آقا و خانم محترم حتی اگه با هم قهر میکنید، حق ندارید شام و ناهار نخورید
ه
آقا و خانم محترم
حتی اگه با هم قهر میکنید،
حق ندارید شام و ناهار نخورید
باید دو نفره پای سفره غذا بشینید، حتی تو زمان دلخوری هم عاشقونه بهم زل بزنید.
ه
آقا و خانم محترم
حتی اگه با هم قهر میکنید،
حق ندارید شام و ناهار نخورید
باید دو نفره پای سفره غذا بشینید، حتی تو زمان دلخوری هم عاشقونه بهم زل بزنید.
سرعت عمل کودکان با زمانی که والدین عجله دارند رابطه ی معکوسی دارد. به بیان دیگر هر چه زمان کمتری داشته باشید، کودک بیشتر وقت تلف می کند.
مثلا وقتی می خواهید با عجله به جایی بروید هرچه عجله کنید کودک کندتر آماده می شود پس بهتر است زمان بیشتری را برای این کار اختصاص دهید.
از لوس شدن فرزندتان میترسید؟
پس وقتی کودک تان بی وقفه از شما چیزی می خواهد و جواب منفی می شنود، به خاطر بی حوصلگی یا ترحم حرف تان را عوض نکنید. در چنین شرایطی هر چند بار که لازم است، به خواسته او پاسخ منفی دهید و با خوش خلقی به او یاد دهید قرار نیست تکرار خواسته کسی، تصمیم او را تغییر دهد و درصورتی که منطق و احساسش به او می گوید باید پاسخ منفی دهد، دلیلی ندارد به خاطر پافشاری دیگران حرفش را عوض کند.
اما فراموش نکنید که در تصمیم گیری انعطاف پذیر باشید نه سختگیر. در عین حال فرزندتان باید بداند میتواند از حق خود دفاع کند و سربزیر نباشد.
مادر بزرگ برایم از سفر هدیه آورده بود؛ جعبهی کادو را که باز کردم، از خوشحالی بالا و پائین میپریدم و فریاد میزدم… آخ جون… آتاری!
آن روزها هر کسی آتاری نداشت؛ تحفهای بود برای خودش! کارم شده بود صبح تا شب در دست گرفتن دستهی خلبانی آتاری و هواپیما بازی کردن. مدتی گذشت و من هر روزم را با آتاری بازی کردن شب میکردم و هر چه میگذشت بیشتر از قبل دوستش داشتم.
خوشحالترین کودک دنیا بودم…
تا اینکه یک روز خانهی یکی از اقوام دعوت شدیم؛ وارد خانه که شدم چشمم خورد به یک دستگاه جدید که پسر آن خانواده داشت. بهش میگفتند میکرو.
آنقدر سرگرم بازی شدیم که زمان فراموش شد. خیلی بهتر از آتاری بود. خیلی…! بازیهای بیشتری داشت؛ دستهی بازی دکمههای بیشتری داشت؛ بازیهایش بر عکس آتاری یکنواخت نبود و داستان داشت. تا آخر شب قارچخور بازی کردم و هواپیمای آتاری را فراموش کرده بودم.
به خانه که برگشتیم دیگر نمیتوانستم آتاری بازی کنم. دلم را زده بود. دیگر برایم جذاب نبود. مدام آتاری را با میکرو مقایسه میکردم. همش به این فکر میکردم که چرا من نباید میکرو داشته باشم ولی یک بار نشد بگویم چرا من آتاری دارم و دیگران ندارند.
امروز که در انباری لای تمام خرت و پرتهای قدیمی آتاریام را دیدم فقط به یک چیز فکر کردم… ما قدر داشته هایمان را نمیدانیم. آنقدر درگیر مقایسه کردنشان با دیگران میشویم تا لذتشان از بین برود و دلزدهمان کند. داشتههای دیگران را چوب میکنیم و میزنیم بر سر خودمان و عزیزانمان و به این فکر نمیکنیم داشتههای ما شاید رویای خیلیها باشد. زندگی به من یاد داد مقایسه کردن همه چیز را خراب میکند.
حسین حائریان
لباس پوشیدن دلیل دارد و مطلقاً برای جلب توجه نیست؛ اتفاقاً لباس برای پوشاندن است و به همین دلیل به آن حجاب می گویند که جلب توجه نکند و مانع جلب توجه شود.
حجاب برای این است که خصوصیات جسمی انسان ها باعث جلب توجه نشود. اگر ما چرایی لباس را ندانیم همان لباس شرعی هم می شود اسباب جلب توجه. راجع به شکل لباس صحبت نمی کنیم بلکه در مورد ذهنیت پشت لباس پوشیدن صحبت می کنیم.
کودک چه ذهنیتی از خودش می سازد؟ این که بدن من قشنگ است و همه باید ببینند و جلب نظر کند؛ حالا اگر دولت اجازه نداد که توی خیابان این طوری بپوشم خوب توی مهمونی و عروسی می پوشم.
از آن طرف هم تفریط این موضوع است. چرا به بچه ها لباس بزرگانه می پوشانیم؟ چرا پسرهای ما در عروسی ها کت و شلوار وکراوات و دخترها لباس عروس می پوشند؟ چرا نباید لباس راحت بپوشند؟ بچه ها 200 سال فرصت دارند که از این لباس ها بپوشند، اجازه بدید که دوران کودکی را کودکانه بپوشند. چرا به یک فرهنگ جدید در لباس پوشیدن بچه ها فکر نکنیم؟