مدیرالنفیسه

  • خانه 
  • In the name of Allah the merciful and the compassionate 
  • تماس  
  • ورود 

به تو هم می گن زن؟/ بعد از این همه جنایات رژیم چادر به سر رفتی توی حرم؟!

06 اسفند 1401 توسط مدیر النفیسه

به تو هم می گن زن؟/ بعد از این همه جنایات رژیم چادر به سر رفتی توی حرم؟!



بی‌اعتنایی پیاپی مقامات مختلف اروپایی به آرزواندیشی گروهک‌های اپوزیسیون، عناصر ضد انقلاب را سرخورده کرده است.
به گزارش اقتصادنیوز روزنامه کیهان نوشت:آخرین بار مصی علینژاد با اشاره به سفر سفیر سوئیس به قم نوشت: «نادین اولیویری لوزانو» سفیر سوئیس در تهران، امروز با سر کردن چادر به همراه تعدادی از مسئولین جمهوری اسلامی به حرم حضرت معصومه در شهر قم رفت.
سوییس کشوری است که همیشه به بی‌طرفی در جنگها و نزاع‌ها معروف بوده است. اما ظاهرا حالا سفیر سوییس تصمیم گرفته است با این کار از آخوندها دلجویی کند و برای رسانه‌های حکومتی سوژه برای تبلیغات ایدئولوژیک آماده نماید. آن هم درست در میانه انقلاب «زن، زندگی آزادی» و در حالی که هزاران زن به زندان افتادند، ضرب و شتم شدند، مورد تجاوز قرار گرفتند و برخی نیز جان خود را از دست دادند. اما سفیر سوییس که خود نیز زن است، به جای واکنش نشان دادن به این فجایع و یا سر زدن به مزار زنان و دخترانی که بی‌گناه کشته شدند، چادر سر می‌کند و دوش به دوش قاتلان به حرم معصومه در قم می‌رود. این بی‌طرفی نیست… این ایستادن در کنار قاتلان و لبخند زدن، عین بی‌شرافتی است!».
 
این نوشته پر از دروغ و در عین حال یأس‌آلود در حالی منتشر شده که مکرون رئیس‌جمهور فرانسه هم، بعد از دیدار با علینژاد در حاشیه کنفرانس مونیخ گفت: «من یک ثانیه به تغییر رژیم اعتقاد ندارم و وقتی می‌شنوم که بسیاری، خواستار تغییر رژیم هستند، از آنها می‌پرسم: برای کدام تغییر؟ نفر بعدی کیست؟ رهبر شما کیست؟!»
مکرون همچنین چندی قبل در گفت‌وگو با روزنامه النهار لبنان، بر نقش مقتدرانه و منحصر به فرد ایران در منطقه خاورمیانه اذعان کرده و گفته بود: من متقاعد شده‌ام که مشکلات خاورمیانه تنها با پیدا کردن چارچوبی برای گفت‌وگو، که با توجه به نفوذ و تاثیر منطقه‌ای‌اش، شامل ایران می‌شود، قابل حل و فصل است».

 نظر دهید »

بعثت؛ تکامل یا تقابل؟

29 بهمن 1401 توسط مدیر النفیسه

بعثت؛ تکامل یا تقابل؟
هنر پیامبر این بود که به جای تقابل با سنت های جامعۀ خود و رویاروی مردم قرار گرفتن برای تغییر و بهبود آنها کوشید

 

. 
   
   اگر نتایج “بعثت ” را درست ارزیابی کنیم، می‌بینیم که پیامبر گرامی اسلام  این مزیت یا ویژگی را داشت که در لحظه مناسب -نه خیلی دیر و نه خیلی زود و در ۴۰ سالگی- امتیاز رسالت را کسب کنند و از این رو هیچ‌ گفتار یا رفتار جوانانه‌ای- هرچند آمیخته با حکمت- از او سر نزد.

    درست در همین زمان بود که پیامبر با مطالعه عمیق‌ و تجربه‌ دقیقی که از جامعه پیرامون خود داشت، خط‌مشی جدیدی اتخاذ کرد که آثار و برکات آن  نه‌تنها در دوران حیات و رهبری او، که تا امروز و الی‌الابد دیده خواهد شد. 
 
      در واقع درسایۀ همین استراتژی و مشی آگاهی‌بخش بود که پیامبر تشخیص داد تا در جامعه تحولی پیدا نشود و نوعی بعثت و انقلاب فرهنگی و ارزشی و اخلاقی رخ ندهد آن جامعه نمی‌تواند راهی به‌سوی توحید، برادری، اتحاد،عدالت اجتماعی و آرمان‌هایی ازاین‌دست باز کند.

   بهترین و کاربردی‌ترین روشی که پیامبر را شایسته پیروی و رهبری کرد و یاری‌گر ایشان در دست‌یافتن به آرمان‌های بلند خود شد همانا خُلق و خو و رفتاری بود که مردم و انسان‌های پرهیزگار و حق‌پرست آن را سرمشق زندگی خود قرار دادند.
 
  در حقیقت این شایستگی به مرحله‌ای رسیده بود که هم مردم مقتدای خود را شایستۀ چنان جایگاهی می‌دانستند و از روی خط او مشق می‌کردند و هم پیامبر زندگی و خط خود را شایستۀ سرمشق مردم بودن می‌دانست و راضی بود که مردمان از او پیروی کنند.
 
  رسول‌الله در برخورد با سنن و باورهای جامعه - حتی پس از رسیدن به قدرت - بسیار هنرمندانه رفتار کرد و هرگز خود و حرکت اجتماعی خود را در مقابل مردم قرار نداد.
 
  از نگاه این قلم، بزرگترین هنر پیامبر تغییر سنت‌ها و باورهای غلط عرب جاهلی به بهترین روش برای زندگی‌کردن بوده است و جذابیت این هنرمندی آن‌گاه افزون می‌گردد که در عین حال درسیره ایشان، هیچ تقابلی با آداب و رسوم غلط مشاهده نمی‌کنیم بلکه آنچه می‌بینیم تکامل و تبدیل زشت ترین و بدترین، گفتارها، کردارها و پندارها به زیباترین و انسانی‌ترین پندار،کردار و گفتار است!
 
 یک مثال شاید منظور را بهتر منتقل کند:  در مواجهه با شعار معروف آن زمان (برادرت را یاری کن حتی اگر ظالم باشد) بی آن که موضعی بگیرد فرمود:"حتما برادرت را یاری کن اما بهترین یاری آن است که جلوی ظلم او را بگیری"!
  سید مهدی حسینی دورود

 نظر دهید »

این سَم خوردنی نیست، اما کشنده است!

28 بهمن 1401 توسط مدیر النفیسه

قدرت ویرانگر نفرت و روش‌های کنترل آن
این سَم خوردنی نیست، اما کشنده است!

                                                           

سم، فقط به‌شکل نوشیدنی یا خوراکی وارد بدن نمی‌شود، گاهی‌اوقات به‌صورت احساسات مخرب وجودتان را مسموم می‌کند. یکی از این احساسات سمی، نفرت است که درون‌تان را مسموم و نابود می‌کند. این سم مهلک می‌تواند به روح و جسم‌تان نفوذ کرده و نه‌تنها به شما، بلکه به اطرافیان‌تان هم صدمه بزند. برای حفظ سلامت روح و روان و جسم باید بدانید چگونه نفرت را مهار کنید.
نادیا زکالوند: همه ما از افراد یا موضوعاتی بیزار هستیم. اما برخی از افراد به مرحله‌ای می‌رسند که از دیگران یا شرایطی خاص چنان آزرده می‌شوند یا صدمه می‌بینند که بیزاری‌شان یک مرحله بالاتر رفته و به نفرت می‌رسد.

احساس نفرت، ادامه زندگی و تعامل روزانه با مردم را سخت و دشوار می‌کند و برای کنترل آن باید ترفندهایی بیاموزیم.

دلایل احساس نفرت

افراد به دلایل مختلف از دیگران متنفر می‌شوند. از مهم‌ترین این دلایل می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

* اضطراب: اضطراب موجب ترس، وحشت، تحریک‌پذیری و حتی عصبانیت می‌شود. اضطراب طولانی و مزمن فرد را به خشم‌های کنترل‌نشده هدایت کرده و باعث احساس تنفر در او می‌شود.

* اضطراب اجتماعی: اضطراب اجتماعی تعامل با مردم را دشوار می‌کند و در درازمدت منجر به احساساتی چون عصبی بودن، ترس، خجالت و پریشانی می‌شود. برخی از افراد مبتلا به اضطراب اجتماعی ممکن است به موقعیت‌های اجتماعی که از پس آنها برنمی‌آیند با خشم و نفرت واکنش نشان دهند.

*‌ شخصیت درونگرا: درحالی‌که برخی از افراد برونگرا هستند و با دیگران صمیمانه رفتار می‌کنند و تعامل بسیاری با افراد دارند، برخی دیگر تنهایی را ترجیح می‌دهند. درواقع افراد درونگرا، ارتباط با دیگر افراد جامعه را خسته‌کننده می‌دانند و وقتی در موقعیت‌هایی قرار می‌گیرند که این منطقه امن خود را از دست می‌دهند، به‌شدت آزرده شده و احساس تنفر می‌کنند.

* تفاوت‌های ایدئولوژیکی: تفاوت‌های سیاسی، مذهبی، فرهنگی یا باورها و ارزش‌های اجتماعی ممکن است موجب خشم افراد شود و آنها از افرادی که مانند آنها نمی‌اندیشند، متنفر شوند. وقتی افراد در برابر افراد مخالف عقایدشان قرار می‌گیرند، احساساتی چون خشم و در نهایت تنفر در آنها به‌ وجود می‌آید.

 

* حسادت به داشته‌های دیگران: برخی از افراد ممکن است تصور کنند، منصفانه نیست دیگران دارایی‌های داشته باشند که او نمی‌تواند داشته باشد.

* برتر دانستن خود یا تحقیر شدن: برخی از افراد، فرد یا گروهی را پست‌تر از خود می‌دانند و در دل از آنها نفرت دارند. یا برعکس دیگران، او را تحقیر کرده و رفتار نامناسبی با او داشته‌اند. این افکار و احساسات موجب برانگیخته شدن تنفر می‌شوند.

علاوه‌بر دلایل فوق، برخی از افراد هم در خانه، کنار والدینی بزرگ شده‌اند که احساساتی پر از خشم و نفرت داشته‌اند یا در جامعه‌ای که در آن همیشه نفرت‌پراکنی می‌شود، زندگی می‌کنند. این رفتارها، آنها را هم به سمت احساس نفرت از دیگران داشتن سوق می‌دهد و حتی گاهی به‌خوبی نمی‌دانند چرا از دیگران نفرت دارند.

عواقب نفرت داشتن از دیگران

۱. اثرات منفی احساس نفرت روی جسم و روان

نفرت در مقایسه با احساسات ناخوشایند دیگر مثل، عصبانیت یا ناامیدی، احساسی بسیار قوی است و باعث می‌شود که فرد نتواند با دیگران ارتباط سازنده یا همدلی داشته باشد. همچنین نفرت موجب احساس انزجار از کسی یا چیزی می‌شود. اگر نتوانید با دیگران ارتباط موثر داشته باشید، به‌مرور از توانایی‌های شناختی و عاطفی‌تان کاسته می‌شود.

۲. اثر منفی جسمی

تنفر، احساس ناخوشایندی است که انرژی عاطفی بسیاری را هدر می‌دهد. معمولا فردی که احساس تنفر دارد، برای رهایی از این حس عذاب‌آور و تسکین خود، دست به رفتارهای ناسالم می‌زند. از این رفتارها می‌توان به خوردن فست‌فود و خوراکی‌های مضر، مصرف نوشیدنی‌های الکلی یا سوء‌مصرف مواد اشاره کرد.

بیشتر مواقع احساس تنفر، فرد را از فعالیت‌های سالمی چون ورزش، وقت‌ گذراندن با خانواده و دوستان دور می‌کند.

درضمن این احساس مخرب، واکنش مبارزه یا فرار سیستم عصبی سمپاتیک فرد را تحریک می‌کند و این وضعیت در درازمدت او را به بیماری‌های اضطراب مزمن و در نتیجه التهاب سیستماتیک مبتلا می‌کند.

بنابراین احساس تنفر، بیش از اینکه به دیگران صدمه بزند، به روح و جسم فرد دارای این احساس ضربه‌های سختی می‌زند.

ترفندهای مهار احساس نفرت

با چند ترفند ساده می‌توان احساس نفرت را مهار کرد و از عوارض آن در امان ماند:

* پرهیز از تفکر «همه یا هیچ »: اگر تنفرتان از دیگران ریشه در اختلاف‌نظر با آنها دارد، یادتان بماند که می‌توانید با دیگران اختلاف‌نظر داشته یا حتی از آنها عصبانی باشید، اما احساس تنفر نکنید. چراکه به‌شدت مخالف باورهای دیگران بودن به معنای بد بودن افرادی نیست که با آنها مخالف هستید. به این نوع تفکر، «همه یا هیچ» می‌گویند که کاملا غیرمنطقی است. دایم به خودتان یادآوری کنید، نفرت‌تان به موضوع و باور مورد نظر مرتبط است و ربطی به شخص معتقد به آن باور ندارد.

* پرهیز از تعمیم: اگر نفرت شما از دیگران، متوجه گروهی از افراد از نژاد، منطقه یا مذهب خاصی باشد، رفتارتان کاملا غیرمنطقی است. زیرا در حال تعمیم دادن هستید. نمی‌توان گروهی از افراد را در دسته «بدها» قرار دهید و مردم را براساس ویژگی‌های جمعیت‌شناختی و جغرافیایی قضاوت کنید.

 

* تمرین همدلی: توجه به نکات ظریف و همدلی با دیگران پادزهر افکار غیرمنطقی است. خیلی مهم است که درک کنید، افراد بد یا خوب نیستند. اگرچه کار آسانی نیست، هر بار که به رفتار یا باور فردی فکر می‌کنید، خودتان را جای او بگذارید. همانطور که شما برای باورها و رفتارهای خود دلایلی دارید، دیگران هم دلایل خود را دارند.

* مراقبت از خود: برطرف ساختن نیازهای خود را در اولویت اول خود قرار دهید. مثلا، اگر دایما مضطرب هستید، پس باید تغییری در زندگی‌تان ایجاد کنید و مهارت‌های بهتر مقابله با اضطراب را بیاموزید. اگر درونگرا هستید، پس باید حد و مرزهایی تعیین کنید و برای دیگران خطوط قرمزتان را مشخص کنید. بدین‌ترتیب احساس آرامش بیشتری می‌کنید و کمتر گرفتار احساس مخرب نفرت می‌شوید.

* مشاوره و درمان: اگر نمی‌دانید چرا گاهی‌اوقات یا همیشه از کسی یا چیزی متنفر هستید، نزد مشاور و روانشناس رفته و مشکل‌تان را با او مطرح کنید. با کمک او می‌توانید احساسات خود را کاملا درک کرده و دریابید چرا احساس نفرت دارید. درضمن این روش به شما کمک می‌کند، با دیگران همدلی بیشتری داشته باشید و روابط سالمی با آنها برقرار کنید. در عین حال توانایی مهارت‌های مقابله با احساس نفرت را هم بهتر داشته باشید.

با استفاده از ترفندهای فوق می‌توانید جسم و روح‌تان را از صدمات احساس تنفر در امان نگهدارید.

 نظر دهید »

من یک انقلابی‌ام‎!

21 بهمن 1401 توسط مدیر النفیسه

من یک انقلابی‌ام‎!

 

قرن‌ها در کشورم افراد مختلف با عنوان‌های مختلف به شیوهٔ پادشاهی حکومت می‌کردند. در دهه 50 قرن حاضر یک موج فکری و عملی به پا خاست، موجی که نه با سلاح که با فکر و نه فقط با حرف که همراه با عمل از اسلام ناب محمدی (ص) سخن به میان آورد. موجی که ترس از شاه و هر غیر خدایی را در وجود مردم سوزاند و موجب شد تا نسلی به وجود آید به معنی واقعی کلمه مسلمان. این موج به انقلابی انجامید که همه ارکانش بر پایه اسلام بنا نهاده شده از این رو با یک موج انقلابی‌گری اسلامی با مدل تشیع مواجه‌ایم.

از تفاوت‌های مهم و اساسی انقلاب اسلامی ما با سایر انقلاب‌ها در طول تاریخ روح مستمر آن است یعنی این نبوده که نسلی بنا بر دلایلی انقلاب کنند و در نسل‌های بعدش پدیدهٔ انقلاب نباشد، بلکه در انقلاب ما این روحیه انقلابی در نسل‌های بعد هم مانده و از همین رو است که من به عنوان یک نسل سومی از همین جنس می‌توانم با افتخار انقلابی‌گری خویش را فریاد بزنم و بگویم: من یک انقلابی‌ام. و این عبارت را قطعا نسل‌های بعد از من نیز می‌توانند بگویند و خواهند هم گفت. اینک من از نسل سوم انقلاب چه وظیفه‌ای بر عهده دارم؟ پاسخ به این سوال بسیار مهم و حیاتی است چرا که اگر یک انقلابی نداند چه باید بکند و نداند چه راهی باید برود به بیراهه قدم خواهد گذاشت. من وارث انقلابی هستم که باید آن را به نسل‌های بعد هم برسانم از این رو باید با وظیفه خود آشنا باشم.

حالا وظیفه چیست؟ قطعا اولین وظیفه شناخت است، من باید انقلابم را بشناسم با تمام زوایایش، آرمان‌هایش، راه‌هایش، تاریخش و ایده آل‌هایش و مبانی‌اش و حتی دشمنانش و دوستانش، و همه چیز را در مورد انقلابم باید بدانم. و بعد باید راه درست را در این زمانه تشخیص دهم و بعد این راه را هم باید بروم چون روح انقلاب بر عمل بنا نهاده شده نه صرفا حرف. اینکه عده‌ای اینطور وانمود می‌کنند که انقلاب فقط مال ماست و دیگران هیچ، یکی از دروغ‌های بزرگ است چرا که انقلاب مال همه است و همه انقلابی هستیم و همهٔ ما با هر سلیقه‌ای در این گزاره مشترکیم که: «ما انقلابی هستیم».

انقلاب اسلامی همیشه در مسیر آرمان‌هایش بوده و هست و در این مسیر ما اگر انقلابی هستیم که هستیم یکی از این همراهی‌های مهم ما نقد و آسیب‌شناسی است. نه نقد اصول که نقد روش‌ها برای اصلاح بهتر راه برای رسیدن به مقصدِ مطلوب انقلابی. این آسیب‌شناسی و نقد را انقلابیون نسل نخست از جمله شهید مطهری (ره)، شهید بهشتی(ره) و… انجام داده‌اند و ما هم اگر دوستدار راه انقلابیم که هستیم باید این مهم را از قلم نیاندازیم که هر صدایی که مانع نقد می‌شود قطعا صدای دوستداران انقلاب نیست و این صدا برخاسته از انقلابیون نیست.

یکی از خواسته های انقلابیون نسل اول ما ترویج این انقلاب در سراسر دنیاست. آن‌ها تلاش‌های ارزشمندی کرده‌اند و ما هم باید با در نظر داشتن اصول انقلابی و روش‌های زمانهٔ خود تلاش کنیم. در این مسیر آنچه که تجربه ثابت نموده است و سیره عقلای انقلابی هم می‌پذیرد این است که انقلاب اسلامی ما نه با افراطی‌گری فهمیده و ترویج می‌شود و نه با پایین آمدن از سقف اصول، آرمان‌ها و ارزش‌ها؛ که مسلما آنچه موجب فهم و تقویت انقلاب اسلامی ماست چیزی نیست جز روح انقلابی‌گری، که چیزی نیست جز عمل در مسیر عدالت، وحدت، ایستادگی، آرمان خواهی، حق طلبی و اعتدال در پرتوی اندیشه، اخلاق و عمل اسلامی.

در مسیر انقلابی‌گری مان باید از خدای متعال یاری بطلبیم که کمکمان دهد تا دست به دست هم پرچم این انقلاب را به دست ولیعصر (عج) بسپاریم که عالیترین آرمان ما ظهور حضرتش می‌باشد.

گروه تعاملی الف - محسن دیناروند:

 نظر دهید »

انتقاد روزنامه فرهیختگان از ابوالقاسم طالبی: کوته فکری در لباس تشرع و انقلابیگری؟

19 بهمن 1401 توسط مدیر النفیسه

انتقاد روزنامه فرهیختگان از ابوالقاسم طالبی: کوته فکری در لباس تشرع و انقلابیگری؟

چه سود بردید از این دست اظهارات؟ زنان را علیه افشاگری در تعرض جنسی قانع کردید؟ بی‌حجابی را در نظر مردم خصوصا دختران و زنان جامعه ناپسند یا حتی تحقیر کردید؟ مخالفان جمهوری اسلامی را نسبت به خدمات انقلاب آگاه کردید؟ 
روزنامه فرهیختگان درباره اظهارات ابوالقاسم طالبی کارگردان سینما در برنامه هفت نوشت: سریال تحقیر زنان به بهانه برداشتن حجاب با اظهارات ابوالقاسم طالبی در برنامه «هفت» از آنتن زنده صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران، وارد مرحله جدیدی شده است.
 
کوته‌فکری‌ای که لباس تشرع یا انقلابی‌گری و دفاع از نظام به تن کرده و به قصد دفاع از آنچه که دین خدا، شرع مقدس یا انقلابی‌گری می‌داند، اخلاق و عقل را که در سطوحی بالاتر قرار دارند، به چالش می‌کشند و تحقیر می‌کند. شاید ما بیش از اندازه از آرمان‌هایی که در ابتدای انقلاب اسلامی از جان و دل می‌خواستیم و برای فهم‌شان تلاش می‌کردیم، دور شده باشیم. آرمان‌هایی که پیش از دوست داشته شدن و خواسته شدن، باید فهمیده می‌شدند و کتاب‌ها و سخنرانی‌های علمایی چون معلم شهید مطهری، منابع این فهم بود آنجا که تاکید می‌کرد جهان شریعت ذیل اخلاق و اخلاق ذیل عقل قرار می‌گیرند. حالا کدامین عقل است که به چنین تضادی حکم می‌کند؟ که برای دفاع از نظام جمهوری اسلامی یا دفاع از اصل حجاب، قاعده اخلاقی و دینی و طبعا انسانی مبنی‌بر حرمت تمسخر افراد مجاز بشماریم؟
 
 
اما داستان این کوته‌فکری حتی در این نقطه هم تمام نمی‌شود. گویندگان این دست اظهارات حتی به تحقیر و تمسخر فعلی اشتباه مثل بی‌حجابی یا مثلا اقدامات ضدنظام مخالفان بسنده نمی‌کنند بلکه آن را به زنانگی و مساله جنسیت هم توسعه می‌دهند و اینجا همان نقطه‌ای است که جهالت به حماقت ارتقا می‌یابد.
 
در این بافت، به جای اینکه یک فرد، خود را انسانی در مقابل یک عمل به زعم خودش اشتباه، حالا می‌خواهد افشاگری در مساله تعرض جنسی باشد یا کشف حجاب یا مخالفت با نظام، بداند و بگذارد، خود را یک مرد درمقابل زنانی تلقی می‌کند که با ابزار عادت ماهانه، یائسگی، بارداری و مسائلی پیرامون حوزه جنسیت آنها می‌تواند تحقیرشان کند تا از آنها امتیاز بگیرد و وادار به عقب‌نشینی‌شان کند.
 
کوته‌فکری‌اش کجاست؟ اینجا که هنوز در قرن بیست‌ویکم میلادی پس از همه ماجراهایی که بشر از سر گذرانده و درست بعد از همه داستان‌هایی که بیخ گوش‌مان در چند ماه اخیر اتفاق افتاد، کسانی هستند که هنوز نمی‌فهمند این دست اظهارات نه‌تنها خاصیت هدایت‌کنندگی ندارند بلکه حتی در خصلت انتقام‌جویانه‌شان هم به‌شدت مخرب هستند و درست مثل همین الان که نویسنده چادری طرفدار نظام این متن دارد می‌نویسد، این دست حرف‌ها قدرتش را دارند که همه زنان و بلکه حتی بخشی از مردان را به خاطر تلقی‌های خطاکارانه در حوزه مسائل جنسیتی، در یک جبهه مقابل جاهل‌ها و احمق‌ها قرار دهند.
 
خب چه سود بردید از این دست اظهارات؟ زنان را علیه افشاگری در تعرض جنسی قانع کردید؟ بی‌حجابی را در نظر مردم خصوصا دختران و زنان جامعه ناپسند یا حتی تحقیر کردید؟ مخالفان جمهوری اسلامی را نسبت به خدمات انقلاب آگاه کردید؟
 
درواقع شما جز نوعی تخلیه عصبی موقت روی آنتن زنده که ناشی از کوته‌فکری و انتقام‌جویی و یکدست‌انگاری و مثل‌خودپنداری همه مخاطبان «رسانه ملی» کار دیگری نکرده‌اید و خروجی آن طبیعتا چیزی جز افزایش لجاجت یا برون‌ریزی نفرت در بخش‌هایی از جامعه که پتانسیل مخالفت با حجاب یا نظام را دارد یا صرفا از چهره شما بدش می‌آید، نمی‌تواند باشد.
 
جوابِ های، هوی است اما بدبختانه هزینه «های» شما را صداوسیما می‌دهد که روزبه‌روز مخاطبانش بیشتر می‌ریزند و به آن بدبین می‌شوند، و نظام که سرمایه‌های اجتماعی‌اش را از دست می‌دهد، و اقشار مذهبی که کف خیابان برای یک گفت‌وگوی ساده با غیر، مورد سوءظن واقع می‌شوند تا راه‌های هم‌صحبتی و همدلی در جامعه بیشتر دچار انسداد شود، و حجاب که مظلوم‌تر از همیشه سر هیچ و پوچ، گوشه رینگ قرار می‌گیرد، و از همه تلخ‌تر «زنانگی» و «هویت جنسیتی زن» که بیش از همیشه در نظر دختران جامعه سردرگم، تلخ و دوست‌نداشتنی می‌شود آن هم فقط به این خاطر که یک نفر در عرض یک دقیقه روی آنتن زنده تلویزیون تصمیم گرفته است درباره یائسگی و مخالفت با نظام و جنبش me too بی‌ربط ببافد!
 
عادت ماهانه و یائسگی را همان کسی آفرید که به حجاب و اخلاق امر کرد. همان کسی که زوجیت را قاعده خلقت کرد، بنای بارداری و اتمام توان بارداری را گذاشت، بعضی مردها را کوتاه‌قدتر از دیگر مردان قرار داد، بعضی را سهم بیشتری از عقل داد و بعضی دیگر را کمتر، همو به حجاب امر کرده و اگر کسی با داعیه انقلابی‌گری قصد دفاع از نظام دارد بهتر است قبل از هر اظهارنظری، حرف خود را بسنجد تا میان مخلوقات الهی از سر جهل و حماقت، تولید تضاد نکند.

 4 نظر
  • 1
  • ...
  • 19
  • 20
  • 21
  • ...
  • 22
  • ...
  • 23
  • 24
  • 25
  • ...
  • 26
  • ...
  • 27
  • 28
  • 29
  • ...
  • 1250
تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 <   >
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

مدیرالنفیسه

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • اجتماعی
  • احکام
  • امام خمینی
  • امام زمان (عج)
  • ایام مذهبی و ملی و مناسبتی
  • بارداری
  • بدون موضوع
    • نهج البلاغه
  • بهداشتی
  • تاریخی
  • تربیت کودک
  • تربیتی
  • تغذیه
  • حدیث
    • تربیتی
  • حکایت
  • خانه داری
  • خانواده
  • خانواده
  • سیاسی
  • سیره وسخنان بزرگان
  • شبهات
  • شهدا
  • طنز
  • طنز
  • عصر بخیر
  • فن بیان
  • قانون
  • قرآن
  • متن ادبی
  • مقام معظم رهبری
  • نشر کتاب
  • همسرانه
  • یک صفحه کتاب

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

کاربران آنلاین

رتبه

  • رتبه کشوری دیروز: 17
  • رتبه مدرسه دیروز: 1
  • رتبه کشوری 5 روز گذشته: 14
  • رتبه مدرسه 5 روز گذشته: 1
  • رتبه 90 روز گذشته: 24
  • رتبه مدرسه 90 روز گذشته: 1
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس