شهادت راوی کربلا ،امام سجاد علیه السلام تسلیت باد
گاه آهسته فقط وای برادر میخواند
لب تشنه«قُتلوا»بود که از بَر میخواند
اشک میریخت و هر آینه میگفت حسین
تا دم مرگ فقط روضهی حنجر میخواند
شهادتراویکربلا امامسجاد(ع)تسلیت باد.
گاه آهسته فقط وای برادر میخواند
لب تشنه«قُتلوا»بود که از بَر میخواند
اشک میریخت و هر آینه میگفت حسین
تا دم مرگ فقط روضهی حنجر میخواند
شهادتراویکربلا امامسجاد(ع)تسلیت باد.
اﮔﺮ ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ “ﻏﯿﺒﺖ” ﻣﯽﮐﻨﯿﻢ، ﺑﺎﻧﮑﻬﺎ ﺑﻪ ﻃﻮﺭ ﺧﻮﺩﮐﺎﺭ ﺍﻣﻮﺍﻝ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺣﺴﺎﺑﻤﺎﻥ ﺑرداشته ﻭ ﺑﻪ ﺣﺴﺎﺏ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻏﯿﺒﺖ ﻣﯽﮐﻨﯿﻢ، ﻭﺍﺭﯾﺰ ﮐﻨﻨﺪ… ﺑﺪﻭﻥ ﺷﮏ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﺣﻔﻆ ﺍﻣﻮﺍﻟﻤﺎﻥ ﺳﺎﮐﺖ ﻣﯽﺷﻮﯾﻢ.
ﺁﯾﺎ ﺍﯾﻦ ﺍﻣﻮﺍﻝ ﻓﺎﻧﯽ ﺩﺭ ﺩﻧﯿﺎﯼ ﻓﺎﻧﯽ ﺍﺯ ﺍﻋﻤﺎﻝ ﺑﺎﻗﯽ ﻣﺎ ﺩﺭ ﺳﺮﺍﯼ ﺑﺎﻗﯽ ﺑﺎ ﺍﺭﺯﺵﺗﺮ ﻭ ﻋﺰﯾﺰﺗﺮﻧﺪ؟ جواب با شما…
نگذارید گوشهایتان گواه چیزی باشد که چشمهایتان ندیده، نگذارید زبانتان چیزی را بگوید که قلبتان باور نکرده..
“صادقانه زندگی کنید” ما موجودات خاکی نیستیم که به بهشت میرویم.ما موجودات بهشتی هستیم که از خاک سر برآورده ایم…
? دکتر الهی قمشهای
قابل توجه مبلغات و طلاب عزیز گروه
آقای سید علی اکبر کوثری
از روضه خوان های قدیم قم و از پیرغلام های مخلص اباعبدلله علیهالسلام
در ظهر عاشورای یک سالی به یکی از مساجد قم برای روضهخوانی تشریف میبرند.
بچههای آن محله به رسم کودکانهی خود بازی میکردند و به جهت تقلید از بزرگترها، با چادرهای مشکی و مقنعههای مشکی مادرانشان حسینیه و تکیه کودکانه و کوچکی در عالم کودکی، در گوشهای از محله برای خودشان درست کرده بودند.
مرحوم سید علی اکبر میگوید بعد از اتمام جلسه آمدم از درب مسجد بیرون بیایم یکی از دختر بچههای محله آمد جلو و گفت آقای کوثری برای ما هم روضه میخونی؟
گفتم: دخترم روز عاشوراست و من تا شب مجالس مختلفی وعده کردهام و چون قول دادم باید عجله کنم که تاخیری در حضورم نداشته باشم.
هر چه اصرار کرد توجهی نکردم تا عبای مرا گرفت و با چشمان گریان گفت مگه ما دل نداریم!؟
چه فرقی بین مجلس ما و بزرگترها هست؟
میگوید پیش خودم گفتم دل این کودک رو نشکنم و قبول کردم و به دنبالش با عجله رفتم تا رسیدیم.
حسینیه کوچک و محقری بود که به اندازه سه تا چهار نفر بچه بیشتر داخلش جا نمیشدند.
سر خم کردم و وارد حسینیه کوچک روی خاکهای محله نشستم و بچههای قد و نیم قد روی خاک دور و اطرافم نشستند.
سلامی محضر ارباب عالم حضرت سیدالشهداء علیهالسلام عرضه کردم
اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا اَباعَبدالله…
دو جمله روضه خواندم و یک بیت شعر
از آب هم مضایقه کردند کوفیان…
دعایی کردم و آمدم بلند بشوم باعجله بروم که یکی از بچهها گفت تا چای روضه را نخورید امکان ندارد بزاریم بروی
رفت و تو یکی از استکانهای پلاستیکی بچهگانشون برایم چای ریخت،
چای سرد که رنگ خوبی هم نداشت
با بیمیلی و اکراه استکان را آوردم بالا و برای اینکه بچهها ناراحت نشوند بی سر و صدا از پشت سر ریختم روی زمین و بلند شدم و رفتم…
شام عاشورا، شب شام غریبان امام حسین خسته و کوفته آمدم منزل و از شدت خستگی فوراً به خواب رفتم.
وجود نازنین حضرت زهرا صدیقه کبری در عالم رویا بالای سرم آمدند طوری که متوجه حضور ایشان شدم
به من فرمود:
آسید علی اکبر مجالس روضه امروز قبول نیست.
گفتم چرا خانوم جان!!!
فرمود:
نیتت خالص برای ما نبود.
برای احترام به صاحبان مجالس و نیات دیگری روضه خواندی،
فقط یک مجلس بود که از تو قبول شد و ما خودمان در آنجا حضور داشتیم، و آن روضهای بود که برای آن چند تا بچه کوچک دور از ریا و خالص گوشه محله خواندی….
آسید علی اکبر ما از تو گله و خوردهای داریم!
گفتم جانم خانوم، بفرمائید چه خطایی از من سر زده؟
خانوم حضرت زهرا سلام الله علیها با اشاره فرمودند: آن چای را من با دست خودم ریخته بودم چرا روی زمین ریختی!!؟
میگوید از خواب بیدار شدم و از آن روز فهمیدم که توجه و عنایت آنها به مجالس با اخلاص و بیریاست
و بعد از آن هر مجلس کوچک و بیبضاعتی بود قبول میکردم و اندک صله و پاکتی که از آنها عاید و حاصلم میشد، برکتی فراوان داشت و برای همهی گرفتاریها و مخارجم کافی بود.
بنازم به بزم محبت که در آن
گدایی و شاهی برابر نشیند…
وقتی آموزش «آرایش عزاداری» جنجالی میشود
«آموزش آرایش در ایام عزاداری» این کپشن جنجالی یکی از سلبریتیهای اینستاگرام است که به واسطه آموزش آرایشگری در مناسبتهای مختلف معروف شده است!
اما تفاوتی که این ویدیو با بقیه ویدیوی های او داشت یک غافلگیری بود؛ آن هم اینکه این بار این شخصیت اینستاگرامی ترجیح داد در پستی که برای آریش با تم عزا منتشر میکند؛ آرایش هایش را پاک کند و پیشنهاد بدهد که به احترام ماتم و مجالس عزاداری، نه فقط در این ایام که در باقی مراسمهای سوگواری اصلا آرایشی نکنند که بخواهند دغدغهای برای از بین رفتنش داشته باشند.
پستی که با واکنش های عجیب کاربران هم رو به رو شد. یکی از بخشهای جالب این اتفاق واکنش کاربران به این حرکت بود. برخی از این نظرات را مروری کردهایم:
زهرا شاهور: به نظر من آدم وقتی غم داره و یکی از عزیزانش رو از دست میده تازه رفتار بقیه روش اثر میذاره. ما تا حالا چندتا مصیبت دیدیم و دوستان واقعیم رو در همین مصیبتها شناختم. بعضیها اصلا مراعات حال طرف مقابلشون رو نمیکنن.
سیما: پدرم وقتی فوت کرد هیچ وقت روز خاکسپاری شو فراموش نمیکنم. کسانی رو که با آرایش اومدن قشنگ قیافههاشون تو ذهنمه. روز سوم پدرم هم یادم نمیره که یکی از اقوام وقتی حالم خیلی خراب بود ازم تقاضای رژ لب کرد.
الهه: هفته قبل در مراسم مادر بزرگم بعضیها با آرایش غلیظ اومده بودن. این کار آیا پیامی جز دشمنی و با هدف دق دادن صاحب عزاها میتونه داشته باشه؟
سمانه: دقیقا موافقم هیچ وقت یادم نمیره یک سری از اقوام برای مراسم پدرم هفت قلم آرایش کرده بودن و من قلبم شکست. کسانی که می گن برای مراسم باید هرجور که راحتی بری احتمالا هیچ وقت این اتفاق براشون نیفتاده.
هیهات من الذله ،آموزه ای برای همه دوران
چند روزی است عکسی در فضای مجازی منتشر می شود که بعضی از مسئولین وآقازاده ها را مشغول دیدن عزاداری ازvip نشان می دهد!!!!!!!
اونا نگاه می کنند مردم هم عزادلری می کنند
در این عکس هیچ اعتراضی از طرف عزاداران به این کار نمی شود شاید!!!به تشویق صحنه گردان های مراسم هم بهتر از همیشه عزاداری می کنند تا حسینیه شان از بقیه کم نیاورد
راستی چه کسانی این افراد را به طرف vipهدایت کرده اند ؟؟؟؟؟!!!!
آیا این vip برای افراد حاضر در این عکس ساخته شده یا همیشه بوده است ولی استفاده کنندگان از آن مورد توجه جناح ما نبوده اند ویا خودی محسوب می شده اند واینکار اشکالی نداشته است
چرا از طرف عزاداران حاضر که آمده اند برای مردی سوگواری کنند که شعارش هیهات من الذله بوده است اعتراضی نشده است؟؟؟!!!!!!
اگر نمی توانستند یا نمی خواستند برای حفظ آبرو یا ترس اعتراضی بکنند نمی توانستند حسینسه را ترک کنند!!!؟؟؟
چه کسی مسئول فاصله بین مردم ومسئولین است!!!
امام حسین(ع) در ماجرای کربلا و بیعت نکردن با یزید، دربارة عزّت نفس و دوری از ذلّت، بسیار سخن گفت، به عنوان نمونه فرمود:
موت فی عزّة خیر من حیاة فی ذلّه
مرگ با عزّت، بهتر از زندگی با ذّلت است.
تا وقتی مردم عزت نفس خودشان را حفظ نکنند ودیدگاه چاپلوسانه برای اصحاب قدرت داشته باشند این صحنه ها تکرار خواهد شد