روی سوختگی بلافاصله کرم یا پماد نزنید!
روی سوختگی بلافاصله کرم یا پماد نزنید!
این کار باعث حبس حرارت در بافت و سوختگی بیشتر خواهد شد.
بهترین کار قراردادن محل سوختگی درآب سرد به مدت15دقیقه است.سپس از پماد و کرم استفاده کنید
روی سوختگی بلافاصله کرم یا پماد نزنید!
این کار باعث حبس حرارت در بافت و سوختگی بیشتر خواهد شد.
بهترین کار قراردادن محل سوختگی درآب سرد به مدت15دقیقه است.سپس از پماد و کرم استفاده کنید
«نمونه بارز یک زن صالح»
آسیه که زن فرعون بود در عین آنکه تحت فشار فرعون بود، در عین اینکه هر روز مى شنید که یک عده مى آمدند و فرعون را به عنوان خدا پرستش مى کردند و او خداپرست بود.
یعنى آسیه خداپرست، ولی شوهرش مدعی خدایی .
ببینید چقدر بر یک زن مؤمن سخت میگذرد !
در عین حال کوشش مى کرد که بتواند با فرعون کنار بیاید. وظائف زن بودن و همسر بودن را به بتهرین نحو انجام می داد.
ان شالله را در کلامتان هیچ وقت فراموش نکنید:
همسر ملانصرالدین از او پرسید: فردا چه می کنی؟
گفت: اگر هوا آفتابی باشد به مزرعه می روم و اگر بارانی باشد به کوهستان می روم و علوفه می چینم.
همسرش گفت: بگو ان شاءالله
ملا گفت: ان شاءالله ندارد فردا یا هوا آفتابیست یا بارانی!!
از قضا فردا در میان راه به راهزنان رسید و اورا گرفتند و کتک زدند و هرچه داشت با خود بردند . ملا نه به مزرعه رسید و نه به کوهستان رفت. به خانه برگشت و در زد. همسرش گفت: کیست؟
ملا گفت: ان شاءالله که منم!☺️
همیشه ان شاءلله بگویید حتی در مورد قطعی ترین کار ها
خداوند در قران می فرماید:
«و لا تقولن لشی ء انی فاعل ذلک غدا* الا ان یشاء الله؛»
هرگز درباره چیزی نگو فردا چنین می کنم* مگر اینکه بگویی اگر خدا بخواهد» (کهف/ 23-24)
تعریف کردن از کار همسر
یکى از عواملى که نشان دهنده توجه شخص به همسرش مى باشد تعریف کردن از کار همسر و تشویق او است.
هیچ اشکالى ندارد که مرد هربار بر سر سفره مى نشیند، از دست پُخت همسرش تعریف کرده و او را به جهت پختن غذاى لذیذ تشویق کند.
چه عیبى دارد که وقتى شوهر از بیرون خرید خوبى انجام مى دهد، زن از میوه هاى خوبى که انتخاب کرده تعریف کند؟
“این تعریف ها نشان مى دهد که ما متوجه زحمات و تلاش هاى همسرمان هستیم”
هیچ وقت گول ظاهر زیبای چیزی رو نخورید!
ﺍﺳﺘﺎﺩﯼ ﺍﺯ ﺷﺎﮔﺮﺩﺍﻥ ﺧﻮﺩ ﭘﺮﺳﯿﺪ: ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﺷﻤﺎ ﭼﻪ ﭼﯿﺰ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺭﺍ ﺯﯾﺒﺎ میکند؟
ﯾﮑﯽ ﮔﻔﺖ: ﭼﺸﻤﺎﻧﯽ ﺩﺭﺷﺖ
ﺩﻭﻣﯽ ﮔﻔﺖ: ﻗﺪﯼ ﺑﻠﻨﺪ
ﺩﯾﮕﺮﯼ ﮔﻔﺖ: ﭘﻮﺳﺘﯽ ﺷﻔﺎﻑ ﻭ ﺳﻔﯿﺪ!
ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺩﻭ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﺍﺯ ﮐﯿﻔﺶ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺁﻭﺭﺩ
ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻟﯿﻮﺍﻥﻫﺎ ﺑﺴﯿﺎﺭ گرانبها ﻭ ﺯﯾﺒﺎ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺳﻔﺎﻟﯽ ﻭ ﺳﺎﺩﻩ
ﺳﭙﺲ ﺩﺭ ﻫﺮ ﯾﮏ ﺍﺯ ﻟﯿﻮﺍﻥﻫﺎ ﭼﯿﺰﯼ ﺭﯾﺨﺖ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺷﺎﮔﺮﺩﺍﻥ ﮐﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺩﺭ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﺭﻧﮕﯿﻦ ﻭ ﺯﯾﺒﺎ ﺯﻫﺮ ﺭﯾﺨﺘﻢ ﻭ ﺩﺭ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﺳﻔﺎﻟﯽ ﺁﺑﯽ ﮔﻮﺍﺭﺍ!
ﺷﻤﺎ ﮐﺪﺍﻣﯿﮏ ﺭﺍ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ میکنید؟
ﻫﻤﮕﯽ ﺑﻪ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﺳﻔﺎﻟﯽ ﺭﺍ!
ﺍﺳﺘﺎﺩ ﮔﻔﺖ: میبینید؟! ﺯﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻥ ﻟﯿﻮﺍنﻫﺎ ﺭﺍ ﺷﻨﺎﺧﺘﯿﺪ ﻇﺎﻫﺮ ﺑﺮﺍﯾﺘﺎﻥ ﺑﯽ ﺍﻫﻤﯿﺖ ﺷﺪ!
ﺣﯿﻒ ﮐﻪ ﺩﺭﻭﻥ انسانها ﺩﯾﺮ ﺭﻭ میشود.