مفتاح راه
15 مهر 1397 توسط مدیر النفیسه
دهقانی مقداری گندم در دامن لباس پیرمرد فقیری ریخت ، پیرمرد خوشحال شد و گوشه های دامن را گره زد و رفت! درراه با پروردگار سخن می گفت: ( ای گشاینده گره های ناگشوده، عنایتی فرما و گره ای از گره های زندگی ما بگشای ) در همین حال ناگهان گره ای از گره هایش باز… بیشتر »