مدیرالنفیسه

مدیریت پولی فرزندان

بهترین روش برای آموزش فرزندتان این است که ابتدا یک هدف کوچک برای او تعیین کنید،
مثلاً مقداری از پول ماهیانه یا هفتگی خود را نگه دارد تا وقتی به مقدار مشخصی رسید،
چیزی را که خیلی دوست دارد با آن بخرد
یا اینکه مقداری را جمع کند تا بتواند با کمک والدین، یک وسیله مورد علاقه‌اش را خریداری کند.


بعد‌ها هر قدر که پول تو جیبی او بیشتر شد، میزان این پس انداز را بیشتر کند. می‌توانید برای او یک حساب کوتاه مدت باز کنید تا پول خود را در آن بریزد.

می‌توانید به فرزند خود آموزش دهید که با افتتاح یک حساب قرض الحسنه در یک بانک، علاوه بر اینکه می‌تواند پول خود را اندوخته کند،
این امکان را نیز برای بانک فراهم می‌کند که پول او را به افرادی که برای انجام کاری به پول نیاز دارند، وام دهد
و در واقع هم پول خود را اندوخته می‌کند
و هم غیر مستقیم به افراد زیادی در حل مشکلاتشان کمک می‌نماید.

با فرزند خود در مورد تفاوت موجود بین کمک هوشیارانه و اینکه هرچه دارد ببخشد، صحبت کنید.

فرزند خود را صرفا به این دلیل که بهتر می توانید او را تحت کنترل درآورید، وابسته نکنید. وابستگی مانند شکلات کشی است، هرچند مزه آن خوب است اما همیشه در آخر کار، به دندان شما می چسبد

برای کودکان زیر چهار سال کار درست، کارى است که دوست دارند و از انجام آن لذت میبرند.

بنابراین اگر میخواهید چیزی را از کودک بگیرید حتما یک جایگزین که برای کودک جذاب است در نظر بگیرید.

ما فقط به کودک می گوییم این کار را نکن اما برای کودکمان کار جایگزینی مشخص نمیکنیم تا سرگرم شود و بنابراین خودمان اغازگر لجبازی کودکان هستیم!!! .

(مردها موجودات قدرتمندی هستند!*

هرچقدر محکم در آغوش بگیریشان اذیت یا تمام نمی‌شوند، زورشان به در کنسروها، وزنه های سنگین و غُرغرهای زنانه خوب می‌رسد. تازه پارک دوبلشان هم از ما بهتر است! مردها پسربچه های قوی‌اند، اما نه آنقدر قوی که بی توجهی را تاب بیاورند! نه آنقدر قوی که بدون دوستت دارم های زنی شب راحت بخوابند! نه آنقدر قوی که خیال فردای بچه ها از پای درشان نیاورد! نه آنقدر قوی که زحمت نان پیرشان نکند! مردها پسر بچه های قوی‌اند، که اگر در آغوششان نگیری و ساعت ها پای پرحرفی های پسرکوچولوی درونشان ننشینی، ترک می خورند. و آنقدر مغرورند که اگر این ترک هزار بار هم تمامشان کند، آخ نگویند !… فقط بمیرند! آن هم طوری که آب از آب تکان نخورد و مثل همیشه از سرکار برگردند و شام بخورند … فقط پسر کوچولوی سربه هوای درونشان را می برند گوشه ای از وجودشان دفن می کنند و باقی عمر را جلوی تلویزیون، پشت میز اداره یا دخل مغازه، در حسرتش می نشینند …
هوای “پسر کوچولوهای ریش دار” زندگی‌مان را داشته باشیم، آنها راه زیادی را از پسر بچگی ‌شان آمده اند، تا مرد رویاهای ما باشند! دنیا بدون “دوستت دارم” با صدایی مردانه جای ناامن و ترسناکی ست … دنیا بدون صاحبان کفش های 42 و بزرگتر ردپای خوشبختی را کم دارد

اگر لامپی در یک خیابانی بزنند، افرادی بیایند این لامپ را بشکنند…
لامپ دوم را بزنند، لامپ دوم را هم بشکنند…
لامپ سوم را بزنند، لامپ سوم را هم بشکنند …
اگر یازده لامپ بزنند و مردم نااهل بشکنند حکما عاقلی دیگر می گوید:
لامپ دوازدهمین را وصل نکـن ایـن ها هنوز آدم نشده اند،
لیاقت ندارند بگذار در تاریکی باشند.

یازده امام آمد و یازده چراغ هدایت را شهید کردند … چراغ دوازدهمیـن را دیگر خداوند وصل نکرد …
می گوید: هر وقت آمادگی اش را داشتید، شما هنوز متمدن نشده اید …

‘ سخنان استاد قرائتی’