فرهنگ مثبت رانشردهیم
.
در یکی از روستاهای سمنان، به جای بنرتسلیت، برای درگذشتگان درخت توت میکارند تا چندین سال مردم از محصولش استفاده کنند و ثواب آن به روح عزیزانشان برسد.
فرهنگ مثبت رانشردهیم
.
در یکی از روستاهای سمنان، به جای بنرتسلیت، برای درگذشتگان درخت توت میکارند تا چندین سال مردم از محصولش استفاده کنند و ثواب آن به روح عزیزانشان برسد.
فرهنگ مثبت رانشردهیم
رییسجمهور و دولتش در اندیشهی حفاظت از توچال هم هستند؟رییسجمهور و کوهنوردی؛ اشکال کجا است؟!
وبلاگ > محمدی، عباس - آقای روحانی در روز جمعهی گذشته با پوشاک ورزشی و سوار بر تلهکابین به کوهستان توچال در شمال تهران رفت. منتقدان دولت، بر او خرده گرفتند که چرا در این شرایط گرانی و اوضاع سختِ کشور به جای حضور در دفتر خود و رسیدگی به کارهای کشور، به یک جای تفریحی رفته است. البته از پوشاک رییس جمهور هم ایراد گرفتهاند که چرا خارجی و از یک برند گرانبها است.
مورسو، قهرمان داستان «بیگانه»ی آلبر کامو که ناخواسته یک تن را کشته بود (و خود راوی داستان است)، میگوید که در دادگاه دریافت که هر آن چه که در شرایط عادی از خوبیهایت به شمار میرود، اگر متهم باشی جزو نقطه ضعفهایت قلمداد خواهد شد. برای مثال، دادستان به قاضی میگفت که «عالیجناب، این فرد که یک تن را کشته تحصیلات دانشگاهی هم دارد!» حالا حکایت رییسجمهور ما است که کوهپیمایی و پوشاک ورزشی پوشیدناش هم در نظر آقایانی که خود را مدعیالعموم مملکت میدانند، در عداد اتهامها است!
آیا تفریح و ورزش، برای همهی انسان ها لازم است، اما برای رییسجمهور نه؟! میگویند ناپلئون (که استاد جنگ بود) گاه در اردوی جنگی آشپزی میکرد، و در پاسخ به کسانی که میگفتند وقت شما بیش از آن ارزش دارد که به چنین کاری بپردازید، میگفت که من هنگام آشپزی کردن میتوانم فکرم را متمرکز کنم و بعد تصمیم بهتری بگیرم. ورزش و تفریح هم چنین است و به شخص کمک میکند که کار اصلی خود را بهتر به انجام رساند و تصمیمهای بهتری بگیرد؛ از قضا کوه نوردی یکی از بهترین ورزش ها برای آرامش گرفتن و تمرکز یافتن است.
از آن دوستانِ سینهچاکِ «حقوق مردم» که منتقد روحانی هستند، میتوان پرسید خودشان که لابد شبانهروز و بی هیچ تفریح به امور کشور پرداختهاند(!) واقعاً چه گلی بر سر تولید و اشتغال و اعتبار جهانی ما زدهاند؟! گذشته از این میتوان پرسید که آیا نمیتوانستند انتقادی اصولیتر بر زبان برانند؟ در زمینهی مسایل اقتصادی میتوانستند از رییسجمهور بخواهند که رییس کل بانک مرکزی را که چهار ماه است از تکنرخی و ثابت شدن نرخ ارز میگوید، اما دلار چندین نرخی شده و در بازار آزاد به بیش از دو برابر قیمت آخر سال 96 رسیده، مستعفی کند و برای هواخوری به یکی از پناهگاههای توچال بفرستد. یا معاون و مشاورش را که میگویند همهی نیازهای ارزی کشور تأمین و تورم تک رقمی است، به همین توچال بفرستد و به آنان بگوید که تجسم کنید یک کارمند متوسط (نه یک کارگر یا کشاورز ساده) هستید و میخواهید جمعه را با زن و بچه در کوه چرخی بزنید و یک ساندویچ بخورید؛ ببینید که از پسِ این تفریحِ ساده برمیآیید؟! همچنین، رییسجمهور میتواند به وزیر اقتصادش بگوید که با چند بازرگانِ ساده (نه رانتخوار) گفتگو کند و بپرسد که چند ماه است که در صفِ گرفتن ارز یا تکمیل مراحل ثبت سفارش واردات کالا هستند؟ دربارهی برند خارجی پوشاکِ رییسجمهور میتوانند بپرسند که آیا این پوشاک، برندِ «اصل» است یا نوعِ تقلبیِ چینی؟! و چه شده که بازار کشوری که وزیر صنعتاش از روبراه بودن وضع کارخانهها میگوید، به تسخیر انواع کالاهای چینیِ اصل و تقلبی درآمده است؟
من هم از رییسجمهور می پرسم ایشان که به کوهنوردی علاقه دارند (عکس ایشان را با کوهنوردان مرد و زن که پوشاکِ راحت ورزشی به تن داشتند، در پیش از انتخابات به یاد دارم) آیا توجه دارند که این تلهکابین و دیگر تأسیسات و ساختوسازها در توچال، میرود که کل طبیعت این کوهستان ارزشمند را نابود کند؟ آیا رییسجمهور میدانند که توچال، باشکوهترین چشمانداز و بهترین آرامبخش فضای شهر پرآشوبِ تهران است؟ آیا رییسجمهور توجه دارند که تلهکابینسازی و جادهکشی و ساختن بیشمار رستوران در توچال، الگوی نامناسبی شده برای شهرهای دیگر مانند اصفهان و رامسر و مشهد و لاهیجان و تبریز و… که کوههای مشرف به شهر را بدل به زمینهای شهری کنند، و با تصرف این منابع ملی و گفتن تسهیلاتِ رانتخوارانه، میلیارد میلیارد منابع بانکی را به چرخهی ناسالم ساختوساز وارد کنند؟
آقای رییسجمهور! توچال تأمین کنندهی بزرگ آبِ تهران، عامل مهم تهویهی شهر، و بزرگترین تفرجگاه برای چند میلیون شهروند است که نگهداری آن هم هیچ هزینهای برای کشور ندارد، لطفاً نگذارید که این کوهستان، بیش از این آماج طرحهای توسعهی تلهکابین و سورتمه و جادهکشی شود.
بازی دینی با فوتبال؟!
سرمقاله امروز روزنامه جمهوری اسلامی با عنوان بازی دینی با فوتبال به انتقاد از دینی کردن برد و باخت های فوتبالی توسط برخی از تریبون ها اختصاص دارد. در سرمقاله امروز این روزنامه آمده است: در ایران متأسفانه علاوه بر این سه نوع سوءاستفاده از فوتبال، در سالهای اخیر نوع دیگری نیز رسم شده که بسیار خطرناک است؛ بازی دینی با فوتبال.
به این دو نمونه از اظهارنظر دینمداران درباره مسابقات جام جهانی فوتبال که این روزها در فضای مجازی دست به دست میشود توجه نمائید. امام جمعه یکی از شهرهای بزرگ گفته: «ورزش به آن نقطهای رسید که توفیق صعود به جام جهانی برای ورزش ما پیدا شد. این یک افتخار برای اسلام بود، یک افتخار برای اسلام بود، یک افتخار برای نظام بود. یک حرکت قوی عظیم در مقابل دشمنی بود که میخواهد ما را بایکوت کند. این جشنش مال نظام است، جشنش مال اسلام است… پیروزی مان مال اسلام بوده، پیروزی مال نظام بوده…»
در مقابل، یک روحانی شناخته شده که در میان نیروهای متدین وابسته به مجموعههای نظامی جایگاه ویژهای دارد گفته:
«خاخام یهودی در کنیسه یهودیها سخنرانی میکند و میگوید ما باید یک کاری بکنیم اینها نتوانند امام زمانشان را بیاورند. اینها میخواهند امام زمانشان را بیاورند. اگر اینها امام زمانشان بیاید بساط ما را جمع میکند. ما باید یک کاری بکنیم که نتواند یباید. ما طرحهائی را درست کردیم فرستادیم تا ایران مشغول بازی بشود. ما فوتبال را توی دنیا داریم اوج میدهیم. یک کاری بکنید اینها غافل بشوند…»
ملاحظه میکنید که یک روحانی پیروزی در فوتبال را متعلق به اسلام میداند و آن دیگری آن را درست در نقطه مقابل قرار میدهد و میگوید خاخامهای یهودی از فوتبال برای جلوگیری از آمدن امام زمان (علیه السلام) بهرهبرداری میکنند!
این دو نگاه متضاد، با صراحت توسط دو فرد روحانی به اسلام نسبت داده میشوند درحالی که هیچ ربطی به اسلام ندارند. اسلام با ورزش نه تنها مخالف نیست بلکه مسلمانان را به ورزش کردن و تعلیم دادن بعضی از ورزشها به فرزندان خود توصیه هم کرده است. فوتبال هم ورزشی است که در عصر جدید ابداع شده و طرفداران زیادی هم دارد و اسلام نیز با آن مخالف نیست و همچون سایر ورزشها با اصل آن و برخورد متعارف با آن موافق است، اما کسی حق ندارد اسلام را برای برد و باخت در آن و یا هر ورزش دیگری هزینه کند. وقتی مسابقه ایران و مراکش در سن پترزبورگ برگزار شد، عدهای پیروزی ایران بر مراکش را خواست خدا دانسته و گفتند و نوشتند که، چون خدا ملت ایران را دوست دارد، کاری کرد که فوتبالیستهای ایران برنده شوند!
افراد عاقلی هم بودند که همان روز از این افراد پرسیدند مگر مردم مراکش مسلمان نیستند؟ خدا چه مشکلی با مردم مراکش دارد که نگذاشت آنها پیروز شوند؟
در جهان امروز، دولتها فوتبال را وسیلهای برای سرگرم کردن مردم قرار دادهاند و از فرصتی که اینگونه به دست میآورند برای عبور از خارج شدن از زیر سوالهای فراوانی که در ذهن مردم وجود دارد استفاده میکنند.
حتی همزمان با رویدادهائی از قبیل: مسابقات جام جهانی، اهداف خائنانهای همچون اشغال یک سرزمین یا کشتار یک ملت مظلوم را محقق میسازند کما اینکه اکنون همزمان با جام جهانی روسیه، یکسره کردن کار بندر الحدیده یمن در دستور کار آمریکا، صهیونیستها و آل سعود قرار دارد.
متاسفانه در ایران، دستگاههای تبلیغاتی به جای تبلیغ ورزش، به تبلیغ هیجان مشغولند.
تاسف بالاتر اینکه به فوتبالیستها امکانات و امتیازاتی میدهند که به نخبههای علمی نمیدهند. نخبههای علمی ما نه تنها چنان امتیازاتی ندارند بلکه در پیچ و خم ادارات سرگردانند و از بیتفاوتی مسئولین رنج میبرند.
همین روش غلط باعث شده در فرهنگ عمومی جامعه ما تب فوتبال جای فوتبال را گرفته بطوری که حتی یکی از گزارشگران صدا و سیما در گزارشی که از خیابانهای اطراف استادیوم ورزشی سن پترزبورگ روسیه در روز شروع مسابقات میداد با تعجب اعلام میکرد که جوانان آن شهر در پاسخ به این سوال او که در اینجا چه خبر است، از برگزاری جام جهانی اظهار بیاطلاعی میکنند، ولی در ایران، همه چیز تحت الشعاع واقعهای قرار دارد که در شهر همین افراد درحال اتفاق افتادن است.
مردم ایران که از یکطرف نسبت به سرنوشت ملتهای مسلمان حساس هستند و از طرف دیگر در داخل کشور نیز با مشکلات زیادی مواجهند، باید هوشیارتر از این باشند که برد و باختهای ورزشی موجب غفلتشان از این امور شود و تبلیغات پرحجم و حساب شده و هدفدار فوتبال، آنها را از مسائل اساسی غافل نماید.
بازی دینی با فوتبال؟!
سرمقاله امروز روزنامه جمهوری اسلامی با عنوان بازی دینی با فوتبال به انتقاد از دینی کردن برد و باخت های فوتبالی توسط برخی از تریبون ها اختصاص دارد. در سرمقاله امروز این روزنامه آمده است: در ایران متأسفانه علاوه بر این سه نوع سوءاستفاده از فوتبال، در سالهای اخیر نوع دیگری نیز رسم شده که بسیار خطرناک است؛ بازی دینی با فوتبال.
به این دو نمونه از اظهارنظر دینمداران درباره مسابقات جام جهانی فوتبال که این روزها در فضای مجازی دست به دست میشود توجه نمائید. امام جمعه یکی از شهرهای بزرگ گفته: «ورزش به آن نقطهای رسید که توفیق صعود به جام جهانی برای ورزش ما پیدا شد. این یک افتخار برای اسلام بود، یک افتخار برای اسلام بود، یک افتخار برای نظام بود. یک حرکت قوی عظیم در مقابل دشمنی بود که میخواهد ما را بایکوت کند. این جشنش مال نظام است، جشنش مال اسلام است… پیروزی مان مال اسلام بوده، پیروزی مال نظام بوده…»
در مقابل، یک روحانی شناخته شده که در میان نیروهای متدین وابسته به مجموعههای نظامی جایگاه ویژهای دارد گفته:
«خاخام یهودی در کنیسه یهودیها سخنرانی میکند و میگوید ما باید یک کاری بکنیم اینها نتوانند امام زمانشان را بیاورند. اینها میخواهند امام زمانشان را بیاورند. اگر اینها امام زمانشان بیاید بساط ما را جمع میکند. ما باید یک کاری بکنیم که نتواند یباید. ما طرحهائی را درست کردیم فرستادیم تا ایران مشغول بازی بشود. ما فوتبال را توی دنیا داریم اوج میدهیم. یک کاری بکنید اینها غافل بشوند…»
ملاحظه میکنید که یک روحانی پیروزی در فوتبال را متعلق به اسلام میداند و آن دیگری آن را درست در نقطه مقابل قرار میدهد و میگوید خاخامهای یهودی از فوتبال برای جلوگیری از آمدن امام زمان (علیه السلام) بهرهبرداری میکنند!
این دو نگاه متضاد، با صراحت توسط دو فرد روحانی به اسلام نسبت داده میشوند درحالی که هیچ ربطی به اسلام ندارند. اسلام با ورزش نه تنها مخالف نیست بلکه مسلمانان را به ورزش کردن و تعلیم دادن بعضی از ورزشها به فرزندان خود توصیه هم کرده است. فوتبال هم ورزشی است که در عصر جدید ابداع شده و طرفداران زیادی هم دارد و اسلام نیز با آن مخالف نیست و همچون سایر ورزشها با اصل آن و برخورد متعارف با آن موافق است، اما کسی حق ندارد اسلام را برای برد و باخت در آن و یا هر ورزش دیگری هزینه کند. وقتی مسابقه ایران و مراکش در سن پترزبورگ برگزار شد، عدهای پیروزی ایران بر مراکش را خواست خدا دانسته و گفتند و نوشتند که، چون خدا ملت ایران را دوست دارد، کاری کرد که فوتبالیستهای ایران برنده شوند!
افراد عاقلی هم بودند که همان روز از این افراد پرسیدند مگر مردم مراکش مسلمان نیستند؟ خدا چه مشکلی با مردم مراکش دارد که نگذاشت آنها پیروز شوند؟
در جهان امروز، دولتها فوتبال را وسیلهای برای سرگرم کردن مردم قرار دادهاند و از فرصتی که اینگونه به دست میآورند برای عبور از خارج شدن از زیر سوالهای فراوانی که در ذهن مردم وجود دارد استفاده میکنند.
حتی همزمان با رویدادهائی از قبیل: مسابقات جام جهانی، اهداف خائنانهای همچون اشغال یک سرزمین یا کشتار یک ملت مظلوم را محقق میسازند کما اینکه اکنون همزمان با جام جهانی روسیه، یکسره کردن کار بندر الحدیده یمن در دستور کار آمریکا، صهیونیستها و آل سعود قرار دارد.
متاسفانه در ایران، دستگاههای تبلیغاتی به جای تبلیغ ورزش، به تبلیغ هیجان مشغولند.
تاسف بالاتر اینکه به فوتبالیستها امکانات و امتیازاتی میدهند که به نخبههای علمی نمیدهند. نخبههای علمی ما نه تنها چنان امتیازاتی ندارند بلکه در پیچ و خم ادارات سرگردانند و از بیتفاوتی مسئولین رنج میبرند.
همین روش غلط باعث شده در فرهنگ عمومی جامعه ما تب فوتبال جای فوتبال را گرفته بطوری که حتی یکی از گزارشگران صدا و سیما در گزارشی که از خیابانهای اطراف استادیوم ورزشی سن پترزبورگ روسیه در روز شروع مسابقات میداد با تعجب اعلام میکرد که جوانان آن شهر در پاسخ به این سوال او که در اینجا چه خبر است، از برگزاری جام جهانی اظهار بیاطلاعی میکنند، ولی در ایران، همه چیز تحت الشعاع واقعهای قرار دارد که در شهر همین افراد درحال اتفاق افتادن است.
مردم ایران که از یکطرف نسبت به سرنوشت ملتهای مسلمان حساس هستند و از طرف دیگر در داخل کشور نیز با مشکلات زیادی مواجهند، باید هوشیارتر از این باشند که برد و باختهای ورزشی موجب غفلتشان از این امور شود و تبلیغات پرحجم و حساب شده و هدفدار فوتبال، آنها را از مسائل اساسی غافل نماید.
شباهت ها و تفاوت های هیات دولت و تیم ملی فوتبال ایران!
به نظر می رسد شباهت تیم ملی فوتبال و حسن روحانی تا لحظه گل آفساید است؛توده های مردم و هواداران حسن روحانی انتظار داشتند که او و هم تیمی هایش در دولت دوازدهم تا پایان بازی برای مردم بجنگند ولی به نظر می رسد دولت پس از دریافت گل به جای آنکه غیرتی شود و بیشتر مبارزه کند بازی را واگذار کرده است.
احمد وخشیته،دانشجوی دکتری علوم سیاسی در دانشگاه دوستی ملل روسیه معتقد است که شباهت هایی بین عملکرد هیات دولت کنونی ایران و بازی های ایران در جام جهانی وجود دارد؛شباهت هایی که انتظار مردم و هواداران نیز از این دو تیم سیاسی و ورزشی را هم بر اساس آنان می توان تحلیل کرد؛با این وجود و علیرغم این شباهت ها، وی معتقد است که یک تفاوت تعیین کننده هم در این بین وجود دارد که باعث شده تیم ملی این روزها محبوب باشد و دولت این روزها مغضوب مردم وهواداران! وی در این ارتباط برای تابناک نوشته است:
تیم ملی فوتبال ایران اگرچه با گل خودی بازیکن مراکش در نخستین رقابت خود در جام جهانی 2018 روسیه پیروز شد، اما برخی از هوادران معتقد بودند که تیم ملی به اصطلاح عامیانه تنها زیر توپ می زد و حتی موضوع رقم قراردادهای بازیکنان و سرمربی آن را میان خود بیان می کردند.
اما کمتر از بیست و چهار ساعت تا آغاز بازی ایران و اسپانیا، ایرانیان در شبکه های مجازی امید بسیاری برای پیروزی تیم ملی فوتبال در مقابل یکی از قوی ترین تیم های جهان را جستجو می کردند. رویکردی رئالیست گونه که بدون در نظر گرفتن توانایی ها و تلاش های تیم مقابل به توقع پیروزی تبدیل شده بود. این رویکرد مردم ایران به بازی ایران و اسپانیا را می توان به بسیاری از کنش ها و واکنش های این جامعه به موضوعات سیاسی، بین المللی، اقتصادی و … نیز بسط داد.
موضوعی که نشان می دهد آرمانگرایی بدون توجه به واقعیت های موجود نه تنها در میان دولتمردان بلکه در میان مردم و توده ها نیز به خوبی وجود دارد و گویی به واسطه همین روحیه هیجانی مردم است که راس قدرت در این کشور رقم خوده است. این روحیه آرمان طلبی و توقع های حداکثری مردم ایران تنها از تیم ملی نیست و همواره مطالبات آنها دولت را نیز نشانه رفته است.
در نیمه نخست بازی، ایران همواره تلاش می کرد با خرید زمان نتیجه را مساوی نگه دارد و از شکست بگریزد، رویکردی که عموما روسای جمهور ایران در دوره دوم ریاست جمهوری خود آن را دنبال می کنند. اما تیم ملی فوتبال ایران به یکباره یک گل عقب افتاد و برای فرار از شکست همه عزم خود را جزم کرد. درست از این لحظه تا پایان بازی بود که این استراتژی سبب شد حتی زمانی که طعم شکست در مقابل اسپانیا را نیز چشید، اما ملت ایران آن را پیروز آرمان خواهی خود دانستند.
چرا شکست تیم ملی فوتبال برای توده های آرمان طلب پیروزی محسوب شد؟
هنگامی که ایران یک گل عقب افتاد، مردم ایران برای آنکه خود را راضی نگاه دارند به تحلیل این موضوع پرداختند که ایران در مقابل چه کشور و یا بهتر بگوییم چه قدرتی در مستطیل سبز مبارزه می کند، این موضوع سبب شد توقع آنها از آرمانگرایی به واقعگرایی نزدیک تر شود تا کنش های عقلانی جایگزین کنش های احساسی و هیجانی شوند. هر چه بازی پیش تر می رفت از یک سو آنها قدرت بازی حرفه ای حریف را بیشتر به خاطر می آورند و از سوی دیگر به این موضوع می رسیدند که تیم ملی فوتبال ایران در واقعیت همه تلاش خود را کرده است، اگر چه نتیجه آرمانخواهانه محقق نشد، اما شکست یک بر هیچ در مقابل تیم قدرتمندی همچون اسپانیا در واقعیت پیروزی برای تیم ملی فوتبال ایران محسوب می شود.
از سوی دیگر گل تیم ملی فوتبال ایران اگرچه آفساید اعلام شد، اما همگان به زیبایی و حرفه ای بودن آن اندیشند، به قوانین حاکم بر دنیای فوتبال اعتراض نکردند و در تحلیلهایی مبتنی بر واقعیت گل آفساید به اسپانیا را نیز بسیار مهم دانستند. اینجا بود که آرمان طلبی به سوی واقعگرایی گذار کرد و ایرانیان با شناخت و تحلیل صحیح باخت خود را پیروزی دانستند و برای اولین بار این ملت ایران بود که گفت این باخت چیزی از ارزش های ما کم نکرد؛ نه رسانه دولتی.
چرا مردم ایران شکست پیروزمآبانه تیم ملی را به رخ دولت کشیدند؟
پس از پایان بازی صفحه های اجتماعی پر بود از تشکر از بازیکنان تیم ملی فوتبال و طعنه و کنایه به هیات دولت که اگر آنها نیز برای مردم ایران درست مبارزه کنند، حتی در صورت شکست مورد حمایت مردم خواهند بود؛ مواضعی که سکوت های پیاپی دولتمردان اعتدال را هدف قرار داده است.
شاید بتوان فضای پیش از بازی ایران و اسپانیا را به ایام قبل از انتخابات ریاست جمهوری در ایران تشبیه کرد. طرفداران کاندیدا آرمانگرایانه بر طبل هواداری خود می کوبیدند و در آسمان آرمان طلبی ایران کنش احساسی مبتنی بر عقلانیت پیروز میدان شد. اما یک نکته مشترک میان تیم ملی فوتبال و حسن روحانی وجود دارد؛ شاید مردم ایران به دلیل هیجانات ناشی از ایدآلیسم، قدرت رقیب و مشکلات زمین بازی را درک نمیکردند؛ اما بازیکنان تیم ملی، حسن روحانی و هیات دولت او این موضوع را به خوبی می دانستند.
به نظر می رسد شباهت تیم ملی فوتبال و حسن روحانی تا لحظه گل آفساید است؛ طی دوران ریاست جمهوری او نیز بسیاری از توده های مردم همواره به هواداری وی می پرداختند و از گل برجام او خشنود و اهمیت آن را فهم کرده بودند، حتی هنگامی که برجام در آفساید ترامپ و منقدان داخلی قرار گرفت نیز مردم همچنان آن را پیروزی می دانستند که پرونده کشورشان را از شورای امنیت خارج کرده بود و در نتیجه عدم رعایت قواعد بازی توسط آمریکا و برخی در داخل کشور توسط برخی آفساید اعلام شده بود. اما توده های مردم و هواداران حسن روحانی انتظار داشتند که او و هم تیمی هایش در دولت دوازدهم تا پایان بازی برای مردم بجنگند ولی به نظر می رسد دولت پس از دریافت گل به جای آنکه غیرتی شود و بیشتر مبارزه کند بازی را واگذار کرده است.
شاید این ادعا درست باشد که مردم ایران همواره آرمان طلبانه مسائل را دنبال کرده اند، اما باید توجه داشت که در بزنگاه ها کنش های احساسی آنها نیز مبتنی بر عقلانیت می شود و این صدا و سیما و رسانه های حکومتی و دولتی نیستند که برای آنها مشخص می کند چه زمانی از ارزش های بازنده کم نمی شود!
احمد وخشیته، دانشجوی دکتری علوم سیاسی در دانشگاه دوستی ملل روسیه