مدیرالنفیسه

  • خانه 
  • In the name of Allah the merciful and the compassionate 
  • تماس  
  • ورود 

چهار عامل مهم برای قتل امام چهارم از سوی دستگاه حاکم اموی

30 مرداد 1400 توسط مدیر النفیسه

                                            

 

از آنجا که شهادت امام سجاد روز دوازدهم محرم ثبت شده، بسیاری به اشتباه تصور می کنند شهادت ایشان در وقایع نزدیک به عاشورا اتفاق افتاده است.

یزید پس از واقعه کربلا درصدد نابودی و شهادت ائمه معصوم (ع) از جمله امام سجاد (ع) بود اما سالها بعد از عاشورا توانست ایشان را به شهادت برساند. 

 پس از واقعه کربلا، امام سجاد (ع) و دیگر ائمه (ع) حاضر در واقعه عاشورا، از جمله کسانی بودند که یزید و حکومت بنی امیه درصدد نابودی آنان بودند، به همین سبب پس از واقعه کربلا یزید بر این بود که با دیدارهای مکرر در دربار خود با اسراء کربلا و امام سجاد (ع) بهانه‌ای را برای قتل حضرت (ع) پیدا کند.

در بسیاری از کتاب‌ها آمده است: یک روز امام را به کاخ خود فرا خواند و از او سوالی پرسید. امام(ع) در حالی که تسبیح کوچکی را در دستش می‌گرداند، به او پاسخ داد.

یزید گفت: «چگونه جرأت می‌کنی موقع حرف‌زدن با من تسبیح بگردانی؟»

امام فرمودند: «پدرم از قول جدم فرمود: هر کس بعد از نماز صبح، بی‌اینکه با کسی سخن بگوید، تسبیح در دست بگیرد و بگوید: «اللهم انی اصبحت و اسبحّک و امجدک و احمدک و اُهللک بعدد ما ادیر به سبحتی»

سپس تسبیح در دست، هر چه می‌خواهد بگوید، تا وقتی به بستر می‌رود، برایش ثواب ذکر گفتن منظور می‌شود. پس هر گاه به بستر رفت، باز همین دعا را بخواند و تسبیح را زیر بالش خود بگذارد، تا موقع برخاستن از خواب نیز برای او ثواب ذکر خدا منظور می‌شود. من هم به جدّم اقتدا می‌کنم»

یزید گفت: «با هیچ کدام از شماها سخنی نگفتم، مگر اینکه جواب درستی به من می‌دهید.» پس به او هدایایی داد و دستور داد امام را آزاد کنند.»

در روایت دیگری نیز چنین آمده: بعد از خطبه‌ی حضرت زینب (س) که سبب رسوایی یزید شد، او از شامیان نظر خواست که «با این اسیران چه کنم؟» شامیان در پاسخ گفتند: «آن‌ها را از دم شمشیر بگذران.»
یکی از انصار به نام «لقمان بن بشیر» گفت: «ببین اگر رسول خدا (ص) بود با آنان چه می‌کرد؛ تو نیز همان طور رفتار کن.»

امام باقر (ع) نیز که در مجلس حضور داشت، سخنان قاطعی گفت که یزید را از قتل اسراء منصرف کرد. یزید سر بر زیر انداخت و سپس دستور داد آنان را از مجلس بیرون ببرند.

در روایتی نیز امام سجاد (ع) به «منهال» فرمودند: «هیچ بار نشد که یزید ما را احضار کند و ما گمان نکنیم که می‌خواهد ما را بکشد.» به هر حال با توجه به شواهد متعدد تاریخی، یزید بارها تصمیم قطعی به قتل امام سجاد و همراهان ایشان داشته، ولی خداوند هر بار آن‌ها را نجات داده است.
دستگاه اموی با گذشت زمان به شیوه‌های مبارزاتی امام سجاد (ع) پی برد و دریافت که ادامه حیات امام با شرایط و اوضاع زمامداری آن‌ها نمی‌سازد؛ لذا تصمیم به قتل حضرت (ع) گرفتند.

 

چهار عامل مهم برای قتل امام چهارم از سوی دستگاه حاکم

به طور کلی می‌توان چهار عامل مهم را انگیزه دستگاه حاکم از قتل امام برشمرد:

* وسعت نفوذ امام. در طول ۳۵ سال بعد از واقعه کربلا، امام از طریق دعاها و نشر معارف اسلامی به تدریج توانست یارانش را منسجم کنند و آگاهی‌های لازم را به آن‌ها بدهد که این خطر بزرگی برای دشمن به حساب می‌آمد.

* بغض و حسادت. عبدالملک، هشام و ولید و حتی جمعی از بزرگان بنی امیه به امام سجاد علیه السلام حسادت می‌ورزیدند؛ چرا که مردم از روی فهم و درایت به امام عرض ارادت می‌کردند.

* افشاگری. امام سجاد علیه السلام در فرصت‌های بسیار و از داستان شهادت پدر و اسارت و مظلومیت خود و خاندانش سخن‌ها می‌گفت که این خود نوعی افشاگری رسمی علیه ظلم بنی امیه بود.

* ترس از قیام. دستگاه خلافت تصوّر می‌کرد که اگر امام عَلَمی بلند کند بخاطر محبوبیت و نفوذ معنوی آن حضرت حتی کسانی که دوست اهل بیت هم نیستند زیر آن پرچم جمع می‌شوند و قیامی بزرگ علیه حکومت آنان به وجود خواهد آمد.

 

نحوه شهادت امام سجاد (ع)

حضرت سید الساجدین (ع) پس از گذراندن عمری پربرکت که در یکی از حساس‌ترین دوره‌های تاریخ اسلام واقع شد از ویژگی‌های مهمی در بین مردم برخوردار شده بود؛ چراکه فضایل و مکارم اخلاقی آن حضرت (ع) در هر مجلس و محفلی بیان می‌شد و در یک کلام امام (ع) در دل‌ها و عواطف مردم جا گرفته بود.

این وضع بر امویان دشوار بود و آن‌ها را می‌رنجاند و از همه کس بیشتر ولیدبن عبدالملک کینه امام را در دل داشت. او بارها می‌گفت: «من تا وقتی که علی بن الحسین در دنیا باشد راحت نیستم». این بود که وقتی زمام سلطنت را به دست گرفت تصمیم گرفت امام را مسموم کند؛ لذا زهر کشنده‌ای برای کارگزارش در مدینه فرستاد و به او دستور داد تا این زهر را به امام بخوراند و آن نانجیب نیز دستور ولید را عملی کرد. زهر در بدن نازنین امام کارگر شد و بدین وسیله حضرت در سن ۵۷ سالگی در مدینه طیبه به شهادت رسید.

البته زمان شهادت حضرت زین العابدین (ع) نیز مانند تولد مبارکشان دقیق مشخص نیست و بر سر تاریخ آن اختلاف است، دامنه این اختلاف از سال ۹۲ هجری قمری تا سال ۱۰۰ هجری است، اما آنچه از همه مشهورتر است، یکی سال ۹۴ هجری قمری است که آن را به مناسبت ارتحال فق‌های بیشماری از اهل مدینه، «سنه الفقهاء» نامیده اند و دیگری سال ۹۵ هجری قمری.

«حسین» فرزند امام علی بن الحسین (ع) وفات پدر خود را در سال ۹۴ هجری قمری اعلام کرده و بر این اساس بزرگانی نظیر شیخ مفید و شیخ طوسی و محقق اربلی و ابن اثیر نیز همین نظر دارند.

اما بر اساس روایتی که ابوبصیر از امام جعفر صادق (ع) نقل کرده است، امام فرموده است: حضرت علی بن الحسین (ع) در حالی‌که ۵۷ ساله بودند از دنیا رفت و این واقعه در سال ۹۵ هجری قمری اتفاق افتاد.

پیکر پاک امام سجاد (ع) را در شهر مدینه تشییع کردند. در آن شهر از پیکر امام تشییع بی نظیری صورت گرفت؛ زیرا توده‌های مردم از مناطق مختلف بر جنازه حضرت حاضر شدند و همگی پریشان و گریان و دل شکسته جنازه مطهر حضرت (ع) را بر دوش می‌بردند. مردم در هاله‌ای از اشک با امام وداع می‌کردند. بدن مطهر حضرت سجاد (ع) را به قبرستان بقیع بردند و در قبری که در کنار قبر عمویش امام حسن مجتبی علیه السلام آماده ساخته بودند به خاک سپردند.

 4 نظر

از آزادگی تا بردگی

25 مرداد 1400 توسط مدیر النفیسه

 

                           بسم الله الرحمن الرحیم

 

حادثه عاشورا از چند منظر قابل توجه و بررسی است. یکی از منظر‌هایی که می‌توان این حادثه را مورد توجه قرار داد بروز و ظهور دو طیف از انسان‌ها در این حادثه است:
 

انسان‌های حرّ و آزاده
انسان‌های واداده و برده.

 

وقتی قیام امام حسین علیه السلام را بررسی می‌کنیم، میبینیم که از آغازین روز حرکت آن حضرت از مدینه تا آخرین لحظات حیات شریف آن حضرت از این دو مفهوم، سخن به میان آمده است.
مخفی نماند که بردگی انسان به گونه‌های مختلفی قابل مشاهده است.
گروهی از ترسِ از دست دادنِ کمترین امکانات رفاهی و مادی و عافیت طلبی، تن به ذلت داده و زیر بار سلطه و ستم مستبدان عالم، سر خم میکنند. سرسپردگی بنی اسرائیل، در مقابل فرعون و فرعونیان، نمونه بارزی از اینگونه بردگی است؛ کسانی که به تعبیر امیرالمومنین علیه السلام از ترس خوارى به استقبال ذلت و خواری می‌روند.
برخی دیگر بنده هوا و خواهش‌های خویش هستند و عقل و ارزش‌های انسانی خود را در چنبره هوا‌های نفسانی خویش اسیر کرده اند. قرآن کریم در مورد این افراد چنین می‌فرماید: «پس آیا دیدى کسى را که هوس خویش را معبود خود قرار داده و خدا او را دانسته گمراه گردانیده و بر گوش او و دلش مُهر زده و بر دیده‏اش پرده نهاده است؟ آیا پس از خدا چه کسى او را هدایت خواهد کرد؟ آیا پند نمى‏گیرید؟»

براستى چه بت خطرناکى است هوى پرستى که تمام درهاى رحمت و طرق نجات را به روى انسان مى‏بندد و چه گویا و پرمعنى است حدیثى که از پیغمبر گرامى اسلام صلّى اللّه علیه و اله نقل شده: «هرگز در زیر آسمان، معبودى منفورتر از هواى نفس، در نزد خدا، پرستش نشده است»! چرا که بتهاى معمولى موجوداتى بى‏خاصیتند، ولى بت هوى و هوس اغوا کننده، و سوق دهنده به سوى انواع گناه و انحراف است. هواپرستى، مهم‌ترین وسیله هدایت را که درک صحیح حقایق است از انسان مى گیرد و پرده بر چشم و عقل آدمى مى افکند.

آری برخی افراد به هوای بدست آوردن مال و منال و یا رسیدن به پست و مقام و یا بهرهمندی از شهوات و لذایذ مادی، اسیر و برده نفس خود می‌شوند.

اما اگر بخواهیم همه این عوامل را در یک عنوان خلاصه کنیم باید بگوییم دلبستگی و وابستگی به دنیا و زندگی مادی، مهمترین عامل وادادگی و اسارت انسان است. همین نکته را به خوبی می‌توان از فرمایش امام حسینعلیه السلام استفاده نمود.

در تاریخ طبری آمده که امام حسین از جاى خود کوچ کرد و در روز دوم محرم سال ۶۱ هجرى وارد کربلا شد. در این هنگام رو به اصحاب خود نمود و فرمود:

«مردم بنده دنیایند و دین بر سر زبانهاى آن‌ها آویزان است که آن را مى‏چرخانند بر محور زندگى خود، وقتى بوسیله بلا آزمایش شدند دین‏داران کم خواهند بود.»

بزرگ پرچمدار عاشورا در حساس‏ترین لحظات از دشمن تجاوزکار مى‏خواست که اگر به دین، آیین پایبند نیست، آزادمنش باشد. روایت گران حادثه عاشورا این چنین نقل می‌کنند که:

واى بر شما اى پیروان آل ابو سفیان، اگر شما دین ندارید و از حساب روز قیامت نمى‏ترسید، پس دست کم در دنیاى خود آزاد مرد باشید.»
به همین جهت می‌توان گفت که یکی از بلندترین دعوت‌های امام حسین علیه السلام دعوت به آزادی روح انسان و آزادگی است. همانگونه که یکی از اهداف مهم بعثت انبیاء الهی و پیامبر اسلام علیهم السلام نیز، دعوت به آزاد شدن از قیود و وابستگی هاست.

«.. [همان پیامبرى که‏]آنان را به کار پسندیده فرمان مى‏دهد، و از کار ناپسند باز مى‏دارد، و براى آنان چیزهاى پاکیزه را حلال و چیزهاى ناپاک را بر ایشان حرام مى‏گرداند، و از [دوش‏]آنان قید و بندهایى را که بر ایشان بوده است برمى‏دارد…»

شاید به همین جهت است که قیام امام حسین علیه السلام برای همه آزادگان و آزاد اندیشان جهان الهام بخش است تا آنجا که گاندی رهبرآزدایخواهان هندوستان می‌گوید: مبارزه خود علیه استعمار انگلیس را از حسین علیه السلام آموختم که چگونه در برابر استبداد مقاومت کرد. همچنین نلسون ماندلا در این زمینه می‌گوید: امام حسین علیه السلام برای او که در برابر نژادپرستی سفیدپوستان آفریقای جنوبی مقاومت می‌کرد الهام‌بخش بود.

حجت الاسلام رسولی محلاتی

 2 نظر

اصلا رقیه نه ، مثلا دختر خودت؛

22 مرداد 1400 توسط مدیر النفیسه

اصلا رقیه نه ، مثلا دختر خودت؛
یک شب میان کوچه بماند ،چه میشود؟

اصلا بدون کفش ،توی بیابان ،پیاده نه !!!
در راه خانه تشنه بماند ،چه میشود ؟

دزدی از او به سیلی و شلاق و فحش ،نه !
تنها به زور گوشواره بگیرد ،چه میشود؟

گیریم خیمه نه ،خانه و یا سرپناه ،نه !
یک شعله پیرهنش را بگیرد،چه میشود ؟

در بین شهر ،توی شلوغی ،همیشه ،نه !
یک شب که نیستی ،بهانه بگیرد ،چه میشود؟

اصلا پدر ،عمو و برادر ،نه ، جوجه ای ،
تشنه مقابل چشمش بمیرد ،چه میشود ؟

دست گناهکار مرا روز رستخیز ،
یک دختر سه ساله بگیرد ،چه میشود ؟

 نظر دهید »

نقش حمام در تاریخ؛ از تالار پذیرایی تا مقر جلسات حزب

24 تیر 1400 توسط مدیر النفیسه

               

 

تصمیمات و ترورهایی که در گرمابه‌ها انجام گرفت


در طول تاریخ، بسیاری از تصمیم‌گیری‌های سیاسی و ترورها در گرمابه‌ها انجام می‌گرفت و در این مکان عمومی جلسات شاهنامه‌خوانی و مجالس خانوادگی برگزار می‌شد
مورخان می‌گویند که نخستین حمام‌های عمومی دنیا، در خاورمیانه ساخته شد؛ یعنی اولین اقوامی که به فکر ایجاد حمام‌های عمومی افتادند، در این منطقه زندگی می‌کردند. در واقع، فرهنگ ساخت حمام عمومی از خاورمیانه به اروپا رفت و بعدها در روم رایج شد.برخی باستان شناسان، بر اساس بقایای آثار تاریخی موجود در تخت جمشید و دیگر نواحی ایران، اعتقاد دارند که در سرزمین ما، از سه هزار سال قبل، گرمابه‌های عمومی فعال بوده و به مردم خدمات ارائه می‌داده است؛ بنابراین، اگر منصف باشیم، باید بگوییم که صنف شریف حمامی که این روزها با گسترش حمام‌های خانگی، به شدت رو به افول است، از قدیمی‌ترین اصناف خدماتی فعال در ایران محسوب می‌شود. تعداد حمام‌های عمومی در ایران، به ویژه پس از ورود اسلام و تأکید این دین الهی بر پاکیزگی، به شدت افزایش یافت؛ طبق گزارش تاورنیه، گوهرشناس فرانسوی که در دوره صفویه به ایران آمد،فقط در اصفهانِ 400 سال قبل، 157 حمام عمومی فعال وجود داشت و این، برای شهری با جمعیتی حدود 500 هزار نفر، یک آمار فوق‌العاده است و نشان می‌دهد که ایرانی‌ها چقدر به نظافت و پاکیزگی اهمیت می‌دادند. با این حال، حمام رفتن ایرانی‌ها فقط برای نظافت و پاکیزگی شخصی نبود؛ به تدریج و در طول تاریخ، نه فقط در ایران، بلکه در همه جای دنیا، حمام‌های عمومی کاربردهای چندمنظوره پیدا کرد. کاربردهایی که اصولاً با ذات کاربری حمام، یعنی شست‌وشو، ارتباطی نداشتند. 

انحصار حمام‌سازی

شاید جالب باشد که بدانید درآمد هنگفت ناشی از گرمابه‌داری در قرون اولیه اسلامی، چنان که«بلاذری» در«فتوح‌البلدان» آورده‌ است، باعث می‌شد که امتیاز ساخت آن هم در اختیار هر کسی قرار نگیرد و حاکمان، معمولاً آن را به افراد معتمد خود می‌سپردند؛ البته این مشی و روش، با مسائل امنیتی آن دوران هم ارتباط داشت؛ همه قصرهای حکومتی حمام نداشتند و به علاوه، گاهی حاکم هوس می‌کرد که در حمام شهر، جایی که به مراتب گرم تر از حمام قصر بود، استحمام کند. با این حال، این رسم، یعنی سخت گیری در واگذاری امتیاز ساخت حمام عمومی، به تدریج از رونق افتاد و در دوره‌های بعد، هزاران حمام در سراسر ایران ساخته شد که بخش مهمی از آن ها، موقوفه بودند. معمولاً در هر محله چند حمام وجود داشت که از نظر ساخت، موقعیت و خدمات با یکدیگر فرق داشتند و هزینه استفاده از آن ها، بر همین اساس تغییر می‌کرد؛ به همین دلیل، ما در ادوار مختلف تاریخی، حمام‌های اعیانی و عامیانه داریم.

جایگاه میتینگ‌های سیاسی

گفتیم که استفاده از حمام در تاریخ ایران و البته بیشتر نقاط جهان، فراتر از شست‌وشو و پاکیزگی بود. تاسیتوس، مورخ و سناتور رومی در کتاب تاریخ خود از جلسات محرمانه‌ای سخن به میان می‌آورد که با دیگر سیاستمداران رومی، در حدود سال 100 میلادی، در حمام‌های مجلل رُم برگزار می‌کرده‌ است. در ایران نیز، معمولاً فضای نخست حمام عمومی، یعنی رختکن، چنان ساخته می‌شد که در چهار ایوان روبه‌روی یکدیگر، امکان نشستن و گپ زدن فراهم بود. نمونه‌ای از این سبک معماری را می‌شود درحمام مهدیقلی‌بیگ مشهد که قدمت اش به دوره صفویه می‌رسد، دید.سیاستمداران ایرانی، حمام را مکان خوبی برای مذاکره و نقشه‌کشیدن می‌دانستند.با این حال،کاربری حمام برای سیاستمداران،وسیع‌تر از گپ و گفت بود و گاهی می‌شد با استفاده از فضای پر از بخار و تاریک آن ها،به زندگی رقیبان سیاسی یا افرادی که مانعی بر سر راه محسوب می‌شدند، خاتمه داد؛ فضل بن سهل، وزیر مأمون عباسی در حمام عمومی سرخس کشته شد و چنان‌ که معروف است و می‌دانید، امیرکبیر هم در حمام فین کاشان به شهادت رسید. البته این‌ها تنها نمونه‌های قابل ارائه نیستند؛ مرداویج بن زیار (در سال 323ق)، خلفای عباسی «معتز» (255ق)، «مستنجد» (566) و «الظاهر»، داوود بن محمود بن ملک شاه سلجوقی و حتی بغداد خاتون همسر ابوسعید، ایلخان مغول، در حمام ترور شدند و به قتل رسیدند. البته به افرادی مانند سلطان محمود غزنوی هم در حمام سوءقصد شد ولی خب، از این مهلکه جان به در بردند!  در دوره مشروطه و پس از شکل‌گیری احزاب در ایران، اعضای اصلی هر حزب، از حمام‌ها به عنوان مقر گفت‌وگوها و چانه‌زنی‌های حزبی استفاده می‌کردند؛ البته به صورت محرمانه و گاهی با قرق کردن حمام! نقل است که اعضای انجمن باغ میکده که برخی از آن ها روابط و سوابق مشکوکی داشتند هم، گاه در حمام به بحث و مناظره می‌پرداختند. 

مرکز تفریحات سالم

اما برای مردم عادی،کاربری حمام،صرف نظر از شست‌وشو و پاکیزگی،بیشتر معطوف به سرگرمی و وقت گذرانی بود.تا همین 70،80 سال قبل، مراسمی مانند «حنابندان» که پیش از عروسی برگزار می‌شد، خیلی‌ها را به حمام می‌کشاند و منبع درآمد حمامی و دلّاک بود؛ در واقع از حمام به عنوان تالار پذیرایی استفاده می‌کردند. برخلاف امروزه که معمولاً استحمام ما کمتر از یک ساعت طول می‌کشد و برخی سر و ته آن را در یک ربع جمع می‌کنند و اسمش را دوش گرفتن می‌گذارند، رفتن به حمام عمومی، دست کم سه چهار ساعتی وقت می‌گرفت و افراد، بیشتر وقت خود را به صحبت کردن و خوردن میوه و تنقلات می‌گذراندند تا به اصطلاح، چرک تن شان خیس بخورد و آماده استحمام شوند! افزون بر این‌ها، بساط نقالی و شاهنامه‌خوانی هم در رختکن حمام پهن بود و مردم، اوقاتی را قبل یا بعد از استحمام به صرف چای یا میوه و گوش دادن به اشعار فردوسی می‌گذراندند.

 نظر دهید »

جریان «اباحه‌گری» و «غلوگرایی» در عصر امام نهم

20 تیر 1400 توسط مدیر النفیسه


                          

در دوره امامت امام جواد(ع) بر خلاف دوره امام باقر(ع) و امام صادق (ع)  جریان «اباحه گری» و «غلوگرایی» بیشتر در قالب فرقه های انحرافی رشد کرده بودند.
جریان «اباحه گری» جریانی است در تاریخ اسلام که انجام بسیاری از امور نادرست را برای مسلمانِ شیعه جایز و مباح می داند. این جریان در دل جریانی به نام «غلوگرایی»، گروه‌ها و افراد افراطی در مذهب شیعه هستند. غلو، بیشتر درباره کسانی به کار می رود که پیامبران، امامان و رهبران خویش را از حدود بندگان و آفریدگان خداوند فراتر برده و آنان را دارای صفات الهی دانسته اند.

 

«غلوّ» در لغت به معنای زیاده و گزافه گفتن و در معتقدات دینی و مذهبی بدین معنا است که انسان چیزی را که بدان اعتقاد دارد، از حدّ خود بسیار فراتر ببرد. در ملل و نحل، غلوّ به ائمه اهل بیت اختصاص یافته و در معنای به حد نبوت یا خدایی رساندن آنان به کار رفته است. از این روی، هر گاه واژۀ «غلات» در ملل و نحل بدون قرینه به کار برود، منظور از آن افراد یا فرقه‌هایی هستند که به خدایی امامان شیعه یا حلول روح خدایی در آنان اعتقاد داشته‌اند.

شیخ مفید می‌نویسد: «غلات از متظاهرین به اسلامند که به علی و امامان دیگر از نسل آن حضرت، نسبت خدایی و پیامبری می‌دهند.»
در دوره امام جواد(ع) بر خلاف دوره امام باقر(ع)  و امام صادق (ع) که جریان فکری غلو بیشتر در قالب فرقه های غالیانه رشد کرده بودند. در این عصر با افرادی غالی رو به روییم که بیشتر آنان تحت تأثیر غالیان سرشناسی چون ابوالخطاب بوده اند.

بنابراین لازم است به اجمال، به این شخصت «غالی» و جریانی را که ایجاد کردند بشناسیم. در  دوران امام جواد (ع)  ۷ نفر از عالمان برجسته  شیعه وجود داشته اند که این افراد از جمله «غالیان» بوده اند.

 

جریان غلوگرایی و اباحه‌گرایی «ابوالخطاب»

۱- محمد بن مقلاص بن ابی زینب اسدی
«محمد بن مقلاص بن ابی زینب اسدی کوفی»، سرشناس ترین و مهم ترین غالی دوره ائمه است. وی در ابتدا از اصحاب امام صادق(ع) بود و خود را به آن حضرت و یاران ایشان پیوند داده بود. این شخصیت غالی در مراحل ابتدایی، مدعی علم غیب برای خودش بود.

او سپس نبوت و بعد خدا بودن ائمه را مطرح کرد. این شخص غالی پس از طرح الوهیت امام صادق و عقاید غالیانه دیگر که منجر به طرد وی از سوی آن حضرت شد عقیده امامت و سپس الوهیت خویش را مطرح کرد. او یکی از چهره های بانفوذی بود که جریان « اباحی‌گری» را ترویج می کرد. ابوالخطاب در سال ١٣٨ هجری با ٧٠ نفر از یارانش، به دست نیروهای حکومتی، دستگیر و در کوفه به دار آویخته شد.
جریان فکری ابوالخطاب در قالب فرقه های غالی، اثرگذاری همانند خطابیه، معمریه، عمیریه، مفضلیه، و اصحاب سری تداوم یافت .

در دوره امام رضا(ع)، امام جواد(ع) و امام هادی(ع) نیز افراد متعددی سراغ داریم که در همین خط فکری جای دارند. غالیان این دوره که منابع متقدم، به صورت اجمالی آنان را معرفی کرده اند. در ادامه به معرفی غالیان این دوره می پردازیم.

۲- هاشم بن ابی هاشم
وی، بر اساس یک نقل، از پیروان و داعیان محمد بن بشیر (مقتول در دوره هارون و پس از شهادت امام موسی کاظم )، از غالیان زمان امام هفتم و امام هشتم بوده است . کشی (م ٣٥٠ه. ق ) می گوید وی بعضی از مخاریق (شعبده و کارهای خارق العاده) را از محمد بن بشیر آموخته بود و به عنوان داعی او عمل می‌کرد. احتمالا وی همانند محمد بن بشیر، الوهیت ائمه را تبلیغ می‌کرده و یا همانند او، عقاید واقفیه را در سر داشته است. بر اساس نقلی دیگر، وی در خط فکری ابوالخطاب و از داعیان او بوده است . امام جواد در روایتی به بهره گیری هاشم بن ابی هاشم ، ابوالعمرو و جعفر بن واقد از اهل بیت به منظور فریب مردم با نام اهل بیت اشاره دارد و آنان را در زمره کسانی خوانده است که مردم را به سوی ابوالخطاب و عقاید وی دعوت می کرده اند.

احتمالا این افراد مدعی وکالت از سوی امامان بوده اند و از این طریق تلاش می‌کرده اند به منافع مادی نیز دست یابند. کسانی که در خط فکری ابوالخطاب بودند، به الوهیت یا نبوت وی اعتقاد داشتند و وی را شخصیتی با مقامی بسیار عالی می‌دیدند که در برخی از موارد، حتی از پیامبر نیز برتر بوده است. شاید به همین جهت است که آیت الله خویی، هاشم بن ابی هاشم را از اصحاب و داعیان ابوالخطاب شمرده است.

۳- جعفر بن واقد
«جعفربن واقد» همانند هاشم بن ابی هاشم، به عنوان یکی از سران غالی زمان امام جواد، در خط ابوالخطاب و از دعوت کنندگان او بوده است. در روایتی به غلو وی در زمان امام صادق اشاره شده است. در این روایت آمده است که در نزد امام صادق، از جعفر بن واقد و عده ای از اصحاب ابوالخطاب سخن به میان آمد؛ یکی از حاضرین گفت: او برای گمراه کردن من، با من رفت و آمد داشت و می‌گفت: آیه « وَ هُوَ الَّذِی فِی السَّمَاءِ إِلَٰهٌ وَ فِی الْأَرْضِ إِلَٰهٌ ۚ وَ هُوَ الْحَکِیمُ الْعَلِیمُ» درباره امام نازل شده است.

در ادامه این روایت، امام صادق با اشاره به غلو یهود و نصاری درباره عُزیر و مسیح، غالیانی چون جعفر بن واقد و یاران ابوالخطاب را بدتر از یهود و نصاری و مجوس و مشرکین می‌شمرد و بر عبودیت خویش در برابر خداوند متعال تأکید می‌کند. از زمان امام صادق تا زمان امام جواد حدود ٦٠ سال فاصله است، اما با توجه به سخن امام جواد درباره وی که به آن اشاره شد قطعا وی در زمان امام جواد در قید حیات بوده است. احتمال زنده بودن وی از زمان امام صادق تا دوره امام جواد نیز وجود دارد. به هر حال روایتی که وی را از غالیان زمان امام صادق معرفی کرده، در صورت صحت، نشان دهنده اعتقاد جعفر بن واقد به الوهیت امام صادق است؛ البته در اینکه این شخصیت غالی، در خط فکری ابوالخطاب بوده و عقاید غالیانه او را تبلیغ می کرده است، شکی نیست.

۴- ابوالعمرو
«ابوالعمرو» نیز به همراه هاشم بن ابی هاشم و جعفر بن واقد از غالیان زمان امام جواد و در زمره خطّابیان بود که با سوء استفاده از جایگاه اهل بیت، مردم را فریب می‌داد و آنان را به سوی آموزه های ابوالخطاب دعوت می کرد. از این شخصیت غالی، اطلاع زیادی در منابع ذکر نشده است.

۵- احمد بن محمد سیاری
«احمد بن محمد سیاری اصفهانی بصری» نیز از غالیان دوره امام جواد است. شیخ طوسی او را از اصحاب امام هادی و امام عسکری، و نجاشی او را نویسنده ای از طاهریان (٢٠٥-٢٥٩ه. ق ) در زمان امام حسن عسکری شمرده است. کشی نیز او را از بزرگان طاهری در همین زمان دانسته است.

به نظر می‌رسد آغاز غلو او، از دوره امام جواد بوده است. احتمالا او در این زمان، به دروغ، مدعی وکالت از سوی امام جواد شد و اموال و وجوه شرعی را نیز با همین عنوان از شیعیان دریافت می‌کرد. برخی معتقدند وی قائل به تناسخ بوده است.

وی که در سلسله سند برخی از روایات هم قرار دارد احتمالا به جهت باورهای غالیانه اش مدعی تحریف قرآن بوده است و در این باره کتاب «التنزیل و التحریف» را که به آن «کتاب القراءات» نیز گفته اند نوشته است. این کتاب از مصادر اصلی روایاتی است که در تحریف قرآن به آن استدلال شده است. بسیاری از علما به دلیل ضعف سیاری، به روایاتش اعتماد نکرده اند. کتاب القراءات را اتان کلبرگ و محمدعلی امیر معزی تصحیح کرده و در سال ٢٠٠٩م به چاپ رسانده اند. در مقدمه این کتاب که به زبان فارسی ترجمه شده، آمده است: «سیاری در این کتاب، قطعات بسیاری را از قرآن نقل می کند و ادعا می‌کند که متن آن تغییر کرده است». سیاری به جز کتاب القراءات کتاب های دیگری نیز داشته است که از آن میان می‌توان به کتاب ثواب القرآن، کتاب الطب ، کتاب النوادر و کتاب الغارات اشاره کرد.

روایاتی که از سیاری نقل شده و یا وی در سلسله سند آن قرار دارد، به سه بخش، قابل تقسیم است. احتمالا سیاری دسته ای از این روایات را به جهت باورهای غالیانه اش ذکر کرده است ؛ مثل روایات تحریف قرآن.

دسته دوم، روایات خالی از دیدگاه های غالیانه است که بزرگان شیعه هم آن روایات را پذیرفته اند و نقل کرده اند؛ مثل روایت صلوات شعبانیه از امام سجاد که سیاری در سلسله سند آن قرار دارد.
بخش سوم روایاتی است که کمتر اظهار نظری درباره آن شده است. چون دیدگاه های غالیانه ای در برخی از این روایات وجود دارد، با توجه به تصریح منابع رجالی به ضعف سیاری، اگر دیگران هم این روایات را نقل نکرده باشند، احتمالا این روایات نادرست باشند؛ همانند روایاتی که از سیاری درباره فضائل امامان و فضائل شیعیان نقل شده است. این موضوع، در جای خود، نیاز به بررسی های فراوان و دقیق دارد.

۶- حسن بن علی بن ابی عثمان
ابومحمد حسن بن علی بن ابی عثمان، مشهور به «السجاده»، از دیگر غالیان این دوره است. برخی منابع وی را اهل کوفه دانسته اند. کسی به عقاید غالیانه وی درباره ابوالخطاب اشاره دارد که نشان دهنده اثرپذیری وی از ابوالخطاب است. کشی به نقل از نصر بن صباح می نویسد: حسن بن علی بن ابی عثمان السجاده، روزی از من درباره محمد بن ابی زینب (ابوالخطاب ) و محمد بن عبدالله بن عبدالمطلب سؤال کرد، که کدام یک برترند. من از وی خواستم خودش جواب دهد. او گفت: محمد بن ابی زینب اسدی برتر است! چرا که قرآن کریم در آیاتی چون «وَ لَوْلَا أَنْ ثَبَّتْنَاکَ لَقَدْ کِدْتَ تَرْکَنُ إِلَیْهِمْ شَیْئًا قَلِیلًا» و «لَقَدْ أُوحِیَ إِلَیْکَ وَ إِلَی الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکَ لَئِنْ أَشْرَکْتَ لَیَحْبَطَنَّ عَمَلُکَ وَ لَتَکُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِینَ» محمد بن عبدالله را عتاب کرده، اما ابوالخطاب این چنین سرزنش نشده است.

کشی پس از نقل این روایت ، با لعن سجاده، وی را از فرقه عُلیائیه می‌خواند و می گوید آنان بهره ای از اسلام ندارند. اعتقاد به برتری ابوالخطاب بر پیامبر اکرم، آن هم با استدلالی این گونه، بیان گر میزان جهالت و انحراف و یا ساده دلی وی است. بیشتر رجالیون شیعه وی را غالی دانسته اند. شیخ طوسی (م ٤٦٠ه. ق ) در جایی او را از اصحاب امام جواد و در جای دیگر او را از اصحاب امام هادی دانسته و در هر دو جا، وی را غالی معرفی کرده است. نجاشی (م ٤٥٠ه. ق ) با ذکر لقب کوفی برای وی، گفته است که امامیه او را تضعیف کرده اند. آیت الله خویی (م ١٤١٣ه. ق ) با اشاره به توثیق وی از سوی علی بن ابراهیم به دلیل اینکه وی را در اسناد تفسیرش ذکر کرده است به دلیل تضعیفی که نجاشی و ابن غضائری درباره وی نقل کرده اند، اعتماد به روایات او را درست نمی‌داند.

۷- محمد بن عبدالله بن مهران
ابوجعفر محمد بن عبدالله بن مهران معروف به ابوجعفر کرخی از اصحاب امام جواد و امام هادی است. بسیاری از منابع، وی را غالی دانسته اند.  گفته شده او عجم  (به قرینه نام پدرش ) و فردی غالی، دروغ گو و فاسد المذهب و فاسد الحدیث بوده است.

نجاشی کتاب های او را این گونه نام می‌برد: الممدوحین و المذمومین، مقتل ابی الخطاب، مناقب ابی الخطاب، الملاحم، التبصره، القباب و کتاب النوادر. نجاشی تنها مطالب کتاب النوادر را به حق نزدیک می داند و می گوید: باقی کتاب های او مطالب نادرستی دارند. وجود کتابی چون مقتل ابی الخطاب و مناقب ابی الخطاب در آثار وی، دلالت بر دل بستگی وی به ابوالخطاب و اثرپذیری وی از او دارد.

 

منابع:
معجم رجال الحدیث، آیت الله سید ابوالقاسم خویی، جلد ۲۰
پژوهش «شخصیت غالیانه ابوالخطاب و واکاوی مواضع ائمه اطهار در برابر او و پیروانش »، دوفصل نامه علمی پژوهشی تاریخ اسلام، پاییز و زمستان ١٣٩٢
نخستین مناسبات فکری تشیع، سید محمدهادی گرامی، تهران: دانشگاه امام صادق، ١٣٩١

/۶۲۶۲

 
کد خبر 1534013

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 17
  • 18
  • 19
  • ...
  • 20
  • ...
  • 21
  • 22
  • 23
  • ...
  • 24
  • ...
  • 25
  • 26
  • 27
  • ...
  • 36
شهریور 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 <   >
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        

مدیرالنفیسه

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • اجتماعی
  • احکام
  • امام خمینی
  • امام زمان (عج)
  • ایام مذهبی و ملی و مناسبتی
  • بارداری
  • بدون موضوع
    • نهج البلاغه
  • بهداشتی
  • تاریخی
  • تربیت کودک
  • تربیتی
  • تغذیه
  • حدیث
    • تربیتی
  • حکایت
  • خانه داری
  • خانواده
  • خانواده
  • سیاسی
  • سیره وسخنان بزرگان
  • شبهات
  • شهدا
  • طنز
  • طنز
  • عصر بخیر
  • فن بیان
  • قانون
  • قرآن
  • متن ادبی
  • مقام معظم رهبری
  • نشر کتاب
  • همسرانه
  • یک صفحه کتاب

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

کاربران آنلاین

  • رهگذر
  • نویسنده محمدی

رتبه

  • رتبه کشوری دیروز: 86
  • رتبه مدرسه دیروز: 1
  • رتبه کشوری 5 روز گذشته: 183
  • رتبه مدرسه 5 روز گذشته: 1
  • رتبه 90 روز گذشته: 22
  • رتبه مدرسه 90 روز گذشته: 1
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس