این مردها خستگی را خسته میکنند
این مردها خستگی را خسته میکنند. امدادگری که لحظهای دراز کشیده تا نفسی تازه کند و بعدش، دوباره از مردم مصیبزده دستگیری کند
این مردها خستگی را خسته میکنند. امدادگری که لحظهای دراز کشیده تا نفسی تازه کند و بعدش، دوباره از مردم مصیبزده دستگیری کند
هلال احمر: اقلام غذایی در مناطق زلزلهزده اشباع شده؛ خطر فاسد شدن وجود دارد/ مردم کمک نقدی کنند
مدیرعامل جمعیت هلال احمر استان کردستان گفت: مردم از ارسال مواد فاسد شدنی، غذای گرم و هرگونه کمک غیر نقدی و وسایل کهنه و دست دوم به مناطق زلزله زده خودداری کنند.
«حسن خدابندهلو» در گفتوگو با ایسنا، اظهار کرد: با توجه به ارسال بسیار زیاد اقلام غذایی و پوشاک از سراسر کشور هماکنون این کمکها به مرحله اشباع رسیده و در خطر فاسد شدن و دور ریختن هستند.
وی افزود: مردم میتوانند کمکهای خود را بهصورت نقدی جهت خرید کانکس و وسایل گرمایشی برای فصل زمستان اهدا کنند تا با مدیریت بیشتر و بهتر در اختیار آسیبدیدهها گذاشته شود.
مدیر عامل جمعیت هلالاحمر استان کردستان یادآور شد: نیازهای اولیه اسکان و تغذیه اضطراری مردم آسیبدیده هماکنون تأمین شده و اگر کمکی ارسال شود باید جهت ایجاد سرپناه مناسب در فصلهای سرما است.
جنگ قدرت جناح های سیاسی در مناطق زلزله زده با دو «اسم رمز متفاوت»!
تیتر این گزارش را اگر یکی از رسانه های داخلی،کار کرده بود،چندان جای تعجبی نداشت؛در ایران به دلیل فقدان خیلی چیزها! وعدم اجازه برای فعالیت خیلی چیزهای دیگر! هر پدیده ای خیلی زود سیاست زده می شود؛حتی خرابی، حتی بی خانمانی،حتی غم و درد و رنج! نکته رنج آور این است که این تیتر گزارش خبرگزاری رویترز درباره نزاع قدرت جناح های سیاسی ایران در مناطق زلزله زده است.
تیتر این گزارش را اگر یکی از رسانه های داخلی،کار کرده بود،چندان جای تعجبی نداشت؛در ایران به دلیل فقدان خیلی چیزها! وعدم اجازه برای فعالیت خیلی چیزهای دیگر! هر پدیده ای خیلی زود سیاست زده می شود؛حتی خرابی، حتی بی خانمانی،حتی غم و درد و رنج! نکته رنج آور این است که این تیتر گزارش خبرگزاری رویترز درباره نزاع قدرت جناح های سیاسی ایران در مناطق زلزله زده است.
به گزارش «تانبناک» البته می توان در نگاه اول خود را راحت کنیم و چون همیشه بگوییم این خبرگزاری انگلیسی به دنبال تز معروف انگلیسی ها نزد ایرانیان یعنی «تفرقه بینداز و حکومت کن» هستند و دست ایادی استکبار در میان است؛اما چه می شود کرد با این همه واقعیت که در روی زمین زلزله زدگان از این نزاع قدرت مشاهده می کنیم؟!
از همان روز اول زلزله، دست فرمان و خط آتش رسانه های دولتی و اصلاح طلب،در رسانه ها و شبکه های اجتماعی با اسم رمز «مسکن مهر» رونمایی شد،در اولین ساعات پس از زمین لرزه،هنگامی که مردم ایران چشم خود را از خواب گشودند و با خبر زلزله در نواحی غربی کشور، روبرو شدند،به همان میزان که از زلزله شنیدند از مسکن مهر هم شنیدند که مقصر این همه خرابی و ویرانی مسکن مهر بوده است. البته بعدها برخی دیگر گفتند که کمترین کشته ها مربوط به مشکن مهر بوده و در مقابل در بافت های فرسوده و بیمارستان نو سازی که در دولت کنونی ساخته شده و ظاهرا هم با خاک یکسان شده بود، کشته ها بیشتر بوده است. هر چند که برای بررسی بیشتر باید بعدا کار تحقیقی بیشتری در این باره صورت بگیرد و درصد خرابی های مسکن مهر و بیمارستان نوساز شهر و مقصران احتمالی آن معرفی شوند؛اما به هر حال کلید واژه مسکن مهر، اسم رمز یک جناح برای حمله جناح دیگر بود در همان آغازین روزهای زمین لرزه!
جناح مقابل اما با اسم رمز «سوء مدیریت»،به مقابله با دولتی ها در سرزمین های زلزله دیده رفت و دولت را متهم کرد که در زمینه کمک رسانی و توزیع مناسب کمک ها به مردم، مدیریت قابل توجهی ندارد و با اینکه کمک های زیادی به مناطق اعزام شده، اما برخی همچنان بدون امکانات اولیه روزان و شبان سرد و پاییزی خود را سپری می کنند.حتی عده ای در این میان خبری را منتشر کردند که استاندار در شب زلزله با معاون اول تماس گرفته و او در جواب گفته است که امشب تولد رئیس جمهور است و فردا به این مساله رسیدگی می کند، خبری که البته قویا از سوی استاندار کرمانشاه تکذیب شد؛ عده ای حتی تصاویرحضور رئیس جمهور در مناطق زلزله زده سوار بر ماشین ضد گلوله را با حضور صمیمانه و مردمی رئیس جمهور سابق آمریکا در میان حادثه دیدگان حوادث آمریکا را مقایسه کردند و حسن روحانی را از این بابت شماتت کردند!
وضعیت به تدریج به گونه ای پیش رفت که هر فرد یا صاحب رسانه یا تریبونی، وظیفه ملی و امداد رسانی جمعی را به گونه ای که مطلوب خود و گروه های ذینفع شان بود، روایت کردند؛طرفداران سپاه؛ از سپاه گفتند؛ دوستداران ارتشی ها از ارتشی ها گفتند، دولتی ها از دولت گفتند، مردم از مردمی ها گفتند! در حالی که همه این نهادها و مردم برای تسکین ببخشی از درد هموطنان غرب کشور دور هم گرد شده اند؛همه باید مکمل هم باشند، تا عملا دردی از جان این مردم برداشته شود؛ خط افتراق و تفرقه حتی در کمک رسانی به هموطن،شاید فقط در جایی شبیه ایران دیده شود!
اگر چه همه این اتفاقات افتاده است،اما هنوز هم دیر نیست؛ داوطلبان و خیرین مردمی،خود را در تقابل با نهادهای حاکمیتی نمبینند،اگر اعتمادی به آنان شده و مردم مبالغی را به حساب آنان برای کمک به هموطنان واریز کرده اند، وقت و پول حاصله را صرف،تقابل نکنند. نهادهای حاکمیتی، در کمک رسانی خوب است که گوی سبقت را از هم بربایند، اما این سبقت فقط در کمک رسانی و کاستن از دردها و آلام مصیبت زدگان باشد، نه مسابقه دادن در تخریب تلاش های یکدیگر! نه مسابقه دادن در حضور در مقابل تلویزیون ها و ژست های تبلیغاتی گرفتن!
زلزله غرب کشور نشان دادن که حس عمیق وطن خواهی ایرانیان،همچنان با قدرت و صلابت در خون شان جریان دارد؛مردم نشان دادند که برای دستگیری از هموطنانشان در هر کجای این وطن پر افتخار باشد در حد توان ایستاده و پای کار هستند!نهادهای حاکمیتی و دولتی هم اگر در کمک به همدیگر و نه تخریب،کوشا باشند، ثمره همه تلاش ها بدون اینکه دغدغه اسمها باشد، خیلی زود به ثمر خواهد رسید.
مدیران امروز مدیران عرصه ی عرض تسلیت
بررسی گزارش عملکرد کشورهای مختلف توسعه یافته و کمتر توسعه یافته در مواجهه با بحران ، نشان می دهد که مدیریت بحران در این کشور ها و کشورهایی نظیر ایران از مضامین یکسانی نمی توانند برخوردار باشند . به بیان دیگر به دلایل مختلف علم مدیریت نتوانسته است سیر تکاملی خود را طی نماید و از عرصه ی دانشگاهی وارد عرصه ی عملیاتی شود.
شاید بتوان تئوری اقتصاد دان مشهور آرتور لوئیز به عنوان دور و تسلل فقر ،را در ایران به تسلسل دستپاچگی مدیران در مواجه با بحران گسترش داد و از آن به عنوان یک نظریه علمی یاد کرد!
مع الوصف پائین بودن سطح توسعه ی علم مدیریت که نمود این وضعیت در بحران هایی نظیر قطار سمنان ، پلاسکو تهران ، زلزله اخیر استان کرمانشاه و… شاهد هستیم که بخشی از آن نیز ریشه در عدم ارتباط ارگانیک بین مراکز آموزشی و به روز دنیا و بدنه مدیریتی کشور دارد معلول پائین بودن سطح علمی و نگاه عالمانه در سطح کلان کشوری است .
بخش دیگر به عدم تقوای برخی عناصر جناحین سیاسی اصولگرا و اصلاح طلب باز میگردد که پس از پیروزی در انتخابات ها ، مدیران عرصه های حساس نیز بدون توجه به حداکثر بازدهی مدیر مربوطه با عنایت به میزان انطباق یا انعطاف سیاسی برگزیده خواهند شد و استمرار چنین رویکردی زایش و تکثیر مدیران ناکارآمد ( مدیرانی که قدشان از قد سازمانی خودشان کوتاه تر است) خواهد بود و اینجاست که در مواقع وقوع بحران ناکارآمدی مدیر بیش از پیش نمود خواهد داشت و و عزل یا توبیخ آن مدیر حادث از عدم توانایی در کارزار پیش آمده گره ای از مشکلات مردم حادثه دیده نخواهد گشود و مصداق نوش دارو پس از مرگ سهراب خواهد بود….
متاسفانه نمایندگان محترم مجلس نیز به جای عمل به وظیفه خطیر نظارت بر عملکرد دولت و دقت در این ظرایف استراتژیک حداکثر تمرکز خود را بر روی بازی های سیاسی گذارده اند و آنچه قربانی چنین نگاهی است حق مردم ، توسعه یاقتصادی و بهبود گزینش مدیریتی است و در انتها پس از بروز هر بحران همه تسلیت می گویند ، گوشه سمت چپ تلویزیون روبان مشکی نصب می گردد و همه با هم فقط اظهار همدردی می کنند و این مردم اند که دوباره به صحنه می آیند و آن دولت است که گزارش مدیریت موفق خود را قرائت می کند!!!
إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَومٍ حَتّىٰ یُغَیِّروا ما بِأَنفُسِهِم………….
*پژوهشگر و مدرس اقتصاد مهدی منصوری
ترک کردن را خوب یاد گرفته ام…
از زمانی که یادم هست مشغول ترککردن بوده ام
از اسباب بازی هایم گرفته تا کتانی که دیگر به پایم نمی رفت
سن وسالم که بیشتر شد … دنیا را که کامل تر دیدم فهمیدم فقط من نیستم که ترک میکنم …
یکی از دوست های دوران دبیرستانم درس خواندن را ترک کرد
پدر بزرگم زندگی را ترککرد
رفیق قدیمی ام کشور را ترک کرد
یکی از پیرمردهای محل آلزایمر گرفت خاطراتش را ترککرد…
دختر همسایه ی دیوار به دیوارمان همسرش را ترککرد … میگفتند شوهرش ترک نمیکرده … و من فکر میکردم اگر ترکنکنی ترکت میکنند !!!!!!!!
سال ها گذشت …
اولین بار که دلم برای کسی لرزید با خودم گفتم دیگر هیچ وقت ترک کردن را تجربه نخواهم کرد ؛اما ترک کردن همیشه دست خودت نیست…
باید تقصیر را گردن سرنوشت انداخت یا شرایط نمیدانم ؛فقطمی دانم گاهی ترککردن تنها راه نجات است….
از آن روز ها زمان زیادی گذشته
این روزها وقت ترک کردن آدم ها ، نه درد می کشم، نه تب می کنم و نه بدنم می لرزد…
یک بی حسی کامل
نه احتیاج به قرص دارم و نه احتیاج به پرستار
سال هاست هر کسی را می توانم ترک کنم
بدون خماری … بدون بدن درد … بدون خاطرات …
زندگی معلم خوبی بود
ترک کردن را خوب یاد گرفته ام