خلوت های دونفری تان را لایق بهترین ها بدانید...
???
#همسرانه
خلوت های دونفری تان را لایق بهترین ها بدانید…
بهترین دکور در اتاق خواب
بهترین لباس و عطر
بهترین خوردنی
بهترین واژه های عاشقانه
و…
برای وقتی باشد که کنار هم هستید
???
#همسرانه
خلوت های دونفری تان را لایق بهترین ها بدانید…
بهترین دکور در اتاق خواب
بهترین لباس و عطر
بهترین خوردنی
بهترین واژه های عاشقانه
و…
برای وقتی باشد که کنار هم هستید
*اقدام پسندیده دو پلیس راهور
کمک ماموران راهور ناجا به یک موتورسوار در جاده های جیرفت استان فارس*
چه آسیبهایی به دین، امام حسین (ع) را به قیام واداشت؟
25 سال پس از رحلت پیامبر (ص)، حضرت علی (ع) فرمود: «آگاه باشید که شما پس از هجرت و ادب آموختن از شریعت به خوی بادیه نشینی خود بازگشتید و پس از پیوند دوستی و برادری، دسته دسته متفرّق شدید. بدانید که شما رشته پیوند با اسلام را گسستید و حدود آن را شکستید و احکام آن را به کار نبستید.»
فرقه گرایی
از جمله عواملی که منجر به فروپاشی جامعه الهی انسانی می شود شکسته شدن وحدت و یکپارچگی دینداران در فضای شبهه و تردید است، از منظر امام حسین(ع) حفظ وحدت بهترین شیوه برای سرافرازی جامعه مسلمین و تبیین اسلام ناب محمّدی است. پس از رحلت پیامبراکرم(ص) چنان که خود آن حضرت پیش بینی کرده بود، امت اسلام به لحاظ سیاسی، فکری و عقیدتی گرفتار تفرقه و به فرقه های گوناگون تقسیم شدند. هر یک از این فرقه ها مدّعی بودند که تنها مسلک آنان حق است. تاریخ اسلام سرشار از جنگ و جدال های طایفه ای و فرقه ای است و چه بلاها و آسیب هایی که از این رهگذر بر سر اسلام و مسلمانان نیامد!
گوستاولوبون درباره اختلاف مسلمانان و آسیب پذیری جامعه آنان می نویسد: «مسلمانان زمانی که اسلام را قبول کردند، همگی تحت لوای توحید جمع شدند، تمام قوای خود را متوجه بیگانگان نمودند و همین موضوع سبب عمده پیشرفت و کامیابی آنان شد و هنگامی هم که دشمنی برای پیکار نماند، عادت مذکور مجبورشان ساخت که مانند ایام پیشین (دوره جاهلیت) مشغول جنگ شوند و همان چیزی که موجب ترقّی آنان بود، در اثر عدم رهبری صحیح در عصرهای بعد موجب انحطاط و زوال آنان گردید.»(7)
و این همان چیزی است که سالار شهیدان حضرت ابا عبداللّه (ع) به لشکریان کوفه فرمود: «آگاه باشید پس از این جنگ به شما مهلت داده نمی شود که سوار مرکب مراد خویش گردید. مگر همان اندازه که سوارکار بر اسب خویش سوار است تا این که آسیاب حوادث شما را بچرخاند و مانند محور سنگ آسیا مضطربتان گرداند.»(8)
از این کلام گهربار حضرت سیدالشهدا(ع) چنین استنباط می شود که مخالفت با امامی که مردم را به معروف فرا می خواند و از منکر نهی می کند و اراده اصلاح جامعه را دارد جز خواری و ذلّت و آسیب پذیری نتیجه ای نخواهد داشت.
25 سال پس از رحلت پیامبر (ص)، حضرت علی (ع) فرمود: «آگاه باشید که شما پس از هجرت و ادب آموختن از شریعت به خوی بادیه نشینی خود بازگشتید و پس از پیوند دوستی و برادری، دسته دسته متفرّق شدید. بدانید که شما رشته پیوند با اسلام را گسستید و حدود آن را شکستید و احکام آن را به کار نبستید.»
قیام امام حسین (ع) علاوه بر اعتراض به بیعدالتی و قرارگیریِ ظاهری باطل در جایگاه حق، به واسطه شدت آسیبهایی بود که جریان فریبکار یزید و عواملش به دین وارد کرده بود و بیم آن میرفت این بدعتها، امت مسلمان را به شدت تغییر میدهد؛ اما مشخصاً در عصر عاشورا، دین با چه آسیبهایی مواجه شد که ثارالله برای هشدار به جامعه تشیع در مقابل این انحراف، چنین قیامی کرد؟
بدعت و تحریف
اسلام به عنوان کامل ترین دین دارای برنامه های متنوّع زندگی است و در احکام و دستورهای خود تغییرات و دگرگونی هایی را پیش بینی کرده است. به همین جهت اهرم هایی را برای پویایی خود در نظر گرفته است، لذا اگر این تغییر و تحوّلات بیرون از حوزه دین بر آن تحمیل شود، بدعت و تحریف شناخته می شود.
واژه بدعت به معنای نسبت دادن عقاید و دیدگاه های جدید به دین است که با مبانی قرآن و سنت معصومین(ع) سازگاری ندارد. (1) امام حسین(ع) ظهور بدعت ها و رواج تحریفات را یکی از مهم ترین عوامل آسیب زا در قلمرو امامت می دانست و معتقد بود که حکومت اموی، موجب پدید آمدن بدعت هایی در دین شده و با تقویت آن ها جامعه مسلمین را به مخاطره انداخته است.
زمانی که پایه دین اسلام به دست نبی مکرم اسلام بنیان نهاده شد، بنی امیّه مخالفت با آن حضرت و دین نوپای او را آغاز کردند، اما با مقاومت پیامبر(ص) و یارانش آنان تسلیم شدند و به اسلام گرویدند، ولی منتظر فرصتی بودند تا دوباره به جایگاه خود برگردند. این فرصت با به خلافت رسیدن عثمان فراهم شد. بدعت در دین یکی از حرکت های تبلیغی امویان بود. از نیمه دوم دوران خلافت خلیفه سوم تا پایان دوران حکومت معاویه به تدریج بسیاری از اصول و ارزش های اسلام تعطیل شد و بدعت هایی در دین پدیدار گشت.
این بدعت ها آنقدر زیاد و آشکار بود که عایشه درباره آن گفت: «پیراهن رسول خدا هنوز نپوسیده، ولی تو سنّت او را از بین برده ای!»(2)
عثمان بسیاری از بنی امیه را به قدرت رسانید و به معاویه که از زمان خلیفه دوم به حکومت شام رسیده بود، اختیارات بیشتری داد. معاویه در گام نخست به تحریف و واژگون نشان دادن دین در نزد مردم کم اطّلاع اقدام نمود و در تحریفات تا آن جا پیش رفت که وقتی با سپاه خود به صفّین می رفت، در بین راه روز چهارشنبه نماز جمعه خواند؛(3) به طوری که حتّی یک نفر نپرسید که بین چهارشنبه و نماز جمعه چه ارتباطی وجود دارد؟!
حکومت معاویه آکنده از انواع انحرافات و خلاف ها در ابعاد مختلف بود. در ایام خلافت خود، چهل روز در نماز جمعه صلوات بر رسول خدا(ص) را ترک کرد؛ وقتی علت را پرسیدند، گفت: نام پیامبر(ص) را بر زبان جاری نمی کنم تا اهل بیت او بزرگ نشوند. هم چنین برخی احکام حج را عملاً تغییر داد و موقع احرام بر خود عطر زد.(4)
25 سال پس از رحلت پیامبر(ص)، حضرت علی(ع) فرمود: «آگاه باشید که شما پس از هجرت و ادب آموختن از شریعت به خوی بادیه نشینی خود بازگشتید و پس از پیوند دوستی و برادری، دسته دسته متفرّق شدید. بدانید که شما رشته پیوند با اسلام را گسستید و حدود آن را شکستید و احکام آن را به کار نبستید.»(5)
با وجود آن که حضرت علی(ع) در راه احیای حق و عدالت سختی های زیادی را تحمّل نموده بود، معاویه همچنان به فتنه گری و آشوب خود ادامه داد. با شهادت حضرت امام علی(ع) و آغاز امامت امام حسن مجتبی(ع) معاویه به مخالفت و کارشکنی با آن امام همام پرداخت و چون همواره از موقعیّت معنوی و اجتماعی آن حضرت واهمه داشت، چندین بار نقشه شهادت کریم اهل بیت(ع) را طرّاحی کرد و سرانجام سبط نبی اکرم(ص) را با زهر مسموم و به شهادت رساند.
در عصر امام حسین (ع) به خصوص در سال های آخر امامت ایشان، بیشتر صحابه پیامبر از دنیا رفته بودند و اکثر مسلمانان این دوره به خصوص در شهرهای تازه مسلمان، نه رسول خدا(ص) را دیده بودند و نه صحابه نیک اندیش و درست کردار پیامبر(ص) را!
بدین روی هر آن چه از طرف خلیفه حاکم و اطرافیان اعمال می شد، به اسم اسلام و دین تجلّی پیدا می کرد و ظهور بدعت ها اصل و پایه دین و تعالیم اصیل آن را مسخ مینمود.
امام حسین (ع) با این واقعیّت تلخ روبه رو بود که اسلام دگرگون شده و هرچه به نام اسلام مطرح و ترویج می شود، کاملاً خلاف اسلام است. اسلام اموی مسلّط است و سلطنت معاویه و یزید هر قدر مجال و قدرت بیشتری می یابد. حقیقت اسلام را بیشتر تحریف می نماید و تحریف مکتب بدترین خطر برای آن است، لذا آن حضرت یکی از دلایل مهم قیام خود را مبارزه با بدعت و احیای سنّت نام برده و در نامه ای که به برخی از بزرگان بصره نوشت، هدف خود را این چنین بیان می کند: «….و انا ادعوکم الی کتاب اللّه و سنّة نبیّه فانّ السّنّة قد امیتت و انّ البدعة قد احییت و ان تسمعوا قولی و تطیعوا امری اهدکم سبیل الرّشاد و السّلام علیکم و رحمة اللّه؛(6) من شما را به کتاب خدا و سنت پیامبر(ص) دعوت می کنم، زیرا سنت نابود شده و بدعت زنده شده است. اگر سخنم را بشنوید و از من اطاعت کنید، شما را به راه رشد و بالندگی هدایت می کنم، درود خدا بر شما باد!»
در عصر سید الشهدا(ع) وضع اسلام، مسلمانان و حکومت به حدی آشفته و غیر قابل پذیرش شده بود که وظیفه هر مسلمانی اظهار مخالفت و جلوگیری از آن انحراف و سقوط بود.
امام حسین(ع) در قیام پرشکوه خود در صدد برآمد تا چهره واقعی آیین محمّدی و اسلام ناب را به جهانیان معرفی نماید و پیام معنوی قرآن را به تشنگان معارف برساند و از فرهنگ دینی آسیب زدایی کند.
حجت الاسلام محمدرضا زائری در روزنامه خراسان نوشت:در شرایط فعلی کشور و در میان تهدیدهای مختلف و مشکلات گوناگون، حساس ترین وظیفه حفظ همبستگی اجتماعی و بزرگ ترین خطر ایجاد شکاف در روابط اجتماعی و تشدید فضای دوقطبی است که زمینه ساز تندروی ها و خشونت ها و آشوب ها می شود. همه ما وظیفه داریم تا با رفع سوء تفاهم ها و تقویت فضای گفت وگو جلوی تخریب ها و بدگمانی ها را بگیریم.
کارکرد شایعه ها و اخبار منفی دروغ - با اندکی چاشنی واقعیت- یا بزرگ نمایی مسائل منفی همین است، نه تنها در بعد اجتماعی که حتی در مسائل فردی هم یکی از مهم ترین عواملی که مثلا رابطه زن و شوهر را کم کم به طلاق می کشاند همین است. وقتی که در روابط اجتماعی به جای ارتباط دوستانه و تقویت مهربانی و خوش بینی ، دو صف و دو جبهه و دو گروه ایجاد شود- یکی من و دوستان من ویکی طرف مقابل - به طور طبیعی ما خوب و صاحب حق به حساب می آییم و دیگری یا دیگران صاحب همه صفات منفی و دارای چهره ای سیاه به شمار می روند!
در چنین فضایی به مرور تقابل و رویارویی چنان تشدید می شود که حتی به صورت ناخواسته و نادانسته من طرف مقابل را مستحق هر گونه ستم و ظلم و دشنام و تحقیر و مجازات می دانم! وقتی من به طرف مقابل بدبین شدم و به چنین تقابلی رسیدم کم کم جامعه دچار تشنج ها و آشوب هایی خواهد شد که به انفجار و بحران گسترده منجر خواهد گردید. از این روست که در شرایط فعلی حتی اگر کسی موضع انقلابی و دینی هم نداشته باشد به عنوان دلسوز جامعه ایرانی و دلباخته وطن وظیفه دارد که برای ایجاد حسن تفاهم و نزدیک کردن روابط و رفع ذهنیت های منفی بکوشد، زیرا نقشه خطرناک این است که جامعه به دو بخش تقسیم شود و با هم درگیر شوند؛ خودی و غیرخودی! خود اندیش و دگراندیش! طرفدار کنسرت و مخالف کنسرت! موافق برجام و مخالف برجام!
سوژه و بهانه اش فرقی نمی کند، آن چه برای تحقق این هدف شیطانی مهم است ایجاد بدبینی و سوء تفاهم و دروغ و شایعه برای برافروختن آتش اختلاف و دشمنی است. بزرگ ترین خدمت ملی در چنین شرایطی ایجاد روابط مبتنی بر حسن تفاهم و بزرگ ترین خیانت ملی، زمینه سازی برای تقابل و درگیری و تشنج و آشوب است.
یک منتقد سیاسی که استاد دانشگاه و صاحب قلم است به خوبی می داند که دریافتی ماهانه طلاب چیزی حدود پانصد هزار تومان است و جز اندکی از روحانیون که دارای شغل اداری هستند یا استثنائا درآمدهای شخصی دارند طلاب معمولا مانند پایین ترین طبقه معیشتی مردم با مشقت های فراوان و گاه باورنکردنی زندگی می کنند. حال اگر چنین کسی بیاید و به بهانه مخالفت با سیاست توسعه حوزه های علمیه - که اتفاقا من هم در این زمینه با ایشان هم عقیده ام- شبهه ای در ذهن مخاطبان ایجاد کند و شهریه ماهانه یک طلبه را پنج برابر محاسبه کند، چه باید گفت؟ آیا ایشان نمی داند ترویج چنین دروغ ظاهرا ساده ای در فضای ملتهب فعلی به چه سطحی از بدبینی و کینه توزی می انجامد؟
هزینه این گونه مواضع را البته نه ایشان می دهد و نه روحانیانی که جایگاه مدیریت دارند و با راننده و محافظ تردد می کنند و در میان مردم حضور ندارند، بلکه این تحریک عاطفی و روانی تبدیل به چاقویی می شود که از یک طرف در خیابان و ایستگاه مترو بر سینه یا پهلوی طلبه بی گناه مشهدی می نشیند و او را به خاک و خون می کشد و از یک طرف هم ریسمان سست شده روابط اجتماعی میان مردم را ضعیف تر می کند.
دردا که سوء استفاده های شغلی و خیانت های اقتصادی و جنایت های سیاسی را خطاکارانی در سطوح بالاتر مدیریتی کرده اند و تاوانش را مردم کوچه و بازار با افزایش روزافزون بدگمانی و دشمنی و بغض و کینه به هموطنان خود می دهند!
اگر امروز هم کسی ایشان را برای ایجاد شکاف اجتماعی بازخواست نکند، بی تردید نسل های آینده با مرور تاریخ امروز ما دکتر صادق زیباکلام را به تلخی و شدت ملامت خواهند کرد.