داستان پسری سرطانی که همراه پدرش به هتل می رود!
داستان پسری سرطانی که همراه پدرش به هتل می رود!
بدانید : دنیا پر از آدم های خوب است ، اگر نمی توانی یکی از آنها را پیدا کنی یکی از آنها باش
داستان پسری سرطانی که همراه پدرش به هتل می رود!
بدانید : دنیا پر از آدم های خوب است ، اگر نمی توانی یکی از آنها را پیدا کنی یکی از آنها باش
اگر آتش می دانست که سرانجامش خاکستر است
هرگز با اینهمه غرور زبانه نمی کشید
وقتی عصبانی هستید مواظب حرف زدنتان باشید
عصبانیت شما فروکش خواهد کرد
ولی حرفهایتان یک جایی باقی می مانند
برای همیشه
تجربههای غلط و حتی درست خودمان را به دیگران تعمیم ندهیم:
- اصلا ازدواج نکن، من اگه جای تو بودم تا آخر عمر ازدواج نمیکردم، بچه چیه همش دردسره، یه دونه بچه کافیه توی این دوره زمونه
- من اگه میدونستم اینقدر ازدواج خوبه زودتر ازدواج میکردم و…
اولا تجربیات ما دلیل بر درست بودن اون موضوع و یا غلط بودنش نیست که بخوایم ازش نتیجه گیری کنیم، در بسیاری از موارد ما انتخاب های غلط و تجربیات بدی داشتیم
و دیگر آنکه هرکسی شرایط خاص خودش را دارد، ممکنه سنی که شما ازدواج کردید برای فرد دیگر با توجه به شرایطی که دارد نامناسب باشد و برعکس!
ما قرار نیست نگاه سیاهوسفید داشته باشیم به موضوعات بلکه باید نگاهمون خاکستری باشه
پدری برای پسرش تعریف میکرد که:
گدایی بود که هر روز صبح وقتی از این کافه ی نزدیک دفترم میاومدم بیرون جلویم را میگرفت.
هر روز یک بیست و پنج سنتی میدادم بهش… هر روز. منظورم اینه که اون قدر روزمره شده بود که گدائه حتی به خودش زحمت نمیداد پول رو طلب کنه. فقط براش یه بیست و پنج سنتی میانداختم.
چند روزی مریض شدم و چند هفته ای زدم بیرون و وقتی دوباره به اون جا برگشتم میدونی بهم چی گفت؟ پسر: چی گفت پدر؟
میگوید: «سه دلار و پنجاه سنت بهم بدهکاری…!»
بعضی از خوبی ها و محبت ها، باعث بدعادتی و سوءاستفاده میشوند
از اشتباهات فرزندتان به عنوان یک فرصت استفاده کنید تا جبران کردن را به فرزندتان بیاموزید و به او یاد دهید از اشتباه کردن نترسد.
برخورد نادرست با اشتباهات کودکان آنها را دچار وحشت از اشتباه می کند و به همین دلیل در بزرگسالی از ترس شکست خیلی از فرصتها را از دست خواهد داد یا با هر شکست فرد به راستی می شکند.
خیلی از افراد از ترس اشتباه حرف زدن، حرف نمی زنند.
لجبازی کودک پیامی است به بزرگسالان که ” من می توانم، من می دانم، اجازه بده راه خودم را پیدا کنم” پس به اشتباه بیخطر فرزندتان به عنوان یه فرصت نگاه کنید.
رویا نوری