مدیرالنفیسه

  • خانه 
  • In the name of Allah the merciful and the compassionate 
  • تماس  
  • ورود 

آن فردا هیچوقت نمی آید!

20 اردیبهشت 1398 توسط مدیر النفیسه

#پندانه
وقتی دائم بگویی گرفتارم، هیچ وقت آزاد نمی شوی
وقتی دائم بگویی وقت ندارم، هیچوقت زمان پیدا نمی کنی
وقتی دائم بگویی فردا انجامش می دهم، آن فردا هیچوقت نمی آید!

 نظر دهید »

جرات اعتراض یا سوال کردن

20 اردیبهشت 1398 توسط مدیر النفیسه

#مادرانه

⛔️ “دیگه نبینم با پدر ومادرت اینجوری حرف بزنی!”
⛔️"صدات رو نشنوم”
⛔️” دیگه نشنوم از این حرفا بزنی”
⛔️ “این مسائل چرا نداره چون من میگم”
⛔️"این مسائل به تو ربطی نداره”


اگر میخواهید فرزندتان در جامعه زمانی که دیگران به او آسیب میزنند یا تقاضای اشتباه دارند، جرات اعتراض یا سوال کردن را داشته باشد، اجازه دهید در محیط امن خانه ابراز وجود کند.

بجای خاموش کردن یا از کار انداختن فرزندتان برای همه عمر روش درست اعتراض یا ابراز وجود را بیاموزید:

“میدونم انجام این کار رو دوست نداری احساس میکنی بی انصافیه، حق داری اما وقتی داد میزنی من نمیتونم کمکت کنم.”

1557468892images.jpg

 1 نظر

تفاوت بین شنیدن و فهمیدن را به خوبی یادبگیرید.

20 اردیبهشت 1398 توسط مدیر النفیسه

#پندانه

در زندگی با تفاوت بین شنیدن و فهمیدن را به خوبی یادبگیرید.

بسیاری مواقع حرفی را که شنیده اید به درستی نفهمیده اید.

 نظر دهید »

ازدواج دو بال ندارد، ازدواج چهار بال دارد...!

20 اردیبهشت 1398 توسط مدیر النفیسه

ازدواج دو بال ندارد، ازدواج چهار بال دارد…!

1- رابطه تو و همسرت
2- رابطه تو با خانواده همسرت
3- رابطه همسرت با خانواده تو
4-رابطه خانواده همسرت با خانواده تو

ازدواج پیوند دو قوم است، نه دو فرد. پس نگو رابطه خودم و فقط همسرم.

هر کدام از این رابطه‌ها که خراب شد، امکان مجادله، اختلاف، دعوا و جدایی افزایش می‌یابد.

1557468385download.jpg

 نظر دهید »

تو مرا بین که منم مفتاح راه . . .

19 اردیبهشت 1398 توسط مدیر النفیسه

#حکایت

دهقانی مقداری گندم در دامن لباس پیرمرد فقیری ریخت. پیرمرد شادمان گوشه های دامن را گره زده و میرفت و در راه با پرودرگار خود سخن میگفت : ای گشاینده گره های ناگشوده ، گره از گره های زندگی ما بگشای . . .

در همین حال ناگهان گره ای از گره هایش باز شد و گندمها به زمین ریخت. او با ناراحتی گفت :

من تو را کی گفتم ای یار عزیز
کاین گره بگشای و گندم را بریز؟
آن گره را چون نیارستی گشود
این گره بگشودنت دیگر چه بود؟

و نشست تا گندمها را از زمین جمع کند که در کمال ناباوری دید ، دانه های گندم بر روی ظرفی از طلا ریخته است!

ندا آمد که :
تو مبین اندر درختی یا به چاه
تو مرا بین که منم مفتاح راه . . .

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 39
  • 40
  • 41
  • ...
  • 42
  • ...
  • 43
  • 44
  • 45
  • ...
  • 46
  • ...
  • 47
  • 48
  • 49
  • ...
  • 346
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 <   >
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

مدیرالنفیسه

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • اجتماعی
  • احکام
  • امام خمینی
  • امام زمان (عج)
  • ایام مذهبی و ملی و مناسبتی
  • بارداری
  • بدون موضوع
    • نهج البلاغه
  • بهداشتی
  • تاریخی
  • تربیت کودک
  • تربیتی
  • تغذیه
  • حدیث
    • تربیتی
  • حکایت
  • خانه داری
  • خانواده
  • خانواده
  • سیاسی
  • سیره وسخنان بزرگان
  • شبهات
  • شهدا
  • طنز
  • طنز
  • عصر بخیر
  • فن بیان
  • قانون
  • قرآن
  • متن ادبی
  • مقام معظم رهبری
  • نشر کتاب
  • همسرانه
  • یک صفحه کتاب

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

کاربران آنلاین

  • زفاک

رتبه

  • رتبه کشوری دیروز: 17
  • رتبه مدرسه دیروز: 1
  • رتبه کشوری 5 روز گذشته: 24
  • رتبه مدرسه 5 روز گذشته: 1
  • رتبه 90 روز گذشته: 29
  • رتبه مدرسه 90 روز گذشته: 1
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس