مدیرالنفیسه

  • خانه 
  • In the name of Allah the merciful and the compassionate 
  • تماس  
  • ورود 

10 پیشنهاد به پدر و مادرهایی که فرزند دانش آموز دارند

08 مهر 1402 توسط مدیر النفیسه

10 پیشنهاد به پدر و مادرهایی که فرزند دانش آموز دارند

 

با آغاز سال تحصیلی، بی مناسبت نیست بدون هیچ مقدمه ای، چند پیشنهاد را با پدر و مادرها در میان بگذاریم:

 

1 - بهترین راه برای درس خوان و مهم تر از آن، کتاب خوان شدن فرزندان تان این است که خودتان هم کتاب بخوانید.
همه مطالعات روانشناسی و حتی تجربیات فردی نشان می دهند که کودکان بیشتر از رفتارهای شما الگوبرداری می کنند تا از حرف ها و امر و نهی های شما.

حتی اگر اهل مطالعه نیستید، می توانید کتابی را در دست بگیرید و تظاهر به مطالعه کنید. این کار به ویژه برای کودکان پیش دبستانی بسیار اثرگذار است.

2 - از باورهای قدیمی دست بکشید. زمانی تمام خوشبختی فرزندان در این تعریف می شد که حتما به دانشگاه بروند و سپس با مدرکی که می گیرند، در یک جای خوب استخدام شوند.

اما امروز این الگو دیگر جواب نمی دهد. اولاً دانشگاه رفتن بسیار آسان تر از قبل شده و ثانیاً دانشگاه تضمین کننده آینده نیست.
بسیاری از افراد موفق در ایران و جهان، یا دانشگاه نرفته اند، یا دانشگاه را رها کرده اند یا در شغلی غیرمرتبط با رشته تحصیلی شان فعالیت کرده اند.

در آینده نیز اهمیت دانشگاه باز هم کمتر خواهد شد؛ بسیار کمتر از آنی فکرش را بکنید. استخدام ها و کارآفرینی ها، نه بر پایه مدرک تحصیلی که بر اساس مهارت های فردی خواهد بود کما این که هم اکنون نیز در بخش خصوصی، چنین روندی وجود دارد

با این الگوی فکری، دیگر به بچه هایتان برای کسب نمرات بالا فشار نیاورید؛ آینده بچه هایتان الزاماً از میان نمره های بالا نمی گذرد. بگذارید آنها در حد توان خود درس بخوانند و نمره بگیرند. در عوض آنها را با زندگی واقعی و مهارت های کاربردی بیشتر آشنا کنید.

3 - به جای فشار بر روی بچه ها برای کسب نمرات بهتر، آنها را به کوشش بیشتر تشویق کنید: “پسرم! دخترم! همین اندازه که می بینم تلاش می کنی برایم ارزشمند است. تو تلاشت را بکن، بعد از آن دیگر مهم نیست چه نمره ای می گیری.”
فرزند شما نباید احساس کند دوست داشته شدنش، تابعی از نمراتی است که در مدرسه می گیرد.

4 - اگر فرزندتان در امتحانی مثلاً 12 (یا حتی نمره کمتر)گرفت، این ادبیات پیشنهاد می شود:
خب! تو در 12 بخش عملکرد خوبی داشتی؛ آفرین. آن 8 نمره ای که نگرفتی، دارند با تو حرف می زنند که نقطه ضعف کارت کجاست. بهتر است، روی این بخش ها بیشتر کار کنی؛ چه خوب شد که 12 گرفتی و فهمیدیم گیر کار کجاست؟ من هم در دوران دانش آموزی گاهی نمرات پایین می گرفتم؛ اشکالی ندارد.
ضمناً اگر بعضی درس ها را دوست نداری، طبیعی است؛ قرار نیست همه ما همه درس ها را دوست داشته باشیم. پس اگر در بعضی درس ها نمره هایت پایین باشد اشکالی ندارد.

5 - بچه ها را هرگز و هرگز و هرگز با دیگران مقایسه نکنید. این کار تزریق سم در روح آنهاست.
بچه ها را با خودشان مقایسه کنید: “تو نسبت به قبل، تلاش کمتری داشتی، یا بیشتر تلاش کردی.”

6 - هیچ اشکالی ندارد در طول سال، گاهی به بچه هایتان اجازه دهید مدرسه نروند؛ مثلاً یک بار صبحی که خیلی خسته اند و یک بار هم زمانی که امتحان کلاسی دارند و درس شان را نخوانده اند. باور کنید آسیب اضطرابی که متحمل می شوند، بیشتر از نرفتن شان به مدرسه است؛ البته که قرار نیست این پیشنهاد به یک رویه دائمی تبدیل شود. نکته مهم این است که آنها باید با شما احساس راحتی کنند، حتی در نرفتن به مدرسه.

7 - در انجمن اولیا و مربیان مصوب کنید که از معلمان، به ویژه در مقطع ابتدایی خواسته شود تا حد امکان از دادن تکلیف شب خودداری کنند یا به حداقل بسنده کنند. همچنین برای روزهای تعطیل تکلیف ندهند. کودکان در ساعات غیر مدرسه، باید بیشتر بازی کنند یا به ارتباطات خانوادگی و اجتماعی بپردازند تا تکرار آنچه در مدرسه آموخته اند.

8 - کیف بچه ها را تا حد امکان سبک کنید. حتی اگر لازم باشد، کتاب های قطور را به دو یا سه قسمت تقسیم و جدا جدا سیمی کنید. به ستون فقرات بچه ها رحم کنید.

9 - بچه ها به ویژه در فصل های مدرسه، بیشتر تحت فشار هستند؛ بنابر این به همدلی و همراهی والدین نیاز بیشتری دارند تا استرس های مدرسه را تخلیه کنند. برایشان وقت بگذارید، حرف بزنید، شوخی کنید و گاهی با هم بیرون بروید. بچه ها باید بدانند که شما پناهگاه شان هستید.

10 - و مهم از همه: کودکی و نوجوانی، شادترین دوران زندگی هر انسان است که دیگر تکرار نمی شود؛ هر کاری که می کنید، ملاک تان این باشد که شادی کودکی و نوجوانی را تباه نکنید. این سخن، به معنای ولنگاری تربیتی نیست؛ اتفاقاً تأکید بر تربیت اصولی کودکان و نوجوانان است زیرا تربیتی که شادی را از دوران کودکی و نوجوانی بزداید، اساساً تربیت نیست، بلکه نابودی امروز و فردای آنهاست.

هیچ کس حق ندارد شادی را از ساحت کودکی و نوجوانی بزداید، حتی پدر و مادرها و معلمان ، حتی پدر و مادرها و معلمان، حتی پدر و مادرها و معلمان.

عصر ایران ؛ جعفر محمدی 

 نظر دهید »

« سازمان وکالت» ؛ تشکیلاتی که امام یازدهم(ع) برای ارتباط با مردم ایجاد کرد

02 مهر 1402 توسط مدیر النفیسه

« سازمان وکالت» ؛ تشکیلاتی که امام یازدهم(ع) برای ارتباط با مردم ایجاد کرد

در جامعه‌ای که ابراز شیعه‌گری، ارتباط و عرض ارادت به خاندان عصمت و طهارت(ع) جرم به حساب می‌آمد و با سخت‌ترین مجازات مواجه می‌شد، امامان معصوم(ع)چگونه با شیعیان خود ارتباط برقرار می‌کردند؟
یکی از مسائلی که نگاه اندیشمندان و محققان علوم اسلامی را به خود جلب کرده چگونگی ارتباط ائمه اطهار (ع) با یاران و شیعیان خود در عصر خفقان سیاسی و اجتماعی است. در جامعه‌ای که ابراز شیعه‌گری، ارتباط و عرض ارادت به خاندان عصمت و طهارت(ع) جرم به حساب می‌آمد و با سخت‌ترین مجازات مواجه می‌شد، امامان معصوم(ع)چگونه با شیعیان خود ارتباط برقرار می‌کردند؟ و اینکه شیعیان و محبان ائمه اطهار(ع) چگونه مسائل و نیازهای خود را با ایشان درمیان می گذاشتند؟ موضوعی است که در این متن به آن اشاره خواهد شد.

ضرورت ایجاد شبکه ارتباطی با شیعیان

 

1-گستردگی و فراوانی مناطق تحت پوشش مسلمانان

باوجود فشارهای سخت سیاسی و اجتماعی ائمه اطهار(ع) توانستند در چند دهه متوالی شاگردان فراوانی را برای شناساندان اسلام ناب محمدی تربیت کنند، به طوری که محققان نقل کرده اند در زمان امام حسن عسکری(ع) که تقریباً اوج فشارهای سیاسی و اجتماعی بر اهل بیت پیامبر اکرم(ص) بود، تشیع در نقاط مختلفی از جهان همچون: کوفه، بغداد، نیشابور، قم، مدائن، خراسان، ری، یمن، آذربایجان، سامرا، جرجان، بصره، گسترش یافته بودند، گستردگی و همچنین پراکندگی مراکز تجمع شیعیان ضرورت تشکیل یک سازمان منظم ارتباطی بین شیعیان با حوزه امامت را روشن کرده بود، محققان بر این باورند که این نیاز از زمان امام نهم به خوبی احساس می‌شد، همین امر موجب شده بود امامان شیعه در نقاط مختلفی به منظور برقراری ارتباط با شیعیان سیستم و الگوی اطلاع رسانی را طراحی کنند که نیاز شیعیان برطرف شود.

گستردگی و همچنین پراکندگی مراکز تجمع شیعیان ضرورت تشکیل یک سازمان منظم ارتباطی بین شیعیان با حوزه امامت را روشن کرده بود.

2-حکومت نظامی و جو سنگین علیه شیعیان و محبان اهل بیت(ع)
از جمله دلایل مهمی که محققان و پژوهشگران تاریخ و علوم اسلامی برای تشکیل «کانال ارتباطی با شیعیان» مطرح کرده اند، جو سنگین و خفقان سیاسی و اجتماعی حاکم بر جامعه بود، امام حسن عسکری(ع) در مدت عمر کوتاه ولی با برکت خود با سه تن از خلفای جنایت‌کار و ستمگر عباسی معاصر بود، خلفای خون‌آشامی که یکی از دیگری بدتر بودند. در واقع خلفای عباسی از هرگونه فشار و محدودیت سیاسی و اجتماعی نسبت به امام یازدهم دریغ نمی‌ورزیدند، چراکه خاندان عباسی و همچنین پیروان آنان به خوبی می‌دانستند که از نسل او شخصی پا به عرصه گیتی خواهد گذاشت که تار و مار کننده دستگاه جور طاغوتیان خواهد بود. حکومت عباسی به قدری از نفوذ و موقعیت اجتماعی امام حسن عسکری(ع) نگران بود که در طول هفته چندین بار ایشان را به دربار احضار می کرد. همه ی این موارد موجب شده بود که شیعیان و محبان اهل بیت (ع) نتوانند در امنیت کامل و به طور آزادانه با ولیّ و امام خود ارتباط بر قرار کنند. [1]

سازمان فوق سری و امنیتی وکالت در عصر امام حسن عسکری(ع)

مسئولیت خطیر امامت ایجاب می‌کرد در شرایط سخت سیاسی و اجتماعی امام، امت خود را رها نکرده و مسیر امن و مطمئنی را با شیعیان و محبان عصمت و طهارت طراحی کنند؛ از این رو امام حسن عسکری(ع) با برگزیدن افراد خاص و مطمئن با عناوینی همچون «وکیل»، «باب» تشکیلات سری، سیاسی و عقیدتی را در جامعه مدیریت و راهبری کردند. البته محققان بر این باوراند که تاریخ و پیشینه این سبک از تشکیلات فوق سری در عصر امام صادق(ع) به وجود آمده است.[2]

 

وظایف مهم و خطیر تشکیلات سری وکالت

1-رتق و فتق امور مالی و اجتماعی
یکی از مهمترین وظایف سازمان وکالت برنامه‌ریزی و مدیریت امور مالی جامعه اسلامی بود، وظیفه اقتصادی و مالی وکلا خود شامل بخش‌های خاصی بود که به آن اشاره خواهیم کرد.

«هر آن کس از شیعیان ما در آن ناحیه که از انحراف به دور و طالب حق است، حقوق ما را به «ابراهیم بن عبده» بپردازد و او نیز به رازی(وکیل ری که بر کار وکلای شرق ایران نیز نظارت داشت) یا به کسی که او معین کرده بپردازد.»

الف) دریافت و تحویل وجوهات شرعی و هدایا
وظیفه اخذ و جمع‌آوری وجوه شرعی و هدایای شیعیان و ارسال و تحویل آنها به امام(ع) از جمله رایج‌ترین فعالیت‌های مالی وکلا به شمار می‌آمد، به طوری که در دستورالعمل‌های صادر از ائمه به وکلا بر این امر تأکید شده است. برای نمونه در منابع نامه‌ای به نقل از امام حسن عسکری(ع) به شیعیان نیشابور بیان شده است: «هر آن کس از شیعیان ما در آن ناحیه که از انحراف به دور و طالب حق است، حقوق ما را به «ابراهیم بن عبده» بپردازد و او نیز به رازی(وکیل ری که بر کار وکلای شرق ایران نیز نظارت داشت) یا به کسی که او معین کرده بپردازد.»[3]

ب)توزیع و مصرف وجوه شرعی و اموالی اهدایی
محققان بر این باورند که اموال تقدیم شده به سازمان وکالت در چهار محور عمده و اساسی مصرف می‌شده است: نخست، رفع نیازهای اقتصادی بیت امامت؛ دوم رفع نیازهای اقتصادی شیعیان و سادات نیازمند و رفع مشاجرات مالی شیعیان، سوم، پرداخت صله و هدیه به شیعیان و افراد تازه مسلمان، چهارم تأمین معیشت وکلا و کارگزاران سازمان وکالت.[4]

در ادامه مطالب یاد شده توجه به این مطلب ضروری است که در وضعیت نابهنجار اقتصادی، اجتماعی و سیاسی شیعه به خصوص در عصر عباسیان، بهترین پناهگاه برای نیازمندان شیعی و علوی و حتی غیر این افراد دامان پرمهر اهل بیت(ع) گرامی بود، شواهد زیادی گویای مراجعات نیازمندان به نزد امامان شیعه دارد. که با پاسخ مناسب و مکفی امامان(ع) مواجه شده اند. بخصوص در عصر امام حسن عسکری(ع) که مواردی در منابع روایی نقل شده است.[5]

2-پل ارتباطی بین امام و شیعیان

پس از نقش مالی یکی از مهمترین نقش‌ها و وظایف تشکیلات وکالت، ایجاد ارتباط بین امام و شیعیان بود، وکلا و کارگزاران امام(ع) علاوه بر جمع‌آوری اموال و وجوه شرعی، مکاتبات و نامه‌های حاوی سؤالات و بیان مشکلات را از شیعیان دریافت می‌کردند، به خدمت امام می‌رساندند.

یکی از مهمترین نقش‌ها و وظایف تشکیلات وکالت، ایجاد ارتباط بین امام و شیعیان بود، وکلا و کارگزاران امام(ع) علاوه بر جمع‌آوری اموال و وجوه شرعی، مکاتبات و نامه‌های حاوی سؤالات و بیان مشکلات را از شیعیان دریافت می‌کردند، به خدمت امام می‌رساندند

3-نقش علمی و ارشادی

یکی دیگر از نقش‌های مهم سازمان وکالت نقش تبلیغی و ارشادی ایشان است، در واقع اعضای سازمان وکالت همچون مبلغان توانا تعالیم و معارف اهل بیت عصمت و طهارت(ع) را به اقصی نقاط جهان انتقال می‌دادند، البته همه وکلای امام در یک سطح علمی یکسان نبودند؛ چرا که در میان وکلا برخی مقام «بابیت» داشتند که طبیعی است که چنین مقامی اقتضای شناخت معرفتی بالایی داشت.

4-نقش سیاسی و مبارزاتی علیه دستگاه و خلافت جور

با کمی تأمل و بررسی در مجموعه فعالیت‌های تشکیلات فوق سری وکالت، و انگیزه‌های اصلی ائمه(ع) از ایجاد و تقویت این تشکیلات، جای هیچ گونه شک و شبهه‌ای باقی نمی‌ماند، این مجموعه علاوه بر فعالیت اقتصادی و ارتباطی بین مردم و امامان وظیفه روشنگری، بصیرت افزایی و مبارزاتی نیز برعهده داشتند. در واقع در بازه زمانی که امامان در حبس و حصر قرار داشتند علم مبارزه سیاسی و اجتماعی به نوعی بر عهده وکلا نهاده شده بود.

در واقع اقدامات امنیتی وکلا موجب شده بود شیعیان ضمن داشتن ارتباط با ناحیه مقدسه از محدوده نظر جاسوسان حکومتی به دور باشند.

5-نقش حفاظتی، برای امامان شیعه (ع) و سازمان وکالت

از اهداف اصلی تشکیل این سازمان سری این بود که مراجعات مستقیم شیعیان به ائمه(ع) به حداقل ممکن کاهش یابد تا ضریب امنیتی بیشتری هم برای شیعیان و هم برای ائمه(ع) حاصل شود، بر اهل تحقیق روشن است که عصر خفقان عباسیان بخصوص در دوره امام حسن عسکری(ع) جاسوسان دولت آنچنان امام را تحت نظر داشتند که حتی در زندان نیز مراقب ارتباط و حرکات امام بودند. در چنین فضایی سازمان وکالت با مدیریت و راهبرد خاص خود سعی می کردند که بدنه تشیع را از خطرات احتمالی برحذر دارند. در واقع اقدامات امنیتی وکلا موجب شده بود شیعیان ضمن داشتن ارتباط با ناحیه مقدسه از محدوده نظر جاسوسان حکومتی به دور باشند.

دستاوردهای شبکه فوق سری وکلا

با دقت و تأمل در حیطه سازمان و تشکیلات فوق سری «وکلا» به این مطلب می‌توان اشاره کرد که این تشکیلات تنها برای تأمین اهداف و مقاصد سیاسی پایه‌گذاری نشد، و این موضوع مهمی است که این شبکه سرّی را از شبکه‌های سرّی مشابه همچون «شبکه دعوت عباسیان» متمایز و برتر می‌سازد؛ چراکه شبکه سرّی دعوت عباسیان که برای مبارزه با امویان شکل گرفته بود در نهایت به حکومتی منجر شد که نه تنها داعیه اسلام‌گرایی واقعی نداشت، بلکه خود مظهر اشرافیگری، ظلم و استبداد علیه شیعیان و اسلام‌گرایان واقعی بود.

وجه تمایز و برتری سازمان وکلای امامیه در اهداف بالا و چندگانه آن روشن می‌شود، که شامل بخش‌هایی همچون اهداف سیاسی، اهداف فرهنگی، اجتماعی (پاسخگویی به مسائل فقهی و عقیدتی توسط وکلا) و همچنین اهداف اقتصادی و مالی بوده است. از طرفی تلاش هوشمندانه در جهت آن اهداف موجب زنده و پویا نگه داشتن مکتب اهل بیت(ع) در اقصی نقاط جهان شده است. در واقع امامان شیعه با طراحی این شبکه در دوران سرکوب و خفقان سیاسی و اجتماعی تلاش کردند اعتقادات شیعه را به درستی در بین شیعیان زنده نگه دارند و پایه‌های عقیدتی و فکری آن را در بین محبان خود بیش از پیش مستحکم کنند.

شاید به درستی بتوان ادعا کرد در آن عصر رسالت شاخص و اثربخش سازمان وکلا حفظ هویت حقیقی تشیع بوده؛ چراکه در دورانی که آراء مختلفی همچون زیدیه، اسماعلیه؛ غالیان و …شیعه اصیل را تهدید می‌کرد. وجود این سازمان موجب می شد که مردم از نظرات امام و رهبر خود در خصوص آن جریانات فکری و فرهنگی با خبر شوند و فریفته آنان نشوند و کمتر جذب آن فرق شوند.

هر چند محققان در طول تاریخ به سازمان های سری همچون سازمان سرّی دعوت عباسیان نیز اشاره داشته‌اند. ولی با توجه به تفاوت‌های که در اهداف و اصول سازمانی بین این دو شبکه وجود داشت سازمان وکلای امامیه را متمایز و برترمی‌سازد.

پی‌نوشت:
[1]. سیره پیشوایان، مهدی پیشوایی، ص632.
[2]. ر.ک: جاسم حسین، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ص134؛ راز داران حریم اهل بیت، جواد سلیمانی، انتشارات موسسه امام خمینی(ره)، ص54.
[3]. رجال‏الکشی ص : 579.
[4]. سازمان وکالت و نقش آن در عصر ائمه(ع)، انتشارات موسسه امام خمینی(ره)، محمد رضا جباری، ج1،ص296.
[5].الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏1، ص: 506، ح3.« ضَاقَ بِنَا الْأَمْرُ فَقَالَ لِی أَبِی امْضِ بِنَا حَتَّی …‏»

مطالعه بیشتر:
1-سازمان وکالت و نقش آن در عصر ائمه(ع)، انتشارات موسسه امام خمینی(ره)، محمد رضا جباری
2-رازداران حریم اهل بیت(ع)، جواد سلیمانی، انتشارات موسسه امام خمینی(ره)

منبع: تبیان

 نظر دهید »

چگونه مامون امام رضا را مجبور به خوردن زهر کرد؟

24 شهریور 1402 توسط مدیر النفیسه

چگونه مامون امام رضا را مجبور به خوردن زهر کرد؟



خلیفه عباسی، در حالی که صدایش می‌لرزید، فریاد زد:«هیچ چاره‌ای ندارید؛ باید از این انگور میل کنید!» آن گاه با دستش اشاره‌ای کرد و از پشت ستون‌ها، تعدادی مأمور شمشیر به دست ظاهر شدند. امام رضا(ع) مقداری از آن انگور تناول کرد و از جای خود برخاست…

امام(ع) در آخرین روزهای حیات پربرکتش، بارها درباره شهادت خود با اباصلت سخن گفت. امام رضا(ع) در شبی که فردای آن، آخرین روز ماه صفر بود، اباصلت را نزد خود فرا خواند. با او کمی صحبت کرد و سپس فرمود: «ای اباصلت! من فردا از سوی این مرد فاجر و تبهکار، فرا خوانده می‌شوم. وقتی از نزد او خارج شدم، اگر سرم را با عبایم پوشانده بودم، دیگر با من حرف نزن و بدان که مرا مسموم کرده است.» اباصلت منقلب شد، سیلاب اشک از دیدگانش فروریخت. امام(ع) او را به آرامش و صبر سفارش کرد و سپس به نماز ایستاد. اباصلت از محل عبادت امام‌رضا(ع) بیرون آمد، اما چنان اضطرابی بر وجودش مستولی شده بود که قادر نبود قدم از قدم بردارد؛ به ناچار، همان‌جا نشست و در خلوت شبانه، به آخرین عبادت‌های علی‌بن‌موسی‌الرضا(ع) نگریست و اشک ریخت. اباصلت آرزو می‌کرد کاش هیچ وقت صبح فرا نرسد، اما انگار خورشید روز آخر ماه صفر، زودتر از روزهای دیگر در آسمان ظاهر شد. خروس‌خوان بود که درِ اتاق محل اقامت امام رضا(ع) را به شدت کوبیدند. اباصلت سراسیمه برخاست و در را گشود. یکی از غلامان مأمون بود؛ پیامی برای امام(ع) داشت: «خلیفه شما را احضار کرده است، باید همراه من بیایید.» اباصلت نگران و مضطرب، به چهره مولایش نگریست. امام(ع) لبخندی پرمهر بر لب داشت. آرام برخاست و عبایش را بر دوش افکند، کفش‌هایش را پوشید و در پی غلام به راه افتاد.

امام(ع) عبا را بر سر کشید
مأمون به ظرف انگوری که مقابلش بود، نگاه کرد؛ سپس کوشید تا صحبت با امام رضا(ع) را آغاز کند:«پسر عموی عزیز! چرا کمتر به ما سر می‌زنید؟» پرسش خلیفه آن‌قدر بی‌ربط بود که امام(ع) دلیلی برای پاسخ دادن به آن، ندید. مأمون آشکارا مضطرب بود. او می‌دانست که قصد جان چه کسی را کرده است. مأمون، کرامات علی‌بن‌موسی‌الرضا(ع) را دیده بود. او از مقام علمی پسر رسول خدا(ص) آگاهی داشت، می‌دانست که دست به جنایتی غیرقابل بخشش می‌زند، اما قدرت و ثروت، چیزی نبود که فرزند هارون بتواند از آن بگذرد. او بنیان این حکومت را بر خون برادرش، امین، استوار کرده‌ بود و حالا حاضر نبود حقی را که غصب کرده است، به آسانی وانهد.

مأمون خوشه‌ای انگور برداشت. دانه‌های درشت انگور در نور خورشیدی که از پنجره به داخل تالار می‌تابید، برق می‌زد. خلیفه عباسی، انگور را به امام رضا(ع) تعارف کرد و گفت: «ای پسر رسول خدا! تاکنون انگوری بهتر از این ندیده‌ام، خواهش می‌کنم از آن میل کنید.» امام(ع) تبسم کرد و آرام فرمود:«ای بسا که انگورهای بهشت بهتر از این انگور باشد»؛ آن گاه ادامه داد: «میلی به خوردن انگور ندارم، مرا معاف کن.» مأمون دوباره اصرار کرد،اما امام(ع) باز هم نپذیرفت. خلیفه عباسی، در حالی که صدایش می‌لرزید، فریاد زد:«هیچ چاره‌ای ندارید؛ باید از این انگور میل کنید!» آن گاه با دستش اشاره‌ای کرد و از پشت ستون‌ها، تعدادی مأمور شمشیر به دست ظاهر شدند. امام رضا(ع) مقداری از آن انگور تناول کرد و از جای خود برخاست.

مأمون فریاد زد: «قصد دارید به کجا بروید؟» امام(ع) پاسخ داد:«به همان جا که مرا فرستادی.» خلیفه عباسی به مأموران دستور داد مانع خروج حضرت نشوند.

علی‌بن موسی الرضا(ع) از اتاق بیرون آمد و مسافت تالار تا در خروجی را از میان دالانی طولانی پیمود. در انتهای دالان و کنار در، اباصلت انتظار مولایش را می‌کشید، ناگاه دید که امام(ع) می‌آید، در حالی که عبایش را بر سر کشیده است.

اباصلت همه چیز را فهمید؛ بدون آن‌که کلامی بگوید، در حالی که آرام می‌گریست، در پی مولایش حرکت کرد. وقتی به محل اقامت رسیدند، امام‌رضا(ع) رو به اباصلت کرد و فرمود:«در را ببند». سپس در بستر افتاد و یار وفادارش را به نزد خود فراخواند:«اباصلت! مأمون مرا مسموم کرد. نگذار این راز در پرده بماند. شیعیان را از حقیقت شهادت من مطلع کن. امشب منتظر باش، فرزندم، محمد، به بالینم خواهد آمد.»

 نظر دهید »

"ما به محیطمان عادت میکنیم"

17 شهریور 1402 توسط مدیر النفیسه

قانونى داریم که همیشه ثابت است:

“ما به محیطمان عادت میکنیم”
اگر با آدم های بدبخت نشست و برخاست کنید، کم کم به بدبختی عادت می کنید و فکر می کنید که این طبیعی است.

اگر با آدم های غرغرو همنشین باشید عیب جو و غرغرو می شوید و آن را طبیعی می دانید.

اگر دوست شما دروغ بگوید، در ابتدا از دستش ناراحت می شوید ولی در نهایت شما هم عادت می کنید به دیگران دروغ بگوییدو اگر مدت طولانی با چنین دوستانی باشید، به خودتان هم دروغ خواهید گفت.

اگر با آدم های خوشحال و پر انگیزه دمخور شوید شما هم خوشحال و پرانگیزه می شوید و این امر برایتان کاملا طبیعی است.

“تصمیم بگیرید به مجموعه افراد مثبت ملحق شوید وگرنه افراد منفی شما را پایین می کشند و اصلا متوجه چنین اتفاقی هم نمی شوی”

📕 راز شاد زیستن
✍🏻 #اندرو_متیوس

 نظر دهید »

چرا می‌کوشیم آدم‌ها را تغییر دهیم؟!

12 شهریور 1402 توسط مدیر النفیسه

چرا می‌کوشیم آدم‌ها را تغییر دهیم؟!
این درست نیست. آدم باید یا دیگران را همان‌طور که هستند بپذیرد، یا همان‌طور که هستند به حال خودشان بگذارد.
آدم نمی‌تواند آنها را عوض کند، فقط توازن‌شان را بر هم می‌زند. چون یک انسان از قطعه‌هایِ واحدی درست نشده است که بتوان تکه‌ای را برداشت و به‌ جایش چیزِ دیگری گذاشت. او یک کل است و اگر آدم یک سویش را بکشد، سوی دیگرش، چه بخواهی چه نخواهی کشیده می‌شود.

📚 نامه به فلیسه
👤 فرانتس کافکا

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 9
  • 10
  • 11
  • ...
  • 12
  • ...
  • 13
  • 14
  • 15
  • ...
  • 16
  • ...
  • 17
  • 18
  • 19
  • ...
  • 1250
شهریور 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 <   >
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        

مدیرالنفیسه

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • اجتماعی
  • احکام
  • امام خمینی
  • امام زمان (عج)
  • ایام مذهبی و ملی و مناسبتی
  • بارداری
  • بدون موضوع
    • نهج البلاغه
  • بهداشتی
  • تاریخی
  • تربیت کودک
  • تربیتی
  • تغذیه
  • حدیث
    • تربیتی
  • حکایت
  • خانه داری
  • خانواده
  • خانواده
  • سیاسی
  • سیره وسخنان بزرگان
  • شبهات
  • شهدا
  • طنز
  • طنز
  • عصر بخیر
  • فن بیان
  • قانون
  • قرآن
  • متن ادبی
  • مقام معظم رهبری
  • نشر کتاب
  • همسرانه
  • یک صفحه کتاب

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

کاربران آنلاین

رتبه

    • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
    • تماس