مدیرالنفیسه

  • خانه 
  • In the name of Allah the merciful and the compassionate 
  • تماس  
  • ورود 

گزیده ای از سخنان میرزا اسماعیل دولابی: در کربلا هم قحطی آب بود و هم قحطی محبت

28 شهریور 1397 توسط مدیر النفیسه


گزیده ای از سخنان میرزا اسماعیل دولابی: در کربلا هم قحطی آب بود و هم قحطی محبت

چه بین اهل مجاز و چه بین عرفا، عشقی مانند آن‌چه در عاشوراست بروز نکرده

مرحوم میرزا اسماعیل دولابی، عارف سالکی است که روز به روز بر تعداد شیفتگان کلامش افزوده می شود. خواندن ” طوبای محبت ” او در این روزها بیش از هر زمان دیگری بر دل می نشیند.
جملات زیر گزیده ای از سخنان ایشان درباره محرم و امام حسین(ع) است.

* هرکس هر مصیبتی داشته باشد از شیعیان ومسلمانان ومومنان حتی اشقیا اگر مصیبت امام حسین(ع) خوانده شود همه بخشیده میشوند.
* حضرت سیدالشهداء به مردم احتیاج نداشت، اما اینکه می فرمود مرا یاری کنید، یعنی مسلک مرایاری کنید مقصد مرا یاری کنید همکار وهمراه من باشید. وقتی نماز میخوانید یا کار خوبی انجام میدهید به انبیا واولیا کمک می کنید.
* در دستگاه امام حسین حتی ریا هم مدح شده است اگر مالت را جلوی مردم بدهی یاسینه بزنی خوب است.
* اگر کسی هم ته جهنم باشد با این امامانی که من می بینم آخر سر او را بیرون میآورند وکسی راآنجا باقی نمی گذارند.

* ماه محرم یکی از ماههای تکامل است ومحبت وعزاداری برای امام حسین(ع) انسان را زود به مقصدمی رساند.
* همه اهل بیت کشتی نجات هستند ولی کشتی نجات امام حسین سریعتر است.
* امام حسین(ع) تجلی خداست درحدیثی است کسی که آن حضرت را با معرفت زیارت کند خداوند بنفسه به آن زائر مخلوط میشود.
* در دهه اول محرم تجلی امام حسین عالم را عوض می کند. اگر کسی در شب تاسوعا و عاشورا چشم باطنش بازباشد می بیند که هر مومن وکافری محزون است.

* در کربلا هم قحط آب بود وهم قحط محبت.
* چه بین اهل مجاز وچه بین عرفا، عشقی مانند آنچه در عاشورا است بروز نکرده است.
* غم کربلا غمهای دیگر را از بین می برد.
* غم بدون امکان گریه سخت است واسمش حزن است وخزانه حزن وغم عاشورا دل حضرت زینب(س) است.

* کربلا وعاشورا شرابی دارد که همه گناهان را آب می کند.
* هنگام عزاداری انسان در دلش باز می شود وامام حسین(ع) داخل می شوند.
* نماز، روزه، قرآن، ایمان و … هریک چهار فصل دارند و عاشورا بهار ایمان است.
* فرمودند: همهٔ زمین‌ها کربلا و همهٔ روزها عاشوراست، ولی نفرمودند همه‌ٔ شما امام حسین‌اید، گذاشت خودتان درک کنید.

 نظر دهید »

انتقاد آیت الله سبحانی از القاب غیر حوزوی برای روحانیون

26 شهریور 1397 توسط مدیر النفیسه

انتقاد آیت الله سبحانی از القاب غیر حوزوی برای روحانیون

آیت‌الله جعفر سبحانی از مراجع تقلید در مراسم آغاز سال تحصیلی حوزه‌های علمیه در تالار همایش‌های مدرسۀ عالی دارالشفای قم استفاده از القاب غیر حوزوی برای روحانیون را «نشانۀ عجز» دانست و تصریح کرد: باید اصالت خود را حفظ کنیم.

به نقل از نشریه «حریم امام» این استاد حوزه گفت: ما باید از القاب حوزوی مانند حجت الاسلام، آیت الله، محقق و دانشمند استفاده کنیم و از اصطلاحات خارجی باید دوری شود.

[به نظر می رسد مراد آیت الله رواج عنوان «دکتر» برای روحانیون باشد که خصوصا در برنامه های صدا وسیما و حتی در مجالس ترحیم در معرفی بعضی از روحانیون به کار می رود].

وی همچنین از طلاب خواست این 6 نکته را رعایت کنند:

1. در درس اخلاق شرکت کنند تا جامعه خود را بسازند.
2. هر روز 8 ساعت مطالعه کنند تا خروجی آنان برای جامعه مناسب باشد.
3. معمم شوند و در درس خارج حتما با لباس شرکت کنند. این لباس سربازی امام زمان است.
4. در حفظ و تفسیر قرآن کوشا باشند.
5. از تعبیرات غیر حوزوی برای روحانیون استفاده نشود.
6. شناخت تکفیری ها و محمد بن عبدالوهاب از واحدهای اصلی درسی شود.

این استاد حوزه همچنین گفت: اگر بنا باشد برای یکصدمین سال تأسیس حوزۀ علمیۀ قم کاری انجام شود چند ماه دیگر صد ساله می شود چون در سال 1340 تأسیس شد.

شایان ذکر است که حوزۀ علمیۀ قم به دست مرحوم شیخ عبدالکریم حایری یزدی در سال 1300 هجری خورشیدی تأسیس شد و مطابق تقویم ایرانی- خورشیدی یکصدمین سالگرد آن سه سال دیگر و در سال 1400 هجری خورشیدی خواهد بود اما اشارۀ آیت الله سبحانی به این معناست که خواستار محاسبۀ بر پایۀ سال قمری است چنان که در اشاره به سال تأسیس به جای سال 1300 هجری شمسی یا خورشیدی از عبارت 1340 استفاده کرده که قمری است.

مطابق سال قمری که هر سال 10 روز کمتر از خورشیدی است (و هر 30 سال یک سال اختلاف می افتد) وارد صدمین سال تأسیس حوزۀ علمیۀ قم شده ایم اما مطابق تقویم خورشیدی سه سال دیگر خواهد بود.

 1 نظر

چه آسیب‌هایی به دین، امام حسین (ع) را به قیام واداشت؟(5)

26 شهریور 1397 توسط مدیر النفیسه

چه آسیب‌هایی به دین، امام حسین (ع) را به قیام واداشت؟
 
25 سال پس از رحلت پیامبر (ص)، حضرت علی (ع) فرمود: «آگاه باشید که شما پس از هجرت و ادب آموختن از شریعت به خوی بادیه نشینی خود بازگشتید و پس از پیوند دوستی و برادری، دسته دسته متفرّق شدید. بدانید که شما رشته پیوند با اسلام را گسستید و حدود آن را شکستید و احکام آن را به کار نبستید.» 

قیام امام حسین (ع) علاوه بر اعتراض به بی‌عدالتی و قرارگیریِ ظاهری باطل در جایگاه حق، به واسطه شدت آسیب‌هایی بود که جریان فریبکار یزید و عواملش به دین وارد کرده بود و بیم آن می‌رفت این بدعت‌ها، امت مسلمان را به شدت تغییر می‌دهد؛ اما مشخصاً در عصر عاشورا، دین با چه آسیب‌هایی مواجه شد که ثارالله برای هشدار به جامعه تشیع در مقابل این انحراف، چنین قیامی کرد؟

استفاده ابزاری از دین

یکی دیگر از آسیب های دین از منظر حضرت سیدالشهداء(ع) استفاده ابزاری از دین است. کسانی که برای دست یافتن به مقاصد و منافع خویش به دین پناه می برند و آن را ابزاری جهت رسیدن به مقصود قرار می دهند و اعمال درست و نادرست خود را با رنگ و آب به دین نسبت می دهند، بستر دین را دچار آسیب و آفت می کنند. سخن فرزدق (شاعر) به سالار شهیدان این حقیقت را تأیید می کند.

وی می گوید: از کوفه بازگشتم که امام حسین(ع) مرا دید. پرسید: ای ابا فراس از مردم کوفه چه خبر؟ گفتم: «قلوبهم معک و سیوفهم مع بنی امیّة؛(15) دل های مردم با توست، امّا شمشیرهایشان با بنی امیّه و علیه توست.»

امام حسین(ع) در جواب من فرمود: «آری! این سخن حقی است که تو از روی صداقت و راستی می گویی، زیرا مردم بردگان دنیا هستند و دین لقلقه زبان آن هاست! حمایت آنان از دین تا آن جاست که زندگی ایشان همراه با رفاه و آسایش باشد و آن گاه که در بوته امتحان قرار گیرند، دینداران کم هستند.»(16) در این بیان حضرت ابا عبداللّه(ع) با صراحت، بحث استفاده ابزاری از دین و سپر قرار دادن دین را مطرح و رد کرده است.

جاه طلبی

از منظر امام حسین(ع) جاه طلبی یکی از رذایل اخلاقی است که اگر بذر آن در نهاد انسان جوانه بزند بشر ایمان و اعتقاد حقیقی خود را از دست می دهد. حقیقت این است که اولین جرقه های زمینه سازی ولایتعهدی و سپس خلافت یزید که اصلی ترین محور شرارت آفرین بود از جاه طلبی و دلبستگی به ریاست و مقام آغاز شد.

عمر بن سعد ابی وقاص یکی از اضلاع مثلث شوم حادثه کربلاست که در کنار دو ضلع دیگر (یزید و ابن زیاد) به ایفای نقش ناپسند خود پرداخت. گرچه او امتیاز خاص رزمی و نظامی نداشت، ولی به جهت برخورداری از وجهه اجتماعی و مذهبی به عنوان سفیر لشکر در مقابل امام حسین(ع) انتخاب شد. او کسی نبود که حضرت ابا عبداللّه(ع) را نشناسد، بلکه به خوبی آن حضرت را می شناخت و در مرحله اول هم راضی به قبول این مسؤولیت نبود، امّا آنچه او را بر خلاف خِرَدش به وادی جنگ با امام حسین(ع) کشاند، جاه طلبی و ریاست خواهی بود.

سیدالشهدا(ع) در ملاقاتی که با عمر بن سعد داشت، از او پرسید: آیا قصد کشتن مرا داری؟

عمر بن سعد در صدد توجیه کار خود برآمد و گفت: اگر از این گروه جدا شوم، می ترسم خانه ام را خراب کنند.

امام جواب داد: من برای تو خانه می سازم!

عمر بن سعد بهانه تراشی کرد و گفت: می ترسم املاکم را از من بگیرند!

امام فرمود: بهتر از آن را به تو می دهم. عمر سعد ابن بار نیز بهانه دیگری آورد.

امام حسین(ع) در پایان فرمود: مرا می کشی و گمان می کنی که عبیداللّه بن زیاد ولایت ری و گرگان را به تو خواهد داد؟ به خدا سوگند! گوارای تو نخواهد بود و این عهدی است که با من بسته شده است و تو هرگز به آرزوی دیرینه خودنخواهی رسید. پس هرکاری می توانی انجام بده، زیرا بعد از من روی شادی را در دنیا و آخرت نخواهی دید و می بینم که سرتو را در کوفه بر سر نی می گردانند و کودکان آن را هدف قرار داده و به سویش سنگ پرتاب می کنند.(17)

دنیا طلبی

دنیاطلبی افراد سبب می شود که دین حاکمیت حقیقی خود را از دست بدهد و با آسیب روبه رو گردد. وقتی سایه مبارک پیامبر(ص) از سر مسلمانان کنار رفت، ارزش های اصیل جامعه اسلامی تغییر کرد و اکثر آن ها به فراموشی سپرده شد.

با رحلت حضرت ختمی مرتبت عوامل بسیاری سبب شد تا بعضی از یاران آن حضرت متفرق شوند و یا نومیدانه به انزوا کشانده شوند، به طوری که جامعه رنگ و بوی ارزش های مادی را گرفت و دیگر کم تر نشانی از ایثار و زهد در آن دیده می شد. جریان طلحه و زبیر در زمان خلافت حضرت علی(ع) و نشستن شماری از فرمانده‌هان و سپاهیان امام حسن مجتبی(ع) همچون اشعث بن قیس و دیگران بر سر سفره رنگین معاویه، نماد جریان تفوّق روحیه دنیاطلبی بر روحیه دینداری و نشان از آسیب پذیری جامعه مسلمین بود. جلوه های ویژه این فرهنگ مادیّت را می توانیم در جریان شکل گیری حادثه عاشورا ملموس تر و عینی تر ببینیم.

و عمق این فاجعه بزرگ را با شفّافیّت هرچه تمام تر احساس نماییم.

دنیاطلبی سبب شده عدّه ای از مسلمانان سرشناس با این که حقانیّت امام حسین(ع) را قبول داشتند و در عین حال توانایی هم داشتند، او را یاری نکردند. یکی از این افراد عبیداللّه بن حرّ جعفی بود. وی با این که می توانست سالار شهیدان را یاری دهد، چنین کاری نکرد.

وقتی امام حسین(ع) به منزلگاه قصر مقاتل رسید، خیمه‌ای دید، پرسید این خیمه کیست؟ اصحاب گفتند: خیمه عبیداللّه بن حرّ جعفی است امام کسی را فرستاد تا او را به همکاری دعوت کند، اما او جواب منفی داد. پاسخ وی را به محضر امام رسانیدند و آن حضرت خودش نزد او رفت. و پس از سلام فرمود: عبید اللّه تو در عمرت معصیت های زیادی کرده ای. آیا میل داری که با من بیایی و با هم به پیروزی برسیم.

عبیداللّه گفت: آقا! من از کوفه بیرون آمدم تا شما را نبینم، چون در غیر این صورت گرفتار می‌شدم. من نه می‌خواستم به روی شما شمشیر بکشم و نه می‌توانستم با شما موافقت کنم، ولی حالا که شما آمده‌اید من اسبی دارم که مرکب عجیبی است و شاید در کوفه بی‌نظیر باشد. آن را به شما تقدیم می کنم. شمشیری هم دارم که ارزش آن هزار دینار است، آن را نیز به حضورتان تقدیم می نمایم، ولی مرا معذور بدارید.

امام فرمود: من با خود تو کار داشتم، با خود تو، حال که نمی آیی، ما را به شمشیر و اسب شما احتیاجی نیست، ولی به تو نصیحتی می کنم و آن این است: تا می توانی خود را به مکان دوری برسان تا صدای استغاثه ما را نشنوی، زیرا به خدا سوگند! اگر فریاد ما به گوش کسی برسد و به یاری ما نشتابد، خداوند او را در آتش جهنم قرار خواهد داد.(18)

عبیداللّه می گوید: حضرت ابا عبداللّه(ع) به راه افتاد، من نیز به دنبالش بلند شدم و چون نگریستم دیدم بچه های کوچک چهار ساله، پنج ساله، شش ساله و هفت ساله هم به دنبال ایشان آمده اند. دیدم حضرت آرام آرام به هوای آنان راه می رود، یعنی تند نمی رود تا همه بچه ها به ایشان برسند. دیدم که وقتی بعضی بچه ها زمین می خورند، حضرت بر می گشت آنان را بلند می کرد و بغل می کرد و بعد خیلی با آرامش حرکت می کرد.

در این ماجرا عبیداللّه بن حر جعفی در قیافه حسین بن علی(ع) چیزی دیده بود که بعد از این که ختم داستان کربلا را شنید، اختلال روانی پیدا کرد و به نوشته بعضی از تواریخ، خودش را در شطّ کوفه غرق و خود کشی کرد.(19)

نمونه دیگر دنیازدگی خواصّ عمر بن سعد است وی با سپاهی سازمان یافته از طرف عبیداللّه بن زیاد مأمور سرکوب شورش دیلم شد و سپاه او برای حرکت آماده بود، ولی فرمان می یابد که به کربلا برود و کار حسین(ع) را یکسره کند و سپس به ری عزیمت نماید.

تردید مانند خوره به جانش می افتد، تصوّر جنگ با حسین بن علی(ع) و درک عمق فاجعه او را تکان می دهد و سرانجام به عبیدالله می گوید: به جنگ حسین(ع) نمی روم. عبیداللّه به وی پاسخ می دهد که حکومت ری ملغی و دست نیافتنی است. او که دنیای خود را در خطر می بیند، یک روز مهلت می خواهد و در عین حالی که همه مشاورانش او را از این کار نهی می کنند، سرانجام دین خود را از دست داده و به گمان خود بهشت نقد دنیا را به دست می آورد.

همین عمر در رؤیای لذّت چند روزه حکومت و ریاست با تمام آگاهی که نسبت به قضایا داشت، اولین تیر را به سوی خیام حسین(ع) پرتاب می کند و به سپاهیانش می گوید: «نزد امیر گواهی دهید که من اولین کسی بودم که به سوی خیمه های حسین بن علی(ع) تیراندازی کردم.»(20)

بسیاری از رؤسا رشوه‌های فراوان گرفتند و برای حضور در میدان جنگ با حسین(ع) سرقیمت چانه می زدند و شعار: «کم تهب؟ چه مبلغی می دهی؟» را سر می دادند.(21)

به همین دلیل سالار شهیدان در سخنرانی روز عاشورا، وقتی آخرین نصیحت هایش را برای اتمام حجّت به گوش زنگار گرفته آنان می خواند، روی همین عنصر دنیاطلبی به عنوان یک عامل اصلی آسیب زدا در دین، دست می گذارد. او این مردم را خوب می شناخت و عمق نفوذ فرهنگ شجره خبیثه را در جان آنان آزموده بود و بر همین اساس آنان را شیعه آل ابی سفیان خطاب کرده و به خوبی می دانست که رواج این فرهنگ نه تنها دین آنان، بلکه عاطفه، جوانمردی و غیرتشان را بر باد داده است تا جایی که به هیچ قاعده و قانون انسانی اخلاقی پای بند نیستند.(22)

همین دنیاپرستان بودند که وقتی او را به شهادت رساندند، برای گرفتن جایزه از ابن زیاد، بر بدنش اسب تاختند و برای ربودن البسه و زیور آلات خاندان نبوّت و غارت اموالشان، به وحشیانه ترین صورت روانه خیمه ها شدند و پس از غارت آن ها را آتش زدند.

پی نوشت ها

1. مجمع البحرین، فخرالدین طریحی، ج 4، ص .298

2. تاریخ سیاسی اسلام، رسول جعفریان، ج 2، ص .146

3. مروج الذّهب و معادن الجوهر، علی بن حسین مسعودی، ج 2، ص .36

4. شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید معتزلی، ج 1، ص .464

5. نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، خطبه 192، ص .397

6. سخنان حسین بن علی از مدینه تا کربلا، محمد صادق نجمی، ص .54

7. تمدن اسلام و عرب، گوستاولوبون، ص .790

8. مقتل خوارزمی، تحقیق محمد السّماوی، ج 2، ص 8 .7

9. موسوعة الکلمات الامام الحسین، ص .361

10. مأخذ قبل، ج 1، ص .185

11. حماسه حسینی، مرتضی مطهری، ج 2، ص .58

12. سخنان حسین بن علی از مدینه تا کربلا، ص .180

13. تحف العقول، ابن شعبه حرّانی ص 272 .271

14. لمعات الحسین، محمد حسین حسینی طهرانی، ص .40

15. الکامل فی التاریخ، ابن اثیر، ج 2، ص .547

16. سخنان حسین بن علی از مدینه تا کربلا، ص .180

17. سفینة البحار و مدینة الحکم و الآثار، شیخ عباس قمی، ج 3، ص .673

18. تاریخ طبری، محمد بن جریر طبری، ج 4، ص .307

19. امام حسین(ع) شهید فرهنگ پیشرو انسانیت، علّامه محمد تقی جعفری (ره)، ص .201

20. مقتل خوارزمی، ج 2، ص .8

21. سخنان حسین بن علی از مدینه تا کربلا، ص .257

22. نگاهی فلسفی به جریان عاشورا، سجّاد چوبینه، ص .43

23. همان، ص .43

 





 نظر دهید »

چه آسیب‌هایی به دین، امام حسین (ع) را به قیام واداشت؟(4)

26 شهریور 1397 توسط مدیر النفیسه

‍  چه آسیب‌هایی به دین، امام حسین (ع) را به قیام واداشت؟
 
25 سال پس از رحلت پیامبر (ص)، حضرت علی (ع) فرمود: «آگاه باشید که شما پس از هجرت و ادب آموختن از شریعت به خوی بادیه نشینی خود بازگشتید و پس از پیوند دوستی و برادری، دسته دسته متفرّق شدید. بدانید که شما رشته پیوند با اسلام را گسستید و حدود آن را شکستید و احکام آن را به کار نبستید.» 

قیام امام حسین (ع) علاوه بر اعتراض به بی‌عدالتی و قرارگیریِ ظاهری باطل در جایگاه حق، به واسطه شدت آسیب‌هایی بود که جریان فریبکار یزید و عواملش به دین وارد کرده بود و بیم آن می‌رفت این بدعت‌ها، امت مسلمان را به شدت تغییر می‌دهد؛ اما مشخصاً در عصر عاشورا، دین با چه آسیب‌هایی مواجه شد که ثارالله برای هشدار به جامعه تشیع در مقابل این انحراف، چنین قیامی کرد؟

از بین رفتن روحیه حق گرایی

سکوت در برابر انحرافات و مفاسد از مهم ترین عوامل آسیب زا در پیشرفت معنوی یک جامعه است که روحیه حق گرایی را به طور کلی از بین می برد. هنوز نیم قرن از ارتحال پیامبر عظیم الشأن نگذشته بود که حوادث و وقایعی پیش آمد که تصوّر آن هم استخوان سوز است.

ظهور و بروز جریان جعل حدیث، سازمان دهی جریان های اعتقادی و انحرافی و احیای ارزش های قومی و قبیله ای و بسنده کردن به آن چه که از طرف بنی امیّه به اسم اسلام به خورد جامعه داده می شد، از نمونه های بارز از بین رفتن روحیه حق گرایی بود.

سکوت در برابر بی عدالتی ها و کفر و شرک در حدّی بود که یزید بن معاویه به راحتی توانست افکار کفرآمیز خود را که حاکی از عدم ایمان و باور قلبی حتّی به رسالت حضرت ختمی مرتبت بود، بر زبان جاری سازد. او گستاخانه همه باورها و اعتقادات دینی را به بازی گرفت و کسی هم در برابرش دم برنمی آورد.

امام حسین(ع) در مورد چنین عامل آسیب زا فرمود: «جدّاً اوضاع زمان دگرگون شده، زشتی ها آشکار گردیده و نیکی ها و فضیلت ها از محیط ما رخت بر بسته است. مردم در زندگی پست و ذلّت باری به سر می برند و صحنه زندگی همچون چراگاهی سنگلاخ و کم علف به جایگاه سخت و دشواری تبدیل شده است! آیا نمی بینید که دیگر به حق عمل نمی شود و از باطل خودداری نمی شود؟! در چنین وضعی جا دارد که شخص با ایمان، مشتاق دیدار پروردگار باشد. در این محیط ذلّت بار و آلوده مرگ را جز سعادت و زندگی با ستمگران را جز رنج و آزردگی و ملال نمی دانم.»(12)

ستم پذیری

تن به ستم دادن آسیب مهمی برای دینداری مردم است. ستم پذیری موجب می شود که جبّاران و ستمگران بر جامعه حاکم شوند، امّا اگر انسان ها با عزّت زندگی کنند، قطعاً خط سیر جامعه سر از ستم و بی عدالتی درنمی آورد.

سالار شهیدان می فرماید: «آن چه جبّاران را بر شما مسلّط نموده است این است که شما از مرگ گریزانید و به این زندگی ننگین ناپایدار دل خوش نموده اند. مردم ضعیف را تسلیم آنان کرده اید، جمعی برده وار بی اراده و مقهور هستند و گروهی گرسنه و مغلوب و ستمگران به دلخواه در امور مملکت تصرّف می کنند. شگفتا که سرزمین اسلام قبضه کسانی است که یا خائن و یا ستمکار هستند یا باجگیرند و نابکار و یا بی رحم و بی انصاف.»(13)

حضرت اباعبداللّه(ع) خطاب به حرّ بن یزید ریاحی فرمود: «این خواری و ذلّت برای تو بس است که زنده بمانی و مورد ستم و تجاوز قرار بگیری و نتوانی از حق خود دفاع کنی.»(14)

استفاده ابزاری از دین

یکی دیگر از آسیب های دین از منظر حضرت سیدالشهداء(ع) استفاده ابزاری از دین است. کسانی که برای دست یافتن به مقاصد و منافع خویش به دین پناه می برند و آن را ابزاری جهت رسیدن به مقصود قرار می دهند و اعمال درست و نادرست خود را با رنگ و آب به دین نسبت می دهند، بستر دین را دچار آسیب و آفت می کنند. سخن فرزدق (شاعر) به سالار شهیدان این حقیقت را تأیید می کند.

وی می گوید: از کوفه بازگشتم که امام حسین(ع) مرا دید. پرسید: ای ابا فراس از مردم کوفه چه خبر؟ گفتم: «قلوبهم معک و سیوفهم مع بنی امیّة؛(15) دل های مردم با توست، امّا شمشیرهایشان با بنی امیّه و علیه توست.»

امام حسین(ع) در جواب من فرمود: «آری! این سخن حقی است که تو از روی صداقت و راستی می گویی، زیرا مردم بردگان دنیا هستند و دین لقلقه زبان آن هاست! حمایت آنان از دین تا آن جاست که زندگی ایشان همراه با رفاه و آسایش باشد و آن گاه که در بوته امتحان قرار گیرند، دینداران کم هستند.»(16) در این بیان حضرت ابا عبداللّه(ع) با صراحت، بحث استفاده ابزاری از دین و سپر قرار دادن دین را مطرح و رد کرده است.

جاه طلبی

از منظر امام حسین(ع) جاه طلبی یکی از رذایل اخلاقی است که اگر بذر آن در نهاد انسان جوانه بزند بشر ایمان و اعتقاد حقیقی خود را از دست می دهد. حقیقت این است که اولین جرقه های زمینه سازی ولایتعهدی و سپس خلافت یزید که اصلی ترین محور شرارت آفرین بود از جاه طلبی و دلبستگی به ریاست و مقام آغاز شد.

عمر بن سعد ابی وقاص یکی از اضلاع مثلث شوم حادثه کربلاست که در کنار دو ضلع دیگر (یزید و ابن زیاد) به ایفای نقش ناپسند خود پرداخت. گرچه او امتیاز خاص رزمی و نظامی نداشت، ولی به جهت برخورداری از وجهه اجتماعی و مذهبی به عنوان سفیر لشکر در مقابل امام حسین(ع) انتخاب شد. او کسی نبود که حضرت ابا عبداللّه(ع) را نشناسد، بلکه به خوبی آن حضرت را می شناخت و در مرحله اول هم راضی به قبول این مسؤولیت نبود، امّا آنچه او را بر خلاف خِرَدش به وادی جنگ با امام حسین(ع) کشاند، جاه طلبی و ریاست خواهی بود.

سیدالشهدا(ع) در ملاقاتی که با عمر بن سعد داشت، از او پرسید: آیا قصد کشتن مرا داری؟

عمر بن سعد در صدد توجیه کار خود برآمد و گفت: اگر از این گروه جدا شوم، می ترسم خانه ام را خراب کنند.

امام جواب داد: من برای تو خانه می سازم!

عمر بن سعد بهانه تراشی کرد و گفت: می ترسم املاکم را از من بگیرند!

امام فرمود: بهتر از آن را به تو می دهم. عمر سعد ابن بار نیز بهانه دیگری آورد.

امام حسین(ع) در پایان فرمود: مرا می کشی و گمان می کنی که عبیداللّه بن زیاد ولایت ری و گرگان را به تو خواهد داد؟ به خدا سوگند! گوارای تو نخواهد بود و این عهدی است که با من بسته شده است و تو هرگز به آرزوی دیرینه خودنخواهی رسید. پس هرکاری می توانی انجام بده، زیرا بعد از من روی شادی را در دنیا و آخرت نخواهی دید و می بینم که سرتو را در کوفه بر سر نی می گردانند و کودکان آن را هدف قرار داده و به سویش سنگ پرتاب می کنند.(17)

 نظر دهید »

چه آسیب‌هایی به دین، امام حسین (ع) را به قیام واداشت؟(2)

24 شهریور 1397 توسط مدیر النفیسه


چه آسیب‌هایی به دین، امام حسین (ع) را به قیام واداشت؟
25 سال پس از رحلت پیامبر (ص)، حضرت علی (ع) فرمود: «آگاه باشید که شما پس از هجرت و ادب آموختن از شریعت به خوی بادیه نشینی خود بازگشتید و پس از پیوند دوستی و برادری، دسته دسته متفرّق شدید. بدانید که شما رشته پیوند با اسلام را گسستید و حدود آن را شکستید و احکام آن را به کار نبستید.»

 

فرقه گرایی

از جمله عواملی که منجر به فروپاشی جامعه الهی انسانی می شود شکسته شدن وحدت و یکپارچگی دینداران در فضای شبهه و تردید است، از منظر امام حسین(ع) حفظ وحدت بهترین شیوه برای سرافرازی جامعه مسلمین و تبیین اسلام ناب محمّدی است. پس از رحلت پیامبراکرم(ص) چنان که خود آن حضرت پیش بینی کرده بود، امت اسلام به لحاظ سیاسی، فکری و عقیدتی گرفتار تفرقه و به فرقه های گوناگون تقسیم شدند. هر یک از این فرقه ها مدّعی بودند که تنها مسلک آنان حق است. تاریخ اسلام سرشار از جنگ و جدال های طایفه ای و فرقه ای است و چه بلاها و آسیب هایی که از این رهگذر بر سر اسلام و مسلمانان نیامد!

گوستاولوبون درباره اختلاف مسلمانان و آسیب پذیری جامعه آنان می نویسد: «مسلمانان زمانی که اسلام را قبول کردند، همگی تحت لوای توحید جمع شدند، تمام قوای خود را متوجه بیگانگان نمودند و همین موضوع سبب عمده پیشرفت و کامیابی آنان شد و هنگامی هم که دشمنی برای پیکار نماند، عادت مذکور مجبورشان ساخت که مانند ایام پیشین (دوره جاهلیت) مشغول جنگ شوند و همان چیزی که موجب ترقّی آنان بود، در اثر عدم رهبری صحیح در عصرهای بعد موجب انحطاط و زوال آنان گردید.»(7)

و این همان چیزی است که سالار شهیدان حضرت ابا عبداللّه (ع) به لشکریان کوفه فرمود: «آگاه باشید پس از این جنگ به شما مهلت داده نمی شود که سوار مرکب مراد خویش گردید. مگر همان اندازه که سوارکار بر اسب خویش سوار است تا این که آسیاب حوادث شما را بچرخاند و مانند محور سنگ آسیا مضطربتان گرداند.»(8)

از این کلام گهربار حضرت سیدالشهدا(ع) چنین استنباط می شود که مخالفت با امامی که مردم را به معروف فرا می خواند و از منکر نهی می کند و اراده اصلاح جامعه را دارد جز خواری و ذلّت و آسیب پذیری نتیجه ای نخواهد داشت.

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 103
  • 104
  • 105
  • ...
  • 106
  • ...
  • 107
  • 108
  • 109
  • ...
  • 110
  • ...
  • 111
  • 112
  • 113
  • ...
  • 165
مرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 <   >
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31

مدیرالنفیسه

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • اجتماعی
  • احکام
  • امام خمینی
  • امام زمان (عج)
  • ایام مذهبی و ملی و مناسبتی
  • بارداری
  • بدون موضوع
    • نهج البلاغه
  • بهداشتی
  • تاریخی
  • تربیت کودک
  • تربیتی
  • تغذیه
  • حدیث
    • تربیتی
  • حکایت
  • خانه داری
  • خانواده
  • خانواده
  • سیاسی
  • سیره وسخنان بزرگان
  • شبهات
  • شهدا
  • طنز
  • طنز
  • عصر بخیر
  • فن بیان
  • قانون
  • قرآن
  • متن ادبی
  • مقام معظم رهبری
  • نشر کتاب
  • همسرانه
  • یک صفحه کتاب

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

کاربران آنلاین

  • طالب حق

رتبه

  • رتبه کشوری دیروز: 61
  • رتبه مدرسه دیروز: 1
  • رتبه کشوری 5 روز گذشته: 279
  • رتبه مدرسه 5 روز گذشته: 1
  • رتبه 90 روز گذشته: 22
  • رتبه مدرسه 90 روز گذشته: 1
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس