مدیرالنفیسه

  • خانه 
  • In the name of Allah the merciful and the compassionate 
  • تماس  
  • ورود 

آشنایی با بانوی اسلام در چهار منبع غربی

19 آذر 1400 توسط مدیر النفیسه

آشنایی با بانوی اسلام در چهار منبع غربی

دائره‌المعارف‌های انگلیسی، شخصیت حضرت «زینب» را چگونه معرفی می‌کنند؟

نویسندگان و شرق شناسان در آثار غربی رویکردهای خاص خود را به شخصیت های دینی و اسلامی دارند.

در آثار اندک خاورشناسان رویکرد های متفاوتی در مورد حضرت زینب(سلام الله علیها) دیده می شود. باآنکه دربارة مسائل فرعی و جزوی سخن گفته اند. برخی دیگر به اجمال برگزار کرده اند و گروهی دیگر مطالبی گفته اند که به دلیل عدم مراجعه به منابع اصیل و معتبر یا در موارد معدود غرض ورزی‌های خاص، آمیخته با اشتباهات است.

به مناسبت میلاد آن بانوی گرانقدر اسلام در اینجا نگاهی مختصر به معرفی حضرت زینب در منابع و مراجع انگلیسی داشته ایم. تنها سه کتاب مرجع انگلیسی، دارای مدخلی دربارة حضرت زینب(س) بوده اند و مابقی آنچه عناوین آن در فهرست منابع و مأخذ می آید، مدخلی در خصوص آن حضرت ندارد.

دایره المعارف اسلام

دایرة‌المعارف اسلام، دایرة‌المعارفی در حوزه اسلام و فرهنگ و تمدن مسلمانان، منتشر شده در لیدن هلند.

شگفت آور آن که منبعی مانند«دایره المعارف اسلام» (چاپ لایدن هلند، ویراست دوم) نیز-با همة جامعیّتی که مدّعای مؤلّفین آنهاست – مدخلی در خصوص حضرت زینب ندارد!

دایره المعارف موجز اسلام

همچنین «دایره المعارف موجز اسلام»، تألیف گلاسه، در ذیل مدخل «زینب، بنت علی» تنها به درج یک عبارت کوتاه بسنده می کند و آن هم به قرار زیر است:

«دختر علی و فاطمه»

این درحالی است که همین دایره المعارف، مدخل های مفصّلی را به بنی امیّه، معاویه ابن ابی سفیان، ابوهریره و حتّی حجّج بن یوسف اختصاص داده و حجّج بن یوسف را - که بی تردید یکی از کریه ترین و خون آشام ترین چهره های تاریخ بود- به صورت چهره ای بسیار پرافتخار و مایة مباهات فرهنگ و تمدّن اسلامی به تصویر کشیده است!
این «تجاهل آکادمیک» به اصطلاح شرق شناسان، کاملا پرسش برانگیز است. البته باید اذعان کرد که در کشورهای غربی، دانشمندان شریف، منصف و ارجمندی نیز یافت می شوند که به واقع، درپی کشف حقیقت اند؛ اما کرسی های رفیع و بلندگوهای تبلیغاتی در اختیار آنها نیست.

فرهنگ لغت اسلامی آکسفورد

فرهنگ لغت اسلامی آکسفورد حاوی بیش از 2000 واژه‌ی اسلامی است. جان ال اسپوسیتو، استاد امور مذهبی و بین‌المللی دانشگاه جورج تاون با گردآوری گروهی از نویسندگان در کنار یکدیگر، این کتاب تخصصی درباره‌ی اسلام را آماده کرده است.
معرفی حضرت زینب در مدخل «فرهنگ لغت اسلام آکسفورد» (2003) کوتاه تر است. در این اثر گفته شده است:
« زینب در سال 681 میلادی معادل با سال 62 هجری قمری رحلت فرمود. پیشتر با عبدالله بن جعفر ازدواج نموده، از وی سه پسر و دردختر داشته و در نبرد کربلا در سال 680 میلادی معادل با 61 هجری قمری، در معیّت برادرش حسین بود. پس از شهادت حسین، زینب نقش مهمی در محافظت از جان برادرزاده شان، علی بن الحسین ایفا کرده و به سبب فداکاری و قهرمانی هایش، به لقب قهرمان کربلا ملقب گشته است.»

دایره المعارف شخصیّت های دینی جهان
مدخل دیگر از « دایره المعارف شخصیّت های دینی جهان» (2004) گرفته شده است که مقالة «سیدّه زینب» آن را خانم «والری هافمن» نوشته است.

این مقاله که تقربیاً یک ستون و نیم است، حضرت زینب(س) را این گونه توصیف می کند:
سال تولد تقریباً 630 میلادی برابر باسال 11 هجری قمری- سال وفات 684 میلادی برابر با 65 هجری قمری نویسندة مقاله دربارة آن حضرت چنین می آورد که: « وی نوة پیامبر است و در اکتبر 680[محرم 61 هجری] همراه برادرش حسین بود و جان برادرزاده اش علی بن الحسین را نجات داد؛ در حالی که سربازان یزید، خلیفة اموی، هفتاد و سه نفر از رجال خانواده را گشتند. زینب در میان فرقه های صوفیّه و شیعه به سبب دانش عرفانی، بلاغت وشجاعت، از شهرت برخوردار است. وی به ویژه در مصر، دارای احترام عمیقی است و آنان وی را مادر خاندان هاشمی و همة مصریان می دانند.
منابع اولیّه به نقش وی در نبرد کربلا و ادامه آن ماجرا اشاره دارند. وی که درحوالی سال 630 میلادی[برابر با11 هجری قمری] دیده به جهان گشود با پسر عمویش عبدالله بن جعفر ازدواج کرد و از او صاحب پنج فرزند شدو سپس از وی طلاق گرفت.

به گفتة نویسندة مصری، عایشه عبدالرحمان(مشهور به بنت الشاطی)،[زینب (س) از آغاز ملازم برادران خود بود و از همان کودکی، نقش مادری را برای آنان ایفا کرد. وی غالباً به عنوام« قهرمان کربلا» شناخته می شود؛ زیرا جان خود را به خطر انداخت تا برادرزاده اش [علی بن الحین(ع) را نجات دهد و سرانجام او را نجات داد ونیز باقی ماندة زنان کربلا را از خطر رهانید.

وی در دمشق در حضور حاکم اموی، با سخنرانی آتشین و بلیق خود، خلیفه را به سکوت واداشت و این در حالی بود که زنان واقعة کربلا به عنولن اسرا به شام برده شده بودند.
آن حضرت پس از ورود به مصر، همواره، مورد تکریم بود و از ضعفا حمایت می کردو حاکم وقت مصر در کارها با ایشان مشورت می نمود. مصریان براین اعتقاد هستند که زینب(ع) به همراه حسین(ع) و فقیهِ بزرگ، شافعی، از منزلتی رفیع در عرش برخوردارندو مشکلات حاجتمندان را برآورده می سازند. البته همة مورّخان اعتقاد ندارند که زینب(س) به مصر آمده باشد؛ زیرا مقبرة ایشان در قرن شانزدهم میلادی (دهم هجری) توسّط شعرانیِ صوفی مسلک کشف شد.

غفلت ها و اشتباهات:
در بررسی هر دو مقالة بالا باید گفت:
اول: آنچه مسلّم است اینکه تولّد با سعادت آن حضرت در مدینة منوّره، در سال پنجم هجری و یا پنجم جمادی الاول سلال ششم هجری واقع شد و هرگز هم از عبدالله بن جعفر طلاق نگرفت.

دوم: آنکه هر دو مدخل از ضعف هایی برخوردارند که نوعاً در آثار غریبان در حوزه های دانش تاریخ اسلامی مشهود است و شاید یکی از مهم ترین این اشکال ها، بی اعتنایی به مسلمانان و تأکید بیش از حد برغریبان است.

سوم: هر دوی آنها کوتاه اند و اولی کوتاه تر از دومی است؛ در حالی که برای ادای حق مطلب باید بیش از این مقدار درج می شد.

چهارم: اطلاعات اصلی و اصیل درباره شخصیت و زندگی حضرت زینب در این این منابع دیده نمی شود.

پنجم: برخی غرض ورزی ها و جهت دهی های غلط نیز در بیان تاریخ اسلام در این منابع مشهور است.



16391208795636445.jpg

 2 نظر

یه روز میفهمی قوی ها هم از بین میرن.

12 آذر 1400 توسط مدیر النفیسه

یه گل کاکتوس قشنگ تو خونه ام داشتم.
اوایل بهش میرسیدم، قشنگ بود و جون دار.
کم کم فهمیدم با همه بوته هام فرق داره، خیلی قوی بود، صبور بود، اگه چند روز بهش نور و آب نمیدادم هیچ تغییری نمیکرد.

منم واسه همین خیلی حواسم بهش نبود، به خیال اینکه خیلی قویه و چیزیش نمیشه.

هر گلی که خراب میشد میگفتم کاکتوسه چقدر خوبه هیچیش نمیشه اما بازم بهش رسیدگی نمیکردم.

تا اینکه یه روز که رفتم سراغش دیدم خیلی وقته که خشک شده، ریشه اش از بین رفته بود و فقط ساقه هاش ظاهراشو حفظ کرده بود.
قوی ترین گل ام رو از دست دادم چون فکر کردم قویه و مقاوم.

مواظب قوی ترین های زندگیمون باشیم.
ما از بین رفتنشون رو نمیفهمیم چون همیشه یه ظاهر خوب دارند، همیشه حامی اند، پشتت بهشون گرمه، اما بهشون رسیدگی نمیکنیم، تا اینکه یه روز میفهمی قوی ها هم از بین میرن.

1638557245farjadco-500-cactus5.jpg

 نظر دهید »

یک روحانی در لباس داوری فوتبال؛ موافقان و مخالفان

08 آذر 1400 توسط مدیر النفیسه


در مسابقۀ امروز (دوشنبه هشتم آذر 1400) بین دو تیم پرسپولیس و نفتِ مسجد سلیمان، کمک داور بازی یک روحانی است و به همین خاطر خبر این گونه مخابره شده است: «حجت‌الاسلام محمد علی پور‌متقی، کمک‌داور بازی پرسپولیس- نفت مسجد سلیمان شد. او داوری را از سال 83 شروع کرده و در فصل 96-97 برای نخستین بار وارد چرخۀ داوران لیگ برتری شد.» می‌توان حدس زد این اتفاق موافقان و مخالفانی داشته باشد. برای هر گروه 10 دلیل (حدس) آورده‌ایم. 
عصر ایران؛ مهرداد خدیر- در مسابقۀ امروز (دوشنبه هشتم آذر 1400 خورشیدی) بین دو تیم پرسپولیس و نفتِ مسجد سلیمان، کمک داور بازی (محمد علی پور‌متقی) یک روحانی است و به همین خاطر خبر این گونه مخابره شده است: «حجت‌الاسلام محمد علی پور‌متقی، کمک‌داور بازی پرسپولیس- نفت مسجد سلیمان شد. او داوری را از سال 83 شروع کرده و در فصل 96-97 برای نخستین بار وارد چرخۀ داوران لیگ برتری شد.»

 

  می‌توان حدس زد این اتفاق موافقان و مخالفانی داشته باشد و هر گروه نیز دلایلی اقامه کنند. (نویسنده این متن هیچ شناختی از آقای پورمتقی ندارد و تنها از منظر فعالیت یک روحانی در عرصه ای نامتعارف از نظر آنان این احتمالات آورده می‌شود).

دلایل احتمالی مخالفان:

1. «بعید نیست نه به صورت طبیعی که با رانت آمده باشد یا اگر ورود قبلی او با رانت نبوده به هر حال با توجه به لباس بوده باشد». چنین نظری را می توان از برخی شنید بی آن الزاما مدعایی برای آن داشته باشند اما به هر حال طرح خواهد شد.

2. فوتبال، یک ورزش و یک بازی است و به امور جسمانی مربوط است. روحانی را به امر جسمانی چه کار؟ در نگاه دینی، ورزش برای برد و باخت یا کسب درآمد نیست. تنها برای سلامت و آمادگی جسمانی و توان رزمی است و چه بسا در مقام مسابقه که در آن پول ردو بدل می شود ازمصادیق لهو و لعب باشد. حضور یک روحانی در این مجموعه با این گزاره منافات دارد.

3. امروز کمک داور است و فردا داور و به زودی رییس کمیته داوران و در آینده رییس فدراسیون فوتبال خواهد شد و فضای فوتبال تغییر می‌کند.

4. اگر اشتغال روحانیون را در زمرۀ اصناف بدانیم چنان که از تعبیر «صنف روحانیت» هم استفاده می‌شود از صنف داوری جداست و این کار به معنی تداخل صنفی است.

5. روحانی با لباس خود که قبا و عبا و عمامه و بدن پوشیده است شناخته می‌شود. لباس داوری اما به این تصور و ذهنیت آسیب وارد می‌سازد.

6. هر حرفه ای شئون خود را دارد. سیگار کشیدن حرام نیست و از بازیگر سینما هم پذیرفته است اما اگر استاد ممتاز دانشگاه یا یک پزشک را در حال سیگار کشیدن علنی ببینیم قدری نامتعارف است. در این فقره هم شاید کمک داور روحانی از جانب هم‌لباسان خود متهم شود شئون روحانیت را رعایت نکرده است. درست است که سال‌هاست در این حرفه است اما مقابل دوربین و زیر ذره‌بین نبوده است.

7. این استدلال که پیش‌تر در سینما هم دیده شدند و حال در میدان فوتبال دیده می‌شوند درست نیست چون در سینما یک روحانی بازی نمی‌کند بلکه یک بازیگر نقش روحانی را ایفا می‌کند. همان گونه که بازیگر نقش پادشاه، وزیر یا سرداری را ایفا می‌کند حال آن‌که هیچ یک از آنها نیست. در اینجا اما آقای پور‌متقی نقش کمک داور را بازی نمی‌کند. خودش کمک داور است. فیلم و جواد عزتی نیست که در نقش روحانی ظاهر شده باشد!


8. رهبران و نمادها و فعالان ادیان و مذاهب، در معرض قضاوت و شاید رقابت‌اند. وقتی رفتاری این گونه از روحانی شیعه سر می‌زند و تلویزیون رسمی حکومت دینی او را نشان می‌دهد مشخص نیست که مبلغان ادیان و مذاهب دیگر اعم از درون اسلام و اهل تسنن و بیرون آن چه قضاوتی خواهند داشت.

 
 
 
 
 

9. همان‌گونه که اشتغال روحانیون به سیاست و دغذغۀ قدرت، این نهاد را در معرض عرفی شدن قرار داد، کارهایی از این دست به آن عرفی شدن سرعت می‌دهد.

10. داور یا کمک داور می‌توانند با اشتباه خود سرنوشت یک بازی را تغییر دهند. گلی را بپذیرند که درست نبوده و توپی را گل اعلام کنند که از خط دروازه نگذشته است. در این موارد بازیکن یا تماشاگر به آنان معترض یا متعرض خواهد شد. روحانی مورد نظر خود را در معرض این اتفاق و شعار دسته جمعی تماشاگران در صورت خطای فاحش در داوری هم قرار داده و این شاید به کام هم‌لباسان آنان خوش ننشیند. مراد از هم‌لباس در اینجا معممین اند نه داوران!

دلایل احتمالی موافقان:

1. انسان شئون متفاوت دارد و همۀ ما نقش‌های مختلفی را ایفا می‌کنیم. در خانه پدر و همسر، نزد دیگر ساکنان مجتمع مسکونی یک همسایه، حین رانندگی و از نظر پلیس یک راننده، در چشم مغازه‌دار یک مشتری، در اداره ارباب رجوع، درشرکت و محل کار خود کارمند یا رییس، در مراجعه به پزشک بیمار، از چشم رانندۀ تاکسی یک مسافر و از نگاه مدیر مدرسۀ فرزندمان ولیّ او و نه هویت خودمان. شیخ محمد علی پور‌متقی نیز از این قاعده مستنا نیست و تنها تفاوت این است که یکی از نقش‌های او را به تصویر می کشند و بقیه را نه.

2. اگر روحانی بودن را یک شغل بدانیم، اشتغال داوران به مشاغل دیگر در همۀ لیگ‌ها اتفاق می‌افتد چون داوری و کمک داوری نه تمام وقت را پر می‌کند و نه تماه هزینه‌ها را تأمین. ضمن این که در میان روحانیون مسیحی هم سابقه داشته است.

3. عرفی شدن نهاد روحانیت یکی از دلایل مخالفت ذکر شد اما ممکن است موافقان به آن به دیدۀ مثبت نگاه کنند.

4. حضور یک معمم در میدان مسابقۀ فوتبال و در سطحی مثل بازی امروز به تماس بیشتر با مردم می‌انجامد. یکی از دلایل فاصلۀ اصول‌گرایان با نسل جدید و فهم نکردن سبک‌های تازۀ زندگی که در قالب طرح‌های مختلف مجلس انقلابی از محدودیت اینترنت تا ممنوعیت سگ و گربه خود را نشان می‌دهد همین است که اغلب آنان نه اهل ورزشگاه رفتن بوده‌اند نه سینما و رستوران و هر چه در این محیط ها بیشتر حاضر باشند احتمال اصرار بر طرح هایی از این دست کاهش می‌یابد.

5. فوتبال از مظاهر دنیای مدرن است. جامعه ایران میل به مدرن شدن دارد در حالی که بخشی از کار به دستان دغدغۀ سنت دارند و با مدرنیسم و مدرنیته میانه‌ای ندارند. از این رو حضور یک نماد سنت در عرصۀ مدرن باید استقبال شود.

6. یکی از انتقادات به معممین یا روحانیون این بوده که چرا مثل بقیه مردم کار نمی‌کنند و به حرفه ای مشغول نیستند؟ در این نگاه صرف تبلیغ دین در گذشته و اشتغالات سیاسی و مذهبی کار نیست. کار آن است که دست هم مشغول باشد و ابزاری در دست او بتوان دید و صاحب حرفه را با آن شناخت: نویسنده با قلم، کشاورز با داس، کارگر با چکش، معلم با گچ، پزشک با گوشی طبی، پاسبان با سلاح، قصاب با ساطور، نقاش با قلم مو، آشپز با کف گیر، رفتگر با جارو و پیشه‌های دیگر. از اشتغال برخی روحانیون در گذشته به حرفه ها ویشه های مختلف به جای ارتزاق از همین کار به عنوان نقطه مثبت یاد شده کما این که مرحوم آیت‌الله ابوالحسن طالقانی پدر آقای طالقانی ساعت تعمیر می‌کرد، مرحوم آیت‌الله روح الله خاتمی پدر آقای خاتمی به کشت وبرداشت انار مشغول بود و آیت‌الله باقری کنی (پدر همین آقای علی باقری مذاکره کنندۀ کنونی هسته‌ای در وین) که برادر آیت الله مهدوی کنی بود پیش از انقلاب ابایی نداشت با لباس روحانیت در حجره‌ای در خیابان پامنار به حسابداری بپردازد. با این نگاه آقای پورمتقی هم شغلی برای امرار معاش دارد و چه کند اگر زیر دوربین رفته است؟

7. اگر هدف روحانیون تبلیغ دینی باشد تبلیغ تنها در بیان نیست. او با رفتار خود نیز تبلیغ می‌کند. ضمن این که آمادگی جسمانی برای موفقیت در کار تبلیغی و سخن‌رانی مؤثر است.

8. هیچ یک از قوانین حوزه و دادگاه ویژۀ روحانیت، معممین را از اشتغال به چنین حِرَفی منع نکرده است و آقای شیخ محمد یزدی که برای مراجع تقلید هم خط و نشان می‌کشید و هشدار می‌داد «دیگر تکرار نشود» دیگر در این دنیا نیست.

9. این گونه حساسیت‌ها قبلا به ورود به حوزه‌هایی چون ادبیات، فلسفه و سیاست هم وجود داشت و حالا مرتفع شده است. این عرصه نیز چنین است.

10. همان‌گونه که روحانیون در مسند قضا می‌نشینند این هم داوری است و از شؤون قضا و تنها یک تغییر لباس در امر قضاوت رخ داده نه بیشتر.

دلایل 10 گانه و احتمالی در موافقت و مخالفت برشمرده شد. فارغ از این که با کدام دسته موافق باشیم و در هر گروه با کدام دلیل، یک نکته اما روشن است. این که فوتبال چه در بازی و چه در داوری، شفاف است و زیر نگاه دیگران و قابل نقد و امر مقدس ندارد.

 

 2 نظر

سوت های زندگی شما چیست؟!

07 آذر 1400 توسط مدیر النفیسه

سوت های زندگی شما چیست؟!

بنجامین فرانکلین در هفت‌سالگی اشتباهی مرتکب شد که در هفتادسالگی هم از یادش نرفت… پسرک هفت‌ساله‌ای بود که سخت عاشق یک سوت شده بود. اشتیاق او برای خرید سوت به‌قدری زیاد بود که یک‌راست به مغازه اسباب‌بازی‌فروشی رفت و هر چه سکه در جیبش داشت روی پیشخوان مغازه ریخت و بدون آنکه قیمت سوت را بپرسد همه سکه‌ها را به فروشنده داد.

فرانکلین هفتادساله بعد برای یک دوستی نوشت: سوت را گرفتم و به خانه رفتم و آن‌قدر سوت زدم که همه کلافه شدن اما خواهر و برادرهای بزرگم متوجه شدن که برای یک سوت پول فراوان پرداخته‌ام و وحشتناک به من می‌خندیدند!
اوقاتم عجیب تلخ شده بود و از ته دل گریه می‌کردم.

سال‌ها بعد که فرانکلین سفیر امریکا در فرانسه و شخصیت معروف و جهانی شد هنوز آن را فراموش نکرده بود و می‌گفت: همین‌طور که بزرگ شدم و قدم به دنیای واقعی گذاشتم و اعمال انسان‌ها را دیدم متوجه شدم بسیاری از آن‌ها بهای گزافی برای یک سوت می‌پردازند.

بخش اعظم بدبختی افراد با ارزیابی غلط آن‌ها از ارزش واقعی چیزها برای پرداختن بهایی بسیار گزاف برای سوت‌هایشان فراهم آمده است.
تردیدها و انتخاب ها،اختلافات خانوادگی، مشاجره‌ها، بحث و جدال بر سر مسائلی که حتی ارزش فکر کردن ندارند همه سوت‌هایی هستند که بیشتر افراد با نادانی بهای گزافی برایش می‌پردازند.

آیین زندگی
دیل کارنگی

 نظر دهید »

ما بلد نیستیم کنار هم باشیم.

05 آذر 1400 توسط مدیر النفیسه

?اغلب ما سواد رابطه نداریم!

بلد نیستیم بفهمیم دنیای آدم ها با هم فرق دارد.

توقع داریم کسی که با ماست خود ما باشد
حتی حاضر نیستیم به نیازها، خواسته ها و علایق او توجه کنیم
غرور خودمان را بسیار دوست داریم!

اما توقع داریم او غرور و نیاز و توقع نداشته باشد!
و دَرکش سخت است برای ما که او دنیایی دارد که خودش ساخته و آن را صرفا با ما به اشتراک گذاشته
نه اینکه بخواهد بر اساس خواسته ی ما دنیای تازه ای بسازد!

ما بلد نیستیم کنار هم باشیم.

 7 نظر
  • 1
  • ...
  • 36
  • 37
  • 38
  • ...
  • 39
  • ...
  • 40
  • 41
  • 42
  • ...
  • 43
  • ...
  • 44
  • 45
  • 46
  • ...
  • 1248
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 <   >
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

مدیرالنفیسه

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • اجتماعی
  • احکام
  • امام خمینی
  • امام زمان (عج)
  • ایام مذهبی و ملی و مناسبتی
  • بارداری
  • بدون موضوع
    • نهج البلاغه
  • بهداشتی
  • تاریخی
  • تربیت کودک
  • تربیتی
  • تغذیه
  • حدیث
    • تربیتی
  • حکایت
  • خانه داری
  • خانواده
  • خانواده
  • سیاسی
  • سیره وسخنان بزرگان
  • شبهات
  • شهدا
  • طنز
  • طنز
  • عصر بخیر
  • فن بیان
  • قانون
  • قرآن
  • متن ادبی
  • مقام معظم رهبری
  • نشر کتاب
  • همسرانه
  • یک صفحه کتاب

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

کاربران آنلاین

  • صفيه گرجي
  • یَا مَلْجَأَ کُلِّ مَطْرُودٍ
  • بتول سادات بنیادی

رتبه

  • رتبه کشوری دیروز: 18
  • رتبه مدرسه دیروز: 1
  • رتبه کشوری 5 روز گذشته: 18
  • رتبه مدرسه 5 روز گذشته: 1
  • رتبه 90 روز گذشته: 28
  • رتبه مدرسه 90 روز گذشته: 1
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس