والدین باید در انتخاب اسم به توافق برسند؟
از لحظهای که تصمیم به بچهدار شدن مىگیریم و حتى سالها پیش از آن انتخاب نام براى کودکمان یکى از مهمترین دغدغههاست. همهٔ پدرها و مادرها دلشان میخواهد بهترین نام را برای کودکشان انتخاب کنند و معمولاً برای انتخاب اسم وقت زیادی را صرف میکنند. وقتى ترکیب «انتخاب نام» را در صفحهٔ مرورگر خود در موتور جستوجوى گوگل وارد میکنید لیست بلندى از کتابهاى نامهاىاسلامی، ایرانى، ترکى، کردى و اسامى ایران باستان برایتان پدیدار میشود. اما چطور میشود نام مناسب را انتخاب کرد؟ من روانشناس فعال در حوزهٔ کودک هستم و امروز به سؤالهایی پاسخ میدهم که هنگام انتخاب اسم در ذهن خانوادهها شکل میگیرد.
آیا اسم میتواند در آینده بر اعتمادبهنفس کودک تأثیر بگذارد؟
بله. هنگام انتخاب اسم باید یک دورنما از سالهاى بعد خصوصاً دوران مدرسه و بلوغ کودک نیز در نظر داشته باشیم. اگر کمی فکر کنیم، همهٔ ما بیش یا کم تجربهٔ مورد تمسخر قرار گرفتن در دوران مدرسه را داشتهایم یا شاهد آن بودهایم. پس بهتر است هنگام انتخاب اسم تنها به این دلیل که آن اسم خاص است یا نام شخصیت مورد علاقهٔ ماست آن را روی کودک نگذاریم و خودمان مقدمات مسخره شدن و کاهش اعتمادبهنفس کودک را فراهم نکنیم. تصور کنید که کودک شما در اولین حضورش در اجتماع کوچک همسالان مورد آزار قرار بگیرد. یادم هست سالها پیش، در یکى از برنامههاى تلویزیون، کارشناس و مجرى برنامه در مورد انتخاب نام کودک صحبت مىکردند. خانمى تماس گرفت و با گریه و صدایى که بیانگر خشم او بود گفت من والدینم را به خاطر اسمم هرگز نمىبخشم. این خانم ٦٠ ساله نامش «ملوس» بود. او از سالیان سال تجربهٔ مسخره شدنش در مدرسه و جمع همسالان گلایه داشت. مىگفت اسم حیوان خانگى روى من گذاشتهاند. همیشه مسخره مىشدم و به خاطر اسمم احساس حقارت مىکردم. با اینکه سالها بعد نامش را تغییر داده بود اما رنجى را که در دوران کودکى و نوجوانى تحمل کرده بود هنوز به خاطر داشت.
چطور والدین باید در انتخاب اسم به توافق برسند؟
شاید مادر از سالها پیش اسمی را در نظر داشته باشد و بخواهد همان اسم را روی کودک بگذارد، اما پدر با آن اسم موافق نباشد. گاهی هم پدرها روی اسمهای شخصیتها یا آدمهای معروف تأکید دارند. هر دو والد باید دقت کنند که اسم انتخابی مورد توافق هر دو نفر باشد، زیرا او کودک هر دوی آنهاست و ممکن است در صورتی که به توافق نرسند دلشان بخواهد روی کودک دو اسم بگذارند و این انتخاب خوبی نیست. خانمى را میشناختم که دو اسم داشت: «نرگس» و «مریم». او را به هر دو نام صدا میزدند. یکی انتخاب مادر و مادربزرگ بود و دیگرى انتخاب پدر و خواهرش. این خانم ٣٥ سال داشت و هنوز به هر دو اسم واکنش نشان میداد و این نشاندهندهٔ این موضوع است که در گذشته هم کودک زمانی را در سردرگمی به سر برده که چرا هر کس به یک اسم او را صدا میکند و او از کودکى پذیرفته بود باید همه را راضى نگه دارد، زیرا هیچکدام از طرفین حاضر نبودند به خاطر خود بچه کوتاه بیایند.
در گذشتهاى نهچندان دور، اگر نزدیک تولد نوزاد خویشاوندى چون پدربزرگ یا مادربزرگ یا بزرگ خاندان فوت میکرد، نامش را بر کودک میگذاشتند. یا نام کودک را بزرگ خانواده انتخاب مىکرد و والدین کودک هیچ نقشى در نامگذارى نداشتند. این موضوع، هرچند هنوز هم در برخی جاها وجود دارد، باعث میشود که یک اسم قدیمی روی کودک بگذارند؛ مثلاً کودک در مدرسه به جای اینکه با همسالان خود تشابه اسمی داشته باشد با مادربزرگ آنها این شباهت را داشته باشد. پس دقت کنید که بسیار مهم است اسم با فرهنگ و زمان هم تناسب داشته باشد.
چقدر مهم است که اسم کودک خاص باشد؟
در انتخاب اسم چند اولویت وجود دارد که باید آنها را در نظر گرفت. مهم است که نام کودک در وهلهٔ اول متناسب با جنسیت او باشد و با فرهنگ خانواده و جامعه همخوانی داشته باشد. معنای اسم اهمیت بسیار زیادی دارد. وقتی اسمهای خاص را دنبال میکنیم به اسمهای ابداعی میرسیم، اسمهایی که پدر و مادر حتی معنی دقیق آن را نمیدانند. یک کلمه یا ترکیبى از کلمات که با افزودن یک سیلاب به آن اسم تولید مىکنند. این اسمها عموماً عمر کوتاهى دارند.
آیا انتخاب اسم در سرنوشت کودک تأثیرگذار است؟
این سؤالی است که نمیتوان به آن یک جواب کاملاً علمی داد. گاهی آدمها بیان میکنند که به دلیل اسمشان علایق خاصی پیدا کردهاند. مثلاً چون اسمشان «غزل» بوده شاعر شدهاند یا چون اسمشان «سیاوش» بوده همیشه سعی کردهاند راستگو و صادق باشند. آنچه ما میدانیم این است که نام کودک و نحوهٔ ادا کردن آن مىتواند در اعتمادبهنفس او تأثیر بگذارد. بسیارى از اسامى به واسطهٔ پیشینهٔ تاریخى و ادبىشان از قدرت و صلابت برخوردارند؛ پژوهشهایی هم نشان داده که نام خوب موجب شده اطرافیان با آن شخص رفتار بهتری داشته باشند و فرد هنگام معرفی خودش اعتمادبهنفس بیشتری حس کند.
آنچه در انتخاب اسم کودک مهم است این است که به آیندهٔ کودک و زندگی او فکر کنیم نه اینکه حتماً سلیقهٔ شخص خودمان باشد یا بخواهیم هر طور شده اسم شخصیتهای خاص را روی کودک بگذاریم.
مهتا قزوینی