مدیرالنفیسه

  • خانه 
  • In the name of Allah the merciful and the compassionate 
  • تماس  
  • ورود 

میزان ضرر نور تلفن همراه روی چشم چقدر است؟

20 مرداد 1397 توسط مدیر النفیسه

میزان ضرر نور تلفن همراه روی چشم چقدر است؟

در مضر بودن نور آبی‌رنگی که از تلفن همراه ساطع می‌شود، تردیدی نیست اما پژوهشگران آمریکایی در پژوهش جدید میزان اثرات مخرب این نور بر چشم را بررسی کردند.

به گزارش ایسنا و به نقل از دیلی‌میل، پژوهشگران “دانشگاه تولیدو” (UT) آمریکا باور دارند که این نور، توسط مولکول‌های حیاتی موجود در شبکیه جذب و به تولید ماده سمی منجر می‌شود که سلولها را از بین می‌برد. این آسیب، نقاط کور وسیعی در بینایی ایجاد می‌کند که نشانه بیماری “دژنراسیون ماکولا"(AMD) است و به نابینایی منجر می‌شود.

پژوهشگران، همیشه بر کار نکردن با تلفن همراه در تاریکی تاکید دارند زیرا این کار می‌تواند موجب گشاد شدن مردمک‌ها و نهایتا ورود مقدار بیشتری از نور آبی‌رنگ به چشم شود.



به گفته “مؤسسه ملی بینایی آمریکا"(NEI)، “دژنراسیون ماکولا” می‌تواند یکی از دلایل نابینایی در افراد 50 سال به بالا باشد. این بیماری هنگامی پیش می‌آید که “لکه زرد” یا “ماکولا"ی شبکیه که امکان دید قوی را فراهم می‌کند، آسیب ببیند. افراد مبتلا به دژنراسیون ماکولا، به تاری دید یا نقاط کور در بینایی مرکزی دچار می‌شوند.

تمرکز این پژوهش جدید، بر نوعی از ویتامین A موجود در شبکیه است که نور را به انرژی متابولیک تبدیل می‌کند. دکتر “آجیث کاروناراثن” (Ajith Karunarathne)، استادیار دانشکده شیمی و بیوشیمی دانشگاه تولیدو و نویسنده ارشد این پژوهش گفت: چشم انسان، نور ماوراءبنفش را به خونی منعکس می‌کند اما به نور آبی‌رنگ، اجازه ورود به چشم را می‌دهد و شبکیه می‌تواند این نور را به خوبی جذب کند.

جذب نور آبی توسط شبکیه، واکنش‌هایی به دنبال دارد که سلول‌های اکسیژن را به مولکول سمی تبدیل می‌کنند. پژوهشگران، در بررسی چگونگی آسیب رساندن نور آبی به سلول‌های شبکیه، سلول‌های تحت تاثیر این نور را به سلول‌های دیگری مانند سلول‌های سرطانی و سلول‌های قلب تزریق کردند که منجر به از بین رفتن آنها شد.

کاروناراثن افزود: هنگامی که شبکیه در معرض نور از طیف‌های دیگری مانند سبز، قرمز یا زرد قرار می‌گیرد، هیچ اتفاقی رخ نمی‌دهد.



این گروه پژوهشی، نوعی مولکول ویتامین E موسوم به “آلفا-توکوفرول” (alpha tocopherol) یافت که می‌تواند از مرگ سلول‌ها پیشگیری کند. کاروناراثن ادامه داد: شاید این ویتامین بتواند از آسیب به سلول‌های شبکیه پیشگیری کند. در حال حاضر، برای پیشگیری از آسیب به شبکیه، مولکول‌های بیشتری را بررسی می‌کنیم.

با افزایش سن، توانایی پیشگیری از جذب نور آبی توسط شبکیه، کمتر می‌شود و این موضوع، به بیماری دژنراسیون ماکولا می‌انجامد.

پژوهشگران، برای پیشگیری از این بیماری، راه‌هایی مانند استفاده از عینک آفتابی، نصب فیلترهای نور آبی روی تلفن همراه و نگاه نکردن به تلفن همراه و تبلت در تاریکی پیشنهاد می‌کنند. کاروناراثن اضافه کرد: نگاه کردن به تلفن همراه در تاریکی، ضرر بسیاری برای چشم دارد زیرا موجب گشاد شدن مردمک‌ها و جذب نور آبی بیشتر و در نتیجه، آسیب به چشم می‌شود.

153397291957724182.jpg

 نظر دهید »

ﺑﺎﻭﺭﻫﺎﯼ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻫﺎﺳﺖ ﮐﻪ ﻭﺍﻗﻌﯿﺖ ﻫﺎﯾﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺳﺎﺯﺩ...

19 مرداد 1397 توسط مدیر النفیسه

ﺑﺎﻭﺭﻫﺎﯼ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻫﺎﺳﺖ ﮐﻪ ﻭﺍﻗﻌﯿﺖ ﻫﺎﯾﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺳﺎﺯﺩ…


ﺩﺍﻧﺸﻤﻨﺪﻱ ﺁﮐﻮﺍﺭﻳﻮﻣﻲ ﺷﻴﺸﻪ ﺍﻱ ﺳﺎﺧﺖ ﻭ ﺑﺎ ﺩﻳﻮﺍﺭﻱ ﺷﻴﺸﻪ ﺍﻱ ﺍﻥ ﺭﺍ ﺩﻭ ﻗﺴﻤﺖ ﮐﺮﺩ، ﺩﺭ ﻳﮏ ﻗﺴﻤﺖ ﻣﺎﻫﻲ ﺑﺰﺭﮔﻲ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﻭ ﺩﺭ ﻗﺴﻤﺖ ﺩﻳﮕﺮ ﻣﺎﻫﻲ ﮐﻮﭼﮑﻲ ﮐﻪ ﻏﺬﺍﻱ ﻣﻮﺭﺩ ﻋﻼﻗﻪ ی ﻣﺎﻫﻲ ﺑﺰﺭﮒ ﺑﻮﺩ !

ﻣﺎﻫﻲ ﮐﻮﭼﮏ ﺗﻨﻬﺎ ﻏﺬﺍﻱ ﻣﺎﻫﻲ ﺑﺰﺭﮒ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺩﺍﻧﺸﻤﻨﺪ ﺑﻪ ﺁﻥ ﻏﺬﺍﻱ ﺩﻳﮕﺮﻱ ﻧﻤﻲ ﺩﺍﺩ …

ﺍﻭ ﺑﺮﺍﻱ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﻣﺎﻫﻲ ﮐﻮﭼﮏ ﺑﺎﺭﻫﺎ ﻭ ﺑﺎﺭﻫﺎ ﺑﻪ ﻃﺮﻓﺶ ﺣﻤﻠﻪ ﮐﺮﺩ ، ﺍﻣﺎ ﻫﺮ ﺑﺎﺭ ﺑﻪ ﺩﻳﻮﺍﺭی ﻧﺎﻣﺮﺋﻲ می ﺧﻮﺭﺩ …

ﻫﻤﺎﻥ ﺩﻳﻮﺍﺭ ﺷﻴﺸﻪ ﺍﻱ ﮐﻪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻏﺬﺍﻱ ﻣﻮﺭﺩ ﻋﻼﻗﺶ ﺟﺪﺍ ﻣﻲﮐﺮﺩ …

ﺑﺎﻻ ﺧﺮﻩ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻣﺪﺗﻲ ﺍﺯ ﺣﻤﻠﻪ ﺑﻪ ﻣﺎﻫﻲ ﮐﻮﭼﮏ ﻣﻨﺼﺮﻑ ﺷﺪ …

ﺍﻭ ﺑﺎﻭﺭ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺭﻓﺘﻦ ﺑﻪ ﺁﻥ ﻃﺮﻑ ﺍﮐﻮﺍﺭﻳﻮﻡ ﻭ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﻣﺎﻫﻲ ﮐﻮﭼﮏ ﮐﺎﺭﻱ ﻏﻴﺮ ﻣﻤﮑﻦ ﺍﺳﺖ !..

ﺩﺍﻧﺸﻤﻨﺪ ﺷﻴﺸﻪ ﻭﺳﻂ ﺭﺍ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﺭﺍﻩ ﻣﺎﻫﻲ ﺑﺰﺭﮒ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩ ؛ ﺍﻣﺎ ﻣﺎﻫﻲ ﺑﺰﺭﮒ ﻫﺮﮔﺰ ﺑﻪ ﻣﺎﻫﻲ ﮐﻮﭼﮏ ﺣﻤﻠﻪ ﻧﮑﺮﺩ !..

ﺍﻭ ﻫﺮﮔﺰ ﻗﺪﻡ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﺩﻳﮕﺮ ﺍﮐﻮﺍﺭﻳﻮﻡ ﻧﮕﺬﺍﺷﺖ ﻭ ﺍﺯ ﮔﺮﺳﻨﮕﻲ ﻣﺮﺩ !!

ﻣﻲﺩﺍﻧﻴﺪ ﭼﺮﺍ ؟ !

ﺁﻥ ﺩﻳﻮﺍﺭ ﺷﻴﺸﻪ ﺍﻱ ﺩﻳﮕﺮ ﻭﺟﻮﺩ ﻧﺪﺍﺷﺖ ، ﺍﻣﺎ ﻣﺎﻫﻲ ﺑﺰﺭﮒ ﺩﺭ ﺫﻫﻨﺶ ﻳﮏ ﺩﻳﻮﺍﺭ ﺷﻴﺸﻪ ﺍی ﺳﺎﺧﺘﻪ ﺑﻮﺩ …

ﻳﮏ ﺩﻳﻮﺍﺭ ﮐﻪ ﺷﮑﺴﺘﻨﺶ ﺍﺯ ﺷﮑﺴﺘﻦ ﻫﺮ ﺩﻳﻮﺍﺭ ﻭﺍﻗﻌﻲ ﺳﺨﺖ ﺗﺮ ﺑﻮﺩ ؛

ﺁﻥ ﺩﻳﻮﺍﺭ ﺑﺎﻭﺭ ﺧﻮﺩﺵ ﺑﻮﺩ …
ﺑﺎﻭﺭﺵ ﺑﻪ ﻣﺤﺪﻭﺩﻳﺖ …
ﺑﺎﻭﺭﺵ ﺑﻪ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﻳﻮﺍﺭ …
ﺑﺎﻭﺭﺵ ﺑﻪ ﻧﺎﺗﻮﺍﻧﯽ …
ﺑﺎﻭﺭﻫﺎﯼ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻫﺎﺳﺖ ﮐﻪ ﻭﺍﻗﻌﯿﺖ ﻫﺎﯾﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺳﺎﺯﺩ…

 2 نظر

تقویت اعتماد به نفس

19 مرداد 1397 توسط مدیر النفیسه

تقویت اعتماد به نفس

بدانید که اکثر مردم راجع به شما اصلا فکر نمیکنند

افراد کمرو بیش از حد راجع به اینکه دیگران درباره شان چه فکری خواهند کرد نگران میشوند… اما واقعیت این است که مردم اصلاراجع به شما فکر نمی کنند…

تصور کنید قدرت جادویی خواندن افکار دیگران را داشتید؛ فکر میکنید در سر اطرافیانتان چه جملاتی می شنیدید؟

“ای وای ! ایستگاه رو رد کردم”
“وای پول یادم رفت…”
“فردا چی بگم به رئیسم؟”
“امروز یادم باشه زود برگردم به کارهام برسم”
“عجب ترافیکی ,امروزم دیر میرسم سر کار…”

دقت کنید چقدر ضمیر متصل اول شخص میبینید تو جمله ها؟ یادم رفت , بگم , برگردم , میرسم و…

انسان به صورت طبیعی بیشتر (99%اوقات) درگیر خودش و امور مربوط به خودش است !

آنقدر مردم برای خودشان افکاری دارند که به آنها فکر کنند تا دیگر وقت نداشته باشند راجع به شما فکر کنند… خیالتان راحت باشد.

 نظر دهید »

نکاتی برای زندگی بهتر

19 مرداد 1397 توسط مدیر النفیسه

نکاتی برای زندگی بهتر

 

ساده ترین راه برای شاد بودن دست کشیدن از گلایه است

خوش بین باشید .افراد خوش بین نسبت به افراد بد بین عمر طولانی تری دارند

کینه و نفرت را از قلبتان پاک کنید .نفرت مثل اسید ،ظرفی را که در آن قرار دارد از بین میبرد

بدن برای شفا دادن خود توانایی عجیبی دارد فقط باید با کلمات مثبت با آن صحبت کرد

اگر میخواهید شاد زندگی کنید باید دل دیگران را شاد کنید

اگه دو کلمه خسته ام و احساس خوبی ندارم را از زندگی حذف کنید بسیاری از بیماری ها و خستگی ها برطرف می‌شود

مثبت فکر کنید .وقتی مثبت فکر میکنید شادتر هستید و افکار مهرورزانه در سر میپرورانید

و سر انجام با توکل به خداوند رحمان همه چیز ممکن است

 نظر دهید »

قتی یک زردشتی چاه آب مسجد اعظم قم را ایجاد کرد و پول نگرفت

19 مرداد 1397 توسط مدیر النفیسه

وقتی یک زردشتی چاه آب مسجد اعظم قم را ایجاد کرد و پول نگرفت
آیت الله علوی بروجردی تولیت مسجد اعظم و کتابخانه آیت الله بروجردی به نقش یک زردشتی در ایجاد چاه آب مسجد اعظم قم پرداخت. 

 آیت الله علوی بروجردی گفته است:

آقای لرزاده، معمار مسجد اعظم، برای من نقل می‌کرد که می‌خواستیم در مسجد اعظم چاه بزنیم. باید کسی را می‌آوردیم که متخصص این کار باشد. به ما گفتند متخصص این کار آقایی است به نام جمشید یگانگی و پسران که مؤسسه و بنگاهی در خیابان سعدی دارند و کارشان بسیار خوب است اما زرتشتی‌اند. با آقای بروجردی مطرح کردیم و ایشان هم استقبال کرد.

آنها هم اظهار آمادگی کردند. منتها ما وحشت داشتیم که در زمین وقف‌شده برای مسجد زرتشتی‌ها چاه بزنند. با موافقت آقای بروجردی آنها آمدند و چاه زدند و چاه خیلی خوبی هم از کار درآمد و از عجایب آن اینکه آب این چاه شیرین‌تر از چاه‌های اطرافش است. چاه‌هایی که داخل رودخانه است شور است، اما PH آب این چاه خیلی پایین‌تر است. این چاه را زدند و موتور گذاشتند و تا انتها کار را به نحو احسن انجام دادند. آقای لرزاده می‌گفت به سراغشان رفتم و گفتم صورت حساب بدهید، اما امروز و فردا می‌کردند. تا اینکه یک روز خود جمشید، که مدیر بنگاه بود، گفت صورت حساب دادن ما یک شرط دارد.

شرطش این است که ما آقای بروجردی را از نزدیک ملاقات کنیم. آقای لرزاده می‌گفت من نمی‌توانستم از طرف ایشان قولی بدهم و بعید می‌دانستم که آقای بروجردی بپذیرند. با این حال پیش آقای بروجردی رفتم و ماجرا را به ایشان گفتم. آقای بروجردی بسیار استقبال کرد و گفت چرا نگفتی بیایند. به هر حال با یگانگی خدمت آقای بروجردی رفتیم.

ایشان در اتاق کناری زیر کرسی نشسته بود و چون بسیار پیر بود نمی‌توانست به هنگام ورود افراد از جا بلند شود. یگانگی وارد شد و خدمت آقای بروجردی، که مرجع تقلید شیعه بود، رفت. دست و پایش را گم کرده بود. به آقای بروجردی چسبید و پیشانی، گونه‌ها و دستش را بوسید. لرزاده به من گفت که آقای بروجردی در این بوسیدن‌ها نه خودش را عقب کشید و نه دستش را این طرف و آن طرف کرد که حاکی از آن باشد که ایشان کافر و نجس است. کاملاً مانند رفتاری که با مسلمانان داشت با او مواجه شد. یگانگی کنار آقای بروجردی نشست و دست آقای بروجردی را گرفت.

آقای بروجردی مطلقاً دستش را نکشید و مدتی دست در دست هم بودند. آقای بروجردی هم از ایشان تعریف کرد و گفت شنیده‌ام که کار خوبی کردی و آقای لرزاده از شما تعریف می‌کرد، اما چرا صورت حساب نمی‌دهی. یگانگی گفت برای همین خواستم خدمت شما بیایم و عرض کنم که اجازه بدهید در کار خیری که شما کرده‌اید من هم سهیم باشم. شما مسجدی برای خدا ساخته‌اید. اجازه دهید ما هم به اندازه این چاه در بنایی که شما ساخته‌اید سهیم باشیم. آقای بروجردی در گرفتن مبالغ کلان اخلاق خاصی داشتند و مخصوصاً از سهم امام در مسجد خرج نمی‌کردند و به‌راحتی به پیشنهاد افراد برای کمک‌کردن پاسخ مثبت نمی‌دادند. آقای لرزاده کاملاً با این روحیه آقای بروجردی آشنا بود. با این حال تا یگانگی این پیشنهاد را داد، آقای بروجردی پذیرفت. آقای لرزاده می‌گفت برای من تازگی داشت که آقای بروجردی چنین چیزی را قبول کرد.

بعدها مرحوم آقای میرزا ابوالحسن روحانی، در مجلس آقای بروجردی، همین اشکال طلبگی مرا که به آقای طباطبایی می‌کردم به آقای بروجردی وارد کرد و گفت حالا که آقای یگانگی این همه به شما اظهار ارادت دارد به او امر بفرمایید که مسلمان شود. آقای لرزاده می‌گفت آقای بروجردی وقتی ناراحت و عصبانی می‌شدند صورت و گوش ایشان قرمز می‌شد. خود من هم دیده بودم. چون ایشان وقتی فوت شدند من ۱۰ سالم بود. آقای بروجردی از شنیدن آن حرف عصبانی شدند و سرشان را پایین انداختند و هیچ نگفتند. آقای جمشید یگانگی با این حرف قدری کوچک شد و در واقع به او القا شد که تو در میان ما قدری بیگانه هستی و مسلمان نیستی. البته این هم سلیقه‌ای است و گاهی چنین اظهارنظرهایی می‌شود. آقای بروجردی بعد از اینکه این حالتشان برطرف شد سرشان را بلند کردند و به ایشان گفتند: «آقای حاج میرزا ابوالحسن! من دعا می‌کنم خداوند اخلاص آقای یگانگی را به ما بدهد». تا حدی این وضعیت جبران شد، و بعد هم که آقای یگانگی می‌خواست برود آقای بروجردی با اینکه بسیار پیر بود و به‌سختی می‌توانست از جا بلند شود، برخاست و او را چند قدم بدرقه کرد تا جبران آن کلام را بکند.

این اصل قصه است و تتمه‌ای هم دارد. بعدها این چاه، در زمان نوه آقای بروجردی، که متولی مسجد بود، خراب شده بود. ایشان می‌گفت در پرونده‌ها گشتیم و آدرس بنگاه آنها را پیدا کردیم. در همان خیابان سعدی چند مغازه بود که نوشته بودند بنگاه جمشید یگانگی و پسران. به آنها گفتیم که چاه خراب شده است. آنها گفتند که چاه را ما زده‌ایم و می‌آییم درست می‌کنیم. آمدند و چاه را تعمیر کردند و باز هم صورت حساب نمی‌دادند. به بنگاه آنها مراجعه کردیم. معلوم شد خود جمشید فوت شده و بچه‌هایش متصدی بنگاه هستند. یکی از پسرانش که مدیر عامل بنگاه بود، ملاقاتی با من گذاشت و پرونده را آورد و گفت پدر ما نوشته است که این چاه را ما برای آقای بروجردی و مسجد اعظم زدیم. تا وقتی این بنگاه هست و شما بچه‌ها هستید، هر کاری این چاه داره بدون دریافت پول موظفید انجام دهید و این وصیت من به شما است.

 

منبع:شفقنا

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 277
  • 278
  • 279
  • ...
  • 280
  • ...
  • 281
  • 282
  • 283
  • ...
  • 284
  • ...
  • 285
  • 286
  • 287
  • ...
  • 1248
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 <   >
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

مدیرالنفیسه

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • اجتماعی
  • احکام
  • امام خمینی
  • امام زمان (عج)
  • ایام مذهبی و ملی و مناسبتی
  • بارداری
  • بدون موضوع
    • نهج البلاغه
  • بهداشتی
  • تاریخی
  • تربیت کودک
  • تربیتی
  • تغذیه
  • حدیث
    • تربیتی
  • حکایت
  • خانه داری
  • خانواده
  • خانواده
  • سیاسی
  • سیره وسخنان بزرگان
  • شبهات
  • شهدا
  • طنز
  • طنز
  • عصر بخیر
  • فن بیان
  • قانون
  • قرآن
  • متن ادبی
  • مقام معظم رهبری
  • نشر کتاب
  • همسرانه
  • یک صفحه کتاب

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

کاربران آنلاین

  • گلپونه
  • سامیه بانو
  • زفاک
  • غزال

رتبه

  • رتبه کشوری دیروز: 18
  • رتبه مدرسه دیروز: 1
  • رتبه کشوری 5 روز گذشته: 18
  • رتبه مدرسه 5 روز گذشته: 1
  • رتبه 90 روز گذشته: 28
  • رتبه مدرسه 90 روز گذشته: 1
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس