بالاخره ی روزی پیر و ضعیف میشوید و اشتباه می کنید!
#پندانه
وقتی که جوانید به مسن ترها احترام بگذارید؛
وقتی قوی هستید به ضعیف ها کمک کنید؛
وقتی اشتباه می کنید اعتراف کنید؛
چون بالاخره ی روزی پیر و ضعیف میشوید و اشتباه می کنید!
#پندانه
وقتی که جوانید به مسن ترها احترام بگذارید؛
وقتی قوی هستید به ضعیف ها کمک کنید؛
وقتی اشتباه می کنید اعتراف کنید؛
چون بالاخره ی روزی پیر و ضعیف میشوید و اشتباه می کنید!
دغدغه انسانیت در یک رستوران!!!
هرچه قدر میتوانید بخورید و بردارید ولى آنچه را که برمی داریدواقعا بخورید!دیروز٤٥کیلو غذاى اضافه بشقابها رادورریختیم که١٨٠گرسنه راسیرمیکرد.
یک شهروند قرار گذاشته هروقت سوار بیآرتی میشه تا رسیدن به مقصد یک تصویر حال خوب کن بکشه و بذاره تو قسمت تبلیغات و به اندازه خودش شادی رو به جامعه بیاره
#داستانک
روزی مردی خواب عجیبی دید، دید که پیش فرشته هاست و به کارهای آنها نگاه می کند.
هنگام ورود، دسته بزرگی از فرشتگان را دیدکه سخت مشغول کارند و تند تند نامه هایی را که توسط پیک ها از زمین می رسند، باز می کنند و آنها را داخل جعبه می گذارند.
مرد از فرشته ای پرسید: شما چکار می کنید؟
فرشته در حالی که داشت نامه ای را باز می کرد، گفت: اینجا بخش دریافت است و ما دعاها و تقاضاهای مردم از خداوند را تحویل می گیریم.
مرد کمی جلوتر رفت، باز تعدادی از فرشتگان را دید که کاغذهایی را داخل پاکت می گذارند و آن ها را توسط پیک هایی به زمین می فرستند.
مرد پرسید: شماها چه کار می کنید؟
یکی از فرشتگان با عجله گفت: اینجا بخش ارسال است، ما الطاف و رحمت های خداوند را برای بندگان به زمین می فرستیم.
مرد کمی جلوتر رفت و یک فرشته را دید که بیکار نشسته است، با تعجب از فرشته پرسید: شما چرا بیکارید؟
فرشته جواب داد: اینجا بخش تصدیق جواب است، مردمی که دعاهایشان مستجاب شده، باید جواب بفرستند ولی فقط عده بسیار کمی جواب می دهند.
مرد از فرشته پرسید: مردم چگونه می توانند جواب بفرستند؟
فرشته پاسخ داد: بسیار ساده، فقط کافیست بگویند: خدایا شکر
#پندانه
خوشبختی یک احساس است
خانمی سراغ دکتر رفت و گفت: نمی دانم چرا همیشه افسرده ام و خود را زنی بد بخت می دانم
چه دارویی برایم سراغ داری آقای دکتر؟
دکتر قدری فکر کرد و سپس گفت:
تنها راه علاج شما این است که پنج نفر از خوشبخت ترین مردم شهر را بشناسی و اینکه از زبان آنها بشنوی که خوشبخت هستند.
زن رفت و پس از چند هفته به مطب دکتر برگشت، اما این بار اصلاً افسرده نبود.
او به دکتر گفت: “برای پیدا کردن آن پنج نفر، به سراغ پنجاه نفر که فکر می کردم خوشبخت ترینها هستند رفتم
اما وقتی شرح زندگی همه آنها را شنیدم فهمیدم که خودم از همه خوشبخت تر هستم!
خوشبختی یک احساس است و لزوما با ثروت و مال اندوزی به دست نمی آید. خوشبختی رضایت از زندگی و شکرگزاری بابت داشته هاست نه افسوس بابت نداشته ها!