مدیرالنفیسه

  • خانه 
  • In the name of Allah the merciful and the compassionate 
  • تماس  
  • ورود 

‍ التماس تفکر

02 دی 1396 توسط مدیر النفیسه

‍ التماس تفکر
بعد از جنگ آمریکا با کره، ژنرال ویلیام مایر که بعدها به سمت روانکاو ارشد ارتش آمریکا منصوب شد، یکی از پیچیده ترین موارد تاریخ جنگ در جهان را مورد مطالعه قرار میداد:

حدود 1000 نفر از نظامیان آمریکایی در کره، در اردوگاهی زندانی شده بودند که از همه استانداردهای بین المللی برخوردار بود. این زندان همه امکاناتی که باید یک زندان طبق قوانین بین المللی برای رفاه زندانیان داشته باشد را دارا بود.

این زندان با تعریف متعارف تقریباً محصور نبود و حتی امکان فرار نیز تا حدی وجود داشت.

آب و غذا و امکانات به وفور یافت میشد.

در آن از هیچیک از تکنیکهای متداول شکنجه استفاده نمیشد، اما…

اما بیشترین آمار مرگ زندانیان
در این اردوگاه گزارش شده بود.

عجیب اینکه زندانیان به مرگ طبیعی میمردند.

با این که حتی امکانات فرار وجود داشت اما زندانیان فرار نمیکردند.

بسیاری از آنها شب میخوابیدند و صبح دیگر بیدار نمیشدند.

آنهایی که مانده بودند احترام درجات نظامی را میان خودشان و نسبت به هموطنان خودشان که مافوق آنها بودند رعایت نمیکردند،

و در عوض عموماً با زندانبانان خود طرح دوستی میریختند.

دلیل این رویداد، سالها مورد مطالعه قرار گرفت و ویلیام مایر نتیجه تحقیقات خود را به این شرح ارائه کرد:

در این اردوگاه، فقط نامه هایی که حاوی خبرهای بد بود را به دست زندانیان میرساندند و نامه های مثبت و امیدبخش تحویل نمیشد
هر روز از زندانیان میخواستند در مقابل جمع، خاطره یکی از مواردی که به دوستان خودخیانت کرده اند، یا میتوانستند خدمتی بکنند و نکردند را تعریف کنند.

هر کس که جاسوسی سایر زندانیان را میکرد، سیگار جایزه میگرفت.
اما کسی که در موردش جاسوسی شده بود و معلوم شده بود خلافی کرده هیچ نوع تنبیهی نمیشد.

در این شرایط همه به جاسوسی برای دریافت جایزه (که خطری هم برای دوستانشان نداشت) عادت کرده بودند.

تحقیقات نشان داد که این سه تکنیک در کنار هم، سربازان را به نقطه مرگ رسانده است،

چرا که با دریافت خبرهای منتخب (فقط منفی) امید از بین می رفت.

با جاسوسی، عزت نفس زندانیان تخریب میشد و خود را انسانی پست می یافتند.

با تعریف خیانتها، اعتبار آنها نزد هم گروهی ها از بین میرفت.

و این هر سه برای پایان یافتن انگیزه زندگی، و مرگ های خاموش کافی بود.

این سبک شکنجه، شکنجه خاموش نامیده میشود.

نتیجه:

اگر این روزها فقط خبرهای بد میشنویم، اگر هیچکدام به فکر عزت نفس مان نیستیم و اگر همگی در فکر زدن پنبه همدیگر هستیم،
به سندرم «شکنجه خاموش» مبتلا شده ایم.

این روزها همه خبرهای بد را فقط به گوشمان میرسانند و ما هم استقبال میکنیم …
دلار گران شده …
طلا گران شده …
کار نیست …
مدرسه ای آتش گرفت …
زورگیری در ملاءعام…

این روزها هیچ کس به فکر عزت نفس ما نیست!
شما چطور فکر میکنید؟ …
ما ایرانیها دزدیم! …
ما ایرانیها همه کارهایمان اشتباه است.
ما ایرانیها هیچی نیستیم!
ما ایرانی ها از زیر کار درمیرویم!
ما هیچ پیشرفتی نکردیم!
ما ایرانیها هیچ هنری نداریم!
ما ایرانیها آدمِ حسابی نداریم!
ما ایرانیها هر عیبی که یک انسان میتواند داشته باشد داریم!

در همین محیط های مجازی چقدر با دلیل و بی دلیل به خودمان بد می گوییم و لذت می بریم.
به خودمان فحش می دهیم و کیف می کنیم و می خندیم.

اقوام مختلف ایرانی را مسخره می کنیم و همه با هم کل ایران را !

بزرگان علمی، هنری، ادبی و دینی کشور خودمان را وسیله خنده و تفریح کرده ایم و هیچکس هم نباید فکر کند این ها نقشه است.

این همان جنگ نرم است.

این روزها همه در فکر زیرآب زدن بقیه هستند، شما چطور؟

این روزها همه احساس می کنند در زندانی بدون دیوار دوران بی پایان محکومیت خود را می گذرانند، شما چطور؟

این روزها همه شبیه زندانیان جنگ آمریکا و کره منتظر مرگ خاموش هستند٬ شما چطور؟

✳️بیاییم از خواندن و شنیدن اخبار منفی‌‌ فاصله بگیریم و تا میتوانیم به خود و اطرافیانمان امید بدهیم، احترام بگذاریم و در هرشرایطی شاد زندگی کنیم.

با انتشار این مطلب در حفظ و ارتقاء سطح بهداشت روانی جامعه سهیم باشیم

 نظر دهید »

ما خیلی بلائیم؛ حتی بیشتر از زلزله!

02 دی 1396 توسط مدیر النفیسه

ما خیلی بلائیم؛ حتی بیشتر از زلزله!
زلزله ای که سالها چشم به راهش بودیم بالاخره قدم رنجه کرد. البته نصفه و نیمه؛ اما به همان اندازه هم، کفایت می کرد تا آب پاکی را روی دست مان بریزد و تکلیف خیلی چیزها را روشن کند.این زلزله ویران نکرد اما خیلی بیشتر از سحر قریشی منقلب مان کرد. 

در این زلزله فهمیدیم، اگر همه تولیدات ملی مان هم خاک بخورد، عمرا این تولیدات شوخی و ذوق زاینده مزاح ما خاک بر سر شود. یعنی سرعت جوک بر ثانیه مان بقدری است که قبل از اعلام ریشتر زلزله توسط موسسه ژئوفیزیک، سر وکله بیشتر جوک های تصویری ، صوتی ، متنی و آهنگین پیدا شد. بعبارتی، قبل از اینکه بفهمیم چه بلایی سرمان آمده، دیدیم که نتیجه اش خیلی زودتر، با پای خودش آمده! یعنی ما به مدد این شوخی ها شدیم زلزله زده ای که طلب کانکس و پتو و رسیدن کمک های علی دائی می کند! از این اوضاع می شود نتیجه گرفت که اگر هم زبان مان لال، روزی روزگاری در یک بلای آسمانی، نصفی از ملت، دستشان از زندگی کوتاه شد، همچنان امید هست که نصف دیگر، آنقدر زبانی دراز و ید طولایی داشته باشند که برای شادی روح و روان درگذشتگان زیر آوار مانده، جوک بسازند . می توان گفت: ما خودمان خیلی بلائیم و بلکه بلاتر از بلایای آسمانی. 
در شایعه سازی هم چغر بد بدن خوش زبان بودیم . دلیل زلزله را چسباندیم به «هارپ» و با چند گزارش در مورد آزمایشات هسته ای، آسمان را به ریسمان بافتیم و با همین فرمان، خیلی چیزها از خودمان ساختیم و در این میان، آی امان از این لیلا ها؛ یک «لیلا» می شود صادر کننده کانکس از لس آنجلس به ایران؛ «لیلای» دیگری هم می شود پیشگوی زلزله بعدی در تهران البته به کمک یک مرکز نسبتا علمی در آلمان. 

معلوم نیست با مقوله مرگ چندچندیم؛ موقع رانندگی جان مان را کف دست مان می گذاریم و سر پیچ و هنگام سبقت؛ پای مان را روی گاز! با دیدن جنازه های دراز شده لب جاده، لب مان را می گزیم و در عین حال، کک مان هم نمی گزد. می گویند آلودگی است، هوا در وارونگی است می گویند با اتومبیل بیرون نزنید و اگر هم می زنید فرد و زوج بزنید؛ اما باز بدون توجه به قوانین ریاضی «اتو» می زنیم. می گویند دود اگزوز، مرگ تدریجی است، برای گروه های حساس بدون شیر، بازی با مرگ و زندگی است؛ باز به هر چه دود است پک می زنیم. اما این ور ماجرا …

وقت زلزله؛ بی مهابا سوسک می شویم و سوار بر ماشین بدون بنزین؛ سراسیمه جویای یک سوراخ موش می شویم. تا صبح در خیابان ها بی هدف می لولیم و با دلهره، پیگیر اخبار اقدس و اصغر می شویم. هنوز چیزی نشده، ترافیک از سر و کول شهر بالا می رود و در ماشین های روشن بی حرکت، سرنشینان آرام به خواب می روند .زلزله، 5 ریشتر بیشتر نیست اما ولوله، 10 ریشتری است. از همه جالب تر اینکه مسئولان هم از آرامشی که این زلزله ترسیدگان گرامی به خرج داده اند، صمیمانه و دم به ساعت تشکر می کنند! 

صحبت مسئولین شد؛ کمیته بحران تشکیل می شود و بی درنگ چند مصوبه به شرح ذیل تصویب می شود: 
1- دقیقا معلوم نیست زلزله ای که آمد پیش لرزه بوده برای یک زلزله بزرگ یا خودش زلزله بزرگ بوده با چند پس لرزه بعدی !!
2- ممکن است زلزله بعدی 20 ساعت دیگر بیاید یا 3 ماه دیگر و یا یک سال دیگر؛ اما وقتی آمد، قطعا یا 4 ریشتری است یا 7 به بالا ! 
3- هیچ چیز قابل پیش بینی نیست و در همین راستا، ما هم هیچ چیزی را پیش بینی نمی کنیم.
4- حتما رادیو داشته باشید تا از شنیدن اطلاعیه های مهمی همچون اطلاعیه های بالا، جا نمانید! 

الحق و و الانصاف نیروی انتظامی هم بیکار ننشست و دقیقا در همین ایام، با قاطعیت هر چه تمام؛ چند پارتی مختلط شبانه را کشف و معدوم کرد و راه خودش را در برخورد با حوادث غیر طبیعی بشدت معلوم کرد. چند مسئولی هم، وقوع این زلزله را به چیزهایی ربط دادند که اگر اینجا نگوئیم سنگین تر است. عده ای هم رمانتیک بودند و در کنج عزلتی نشستند و از این زندگی که به مویی بند است و از خانه هایی که به زرتی؛ نالیدند. یادآور شدند که آدمی آه است و دمی و با این اوصاف، بقیه را دعوت به ترک دنیا آنهم بدون پرداخت عوارض خروجی و توسل به امور متافیزیکی کردند. باری به هر جهت؛ هر کس نغمه خودش را خواند و رفت و هر گلی هم که زد به سر خودش زد. ما چه کاره ایم که بد و خوب شان را تعیین کنیم؟ اما در پایان این را می توانیم بگوییم که… 
اگر آن مه مه را لولو نخورد اگر تا 48 ساعت دیگر قوه قضائیه و اصولا همه قوه ها تکانی بخورند اگر قیمت بیت کوین و بنزین و لایحه حذف یارانه ها تکان نخورد اگر شهردار کمی غصه ساخت خانه های پلاسکویی تهران را بخورد، اگر خودروی خودروسازها اینقدر چوب دو سر طلا نخورد اگر مسئول محیط زیست و کلا همه مسئولین با دغدغه اوضاع فعلی مردم، نانی به کف آورده و بعد آنرا بخورند؛ و اگر کسی حرص اینهمه مصیبت را نخورد؛ می شود گفت که اوضاع جوری می شود که دیگر به تریج قبای کسی برنمی خورد و کشور می شود تیری که به دشمنان می خورد.                                                                               وبلاگ > پورمحبی، فرزین 

 نظر دهید »

به یاد ایام گذشته

01 دی 1396 توسط مدیر النفیسه

یلدا تون مبارک

1513867144photo_2017-12-21_18-07-13.jpg

 نظر دهید »

عطاری، داروخانه نیست!

01 دی 1396 توسط مدیر النفیسه

عطاری، داروخانه نیست!

از دیرباز بسیاری از عطاران و عطاری‌های نیک‌نام چراغ حوزه طب سنتی ایرانی را روشن نگه داشتند. با این سابقه فرهنگی هنوز هم رفتن به عطاری‌ها برای گرفتن گیاهان دارویی در میان ایرانیان رواج دارد، اما باید پرسید برای حفظ سلامت مردم چه بایدها و نبایدهایی بر عطاری‌ها حاکم است و آیا می‌توان فرآورده‌های دارویی را هم از آنها تهیه کرد و به سلامت‌شان اعتماد داشت؟

به گزارش ایسنا، گاهی می‌بینیم که برخی افراد بدون اخذ پروانه کسب معتبر از مراجع ذی‌صلاح و بدون داشتن اطلاعات کافی از قوانین حاکم بر حرفه عطاری، اقدام به تاسیس عطاری و فعالیت در آن کرده و مشکلاتی برای خود و شهروندان ایجاد می‌کنند. این درحالیست که افراد موظفند قبل از تاسیس عطاری یا اشتغال به کسب در این حرفه، نسبت به اخذ پروانه کسب اقدام کنند.

در عین حال متصدیان عطاری‌ها مکلفند با الصاق برچسب روی کالاها یا نصب تابلو در محل کسب یا حرفه، قیمت واحد کالا یا دستمزد خدمت را به طور روشن، مکتوب و به گونه‌ای که برای همگان قابل رویت باشد، اعلام کنند.

همچنین هرگونه تبلیغات غیرقانونی و فریبنده نظیر درمان چاقی، لاغری، ترک اعتیاد، ناباروری، مشکلات جنسی و … در واحدهای عطاری ممنوع است. عرضه و فروش گیاهان سمی مانند تاتوره، خریق، ازاراقی و… ممنوع است. در عین حال خرید و فروش هرگونه فرآورده گیاهی و شیمیایی با اثر درمانی، حتی در صورت دارا بودن مجوزهای لازم، در عطاری‌ها ممنوع بوده و عطاری تنها مجاز به فروش گیاهان خشک، گیاهان بدون نیاز به نسخه معتبر پزشک و عرقیات دارای مجوز و همراه با سیب سلامت هستند.

باید توجه کرد که فروش و نگهداری هرگونه فرآورده دست‌ساز و بدون مجوز وزارت بهداشت در عطاری‌ها تقلب محسوب می‌شود.

بنابر اعلام معاونت غذا و داروی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، باید بدانیم که عطاری داروخانه نیست. محل فروش فرآورده‌های طبیعی، سنتی و ورزشی، داروخانه است. بنابراین وجود اقلام مذکور چه دارای مجوز و چه فاقد مجوز در عطاری، تخلف محسوب می‌شود.

ضمنا تنها ذکر عناوین عطاری یا فروشنده گیاهان دارویی در تابلو یا فاکتور عطاری‌ها مجاز است.

1513962993817645_142.jpg

 نظر دهید »

درس شگفت انگیز زلزله کرج و تهران

01 دی 1396 توسط مدیر النفیسه

درس شگفت انگیز زلزله کرج و تهران

⚠️ زلزله تقریبا” ده ثانیه احساس شد. اما میلیون ها نفر به خیابان ریختند. نیمه برهنه، با دست خالی، بدون سوئیچ ماشین، سند خانه، دسته چک و حتی مدارک شناسایی…

⚠️ میلیون ها نفر همه آن چیزهایی که یک عمر برای داشتن شان جنگیدند، عرق ریختند یا خون دیگران را در شیشه کردند را بدون لحظه ای درنگ رها کردند و فقط جان ناقابل را برداشتند و به خیابان زدند…

⚠️ میلیون ها زن طلاهای عزیزشان، چکمه هایی که روزها پاساژها را برای خریدن شان وجب کرده بودند، یخچالی که دوستش داشتند، دکوری که ده بار برای چه جور چیدنش با همسرشان جوری بحث کرده بودند انگار مهمترین اتفاق زندگی است، غذایی که برای پختنش از صبح زحمت کشیده بودند… را از یاد بردند و گریختند.

⚠️ میلیون ها نفر حتی یادشان رفت کی هستند؟ تا دقایقی پدر و مادر و همسر و فرزند و معشوقه از یادشان رفت. همه آن چیزهایی که یک روز با اطمینان می گفتند امکان نداره یه ثانیه از یادم بره!

⚠️ هیچکس به فکر این نبود که فلان لباس مارک، فلان کفش گران قیمتش را با خودش بردارد. یا حتی مدرک تحصیلی و حکم انتصاب به عنوان مدیر فلان جای مهم که برایش زیرآب صدها نفر را زده بود، بدون وضو رفته بود صف اول نماز جماعت اداره، حاجی فلانی سفارشش کرده بود …

⚠️ میلیون ها نفر فقط فرار کردند، از ترس فرو ریختن سقفی که برای خریدنش، برای اجاره کردنش، برای پرداخت قسط هایش روزها و شب ها زحمت کشیده بودند…. از ترس سقفی که بخشی از عمر و سلامتی شان را برای داشتنش حراج کرده بودند.

⚠️ آن چند دقیقه محشر بود. میزان شجاعت آدم ها، میزان عشق و وفاداری شان به خانواده، میزان ادعاهایشان حداقل به خودشان و اطرافیان شان ثابت شد.

⚠️ تلخ بود اما آن چند ثانیه را دوست دارم. برای اینکه هزاران بار در ذهنم با آن مواجه شده ام، اینکه تا دقیقه دیگر هیچکدام مان ممکن است نباشیم. اینکه مرگ به اندازه زندگی واقعیت دارد.

درس عبرتی بود برای ما که عبرت نمی گیریم. مایی که بعد از آرام شدن نسبی اوضاع دوباره همان موجودی شدیم که بودیم!
✍️ احسان محمدی

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 140
  • 141
  • 142
  • ...
  • 143
  • ...
  • 144
  • 145
  • 146
  • ...
  • 147
  • ...
  • 148
  • 149
  • 150
  • ...
  • 164
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 <   >
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

مدیرالنفیسه

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • اجتماعی
  • احکام
  • امام خمینی
  • امام زمان (عج)
  • ایام مذهبی و ملی و مناسبتی
  • بارداری
  • بدون موضوع
    • نهج البلاغه
  • بهداشتی
  • تاریخی
  • تربیت کودک
  • تربیتی
  • تغذیه
  • حدیث
    • تربیتی
  • حکایت
  • خانه داری
  • خانواده
  • خانواده
  • سیاسی
  • سیره وسخنان بزرگان
  • شبهات
  • شهدا
  • طنز
  • طنز
  • عصر بخیر
  • فن بیان
  • قانون
  • قرآن
  • متن ادبی
  • مقام معظم رهبری
  • نشر کتاب
  • همسرانه
  • یک صفحه کتاب

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

کاربران آنلاین

  • رضائي كهخا
  • صالحي
  • زفاک
  • یا مهدی

رتبه

  • رتبه کشوری دیروز: 20
  • رتبه مدرسه دیروز: 1
  • رتبه کشوری 5 روز گذشته: 41
  • رتبه مدرسه 5 روز گذشته: 1
  • رتبه 90 روز گذشته: 28
  • رتبه مدرسه 90 روز گذشته: 1
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس