مدیرالنفیسه

  • خانه 
  • In the name of Allah the merciful and the compassionate 
  • تماس  
  • ورود 

نحوه صحیح بلند کردن و بغل کردن کودک

23 دی 1396 توسط مدیر النفیسه

نحوه صحیح بلند کردن و بغل کردن کودک

زمانی که کودک روی زمین قرار دارد برای بلند کردن و بغل کردن او اکثر پدر و مادرها به صورت غلط خم می شوند و کودک را بلند می کنند و در آغوش می گیرند که این کار مضرات بسیار زیادی برای سلامتی بدن دارد.

بلند کردن اشتباه و بغل کردن های طولانی مدت کودک باعث افزایش شدید قوس کمر، ضعیف شدن ماهیچه های شکم، بزرگ شدن شکم، ایجاد قوز درستون فقرات کتف، فشار روی عصب سیاتیک، دردهای ناحیه پا و آسیب دیدن دیسک بین مهره ای و … می شود.

بنابراین نحوه صحیح بلند کردن و بغل کردن کودک بسیار مهم است.

برای بلند کردن کودک یک زانو را روی زمین گذاشته و زانوی دیگر را جلو می گذاریم و روی زمین زانو می زنیم. فاصله خود را با کودک کم کرده و کودک را در آغوش گرفته و بلند می شویم. می توانیم از یک دست خود به عنوان تکیه گاه روی زمین استفاده کنیم و بلند شویم. هنگامی که کودک را بغل می کنیم بهتر است شکم را به داخل بدهیم ستون فقرات را در راستای مناسب بگیریم و قفسه سینه را به جلو و کتف ها را به هم نزدیک کنیم، شانه ها را صاف بگیریم، سر و چانه را به عقب متمایل کنیم و راستای ستون فقرات را کاملا در راستای مناسب بگیریم تا دچار آسیب های جدی نشویم و بتوانیم از کودک بخوبی مراقبت کنیم بدون اینکه به خود آسیب بزنیم.
 

 نظر دهید »

7 فائده بغل کردن کودک

23 دی 1396 توسط مدیر النفیسه

 

چرا بغل کردن برای شما خوب است؟
بدون شک، بغل کردن باعث ایجاد یک حس خوب در ما می‌شود.

زمانی که غمگین یا ناامید هستیم، یک آغوش گرم می‌تواند دردمان را تا حدی تسکین‌دهد.

زمانی که خوشحالیم، می‌خواهیم با بغل کردن دیگران، خوشحالی خود را تقسیم‌کنیم. بنابراین، ما مستقیما می‌دانیم بغل کردن، خوب است.

اما علاوه‌بر احساس گرما و آرامش، بغل کردن فواید دیگری نیز دارد. دلایل علمی مهمی وجوددارد که نشان‌می‌دهد چرا بغل کردن برای شما و کودک‌تان خوب است. یک بغل ۲۰ ثانیه‌ای می‌تواند باعث‌شود کودک شما باهوش‌تر، سالم تر، خوشحال‌تر، منعطف‌تر و به والدین نزدیک‌تر شود.

 

فواید علمی بغل کردن در اینجا آمده است.

۱. بغل کردن، کودکانی باهوش‌تر می‌سازد.
کودک برای رشد عادی، تحریک حسی متفاوت زیادی را نیازدارد. ارتباط پوستی یا لمس جسمی مانند بغل کردن، یکی از مهم‌ترین محرک‌های لازم برای رشد یک مغز سالم و یک بدن قوی است.

در پرورشگاه‌های اروپای شرقی، کودکان یتیم به‌ندرت لمس‌می‌شوند. این کودکان، اغلب، ۲۲ تا ۲۳ ساعت از روز را در گهواره‌های خود می‌گذرانند. برای غذادادن به آنها از بطری‌های ایستاده استفاده‌شده و مراقبت از آنها با حداقل ارتباط انسانی انجام‌می‌شود. این کودکان، معمولا با مشکلات زیادی مانند رشد شناختی ضعیف، مواجه‌می‌شوند.

محققان دریافتند هنگامی که یتیمان موسسه، روزانه و به‌مدت ۱۰ روز، ۲۰ دقیقه محرک لمسی بیشتری را دریافت‌کردند، نمره بیشتری در ارزیابی‌های رشد گرفتند.

مطالعات، همچنین دریافتند که همه انواع لمس، مفید نیستند. فقط یک لمس پرورشی مانند یک آغوش آرام می‌تواند محرک مثبتی که یک مغز جوان برای رشد سالم نیازدارد را تامین‌کند.

۲. بغل کردن به رشد کودکان کمک می‌کند
هنگامی که کودکان از ارتباط جسمی محروم باشند، علی‌رغم دریافت مواد مغذی، رشد جسم‌شان متوقف‌می‌شود. این کودکان به نقص رشد دچارمی‌شوند. این نقص رشد می‌تواند با تامین لمس و آغوش پرورشی، بهبودیابد.

بغل کردن، آزادکردن اکسی‌توسین که به هورمون عشق معروف است را تحریک‌می‌کند. این هورمون احساس خوب، تاثیرات مهم زیادی بر جسم‌مان دارد. یکی از آنها تحریک رشد است.

مطالعات نشان‌می‌دهند که بغل کردن می‌تواند سطح اکسی‌توسین را فورا افزایش‌دهد. هنگامی که اکسی‌توسین افزایش‌یافت، هورمون‌های رشد متعدد مانند عامل رشد-I شبه‌انسولین (IGF-۱) و عامل رشد عصب (NGF) نیز افزایش‌می‌یابند. لمس پرورشی آغوش، می‌تواند رشد کودک را افزایش‌دهد.

۳. بغل کردن، سلامت کودک را حفظ‌می‌کند
آغوش، سالم است. سطح بالای اکسی‌توسین می‌تواند سیستم ایمنی را تقویت‌کند. سطح پلاسمای هورمون‌های تیروئید را پایین‌آورده و باعث درمان سریع‌تر جراحات می‌شود.

۴. بغل کردن می‌تواند کج‌خلقی را متوقف‌کند
بغل کردن برای سلامت عاطفی کودک خوب است. هیچ‌چیز نمی‌تواند سریع‌تر از آغوش مادر، کج‌خلقی‌های یک کودک را آرام‌کند.

بسیاری از والدین نگران هستند که با بغل کردن یک کودک پرخاشگر، با توجه‌کردن، باعث ایجاد رفتار بد در کودک شوند. اما این‌گونه نیست.

زمانی که کودک، درحالت بسیار عصبی است یا دچار کج‌خلقی عاطفی است، لجبازی نمی‌کند. فقط کنترل احساس خود را به‌راحتی ازدست‌می‌دهد. این کودکان نمی‌توانند خودشان را کنترل‌کنند.

کنترل احساس، مانند ماشین کارمی‌کند. در یک ماشین، پدال گاز و ترمز برای کنترل سرعت، به‌صورت جداگانه کارمی‌کنند. در سیستم عصبی ما نیز، شاخه تحریک‌کننده و شاخه آرام‌کننده، دو سیستمی هستند که برای کنترل احساس ما به صورت جداگانه عمل‌می‌کنند.

هنگامی که کودک به‌شدت گریه‌می‌کند، شاخه تحریک (پدال گاز) بیش‌فعال و شاخه آرام‌کننده (ترمز)، ضعیف است. رانندگی‌کردن با فشاردادن مداوم گاز در تمام طول مسیر و استفاده‌نکردن از ترمز را تصورکنید. شما یک ماشین فرار دارید.

کودکان کج‌خلق درست مانند ماشین فرار هستند. آنها به شدت تحریک شده‌اند و مکانیزم آرام‌کننده‌شان از کنترل خارج‌شده است.

اگر کودک‌تان از حرف‌های شما سرپیچی می‌کند و سوار ماشین فرار می‌شود، آیا می‌گذارید تصادف‌کند، فقط به این‌خاطر که نمی‌خواهید با توجه‌تان، به او پاداش‌دهید؟

البته که نه، درست است؟! شما اول ماشین را متوقف‌می‌کنید تا او را نجات‌دهید و سپس برای او سخنرانی‌می‌کنید.

بغل کردن کودک در زمان کج‌خلقی نیز دقیقا همین‌گونه است. شما به او کمک‌می‌کنید تا تصادف عاطفی نداشته‌باشد.

بغل کردن، آزادسازی هورمون احساس خوب – اکسی‌توسین- را تحریک‌می‌کند که می‌تواند سطح هورمون استرس را پایین‌آورده و اثرات اضطراب آن را خنثی‌کند. بنابراین، بغل کردن، آزادکردن پدال گاز عاطفی و پاگذاشتن روی ترمز است.

اول نجات‌دهید. بعدا آموزش‌دهید.

۵. بغل کردن کودک باعث می‌شود انعطاف‌پذیر تربیت شوند
در هنگام تولد، سیستم عصبی کودکان به‌اندازه کافی بالغ‌نیست که بتواند احساسات خود را کنترل‌کند. به همین دلیل، متوقف‌کردن کودکانی که احساسات شدید دارند، کار سختی است.

هنگام استرس، سطح بالای کورتیزول، آزادشده و در بدن و مغز گردش‌می‌کند. اگر این حالت به‌دلیل عدم توانایی کودک در کنترل‌کردن، برای مدتی طولانی باقی‌بماند، این سطح سمی از هورمون استرس، بر سلامت جسمی و ذهنی کودک تاثیرمی‌گذارد. مطالعات نشان‌می‌دهند که مواجهه زیاد با هورمون استرس می‌تواند بر سیستم ایمنی کودک و بعدها برحافظه و تکلم او تاثیربگذارد. همچنین می‌تواند زمانی که کودک بزرگ‌شد، باعث افسردگی نیز شود.

بغل کردن، آزادشدن اکسی‌توسین را برای پایین‌آوردن سطح هورمون استرس و جلوگیری از اثرات مضر آن، تحریک‌می‌کند. بغل کردن کودک به اوکمک‌می‌کند تا یادبگیرند عواطف خود را کنترل‌کرده و انعطاف‌پذیرتر شوند.

۶. بغل کردن شاد، کودکانی شاد می‌سازد
بغل کردن، خوش‌بینی را افزایش‌داده و عزت نفس را تقویت‌می‌کند. اکسی‌توسین قوی، باعث دوست‌داشته شدن کودک می‌شود.

۷. بغل کردن کودک به ارتباط‌تان با او کمک‌می‌کند
بغل کردن کودک، اعتماد را افزایش‌داده، ترس را کاهش و ارتباط را بهبودمی‌بخشد. بغل کردن، دلبستگی امن و ارتباط والدین و فرزند را افزایش‌می‌دهد.

همین حالا کودکان‌تان را به‌آرامی درآغوش بکشید و فواید آغوش را به آنها هدیه‌دهید.


ترجمه: تحریریه سایت کسب و کار بازده – مژگان گوران
منبع: parentingforbrain

۷ فایده بغل کردن کودک که بسیار جالب هستند

 1 نظر

اگر متوجه اسرار خانوادگی همسرت شدی اونو مثل پُتک نکوبون تو سر همسرت...!

23 دی 1396 توسط مدیر النفیسه

خانم و آقای محترم!
اگر متوجه اسرار خانوادگی همسرت شدی اونو مثل پُتک نکوبون تو سر همسرت…!

❌ وقتی دعوات می‌شه برای اینکه پیروز میدون باشی از عیب‌ها و کاستی‌های همسرت حرفی به میون نیار….

❌ یه نفر می‌گفت: متاسفانه بیماری صرع دارم و همسرم با علم اینکه من همچین مشکلی دارم باهام ازدواج کرد، میگفت بعد از ازدواج هر وقت بحثمون میشد بهم میگفت مریض و خیلی عذابم می‌داد…

این رفتارها اصلا درست نیست، کسی که این کارو می‌کنه فقط داره خودشو از چشم همسرش میندازه و نشون دهنده شخصیت ضعیف و در مونده ای داره. علاوه بر این؛ این کار اثر بدی بر روح و جان همسرت میزاره.

1515855129images_8_.jpg

 نظر دهید »

در این که نظام آموزشی ایران باید تغییر بنیادین کند، تردیدی نیست، اما چگونه؟

23 دی 1396 توسط مدیر النفیسه

همه رستوران های کشور فقط باید یک نوع غذا سرو کنند/ نظام آموزشی ایران به همین مضحکی است!

بعد از جنگ جهانی دوم، مردم شهربقایای ادوات جنگی را فروختند و پول خوبی نصیب شان شد. آنها درباره نحوه خرج کردن پول با یکدیگر مشورت کردند؛ مردان می خواستند سینما بسازند ولی زنان ساخت مدرسه را پیشنهاد کردند. در رأی گیری نهایی، نظر زنان برنده شد و پول در اختیار آنها قرار گرفت تا مدرسه را بنا کنند.

 در این که نظام آموزشی ایران باید تغییر بنیادین کند، تردیدی نیست، اما چگونه؟

تا کنون مطالب زیادی در این باره در عصر ایران نوشته ام و پیشنهاداتی نیز مطرح کرده ام. امروز می خواهم در این باره بنویسم که یکی از راه های اصلی خروج آموزش و پرورش ایران از بن بست کنونی، به رسمیت شناختن رویکردهای مختلف آموزشی است.

هم اکنون در ایران، همه دانش آموزان، فارغ از هر گونه تفاوت فردی، “مجبور” هستند در یک سیستم آموزشی “یکسان"، درس ها و دوره های یکسان را طی کنند و فارغ التحصیل شوند؛ گو این که اصطلاح “تفاوت های فردی” هنوز به گوش آموزش و پرورش ایران نرسیده است و تصمیم سازان نظام آموزشی فکر می کنند دانش آموزان، سربازانی هستند که وظیفه یکسانی مانند “تیراندازی به هدف مقابل” دارند و لذا باید همه شان، آموزش های یکسان ببینند!

اگر این پیشرفت اساسی در آموزش و پرورش ایران شکل بگیرد که تفاوت های فردی را به رسمیت بشناسند، آنگاه می توان به نتیجه آن نیز امیدوار بود: “به رسمیت شناختن رویکردهای مختلف آموزشی".

رویکردهای مختلف آموزشی به ویژه در یکصد سال گذشته مورد توجه اندیشمندان تعلیم و تربیت قرار گرفته است و هم اکنون مدارس پرشماری در سراسر جهان وجود دارند که هر کدام بر اساس یک رویکرد خاص آموزشی اداره می شوند.

در زندگی نامه آلبرت اینشتین آمده است که او در دو مدرسه رسمی روزگار خود نتوانست دانش آموز موفقی باشد و اخراج شد. در آن زمان مدرسه ای در مرز سوئیس و آلمان تأسیس شده بود که با رویکرد “انسان گرا" و بر مبنای دیدگاه های “یوهان هانریش پستالوزی” اندیشمند تربیتی، اداره می شد. این مدرسه بر خلاف رویکردهای متداول و رسمی آموزشی، بر تفاوت های فردی و احترام به فردیت کودکان تأکید داشت و دانش آموزان در اداره مدرسه رأی داشتند. بازی و طبیعت نیز دو رکن دیگر این مدرسه بود.

 

اینشتین که در دو مدرسه قبلی، به عنوان “شاگرد تنبل” تحقیر می شد، در مدرسه جدید که با رویکرد انسان گرا اداره می شد، شکوفا و در نهایت یکی از دانشمندان بزرگ تاریخ شد.

حال تصور کنید که در ایران، چقدر اینشتین در مدارس یکسان و رسمی هدر رفته اند ( می روند) و به عنوان شاگرد تنبل، آینده شان تباه شده است ( و می شود).

آموزش و پرورش، نه تنها باید در همه شهرها، بخشی از مدارس دولتی را به رویکردهای مختلف آموزشی اختصاص دهد، بلکه باید تأسیس مدارس غیر دولتی را نیز منوط به این کند که هر کدام در یک رویکرد جدید و تعریف شده، دانش آموز بگیرند.

علاوه بر رویکرد انسان گرا که اشاره ای مختصر بدان شد، برخی از رویکردهای دیگر آموزشی را در حد اشاره ای کوتاه مرور می کنم که به ویژه برای دبستان و پیش دبستان مورد توجه اند:

 

- رویکرد مونته سری: در این رویکرد که به نام بنیانگذار آن، “ماریا مونته سری” نامیده می شود، بازی، اسباب بازی و استقلال عمل کودکان، رکن های اساسی هستند. به عنوان مثال به جای این که معلم، روی تخته حروف الفبا را بنویسد و یک یک به بچه ها معرفی کند، حروف الفبا را که با چوب درست شده اند در میان وسایل بازی بچه ها قرار می دهد و بدین ترتیب، حروف الفبا تبدیل به اسباب بازی می شوند و بعد از مدتی در طول فعالیت ها و بازی های روزانه، کودکان حروف الفبا را می آموزند. جالب اینجاست که اگر از این کودکان بپرسید چه کسی حروف الفبا را به شما یاد داد خواهند گفت: هیچ کس، خودم یاد گرفتم.

رویکرد والدروف: والدورف، یک کارخانه سیگار سازی بود که مدیرش از یک صاحب نظر آموزشی به نام “رودلف اشتاینر” خواست با هزینه او ، مدرسه ای غیردولتی تأسیس کند که در آن، دانش آموزان به معنای واقعی کلمه، انسان و مسؤول بار بیایند. 

 در این رویکرد، هنر، اخلاق، کشف خویشتن، ارتباط آموزه های مدرسه با آنچه دانش آموز در زندگی واقعی تجربه می کند و مهارت های حسی حرکتی عناصر اصلی آموزش را تشکیل می دهند و نیمی از توان و زمان مدرسه صرف این امور می شود و نیم دیگر به آموزش های رسمی.

هم اکنون در اروپا، این ایده مطرح است که برای رسیدن به صلح جهانی باید رویکرد والدروف را گسترش داد چرا که فارغ التحصیلان آن، انسان های مهربان، مسؤول و صلح طلبی هستند.

 

رویکرد رجیو امیلیا: رجیو امیلیا نام شهر کوچکی در ایتالیاست. بعد از جنگ جهانی دوم، مردم آنجا بقایای ادوات جنگی که در اطراف شهر مانده بودند را فروختند و پول خوبی نصیب شان شد. آنها درباره نحوه خرج کردن پول با یکدیگر مشورت کردند مردان می خواستند سینما بسازند ولی زنان ساخت مدرسه را پیشنهاد کردند. در رأی گیری نهایی، نظر زنان برنده شد و پول در اختیار آنها قرار گرفت تا مدرسه را بنا کنند.
در اثنای ساخت مدرسه، معلمی به نام “لوریس مالاگاتسی” به آنها پیوست و با پذیرفتن مسؤولیت آموزش کودکان، ایده های خلاقانه خود را در مدرسه جدید اجرا کرد.

 رویکرد رجیو امیلیا، هم کوکان پیش دبستانی را شامل می شود و هم دبستانی ها را.
در این رویکرد، هر چند کودکان بر اساس سن شان تفکیک می شوند ولی عملاً در مدرسه رجیو امیلیا، تفکیک سنتی وجود ندارد و کودکان در تمام ساعات حضور در مدرسه، می توانند آزادانه حرکت و در فعالیت های مختلف مشارکت کنند. حتی برنامه هر روز هر گروه از کودکان در ابتدای صبح، با همفکری آنها و مربی شان تعیین می شود.

در این مدارس، که فقط باید در یک طبقه ساخته شوند، بین کلاس ها حداقل دیوار وجود دارد و تفکیک فضاها، با شیشه های نشکن صورت م یگیرد. مدارس آتلیه ای در مرکز محیط دارند که در آن به فعالیت های خلاقلانه با استفاده از زنگ و نور و … پرداخته می شود.

مربیان در تمام طول روز، کودکان را زیر نظر دارند و همه رفتارهای آنان را در فرم های ویژه ای ثبت و مستند سازی می کنند. این فرم توسط مربیان و روانشناسان و گاه با حضور والدین بررسی و برای مشکلات احتمالی راهکار اجرایی داده می شود.
چون کودکان در این روش، فعالیت آزادانه دارند، کشف استعدادهایشان نیز به موقع صورت می گیرد.

 

- رویکرد های اسکوپ: این رویکرد ویژه کودکان فقیر است که توسط فردی به نام “دیوید ویکرد” بنا شده است تا آنها را برای استقلال مالی و نیز ورود به حیطه های مدیریتی آماده کند.
کشورهایی که حاشیه نشینی و تجمع توده های فقیر در مناطق مختلف را دارند، می توانند با استفاده از این رویکرد و روش های آن، دانش آموزان فقیر را آموزش دهند.

 

- رویکرد مبتنی بر تخیل: مبتکر این رویکرد، کی ری ایگن است که هم اکنون در دهه 80 عمر خود به سر می برد. این رویکرد، تخیل کودکان را به عنوان رکن اساسی آموزش به رسمیت می شناسد و از “قصه گویی هدفمند” برای انتقال مفاهیم، حتی در درس ریاضی استفاده می کند. 
کلکسیون سازی، خلق سرگرمی و فعالیت های ذوقی از مفاهیم اصلی این رویکرد هستند.

 

رویکرد هوش های چندگانه: هوارد گاردنر، دانشمند آمریکایی به انواع هوش قائل است:"کلامی،منطقی-ریاضی،موسیقیایی،تجسمی،جنبشی-حرکتی،درون فردی، برون فردی،طبیعت گرا،هستی گرا”
در کنار این هوش ها، هوش هیجانی هم داریم که به قدرت انطباق انسان با محیط مربوط می شود.

نه قرار است و نه اساساً امکان دارد که همه انسان ها، همه این هوش ها را با هم و در حد اعلا داشته باشند. ممکن است یک کودک هوش ریاضی بالایی داشته باشد و در درس های ریاضی و فیزیک نمرات خوبی بیاورد و دیگری، هوش حرکتی اش فوق العاده باشد و بتواند یک قهرمان ورزشی شود. ممکن است فردی در چند هوش نمره بالایی داشته باشد ولی همه هوش ها را نمی توان در فردی جمع کرد. به قول گاردنر، کودکانی که در همه درس های نمره 20 می گیرند، دوپینگ شده اند.

در مدارس مبتنی بر “هوش های چند گانه” ، با روش های علمی مشخص می شود که هر کودک در چه زمینه ای دارای هوش مناسبی است و تعلیم و تربیت اش بر همان مبنا استوار می شود. 
در چنین مدرسه ای، کسی که ریاضیات اش خوب نیست ولی در مقابل در رشته های هنری قوی است، “شاگرد تنبل” محسوب نمی شود چرا که جایگاه هر دانش آموز تعریف شده، با احترام به رسمیت شناخته می شود.

 

رویکرد مبتنی بر کارآفرینی: این رویکرد را خانم دکتر یانا وارد سیستم آموزشی فنلاند کرد که طی آن، هر مدرسه در هر سال یک یا دو پروژه کارآفرینی را تعریف و عملیاتی می کند. همچنین دانش آموزان با کمک همدیگر و تحت نظارت معلمان و مربیان، طرح های خود را اجرا و به مرحله اقتصادی می رسانند. برخی از این طرح ها بسیار درآمدزا بوده اند.

این رویکرد به حدی مورد توجه قرار گرفته است که بنیاد آموزش کار آفرینی (NFTE) در آمریکا تشکیل شده است. این بنیاد، سرفصل ها و روش های آموزشی ویژه کارآفرینی از ابتدایی تا پایان دبیرستان را با همکاری 200 متخصص از سراسر جهان تدوین کرده است که راهنمای عمل مدارس کارآفرینی است.

 

رویکرد سبز: در این رویکرد، مدرسه در دل طبیعت قرار دارد و همه مصالح ساختمانی آن از مواد طبیعی ساخته شده اند، کودکان با گیاهان و حیوانات در محیط مدرسه آشنا می شوند. معروف ترین مدرسه سبز جهان در بالی اندونزی قرار دارد که جان هاردی کانادایی در 2008 آن را ساخته است و هم اکنون پذیرای 360 دانش آموز از کل جهان است که عمدتاً آمریکایی و کانادایی اند.

 

رویکرد IB : این رویکرد که در ایران نیز به طرز ناقص الخلقه ای گسترش یافته است، ورود به دانشگاه های برتر را هدفگذاری کرده است. مهارت تست زنی ، تسلط به زبان خارجی و افزایش مهارت های ارتباطی، سه اصل این رویکرد هستند.

 

رویکرد گلاسری: ویلیام گلاسر که در آمریکا لقب “اسطوره مشاوره” نام گرفته است، صاحب “تئوری انتخاب” است. تئوری انتخاب همه رفتارهای انسان را بر مبنای نیازهای اساسی پنجگانه (بقا،تعلق،قدرت،آزادی،تفریح) توضیح می دهد که در آن نقش “انتخاب” بسیار مهم است. هم اکنون مدارس زیادی در آمریکا تحت عنوان “مدارس بدون مردودی” راه اندازی شده اند که بر مبنای تئوری انتخاب اداره می شوند و بسیار هم موفق هستند.

رویکردهای فوق، البته تنها رویکردهای آموزشی جهان نیستند. در ایران نیز رویکرد شهودی(دکتر علی حسینی خواه) معرفی شده که هنوز به مرحله عملیاتی نرسیده است؛ همچنین برخی مدارس در جهان، به جای یک رویکرد، تلفیقی از چند رویکرد را به کار می برند.
در ایران نیز باید این رویکردها و نیز رویکردهای تلفیقی به رسمیت شناخته شود تا مردم بتوانند در فرایند تعلیم و تربیت فرزندان خود، قدرت انتخاب داشته باشند.

سیستم کنونی آموزش و پرورش مانند آن است که حکم شود همه رستوران ها در همه کشور، فقط یک منوی غذایی را ارائه دهند و هیچ کس حق ندارد غذایی جز غذای رسمی که حکومت تعیین کرده است بخورد. قضیه به همین مضحکی و اسفناکی است.

*صاحب امتیاز و سربیر - عضو اندیشکده آموزش و پرورش عصر ایران

 

 نظر دهید »

کودکان عروسک سخنگو نیستند

23 دی 1396 توسط مدیر النفیسه

زمانی که درمهمانی یا جمع ها به فرزند خود میگویید شعر مهدکودک را بخوان یا انگلیسی صحبت کن تا همه ببینند چقدر قشنگ انجام میدهی، به فرزندتان استرس وارد میکنید

کودکان عروسک سخنگو نیستند

1515817529k_pic_d0566239-cfec-4db6-83df-eed9405d13a6.jpg

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 217
  • 218
  • 219
  • ...
  • 220
  • ...
  • 221
  • 222
  • 223
  • ...
  • 224
  • ...
  • 225
  • 226
  • 227
  • ...
  • 452
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 <   >
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

مدیرالنفیسه

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • اجتماعی
  • احکام
  • امام خمینی
  • امام زمان (عج)
  • ایام مذهبی و ملی و مناسبتی
  • بارداری
  • بدون موضوع
    • نهج البلاغه
  • بهداشتی
  • تاریخی
  • تربیت کودک
  • تربیتی
  • تغذیه
  • حدیث
    • تربیتی
  • حکایت
  • خانه داری
  • خانواده
  • خانواده
  • سیاسی
  • سیره وسخنان بزرگان
  • شبهات
  • شهدا
  • طنز
  • طنز
  • عصر بخیر
  • فن بیان
  • قانون
  • قرآن
  • متن ادبی
  • مقام معظم رهبری
  • نشر کتاب
  • همسرانه
  • یک صفحه کتاب

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

کاربران آنلاین

  • رهنما
  • نورفشان

رتبه

  • رتبه کشوری دیروز: 14
  • رتبه مدرسه دیروز: 1
  • رتبه کشوری 5 روز گذشته: 32
  • رتبه مدرسه 5 روز گذشته: 1
  • رتبه 90 روز گذشته: 31
  • رتبه مدرسه 90 روز گذشته: 1
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس