درس و مشق بچه ها به خودشان مربوط است
درس و مشق بچه ها به خودشان مربوط است
بهیچ وجه وظایف آنها رابرایشان انجام ندهید
وگرنه مجبور خواهید بود تا بزرگسالی کارهای او را انجام دهید چون او را به خود وابسته کرده اید
درس و مشق بچه ها به خودشان مربوط است
بهیچ وجه وظایف آنها رابرایشان انجام ندهید
وگرنه مجبور خواهید بود تا بزرگسالی کارهای او را انجام دهید چون او را به خود وابسته کرده اید
کنجکاوی کودکان را سرکوب نکنید و به سوال هایی که پاسخ آن را نمی دانید جواب سربالا ندهید.
یکی از بهترین راه هایی که می توانید به کودک پاسخ دهید اینگونه است: «نمی دانم. به نظر تو چطور می توانیم پاسخ این مساله را پیدا کنیم؟»
با یکدیگر دنبال راهکار بگردید و سعی کنید از روش های حل مساله کودک استفاده کنید و اگر چیزی به ذهنش نرسید او را راهنمایی کنید.
مادران جوان به دنبال بی تابی های کودک، دچار احساس گناه و اضطراب می شوند. مادر همواره نگران است که مبادا فرزندم در خطر باشد یا من مادر کاملی نباشم، شاید گریه ی او به این معناست که من مادر خوبی نیستم.
در حالی که این اضطراب منجر به ایجاد اختلال در شکل گیری شخصیت کودک می شود.
گریه کودک دلایلی مختلفی دارد و نیاز به توجه بی اضطراب مادر دارد.
والدین تسلیم را می توان والدین لوس کننده هم نامید. این دسته از والدین هیچ محدودیتی قائل نمی شوند و محدودیت هایی را که در نظر می گیرند اغلب لغو می کنند.
فرزندان این گونه والدین بدون داشتن خطوط راهنمایی معین بزرگ می شوند. والدین در خصوص آنچه کودکان می خواهند، تسلیم می شوند.
ما اغلب این قبیل کودکان را با صفت لوس توصیف می کنیم. کودکانی که هیچ گونه محدودیتی برای آن ها منظور نمی شود، ممکن است در برخورد با دیگران دچار مشکل شوند.
پرفسور حسابی میگفت: در دوره تحصیلاتم در آمریکا در یک کار گروهی با یک دختر آمریکایی به نام “کاترینا و همینطور فیلیپ” که نمیشناختمش همگروه شدم از کاترینا پرسیدم فیلیپ رو میشناسی؟!
کاترینا گفت: آره…همونپسر که موهای بلوندِ قشنگی داره و ردیف جلو میشینه…گفتم نمیدونم کیو میگی… گفت: همون پسرِ خوشتیپ که معمولا پیراهن و شلوار روشن شیکی تنش میکنه
گفتم بازم نفهمیدم منظورت کیه! گفت همون پسر که: کیف و کفشش رو با هم ست میکنه! بازم نفهمیدم منظورش کی بود.
کاترینا تن صداشو یکم آورد پایین و گفت: فیلیپ دیگه! همون پسر «مهربونی که روی ویلچر میشینه…»
این بار دقیقا فهمیدم کیو میگه ولی به طرز غیرقابل باوری رفتم تو فکر آدم چقدر باید نگاهش به اطرافش مثبت باشه که بتونه از ویژگی منفی چشمپوشی کنه.
چقدر خوبه مثبت دیدن! با خودم گفتم اگه که کاترینا از من«در مورد» فیلیپ میپرسید چی میگفتم؟ حتما سریع میگفتم همون معلوله دیگه! وقتی، نگاه کاترینا رو “با نگاه خودم مقایسه کردم” خیلی خجالت کشیدم…