مدیرالنفیسه

  • خانه 
  • In the name of Allah the merciful and the compassionate 
  • تماس  
  • ورود 

لطفا ارزشش را داشته باش!

20 مهر 1402 توسط مدیر النفیسه

                                                  لطفا ارزشش را داشته باش!

هر وقت که زمین خوردیم، کمک بخواهیم. در کتاب «پسرک، موش کور، روباه و اسب»، پسرک از اسب می‌پرسد: «شجاعانه‌ترین حرفی که تا حالا زدی چه بوده است؟» اسب پاسخ می‌دهد: «کمک!» 
حدود ده سال پیش، از همه‌جا ناامید شده بودم و نمی‌توانستم زندگی‌ام را جمع کنم. دوره دانشگاه را تازه تمام کرده بودم و کار پیدا نمی‌کردم. پدرم بیمار بود. وضعیت اقتصادی به شدت دشواری داشتیم و صاحبخانه مهلتی را تعیین کرده بود تا خانه را تخلیه کنیم. هیچ چیز برای از دست دادن نداشتم. 

روزی از دانشگاه تماس گرفتند و گفتند: «کتابی که امانت برده‌ای را باید برگردانی!» رفتم کتاب را تحویل دهم. در راه کتابخانه، توجهم به مکالمه‌ی یکی از اساتید با شخصی دیگر جلب شد. از مکالمه فهمیدم که آن شخص، صاحب کارخانه‌ای است که با رشته‌ی تحصیلی من مرتبط بود.
 
آرام پشت سرشان حرکت کردم. بلافاصله که از هم خداحافظی کردند، به سمت آن شخص رفتم. بی‌مقدمه به او گفتم: «لطفا کمکم کنید!» با آرامش در چشمانم خیره شد. تعجب نکرده بود. ظاهرا این نگاه برایش آشنا بود. با حوصله به حرف‌هایم گوش داد و در نهایت گفت: «از فردا بیا سر کار!»
 
فردای آن روز رفتم و در کارخانه مشغول به کار شدم. مشخص بود که به نیرویی احتیاج نداشت و صرفا به خاطر کمک به من، راضی شد سر کار بروم. مرا دید و گفت: «این فرصت در اختیار تو! امیدوارم بتوانی از آن استفاده کنی!» من از همان روز، بی‌وقفه کار کردم. چندبرابر بیشتر از آنچه از من انتظار داشتند، کار می‌کردم. آنچنان تلاش کردم که پس از ده سال، کارخانه‌ی خودم را احداث کردم و اکنون با آن مرد بزرگ، پروژه‌های مشترک زیادی داریم.
 
دیروز پس از پایان یک جلسه به او گفتم: «بعید می‌دانم لطفی که به من کردید را هرگز بتوانم جبران کنم!» گفت: «می توانی جبران کنی!» گفتم: «هر کاری که باشد حاضرم برای شما انجام دهم!» در پاسخ گفت: «برای من نیازی نیست کاری بکنی! برای جبران، دست هرکسی که شجاعانه از تو کمک خواست را بگیر!» این را گفت و رفت. در حالی که من عمیقا در حال لذت بردن از این پاسخ و فکر کردن به آن، میخکوب شده بودم، برگشت و گفت: «البته فراموش نکن که او نیز شایسته‌‌ی این کمک باشد» پرسیدم: «چه کسی شایسته‌ی کمک هست؟» گفت: «کسی که چندین برابر کمکی که تو به او می‌کنی، خودش به خودش کمک می‌کند»
 
سه درس مهمی که من از داستان زندگی خودم گرفتم:


درس اول: هر وقت که زمین خوردیم، کمک بخواهیم. در کتاب «پسرک، موش کور، روباه و اسب»، پسرک از اسب می‌پرسد: «شجاعانه‌ترین حرفی که تا حالا زدی چه بوده است؟» اسب پاسخ می‌دهد: «کمک!»

درس دوم: وقتی از زمین بلند شدیم و شرایط بحرانی را پشت سر گذاشتیم، نقش ما تغییر می‌کند. این بار ما هستیم که باید به کسی که زمین خورده است کمک کنیم.


درس سوم (و شاید مهمترین درس): وقتی کمک گرفتیم، با تمام وجود برای بهبود وضع خودمان تلاش کنیم. یادمان باشد که اگر زمین خوردیم و کسی دستمان را گرفت، خود را روی شانه‌ی او نیندازیم. ما هم تمام تلاشمان را بکنیم تا از زمین بلند شویم. آن کسی که به ما کمک می‌کند، خودش ممکن است در شرایط ایده‌آلی قرار نداشته باشد. پس باید حواسمان باشد که به او آسیب نزنیم. برخی از ما وقتی کسی به کمک می‌آید، خود را کنار می‌کشیم، تمام مسئولیت زندگی خود را به او تحمیل می‌کنیم و او را از پا در می‌آوریم. درست است که ما انسان‌ها نباید همدیگر را تنها بگذاریم، اما این را هم نباید فراموش کنیم که در هر شرایطی هم که باشیم، «هیچکس مسئول زندگی ما نیست!»  
 
در فیلم  «نجات سرباز رایان»، افراد زیادی به خاطر «سرباز رایان» کشته می‌شوند تا او را نجات دهند. در پایان فیلم، فرمانده به «سرباز رایان» می‌گوید: «یادت باشه همیشه طوری زندگی کنی که ارزش کاری که برات انجام شد را داشته باشی!»

 
 
 
منبع: کانال مدرسه توسعه

 2 نظر

10 پیشنهاد به پدر و مادرهایی که فرزند دانش آموز دارند

08 مهر 1402 توسط مدیر النفیسه

10 پیشنهاد به پدر و مادرهایی که فرزند دانش آموز دارند

 

با آغاز سال تحصیلی، بی مناسبت نیست بدون هیچ مقدمه ای، چند پیشنهاد را با پدر و مادرها در میان بگذاریم:

 

1 - بهترین راه برای درس خوان و مهم تر از آن، کتاب خوان شدن فرزندان تان این است که خودتان هم کتاب بخوانید.
همه مطالعات روانشناسی و حتی تجربیات فردی نشان می دهند که کودکان بیشتر از رفتارهای شما الگوبرداری می کنند تا از حرف ها و امر و نهی های شما.

حتی اگر اهل مطالعه نیستید، می توانید کتابی را در دست بگیرید و تظاهر به مطالعه کنید. این کار به ویژه برای کودکان پیش دبستانی بسیار اثرگذار است.

2 - از باورهای قدیمی دست بکشید. زمانی تمام خوشبختی فرزندان در این تعریف می شد که حتما به دانشگاه بروند و سپس با مدرکی که می گیرند، در یک جای خوب استخدام شوند.

اما امروز این الگو دیگر جواب نمی دهد. اولاً دانشگاه رفتن بسیار آسان تر از قبل شده و ثانیاً دانشگاه تضمین کننده آینده نیست.
بسیاری از افراد موفق در ایران و جهان، یا دانشگاه نرفته اند، یا دانشگاه را رها کرده اند یا در شغلی غیرمرتبط با رشته تحصیلی شان فعالیت کرده اند.

در آینده نیز اهمیت دانشگاه باز هم کمتر خواهد شد؛ بسیار کمتر از آنی فکرش را بکنید. استخدام ها و کارآفرینی ها، نه بر پایه مدرک تحصیلی که بر اساس مهارت های فردی خواهد بود کما این که هم اکنون نیز در بخش خصوصی، چنین روندی وجود دارد

با این الگوی فکری، دیگر به بچه هایتان برای کسب نمرات بالا فشار نیاورید؛ آینده بچه هایتان الزاماً از میان نمره های بالا نمی گذرد. بگذارید آنها در حد توان خود درس بخوانند و نمره بگیرند. در عوض آنها را با زندگی واقعی و مهارت های کاربردی بیشتر آشنا کنید.

3 - به جای فشار بر روی بچه ها برای کسب نمرات بهتر، آنها را به کوشش بیشتر تشویق کنید: “پسرم! دخترم! همین اندازه که می بینم تلاش می کنی برایم ارزشمند است. تو تلاشت را بکن، بعد از آن دیگر مهم نیست چه نمره ای می گیری.”
فرزند شما نباید احساس کند دوست داشته شدنش، تابعی از نمراتی است که در مدرسه می گیرد.

4 - اگر فرزندتان در امتحانی مثلاً 12 (یا حتی نمره کمتر)گرفت، این ادبیات پیشنهاد می شود:
خب! تو در 12 بخش عملکرد خوبی داشتی؛ آفرین. آن 8 نمره ای که نگرفتی، دارند با تو حرف می زنند که نقطه ضعف کارت کجاست. بهتر است، روی این بخش ها بیشتر کار کنی؛ چه خوب شد که 12 گرفتی و فهمیدیم گیر کار کجاست؟ من هم در دوران دانش آموزی گاهی نمرات پایین می گرفتم؛ اشکالی ندارد.
ضمناً اگر بعضی درس ها را دوست نداری، طبیعی است؛ قرار نیست همه ما همه درس ها را دوست داشته باشیم. پس اگر در بعضی درس ها نمره هایت پایین باشد اشکالی ندارد.

5 - بچه ها را هرگز و هرگز و هرگز با دیگران مقایسه نکنید. این کار تزریق سم در روح آنهاست.
بچه ها را با خودشان مقایسه کنید: “تو نسبت به قبل، تلاش کمتری داشتی، یا بیشتر تلاش کردی.”

6 - هیچ اشکالی ندارد در طول سال، گاهی به بچه هایتان اجازه دهید مدرسه نروند؛ مثلاً یک بار صبحی که خیلی خسته اند و یک بار هم زمانی که امتحان کلاسی دارند و درس شان را نخوانده اند. باور کنید آسیب اضطرابی که متحمل می شوند، بیشتر از نرفتن شان به مدرسه است؛ البته که قرار نیست این پیشنهاد به یک رویه دائمی تبدیل شود. نکته مهم این است که آنها باید با شما احساس راحتی کنند، حتی در نرفتن به مدرسه.

7 - در انجمن اولیا و مربیان مصوب کنید که از معلمان، به ویژه در مقطع ابتدایی خواسته شود تا حد امکان از دادن تکلیف شب خودداری کنند یا به حداقل بسنده کنند. همچنین برای روزهای تعطیل تکلیف ندهند. کودکان در ساعات غیر مدرسه، باید بیشتر بازی کنند یا به ارتباطات خانوادگی و اجتماعی بپردازند تا تکرار آنچه در مدرسه آموخته اند.

8 - کیف بچه ها را تا حد امکان سبک کنید. حتی اگر لازم باشد، کتاب های قطور را به دو یا سه قسمت تقسیم و جدا جدا سیمی کنید. به ستون فقرات بچه ها رحم کنید.

9 - بچه ها به ویژه در فصل های مدرسه، بیشتر تحت فشار هستند؛ بنابر این به همدلی و همراهی والدین نیاز بیشتری دارند تا استرس های مدرسه را تخلیه کنند. برایشان وقت بگذارید، حرف بزنید، شوخی کنید و گاهی با هم بیرون بروید. بچه ها باید بدانند که شما پناهگاه شان هستید.

10 - و مهم از همه: کودکی و نوجوانی، شادترین دوران زندگی هر انسان است که دیگر تکرار نمی شود؛ هر کاری که می کنید، ملاک تان این باشد که شادی کودکی و نوجوانی را تباه نکنید. این سخن، به معنای ولنگاری تربیتی نیست؛ اتفاقاً تأکید بر تربیت اصولی کودکان و نوجوانان است زیرا تربیتی که شادی را از دوران کودکی و نوجوانی بزداید، اساساً تربیت نیست، بلکه نابودی امروز و فردای آنهاست.

هیچ کس حق ندارد شادی را از ساحت کودکی و نوجوانی بزداید، حتی پدر و مادرها و معلمان ، حتی پدر و مادرها و معلمان، حتی پدر و مادرها و معلمان.

عصر ایران ؛ جعفر محمدی 

 نظر دهید »

"ما به محیطمان عادت میکنیم"

17 شهریور 1402 توسط مدیر النفیسه

قانونى داریم که همیشه ثابت است:

“ما به محیطمان عادت میکنیم”
اگر با آدم های بدبخت نشست و برخاست کنید، کم کم به بدبختی عادت می کنید و فکر می کنید که این طبیعی است.

اگر با آدم های غرغرو همنشین باشید عیب جو و غرغرو می شوید و آن را طبیعی می دانید.

اگر دوست شما دروغ بگوید، در ابتدا از دستش ناراحت می شوید ولی در نهایت شما هم عادت می کنید به دیگران دروغ بگوییدو اگر مدت طولانی با چنین دوستانی باشید، به خودتان هم دروغ خواهید گفت.

اگر با آدم های خوشحال و پر انگیزه دمخور شوید شما هم خوشحال و پرانگیزه می شوید و این امر برایتان کاملا طبیعی است.

“تصمیم بگیرید به مجموعه افراد مثبت ملحق شوید وگرنه افراد منفی شما را پایین می کشند و اصلا متوجه چنین اتفاقی هم نمی شوی”

📕 راز شاد زیستن
✍🏻 #اندرو_متیوس

 نظر دهید »

چرا می‌کوشیم آدم‌ها را تغییر دهیم؟!

12 شهریور 1402 توسط مدیر النفیسه

چرا می‌کوشیم آدم‌ها را تغییر دهیم؟!
این درست نیست. آدم باید یا دیگران را همان‌طور که هستند بپذیرد، یا همان‌طور که هستند به حال خودشان بگذارد.
آدم نمی‌تواند آنها را عوض کند، فقط توازن‌شان را بر هم می‌زند. چون یک انسان از قطعه‌هایِ واحدی درست نشده است که بتوان تکه‌ای را برداشت و به‌ جایش چیزِ دیگری گذاشت. او یک کل است و اگر آدم یک سویش را بکشد، سوی دیگرش، چه بخواهی چه نخواهی کشیده می‌شود.

📚 نامه به فلیسه
👤 فرانتس کافکا

 نظر دهید »

با همسری که روز تولد و سالگرد ازدواج را فراموش می کند، چه کنیم؟

10 شهریور 1402 توسط مدیر النفیسه

با همسری که روز تولد و سالگرد ازدواج را فراموش می کند، چه کنیم؟ 

 

             


اگر رابطه زناشویی زوجین خوب باشد و زن و شوهر حال خوبی در زندگی مشترک داشته باشند، فراموشی مناسبت های مهم نظیر روز تولد و سالگرد ازدواج تاثیر حداقلی بر کیفیت زندگی مشترک دارد. 
به گفته یک روانشناس، اگر رابطه زناشویی زوجین خوب باشد و زن و شوهر حال خوبی در زندگی مشترک داشته باشد، فراموش کردن جشن گرفتن مناسبت های مهم نظیر روز تولد و سالگرد ازدواج تاثیر حداقلی در کیفیت زندگی مشترک دارد.
 
محمد ابراهیم تکلو در گفت و گو با ایسنا با اشاره به اینکه مولفه های بسیار زیادی بر کیفیت زندگی مشترک اثر گذار است و نمی توان همسر را به صرف اینکه روز تولد یا سالگرد ازدواج را فراموش کرده است، مورد مواخذه قرار داد، اظهار کرد: مهم این است که زوجین در زندگی مشترک حال خوبی با یکدیگر داشته باشد چراکه اگر یک رابطه مشترک با کیفیت باشد می توان از سایر مسائل همانند اینکه همسر جشن گرفتن مناسبت های مهم زندگی را فراموش کرده است، چشم پوشی کرد.
 
 وی توضیح داد: اگر رابطه زناشویی زوجین خوب باشد و زن و شوهر حال خوبی در زندگی مشترک داشته باشند، فراموشی مناسبت های مهم نظیر روز تولد و سالگرد ازدواج تاثیر حداقلی بر کیفیت زندگی مشترک دارد. از این رو اگر همسر ما برای زندگی مشترک تلاش می کند، وفادار است، علاقه خود را به ما ابراز می کند و برای افزایش کیفیت رابطه کم نمی گذارد، می توان از اینکه مناسبت های مهم زندگی را فراموش کرده، گذر و چشم پوشی کرد چراکه این امر تاثیرات حداقلی بر کیفیت رابطه و زندگی مشترک دارد.
 
این روانشناس در عین حال تاکید کرد: از سوی دیگر مناسبت های مهم نظیر روز تولد یا سالگرد ازدواج بهانه و فرصتی برای ابراز علاقه و حس دوست داشتن زوجین به یکدیگر است البته نباید فراموش کرد این امر در استحکام یک رابطه استاندارد تاثیر خوبی دارد اما در مقابل نیز روابطی وجود دارند که در آن زوجین به یکدیگر ابراز علاقه نمی کنند، از خود گذشتگی ندارند و برای زندگی مشترک تلاش نمی کنند و به طور کلی زندگی مشترک آنها از کیفیت خوبی برخوردار نیست اما مناسبت ها را خیلی شیک جشن می گیرند. به همین دلیل است که می گویم این مسائل تاثیرات حداقلی بر کیفیت رابطه دارد و در زندگی مشترک مسائل مهم تری وجود دارد.
 
تکلو توضیح داد: گاهی برای برخی زوجین به لحاظ خصوصیات شخصیتی گرامی داشت چنین مناسبت هایی مهم نیست و امری پیش پا افتاده تلقی می شود این درحالیست که همسر آنان بسیار روی گرامیداشت مناسبت ها حساس است. در چنین شرایطی باید درباره حساسیت های خود با همسر صحبت کرد و به او گفت که برگزاری تولد یا جشن سالگرد ازدواج تا چه اندازه اهمیت دارد؟ گاهی یکی از زوجین جشن گرفتن مناسبت ها را کم اهمیت می داند و تصور می کند همسرش نیز اهمیتی برای مناسبت ها قائل نیست بنابراین باید درباره این موضوعات با همسر صحبت کرد.
 
وی با بیان اینکه به طور کلی باید کیفیت رابطه زناشویی را به عنوان یک اصل مهم مد نظر قرار داد، افزود: گاهی باید از همسر درباره چرایی اینکه مناسبت ها را جشن نمی‌گیرد، پرسش کرد. گاهی همسران دلایل قانع کننده ای دارند. گاهی نیز دلایل بیشتر به سمت بهانه تراشی می رود که در چنین شرایطی متوجه می شویم رابطه مشترک ما با مشکلی مواجه است که باید آن را حل کرد.
 
به گفته این روانشناس، زوجین می توانند به همسر خود گوشزد کنند که جشن گرفتن مناسبت ها برایشان مهم است تا همسر تاریخ تولد یا سالگرد عقد را از یاد نبرد.
 
تکلو در پایان سخنان خود خطاب به زوجین تاکید کرد: زوجین باید درباره تمام احساسات خوب یا بد خود نسبت به همسر با یکدیگر صحبت کنند. احساسات مثبت را به زبان آورند و درباره رفتارهای آزار دهنده با هم صحبت کنند. گاهی زوجین تصور می کنند همسر متوجه می‌شود که یک رفتار خاص آزاردهنده است و خودش نباید آن رفتار را تکرار کند اما این امر فقط منجر به سو تفاهم می شود بنابراین درباره خواسته ها و نیازهایمان باید با همسر صحبت کنیم.

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • ...
  • 4
  • ...
  • 5
  • 6
  • 7
  • ...
  • 8
  • ...
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • ...
  • 63
تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 <   >
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

مدیرالنفیسه

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • اجتماعی
  • احکام
  • امام خمینی
  • امام زمان (عج)
  • ایام مذهبی و ملی و مناسبتی
  • بارداری
  • بدون موضوع
    • نهج البلاغه
  • بهداشتی
  • تاریخی
  • تربیت کودک
  • تربیتی
  • تغذیه
  • حدیث
    • تربیتی
  • حکایت
  • خانه داری
  • خانواده
  • خانواده
  • سیاسی
  • سیره وسخنان بزرگان
  • شبهات
  • شهدا
  • طنز
  • طنز
  • عصر بخیر
  • فن بیان
  • قانون
  • قرآن
  • متن ادبی
  • مقام معظم رهبری
  • نشر کتاب
  • همسرانه
  • یک صفحه کتاب

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

کاربران آنلاین

رتبه

  • رتبه کشوری دیروز: 13
  • رتبه مدرسه دیروز: 1
  • رتبه کشوری 5 روز گذشته: 20
  • رتبه مدرسه 5 روز گذشته: 1
  • رتبه 90 روز گذشته: 23
  • رتبه مدرسه 90 روز گذشته: 1
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس