نسل انقلابی
نسل انقلابی
نسل انقلابی
امر فرمانده…
»آن جوان هایی که در تهران، در شهرهای گوناگون…کار فرهنگی می کنند با اراده خودشان و با انگیزه ی خودشان… کار را هرچه می توانند به طور جدی دنبال کنند و ادامه بدهند. بدانند همین گسترش کار فرهنگی در بین جوان های مومن و انقلابی، نقش بسیار زیادی را در پیشرفت این کشور و در ایستادگی ما در مقابل دشمنان این ملت ایفا کرده است».
حکایت غم انگیز بیهویتی
از خیابان که به کوچه میپیچم، نگاهم با چشمان نگران دختر جوانی که کنار دیوار ایستاده و سیگاری لای انگشت دارد، گره میخورد. مرا که آشنا نمیبیند، نفس راحتی میکشد، سیگار را روی لبش میگذارد و پک محکمی میزند. برای سیگاری بودن، سن و سال کمی دارد و من به فکر فرو میروم. بلوز و شلوار اسپرت، ظاهر پسرانه و کلاهی که به جای حجاب بر سر گذاشته، برای من حکایت غم انگیز بیهویتی را روایت می کند. براستی چرا جامعهما به اینجا رسیده است؟
شاید بتوان بخشی از آوارگی نسل امروز را گردن تکنولوژی افسار گسیخته و هجمه شبکههای اجتماعی و … بیندازیم. اما از حقیقت غفلت خانواده ها و عدم نظارت و تسلط آنان بر فرزندان، نمیتوان گذشت. هزینه های سرسام آور زندگی این روزها پای مادران را از خانه به ادارات و اماکن تجاری، به جهت کمک اقتصادی به همسران باز کرده و کانون خانواده ازحضور پر رنگ و گرم مادران خالی شده و رو به سردی نهاده است.اما آن که در این میان ضرر میکند، فرزندان کوچک ونوجوان وجوان خانواده ایست که به وقت نیاز، یاور حقیقی یعنی مادر را در کنار خود ندارد.
ضروری بنظر میرسد که والدین، علاوه بر تلاش مضاعف اقتصادی برای سامان یافتن اوضاع مالی خانواده، برای با هم بودن و لحاظ کردن توجهات عاطفی در خانه و بویژه با فرزندان، سهم عمده تری را اختصاص دهند.
در نتیجه این دوری از پدر و مادر، تنهایی یا نزدیک شدن او به اشخاص دیگری غیر از والدین است که، موجب وارد آمدن خسارتهای جبران ناپذیری خواهد شد. زیرا در دوران شکل گیری و تثبیت شخصیت فرزند، این پدر و مادر هستند که براساس ارزش های اخلاقی باید فرزندشان را تربیت کنند و قطعا دیگران از اهداف، علایق، سلایق و ارزش های مورد نظر آنان باخبر نیستند. هر چند والدین خواسته های خودشان را برای متولیان تربیتی به صورت مشروح بیان کنند اما از سخن تا عمل، فاصله و تفاوت بسیار است. در این بین فرزند نیاز به حضور والدین را در نمی یابد و وقتی این کمبودها تامین نشود، به صورت طبیعی این عقده ها در آینده به اختلالات رفتاری و روانی تبدیل می شود.
یک جشن تولد خاطرساز
جشن تولد تاثیر شگرفی در بهبود رفتارها و برخوردهای کودکان با والدین و اطرافیانشان دارد. مطالعات تحقیقاتی نشان می دهد کودکان در جشن تولد سیگنال های مثبتی از ذهن خود دریافت می کنند که این امر به چالاکی، قدرت اراده و تمایل به برقراری دوستی های بیشتر می انجامد. این انرژی به راحتی از بین نمی رود بلکه از فرزند به پدر و مادر منتقل شده و در زمان کوتاهی تاثیرات مطلوبی بر رفتارهای اجتماعی او در تعامل با خانواده و جامعه می گذارد.
1. بچه ها تا چهار سالگی قادر به تشخیص لحظه های با ارزش خود نیستند و از سوی دیگر چندان نمی توانند دوستی های پایداری با همسالان خود داشته باشند. بهتر است تا قبل از چهار سالگی جشن تولدهای آنان را در خانه و جمع های کوچک برگزار کرده و بعد از آن میهمانی های گروهی بگیرید.
2. از میهمانان خود با خوراکی های ساده پذیرایی کنید. در جشن تولد کودکان تنقلات و کیک بیشتر از شام اهمیت دارد. آنها را باسلیقه و وسواس انتخاب کرده و سهم هر یک را به اندازه کافی مشخص کنید. بهتر است در این مواقع نوشیدنی های طبیعی و میوه ها را جایگزین نوشابه های گازدار و خوراکی های شور کنید.
4. نیمی از شادی های جشن تولد به تزئینات محیطی مراسم مربوط می شود. برای این کار می توانید از کاغذهای رنگی براق و چراغ های رشته ای استفاده کنید. قبل از هر کاری نظر فرزند خود را جویا شوید و از او بخواهید به شما
در انجام این کار کمک کند. به این ترتیب مشارکت گروهی شکل گرفته و به مرور تداوم می یابد. برای به وجد آوردن بچهها تمام خانه را از توپهای رنگی و پلاستیکهای رنگی پر کنید این کار باعث افزایش هیجان و شور در بچه ها میشود.
5. فرزند خود را به میهمانان معرفی کنید و از او بخواهید درباره قابلیت ها، توانمندی ها و ابتکارات خود با حاضران صحبت کند. این کار اعتماد به نفس فرزند شما را بالا می برد و به او شخصیت می دهد. در پایان سخنرانی تازه واردها را به هم معرفی کنید.
6. برای اینکه فرزندتان در جشن تولدش هیجانیتر و پر انرژیتر باشد، سعی کنید از بچههای هم سن و سالش بیشتر در مراسم تولد او دعوت کنید.
مادران شاغل و کودکان چند تربیتی
برخی از روانشناسان، فرزندان زنان شاغل را افرادی با چند تربیت متفاوت می دانند. تربیتی که آمیزه ای از خانواده، مهدکودک، پرستار کودک و … است.در چنین شرایطی طبیعی است که مادر زمانی را که باید برای تربیت فرزند بگذارد، صرف محیط کار می کند. معمولا در این گونه موارد، تربیت کودک توسط افراد دیگری به جز مادر انجام میشود، البته این موضوع با سن فرزند نیز ارتباط ویژه ای دارد، مثلا اگر در سنی باشد که او را را به مهدکودک یا پرستار بسپارند، تربیتی که مدنظر والدین است انجام نمی شود؛ اگر بچه ها بزرگ تر باشند نیز در هنگام عدم حضور والدین در منزل، از طریق تلفن و تلگرام و اجتماع و دوستان، تربیت هایی را دریافت میکنند که مدنظر پدر و مادر نیست.
بیشک اشتغال مادر، نقش و جایگاه ویهی پدر را برای فرزندان پسر مخدوش و کمرنگ کند.
وقتی فرزند وارد رده سنی «نوجوانی» شد و با همسالان رابطه دوستانه برقرار کرد، موارد دیگری هم در تربیت او دخیل می شوند، بنابراین در دوران مدرسه و مخصوصا در سن بلوغ، حضور والدین و مخصوصا مادر برای حمایتهای تربیتی و عاطفی بیشتر، بسیار لازم و ضروری است.
از سوی دیگر، این روزها انحرافات اجتماعی در کمین بچه هاست و مادران باید مراقب باشند تا آسیب های اجتماعی متوجه آنها نشود. بسیاری از بانوان شاغل، خستگی خود را از محل کار به خانه می آورند و این خود سبب دوری از فرزندان شده و آن ها را دچار نوعی رهاشدگی تربیتی می کند.
باتوجه به آن چه گفته شد، ضروری بنظر میرسد که والدین، علاوه بر تلاش مضاعف اقتصادی برای سامان یافتن اوضاع مالی خانواده، برای با هم بودن و لحاظ کردن توجهات عاطفی در خانه و بویژه با فرزندان، سهم عمده تری را اختصاص دهند تا خلا فقدان آن ها فرزندان را بسوی زرق برق های محیطی ومحبت های دروغین نکشاند.