مدیرالنفیسه

  • خانه 
  • In the name of Allah the merciful and the compassionate 
  • تماس  
  • ورود 

زیست مردمی پیامبر اعظم(ص)

03 آبان 1400 توسط مدیر النفیسه

زیست مردمی پیامبر اعظم(ص)


شاید در میان کتاب‌های علامه طباطبایی  کتاب «سنن النبی» متفاوت از همه آثار ایشان باشد؛
چه این که وی به عنوان فیلسوف ، فقیه، مفسر ، عارف و..در همه آثارشان بوضوح دغدغه نوآوری و ابداع را می‌بینیم حتی در آثاری که برای مبتدیان فلسفه نوشته‌اند چون بدایة‌الحکمة و یا برای عموم چون شیعه در اسلام و یا قرآن در اسلام مطالب تازه و فرم جدید کاملا دیده می‌شود.
 

کتاب سنن النبی گونه دیگری است. آن گونه که علامه طباطبایی در تقریظ بر چاپ اول کتاب نوشته‌اند این کتاب در حوالی ۱۳۵۰هجری قمری تدوین شده است، آن زمان در نجف بوده‌اند و در سنین حدود ۴۳ سالگی(ایشان متولد ۱۳۲۱ه.ق هستند) و چهار سال قبل از بازگشت به ایران و تبریز.
این کتاب از همان تاریخ در نوشته‌های خطی ایشان بود و در جلد ششم المیزان در بحث: ادب انبیا ۱۸۳ روایت نقل می‌کنند و به این رساله خطی ارجاع می‌دهند.
اما بالاخره  ایشان در سال  ۱۳۹۱ه.ق.  اجازه نشر آن  را به جناب آقای شیخ محمدهادی فقیهی می‌دهند و در سال ۱۳۵۴ه.ش  با تقریظ علامه طباطبایی در دارالکتب اسلامیه به چاپ می‌رسد.
کار ایشان علاوه بر ترجمه اثر ، افزودن روایاتی بود که ایشان در تحقیق و تتبع گردآوردند و  پس از رؤیت علامه و نظر ایشان به عنوان ملحقات بر اصل اثر افزودند. اصل کتاب ۲۱باب و ۴۱۱ حدیث و ملحقات ۲۳ باب و ۵۰۷ حدیث است که کلا ۹۱۸ حدیث در این کتاب آمده است .
به سخن نخست برگردیم که خواننده این اثر علامه طباطبایی را در مقام یک محقق نمی‌بیند بلکه ایشان در چهره یک محدث که به گردآوری و طبقه‌بندی روایات همت گمارده، مشاهده می‌کند، کاری که علامه دیگر تکرار نکرده است حتی اگر او به پاورقی مجلدات نخستین بحارالانوار می‌پردازد، باز در مقام تحقیق و درایة‌الحدیث است اما کتاب سنن النبی صرفا گردآوری محدثانه است.
در پاسخ این سوال مقدمه کتاب اشاره ای گویا دارد. ایشان روایتی از امام صادق(ع) نقل می‌کنند : 
إنی لاکره للرجل آن یموت و قد بقی خلة من خلال الرسول لم یٱت بها
ناگوار می‌دارم که کسی جان دهد و سنتی از سنت‌های پیامبر(ص)  را بجا نیاورده باشد.

این تکلیف و روایاتی مشابه، ایشان را برآن داشت که شآن یک محدث را برگزیند و با تتبع از ۶۰ منبع روایی و طبقه‌بندی روایات در ابواب و موضوعات  زیست پیامبرگونه را بیاموزد و بیاموزاند.
به مناسبت ایام میلاد نبوی به چند موضوع  به استناد روایات منقول در  این اثر می‌پردازم. و همانطور که گفته شد کتاب سنن النبی صرفا نقل و طبقه‌بندی روایات است و توضیحات از نویسنده این متن است.

زیست با مردم

پیامبر چه در مکه و چه در مدینه یک شخصیت ممتاز و متمایز بود. در مکه از قریش و نوه عبدالمطلب  و در مدینه شخص اول و این همه جدای از شأن رسالت او بود. اما روایات متعدد در این اثر تصویری از پیامبر ارایه می‌کنند که هیچگونه تمایزخواهی در او دیده نمی‌شد.
پیامبر فرمود:
خمس لاادعهن حتی الممات الاکل علی‌الارض مع‌العبید و رکوبی مؤکفا و حلبی العنز بیدی و لبس الصوف و التسلیم علی الصبیان  (سنن النبی، ح۵۴)
پنج خصلت را تا زمان وفات رها نمی‌کنم: در کنار بردگان روی زمین بنشینم و با آنان غذا بخورم، بر الاغ بی‌پالان سوار شوم( که اشراف ننگ می‌دانستند)به دست خودم شیر بز بدوشم و پشمینه بپوشم و به کودکان سلام کنم.
این بخشی از خصائل نبوی بود که به ایشان زیست عادی می‌داد. او هیچگاه نخواست در چهره یک شریف دنیوی و یا معنوی از مردم خویش دامن بگیرد، همان می‌کرد که عامه مردم چونان می‌کردند. هیچ امتیازی عرفی و دینی برای متفاوت زیستن برای خویش قائل نبود.
در روایت دیگر در همین اثر می‌خوانیم:
و لا یمنعه الحیاء آن یحمل حاجته من السوق الی اهله( سنن النبی،ح۵۲)
پیامبر(ص) نیازهای خویش را از بازار  می‌خرید و خودش آن را به خانه  می‌آورد و بهیچوجه از آن احساس خجالت و شرمندگی نداشت.
این که بزرگ قریش و فرمانروای مدینه و رسول خاتم چونان مردم کوچه و بازار زیست کند و  تسلیم توقعات تمایز طلبانه نشود و از مردم بودن و با مردم زیستن شرمندگی احساس نکند.
همه این رفتارها بود که ایشان را چنین ساخته بود:
خفیف المؤونه کریم الطبیعه جمیل المعاشره (همان)

 گره‌گشای مردم
برخی با  نه گفتن و حتی گره زدن زندگی می‌کنند و پیامبر نه گفتن را در برابر درخواست‌ها نمی‌شناخت
و ماسئل شیئا قط فقال لا (همان،ح۵۹)
از او هیچگاه درخواستی نشد که پاسخ منفی دهد.
در ادامه آمده است: اگر از او درخواستی می‌شد جواب رد نمی داد یا به آن چه میسور بود راضی‌اش می‌کرد.

 رفیق مردم
او  چه در دورانی که در مکه بود و یاران اندک داشت و چه آن گاه که هزاران صحابی در مدینه داشت، چنین بود:
اگر سه روز یکی از یاران را نمی‌دید از او می‌پرسید، اگر می‌گفتند که به سفر رفته برای او دعا می‌کرد و اگر می‌گفتند که در شهر است به دیدار او می‌رفت و اگر می‌گفتند مریض است از او عیادت می‌کرد. (همان،ح۷۱)

کرامت مردم
پیامبر(ص) دغدغه‌مند کرامت انسان بود، او جاهلیت روزگار خویش را تنها در بت‌های آویخته برکعبه نمی‌دید بلکه کار اصلی خویش را در مبارزه با بت‌های ذهنی می‌دید که جسم و جان انسان را تحت فشار خویش داشتند: بت‌های اشرافیت، قدرت، منصب، جنسیت، سن و.. او این بت‌ها را مانع درک و وصول به مقام خلافت و کرامت انسان می‌دانست و با تعالیم خویش و بیش از آن با رفتار سنت‌شکنانه خویش کوشید تا این بت‌های ذهنی را فروریزد.. از این رو آداب و رفتار او بر طبق عرف زمانه نبود، با آن که بزرگ‌زاده، نجیب مکه، رسول خدا و حاکم بود، در سلام پیشگام می‌شد، برای او مهم نبود که فرد مقابل ثروتمند است یا تهیدست ، پیرمرد و میانسال است یا جوان و خردسال، مرد است یا زن و.. 
ویسلم علی من استقبله من غنی و فقیر و کبیر و صغیر و.(سنن النبی، ح ۵۲)  
پیامبر (ص) چنان دامنه‌ای را در این مواجهه داشت که نه تنها در سلام که در دست دادن نیز چنین بود، مقید بود که در دست دادن نیز چنین کند و بین دست کارکرده و زجردیده فقیر و کارگر و دست ناز پرورده فرق نگذارد:
و یصافح الغنی و الفقیر (همان)
او تنها به این بسنده نداشت با هرکه مصافحه می‌کرد و دست می‌داد، دستش را رها نمی‌کرد تا طرف مقابل دست بر آرد. این رفتارهای  به ظاهر ساده ولی  مخالف پروتکل‌های زمانه برای أن بود که بت‌های ذهنی را بشکند و کرامت انسان را به یاد بیاورد.
او در زمانه‌ای که فرمانروای مدینه و سپس بخش‌هایی مهم از حجاز بود، به شیوه های گوناگون این مسیر را تداوم و تحکیم کرد. نوشته‌اند که مجلس او بالا و پایین نداشت و یاران گرداگرد می‌نشستند و اگر نا آشنایی می‌آمد و وارد مسجد نبوی می‌شد، در غیر حال خطابه و نماز نمی‌توانست حدس بزند که کدامین شخص پیامبر خداست. او در رعایت عدالت و کرامت انسانی به این گونه مراعات اکتفا نداشت: 
کان رسوال‌الله یقسم لحظاته بین اصحابه. فینظر الی ذا و ینظر الی ذا بالسویه (همان، ح۶۰)
پیامبر مواظب بود که نگاه‌هایش را بین یاران خود پخش کند، گاه به این و گاه به آن بنگرد و با مساوات کامل نگاه خود را توزیع کند.
این گونه تقیدات سخت‌گیرانه تنها در محیط بیرونی نبود در روابط فردی و محیط درونی هم چنین بود.رابطه ایشان با انس‌بن‌مالک که خدمت ایشان را داشت، شنیدنی است. او می‌گوید که ۹ سال در خدمت ایشان بودم و هرگز در این ایام به من نگفت که چرا فلان کار را نکردی وهرگز به کارهای من ایراد نگرفت (همان، ح۷۳)
شاید در نظاره اول ، این گزارش اغراق آمیز به نظر آید اما سلوک پیامبر آن بود تا قواره‌ها وکلیشه های بت‌های ذهنی را بشکند و هرگونه رابطه‌ای که مقام انسانیت را خدشه‌دار سازد، درهم بریزد. براین اساس مواظبت‌های ریز و درشتی داشت . از جمله این که سلوک نجیب‌زادگان آن بود که تنها در مسیر نباشند و خدم و حشم همراهی‌شان کند. این مرام نشان شکوه و شوکت ایشان بود و مایه خفت و تحقیر همراهان. پیامبر آن را برنتافت و مقید
 بود که اجازه ندهد که کسی در مسیر با ایشان و در کنار ایشان باشد
و کان لایدع احدا یمشی معه (سنن النبی،ح۶۸)
هم چنین رسم جاهلیت عربی آن بود که تنها بزرگان کنیه داشتند و دیگران یا فقط اسم و لقب داشتند و یا حداقل به کنیه خوانده نمی‌شدند، اما پیامبر اصرار داشت که همگان کنیه داشته باشند و در سیره ایشان می‌گویند:
وکان یدعو اصحابه بکناهم اکراما لهم(همان،ح۷۵)
شیوه پیامبر آن بود که برای رعایت کرامت انسانی اصحاب خویش، آنان را به کنیه بخواند.
این گونه ملاحظات  به ظاهر کوچک اما بزرگ شاکله بت‌های مرتفع و عمیق ذهنی را درهم می‌شکست. ایشان پیش‌درآمد و پیشانی عدالت را مسأله کرامت انسانی را می‌شناخت و به آن اهتمام می‌داشت. این نکات ظریف اما مهم تمام شدنی نیستند تنها به به یک نکته دیگر اشاره می‌کنم.
در کتاب سنن النبی می‌خوانیم که مکرراً نوزادان یا کودکان خردسال را پیش ایشان می‌آوردند تا آنان را به دعا و..متبرک کنند، پیامبر أنان را دربرمی‌گرفت و در دامن خویش می‌نشاند:تکرمة لاهله تا خانواده‌اش را مورد تکریم خویش قرار دهد. اما گاه در این احوال کودکان نمی‌توانستند خود را نگاه‌دارند و ادرار می‌کردند، ناظران برمی‌آشفتند و بانگ برمی‌آوردند ، اما پیامبر أنان را ساکت می‌کرد و می‌فرمود بگذارید کودک کار خود را به پایان ببرد. پس از آن با آرامش کامل دعا و یا نامگذاری خویش را انجام می‌داد . در ادامه روایت می‌خوانیم:
و یبلغ سرور اهله فیه
و شادمانی خانواده کودک به نهایت می‌رسید ، چه این که احساس نمی‌کردند اندک کدورتی از این اتفاق در او پدید آمده باشد.
این رفتارها و صدها رفتار مشابه  سیره مداوم و مستمر او بود که مباد فاصله‌های ذهنی به بت‌های ذهنی بینجامد و اگر تبر ابراهیم بردوش اوست، او چونان جد خویش بایست بت اکبر را واژگون کند. بت‌هایی که انسان‌ها را خوار و خفیف و بی هویت می‌خواستند و می‌ساختند.

و در پایان آن چه در این دو مکتوب گزارش شد تنها اشاراتی به  خوی و خصایل مردمی بود که او در سیره عملی ملتزم به آن بود. واگویه این تعالیم ممکن  است که فاصله‌های موجود با این تعالیم را به یاد أورد  و آزردگی و اعتراض و خشم را بهمراه داشته باشد، اما چه باک که بخشی مهم از ماندگاری  دینداری  به آن بود و هست که همین فاصله‌ها به یادمان بیاید تا شرمگین مسلمانی خویش باشیم.

 

سید عباس صالحی

 2 نظر

او به درد شما نمی خورد!

02 آبان 1400 توسط مدیر النفیسه

او به درد شما نمی خورد!

شما حق دارید چون محیط کارتان خیلی مذهبی است چنین آدمی به درد شما نمی خورد! اما آیا می دانی تمام اوصافی که من گفتم خصوصیات رسول خدا صلى الله علیه و آله بود؟
محمدرضا زائری در کانال تلگرامی شخصی اش نوشت:

می گوید: برای سازمان مان یک نفر برای مدیریت روابط عمومی می خواهیم، کسی سراغ نداری؟

می گویم: جوانی بسیار توانمند و لایق هست که خیلی هم خوش اخلاق و خنده روست و تحمل و صبر زیادی هم دارد و همه به صداقت و درستکاری می شناسندش و او را امین می دانند، اما نمی دانم برای فضای کاری شما مناسب باشد یا نه، چون موهایش بلند است و موهایش را روغن می زند و خیلی به ظاهر و تیپش اهمیت می دهد و کلی هم برای عطر و ادوکلون خرج می کند و به لباس مرتب و تمیزش می رسد!

می گوید: البته می دانی که محیط سازمان ما خیلی مذهبی است و طبیعتا این سر و شکلی که تو تعریف می کنی با آن مجموعه خیلی سازگار نیست ولی حالا شاید بتوانیم قانعش کنیم که موهایش را کوتاه کند! چون بالاخره فضای عمومی بر وبچه های ما بیشتر جوّ رفقای هیئتی و حزب اللهی است و حال و هوایشان این طوری نیست.

ادامه می دهم که راستش دور و برش هم آدم های مختلفی هست و با همه جور آدمی کنار می آید و گرچه موضع اعتقادی قاطع و شفاف و صریحی دارد اما روابطش خیلی وسیع و متنوع است و بعضی رفقایش چندان مثل خودش نیستند.



بعد می گویم: البته مشکل دیگری هم در مورد بستگانش هست که فکر نمی کنم راه حلی داشته باشد! دو تا از عموهایش از سران ضدانقلاب هستند که پرونده سنگین دارند!

می گوید: نه دیگر این را اصلا نمی شود کاری کرد، چون جواب استعلام از همان اول معلوم است!

می گویم بله می فهمم، شما حق دارید چون محیط کارتان خیلی مذهبی است چنین آدمی به درد شما نمی خورد! اما آیا می دانی تمام اوصافی که من گفتم خصوصیات رسول خدا صلى الله علیه و آله بود؟

نگاهم می کند و دیگر چیزی نمی گوید!

هر دو سکوت می کنیم!

 4 نظر

وحدت اسلامی و عمده‌ترین مشکل در رفتار مسالمت‌آمیز

27 مهر 1400 توسط مدیر النفیسه



بی گمان نخستین منادی وحدت و امت واحده شدن مسلمانان قرآن کریم است.
مسلمانان آگاه باید به اهمیت شعار قرآنی یعنی تشکیل “امت واحده” پی ببرند و عظمت آن را درک کنند و تفرقه ها را از میان بردارند و هرگونه حرکتی راکه به دوگانگی و تفرقه مسلمانان می انجامد ،حرکتی خواسته دشمنان و برخلاف دعوت قرآن بپندارند.
چرا که در این دعوت قرآنی، وحدت ؛ به مذهب خاصی محدود نشده و معیار” امت واحد “، اعتقاد به وحدانیت الهی و در ردیف توحید قرار گرفته و پرستش خدا متوقف بر این یگانگی شده است. از اینرو وحدت، موعظه و یک پیشنهاد نیست، وظیفه است. یعنی همانگونه که موظفند براساس توحید، خدا را عبادت کنند، وظیفه دارند در تحصیل وحدت بکوشند.

سوگمندانه باید گفت که عمده ترین مشکل در رفتار مسالمت آمیز، نگاه به مسائل با حکم فقهی است. در حالی که موضوعات کلامی ، اخلاقی و حقوقی ارجح بر موضوع فقهی است. طرد مخالفان عقیدتی از آنجا سرچشمه می گیرد که فرد ؛ اعتقاد خود را صحیح و اعتقاد دیگران را باطل می داند، تا جایی که به خود اجازه می دهد برای نابودی آنان گام بردارد.اما اگر ثابت شود که نگاه قرآن به انسانها بر مبنای عوامل گوناگونی همچون محیط تولد، پدر و مادر، احساسات و ادراکات مختلف، شرایط تاریخی و اجتماعی و جغرافیایی و فرهنگی است و همه این مسائل در عقیده انسانها تاثیر گزار است و به صورت گریز ناپذیر شرایطی را به وجود می آورد که فردی در محیط زندگی خود تابع این مذهب و فردی در محیطی دیگر تابع مذهب دیگر می شود، با چنین تحلیلی ، از درک های متفاوت انسانها در فهم حقایق علمی و معارف دینی و اختلاف شرایط و محیط ها، اختلاف دینی ، طبیعی و به عنوان واقعیتی اجتناب ناپذیر تلقی می گردد.

پرهیز ازطرح مسائل بی ثمر مذهبی و درگیرکردن جامعه به موضوعاتی که نه تنها معنویت و اخلاق اسلامی و هویت دینی جامعه را تقویت نمی کند ، بلکه موجب ایجاد افزایش تنش و اختلاف در میان فرقه های مذهبی می گردد ، یکی دیگر از عوامل وحدت بخش در جامعه اسلامی است.

بسیاری از مسائل سطحی دینی که گاه شکل شعار به خود می گیرد و در تقویت معنویت و تعمیق دین تاثیر ندارد، از سوی کسانی طرح می شودو فضای آرام جامعه رابه موضوعاتی درگیر می نماید که نه در جهت تقویت فرهنگ اهل بیت است ونه در جهت رونق سنت نبوی. بلکه روح کلی و جانمایه دعوت قرآن کریم برای وحدت ، نهی از جنگ و دشمنی و قطعه قطعه کردن اجتماع مسلمانان است. از این رو هر حرکتی که در جهت ضدیت همدلی وهمکاری باشد، برخلاف دستورقرآن است و ازنظر قرآن ، تنها تدبّر و با شیوه نیکو بحث کردن و باحکمت و اندرز نیکو همگان را به راه پروردگار دعوت کردن و پرهیز از مسائل اختلاف برانگیز و کاستن تنش ها ، پسندیده است. وقتی فضای گفتگو و شنود در محیط دوستانه و آرام برقرار شود و افراد در پی تامل درکلام یکدیگر باشند و نه غلبه و تحکم بر دیگری،گفتگوی نیکو با تالیف قلوب همراه می گردد .

احترام به مقدسات صاحبان مذاهب و بزرگان ، علما و اندیشمندان و مواظبت بر رعایت ادب در گفتار از اصول عقلانی است و قرآن کریم این اصل را حتی درباره بت پرستان و کسانی که به جز خدا را می پرستند مطرح می کند و می فرماید: آنهایی که جز خدا را می خواننددشنام مدهید که آنان از روی دشمنی و به نادانی خداوند را دشنام خواهند داد. قرآن مجید در یک منشور محکم اخلاقی بندگان خدا را به نیکو سخن گفتن سفارش می نماید و ناسزا گویی را از وسوسه های شیطان در دل ها برای ایجاد فتنه و عداوت می داند.

عبدالحسین معزی

*  نماینده ولی فقیه در جمعیت هلال احمر

 نظر دهید »

نامه امام رضا(علیه السلام) به حضرت عبدالعظیم حسنی(علیه السلام)

14 مهر 1400 توسط مدیر النفیسه

نامه امام رضا(علیه السلام) به حضرت عبدالعظیم حسنی(علیه السلام)

دوستان ما نباید فرصتهای گرانبهای زندگی و وقت ارزشمند خود را به دشمنی با یکدیگر تلف کنند.

             

 نظر دهید »

اربعین است، کربلا به بلوغ رسیده

05 مهر 1400 توسط مدیر النفیسه

اربعین است، کربلا به بلوغ رسیده


جوشش خون شهید خاشاک ستم را به بازی گرفته و طوفان اعتراضی که با تندر فریاد زینب و خروش پرشور زین‌العابدین (ع) آغاز شده،‌ارکان جنایت و قساوت را به لرزه افکنده است. چهل روز است آسمان در سوگ قربانیان کربلا خون می‌گرید. چهل روز است هستی داغدار حسین است؛ بکی علیه الارض و السماء بکی علیه الجن‌فی‌الظلماء.

چهل روز است هر سبزه می‌روید، هر گل می‌شکفد، ‌هر چشمه می‌جوشد و حتی خورشید در طلوع و غروب سوگوار مظلوم قربانگاه عشق است. چهل روز است که انقلاب از زیر خاکستر قلب‌ها شراره می‌زند.

آنان که رنج بزرگ پیمان‌شکنی بر جانشان پنجه می‌کشد و همه آنان که شاهد مظلومیت کاروان تازیانه و اشک و اندوه بودند، و همه آنان که وقتی به کربلا رسیدند که تنها غبار صحنه جنگ و بوی خون تازه و دود خیمه‌های نیم‌سوخته دیدند اینک برآشفته‌اند، بر خویش شوریده‌اند، شلاق اعتراض بر قلب خویش می‌کوبند و اسب جهاد زین می‌کنند.

چهل روز است که یزید جز رسوایی ندیده و جز پتک استخوان‌کوب فریاد نشنیده. چهل روز است استبداد بر خود می‌پیچد و حق در سیمای کودکانی داغدار و دیدگانی اشکبار و زنانی سوگوار رخ نموده است.

اینک هنگامه بلوغ ایثار است. هنگامه برداشتن بذری است که در تفتیده‌ترین روز در صحرای طف در خاک حاصلخیز قتلگاه‌ افشانده شد.
نهال نورس اصغر به ثمر نشسته است. درخت تناور قامت عباس میوه‌های معطر و ناب صدق و صفا و وفا به رهگذران و رهروان می‌بخشد.
اربعین است. کاروان به مقصد رسیده است. تیر عشق کارگر افتاده و قلب سیاهی چاک خورده است. آفتاب از پس ابر شایعه و تهمت و دروغ و فریب سر برآورده و پشت پلک‌های بسته را می‌کوبد و دروازه دیدگان را به گشودن می‌خواند.

اربعین است. هنگامه کمال خون‌، باروری عشق و ایثار، فصل درویدن، چیدن و دوباره روییدن. هنگامه میثاق است و دوباره پیمان بستن و کدامین دست محبت‌خیز است تا دستی را که چهل روز از گودال به امید فشردن دستی همراه برآمده بفشارد؟ کدامین سر سودای همراهی این سر بریده دارد و کدامین همت ذوالجناح بی‌سوار را زین خواهد کرد و در کربلایی که امروز به وسعت جهان دامن گسترده،‌ حسین را یاوری و همراهی خواهد نمود؟

*

آن روز که خونین‌ترین حماسه تاریخ در سرزمین طوفانی طف رقم زده شد و خلوص و ایثار و عرفان در زیباترین تجلی رخ نمود، ذهن حقیر و باور بسته حق ستیزان این بود که همه چیز تمام شده و حاصل تلاش رسول‌الله، رنج‌های امیرالمؤمنین، حلم حسن و پاکبازی صحابه و انصار پاک پیامبر به زاویه نسیان و فراموشی سپرده خواهد شد.

کوفه و دمشق پایگاه جشن و سرور جلادان و صحنه عربده مستانه خونخواران شد. هزاران نوازنده، پایکوبان و شادی‌کنان در مدخل ورودی شهر دمشق با لباس گرانقیمت و زنان با تمامی زیورآلاتشان به تماشا ایستاده بودند.

همه را اندیشه این است که با فرونشستن غبار میدان کربلا، قیام و جهاد و حماسه مرده است و با بلعیدن گودال‌ خون حسین (ع)،‌همه سرها فرو شکسته است. اما خروش رعدگونه زینب (ع)، تندر خشم سجاد (ع) و ترنم و نجوای حسین بر نیزه،‌همه چیز را منقلب کرد. نطفه قیام و اعتراض بسته شد. شهر یکپارچه ضجه و ناله و اشک شده بود و باران کلام زینب جان‌ها را می‌شست. نقاب‌ها برمی‌افکند و دشمن را در رسواترین و خوارترین شکل ممکن در منظر نگاه مردم می‌نشاند.

از آن روز تا کنون شیعه این وارث بلافصل کربلا، این عاشق همیشه حسین (ع) دمی از تکاپو نیاسود. آخرین فریاد حنجر خونین حسین را لبیک گفت. رنج و شکنجه و تبعید و زندان و شهادت دید. تازیانه و توهین و تمسخر، خفقان و تنگنا و اسارت، گرسنگی و تشنگی و آوارگی در کنار خود احساس کرد و با این همه نستوه و استوار، پرشکوه چون کوه، جاری چون دریا، یکرنگ و رفیع چون آسمان،‌ در مقابل حوادث و مصائب پایمردی کرد. شیعه با سلاح اشک، این بهترین و زیباترین سلاح مظلومیت به رسوایی دشمن پرداخت.

روضه و مرثیه‌خوانی، عزاداری و سوگواری حافظ حریم اسلام بوده است. اینها قلب‌ها را به کربلا گره می‌زند. گریه و اشک، سینه‌ها را مستعد دریافت هر پیام و کلام می‌سازد.

اشک صادقانه‌ترین و صامت‌ترین و در عین حال گویاترین زبان درون انسان است. اشک ترجمان اندوه عقب افتادن چهارده قرنه ما از قافله حسین است و چه چیز جانسوزتر از آن که حسین‌مان بخواند، یار بطلبد و خیامش غارت گردد و ما برای همراهی و یاوری نباشیم؟

دکتر محمدرضا سنگری

 4 نظر
  • 1
  • ...
  • 15
  • 16
  • 17
  • ...
  • 18
  • ...
  • 19
  • 20
  • 21
  • ...
  • 22
  • ...
  • 23
  • 24
  • 25
  • ...
  • 36
شهریور 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 <   >
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        

مدیرالنفیسه

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • اجتماعی
  • احکام
  • امام خمینی
  • امام زمان (عج)
  • ایام مذهبی و ملی و مناسبتی
  • بارداری
  • بدون موضوع
    • نهج البلاغه
  • بهداشتی
  • تاریخی
  • تربیت کودک
  • تربیتی
  • تغذیه
  • حدیث
    • تربیتی
  • حکایت
  • خانه داری
  • خانواده
  • خانواده
  • سیاسی
  • سیره وسخنان بزرگان
  • شبهات
  • شهدا
  • طنز
  • طنز
  • عصر بخیر
  • فن بیان
  • قانون
  • قرآن
  • متن ادبی
  • مقام معظم رهبری
  • نشر کتاب
  • همسرانه
  • یک صفحه کتاب

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

کاربران آنلاین

  • رهگذر
  • نویسنده محمدی

رتبه

  • رتبه کشوری دیروز: 86
  • رتبه مدرسه دیروز: 1
  • رتبه کشوری 5 روز گذشته: 183
  • رتبه مدرسه 5 روز گذشته: 1
  • رتبه 90 روز گذشته: 22
  • رتبه مدرسه 90 روز گذشته: 1
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس