به کودکتان یاد دهید
# مادرانه
به کودکتان یاد دهید
- انتخاب وعده های غذایی سالم
- تعمیر شیر آبی که چکه میکند
- کنترل خود هنگام عصبانیت
- حل معما
- نقشه خوانی
- احترام گذاردن به بزرگترها
- عذرخواهی بعد از اشتباه
# مادرانه
به کودکتان یاد دهید
- انتخاب وعده های غذایی سالم
- تعمیر شیر آبی که چکه میکند
- کنترل خود هنگام عصبانیت
- حل معما
- نقشه خوانی
- احترام گذاردن به بزرگترها
- عذرخواهی بعد از اشتباه
#یک_صفحه_کتاب ?
من زندگی مردم را به دقت مورد بررسی قرار میدهم، مشاهداتم را جمع آوری میکنم و سرانجام با در نظر گرفتن عوامل مختلف به ریشهیابی آنها میپردازم . هر روز صبح، در هر ایستگاه راهآهن، هزاران نفر داخل شهر میشوند تا به سرکارهای خود بروند و یا در همین حال هزاران نفر دیگر از شهر خارج میشوند تا به سرکارشان برسند. راستی چرا این دو گروه از مردم، محل کارهایشان را با هم عوض نمیکنند؟ صفهای طویل اتومبیلها و راهبندان های ناشی از آن در ساعتهای پررفت و آمد از روز، خود معضلی بزرگ است. اگر این دو دسته از مردم محل کار و یا سکونتشان را با یکدیگر عوض کنند، میتوان از تمام مسائلی چون آلودگی هوا، درگیریهای روانی و فعالیت پلیسهای راهنمایی و رانندگی بر سر چهارراهها اجتناب کرد ! آنگاه خیابانها آن قدر خلوت و ساکت خواهند شد که میتوان بر سرِ تقاطعها نشست و منچ بازی کرد !
#عقاید_یک_دلقک
#هانریش_بل
#پندانه
آدم باید واقع بین باشد، نه خوشبین و نه بدبین
آدم باید بی حساب باشد،نه بدهکار و نه طلبکار
آدم باید پیاده باشد، نه خر و نه خرسوار.
خوش خیالی و در هوا بودن با خوش بینی خیلی متفاوت است.
خوش بینی یعنی من نیمه پر لیوان را میبینم که خوشبختانه این لیوان آب دارد و نصفش پر است، اما میدانم نصف لیوان هم خالیست و میدانم چرا خالیست و میخواهم پرش کنم و میروم پرش میکنم.
آدمی که فقط و فقط به نیمه پر لیوان نگاه میکند، ملنگ و مشنگ است.
کسی که اینگونه به دنیا نگاه میکند خوش بین نیست و اگر در کارهای اقتصادی باشد به زودی ورشکسته خواهد شد و در روابط انسانی نیز از او سو استفاده میشود.
صندوق صدقات
سه ماه بود حقوق نگرفته بود.
از هر کسی فکرش را می کرد قرض گرفته بود و دیگر برایش راهی نمانده بود. حتی یک شب نتوانسته بود برای خانواده اش افطاری و سحری تهیه کند.
این راه آخرش بود.
صندوق صدقه را باز کرد، روی یک کاغذ کوچک دستخط کودکانه آشنایی دید:
من خیلی دوست دارم به فغرا کمک کنم ولی بابام میگه پول ندارم سه ماهه حغوغ نگرفتم. عوزش برای بچه های فغیر این نقاشی رو کشیدم.
محمدرضا مهاجر
#پندانه
برای ترک این عادت ناخوب، تمرین کنیم
این تجربه مشترک بسیاری از ماست. چه در یک تماس تلفنی و چه در یک مهمانی. ما به گله کردن عادت کرده ایم. گله از زمین و زمان.
دلتان برای دوستی تنگ شده است. مدتهاست از هم خبر ندارید. گوشی را بر می دارید و به او زنگ می زنید و سلام می کنید:
- سلام بی معرفت! معلومه کجایی؟ یادی از فقیر فقرا کردی!
پاسخ می دهید که دلتان برایش تنگ شده و کاری خاصی نداشتید.
- نه! دیگه با از ما بهترون می پری. ما رو فراموش کردی.
توضیح می دهید که اینطور نیست و گرفتاری های زندگی زیاد است. اما با همان لحن جواب می دهد:
- اینا همه اش بهانه اس! بگو ما رو فرستادی توی پارکینگ رفاقت! بگو بی معرفت شدم!
به ذهن تان فشار می آورید که یادتان بیاید آخرین بار کی خود او تماس گرفته و حالتان را پرسیده اما یادتان نمی آید. پشیمان می شوید از اینکه زنگ زده اید و این همه گله شنیده اید. اما حالا او ول کن داستان نیست.
- دیدی حق با من بود! بی معرفتی خیلی بده. آدم خوبه هوای رفیقاش رو داشته باشه و …
بعد نیم ساعتی جملات قصار که توی تلگرام پیدا کرده را برایتان ردیف می کند و در وصف مرام و معرفت و دوستی و قدرشناسی و … برایتان حرف می زند.
این تجربه مشترک بسیاری از ماست. چه در یک تماس تلفنی و چه در یک مهمانی. ما به گله کردن عادت کرده ایم. گله از زمین و زمان. انگار ما خوبِ مطلق هستیم و همه در حق ما کوتاهی کرده اند. از حکومت و دولت و رئیس اداره و همسایه و رانندگی دیگران و دوست و همسایه و پدر و مادر و همسر و … گله می کنیم اما کمتر پیش می آید که خودمان را مرور کنیم که آیا همه رفتارهای ما هم به همان اندازه خوب و شایسته است یا با بی مبالاتی زمینه گله گذاری اطرافیان را فراهم می آوریم؟
آدم های همیشه شاکی، هرگز آدم های خوشبختی نیستند. آرامش را تجربه نمی کنند و طبعاً خوشبختی همسایه کسی نمی شود که درون ناآرامی دارد. بسیاری از افرادی که مدام گله گذاری می کنند اتفاقاً هرگز گله از خود را نمی پذیرند. مشکل آنها همیشه «دیگران» است.
افراد موفق هر وقت کاستی می بینند به جای شکوه کردن از زمین و زمان تلاش می کنند در حد وسع و توان آن کاستی را رفع کنند و گامی به جلو بردارند. شاید این مرز ممیزه افراد موفق و شاکیان و ناراضیان بالفطره است.
در باورهای دینی ما هم جمله «هرچه برای خود می پسندی برای دیگران هم بپسند» بسیار مورد توجه قرار گرفته و شاید جانمایه دین و رفتارهای ما در اجتماع همین جمله باشد. خلاصه زیست اجتماعی همین است که در زندگی، ما همانطور که بخشی از «راه حل» هستیم ممکن است قسمتی از «مشکل» هم باشیم.
گله کردن ریشه در «توقع» دارد. آرامش شاید در کم کردن توقع از دیگران باشد. این نکته را تمرین کنیم. یک گام به جلو است. اینکه دست از گله کردن برداریم.
عصرایران؛ احسان محمدی