اهل گناه را، به حرم راه می دهی
نامه سیاه را ، به حرم راه می دهی!
اهل گناه را، به حرم راه می دهی !
جز محبت شماست،حاصل عمر گذشته ام؟
گم کرده راه را ، به حرم راه می دهی !
شاعر : سید محمد آقامیری
تفسیر تسنیم
نامه سیاه را ، به حرم راه می دهی!
اهل گناه را، به حرم راه می دهی !
جز محبت شماست،حاصل عمر گذشته ام؟
گم کرده راه را ، به حرم راه می دهی !
شاعر : سید محمد آقامیری
تفسیر تسنیم
در سه ماههٔ اول بارداری چه آزمایشهایی باید انجام شوند؟
در اولین معاینۀ باداری، پزشک یک آزمایش خون برای شما تجویز خواهد کرد. در این آزمایش ایمنی شما در برابر بیماریها بررسی میشود و از برخی مشکلات آینده جلوگیری به عمل میآید. علاوه بر این آزمایش ادرار عفونتهای بدن را مورد بررسی قرار میدهد و آزمایش غربالگری سهماههٔ اول نیز بین هفتههای 11 تا 14 وضعیت سلامت مادر و پرخطر بودن یا نبودن بارداری را مشخص خواهد کرد.
رقص جنجالی مفتی مشهور سعودی دردسرساز شد
فیلمی در رسانه های عربی رقص واعظ مشهور سعودی را به تصویر میکشد که واکنشهای گستردهای را در پی داشته است.
ویدیویی منتشرشده از رقص علی المالکی یک واعظ سرشناس سعودی کاربران را به اظهار نظر در این باره واداشت و هرکدام درباره او نظری ارائه دادند.
، این واعظ مشهور که به صدور فتواهای بی پایه و اساس و مال اندوزی شهرت دارد چندی پیش دختران را مایه ننگ اعلام کرد و هنگامی که با سیل عظیمی از مخالفت ها و واکنش ها مواجه شد سعی کرد به طریقی روی فتوای خود سرپوش بگذارد.
اکنون این واعظ خبرساز با شرکت در یک رقص دسته جمعی که به روایت برخی رسانه های عرب زبان در یک جشن و به گفته دیگر پایگاه های خبری در یک کنسرت، جنجالی دوباره در شبکه های اجتماعی به پا کرده است و ناگفته نماند که ظاهرا این خطیب در فیلم مذکور حالت سرمستی عجیب و غیر طبیعی دارد.
گفتنی است؛ هشتگی با عنوان «رقصة علی المالک» در شبکه های اجتماعی به راه افتاد که بستری مناسب برای جنگ مجازی مخلفان و هواداران او را فراهم کرد.
عده ای از آنها حقیقی بودن این ویدیو را با حضور به اصطلاح« مرد دین » در حال رقص تکذیب کردند چرا که او پایکوبی و موسیقی را حرام اعلام کرده بود در حالی که برخی دیگر با اطمینان هویت وی را در این فیلم تایید کرده اند.
یکی از فعالان سعودی به تمسخر در این باره گفت:"واعظ بزرگ اینگونه درحال تبلیغ دین ماست".
کابری درپاسخ به وی گفت: این واعظ با اقدام شرم آوری که انجام داد تنها شخصیت خود را معرفی کرد به عبارتی این حرکت معرف شخصیت اوست نه معرف دین ، این دو موضوع متفاوت بوده و به یک دیگر ارتباطی ندارند پس به خاطر کار او دین را زیر سوال نبرید.
ترکی بن رشید الزلامی کاربر دیگر در دفاع از علی المالکی نوشت نوشت:اصل این فیلم بدون موسیقی است و عدهای در دشمنی با این مرد برای ریختن ابروی وی دست به شیطنت و میکس موسیقی روی این فیلم زده اند.
در واکنش به سخنان این هوادار کابر دیگری اینگونه عنوان کرد که حتی اگر حرف تو درست باشد، در اصل ماجرا تاثیری نمی گذارد و چیزی از گناه او کم نمیکند، رقص رقص است حالا چه با موسیقی و چه بدون آن!
منبع: باشگاه خبرنگاران
آسوده بخواب کوروش ما دیگه از کنترل خارجیم!
«اصلا قصد توهین به آن دسته از هخامنشیان به جا مانده، که عدهشان هم کم نیست، نداریم. باشد که در کنار جوکهای تلگرام و پیگیری کلیپهای عروسی مردم و عکسهای لو رفته هنرمندان، کمی هم تاریخ بخوانیم تا کوروش هم کمی از دست ما آسوده بخوابد.»
روزنامه قانون در مطلبی طنز نوشت: «کوروش کبیر برای همه ایرانیان و حتی جهانیان، چهره تاریخی و برجستهای به حساب میآید؛ تا جایی که تاریخ برای ما ایرانیان از عصر یخبندان به صورت یهویی وارد سلسله هخامنشیان میشود و اصرار داریم ما از نسل مسلم کوروش هستیم و دارای فرهنگ و قدمت ٢٥٠٠ ساله. در یک کلام تاریخ قبل از تو سوءتفاهم بود. ما به خاطر علاقه و عِرق ملیمان به این بزرگ سلسله ایرانی، اطلاعات وسیع و دیوانه کنندهای از آنها داریم. مثلا میدانیم تخت جمشید و پاسارگاد خیلی خوب و مهم هستند و ایرانی نیستی اگر با اینها عکس نداشته باشی. تتوی فَروَهَر هم که دیگر رد خور ندارد و خدا از ازل بین دو شانه را برای این علامت تعبیه نموده است. یک منشور کوروش هم داریم که این خارجیهای دزد بیبُته آن را به یغما بردند و نگذاشتند مثل تخت جمشید خودمان به مرور مرمتش کنیم و تکههای اضافهاش را جدا کنیم تا دلبازتر شود!
کوروش هم که دیگر هر ایرانی میداند، پادشاه ما بوده و خیلی مرد بزرگ و خوشاخلاقی بوده و همه به ما در آن دوران افتخار میکردند پس الان هم باعث افتخاریم چون همه نوه، نتیجه، نبیره، ندیدههای او هستیم. به هر حال اصلا مهم نیست که ما امروز چگونه زندگی میکنیم. همین که در لابهلای امور روزانهمان از جمله معروف «برو بابا اون موقع که ما تاریخ و فرهنگ ٢٥٠٠ ساله داشتیم، تو کجا بودی…» استفاده میکنیم، یادآور اهمیت و فرهنگ ماست. مثلا وقتی در خیابان به بانوان متلکهای مثبت 18 یا بعضا مثبت 24میاندازیم، فراموش میکنیم از کدام نسلیم. یا وقتی در ترافیک کلافه میشویم و با بوووووق خار در گوش یکدیگر فرو میکنیم. وقتی در شبکههای اجتماعی با کل نسوان خاندان مسی و دوستان وصلت میکنیم، یادمان نیست که ما چه خوبهایی از نسل کوروشیم.
در کل هر وقت مرتکب عمل غریبالوقوعی میشویم که به هیچ گروه و مسلکی مربوط نمیشود، آن را به تاریخ ٢٥٠٠ سالهمان میچسبانیم و معتقدیم چون ما نژاد برتر هستیم، پس حرف اضافه نباشد و حالاحالاها مونده تا به ما برسید و همین ژن خوب ما باعث شده تا هر کاری میکنیم، خوب میکنیم. حتی دیده شده نوادگان کوروش در صف غذا چه هااا که نکردهاند و با فحش و کتک کاری حق مسلم خودشان را گرفتهاند و هنگام خشونت و توهین به یکدیگر، فقط قصد داشتهاند فتوحات کوروش را بازسازی کنند. همین.
در این یادداشت قصدمان تبریک و شادی برای روز کوروش بزرگ و یادآوری افتخاراتش برای ایران و ایرانی بود که متاسفانه حواسمان پرتِ شاهکارهای نوادگانش که ما باشیم شد. اصلا قصد توهین به آن دسته از هخامنشیان به جا مانده، که عدهشان هم کم نیست، نداریم. باشد که در کنار جوکهای تلگرام و پیگیری کلیپهای عروسی مردم و عکسهای لو رفته هنرمندان، کمی هم تاریخ بخوانیم تا کوروش هم کمی از دست ما آسوده بخوابد.»
گپی با یک روحانی که راننده کامیون است
دیدن انسانهایی که لباس روحانیت دارند و با این حال، برای امرار معاش آستین همت بالا میزنند و نان عرق ریزان خود را میخورند، لذت دو چندانی دارد؛ انسانهایی که در کنار فعالیت تبلیغی و حوزوی، به تأسی از سبک و سیره پیامبران، عرق جبین میریزند و برای گذران زندگی خویش کار میکنند و طلبگی و تبلیغ دین را تنها برای رضای خدا انجام میدهند.
حجتالاسلام ابراهیم شوشتری از ۱۰سال قبل با کار روی تریلی امرار معاش می کند و تا به امروز نیز در کنار کارهای فرهنگی و تبلیغی و تربیت ۵۰۰ حافظ قرآن بالای ۵ جزء هیچ پولی از بابت تبلیغ یا حوزه و منبر دریافت نکرده است و معتقد است تبلیغی که بر پایه تلاش و کار باشد مؤثرتر خواهد بود.
همچنین حجتالاسلام سید محسن عبدلی که سالهاست با راهاندازی واحد صنعتی در منطقه فتح تهران در راه بینیاز کردن کشور در تجهیزات لایروبی تلاش میکند در کنار فعالیت صنعتی و تحقیقاتی در زمینه تبلیغ دین و کارهای فرهنگی و برگزاری کلاسهای خودشناسی فعایت میکند. این دو روحانی از فراز و نشیبهای زندگی و مسیری که در آن قرار گرفتند و کار و تلاش در کنار کارهای تبلیغی گفتند.
راه درستی که پدر نشان داد
سال ۱۳۵۳ در فاروج از بخشهای توابع خراسان به دنیا آمد. پدر از روحانیون برجسته خراسان شمالی بود وبه همراه برادر و شوهر خواهرش که همه از روحانیون برجسته بودند زمانی که هنوز حوزهای هم در آنجا تأسیس نشده بود به تربیت طلبهها مشغول بودند. وقتی دو برادر در نبرد با دشمن به شهادت رسیدند و با وجود آنکه خانواده پدری از بزرگان لشکری و کشوری و حوزوی بودند ترجیح داد به جای استفاده از این موقعیت راهی حوزه علمیه شود.
دفتر زندگی حجتالاسلام ابراهیم شوشتری به گونهای رقم خورد که او در مسیر تلاش در حوزه علمیه با رد کردن پستهای پیشنهادی برای امرار معاش خانواده راهی جاده و بیابان شود. او امروز یکی از رانندههای ترانزیتی مسیرهای بندری ایران و آسیا است و این شغل را فرصتی برای تبلیغ میداند و امروز با مدیریت مؤسسه جامعه القرآن در خراسان گام مهمی در تربیت انسانهای قرآنی و حافظان قرآن برداشته است.
او با بیان اینکه بزرگترین تصمیم زندگیاش را بر اساس سیره انبیا و ائمه اطهار گرفته است گفت: مرحوم پدرم مدیر حوزه علمیه در فاروج بود و تمام اعضای خانواده ما روحانی هستند. من هم بر اساس علاقهای که به تبلیغ دین و روحانیت داشتم وارد حوزه علمیه شدم. یکی از روزها پدرم به من گفت روی پای خودت بایست تا خالصانه برای دین کار کنی.
ایشان در زندگی الگو و نمونه بودند. هیچگاه برای کارهای تبلیغی یا امام جماعت ومسجد و منبرهایی که میرفتند پولی دریافت نمیکرد و حتی بعد از شهادت دو برادرم او حقوق بنیاد شهید را نمیگرفت تا اینکه یکی از دوستان به من گفتند از پدر بخواهید این حقوق را بگیرد.
من خواسته وی را به پدرم منتقل کردم و پدرم تا زمانی که حقوق بنیاد را میگرفت همه آن را صرف امور خیریه میکرد. همیشه در مشارکتهای خیریهای نفر اول بودند و سیره زندگی پدرم همانی بود که در قرآن نیز به آن اشاره شده است. زندگی امروز من بر اساس همین تربیت است. دوست نداشتم وابسته بیتالمال باشم و میخواستم روی پای خودم بایستم و متکی به خودم باشم. نه تنها تا به امروز از کار طلبگی و تبلیغ دین دست برنداشتهام، بلکه حتی از فرصت رانندگی هم برای تبلیغ دین استفاده میکنم.
وی ادامه داد: در ایام ماه محرم یا فاطمیه و عزاداریها منبرمی روم و البته فعالیت فرهنگی و تبلیغی که انجام می دهم محدود به این ایام نیست و در کنار آن نیز با تریلی در جادهها کار میکنم. همه کارهای تریلی را خودم انجام میدهم و همیشه لباس کار به تن دارم. در پایانه بندرعباس با برپایی نماز جماعت چند دقیقهای برای همکاران خودم از روایتها و آیات قرآن صحبت میکنم. ورود به این شغل را از توفیقات خداوند میدانم.
بهطور مثال یک بار که وقتی برای کارخانهای در شهرک صنعتی چناران بار میزدم صاحب کارخانه بعداز اینکه متوجه شد من روحانی هستم توجه خاصی نشان دادند و به ایشان گفتم من چه کاری میتوانم برای شما انجام بدهم. پیشنهاد دادم تا چهرههای قرآنی را به این کارخانه بیاورم تا برای پرسنل برنامههای فرهنگی برگزار کنند.
صاحب کارخانه با این پیشنهاد موافقت کردند و پس از آن پیشنهاد تأسیس جامعه القرآن در چناران را مطرح کردم. با قبول این پیشنهاد قبل از راهاندازی خط تولید جدید کارخانه دفتر جامعه القرآن با حضور حجتالاسلام طباطبایی و فرزندشان محمد حسین از قاریان ممتاز و معروف دفتر جامعه القرآن افتتاح شد و همین هفته گذشته چهار فارغالتحصیلی نفر از قاریان چناران در حفظ کل قرآن کریم را جشن گرفتیم.
همه اینها توفیقی بود که از کار من نشات گرفته است و اگر این شغل من نبود شاید این دفتر در این شهر راهاندازی نمیشد و امروز حافظان و قاریان قرآن از این شهر مذهبی تحویل جامعه داده نمیشد. پشت فرمان هم که هستم کارهای مربوط به درس حوزه را از یاد نمیبرم.
در ساعتهای طولانی که در کویر رانندگی میکنم درسهای خارج آیتالله فاضل، آیتالله وحید خراسانی و آیت الله جوادی آملی و همچنین درس اخلاق را در ماشین گوش میکنم و یاد میگیرم. همه این ویژگیهای مثبت باعث شده است تا همچنان در شغل رانندگی ترانزیت کار کنم. یک بار فرمانداران یکی از شهرها به من پیشنهاد داد تا به جای رانندگی یک مرکز مرغداری راه بیاندازم اما مخالفت کردم زیرا با این کار از درس و تبلیغ باز میماندم در حالی که در کنار کار رانندگی همه کارهای فرهنگی و تبلیغیام را نیز انجام میدهم و از این راه نیز امرار معاش میکنم.
زیباترین نجات زندگیام را در شبهای قدر در پایانه بندرعباس و در کنار همکاران خودم تجربه کردم. شبهایی که همه رانندهها از اینکه یک نفر از جنس و صنف خودشان برای آنها سخنرانی و روضه خوانی میکند خوشحال بودند. با اینکه من در پایانهها با لباس کار میروم همه من را به عنوان طلبه میشناسند.
خانواده قرآنی
در این سالها توفیقات زیادی از سوی خدا نصیب من شده است. سال ۷۲ در قم با همسرم آشنا و ازدواج کردیم. در طول ۲۴ سال زندگی مشترک صاحب دو دختر و یک پسر شدهایم و همسر و سه فرزندم همگی حافظ کل قرآن هستند.
همسرم در قم مسئول گروه تواشیح تسنیم است که دوسال قبل در رقابتهای کشوری اوقاف به مقام قهرمانی رسیدند. زندگی از دیدگاه من وقتی با هدف توحید و عمل به وصیت پیامبر اکرم (ص) که همه را به قرآن و اهل بیت دعوت کردند باشد یک زندگی ایده آل و موفق خواهد بود.
طی این سالها همیشه سعی کردم قوانین راهنمایی و رانندگی را رعایت کنم گرچه برخی از این قوانین را قبول ندارم. بهطور مثال برخی محدودیت سرعت در جاده ها که مربوط به ۱۰۰ سال قبل است و همچنان نیز همان محدودیت پابرجاست ، قبول ندارم. درسهای زیادی در جاده آموختم و یاد گرفتم باید در زندگی استوار بود.
حجتالاسلام شوشتری در ادامه با بیان اینکه هیچگاه سربار دولت نبوده و تنها از راه کار روی تریلی امرار معاش کرده است، با گلایه از همراهی نکردن برخی از نهادهای دولتی گفت: متأسفانه برای بهنتیجه رساندن فعالیتهای فرهنگی و تبلیغی با سنگاندازی برخی از این نهادها مواجه میشوم.
اگر من به جای این شغل عنوان دولتی داشتم مطمئناً مسئولان ادارات و دستگاههای دولتی خواسته مرا میپذیرفتند اما امروز توجهی به خواسته من نمیکنند. من بهعنوان نماینده مؤسسه جامعه القرآن در خراسان که تا امروز ۱۵ شعبه از شعب جامعه القرآن را در خراسان تاسیس کردهام برای احیای ۱۰ موقوفه قرآنی و غیرقرآنی تلاش میکنم اما اعتباراتی که برخی از مسئولان مصوب کردهاند بعضی از دستگاهها کارشکنی میکنند تا این اعتبارات به نتیجه نرسد.
۸۰ درصد کسانی که در رقابتهای قرآنی کشور مقام کسب می کنند در مجموعه جامعه القرآن پرورش یافتهاند و علی رغم این موفقیتها هیچ حمایتی از سوی مسئولان از ما انجام نمیگیرد. در این ۱۰ سال با دسترنج خودم فعالیتهای فرهنگی داشتم و نزدیک به ۵۰۰ حافظ با لای ۵ جزء قرآن تحویل جامعه دادهام و سؤال من این است که همه نهادهای فرهنگی ما با این همه امکانات و نیروی انسانی که دارند تاکنون چه تعداد حافظ قرآن به جامعه تحویل دادهاند؟
از حوزه تا کف دریا
صدای گوشخراش دستگاههای تراش فضای واحد صنعتی را پر کرده است. کارگاهی بزرگ که در زمینه ساخت تجهیزات لایروبی برای کشتیهای لایروب در دریا و «ناخن»های مخصوص برای تراش کف دریا و زره پمپ یا همان شولدرینگ فعالیت میکند.
با تلاش مهندسان و کارگران فنی این کارگاه، نخستین پمپهای لایروب در ایران ساخته شده که قادر است در هر ۸۰ثانیه گل و لایی به اندازه ظرفیت یک کامیون را پمپاژ کند. اما نکته جالب توجه در این واحد صنعتی دانش بنیان، مدیریت آن است که برعهده روحانی پابه سن گذاشتهای به نام سید محسن عبدلی است.
روحانی پرکاری که فعالیت صنعتی را به شکل تجربی و عملی آموخته و از سال ۸۴ فعالیت این واحد صنعتی را در بخش لایروبی متمرکز کرده است.
او قرار گرفتن در این مسیر را تقدیری میداند که خدا برای او رقم زده و به گفته خودش، امروز در کنار کارهای فرهنگی و تبلیغی، در راه خودکفایی صنعتی کشور نیز فعالیت میکند. از این روحانی ۶۲ ساله درباره خانواده و زاد روزش پرسیدم، گفت: فرزند سوم خانواده هستم و در خانوادهای مذهبی بزرگ شدم. شاگرد اول رشته ریاضی بودم و در ۱۷ سالگی در دبیرستان تدریس میکردم.
از ۱۲ سالگی تجربه معلمی داشتم و بعد از دیپلم به خاطر علاقهای که به حوزه علمیه داشتم به حوزه رفتم و نزد استادان بزرگی همچون حضرات آیات خوشوقت، سیدمهدی بجنوردی، سیدمحمود هاشمی و سیدکاظم حائرییزدی تحصیل کردم. رفتن من به حوزه شوک بزرگی برای برخی از اقوام بود. من در دوران دبیرستان وقتی با کتاب نهج البلاغه مأنوس شدم تصمیم گرفتم به حوزه علمیه بروم. بر اثر سانحه تصادف Crash که باعث آسیب شدیدی به پای من شد ناچار شدم در کنار درس خواندن کار کنم. ذوق و ابتکاری که داشتم باعث شد خیلی زود کارهای ابتکاری انجام بدهم.
دوست داشتم روی پای خودم باشم و زندگیام را از راه فعالیت و کار تأمین کنم. همسرم دندانپزشک است و در قم ساکن بودیم. فعالیت صنعتیام را ابتدا در حوزه دندانپزشکی آغاز کردم اما تقدیر اینگونه رقم خورد که با تغییر مسئول شبکه بهداشت و مشکلاتی که به وجود آمد، به مازندران نقل مکان کنیم. در آنجا بود که با مجموعهای از دوستان آشنا شدم و به این ترتیب وارد قلمرو مهندسی متالورژی شدم.
وی ادامه داد: با وجود فعالیت صنعتی و تحقیقاتی که دارم اما کار اصلی من حوزوی است و تألیفات و تحقیقاتی هم در زمینه تولید فکر دارم و هیچ گاه از نوشتن و تحقیق غفلت نمیکنم. معتقدم که یک طلبه حوزه باید با تمام وجود تحصیل و تبلیغ و کارهای فرهنگی و فکری بکند و توقعش نیز از زندگی باید در حد افراد متوسط جامعه باشد. من به شخصه درکنار کار صنعتی از فعالیت فرهنگی و تبلیغی نیز غافل نیستم. تا قبل از تغییر محل زندگیمان هر شب بعداز پایان کار به حسینیه میرفتم و بعداز برپایی نماز جماعت برای نمازگزاران کلاس معارف و آموزش مسائل دینی برپا میکردم. تعریفی که همیشه از زندگی در کلاسهای خودشناسی یا فرهنگی ارائه میدهم این جمله حضرت علی(ع) است«ارزشهای هر انسانی به آرمانها وایده آلهای اوست و انسان هرچه قدر چشمانداز بزرگتری داشته باشد ارزشهای زندگیاش نیز بیشتر خواهد بود.»
اگر فرزندی را برای کشور تربیت میکنیم باید افق گستردهای داشته باشیم اما اگر قرار است فرزند هستی شود چشمانداز باید بزرگتر شود. اعتقاد دارم که خیر و شر در متن عالم نیست بلکه در رابطههاست. انسان باید خودش را فرزند هستی بداند.
او در جواب این سؤال که«روحانیت و صنعت چه ربطی به هم دارند؟» میگوید: وقتی انسان هدفی را دنبال میکند باید برای رسیدن به آن هدف تلاش کند. در حوزه میآموزیم که با توکل به خدا اعتماد به نفس پیدا میکنیم و با همین اعتماد به نفس در بخش صنعت میتوانیم از وابستگی نجات پیدا کرد. نمونههای عینی و عملی آن را بارها دیدهایم و مهندسان کشور باید به این باور برسند.
در ساعات بیکاری در اتاق آموزش به کارهای هنری و نوشتن شعر میپردازم. کار جوهره مرد است و با کار کردن و تلاش و کوشش میتوان به خودشناسی و خداشناسی رسید. در هر لباسی که باشیم برای قطع وابستگی کشور باید تلاش کنیم. شغلم جدا ازشأن روحانیت نیست و سالهاست تلاش میکنم با کار در این کارگاه صنعتی به جوانان بیاموزم که با باور کردن خود میتوانند موفق شوند.
منبع : رکنا