اشتباهات جزئی از زندگی هستند
اشتباهات جزئی از زندگی هستند. اگر اشتباه نمیکردید، هیچوقت یاد نمیگرفتید؛ اگر یاد نمیگرفتید هیچوقت رشد نمیکردید…!
مهم عدم تکرار یک اشتباه است.
اشتباهات جزئی از زندگی هستند. اگر اشتباه نمیکردید، هیچوقت یاد نمیگرفتید؛ اگر یاد نمیگرفتید هیچوقت رشد نمیکردید…!
مهم عدم تکرار یک اشتباه است.
دو چیز انسان را نابود میکند
1- مشغول بودن به گذشته
2- مشغول شدن به دیگران
هر کس در گذشته بماند آینده را از دست میدهد و هر کس نگهبان رفتار دیگران باشد نصفی از آسایش و راحتی خود را از دست میدهد
بهترین انتقام در زندگی این است :
که به راه خود ادامه دهید
و اتفاقات بد را فراموش کنید
به هیچکس اجازه ندهید
از تماشای رنج شما لذت ببرد
شاد بودن را سرمشق زندگی خود قرار دهید.
و مسیر زندگیتان را به زیبایی ترسیم کنید…..
تا برق قطع نشود قدر داشتن برق را نمی دانیم . تا شوفاژ خراب نشده و آب گرم هست نمی فهمیم دوش گرفتن چه موهبتی می تواند باشد .
تا وقتی تنمان سلامت است نمی فهمیم یک دندان خراب ، یک سردرد تخیلی ، یک دیسک کمر ناقابل میتوانند چه روزگاری از آدم سیاه بکنند .
تا وقتی شب کار نباشید نمی فهمید گذاشتن سر روی بالش چقدر رویایی و لذتبخش است . تا وقتی پدر و مادر هستند نمی فهمیم خشم و غیظ و قهرشان هم چقدر دوست داشتنیست .
برای حس کردن خوشبختی شاید خیلی امکانات نیاز نباشد. فکر کردن به این که فقط تو از بین میلیون ها موجود ریز کله گنده ی دم دار شانس زندگی کردن پیدا کرده ای، خودش میتواند یک قوت قلب بزرگ باشد .
فکرکردن به اینکه زندگی هرچند سخت و هرچند کوتاه به تو فرصت بودن داد و آن میلیون های دیگر حتی همین فرصت کوچک را هم نداشتند اگر لبخند به لب نیاورد ولی ما را کمی فکری که می تواند بکند .
بعد شاید بشود از چیزهای کوچک زندگی ، از چیزهای خیلی کوچک مثل یک لامپ روشن بالای سر ، یک دوش آب گرم ، یک تن سالم ، یک خواب راحت و یکخانواده بیشتر لذت برد .
بله آدمی قدر داشته هایش را تا وقتی که دارد نمی داند و هیچ بعید نیست ما آدم های همیشه ناراضی ، ما خدایگان نک و ناله ، ما رهروان هیچ وقت نرسیده به سرمنزل مقصود ، وقتی قدر ( زندگی) را بفهمیم که دیگر زنده بودنی درکار نیست .
دختری با پدرش میخواستند از یک پُل چوبی رد شوند…
پدر رو به دخترش گفت: دخترم دست من را بگیر تا از پل رد شویم.
دختر رو به پدر کرد و گفت: من دست تو را نمیگیرم تو دست مرا بگیر…
پدر گفت: چرا؟ چه فرقی میکند؟ مهم این است که دستم را بگیری و با هم رد شویم…
دخترک گفت: فرقش این است که اگر من دست تو را بگیرم ممکن است هر لحظه دست تو را رها کنم،
اما تو اگر دست مرا بگیری هرگز آن را رها نخواهی کرد!
این دقیقا مانند داستان رابطهی ما با خداوند است؛
هرگاه ما دست او را بگیریم ممکن است با هر غفلت و ناآگاهی دستش را رها کنیم،
اما اگر از او بخواهیم دستمان ما را بگیرد، هرگز دستمان را رها نخواهد کرد!
و این یعنی عشق…
“دعا کنیم فقط خدا دستمونو بگیره”
دادن حق انتخاب وآزادی به کودک در ساختن شخصیت مثبت و سازنده کودک بسیار مهم و اساسی است. اما دادن انتخاب باید محدود باشد مثلا نپرسید غذا چی دوست داری؟ به او دوحق انتخاب بدهید. سوال نکنید لباس چی میخوای بپوشی؟ به او دولباس پیشنهاد بدهید تا کودک گیج نشود و انتخاب برای او آسانتر باشد.
حد دادن آزادی به کودک تا جایی است که باعث آسیب به خود یا دیگری نشود و به حقوق کسی تجاوز نکند.