مدیرالنفیسه

  • خانه 
  • In the name of Allah the merciful and the compassionate 
  • تماس  
  • ورود 

حجت الاسلام سید علی خمینی امروز به مناسبت چهلمین سالگرد شهادت آیت الله حاج آقا مصطفی خمینی سخنرانی کرد؛

28 مهر 1396 توسط مدیر النفیسه

به گزارش خبرآنلاین حجت الاسلام سید علی خمینی امروز در پیش از خطبه های نمازجمعه تهران به مناسبت چهلمین سالگرد شهادت آیت الله حاج آقا مصطفی خمینی سخنرانی کرد؛

در ادامه اهم اظهارات وی را به نقل از خبرگزاری ها می خوانید؛

*این هفته چهلم سالگرد مرحوم آیت الله حاج آقا مصطفی خمینى را در پیش داریم.در مورد شهادت حاج آقا مصطفى خمینى چند نکته به نظر من داراى اهمیت است که ان شاء الله در وقت موجود به آنها اشاره اى خواهم کرد.

*نکته اول در مورد اصل شهادت حاج آقا مصطفی است که در هاله اى از ابهام قرار دارد. در این جا فرصت اینکه به نحو تفصیلى روزهاى پایان عمر ایشان را بررسى کنیم و رفت و آمدهاى مشکوک شب آخر زندگى ایشان را باز کنیم نیست. من فقط به این نکته بسنده مى کنم که وقتى پیکر بى جان حاج آقا مصطفا را در نجف به بیمارستان منتقل مى کنند پزشک حاضر در بیمارستان مى گوید به طور قطع ایشان مسموم شده اند و آثار مسمومیت در بدن ایشان پیداست و اگر آقا اجازه دهند من کالبد شکافى مى کنم و این مطلب را ثابت خواهم کرد. اما امام با کالبد شکافى پیکر فرزندشان مخالفت مى کنند و مى فرمایند هر چه سریع ترپیکر ایشان را دفن کنید و بدن ایشان را پاره پاره نکنید.

*نکته دوم در مورد جایگاه علمى و اجتماعى ایشان است. امام در مورد ایشان فرمودند که مصطفی امید آینده اسلام م بود و مقام معظم رهبرى در تعبیرى عجیب فرمودند مصطفى امید آینده ما و خمینى آینده ایران بود! یا مرحوم آیت الله بهاالدینى در مورد ایشان نوشته بودند ابن الامام بل هو الامام! شاید کمتر بدانید که ایشان با اینکه کمتر از ٥٠ سال عمر کرد اما در این مدت کوتاه نزدیک پنجاه جلد کتاب نوشت. آن هم نه کتابهاى عمومى بلکه کتابهایى در دقیقترین موضوعات تخصصى حوزوى.

*نکته سوم در مورد نحوه رفتار امام در مواجهه با این مصیبت بود. امام در آن سالها که در کوران مبارزات بر علیه رژیم فاسد پهلوى بودند به هیچ روى در این حادثه تزلزلى از خود نشان ندادند. در هیچ جلسه ى عمومى در عزاى این فرزند عزیز و صالح و عالم اشک نریختند تا مخالف نهضت اندک ضعف و شکستى را در رهبرى نهضت نبینند. تا جایى که بعضى از یاران نگران حال امام مى شوند. و نگران مى شوند که گریه نکردن به بدن و قلب امام فشار بیاورد. لذا آقاى کوثرى را دعوت مى کنند ایشان هرچه از شهادت حاج آقا مصطفى مى گویند امام اشک نمى ریزند تا اینکه مرحوم کوثرى روضه ى على اکبر صلوات الله علیه را مى خواند آنگاه امام طاقت از دست مى دهند و اشکهایشان در مصیبت اباعبد الله(ع) جارى مى شود.

*نکته چهارم خاطره اى است همسر امام. در سالهاى بعد از پیروزى انقلاب امام اجازه نمى دادند که در صدا و سیما یا ارگانهاى دیگر از حاج آقا مصطفى تقدیر شود یا براى ایشان بزرگداشت برگزار شود. یکسال روز اول آبان همسر امام در حالیکه اشک مى ریختند به امام مى گویند که باز هم اول آبان شد و کسى از مصطفاى من یادى نکرد. امام ظاهرا مى فرمایند من نمى توانم براى او جلسه بگیرم یا اجازه بدهم که در صدا و سیما براى او برنامه بسازند در حالیکه جوانان مردم روز به روز کشته مى شوند و خانواده هاى مردم ایران هر یک فرزندى دارند که در راه اسلام شهید شده است. من نمى توانم براى فرزندم ویژگى اى قایٔل شوم. ما هم بهتر است مثل همه مردم صبر کنیم و براى او ختم قرآن کنیم و فاتحه بخوانیم. خداوند همه ى این بزرگان را در سایه سار رحمتش قرار دهد.

*چه شخصیت عظیمى داشت امام؛ واقعا غیر قابل درک است. انسان هرچه بیشتر در مورد این شخصیت مداقه مى کند و جاى جاى زندگى او را مى بیند بیشتر در مقابل بزرگى روح او احساس حقارت مى کند. بهترین تعبیر را در این زمینه خلف شایسته و بزرگوار امام، رهبرى معظم انقلاب بکار بردند: ما از امام زیاد سخن گفته ایم بعضى گمان مى کنند اغراق کرده ایم. نه ما اغراق نکرده ایم بلکه تنها بخشى از واقعیت را گفته ایم.

*نکته پنجم اشاره اى است به عبارتى که امام در مورد شهادت حاج آقا مصطفى به کار بردند و شهادت او را از الطاف خفیه الهیه دانستند. لطف خفى یعنى لطفى که آشکار نیست. ظاهرش نقمت و مصیبت است اما باطنش خیر و صلاح. اساسا در یک تعبیر زیباى برخواسته از فهم عمیق اس م، مومن همیشه زندگیش دو سر برد است. برد برد حقیقى زندگى مومنانه است. اگر دنیا به او اقبال کند او از اقبال دنیا براى رشد معنوى و ثواب بیشتر بهره مى برد و اگر روزگار به مومن پشت کند باز هم او شکر مى کند و ارتقاى درجه پیدا مى کند.

*امروز بدبین ترین منتقدان نظام جمهورى هم مى نمى توانند انکار کنند که به برکت راهى که امام پایه ریزى کرد و رهبرى معظم انقلاب با استقامت مثال زدنى دنبال کرد، جمهورى اسلامی از هر زمان دیگر مستحکم تر و عزیز تر و در مسایٔل بین المللی پرنفوذتر از همیشه است. امروز ما شاهد این هستیم که رییس جمهور منزوى امریکا از آن سوى دنیا فقط حرفهاى پوچ مى زند. حرفهاى بى معنا و خالى!

*من وقتى کلام ترامپ را ملاحظه کردم ناخود آگاه در ذهنم کودکى مجسم شد که از فرط استیصال و عجز فقط جیغ و داد مى کند. ترامپ به کودکى مى ماند که از فرط عجز به فریاد روى آورده است. اما نتیجه ى این صحبتها چه شد؟ این گاف سیاسى جز اینکه آمریکا را در دنیا منزوى کرد و جز اینکه ملت ایران را بیش از پیش با هم متحد کرد چه ثمره اى براى آمریکا داشت؟ جز اینکه ما بیش از پیش فهمیدیم که خوى استکبارى سردمداران آمریکا تغییرى نکرده و متاسفانه اینها هنوز آدم نشده اند چه حاصلى داشت. ملت ایران با تجربه ى تاریخى خود و کشورهاى دیگر به خوبى مى داند خوى استکبار، سیرى پذیر نیست.

*ما باید بدانیم که حتا اگر از تمام نیروى دفاعى و انرژى هسته اى بگذریم و حتا اگر نفت و گازمان را هم تقدیم آنها کنیم آنها سیر نمى شوند چراکه این خصلت خوى استکبارى است. مرگ بر آمریکا، آرزوى مرگ براى این خوى استکبارى است. نه آرزوى مرگ براى مردم و حتی مسئول آمریکایى! من مى خواستم بگویم صحبتهاى اخیر رییس جمهور آمریکا از مصادیق لطف خفى است اما دیدم این بى انصافى است. این صحبتها مصداق لطف جلى و آشکار است. کدام سخن و اقدام مى توانست این مقدار تجلى وحدت ملت ایران باشد؟

*اگر کوچکترین شناختى و فهم سیاسى اى مى داشتند مى فهمیدند که بکار بردن واژه ى جعلى خلیج عربى چقدر نابخردانه و ناصحیح بوده! صحبتهاى اخیر ترامپ مایه دلگرمى است. نشانه این است که دست دشمنان نظام جمهورى اسلامی چقدر خالى است. کما اینکه اصل مناقشه بر سر مسأله هسته اى ما هم همینطور است. غرب اصل جمهورى اسلامی و گفتمان و ایت فقیه را پذیرفته، اصل حضور جمهورى اسلامى در دنیا و صدور پیام انقلاب را پذیرفته و جالب است که در مسأله اى فریاد مى کند که اصلا  هدف ما نیست!

*داد مى زنند که ایران نباید به سلاح هسته اى دست یابد! خوب مگر ما مى خواهیم به سلاح هسته اى دست پیدا کنیم؟ در عرف سیاست این کار فرار از شکست تلقى مى شود. یعنى بیایید برای دشمن خودتان هدفى قرار دهید که هدف او نیست. و بعد بگویید ما موفق شدیم که نگذاریم طرف مقابل به هدفش برسد! این پروپاگانداى سیاسى براى این است که شکست پذیرفته نشود! البته ما منکر وجود مشکلات در کشورمان نیستیم! منکر وجود فقر، بیکارى، و فساد در بخشهایى از کشور نیستیم. و الحمدلله مردم ما همانطور که امام مى خواست چشمان تیز بینى دارند و کام نسبت به انحرافات حساس هستند.

 نظر دهید »

عصبانیت و از کوره در رفتن،

28 مهر 1396 توسط مدیر النفیسه

عصبانیت و از کوره در رفتن،?

درست مثل اینه که یه ذغال داغ رو بگیری توی دستت تا بزنیش به یکی دیگه!!
توی این حالت کسی که میسوزه خودتی!!

 

 نظر دهید »

آفت دهان وزرشک

28 مهر 1396 توسط مدیر النفیسه

اگر به آفت دهان مبتلا میشوید و یا سیستم ایمنی بدنتان ضعیف است آب زرشک میل کنید.

 نظر دهید »

تسبیحات‏ حضرت صدّیقه (صلوات الله علیها)

28 مهر 1396 توسط مدیر النفیسه

مرحوم قاضی می فرمودند :
هیچ‏گاه پس از نمازهاى واجب خود تسبیحات‏ حضرت صدّیقه (صلوات الله علیها) را ترک ننمایید؛ زیرا این تسبیحات‏
یکى از انواع ذکر کبیر شمرده شده است.
مهرتابناک،ص234

 نظر دهید »

درسی که آیت‌الله مهدوی‌کنی به یک مشروب‌فروش داد.

28 مهر 1396 توسط مدیر النفیسه


درسی که آیت‌الله مهدوی‌کنی به یک مشروب‌فروش داد 

سردار آیت گودرزی که به “سردار آیت” معروف است، این روزها مشغول ثبت و ضبط خاطرات کمیته‌های انقلاب اسلامی است. همان نهادی که آیت‌الله مهدوی ریاست آن را در روزهای ابتدایی انقلاب عهده‌دار بود و او نیز عضو گروه راهبری این کمیته‌ها بود. او هم اکنون استاد دانشگاه علوم انتظامی است.

اولین فرمانده انتظامی تهران خاطرات نابی از آیت‌الله مهدوی از پیش از پیروزی انقلاب به بعد، به یاد دارد که چندی پیش پس از بازدید از باشگاه خبرنگاران تسنیم(پویا) گوشه‌ای از آن خاطرات را در گفت‌وگو با خبرنگاران سیاسی تسنیم بازگو کرد که در ادامه از منظرتان می‌گذرد:

سردار آیت گودرزی در ابتدای این مصاحبه درباره نحوه آشنایی‌اش با آیت‌الله مهدوی کنی اینگونه می‌گوید: پدر من سرکارگر کارگران مسجد جلیلی بود زمانی که بنای مسجد جلیلی به پایان رسید من 6، 7 ساله بودم و چون پدر من نذر داشت هنگام اذان هر کجایی که هست اذان بگوید، بعد از ساخت مسجد هم به عنوان خادم و موذن مسجد جلیلی انتخاب شد پدرم مرا خدمت مرحوم آیت‌الله مهدوی کنی آورد و گفت: می‌خواهم ایشان کفشدار شما باشد. حاج آقا فرمودند بگذارید مکبر ما باشد. از آن زمان مکبری ایشان را برعهده داشتم و ارتباطم تا زمان ارتحال وی ادامه یافت.

** درسی که آیت‌الله مهدوی به یک مشروب‌فروش داد

مکبر سالهای دور مسجد جلیلی یکی از ویژگیهای این مسجد را حضور افراد برجسته برشمرد و دلیل آن را اینگونه بیان می‌کند: افرادی که به مسجد می‌آمدند می‌گفتند ما از این شیخ (آقای مهدوی) خوشمان می‌آید وقتی که شخصیت مرحوم آیت الله مهدوی و رفتار اخلاقی او به گونه‌ای بود که حتی فراد غیر مسلمان هم نسبت به او احترام خاصی قائل بودند به طور مثال وقتی از جلو یک مشروب فروشی که نزدیک مسجد بود عبور می‌کردند به آن فرد مسیحی سلام می‌کردند و این امر باعث که بعدها حاج آقا هرگاه که از مقابل مغازه وی رد می‌شدند، به حاج آقا سلام می‌کرد. بعد از گذشت یکسال این مشروب‌فروش شاگردش را مامور کرده بود تا هرگاه حاج‌آقا از دور مشاهده می‌شود، کرکره مغازه را به احترام وی پایین بکشد و تا زمان پیروزی انقلاب اسلامی نیز این کار را انجام می‌داد. این فرد مسیحی اواخر عمرش بیمار شد و پس از آنکه با نظر حاج‌آقا به ملاقاتش رفتم و سلام حاج آقا را به او رساندم در پاسخ گفت “حاج‌آقا درس بزرگی با سلام کردنش به من آموخت.”

بخارایی شب قبل از اعدام منصور پیش آیت الله مهدوی کنی آمد

اولین فرمانده نیروی انتظامی تهران درباره رفت و آمد اعضای هیئت‌های موتلفه به مسجد جلیلی هم می‌گوید: محمد بخارایی از اعضای هیئت‌های موتلفه شب قبل از ترور حسنعلی‌ منصور به مسجد جلیلی آمد و با حاج‌آقا مهدوی صحبت کرد و حلالیت طلبید و صبح فردا منصور را ترور کرد. همه ما گمان کردیم فردا قرار است به مسافرت برود که حلالیت طلب کرد و نمی‌دانستم که قرار است چه کار بزرگی انجام بگیرد. برخی از نفرات برتر موتلفه مانند شهید هرندی و سایر اعضای گروههای مبارز به مسجد جلیلی رفت و آمد داشتند اما تحت پوشش و اصل عدم لو نرفتن.

چه کسی آیت‌الله مهدوی را به ساواک لو داد؟

وی به حضور نفوذی‌ها در مسجد جلیلی هم اشاره می‌کند و یادآور می‌شود: وحید افراخته از آن جمله افراد بود که با هماهنگی ساواک چند جلسه به مسجد جلیلی آمد و با حاج‌آقا صحبت کرد و بعد همین مطالب را به ساواک منتقل کرد. برنامه‌ای در مسجد طراحی شده بود که حداکثر افراد ساواکی و افراد مشکوک تا آسیب‌پذیری ما به کمترین سطح برسد.

توصیه اخلاقی آیت الله برای ورود به خانه ساواکی‌ها

آیت با بیان اینکه از جمله توصیه‌های مرحوم آیت الله مهدوی کنی این بود که وقتی وارد خانه کسی شدید بی‌احترامی نکنید، متذکر می‌شود: ایشان فرمود با کفش وارد خانه کسی نشوید، به وسایل شخصی افراد دست نزنید زیرا قبل انقلاب همه این بلاها سر ما آمده و می‌فهمیم یعنی چه و نمی‌خواهیم خودمان همین کارها را بر سر کسی بیاوریم لذا یادم هست وقتی وارد خانه ساواکی‌ها می‌شدیم و دستگیرشان می‌کردیم آن خانواده‌ها می‌گفتند از اینکه هنگام ورود به خانه به ما بی احترامی نکردید، ممنون هستیم.

2929

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 1174
  • 1175
  • 1176
  • ...
  • 1177
  • ...
  • 1178
  • 1179
  • 1180
  • ...
  • 1181
  • ...
  • 1182
  • 1183
  • 1184
  • ...
  • 1248
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 <   >
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

مدیرالنفیسه

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • اجتماعی
  • احکام
  • امام خمینی
  • امام زمان (عج)
  • ایام مذهبی و ملی و مناسبتی
  • بارداری
  • بدون موضوع
    • نهج البلاغه
  • بهداشتی
  • تاریخی
  • تربیت کودک
  • تربیتی
  • تغذیه
  • حدیث
    • تربیتی
  • حکایت
  • خانه داری
  • خانواده
  • خانواده
  • سیاسی
  • سیره وسخنان بزرگان
  • شبهات
  • شهدا
  • طنز
  • طنز
  • عصر بخیر
  • فن بیان
  • قانون
  • قرآن
  • متن ادبی
  • مقام معظم رهبری
  • نشر کتاب
  • همسرانه
  • یک صفحه کتاب

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

کاربران آنلاین

  • رهنما
  • فرهنگی تربیتی مرکز آموزش های غیر حضوری
  • زفاک
  • نورفشان
  • رهگذر
  • نور الدین
  • anam

رتبه

  • رتبه کشوری دیروز: 18
  • رتبه مدرسه دیروز: 1
  • رتبه کشوری 5 روز گذشته: 18
  • رتبه مدرسه 5 روز گذشته: 1
  • رتبه 90 روز گذشته: 28
  • رتبه مدرسه 90 روز گذشته: 1
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس