امام کاظم(ع) و مجاهدت برای بیان حقیقت
امام کاظم(ع) و مجاهدت برای بیان حقیقت
آغاز امامت امام کاظم(ع) با دوران خلافت منصور عباسی همزمان بود. با مرگ منصور در سال 158هـ.ق، فرزندش مهدی عباسی، جانشین او شد و تا سال 169 حکومت کرد. پس از مرگ مهدی عباسی، هادی عباسی به خلافت رسید و پس از یک سال مرد.
به این ترتیب، دوران خلافت هارون عباسی از سال 170 هـ.ق آغاز شد؛ دورانی که در آن، عباسیان به اوج اقتدار دست یافتند و سرزمینهای بسیاری تحت حاکمیت آنها، با مرکزیت بغداد، قرار گرفت.
با این حال، عباسیان از امام کاظم(ع) و شیعیان و دوستداران ایشان، واهمه داشتند.
به همین دلیل، آن حضرت، همواره تحت نظر بودند و مدت زیادی از عمر شریفشان را در زندانهای مخوف بنیعباس گذراندند.
استاد شهید «مرتضی مطهری»، در این باره مینویسد:«امام[کاظم](ع) در یک زندان به سر نبرد، در زندانهای متعدد به سر برد. او را از این زندان به آن زندان منتقل میکردند و راز مطلب این بود که در هر زندانی که امام(ع) را میبردند، بعد از اندک مدتی، زندانبان مرید [آن حضرت] میشد.»(سیری در سیره ائمه اطهار(ع)؛ ص 172)
به نوشته «رسول جعفریان»، «امام کاظم(ع) دوبار توسط هارون زندانی شد که مرتبه دوم، از سال 179 تا 183هـ.ش؛ یعنی به مدت 4 سال به طول انجامیده و به شهادت آن حضرت منجر شدهاست.»(حیات فکری و سیاسی امامان شیعه(ع)؛ ص393)
با وجود تمام محدودیتها، امام کاظم(ع) از هیچ فرصتی برای بیان حقایق و دفاع از حق اهلبیت(ع) خودداری نمیکردند.
«ابناثیر» بیان این حقایق را دلیل زندانی شدن امامکاظم(ع) میداند و مینویسد:«علت بازداشت او[امام(ع)] این بود که چون هارون در ماه رمضان سنه صد و هفتاد و نه[هجری قمری] برای عمره (زیارت کعبه) رفت و به مدینه رسول، علیه الصلاة و السلام، بازگشت، در کنار قبر پیغمبر(ص) ایستاد و گفت: درود بر تو ای پسرعمو و این را، برای مباهات و ترجیح خود بر همراهان گفت. موسی بن جعفر(ع) که در آنجا حاضر بود، گفت: سلام بر تو ای پدر بزرگوار. روی رشید تیره شد و گفت: یا ابوالحسن! این قطعاً مایه افتخار توست. آنگاه دستور داد موسی بن جعفر(ع) را به بغداد ببرند و نزد سندی بن شاهک زندانی کنند.» (ترجمه الکامل؛ ص 106)