مدیرالنفیسه

  • خانه 
  • In the name of Allah the merciful and the compassionate 
  • تماس  
  • ورود 

بعضی آدمها دنیارو زیبامیکنند

23 آذر 1400 توسط مدیر النفیسه

بعضی آدمها دنیارو زیبامیکنند؛
آدمایی که هروقت ازشون بپرسی چطوری؟
میگن :با تو حاااالم عاااالیه!!!
وقتی بهشون زنگ میزنی وبیدارشون میکنی!
میگن بیداربودم !!! یا میگن خوب شد زنگ زدی…
وقتی میبینن یه گنجشک داره رو زمین غذا میخوره راهشون روکج میکنن که اون نپره…
اگه یخم بزنن،دستتو ول نمیکنن بزارن تو جیبشون…
آدم هایی که با صد تا غصه تو دلشون بازم صبورانه پای درد دلات می شینن!
همینها هستند که دنیارا جای بهتری میکنند؛
آدمهایی که توی اتوبوس وقتی تصادفی چشم در چشمشان میشوی، رو برنمیگردانند لبخند میزنند و هنوز نگاه میکنند…
دوستهایی که بدون مناسبت کادو میخرند و میگویند این شال پشت ویترین انگارمال توبود…
یا گاهی دفتر یادداشتی، کتابی…
آدمهایی که از سرچهارراه، نرگس نوبرانه میخرندو باگل میروند خانه,
آدمهای پیامکهای آخرشب،
که یادشان نمیرودگاهی قبل ازخواب؛
به دوستانشان یادآوری کنندکه چه عزیزند…
آدمهای پیامکهای پُرمهر بی بهانه،
حتی اگربا آنها بدخلقی و بیحوصلگی کرده باشی…
کسانیکه غم هیچکس راتاب نمیاورند و تو رابه خاطرخودت میخواهند.
آدم هایى که پیششان میتوانى لبریز از خودت باشى
❤️زندگیتون پر از این ادمهای امن و دوست داشتنی❤️

 نظر دهید »

سقوط آندلس؛ رُمانی که در ایران مستند تاریخی شد

20 آذر 1400 توسط مدیر النفیسه


اشارۀ دیروز امام جمعۀ قم به «اندلس» بهانه ای است تا بار دیگر یادآور شویم در سقوط آخرین امیر نشین اسلامی در آندلس عوامل متعددی دخیل بوده و قطعا فساد به اشکال مختلف آن یکی و شاید مهم‌ترین بوده اما آنچه به عنوان تاریخ نقل می‌شود در واقع بر اساس رمان «غادة‌الاندلس» است که چون به تفسیر جواهر راه یافته با جزییات به آن استناد می‌شود. 

 امام جمعۀ قم (حجت‌الاسلام سعیدی) در سخنان دیروز خود و در تجلیل از مقام زن در اسلام، هشدارداد «دشمنان، می‌خواهند فاجعۀ اسپانیا را در قم تکرار کنند. (یعنی از طریق دور کردن زنان از تقوا و سرگرم کردن جوانان به خوش‌گذرانی و عیش و نوش مثل آنچه در آندلس اتفاق افتاد.)»

  مراد از این سخن که ده‌ها سال است به شکل‌های مختلف بیان می‌شود این است که غربی‌ها قصد دارند با ابزارهای فرهنگی و سوء‌استفاده از تمایلات جوانان، آنان را به خوش‌گذرانی وادارند و همان نقشه‌ای را اجرا کنند که پیش‌تر در«آندلس» پیاده کرده بودند و به صورت مشخص شهر قم را هدف گرفته‌اند و آندلس به عنوان یک نمونۀ عینی و تاریخی ارایه می‌شود.

  در این که یکی از مهم‌ترین ابزارها، فرهنگ است و بر سبک زندگی مردمان، تأثیر می گذارد تردیدی نیست اما آنچه به عنوان عبرت از«آندلس» گفته می‌شود، بیش از آن که تاریخ باشد برگرفته از یک داستان است که برای همین هشدار به آن پر وبال داده شده و به دلایل دیگر پرداخته نشده است.

  چند سال پیش حجت‌الاسلام رسول جعفریان – تاریخ‌پژوه- و نویسندۀ کتب تاریخی مانند «تاریخ خلفا» که ریاست کتابخانه مجلس شورای اسلامی و ریاست کتابخانۀ مرکزی دانشگاه تهران از مسؤولیت های او بوده در متنی که اول بار در وبلاگ خود منتشر کرد نشان داد آنچه دربارۀ سقوط آندلس گفته می شود برگرفته از «رُمان» پزشکی مصری است به نام عبدالرحمن اسماعیل.

  او 124 سال قبل - در سال 1897 میلادی – کتابی نوشت با عنوان «غادة‌الاندلس» و در آن ماجرای سقوط گرانادا (غرناطه‌) آخرین امیر‌نشین مسلمان در آندلس در اول ژانویه سال 1492 میلادی درآندلس یا همان اسپانیا را در قالب یک داستان و با ذهنیات و تخیلات و شخصیت‌پردازی‌های خود بیان کرد تا هم تأثیرگذارتر باشد و هم از وضعیت فرهنگی دوران خود انتقاد کند.

  در واقع او نمی‌خواست تاریخ آندلس را بنویسد بلکه نگران تبعات نفوذ فرهنگی غرب در مصر بود که از 100 سال قبل از آن شروع شده بود. (در فاصلۀ سال های 1798 تا 1801 در پی حملۀ ناپلئون پای اروپایی‌ها به این سرزمین باز شد).

  مورخ روحانی در همان نوشته توضیح داد: «سال‌ها بعد یک مفسر مصری با نام طنطاوی جوهری (م 1940) صاحب تفسیر جواهر در ذیل یکی از آیات سوره احقاف، خلاصه‌ای از کتاب غادة الاندلس را آورد بی آن که اشاره کند این یک داستان است».

   پای این کتاب اما چگونه به ایران باز شد؟ ماجرا از این قرار است که در سال 1330 خورشیدی کتابچه‌ای در قم منتشر شد با عنوان «غروب آفتاب در اندلس» به قلم عبدالجواد قریب و و روی جلد هم نوشته شده بود «این اثر بر حسب امر و اشارت وکمک میرزا خلیل مجتهد کمره‌ای ترجمه شده است.»

 

  در پایان مقدمه آمده متن از تفسیر جواهر طنطاوی ترجمه شده حال آن که چنان که اشاره شد خود طنطاوی از داستان پزشک مصری نقل کرده بود ولی در ایران این تصور درگرفت که کشفیات مفسر است!

  موضوع داستان هم این است که چگونه مسیحیان آندلس را از دست مسلمانان گرفتند.

  در این داستان (و نه تاریخ) آمده سرداری عرب (به نام براق) در واتیکان با فردی به نام «ایلدفونس» ملاقات می‌کند و قرار می‌شود مجری سقوط آندلس باشد. او سه شیوه به سردار عرب می‌آموزد:

  اول:رواج آزادی دین، دوم فتح باب تجارت و بازرگانی، سوم آزادی تعلیمات. تا فرنگیان با مسلمانان درآمیزند، خصوصیات ملی و مذهبی را از آنها بگیرند و مسکرات را رواج دهند و شرم و حیا را با شیوع فحشا از آنان بگیرند.

  نویسنده از منظر تاریخی یادآور می‌شود:«اینها اموری است مربوط به عصر جدید و داستان‌نویس برای این که نشان دهد استعمار از این طریق می‌آید، اینها را به عمق تاریخ یعنی زمان سقوط اندلس در قرن نهم هجری برده است.»

  در این داستان، آمده مسیحیان با قرارداد صلح زمینه نفوذ را فراهم می‌کنند و در پی آن جشن‌هایی برگزار می‌شود و همه به خوش‌گذرانی می‌پردازند و همین مقدمۀ «سقوط و انحطاط دولت اسلامی در آندلس» می شود.

 

   روشن است که نویسنده قصد انتقاد از وضعیت فرهنگی زمان خود را داشته اما ماجرا را به چند صد سال قبل می برد و می‌نویسد: مبلغین مسیحی وارد اندلس شدند، در کنار رودخانه قرطبه عمارت زیبایی ساختند و گردش‌گاه هایی درست شد و زمینه عیاشی و تفریح برای امرای مسلمان و جوانان آنان فراهم شد. همچنین مدارسی برای تحصیل بچه‌های مسلمان ایجاد کردند. جالب این که مترجم ایرانی در پاورقی مترجم به آغاز به کار مدارس آمریکایی در ایران اشاره می‌کند.

   در این داستان آمده «دختران نصرانی که کشیشان مسیحی استخدام کرده بودند کار رواج فحشا را بر عهده می‌گیرند و خوش‌گذرانی و عیاشی به قدری شیوع می‌یابد که درآمد مردم کفاف آن را نمی‌دهد و شروع به اختلاس و دزدی از بین المال می‌کنند و به تدریج همه چیز رو به فساد می‌رود.»

    مرحوم استاد مطهری هم می‌نویسد: «در تاريخ اندلس اسلامى يعنى اسپانياى فعلى مى‏خوانيم نقشه‏اى كه مسيحيان براى تصرّف اندلس و بيرون كشيدن آن از دست مسلمين كشيدند اين بود كه به صورت دوستى و خدمت، وسائل عيّاشى براى آنها فراهم كردند: باغ‌ها و بوستان‌ها وقف ساختن شراب و نوشانيدن مسلمين شد. دختران زيبا و طنّاز در خيابان‌ها به دل‌ربايى و عاشق‌سازى پرداختند. سرگرمی‌هاى شهوانى از هر جهت فراهم شد و روح ايمان و جوانمردى مُرد. پس از اين جريان بود كه توانستند مسلمانان را بى‏درنگ از دَمِ تيغ بگذرانند». (مجموعه آثار شهید مطهری، ج 3، ص 404.)

  مرحوم هاشمی‌نژاد هم در کتاب «مناظره دکتر و پیر» عیناً مطلب کتاب «غروب آفتاب در اندلس» را آورده که باز بر اساس رُمان است.

   کوتاه این که در سقوط آخرین امیر نشین اسلامی در آندلس عوامل متعددی دخیل بوده و قطعا فساد به اشکال آن یکی و شاید مهم ترین بوده اما آنچه به عنوان تاریخ نقل می‌شود بر اساس رمان «غادة‌الاندلس» است که چون به تفسیر جواهر راه یافته با جزییات به آن استناد می‌شود. حال آن که کاملا روشن است این موارد مربوط به دنیای مدرن است و چند صد سال قبل خوش‌گذرانی‌ها به این شکل نبوده است. اصل میل به شهوت‌رانی البته قدمتی به درازای تاریخ بشر دارد اما مثال‌ها و فرم نسبتی با دنیای چند صد سال قبل ندارد.

  برای این که سوء تفاهم پدید نیاید بگذارید مثالی بیاورم.

   همۀ ما سریال «هزار دستان» را بارها دیده‌ایم. اثر ماندگار زنده یاد علی حاتمی. خمیر‌مایۀ داستان سریال برگرفته از ماجراهای تاریخی اواخر قاجار و دوران رضاشاه است و محور آن «کمیتۀ مجازات». اما سریال با تمام جزییات حاصل ذهن خلاق علی حاتمی است. می توان و باید سریال را دید و لذت برد چنان که این نویسنده شیفتۀ آن است و از بعد از ظهرهای سال 1367 تا کنون بارها به تماشای آن نشسته است اما هیچ گاه در متن تاریخی دربارۀ آن دوره به آن استناد نمی‌کنم چرا که تاریخ نیست. فیلم است و فیلم هم زادۀ ذهن نویسندۀ فیلم‌نامه و حاصل هنر کارگردان است که فضاسازی و شخصیت پردازی می‌کند و از بازی‌گران بازی می‌گیرد.

  کما این‌که «رضا خوش‌نویس» یا رضا تفنگ‌چی سریال در تاریخ واقعی «کریم دوات‌گر» است که مثل شخصیت ساختۀ ذهن حاتمی عارف مسلک نبوده و علی خاتمی شخصیت او را با عمادالکتاب خطاط، در هم آمیخته چون یکی از علایق کارگردان فقید این بود در هر اثر خود به یک هنر اصیل ایرانی هم بپردازد (خوش‌نویسی در هزار‌ دستان، نقاشی و نهایتا قالی‌بافی در کمال‌الملک، موسیقی در دل‌شدگان).

  یا این که مهران مدیری از دورۀ خاص تاریخی برای نقد پاره‌ای رفتارها و هنجارها در این دوران بهره بگیرد و «قهوه تلخ» را بسازد (البته انگیزۀ کسب درآمد هم به جای خود!) یک بحث است و این که بخواهیم به «قهوۀ تلخ» استناد کنیم بحثی است دیگر.

  چون بخش‌های اصلی مطلب، نقل از آقای جعفریان بود که چون هم روحانی و هم‌لباس امام جمعه قم است و هم اهل تاریخ و کتاب، سوء‌تفاهم از آن برنمی‌خیزد 1نکته هم از نویسندۀ این سطور:

   ممکن است گفته شود اصل نفوذ درست بوده اما نه با این جزییات. بله ممکن است. اما آیا می‌توان به رُمان به مثابۀ تاریخ استناد کرد یا مثلا افزودنی‌های کارگردانانی چون میر‌باقری و فخیم‌زاده در سریال‌های امام علی و تنهاترین سردار را در تاریخ تشیع به عنوان سند تاریخی بیاوریم یا اقتضای فیلم‌سازی و جذب مخاطب و نیاز به عناصر مختلف در یک داستان بوده است؟ در رُمان مورد اشاره هم برخی از بال‌و‌برگ‌ها به اقتضای داستان است که در یک بحث دینی و تاریخی مطلقا نمی‌تواند مورد استناد قرار گیرد.

 

 مهرداد خدیر

 1 نظر

آشنایی با بانوی اسلام در چهار منبع غربی

19 آذر 1400 توسط مدیر النفیسه

آشنایی با بانوی اسلام در چهار منبع غربی

دائره‌المعارف‌های انگلیسی، شخصیت حضرت «زینب» را چگونه معرفی می‌کنند؟

نویسندگان و شرق شناسان در آثار غربی رویکردهای خاص خود را به شخصیت های دینی و اسلامی دارند.

در آثار اندک خاورشناسان رویکرد های متفاوتی در مورد حضرت زینب(سلام الله علیها) دیده می شود. باآنکه دربارة مسائل فرعی و جزوی سخن گفته اند. برخی دیگر به اجمال برگزار کرده اند و گروهی دیگر مطالبی گفته اند که به دلیل عدم مراجعه به منابع اصیل و معتبر یا در موارد معدود غرض ورزی‌های خاص، آمیخته با اشتباهات است.

به مناسبت میلاد آن بانوی گرانقدر اسلام در اینجا نگاهی مختصر به معرفی حضرت زینب در منابع و مراجع انگلیسی داشته ایم. تنها سه کتاب مرجع انگلیسی، دارای مدخلی دربارة حضرت زینب(س) بوده اند و مابقی آنچه عناوین آن در فهرست منابع و مأخذ می آید، مدخلی در خصوص آن حضرت ندارد.

دایره المعارف اسلام

دایرة‌المعارف اسلام، دایرة‌المعارفی در حوزه اسلام و فرهنگ و تمدن مسلمانان، منتشر شده در لیدن هلند.

شگفت آور آن که منبعی مانند«دایره المعارف اسلام» (چاپ لایدن هلند، ویراست دوم) نیز-با همة جامعیّتی که مدّعای مؤلّفین آنهاست – مدخلی در خصوص حضرت زینب ندارد!

دایره المعارف موجز اسلام

همچنین «دایره المعارف موجز اسلام»، تألیف گلاسه، در ذیل مدخل «زینب، بنت علی» تنها به درج یک عبارت کوتاه بسنده می کند و آن هم به قرار زیر است:

«دختر علی و فاطمه»

این درحالی است که همین دایره المعارف، مدخل های مفصّلی را به بنی امیّه، معاویه ابن ابی سفیان، ابوهریره و حتّی حجّج بن یوسف اختصاص داده و حجّج بن یوسف را - که بی تردید یکی از کریه ترین و خون آشام ترین چهره های تاریخ بود- به صورت چهره ای بسیار پرافتخار و مایة مباهات فرهنگ و تمدّن اسلامی به تصویر کشیده است!
این «تجاهل آکادمیک» به اصطلاح شرق شناسان، کاملا پرسش برانگیز است. البته باید اذعان کرد که در کشورهای غربی، دانشمندان شریف، منصف و ارجمندی نیز یافت می شوند که به واقع، درپی کشف حقیقت اند؛ اما کرسی های رفیع و بلندگوهای تبلیغاتی در اختیار آنها نیست.

فرهنگ لغت اسلامی آکسفورد

فرهنگ لغت اسلامی آکسفورد حاوی بیش از 2000 واژه‌ی اسلامی است. جان ال اسپوسیتو، استاد امور مذهبی و بین‌المللی دانشگاه جورج تاون با گردآوری گروهی از نویسندگان در کنار یکدیگر، این کتاب تخصصی درباره‌ی اسلام را آماده کرده است.
معرفی حضرت زینب در مدخل «فرهنگ لغت اسلام آکسفورد» (2003) کوتاه تر است. در این اثر گفته شده است:
« زینب در سال 681 میلادی معادل با سال 62 هجری قمری رحلت فرمود. پیشتر با عبدالله بن جعفر ازدواج نموده، از وی سه پسر و دردختر داشته و در نبرد کربلا در سال 680 میلادی معادل با 61 هجری قمری، در معیّت برادرش حسین بود. پس از شهادت حسین، زینب نقش مهمی در محافظت از جان برادرزاده شان، علی بن الحسین ایفا کرده و به سبب فداکاری و قهرمانی هایش، به لقب قهرمان کربلا ملقب گشته است.»

دایره المعارف شخصیّت های دینی جهان
مدخل دیگر از « دایره المعارف شخصیّت های دینی جهان» (2004) گرفته شده است که مقالة «سیدّه زینب» آن را خانم «والری هافمن» نوشته است.

این مقاله که تقربیاً یک ستون و نیم است، حضرت زینب(س) را این گونه توصیف می کند:
سال تولد تقریباً 630 میلادی برابر باسال 11 هجری قمری- سال وفات 684 میلادی برابر با 65 هجری قمری نویسندة مقاله دربارة آن حضرت چنین می آورد که: « وی نوة پیامبر است و در اکتبر 680[محرم 61 هجری] همراه برادرش حسین بود و جان برادرزاده اش علی بن الحسین را نجات داد؛ در حالی که سربازان یزید، خلیفة اموی، هفتاد و سه نفر از رجال خانواده را گشتند. زینب در میان فرقه های صوفیّه و شیعه به سبب دانش عرفانی، بلاغت وشجاعت، از شهرت برخوردار است. وی به ویژه در مصر، دارای احترام عمیقی است و آنان وی را مادر خاندان هاشمی و همة مصریان می دانند.
منابع اولیّه به نقش وی در نبرد کربلا و ادامه آن ماجرا اشاره دارند. وی که درحوالی سال 630 میلادی[برابر با11 هجری قمری] دیده به جهان گشود با پسر عمویش عبدالله بن جعفر ازدواج کرد و از او صاحب پنج فرزند شدو سپس از وی طلاق گرفت.

به گفتة نویسندة مصری، عایشه عبدالرحمان(مشهور به بنت الشاطی)،[زینب (س) از آغاز ملازم برادران خود بود و از همان کودکی، نقش مادری را برای آنان ایفا کرد. وی غالباً به عنوام« قهرمان کربلا» شناخته می شود؛ زیرا جان خود را به خطر انداخت تا برادرزاده اش [علی بن الحین(ع) را نجات دهد و سرانجام او را نجات داد ونیز باقی ماندة زنان کربلا را از خطر رهانید.

وی در دمشق در حضور حاکم اموی، با سخنرانی آتشین و بلیق خود، خلیفه را به سکوت واداشت و این در حالی بود که زنان واقعة کربلا به عنولن اسرا به شام برده شده بودند.
آن حضرت پس از ورود به مصر، همواره، مورد تکریم بود و از ضعفا حمایت می کردو حاکم وقت مصر در کارها با ایشان مشورت می نمود. مصریان براین اعتقاد هستند که زینب(ع) به همراه حسین(ع) و فقیهِ بزرگ، شافعی، از منزلتی رفیع در عرش برخوردارندو مشکلات حاجتمندان را برآورده می سازند. البته همة مورّخان اعتقاد ندارند که زینب(س) به مصر آمده باشد؛ زیرا مقبرة ایشان در قرن شانزدهم میلادی (دهم هجری) توسّط شعرانیِ صوفی مسلک کشف شد.

غفلت ها و اشتباهات:
در بررسی هر دو مقالة بالا باید گفت:
اول: آنچه مسلّم است اینکه تولّد با سعادت آن حضرت در مدینة منوّره، در سال پنجم هجری و یا پنجم جمادی الاول سلال ششم هجری واقع شد و هرگز هم از عبدالله بن جعفر طلاق نگرفت.

دوم: آنکه هر دو مدخل از ضعف هایی برخوردارند که نوعاً در آثار غریبان در حوزه های دانش تاریخ اسلامی مشهود است و شاید یکی از مهم ترین این اشکال ها، بی اعتنایی به مسلمانان و تأکید بیش از حد برغریبان است.

سوم: هر دوی آنها کوتاه اند و اولی کوتاه تر از دومی است؛ در حالی که برای ادای حق مطلب باید بیش از این مقدار درج می شد.

چهارم: اطلاعات اصلی و اصیل درباره شخصیت و زندگی حضرت زینب در این این منابع دیده نمی شود.

پنجم: برخی غرض ورزی ها و جهت دهی های غلط نیز در بیان تاریخ اسلام در این منابع مشهور است.



16391208795636445.jpg

 2 نظر

یه روز میفهمی قوی ها هم از بین میرن.

12 آذر 1400 توسط مدیر النفیسه

یه گل کاکتوس قشنگ تو خونه ام داشتم.
اوایل بهش میرسیدم، قشنگ بود و جون دار.
کم کم فهمیدم با همه بوته هام فرق داره، خیلی قوی بود، صبور بود، اگه چند روز بهش نور و آب نمیدادم هیچ تغییری نمیکرد.

منم واسه همین خیلی حواسم بهش نبود، به خیال اینکه خیلی قویه و چیزیش نمیشه.

هر گلی که خراب میشد میگفتم کاکتوسه چقدر خوبه هیچیش نمیشه اما بازم بهش رسیدگی نمیکردم.

تا اینکه یه روز که رفتم سراغش دیدم خیلی وقته که خشک شده، ریشه اش از بین رفته بود و فقط ساقه هاش ظاهراشو حفظ کرده بود.
قوی ترین گل ام رو از دست دادم چون فکر کردم قویه و مقاوم.

مواظب قوی ترین های زندگیمون باشیم.
ما از بین رفتنشون رو نمیفهمیم چون همیشه یه ظاهر خوب دارند، همیشه حامی اند، پشتت بهشون گرمه، اما بهشون رسیدگی نمیکنیم، تا اینکه یه روز میفهمی قوی ها هم از بین میرن.

1638557245farjadco-500-cactus5.jpg

 نظر دهید »

یک روحانی در لباس داوری فوتبال؛ موافقان و مخالفان

08 آذر 1400 توسط مدیر النفیسه


در مسابقۀ امروز (دوشنبه هشتم آذر 1400) بین دو تیم پرسپولیس و نفتِ مسجد سلیمان، کمک داور بازی یک روحانی است و به همین خاطر خبر این گونه مخابره شده است: «حجت‌الاسلام محمد علی پور‌متقی، کمک‌داور بازی پرسپولیس- نفت مسجد سلیمان شد. او داوری را از سال 83 شروع کرده و در فصل 96-97 برای نخستین بار وارد چرخۀ داوران لیگ برتری شد.» می‌توان حدس زد این اتفاق موافقان و مخالفانی داشته باشد. برای هر گروه 10 دلیل (حدس) آورده‌ایم. 
عصر ایران؛ مهرداد خدیر- در مسابقۀ امروز (دوشنبه هشتم آذر 1400 خورشیدی) بین دو تیم پرسپولیس و نفتِ مسجد سلیمان، کمک داور بازی (محمد علی پور‌متقی) یک روحانی است و به همین خاطر خبر این گونه مخابره شده است: «حجت‌الاسلام محمد علی پور‌متقی، کمک‌داور بازی پرسپولیس- نفت مسجد سلیمان شد. او داوری را از سال 83 شروع کرده و در فصل 96-97 برای نخستین بار وارد چرخۀ داوران لیگ برتری شد.»

 

  می‌توان حدس زد این اتفاق موافقان و مخالفانی داشته باشد و هر گروه نیز دلایلی اقامه کنند. (نویسنده این متن هیچ شناختی از آقای پورمتقی ندارد و تنها از منظر فعالیت یک روحانی در عرصه ای نامتعارف از نظر آنان این احتمالات آورده می‌شود).

دلایل احتمالی مخالفان:

1. «بعید نیست نه به صورت طبیعی که با رانت آمده باشد یا اگر ورود قبلی او با رانت نبوده به هر حال با توجه به لباس بوده باشد». چنین نظری را می توان از برخی شنید بی آن الزاما مدعایی برای آن داشته باشند اما به هر حال طرح خواهد شد.

2. فوتبال، یک ورزش و یک بازی است و به امور جسمانی مربوط است. روحانی را به امر جسمانی چه کار؟ در نگاه دینی، ورزش برای برد و باخت یا کسب درآمد نیست. تنها برای سلامت و آمادگی جسمانی و توان رزمی است و چه بسا در مقام مسابقه که در آن پول ردو بدل می شود ازمصادیق لهو و لعب باشد. حضور یک روحانی در این مجموعه با این گزاره منافات دارد.

3. امروز کمک داور است و فردا داور و به زودی رییس کمیته داوران و در آینده رییس فدراسیون فوتبال خواهد شد و فضای فوتبال تغییر می‌کند.

4. اگر اشتغال روحانیون را در زمرۀ اصناف بدانیم چنان که از تعبیر «صنف روحانیت» هم استفاده می‌شود از صنف داوری جداست و این کار به معنی تداخل صنفی است.

5. روحانی با لباس خود که قبا و عبا و عمامه و بدن پوشیده است شناخته می‌شود. لباس داوری اما به این تصور و ذهنیت آسیب وارد می‌سازد.

6. هر حرفه ای شئون خود را دارد. سیگار کشیدن حرام نیست و از بازیگر سینما هم پذیرفته است اما اگر استاد ممتاز دانشگاه یا یک پزشک را در حال سیگار کشیدن علنی ببینیم قدری نامتعارف است. در این فقره هم شاید کمک داور روحانی از جانب هم‌لباسان خود متهم شود شئون روحانیت را رعایت نکرده است. درست است که سال‌هاست در این حرفه است اما مقابل دوربین و زیر ذره‌بین نبوده است.

7. این استدلال که پیش‌تر در سینما هم دیده شدند و حال در میدان فوتبال دیده می‌شوند درست نیست چون در سینما یک روحانی بازی نمی‌کند بلکه یک بازیگر نقش روحانی را ایفا می‌کند. همان گونه که بازیگر نقش پادشاه، وزیر یا سرداری را ایفا می‌کند حال آن‌که هیچ یک از آنها نیست. در اینجا اما آقای پور‌متقی نقش کمک داور را بازی نمی‌کند. خودش کمک داور است. فیلم و جواد عزتی نیست که در نقش روحانی ظاهر شده باشد!


8. رهبران و نمادها و فعالان ادیان و مذاهب، در معرض قضاوت و شاید رقابت‌اند. وقتی رفتاری این گونه از روحانی شیعه سر می‌زند و تلویزیون رسمی حکومت دینی او را نشان می‌دهد مشخص نیست که مبلغان ادیان و مذاهب دیگر اعم از درون اسلام و اهل تسنن و بیرون آن چه قضاوتی خواهند داشت.

 
 
 
 
 

9. همان‌گونه که اشتغال روحانیون به سیاست و دغذغۀ قدرت، این نهاد را در معرض عرفی شدن قرار داد، کارهایی از این دست به آن عرفی شدن سرعت می‌دهد.

10. داور یا کمک داور می‌توانند با اشتباه خود سرنوشت یک بازی را تغییر دهند. گلی را بپذیرند که درست نبوده و توپی را گل اعلام کنند که از خط دروازه نگذشته است. در این موارد بازیکن یا تماشاگر به آنان معترض یا متعرض خواهد شد. روحانی مورد نظر خود را در معرض این اتفاق و شعار دسته جمعی تماشاگران در صورت خطای فاحش در داوری هم قرار داده و این شاید به کام هم‌لباسان آنان خوش ننشیند. مراد از هم‌لباس در اینجا معممین اند نه داوران!

دلایل احتمالی موافقان:

1. انسان شئون متفاوت دارد و همۀ ما نقش‌های مختلفی را ایفا می‌کنیم. در خانه پدر و همسر، نزد دیگر ساکنان مجتمع مسکونی یک همسایه، حین رانندگی و از نظر پلیس یک راننده، در چشم مغازه‌دار یک مشتری، در اداره ارباب رجوع، درشرکت و محل کار خود کارمند یا رییس، در مراجعه به پزشک بیمار، از چشم رانندۀ تاکسی یک مسافر و از نگاه مدیر مدرسۀ فرزندمان ولیّ او و نه هویت خودمان. شیخ محمد علی پور‌متقی نیز از این قاعده مستنا نیست و تنها تفاوت این است که یکی از نقش‌های او را به تصویر می کشند و بقیه را نه.

2. اگر روحانی بودن را یک شغل بدانیم، اشتغال داوران به مشاغل دیگر در همۀ لیگ‌ها اتفاق می‌افتد چون داوری و کمک داوری نه تمام وقت را پر می‌کند و نه تماه هزینه‌ها را تأمین. ضمن این که در میان روحانیون مسیحی هم سابقه داشته است.

3. عرفی شدن نهاد روحانیت یکی از دلایل مخالفت ذکر شد اما ممکن است موافقان به آن به دیدۀ مثبت نگاه کنند.

4. حضور یک معمم در میدان مسابقۀ فوتبال و در سطحی مثل بازی امروز به تماس بیشتر با مردم می‌انجامد. یکی از دلایل فاصلۀ اصول‌گرایان با نسل جدید و فهم نکردن سبک‌های تازۀ زندگی که در قالب طرح‌های مختلف مجلس انقلابی از محدودیت اینترنت تا ممنوعیت سگ و گربه خود را نشان می‌دهد همین است که اغلب آنان نه اهل ورزشگاه رفتن بوده‌اند نه سینما و رستوران و هر چه در این محیط ها بیشتر حاضر باشند احتمال اصرار بر طرح هایی از این دست کاهش می‌یابد.

5. فوتبال از مظاهر دنیای مدرن است. جامعه ایران میل به مدرن شدن دارد در حالی که بخشی از کار به دستان دغدغۀ سنت دارند و با مدرنیسم و مدرنیته میانه‌ای ندارند. از این رو حضور یک نماد سنت در عرصۀ مدرن باید استقبال شود.

6. یکی از انتقادات به معممین یا روحانیون این بوده که چرا مثل بقیه مردم کار نمی‌کنند و به حرفه ای مشغول نیستند؟ در این نگاه صرف تبلیغ دین در گذشته و اشتغالات سیاسی و مذهبی کار نیست. کار آن است که دست هم مشغول باشد و ابزاری در دست او بتوان دید و صاحب حرفه را با آن شناخت: نویسنده با قلم، کشاورز با داس، کارگر با چکش، معلم با گچ، پزشک با گوشی طبی، پاسبان با سلاح، قصاب با ساطور، نقاش با قلم مو، آشپز با کف گیر، رفتگر با جارو و پیشه‌های دیگر. از اشتغال برخی روحانیون در گذشته به حرفه ها ویشه های مختلف به جای ارتزاق از همین کار به عنوان نقطه مثبت یاد شده کما این که مرحوم آیت‌الله ابوالحسن طالقانی پدر آقای طالقانی ساعت تعمیر می‌کرد، مرحوم آیت‌الله روح الله خاتمی پدر آقای خاتمی به کشت وبرداشت انار مشغول بود و آیت‌الله باقری کنی (پدر همین آقای علی باقری مذاکره کنندۀ کنونی هسته‌ای در وین) که برادر آیت الله مهدوی کنی بود پیش از انقلاب ابایی نداشت با لباس روحانیت در حجره‌ای در خیابان پامنار به حسابداری بپردازد. با این نگاه آقای پورمتقی هم شغلی برای امرار معاش دارد و چه کند اگر زیر دوربین رفته است؟

7. اگر هدف روحانیون تبلیغ دینی باشد تبلیغ تنها در بیان نیست. او با رفتار خود نیز تبلیغ می‌کند. ضمن این که آمادگی جسمانی برای موفقیت در کار تبلیغی و سخن‌رانی مؤثر است.

8. هیچ یک از قوانین حوزه و دادگاه ویژۀ روحانیت، معممین را از اشتغال به چنین حِرَفی منع نکرده است و آقای شیخ محمد یزدی که برای مراجع تقلید هم خط و نشان می‌کشید و هشدار می‌داد «دیگر تکرار نشود» دیگر در این دنیا نیست.

9. این گونه حساسیت‌ها قبلا به ورود به حوزه‌هایی چون ادبیات، فلسفه و سیاست هم وجود داشت و حالا مرتفع شده است. این عرصه نیز چنین است.

10. همان‌گونه که روحانیون در مسند قضا می‌نشینند این هم داوری است و از شؤون قضا و تنها یک تغییر لباس در امر قضاوت رخ داده نه بیشتر.

دلایل 10 گانه و احتمالی در موافقت و مخالفت برشمرده شد. فارغ از این که با کدام دسته موافق باشیم و در هر گروه با کدام دلیل، یک نکته اما روشن است. این که فوتبال چه در بازی و چه در داوری، شفاف است و زیر نگاه دیگران و قابل نقد و امر مقدس ندارد.

 

 2 نظر
  • 1
  • ...
  • 31
  • 32
  • 33
  • ...
  • 34
  • ...
  • 35
  • 36
  • 37
  • ...
  • 38
  • ...
  • 39
  • 40
  • 41
  • ...
  • 165
مرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 <   >
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31

مدیرالنفیسه

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • اجتماعی
  • احکام
  • امام خمینی
  • امام زمان (عج)
  • ایام مذهبی و ملی و مناسبتی
  • بارداری
  • بدون موضوع
    • نهج البلاغه
  • بهداشتی
  • تاریخی
  • تربیت کودک
  • تربیتی
  • تغذیه
  • حدیث
    • تربیتی
  • حکایت
  • خانه داری
  • خانواده
  • خانواده
  • سیاسی
  • سیره وسخنان بزرگان
  • شبهات
  • شهدا
  • طنز
  • طنز
  • عصر بخیر
  • فن بیان
  • قانون
  • قرآن
  • متن ادبی
  • مقام معظم رهبری
  • نشر کتاب
  • همسرانه
  • یک صفحه کتاب

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

کاربران آنلاین

  • مدرسه علمیه امام خمینی ره رباط کریم
  • نارنج
  • نویسنده محمدی
  • فائزه ابوالقاسمی

رتبه

  • رتبه کشوری دیروز: 57
  • رتبه مدرسه دیروز: 1
  • رتبه کشوری 5 روز گذشته: 237
  • رتبه مدرسه 5 روز گذشته: 1
  • رتبه 90 روز گذشته: 22
  • رتبه مدرسه 90 روز گذشته: 1
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس