تله ایثار چیه؟
تله ایثار چیه؟
تله ایثار چیه؟
اگر اطرافیان غرغرو دارید، این مطلب را بخوانید
شاید شما هم در بین اطرافیانتان از دوست و آشنا گرفته تا فامیل و حتی خانواده آدم غرغرو داشته باشید. آدمهایی که در جامعه هم کم نیستند و این روزها همه جا ممکن است ببینیدشان؛ در یک فروشگاه هنگام خرید، تاکسیهای سطح شهر یا داخل مترو. کسانیکه که دائما در هر شرایطی فارغ از اینکه چه اتفاقی افتاده باشد غر میزنند و از شرایط ناله میکنند. حالا اما بیشتر از همهجا پای این آدمها به شبکههای اجتماعی باز شده است.
در این مطلب ما به این پرداختیم که چرا غر جای انتقاد موثر را میگیرد و چطور ما در تله غرزدن میافتیم.
غر با انتقاد فرق دارد
اولین نکتهای که باید بدانید این است که غر با انتقاد متفاوت است. نقد؛ جنبههای مختلف یک مسئله را بررسی میکند و ازدیدگاههای متفاوت به مشکلات و ایرادهای یک موضوع یا ساختار اشاره میکند. در غر زدن اما نگاه ساختاری وجود ندارد و هدف صرفا غر زدن و نوعی تخلیه روانی است. به همین خاطر است که انتقاد میتواند موثر واقع شود اما غر زدن هیچ سودی ندارد.
اکثر افراد سراغ غر زدن میروند چون راحت است. آسان است که درباره هر موضوعی صرفا غر بزنیم، اما اگر از غرغروها بپرسید که دقیقا ایراد مسئله چیست یا چه راهحلی برای حل موضوع دارند اصولا پاسخی ندارند، برعکس منتقد که ایراد ساختار را میشناسد و میتواند راهحل ارائه دهد.
غر زدن از ما یک کنشگر اجتماعی نمیسازد
یکی از دلایلی که افراد درباره هر مسئله اجتماعی، سیاسی غر میزنند یا ناله میکنند این است که با این حرفها احساس مثبت کاذبی پیدا میکنند. یک لذت درونی و پنهانی در عین غر زدن از شرایط و وضع موجود. این اثر هنگام خواندن اخبار بد هم رخ میدهد. با اینکه اخبار بد ناراحتکنندهاند اما چرا همیشه پر بازدید میشوند؟ یا چرا انگار پس از مدتی به این کار عادت میکنیم و در تله اخبار بد میافتیم؟ چون به نوعی اعتیادآورند و از نظر روانی ما را راضی میکنند. خواندن اخبار و صرفا در جریان اتفاقات بودن به شما توهم فعال بودن میدهد.
پس از چند ساعت وبگردی درباره یک موضوع و خواندن اخبار و توییتهای مرتبط اصولا چه احساسی دربارهاش دارید؟ نوعی حس کاذب موثر بودن. در حالیکه شما فقط توییت خواندهاید! این اتفاق درباره غر زدن هم وجود دارد. وقتی درباره یک موضوعی غر میزنید شاید فکر کنید از نظر اجتماعی کنشی انجام دادهاید اما در واقع اینطور نیست. فرد کنشگر باید بتواند راهحل ارائه دهد و برای بهبود شرایط و حل مسائل اجتماعی که به آنها نقد دارد کنش موثر داشته باشد. نکته مهم این است که غر فایدهای ندارد، نوعی مفعول بودن اجتماعیست که شخص گویی صرفا شرایط را پذیرفته و بیتلاش سعی میکند وجدان خود را آرام کند
غر بزنید، فالوور بگیرید
زمانی بود که هر هنرمندی از کلمه “مسئولین” استفاده میکرد مردم برایش دست و جیغ و هورا میکشیدند. سلبریتیها هم فهمیده بودند کسی این کلمه را به خودش نمیگیرد هر بار میخواستند توجهها را به خودشان جلب کنند دو تا غر هم به جان “مسئولین” میزدند. حالا حکایت بعضی افراد است که برای جلب توجه و فالوور دائما در صفحات مجازیشان درباره هر موضوعی غر میزنند. کافیست چند فحش هم ضمیمه کنند تا لایک بیشتری بگیرند.
اما اگر از دنبالکنندگان این صفحات هستید بعد از خواندن هر توییت یا پستشان به این فکر کنید که فایده این کار چیست؟ جز اینکه فرد به یک غرغروی اجتماعی تبدیل شود و قصد داشته باشد با دست گذاشتن روی آسیبها و معضلات اجتماعی صرفا فالور بگیرد.
کارشناسها چه میگویند؟
ما درباره این غرغروهای اجتماعی با یک کارشناس هم گفتگو کردیم. محمد محمدی رواندرمانگر تحلیلی است. او درباره شخصیت غرغروها اینطور میگوید: “به طور کلی شاید نشود همه غرغروها را از یک تیپ شخصیتی دانست. اما از چند جنبه میشود به آنها نگاه کرد و بررسیشان کرد: خود شخص؛ خانواده و اجتماع.”
در روانشناسی ما بحثی داریم به اسم نشخوار فکری. این نشخوار فکری میتواند در بعد شخصی و اجتماعی بروز پیدا کند. به زبان ساده فرد دائما با موضوعات کوچک و بزرگ درگیر است و به جان خودش نق میزند. محمدی میگوید: “این نقزدن میتواند در بعد اجتماعی هم بروز پیدا کند و از شخص فردی غرغرو بسازد. ضمن اینکه در بعد فردی این اشخاص اصولا دستاوردی هم ندارند، یعنی کمتر پیش آمده که طبق یک برنامهریزی جلو بروند و به هدفی برسند. اگر به غر زدن هم نگاه کنیم میبینیم با همین روند روبروییم.”
از منظر خانوادگی هم اگر به این افراد نگاه کنیم میبینیم که در خانواده خودشان هم عاملیت ندارند. احتمالا هرگز به رسمیت شناخته نشده و مرجعیت هم نداشتهاند. این مسئله را کجا میبینیم؟ در بحثهای راننده تاکسیوار.
نظر کارشناس ما هم البته جالب است. او اینطور اضافه میکند: ” همین جمله ساده “کار خودشونه” که این روزها به طنز هم استفاده میشود در لایه عمیقتر اما از یک عدم عاملیت صحبت میکند. اینکه یک بخش مهمی از جامعه خود را فقط نظارهگر میبیند. پس چون هیچ تاثیری ندارد صرفا برای آرام کردن وجدان خود و کاستن از حس مفعول بودن به غر زدن رو میآورد.”
درباره تفاوت کنشگر و غرغروی اجتماعی نظر محمدی؛ رواندرمانگر تحلیلی را پرسیدیم که اینطور پاسخ داد: “در بعد اجتماعی هم غرغروها برعکس چیزی که شاید فکر میکنند کنشگر نیستند. اعتراض و انتقاد هدف دارد و دنبال راهحل است، میخواهد از جامعه فضای بهتری بسازد. اما غر به این شکل نیست. شخص غرغرو حتی منشا خشم درونی و مشکلش را هم نشناخته و صرفا به اولین روشی که بلد است آن را بروز میدهد. انگار که فقط میخواهند بگویند دیدید ما هم گفتیم؟ این روزها هم که در فضای مجازی کافیست کمی غر بزنی و دوتا فحش به کسی بدهی تا عده زیادی دنبالت راه بیفتند.”
در نهایت نکته مهم این است که غر فایدهای ندارد، نوعی مفعول بودن اجتماعیست که شخص گویی صرفا شرایط را پذیرفته و بیتلاش سعی میکند وجدان خود را آرام کند.
دکتر عماد افروغ :طبق دیدگاه امام علی(ع)، گرسنگی محرومان، نتیجه ظلم برخورداران است
شفقنا- دکتر عماد افروغ استاد برجسته دانشگاه و جامعه شناس، امروز جمعه در اثر بیماری دار دنیا را وداع گفت. ایشان در یک سخنرانی در ماه مبارک رمضان سال گذشته (1401 شمسی) به بیان تئوری های عدالت و سپس بحث عدالت از دیدگاه امام علی (ع) پرداخت که در روز درگذشت این استاد، شفقنا این سخنرانی را مجددا نشر می کند.
به گزارش شفقنا، این جامعه شناس در اولین نشست از سلسله مباحث «دین، عدالت و معیشت مردم» در سخنانی با عنوان «عدالت در نهجالبلاغه» گفت: وقتی میخواهیم درباره عدالت در نهجالبلاغه گفتگو کنیم، باید با پرسش و سوالات جدی به سراغ آن برویم و بحث من مبتنی بر سوالات جدی و دانش انباشته بشری نسبت به عدالت است.
وی با طرح تئوریهای عدالت و رویکردهای مختلف طبیعتگرایانه، مساواتطلبانه، شایستهگرایانه و بیطرفانه، نگاه امام علی(ع) را جمع رویکرد مساواتطلبانه و شایستهگرایانه و عدالت را محور فلسفه سیاسی حکومت علوی خواند و افزود: از نگاه امام علی(ع) حق مردم بر حاکم خیرخواهی و توزیع عادلانه بیتالمال است، اما حق حاکم بر مردم این است که او را نصیحت کنند، یعنی انتقاد و نصیحت حاکم، حق مردم نیست بلکه بالاتر از آن، حق حاکم و وظیفه مردم است و چنین نگاه ارزشمندی در مکاتب دیگر نظیر ندارد.
این استاد دانشگاه هشت حق نظیر عطوفت با مردم، عفو و بخشش، پرهیز از قانونگرایی صوری، مشورت و نظارت، عدالتخواهی و وفای به عهد را قابل استخراج از نامه امام علی (ع) به مالک اشتر دانست و ادامه داد: امام حق عفو و بخشش را برای مردم شمرده و به مسئولان حکومت میگوید از گناه و خطای مردم درگذرند، اما خودش از گناه کارگزاران حکومت خود نمیگذشت.
افروغ با تاکید بر پرهیز از قانونگرایی صوری و توجه به روح قانون که عدل است، توضیح داد: نباید قانون، عدالت را نقض کند و اگر مردم توان اجرای قانون را ندارند، نباید آنها را تحت فشار گذاشت. گرچه امروز قانون برای اغنیا و فقرا یکسان نیست، اما باید تبعیض مثبت را برای محرومین و مستضعفان و کسانی که به طور طبیعی از فرصتها محرومند در نظر گرفت.
این استاد دانشگاه عدالت را اعم از عدالت کیفری، قضایی، اجتماعی و اقتصادی قلمداد کرد و آن را از منظر امام علی در مرتبهای بالاتر از سایر ارزشها نظیر آزادی دانست و افزود: از نگاه علی(ع) ستم حاکم به آوارگی رعیت و دست بردن به شمشیر منجر میشود. تفسیری که برخی از شورشهای 96 و 98 کردند، ناصواب بود و این موارد، ظهور آثار بی عدالتی در جامعه بود. اگر بر مردم ظلم کنیم پاسخش را میشنویم و روز دادگری بر ستمگران، سخت تر از روز ستم بر ستمدیدگان است؛ یعنی در موقع انقلاب و اعتراض خشک و تر با هم میسوزند.
وی گفت: طبق دیدگاه امام علی(ع)، گرسنگی محرومان، نتیجه ظلم برخورداران است. امام تامین یک حداقلی را برای همه جامعه ضروری میداند که طبیعتا این استاندارد تابع زمان و مکان است.
این نویسنده و جامعهشناس عدالت را در دیدگاه امام علی، مقولهای عملی دانست و توضیح داد: عدالت بیرونی محصول عدالت درونی است یعنی کسی که در درون و زندگی خود تعادل نداشته باشد عدالت خواه نیست، کسی که بین حرف و عملش، نظر و رفتارش شکاف است عدالت خواه نیست. باید به هر مقداری که به مفهوم عدالت رسیدیم آن را پیاده کنیم نه آنکه معطوف بحثهای بی پایان نظری شویم، وقتی عمل کردیم ابهامات نظری رفع میشود.
افروغ نتایج بحث عدالت از دیدگاه امام علی را تقدم عدالت بر مصلحت و امنیت، عدم تحمل ظلم، عزیز بودن افراد محروم و مظلوم و ذلیل بودن اهل قدرت و ثروت نزد حاکم عنوان کرد و خاطر نشان ساخت: ایشان بی عدالتی را محصول آشفتگی و بیضابطگی جامعه و سوءاستفاده توسط بنی امیه میداند و اوضاع امروز جامعه ما در نابرابری و توزیع مواهب اجتماعی اقتصادی بدتر از آن روز است و متاسفانه توجیه دینی هم میشود.
وی با اشاره به رفتار امام با برادرش عقیل که دچار فقر حقیقی و فرزندانش گرسنه بودند، عدل علی(ع) را از منظر شهید مطهری متعصب و متصلب دانست و گفت: امام میگوید فقر موت اکبر است یعنی فقیر یک بار نمیمیرد بلکه دچار مرگ هر روزه و همواره در زجر است. امیرمومنان به محمد حنفیه میگوید از فقر برایت میترسم که دینت را آسیب برساند، یعنی حق حیات مقدم بر حق معاد است.
این استاد دانشگاه، عدالت را برتر از جود دانست و با اشاره به دیدگاه شهید مطهری در این زمینه، عدالت را پایه جامعه و جود و بخشش را زینت ساختمان جامعه عنوان کرد و افزود: جود از نظر دهنده فضیلت است، اما از نظر گیرنده فضیلت نیست، بخشش زیاد موجب گداپروری و انحراف بخشی از اقشار جامعه میشود، اما عدالت همه جامعه را بسوی اصلاح میبرد.
افروغ در پایان با اشاره به فرمایش پیامبر(ص) که نان را ضامن برپایی نماز و زکات میخواند، افزود: شهید مطهری میگوید این جمله زیربنایی بودن مادیات نسبت به معنویت را میرساند. یعنی اگر مادیات خراب باشد، معنویت نخواهد بود و تنها با اجرای عدالت در جامعه، میتوان معنویت را تامین کرد. ارزشهای اخلاقی پس از عدالت قرار میگیرد و بدون عدالت، جود و کرم در جامعه تاثیر خود را نخواهد گذاشت.
منزلت امام حسن (ع) نزد مسلمانان
معرفةالامام یکی از راههای افزایش محبت و سرچشمه فهم و درک معارف دینی است. در طول تاریخ علما و محدثان شیعی از هر فرصتی استفاده کردند تا با نقل فضائل اهلبیت پیامبر، مسلمین و به طور کل، بشریت را با منابع اصلی شناخت و معرفت آشنا کنند.
اگر اولین آثار شیعیان را تا کنون ورق بزنیم خواهیم دید که بابها و فصلهای گوناگونی حدیث در بیان عظمت و فضیلت حضرات معصوم و لزوم تمسک و توجه به آنان است. در این بین طبیعی است که شیعیان نسبت به بزرگان مذهب خود چنین حساسیتی داشته باشند و برای معرفی آنان دست به تلاش گستردهای بزنند؛ اما با نظر به آثار سایر مسلمانان و پیروان دیگر مذاهب خواهیم دید حقیقت آنقدر درخشنده و تابناک بوده است که گذشتن از آن سخت و دشوار خواهد بود.
برای همین است که با نگاهی گذرا به کتب روایی اهل تسنن خواهیم دید که بزرگان این مذاهب و نحله فکری در مواضع بسیاری با نقل احادیث و گزارشات تاریخی شأن و منزلت خاندان پیامبر را متذکر شدند. در این راستا احادیث بسیاری را علمای اهل سنت در مقام و فضیلت امام حسن مجتبی نقل کردند، به طوری که شاید نظیر چنین گزارشات تاریخی را در آثار علمای شیعه نمیتوانیم بیابیم. در ادامه سعی داریم چهره امام حسن و جایگاه این سبط الرسول را در کتب اهل سنت را بازگو کنیم تا به این شکل به مدد آن حضرت معرفتمان افزایش پیدا کند.
تشابه به رسول الله
محدثین شیعه و اهل سنت بارها به تشابه امام حسن مجتبی (ع) به رسول خدا (ص) اذعان کردهاند و در منابع معتبر خود به این موضوع اشاره داشتند. تشابه امام مجتبی (علیهالسلام) به رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) در تمام صفات به اندازهای برای مسلمانان آشنا بود که با دیدن حضرت، مردم به یاد رسول الله (ص) میافتادند. ابوبکر بزاز یکی از علمای مشهور اهل سنت است که در کتابش به این نکته اشاره میکند و مینویسد: «بهی غلام زبیر نقل میکند که روزی عبدالله بن زبیر بر ما وارد شد و ما دسته جمع، شبیهترین شخص از اهل بیت (ع) به رسول خدا (ص) را به یاد میآوردیم. در این هنگام عبدالله بن زبیر گفت: من شما را آگاه میکنم که شبیهترین مردم به رسول خدا (ص) حسن بن علی (ع) است( ابوبکر بزاز، الفوائد الشهیر، ج ۱، ص ۳۷۷، رقم ۴۰۲، دار ابن الجوزی - السعودیة / الریاض، چاپ اول، ۱۴۱۷ ه).»
شدت علاقه رسولالله به امام حسن
فرزندان فاطمه (س) برترین مخلوقات خدای رحمان در عالم هستی هستند. شدت محبت رسول خدا (ص) به امام حسن و امام حسین (ع) بر همگان مشخص بوده و هست. بخاری محدث مشهور اهل سنت در کتاب خود به نقل از براء مینویسد: «روزی پیامبر را دیدم که حسن بن علی (ص) را بر روی شانههایش نشانده بود و در این حال میفرمود: پروردگارا! من او را دوست دارم، پس تو هم او را دوست بدار(بخاری، صحیح بخاری، ج ۵، ص ۲۶، رقم ۳۷۴۹، دار طوق النجاة، چاپ اول، ۱۴۲۲ ه ق) .»
دوستی و محبت رسول خدا (ص) تنها به دوست داشتن امام مجتبی (علیهالسلام) خلاصه نمیشود و پیامبر رحمت، هر آن کس که سبط اکبر را دوست داشته و مطیع و شیعهاش باشد را نیز دوست دارد. ابن ماجه قزوینی یکی دیگر از علمای مشهور اهل سنت در کتاب سنن، به دعای رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) در حق دوستداران امام مجتبی (ع) اشاره میکند و مینویسد: «خدایا! من او را دوست دارم؛ پس او را دوست بدار و عاشقان او را دوست بدار(ابن ماجه قزوینی، سنن ابن ماجه، ج ۱، ص ۱۵۱، بشار عواد معروف، دار الجیل، چاپ اول، ۱۴۱۸ ه ق) .» شدت و علاقه رسول خدا (ص) به امام مجتبی (ع) را میتوان در این سخن حضرت مشاهده کرد. آنجا که از نوردیدگانشان به گل خوشبو یاد میکنند. قرطبی عالم سرشناس اهل سنت در کتاب الاستیعاب از بیان رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) مینویسد: «حسن، گل خوشبوی من از دنیا است(قرطبی، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج ۱، ص ۳۸۵، دار الجیل، بیروت، چاپ اول، ۱۴۱۲ ه ق.).»
عظمت امام حسن به قلم سنیمذهبان
ابن کثیر دمشقی، تاریخ نگار برجسته سنی مذهب به سندش از جابربن عبداللَّه نقل کرد که رسول خدا (صلی الله علیه وآله) فرمود: « قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «مَنْ سَرَّهُ أَنْ يَنْظُرَ إِلَى سَيِّدِ شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ، فَلْيَنْظُرْ إِلَى الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ». هر کس دوست دارد به آقای جوانان اهل بهشت نظر کند باید به حسن بن علی نظر نماید.
ذهبى، سیره نویس معروف تاریخ اسلام مى نویسد: «الحسن بن على بن ابى طالب بن عبدالمطلب بن هاشم بن عبد مناف، الامام، السید، ریحانة رسول الله(صلى الله علیه وآله) وسبطه، وسیّد شباب اهل الجنّة، ابو محمّد القرشى الهاشمى المدنى الشهید. وقد کان هذا الامام سیّداً، وسیماً، جمیلا، عاقلا، رزیناً، جواداً، ممدوحاً، خیّراً، دیّناً، ورعاً، محتشماً، کبیرالشأن»حسن بن على بن ابى طالب بن عبدالمطلب بن هاشم بن عبدمناف، امام، سیّد، دسته گل رسول خدا(صلى الله علیه وآله) و سبط او، و آقاى جوانان بهشت، ابومحمّد، قرشى، هاشمى، مدنى و شهید است. این امام، بزرگوارى بود تنومند، اهل خیر، بسیار دیندار، با ورع، داراى حشمت و جاه، و شأنى بزرگ .
ابن حجر هیتمى نیز مى نویسد: «کان الحسن ـ (رضی الله عنه) ـ سیّداً کریماً حلیماً زاهداً ذا سکینة ووقار وحشمة، جواداً ممدوحاً» حسن ـ (رضی الله عنه) ـ آقایى کریم، بردبار، زاهد، داراى سکینه و وقار و حشمت، اهل جود و مورد مدح و ستایش بود..
حرمت امامزاده !
یکی از مهم ترین چالش های فرهنگی کشور که به دلایل مختلف رنگ و بوی سیاسی و حتی امنیتی پیدا کرده موضوع حجاب است. طی سالیان اخیر این موضوع به یکی از محورهای سخنان ائمه جمعه و صاحبان تریبونی مبدل شده که نگاه نزدیک به حاکمیت دارند. از سویی دیگر دشمنان، این عرصه مستعد برای دو قطبی سازی فرهنگی و تبدیل آن به یک پروسه سیاسی را در قالب چهارشنبه های سفید، آزادی یواشکی و … غنیمت شمردند و آن را به یک میدان منازعه تمام عیار تبدیل کردند.
در دهه هشتاد دو اتفاق مهم مرتبط با حجاب رخ داد: راه اندازی گشت ارشاد و تصویب قانون ساماندهی مد و لباس. از اواسط دهه هشتاد با ورود پلیس امنیت اخلاقی و گشت ارشاد مقابله با بدحجابی؛ بازخورد اجتماعی و رسانه ای بیشتری پیدا کرد. اصل ورود نیروی انتظامی و میزان تاثیر اقداماتش در حوزه عفاف و حجاب در کنار نوع مواجهه بعضی از مامورین با بانوان مورد نقد و بحث جدی قرار گرفت. اقدامی که همگان اذعان میکنند نتیجه مناسبی به همراه نداشته و اتفاقا موجب خدشه دار شدن جایگاه نیروی انتظامی به عنوان نیروی خدوم تامین کننده امنیت آحاد مردم شده است.
اما قانون ساماندهی مد و لباس را میتوان جز اولین اقدامات تقنینی-فرهنگی و نه انتظامی در مواجهه با موضوع پوشش بانوان در کشور دانست. این قانون در سال 1385 در مجلس شورای اسلامی تصویب و در سال 1387 آئین نامه اجرایی آن منتشر شد که طبق آن مقرر گردید کارگروهی متشکل از نمایندگان وزارتخانههای فرهنگ و ارشاد اسلامی، آموزش و پرورش، بازرگانی، صنعت و معدن، سازمان صدا و سیما، صنوف طراحان و تولید کنندگان لباس و … پوشاک عرضه شده را به معیارها و استانداردهای شرعی و قانونی نزدیک کنند. اما این قانون هم به علت تعلل دستگاههای اجرایی و عدم نظارت مجلس خروجی ملموسی نداشت.
با توجه به توضیحات فوق و شرایط موجود جامعه ذکر چند نکته را لازم میدانم:
- مستندات تاریخی به وضوح نشان میدهد که زیست عفیفانه یکی از وجوه مشترک و پر رنگ دین اسلام و تمدن ایران است. حجاب (صرف نظر از تعریف کیفیت آن) یک دستور الهی منطبق بر تار و پود فرهنگ ایرانیان است.
- سیاست زدگی جامعه به گونهای که به بسیاری از موضوعات فرهنگی، اجتماعی، ورزشی و …از دریچه سیاست نگریسته میشود موجب تبدیل یک مسئله فرهنگی به مسئله سیاسی شده است.
- بسیاری از صاحب نظران به درستی معتقدند که راه حل یک چالش فرهنگی، از مسیر فرهنگ می گذرد. شورای عالی انقلاب فرهنگی، حوزههای علمیه، ستاد احیا امر به معروف و نهی از منکر، سازمان تبلیغات اسلامی، شورای سیاست گذاری ائمه جمعه، وزارت ارشاد و سایر موسسات کم بازده پر توقع فرهنگی که فقط در فصل تصویب بودجه در مجلس نامشان به گوش میرسد و از بیت المال ارتزاق میکنند امروز به جای طلبکاری و درخواست برخورد انتظامی با یک معضل فرهنگی باید پاسخگو عملکردشان باشند.
- یکی از دلایل واکنش منفی بخشی از جامعه نسبت به امر به معروف و نهی از منکر در مقوله حجاب، سکوت، موضع ضعیف یا حتی توجیه مسئولین و صاحبان تریبون در خصوص منکرهای بزرگی است که مخاطب آن مسئولین و اجزای حاکمیت است. مانند فساد اقتصادی، افزایش فقر، سیستم بانکی ربوی، جولان آقازاده ها، وضعیت اسفناک خودرو. مردم وقتی میبینند برخی آقایان فریضه بزرگی به نام امر به معروف و نهی از منکر را که عالی ترین وجه آن متوجه حاکمان و کارگزاران است رها کردهاند و بارزترین و تنها ترین مصداق امروزش را حجاب میدانند، حساسیت و همدلی لازم را به خرج نمیدهند و گاه رفتار لجوجانه ای در پیش میگیرند. وقتی شما فساد را به خوب و بد تقسیم میکنید، به آقازادهها نگاه خودی و غیر خودی دارید، عدالت را سیاسی و جناحی مطالبه میکنید و وقتی شما سفره تان را از مردم جدا میکنید باید انتظار این فاصله رفتاری را داشته باشید. در جامعه ای با مختصات ایران امروز منکر های بزرگتری از بیحجابی وجود دارد، حداقل آنها را هم وزن بی حجابی ببینید، همینقدر برایش وقت صرف کنید، منبر بروید و دعوت به امر معروف و نهی از منکر کنید تا توده های مردم صداقت ببینند و همراهی کنند.
- امر به معروف و نهی از منکر قول لین و زبان نرم میخواهد. متاسفانه برخی ائمه جمعه و روحانیون در تبیین ضرورت این فریضه از ادبیات غیر منصفانه ای استفاده میکنند که جز دو قطبی سازی جامعه، تهیه خوراک برای رسانههای معاند و تضعیف جریان انقلابی آورده ای ندارد.
- هر نوع طرح و ایده ای در خصوص حجاب باید پیوست جامعه شناسی و روانشناسی داشته باشد.
- با اطمینان عرض میکنم اگر جریان متدین و دغدغه مند تا زمان تصویب قانون شفافیت قوای سه گانه و زدودن تعارض منافع از سیستم حکمرانی کشور دست از تجمع نمیکشیدند، اگر برای رسوا کردن و محاکمه رانت خواران چپ و راست و برگزاری دادگاه علنی آنها کفن از تن در نمیآوردند، اگر جریان انقلابی در موضوع سفر خانواده مسئولین کشور به ترکیه آنها را وادار به عذرخواهی میکرد، اگر زبان بران امران به معروف و ناهیان منکر بر مافیای خودروسازی غلبه میکرد، آنگاه حرمت و اهمیت امر به معروف و نهی از منکر در جامعه نهادینه میشد و بستر لازم برای سایر اولویتهای آن فراهم می شد. راستی اندکی تامل کنیم سهم منکرهای فوق در کلام خطبای کشور چقدر بوده است؟
احمد شیرانی تک آبی