مدیرالنفیسه

  • خانه 
  • In the name of Allah the merciful and the compassionate 
  • تماس  
  • ورود 

روسری جولیا فاکس جنجال به پا کرد

13 بهمن 1400 توسط مدیر النفیسه


 
مجله معروف مد «وُگ» پس از انتشار پستی در رسانه‌های اجتماعی که بسیاری از کاربران آن را توهینی به زنان مسلمان آن هم در میانه گسترش اسلام هراسی در فرانسه به‌شمار آورده‌اند مورد انتقاد قرار گرفته است. 

به گزارش «تابناک» به نقل از روزنامه آفتاب‌یزد، این مجله روز جمعه عکسی را در اینستاگرام از «جولیا فاکس» بازیگر و مدل در حال ورود به نمایش هفته مد مردان در پاریس با کت چرم بالنسیاگا با روسری مشکی و عینک آفتابی به اشتراک گذاشت و به عنوان متن آن نوشته بود: «بله به روسری».



این پست با واکنش کاربران اینستاگرام مواجه شد و آنان از مجله «وُگ» به دلیل اتخاذ یک استاندارد دوگانه و تمجید از فاکس به خاطر پوشیدن روسری در کشوری که به طور فعال زنان مسلمان را از این کار منع می‌کند انتقاد کردند.

با توجه به محدودیت‌هایی که برای زنان مسلمان در فرانسه اعمال شده کاربران رسانه‌های اجتماعی پست مجله «وُگ» فرانسه را به‌عنوان «ناشنوایی ناامیدکننده» قلمداد کرده‌اند. یک کاربر منتقد نوشته است: «بله به روسری؟ این نشان می‌دهد «وُگ» واقعا نسبت به ممنوعیت حجاب در فرانسه و تحقیر زنان مسلمان به دلیل نوع پوشش‌شان و نظارت دائمی آنان توسط پلیس بی‌تفاوت و فاقد هرگونه حساسیت است».

یک کاربر دیگر نوشته است: «پس روسری برای غیر مسلمانان خوب است؟ مد مجاز است، اما مذهب نه؟ آزادی انتخاب فقط برای سفیدپوستان است»

 

بر اساس گزارش سال ۲۰۱۹ میلادی کمیسیون ملی مشاوره حقوق بشر فرانسه، ۶۰ درصد زنان مسلمانی که حجاب داشتند گزارش داده بودند که به دلیل مذهب‌شان مورد تبعیض قرار گرفته اند. یکی از کاربران توییتر نوشت: «این سیلی‌ای به صورت هر زن مسلمانی است که به دلیل داشتن حجاب با آزار و اذیت مواجه شده است. اما وقتی «جولیا فاکس» روسری بر سر می‌کند ارزش مد و وُگ را دارد»

بسیاری از کاربران با توجه به تلاش‌های سیاستمداران برای سرکوب حجاب، نقاب و برقع، انتخاب واژگان وُگ را در شرایط فعلی بی‌توجهی به اوضاع فرانسه دانسته اند.

یک کاربر دیگر با ذکر مثالی از لباس پوشیده شده توسط «کیم کارداشیان» که تمام صورت او را پوشانده بود و از سر تا پا سیاه بود نوشته است که آن سلبریتی به خاطر ظاهر خلاقانه‌اش مورد «تحسین» قرار گرفت در حالی که زنان مسلمانی که برقع می‌پوشند دائما مورد تحقیر و رفتار غیر انسانی قرار می‌گیرند.

 

 2 نظر

برترین فضیلت فاطمۀ زهرا (س) از نظر امام خمینی(قدس سره)

17 دی 1400 توسط مدیر النفیسه



بررسی گفته‌ها و اشارات امام خمینی رهبر فقید انقلاب اسلامی ایران نشان می‌دهد در میان تمام شخصیت‌های مذهبی بیش از همه علاقۀ خود را به فاطمۀ زهرا سلام‌الله علیها ابراز کرده‌اند چندان که در میان شخصیت‌های سیاسی تاریخ معاصر به آیت‌الله سید حسن مدرس. جالب این که خود در زادروز دختر پیامبر گرامی اسلام به دنیا آمده بود.                                   

هر چند محبت دختر پیامبر گرامی اسلام نه خاص ایشان که منحصر به مراجع و علما و حتی شیعیان نیست و همۀ مسلمانان را شامل می شود اما یک تعبیر ویژه از امام خمینی دربارۀ فاطمۀ زهرا قابل تأمل است: این باور که ارتباط یک انسان با فرشتۀ وحی با درگذشت پیامبر اسلام قطع نشده و در 75 روز بعد از آن «با فاطمۀ زهرا هم مراوده داشته است».

اهمیت این سخن به خاطر آن است که می‌دانیم امام تا چه حد نسبت به غلو و اغراق دربارۀ امامان و حضرت فاطمه از زبان شیعیان غالی (غلو کننده) و بیان موارد افتراقی و اختلاف‌انگیز میان شیعیان و اهل سنت حساسیت داشت اما به نکته‌ای اشاره کرده که گرچه برگرفته از روایتی از امام ششم است اما دیگر مراجع و علما کمتر به آن می‌پردازند و بیشتر به موضوعات دیگر اشاره می‌کنند.


عین عبارات امام خمینی از این قرار است:

«من راجع به حضرت صدیقه (س) خودم را قاصر می‌دانم که ذکری بکنم، فقط اکتفا می‌کنم بـه یک روایت که در کافی شریف است و با سند معتبر نقل شده اسـت‌. آن روایـت ایـن اسـت کـه حضرت صادق (ع) می‌فرماید: فاطمه (س) بعد از پدرش 75 روز زنده بودند در ایـن دنیـا، و حزن و شدت بر ایشان غلبه داشت و جبرئیل امین می آمد خدمت ایشان و به ایشان تعزیت عـرض می کرد و مسائلی از آینده نقل می‌کرد.

ظاهر روایت این است که در ایـن 75 روز مـراوده ای بـوده است. یعنی، رفت و آمد جبرئیل زیاد بوده است و گمان ندارم که غیر از طبقه اول از انبیـاء عظـام درباره کسی این طور وارد شده است که در ظرف 75 روز جبرئیل امین رفت و آمد داشـته اسـت و مسائلی را در آتیه ای که واقع می‌شده است، مسائلی را ذکر کـرده اسـت و آنچـه کـه بـه ذریـه او می‌رسیده است در آتیه ذکر کرده است و حضرت امیر آنها را نوشته است …

مسأله آمدن جبرئیـل برای کسی یک مسأله ساده نیست. خیال نشود که جبرئیل برای هـر کـسی مـی‌آیـد و امکـان دارد بیاید. این یک تناسب لازم است بین روح آن کسی را که جبرئیل می‌خواهد بیاید و مقام جبرئیل که روح اعظم است… تا تناسب مابین روح این کسی که جبرئیل می آید پیش او و بین جبرئیل که روح اعظم است، نباشد، امکان ندارد این معنا و این تناسب بین جبرئیل که روح اعظـم اسـت و انبیـای درجه اول بوده است مثل رسول خدا و موسی و عیسی و ابراهیم و امثـال اینهـا، بـین همـه کـس نبوده است… فقط این است که برای حضرت زهرا (س) است که آن که من دیده ام کـه جبرئیـل بـه طور مکرر در این 75 روز وارد می شده و مسائل آتیه ای که بر ذریه او می‌گذشته است، آن مـسائل را می گفته است و حضرت امیر هم ثبت می کرده است…

در هر صورت، من این شرافت و فـضیلت را از همه فضایلی که برای حضرت زهرا ذکر کرده اند ـ با اینکه آنهـا هـم فـضایل بزرگـی اسـت ـ ایـن فضیلت را من بالاتر از همه می دانم که برای غیر انبیاء (علیهم السلام) آن هم نه همـه انبیـاء ، بـرای طبقه بالای انبیا (علیهم السلام) و (بعض) از اولیائی که در مرتبه آنها هست، برای کس دیگر حاصل نشده… و این از فضایلی است که از مختصات حضرت صدیقه (سلام االله علیها) است.» -[ صحیفۀ امام، جلد بیستم]

جای دیگر البته با صراحت بیشتر می‌گویند «فاطمه زنی بود با تمام خاصه‌های انبیا».

عصر ایران

1641560298320327.jpg

 1 نظر

اگر جای آن روحانی قمی بودم که عمامه اش لگدمال شد

08 دی 1400 توسط مدیر النفیسه

 

روایت هایی که از اتفاق اخیر قم دیده ام دقیق نیست، حتی متناقض هم هست. در ویدیوی منتشر شده هم ابعاد قضیه کاملا روشن نیست.

اما بدترین حالت را فرض می کنم.و آن اینکه یک خانم در برابر تذکر برادر روحانی ام به او جسارت می کند ،عمامه اش را بر می دارد،روی زمین می اندازد،لگدمال می کند و همزمان به او ناسزا می گوید و هتاکی می کند و برادر روحانی ام مظلوم واقع می شود.

امروز آن خانم به محکمه فراخوانده شده و با او برخورد قانونی صورت گرفته اما می خواهم به این کار قضایی توجه نداشته باشم و حودم را جای برادر عزیز روحانی ام بگذارم و از خودم سوال کنم آیا کار آن خانم از ریختن خاکستر و شکمبه گوسفند بر سر پیامبرخدا زشت تر بود؟ رسول خدا چه کرد؟

یا از خودم سوال می کنم رفتار آن خانم از فردی که به مالک اشتر توهین کرد بدتر است؟ جز این بود که مالک به مسجد رفت و برای توهین کننده طلب رحمت کرد؟

چه می شد اگر برادر روحانی ام همان دیروز نشانی منزل آن خانم را پیدا می کرد و باتفاق خانواده اش با هدیه ای کوچک  عازم آنجا می شد و با او سخن می گفت و پای درد دلش می نشست؟ و انگیزه اش را می پرسید؟ و روشن می شد که رفتار آن خانم از کجا نشات گرفته؟چرا با تذکر برآمده از وظیفه شرعی مخالفت کرده؟ مشکلش معاش است؟ از اجبار در احکام دین گله دارد؟ از فلان جای حکومت عصبانی است؟…

اگر این اتفاق می افتاد نه نیازی به برخورد قضایی بود و نه جنجال کش میامد.چه بسا آن خانم تحت تاثیر رفتار پیامبرگونه روحانی محترم، خودش با حفظ همه گلایه هایش می پذیرفت که راهی که برای اعتراض انتخاب کرده نادرست است.

آنچه گفته شد با فرض این بود که برادر روحانی ام هیچ تقصیر و کوتاهی و خشونتی نداشته. اما اگر او هم در این وسط اشتباهی مرتکب شده با حضور در منزل آن خانم و یک دلجویی ساده، جایگاه روحانیت و سخنگویان رسمی دین را چندین برابر تاثیرگذار تر می کرد.

 

محمد مهاجری

 2 نظر

چرا تلاش امیدوارانه همواره از ناامیدی و سکون بهتر است؟

05 دی 1400 توسط مدیر النفیسه



عموم قبول دارند که وقتی برای غلبه بر مشکلات راهی وجود دارد، باید امید خود را حفظ کرد و با تلاش بر آنها فائق آمد؛ چالش اصلی در مورد «مشکلات لاینحل» است.

 

در این یادداشت کوتاه، با بیان چند دلیل، ادّعا شده است که در مواجهه با مشکلات مهم و اساسی، «تلاش امیدوارانه و خردمندانه» تحت هر شرایطی، از «ناامیدی و سکون» بهتر است. منظور از «مشکلات اساسی»، مشکلاتی است که بر کلیّت زندگی ما تأثیرات بزرگی دارند و به راحتی نمی‌توان آنها را نادیده گرفت، با اهداف دیگری جایگزین کرد و مشغول سایر امور شد.

1. مشکلاتی را که لاینحل می‌دانیم، شاید واقعاً لاینحل نباشند. علم بشری [لااقل در چنین اموری] قطعیّت ندارد، شاید هیچ مشکلی وجود نداشته باشد که با یقیق بتوانیم آن را لاینحل بدانیم؛ شاید ما در حال حاضر راه حل آنها را نمی‌دانیم؛ شاید اگر تلاش کنیم راه‌حل‌شان را بیابیم. بدیهی است که حل‌شدن مشکلاتِ قابل‌حل، مستلزم تلاشِ نظری و عملی است؛ لاینحل‌دانستن برخی مشکلات باعث می‌شود برای رفع‌شان تلاش نکنیم و در واقع، این ناامیدی و دست‌کشیدن از تلاش است که باعث می‌شود چنین مشکلاتی حل‌ناشده باقی بمانند نه «لاینحل‌بودن ذاتیِ آنها».

 2. اگر به خدا، عالم غیب و امثال آن معتقد باشیم، چه بسا با تلاش امیدوارانه و با توکّل بر خدا، امدادهای الهی در حلّ مشکلات به کمک‌مان بیایند و باعث شوند گام‌هایی فراتر از توان‌مان برداریم [مسلّما این مورد برای کسانی که چنین اعتقاداتی ندارند، موضوعیّت ندارد].

3. انسان موجودی منطقی-احساسی است؛ اینکه مشکلی را لاینحل بدانیم، علاوه بر ویژگی‌های خود آن مشکل (این که آیا واقعاً قابلِ‌حل است یا غیرقابل حل)، به روحیات ما نیز بستگی تام دارد. افرادی که بر برخی مشکلات اساسی مُهرِ «لاینحل» می‌زنند، به مرور ناامیدتر می‌شوند و از این رو، در مواجهه با سایر مسائل و مشکلات نیز دست‌ودل‌شان خیلی زودتر به سمت این مُهرِ نحس می‌رود. چنین افرادی کمتر تلاش می‌کنند و لذا بخش کوچکتری از استعدادها و ظرفیت‌های درونی خود را کشف و شکوفا می‌کنند.


4. اگر برخی مشکلات، در حال حاضر و در شرایط کنونی «لاینحل» محسوب شوند، ممکن است در اثر تحوّلات پیرامونی و در بزنگاه‌های تاریخی به مسائلی «قابلِ حل» تبدیل شوند. افراد و ملّت‌هایی که در مواجهه با مشکلات اساسی، در موضع و حالت ناامیدی قرار می‌گیرند، بنا بر دلایل پیش‌گفته، ظرفیت و آمادگی بهره‌بردن از چنین فرصت‌هایی را ندارند. در مقابل، افراد و ملّت‌هایی که امید و تلاش‌گری خود را حفظ کرده باشند، حتّی اگر پیش از این نتوانسته باشند هیچ گام مثبتی بردارند، از بزنگاه‌های تاریخی بهترین استفاده را می‌برند و چه بسا در چنین نقاط عطفی، سرنوشت خود را دگرگون کنند.

5. حتّی اگر دو مورد اوّل را لحاظ نکنیم و برخی مشکلات مهم و اساسی را واقعاً لاینحل فرض کنیم، باز هم کسانی که امیدوارانه تلاش می‌کنند، اوّلاً، شادترند و لذا از زندگی بهرۀ بیشتری می‌برند، ثانیاً، استعدادها و ظرفیت‌های درونی‌شان بیشتر شکوفا می‌شود و رشد شخصیتی بیشتری دارند و ثالثاً، اطرافیان از وجود و حضور آنها بیشتر شاد و پرتوان می‌شوند تا غمگین و بی‌انگیزه.

بیایید از ناامیدی، تکرار «نمیشه، فایده نداره و درست‌بشو نیست»، انفعال و پراکندن انرژی منفی دست برداریم و امیدوارانه، خردمندانه و جمعی، برای یافتن راه‌حل مسائل و مشکلات جامعه و غلبه بر آنها، تلاش کنیم.

 عصرایران؛ وحید احسانی

 نظر دهید »

آرتروز فکری چیست؟

03 دی 1400 توسط مدیر النفیسه

❣️آرتروز فکری چیست؟

آرتروز بیماری‌ای است که به مفاصل حمله می‌کند و نتیجه اش این می‌شود که بیمار نمی‌تواند مفاصلش را به راحتی تکان دهد.

و اما …

آرتروز فکری بیماری‌ای است که وقتی به انسان حمله می‌کند، فرد قدرت خلاقیتش را از دست می دهد، دیگر نمی‌تواند نوآوری کند، همیشه مستأصل است و قادر به یافتن راه‌حل‌های جدید نیست.
مغز هنوز هم این توانایی‌ها را دارد اما چون آرتروز گرفته قادر به تفکر و خلاقیت نیست و نمی‌تواند تمام قدرت خود را به‌کار بندد.

فرد مبتلا به آرتروز فکری در هر سن و سالی که باشد از فکر کردن و خلاقیت و آموختن رنج می‌برد، نمی تواند کتاب بخواند، نمی تواند برنامه‌های آموزشی و مفید را تماشا کند و نمی‌تواند از دیگران بیاموزد؛ درچنین حالتی فرد دوست دارد در همین وضعیتی که هست بماند و خود را از هر حرکتی دور می‌دارد. درنتیجه کارها را طوطی‌وار انجام می‌دهد و درنهایت در “تلۀ روزمره‌گی” گرفتار میشود.

1640335656unnamed.jpg

 1 نظر
  • 1
  • ...
  • 29
  • 30
  • 31
  • ...
  • 32
  • ...
  • 33
  • 34
  • 35
  • ...
  • 36
  • ...
  • 37
  • 38
  • 39
  • ...
  • 165
مرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 <   >
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31

مدیرالنفیسه

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • اجتماعی
  • احکام
  • امام خمینی
  • امام زمان (عج)
  • ایام مذهبی و ملی و مناسبتی
  • بارداری
  • بدون موضوع
    • نهج البلاغه
  • بهداشتی
  • تاریخی
  • تربیت کودک
  • تربیتی
  • تغذیه
  • حدیث
    • تربیتی
  • حکایت
  • خانه داری
  • خانواده
  • خانواده
  • سیاسی
  • سیره وسخنان بزرگان
  • شبهات
  • شهدا
  • طنز
  • طنز
  • عصر بخیر
  • فن بیان
  • قانون
  • قرآن
  • متن ادبی
  • مقام معظم رهبری
  • نشر کتاب
  • همسرانه
  • یک صفحه کتاب

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

کاربران آنلاین

  • مدرسه علمیه امام خمینی ره رباط کریم
  • نارنج
  • نویسنده محمدی
  • فائزه ابوالقاسمی

رتبه

  • رتبه کشوری دیروز: 57
  • رتبه مدرسه دیروز: 1
  • رتبه کشوری 5 روز گذشته: 237
  • رتبه مدرسه 5 روز گذشته: 1
  • رتبه 90 روز گذشته: 22
  • رتبه مدرسه 90 روز گذشته: 1
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس