مدیرالنفیسه

  • خانه 
  • In the name of Allah the merciful and the compassionate 
  • تماس  
  • ورود 

به فرزندانتان بیاموزید که هر روز حتی برای کوچکترین چیزها شکرگزار باشند

29 آبان 1399 توسط مدیر النفیسه

به فرزندانتان بیاموزید که هر روز حتی برای کوچکترین چیزها شکرگزار باشند، چیزهای کوچکی مثل هوای خوب، یک بازی شاد یا لبخند کسی.

به آنها یاد بدهید که برای اینکه زنده هستند، برای خانواده و دوستانشان، غذایی که می‌خورند، لباس‌هایشان، سقف بالای سرشان و سلامتی‌شان قدرشناس باشند.
به آنها نشان دهید که هر روز برای آنها نعمتی است از جانب خداوند.

حتی می‌توانید به آنها یاد بدهید که از نعمت‌هایی که خداوند به آنها بخشیده لیست تهیه کنند.
این کارها به آنها آموزش مثبت اندیشی داده و یاد می دهد که برای همه چیز قدردان و شکرگزار باشند.

1605808146images.jpg

 نظر دهید »

8 روش برخورد با افرادی که از آنها خوشتان نمی‌آید

29 آبان 1399 توسط مدیر النفیسه

8 روش برخورد با افرادی که از آنها خوشتان نمی‌آید

این که بخواهید هیچ ارتباطی با برخی افراد نداشته باشید تقریبا ممکن است،اما اگر چنین کاری انجام بدهید، خودتان را محدود کرده‌اید.

تنها در صورتی که شما دچار یک ناهنجاری ژنتیکی نباشید، احتمال این که در زندگیتان با افرادی روبرو شوید که از آن‌ها خوشتان نمی‌آید، زیاد است. چه می‌خواهد فامیلتان و یا حتی همکارتان باشد، شما بالاخره روزی با کسی روبرو می‌شوید که با او ارتباطی نمی‌گیرید.

دیپ پاتل نویسنده کتاب 11 اصل موفقیت، درباره نحوه برخورد در این گونه‌ مواجهه‌ها نکاتی را پیشنهاد می‌کند. پس اگر از از کسی خوشتان نمی‌آید به جای فرار کردن سعی کنید مانند افراد موفق با این هشت روش، نگاهتان را تغییر بدهید.

1- بپذیرید که نمی‌توانید با همه افراد کنار بیایید

هرچقدر هم امید داشته باشیم که از هر کسی که آشنا می‌شویم خوشمان بیاید، این اتفاق به سادگی رخ نمی‌دهد. به همین دلیل شاید بهتر باشد اول از همه بپذیرید که قرار نیست با همه افراد احساس نزدیکی کنید.این موضوع ایرادی هم ندارد و بدان معنی نیست که لزوما شما فرد بدی هستید. به گفته دکتر سوزان کراوس، روان‌شناس، این احتمال وجود دارد که شما و آن فرد دیگر صرفا با یک دیگر سازگار نباشد.

2- سعی کنید که به چیزی که آن‌ها می‌گویند واکنش مثبت نشان دهید

کروس می‌گوید که شما می‌توانید به نحوه برخورد متفاوت افراد نگاه کنید. شاید فامیل شما نخواسته بگوید که باهوش نیستید یا همکارتان واقعا قصد تخریبتان را نداشته است. حتی اگر آن فرد به شکل عمدی در حال انجام کاری ضد شماست، عصبانیتتان احتمالا وضعیت را بدتر می‌کند.

3- نسبت به هیجانات‌تان آگاه باشید

پاتل می‌گوید که این نسبت به احساسات و هیجانات‌تان آگاه باشید اهمیت دارد، اما در آخر خودتان به تنهایی می‌توانید واکنشتان به شرایط را کنترل کنند. مردم زمانی می‌توانند شما را عصبانی کنند که شما به آن‌ها این اجازه را داده باشید.

4- مسئله را به شکل فردی نبینید

معمولا بیشتر از اختلاف نظر یک سوتفاهم وجود دارد. اما اگر این طور نیست و شما به شکل بنیادین با کسی مخالفتی دارید سعی کنید ماجرا را از نگاه او، ببینید. واکنش بیش از حد نشان ندهید چون ممکن است در مقابل آن‌ها هم این کار را انجام بدهید و بدون دقت به نحوه واکنش فرد مقابل روی واقعیت‌ها متمرکز شوید. به قول پاتل روی مشکل تمرکز کنید و روی فرد.

5- با آرامش احساساتتان را بیان کنید

معمولا نحوه ارتباط ما مهمتر از حرفی است که می‌زنیم. اگر کسی پشت سر هم شما را می‌رنجاند و مشکلات بزرگ‌تر می‌شود، شاید دیگر وقت سکوت رسیده است. اگرچه مواجهه با مسائل نباید حتما با تندی همراه شود. پاتل پیشنهاد می‌کنید که از جملاتی استفاده کنید که با «من» شروع می‌شود. مثل این که من از انجام این کار اذیت می‌شوم …

6- به جای وقت تلف کردن، مسئله اصلیتان را انتخاب کنید

گاهی آسان‌تر است که اجازه بدهید برخی اتفاقات رخ بدهند. همه چیز ارزش زمان و توجهتان را ندارد. باید از خودتان بپرسید که آیا واقعا می‌خواهید با این فرد بحث کنید یا راحت‌تر است که صرفا به کار خودتان بپردازید. پاتل می‌گوید بهترین راه برای پاسخ به این سوال ارزش‌گذاری شرایط است که این مشکل با عبور زمان حل یا بدتر می‌شود.

7- دفاعی نباشید

اگر فرد مقابل صرفا روی نقاط ضعفتان تمرکز کرده بود واکنش تند نشان ندهید. دفاعی شدن بدترین کاری که ممکن است. به گفته پاتل این کار صرفا به آن‌ها قدرت بیشتری می‌دهد. به جای این کار با پرسیدن سوالاتی درباره مشکلشان مشکل را روی آن‌ها برگردانید.

8- در پایان فراموش نکنید که هرکسی مسئول خوشحالی خودش است

اگر کسی واقعا شما را عصبانی کند، احتمالا نگاه به ماجرا از بیرون سخت‌تر است. اگرچه شما هیچوقت نباید اجازه بدهید که کسی موفقیت و خوشحالیتان را متوقف کند. اگر نظرات آن‌ها روی شما تاثیر می‌کند از خودتان علت این موضوع را بپرسید، آیا شما خودتان هم نسبت به موضوعی آگاه هستید یا صرفا مضطرب شده‌اید؟

منبع: ایندیپندنت

16057798165494014.jpg

 نظر دهید »

با سوادان بیشتر در معرض لگد خرند ..!

15 آبان 1399 توسط مدیر النفیسه

با سوادان بیشتر در معرض لگد خرند ..!

گویند در گذشته دور، در جنگلی شیر حاکم جنگل بود و مشاور ارشدش روباه بود و خر هم نماینده ی حیوانات در دستگاه حاکم بود
با وجود ظلم سلطان و تایید خر و حیله روباه، همه ی حیوانات، جنگل را رها کرده و فراری شدند، تا جایی که حاکم و نماینده و مشاورش هم تصمیم به رفتن گرفتند
در مسیر گاهگاهی خر، گریزی میزد و علفی می خورد
روباه که زیاد گرسنه بود به شیر گفت :
اگر فکری نکنیم تو و من از گرسنگی می میریم و فقط خر زنده می ماند، زیرا او گیاه خوار است
شیر گفت : چه فکری داری ؟…
روباه گفت : خر را صدا بزن و بگو ما برای ادامه مسیر، نیاز به رهبر داریم. و باید از روی شجره نامه در بین خود یکی را انتخاب کنیم و از دستوراتش پیروی کنیم. قطعا تو انتخاب میشوی و بعد دستور بده تا خر را بکشیم و بخوریم
شیر قبول کرد و خر را صدا زدند و جلسه تشکیل دادند
ابتدا شیر شجره نامه اش را خواند و فرمود :
جد اندر جد من، حاکم و سلطان بوده اند …!
و بعد روباه ضمن تایید گفته شیر گفت :
من هم جد اندر جدم خدمتکار سلطان بوده اند …!
خر تا اندازه ای موضوع را فهمیده بود و دانست نقشه ی شومی در سر دارند، گفت :
من سواد ندارم، شجره نامه ام زیر سمم نوشته شده ، کدامتان باسواد هستین آن را بخوانید ؟
شیر فورا گفت : من باسوادم، و رفت عقب خر، تا زیر سمش را بخواند …!
خر فورا جفتک محکمی به دهان شیر زد و گردنش را شکست…!
روباه که ماجرا را دید، رو به عقب پا به فرار گذاشت
خر او را صدا زد و گفت :
بیا حالا که شیر کشته شده، بقیه راه را با هم برویم
روباه گفت : نه من کار دارم
خر گفت : چه کاری ؟

گفت : می خواهم برگردم و قبر پدرم را پیدا کنم و هفت بار دورش بگردم و زیارتش کنم، که مرا نفرستاد مدرسه تا باسواد شوم
وگرنه الان بجای شیر، گردن من شکسته بود…..!

برگرفته از مثنوی معنوی

 نظر دهید »

تصمیم بگیرید به مجموعه افراد مثبت ملحق شوید

15 آبان 1399 توسط مدیر النفیسه

اگر با آدم های غرغرو همنشین باشید عیب جو و غرغرو می شوید و آن را طبیعی می دانید

اگر دوست شما دروغ بگوید، در ابتدا از دستش ناراحت می شوید ولی در نهایت شما هم عادت می کنید به دیگران دروغ بگوییدو اگر مدت طولانی با چنین دوستانی باشید، به خودتان هم دروغ خواهید گفت.

اگر با آدم های خوشحال و پر انگیزه دمخور شوید شما هم خوشحال و پرانگیزه می شوید و این امر برایتان کاملا طبیعی است.

“تصمیم بگیرید به مجموعه افراد مثبت ملحق شوید وگرنه افراد منفی شما را پایین می کشند و اصلا متوجه چنین اتفاقی هم نمی شوی”

? یک روز را 365 بار تکرار نکن
?نوشته: اندرو متیوس

 نظر دهید »

لزوما که ترکیب چیز‌های خوب، نتیجه‌ی خوب نمی‌دهد.

15 آبان 1399 توسط مدیر النفیسه

رفیقی دارم که عاشق گل و گیاه و دار و درخت است.

چند ماه پیش افتاده بود به جان گلدان‌های حیاط خانه‌اش.
قلمه‌های رز را کرده بود توی خاک.
خاک‌شان را عوض کرده بود.
پیوند زده بود.
تکثیر کرده بود.
و خلاصه حیاتِ حیاط را کن‌فیکون کرده بود.
دم غروبی یک کاکتوس مکزیکی و یک شاخه یاس شیرازی مانده بود روی دستش.
نگاه کرده و دیده که فقط یک گلدان برایش باقی مانده است.
بعد هم حوصله‌اش نکشیده تا یک گلدان دیگر بخرد.
به هر حال آدم‌های عاشق هم ممکن است یک‌وقت‌هایی خسته شوند.
بعد زیر لب گفته به جهنم و هر دو تایشان را کاشته توی همان یک گلدان باقی‌مانده.

یک یاس شیرازی و یک کاکتوس مکزیکی. سینه به سینه.
ترکیب غریبی بوده.
انگار که مثلا محمد‌علی کلی با پروین اعتصامی ازدواج کند.

یک ماه که گذشته، حال هردوتایشان خراب شده.
یکی‌شان هفته‌ای یک روز آب می‌خواسته، آن یکی استسقاء داشته و دائم طلب آب می‌کرده.
یکی‌شان آفتاب مستقیم می‌خواسته، آن یکی دائم ویار سایه داشته.
کاکتوس دلش می‌خواسته پهن بشود و یله بدهد، یاس دلش می‌خواسته مثل میمون از دیوار حیاط بکشد بالا و ببیند آنجا چه خبر است.
کاکتوس همش بهانه‌ی توی خانه را می‌گرفته. یاس دائم غرِ هوای آزاد را می‌زده.

خلاصه این‌که بعد از یک ماه، رفیقِ ما دیده که هردونفرشان خموده شدند و حال و حوصله و رمق ندارند و رنگشان پریده.
یک جورهایی بدن‌شان بوی ” گند بزنند به این گلدون” گرفته است.

رفیق من هم فارسی بلد، هم انگلیسی و از این دو تا بهتر، زبان نباتی.
رفته یک گلدان جدید خریده و جدای‌شان کرده.
هرکسی سیِ خودش.
یکی‌شان کنار دیوارِ آفتاب‌گیر و هفته‌ای هفت روز آب، آن یکی هم پشت پنجره و هفته‌ی یک بار یک جرعه آب.

دیشب رفته بودیم خانه‌شان.
حال هر دو نفرشان خوب بود، یاس و کاکتوس.
یاس کشیده بود بالا.
کاکتوس پت و پهن شده بود.
سبز شده بودند و هزار شاخه‌ی جدید ازشان زده بود بیرون.
در واقع درکِ بهار کرده بودند.
بهتر از همه این‌که ترکیب جداگانه‌شان خانه را کرده بود بهشت مصور.
یاس شیرازی خوشحال، کاکتوس مکزیکی خوشحال، خدای حیاط خوشحال‌تر.

خلاصه این‌که چه خوب که محمد‌علی و پروین با هم ازدواج نکردند. وگرنه نه پروین شعرهای قشنگ می‌گفت و نه محمد‌علی می‌توانست با مشت، جلوبندیِ جو فریزر را پائین بیاورد.

❣️لزوما که ترکیب چیز‌های خوب، نتیجه‌ی خوب نمی‌دهد.

? فهیم عطار

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 43
  • 44
  • 45
  • ...
  • 46
  • ...
  • 47
  • 48
  • 49
  • ...
  • 50
  • ...
  • 51
  • 52
  • 53
  • ...
  • 165
تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 <   >
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

مدیرالنفیسه

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • اجتماعی
  • احکام
  • امام خمینی
  • امام زمان (عج)
  • ایام مذهبی و ملی و مناسبتی
  • بارداری
  • بدون موضوع
    • نهج البلاغه
  • بهداشتی
  • تاریخی
  • تربیت کودک
  • تربیتی
  • تغذیه
  • حدیث
    • تربیتی
  • حکایت
  • خانه داری
  • خانواده
  • خانواده
  • سیاسی
  • سیره وسخنان بزرگان
  • شبهات
  • شهدا
  • طنز
  • طنز
  • عصر بخیر
  • فن بیان
  • قانون
  • قرآن
  • متن ادبی
  • مقام معظم رهبری
  • نشر کتاب
  • همسرانه
  • یک صفحه کتاب

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

کاربران آنلاین

  • ريحانه آبشوري
  • امیرِعباس(حسین علیه السلام)
  • فائزه ابوالقاسمی
  • بتول منصوریان

رتبه

  • رتبه کشوری دیروز: 17
  • رتبه مدرسه دیروز: 1
  • رتبه کشوری 5 روز گذشته: 19
  • رتبه مدرسه 5 روز گذشته: 1
  • رتبه 90 روز گذشته: 22
  • رتبه مدرسه 90 روز گذشته: 1
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس