مدیرالنفیسه

  • خانه 
  • In the name of Allah the merciful and the compassionate 
  • تماس  
  • ورود 

هیچ کس حق ندارد به بچه ها لقب بدهد

05 آبان 1397 توسط مدیر النفیسه

اجازه ندهید که دوستان و آشنایان و بستگان با بچه های ما هر طور که می خواهند صحبت کنند.

مواظب باشید هیچ کس حق ندارد به بچه ها لقب بدهد، باید فوری دخالت کنید البته با حفظ آرامش و ادب.

اگر آن ها هم بدانند که لقبی که به کودک می دهند چه آسیبی به او می زند، متوجه اشتباهشان خواهند شد.

 نظر دهید »

موضوع انشا؛ یک زوج متاهل و دارای دو فرزند پسر، اخر هفته ی خود را چگونه می گذرانند...

27 مهر 1397 توسط مدیر النفیسه

به نام خدا

موضوع انشا؛ یک زوج متاهل و دارای دو فرزند پسر، اخر هفته ی خود را چگونه می گذرانند…

جونم براتون بگه که زوج های دارای دو فرزند آن هم‌‌ پسر، اصلا آخر هفته ای و ندارند که بگذرونن! حالا اگه مورد لطف و عنایت الهی قرار بگیرند و برن که یه آخر هفته ی خوب و رقم بزنن اینگونه میشود…

درست ساعت 6 بعدازظهر با یه عالمه مشقت و بدبختی سه تاییمون و آماده کردم و رهسپار محل کار همسر جان شدیم!
جناب آقای همسر هم بلافاصله بعد از رسیدن ما، کار و تعطیل کرد و به سمت پارک و شهر بازی کوچیک شهرمون رفتیم، که ای کاش نمی رفتیم!

شده بچه اتون سوار هلی کوپتر بشه و بعد از 5 دور چرخیدن پیاده نشه؟! از اون طرفم همسرتون اصرار کنه که از پسرا عکس بگیر، خودشم چون انگشت شصتش درد میکنه قادر به گرفتن عکس نباشه ? بعد درست پشت سرت کارگردانی کنه و بگه که از کدوم زاویه عکس بگیری تا عکسات خوب از آب دربیاد!؟ منم در این مواقع چاره ای جز با مشت کوبیدن روی بازوش ندارم، البته تاثیری که نداره…
خلاصه بعد از یه عالمه رشوه دادن و وعده و وعید پسرا از هلی کوپتر پیاده میشن و پدر خانواده که در این مکان دست کمی از پسراش نداره بلیط ماشین برقی می گیره!
خودش و پسر بزرگم تو یه ماشین…
خودم و پسر کوچیکم تو یه ماشین…

خیلی خنده داره که همه ی ماشینا حرکت کنند جز ماشینی که من و پسر کوچیکم توش نشستیم! درست شدیم مثل یه توپ، تو زمین فوتبال که همه ما رو به یه سمت شوت می کردند از همه حرص درار تر خودِ جناب همسر بود که نه تنها نمی اومد ما رو نجات بده بلکه تا تونست حق همسری و به جا اورد و به هر جایی تونست ما رو کوبید و به هر جایی هم که نتوست بقیه ی دست اند در کاران ما رو کوبیدن!

البته دو باری که خیلی فاصله امون نزدیک بود تونستم با کیفم بزنمش ?

خلاصه ماشین سواری تموم شد و من رفتم خدمت آقایی که بلیت ها رو به ما فروخت و خواستار این شدم که پول بلیت ما رو پس بده چون ماشینشون خراب بود و ما مورد حمله قرار گرفته بودیم،‌اما جناب همسر تشریف آوردن و نه تنها از طرف مقابلم عذر خواهی کردند که من و هم گرفتند و با خودشون بردند!
خوب پول که علف خرس نیست، هست؟!

شب های سرد و لب ساحل و بلالاش دیگه ?
چهار تا بلال سفارش دادیم با چهار تا چایی نبات…
بگذریم تا سفارشا بیان صد بار صندلی هامون که تو ماسه ها فرو رفته بودند قصد سرنگونی ما رو داشتند ?
به محض اوردن بلال ها پسر بزرگم، یکی از بلالا رو برداشت و سینی ای که مابقیه بلال ها درش قرار داشتند و هم به دست گرفت و فرار…
لب ساحل جناب همسر به دنبال پسرم….
تعقب و گریز ??

بالاخره پسر بزرگم و می گیره و بدون بلال ها بر می گردن تو این بین کسی که ازش بلال خریدیم خواستار سینی عتیقه ای که در اختیارمون گذاشته بود میشه! همسرم می خواد مبلغ سینی رو پرداخت کنه ایشون هم اعلام می کنه ده هزار تومن!
اخه سینی پلاستیکی که تو دو تومنی ها ریخته تازه ترک هم داشت میشه ده هزار تومن؟
از اون جایی که خانوما همیشه اقتصاد دان هایی خوبی هستند من مداخله می کنم و میگم"آقای محترم سینی تون دو تومن بیشتر قیمتش نیست دست دومم که بود میشه هزار تومن، ده تومن برای چی می خواین شما!؟”

که دوباره جناب همسر تو مذاکرات من مداخله می کنه ? ده هزار تومن و هم می پردازه‌…
ما ورشکست شدیم بدونید ایشون باعثشن ?

خلاصه وقتی به این نتیجع می رسیم که با حضور بچه ها اخر هفته که هیچی ثانیه ای هم نمی تونیم نفس بکشیم با مادر اینجانب که همیشه ی خدا قربونش برم من، زحمت بچه هامو به گردن می گیره هماهنگ می کنیم و بچه ها رو انتقال میدیم به عزیزشون و بعد‌…
و بعد…

و بعد میریم اسکله ???
و اینگونه میشود که می توان گفت اخر هفته ی خوبی را گذراندیم ??


داستان های خانواده ی آقای کریمی ?

 2 نظر

ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺗﻮﻟﺪﺕ ﺑﺎ ﺗﻮ ﺑﻮﺩﻡ؛ ﭘﺲ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻣﺮﮔﻢ ﺑﺎ ﻣﻦ ﺑﺎﺵ...

27 مهر 1397 توسط مدیر النفیسه

ﻣﺎﺩﺭﯼ ﺭﻭ ﺑﻪ ﻓﺮﺯﻧﺪﺵ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻧﺼﯿﺤﺖ ﮐﺮﺩ؛
ﻓﺮﺯﻧﺪﻡ!
ﺭﻭﺯﯼ ﺍﺯ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﻣﺮﺍ ﭘﯿﺮ ﻭ ﻓﺮﺗﻮﺕ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﺩﯾﺪ…
ﻭ ﺩﺭ ﮐﺎﺭﻫﺎﯾﻢ ﻏﯿﺮ ﻣﻨﻄﻘﯽ!
ﺩﺭ ﺁﻥ ﻭﻗﺖ ﻟﻄﻔﺎً ﺑﻪ ﻣﻦ ﮐﻤﯽ ﻭﻗﺖ ﺑﺪﻩ ﻭ ﺻﺒﺮ ﮐﻦ ﺗﺎ ﻣﺮﺍ ﺑﻔﻬﻤﯽ…
ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﺩﺳﺘﻢ ﻣﯽ ﻟﺮﺯﺩ ﻭ ﻏﺬﺍﯾﻢ ﺑﺮ ﺭﻭﯼ ﻟﺒﺎﺳﻢ ﻣﯽ ﺭﯾﺰﺩ،
ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﺍﺯ ﭘﻮﺷﯿﺪﻥ ﻟﺒﺎﺳﻢ ﻧﺎﺗﻮﺍﻧﻢ،
ﭘﺲ ﺻﺒﺮ ﮐﻦ ﻭ ﺳﺎﻟﻬﺎﯾﯽ ﺭﺍ ﺑﻪ ﯾﺎﺩ ﺁﻭﺭ ﮐﻪ ﮐﺎﺭﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻧﻤﯿﺘﻮﺍﻧﻢ
ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﻫﻢ،
ﺑﻪ ﺗﻮ ﯾﺎﺩ ﻣﯿﺪﺍﺩﻡ…
ﺍﮔﺮ ﺩﯾﮕﺮ ﺟﻮﺍﻥ ﻭ ﺯﯾﺒﺎ ﻧﯿﺴﺘﻢ،
ﻣﺮﺍ ﻣﻼﻣﺖ ﻧﮑﻦ ﻭ ﮐﻮﺩﮐﯽﺍﺕ ﺭﺍ ﺑﻪ ﯾﺎﺩ ﺁﻭﺭ،
ﮐﻪ ﺗﻼﺵ ﻣﯿﮑﺮﺩﻡ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺯﯾﺒﺎ ﻭ ﺧﻮﺷﺒﻮ ﮐﻨﻢ…
ﺍﮔﺮ ﺩﯾﮕﺮ ﻧﺴﻞ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﻧﻤﯽﻓﻬﻤﻢ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻧﺨﻨﺪ،
ﻭﻟﯽ ﺗﻮ ﮔﻮﺵ ﻭ ﭼﺸﻢ ﻣﻦ،
ﺑﺮﺍﯼ ﺁﻧﭽﻪ ﻧﻤﯽﻓﻬﻤﻢ ﺑﺎﺵ…
ﻣﻦ ﺑﻮﺩﻡ ﮐﻪ ﺍﺩﺏ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺁﻣﻮﺧﺘﻢ،
ﻣﻦ ﺑﻮﺩﻡ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺁﻣﻮﺧﺘﻢ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺑﺎ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺭﻭﺑﻪ ﺭﻭ ﺷﻮﯼ،
ﭘﺲ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﯽ ﭼﻪ ﮐﻨﻢ ﻭ ﭼﻪ ﻧﮑﻨﻢ…؟!
ﺍﺯ ﮐﻨﺪ ﺷﺪﻥ ﺫﻫﻨﻢ ﻭ ﺁﺭﺍﻡ ﺻﺤﺒﺖ ﮐﺮﺩﻧﻢ ﻭ ﻓﮑﺮ ﮐﺮﺩﻧﻢ، ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺻﺤﺒﺖ
ﺑﺎ ﺗﻮ ﺧﺴﺘﻪ ﻧﺸﻮ…
ﭼﻮﻥ ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﯽ ﻣﻦ ﺍﮐﻨﻮﻥ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺗﻮ ﺑﺎﺷﻢ.
ﺗﻮ ﺍﮐﻨﻮﻥ ﺗﻤﺎﻡ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﻦ ﻫﺴﺘﯽ.
ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺗﻮﻟﺪﺕ ﺑﺎ ﺗﻮ ﺑﻮﺩﻡ؛
ﭘﺲ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻣﺮﮔﻢ ﺑﺎ ﻣﻦ ﺑﺎﺵ…

1539936848943678_857.jpg

 نظر دهید »

همیشه مخصوصا جلو بچه‌ها به شوهرتون بگید: "شما بهترین بابای دنیایی"

22 مهر 1397 توسط مدیر النفیسه

#مادرانه
خانما حواسشون باشه هیچ وقت خانم باسیاست جلوی بچه به پدر بچه بی‌احترامی نمی‌کنه.

اینجوری کم‌ترین ضررش اینه که به خودش اجازه میده که یه وقتی به باباش بی‌احترامی کنه.

ضرر اصلیش اینه که همسرتون اون احساس قدرتی که به عنوان پدر خانواده توی خونه باید داشته باشه رو از دست میده.
همیشه مخصوصا جلو بچه‌ها به شوهرتون بگید: “شما بهترین بابای دنیایی”

1539539844photo_2018-10-14_21-24-55.jpg

 نظر دهید »

چه کسانی کتاب را از بچه‌ها گرفتند؟

15 مهر 1397 توسط مدیر النفیسه

چه کسانی کتاب را از بچه‌ها گرفتند؟

                                                                                              

مصطفی رحماندوست می‌گوید: مشکل اصلی کتاب نخواندن بچه‌ها اول از خانواده و بعد از مدرسه سرچشمه می‌گیرد؛ امروزه نه در بین خانواده و اقوام و نه در مدرسه، کتاب خواندن و عضو کتابخانه بودن برای بچه‌ها افتخار محسوب نمی‌شود.

این شاعر و نویسنده ادبیات کودک و نوجوان در گفت‌وگو با ایسنا، با بیان این‌که کتابخانه خوب برای کودکان وجود دارد اما کودکان و نوجوانان هستند که کتاب نمی‌خوانند، گفت: امروزه معمولا خانواده‌ها اهل کتاب نیستند و به تبع، لذت کتاب خواندن به بچه‌ها هم انتقال پیدا نمی‌کند و عضویت در کتابخانه‌ها هم در بین خانواده و اقوام برای بچه‌ها افتخار محسوب نمی‌شود.

او سپس سیستم آموزشی را دیگر علت دوری بچه‌ها از کتاب و مطالعه دانست و بیان کرد: مدرسه‌های ما مبنای‌شان فقط حفظ کردن و نمره گرفتن است و این‌گونه نیست که بچه‌ها برای یک پرسش و پیدا کردن جواب آن به کتاب مراجعه کنند یا این‌که کتاب خواندن بچه‌ها در مدرسه افتخار باشد.

این شاعر و مترجم از دوران دانش‌آموزی خود یاد کرد و گفت: در دوره اول دبیرستان به شدت از مدرسه گریزان بودم اما کتاب‌های زیادی می‌خواندم و برای همین معلم‌ها به خودشان این اجازه را می‌دادند که به من سخت نگیرند. ای کاش معلم‌ها حالا هم این‌طور باشند و اگر بچه‌ای در مدرسه باشد که درس خیلی خوبی نداشته باشد اما کتاب زیاد بخواند، او را سرزنش نکنند و تشویقش کنند.

مصطفی رحماندوست در ادامه تاکید کرد: مشکل اساسی، سیستم آموزشی ماست که یک سیستم آموزشی مونولوگ و یک‌طرفه است چرا که کتاب‌خوان بودن باید برای بچه‌ها امتیاز محسوب شود نه درس‌خوان بودن.

این شاعر در پایان به الگوگیری بچه‌ها از رفتار والدین که تماشای فیلم و استفاده از وسایلی مثل تبلت و گوشی را جایگزین کتاب خواندن کرده‌اند اشاره کرد و افزود: اگر می‌خواهیم بچه‌ها به کتاب علاقه‌مند شوند باید از همان ابتدا حتی وقتی چیزی از کتاب سرشان نمی‌شود برای‌شان کتاب و شعر آهنگین بخوانیم تا لذت کتاب، لمس و لبخند حاصل از آن را تجربه کنند.

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 5
  • 6
  • 7
  • ...
  • 8
  • ...
  • 9
  • 10
  • 11
  • ...
  • 12
  • ...
  • 13
  • 14
  • 15
  • ...
  • 193
تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 <   >
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

مدیرالنفیسه

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • اجتماعی
  • احکام
  • امام خمینی
  • امام زمان (عج)
  • ایام مذهبی و ملی و مناسبتی
  • بارداری
  • بدون موضوع
    • نهج البلاغه
  • بهداشتی
  • تاریخی
  • تربیت کودک
  • تربیتی
  • تغذیه
  • حدیث
    • تربیتی
  • حکایت
  • خانه داری
  • خانواده
  • خانواده
  • سیاسی
  • سیره وسخنان بزرگان
  • شبهات
  • شهدا
  • طنز
  • طنز
  • عصر بخیر
  • فن بیان
  • قانون
  • قرآن
  • متن ادبی
  • مقام معظم رهبری
  • نشر کتاب
  • همسرانه
  • یک صفحه کتاب

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

کاربران آنلاین

  • مدیر النفیسه
  • زفاک
  • رهگذر

رتبه

  • رتبه کشوری دیروز: 15
  • رتبه مدرسه دیروز: 1
  • رتبه کشوری 5 روز گذشته: 18
  • رتبه مدرسه 5 روز گذشته: 1
  • رتبه 90 روز گذشته: 26
  • رتبه مدرسه 90 روز گذشته: 1
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس