مدیرالنفیسه

  • خانه 
  • In the name of Allah the merciful and the compassionate 
  • تماس  
  • ورود 

زندگی من و خسیس‌خان

09 دی 1396 توسط مدیر النفیسه

زندگی من و خسیس‌خان

رفته بودیم برای عروسی خواهرزاده‌اش خرید کنیم. از اوایل ازدواجمان هیچ‌وقت پیش نیامده بود که با او به خرید لباس شب بروم. اصلاً همیشه احساسم این بود که او مثل خیلی از مردهای دیگر از خرید کردن بیزار است. این‌ بار چون تنها بودم از او خواهش کردم که با من بیاید تا با هم چند مغازه را بگردیم. چشمتان روز بد نبیند. اولین چیزی که نگاه کرد اتیکت قیمت لباس بود و با دیدن آن بلند گفت: «اووووه چه خبره؟» فروشنده که پشت سر ما بود لبخند معنی‌داری زد و گفت که لباس‌های ارزان‌تر را می‌توانیم در طبقۀ پایین ببینیم. طبقۀ پایین مثل صحنۀ جنگ بود. لباس‌های آنجا قدیمی و حتی کثیف بودند و هر کدامشان چیزی مثل دکمه، سرزیپ یا کمربند کم داشتند. عصبانی و ناراحت از مغازه بیرون آمدم. بحث و دعوایمان از همان موقع شروع شد. بین همان دعواها گفت که هیچ‌وقت آن‌ همه پول خرج لباس نمی‌کند. راست می‌گفت، او هیچ‌وقت پول مناسبی برای چیزی خرج نمی‌کرد. حتی در بقالی هم چانه می‌زد، هر بار پرینت تلفن را می‌گرفت و در مصرف همه‌ چیز بیش از اندازه صرفه‌جو بود.

رفتارم اوایل پر از سرزنش بود. او را مسخره می‌کردم و «خسیس‌خان» و «آقای اسکروچ» صدایش می‌زدم. دروغ چرا، زندگی‌مان شکل دیگری گرفته بود. یک روز که خیلی از این دعواها خسته بودم برای پیدا کردن راه چاره، کمی راجع به خساست تحقیق کردم و فهمیدم که روش من اشتباه‌ترین شکل برخورد بوده. به مرور قبول کردم که باید به او کمک کنم. پیش مشاور رفتم و یاد گرفتم که قبل از خریدهایم با او مشورت کنم. از او خواهش کردم یک بار با هم در مورد مقدار پولی که در ماه برای لباس، وسایل خانه و خرج‌های دیگر می‌توانیم کنار بگذاریم به توافق برسیم. من در خریدها نظر و سلیقه‌اش را بپرسم و در عوض او هم هنگام خرید با فروشنده‌ها سر قیمت بحث نکند. خودش هم دوست داشت که تغییر کند و همین باعث شد من هم کمی نگاهم را عوض کنم. به این فکر می‌کردم که شوهری که اهل حساب و کتاب باشد آن‌قدرها هم بد نیست. همین که الان یک خانه داریم که با پول جمع کردن‌های او خریده‌ایم خودش خیلی خوب است، بقیۀ چیزها هم به مرور حل می‌شود.
*سایت مادرشو

 نظر دهید »

وقتی فرزند نوپای شما در محلهای عمومی خود را به زمین پرت میکند.....

09 دی 1396 توسط مدیر النفیسه


وقتی فرزند نوپای شما در محلهای عمومی خود را به زمین پرت میکند و گریه میکند،
نشان ندهید هول شدید، دعوا و تنبیه نکنید و کوتاه هم نیایید
او را در آغوش بگیرید و از محل خارج کنید.

 نظر دهید »

دوران کودکی، دوران کودکی کردن و تمرین زندگی است؛ دوران بزرگسالی نیست.

09 دی 1396 توسط مدیر النفیسه


دوران کودکی، دوران کودکی کردن و تمرین زندگی است؛ دوران بزرگسالی نیست.

وقتی لباس های مجلل و گران قیمت تن کودک می کنیم، دائماً او را تحت فشار می گذاریم که لباست رو کثیف نکنی.

چه اشکالی دارد که بچه ها در جشن ها لباس راحت بپوشند و شکل بزرگترها نشوند، حتی دوسه دست لباس برایشان ببریم و فرصت بازی و خوش گذشتن برای آن ها فراهم کنیم و نه خودمان حرص بخوریم و نه عروسی را به کودک زهرمار کنیم که جُنب نخور کثیف میشه، پاره میشه و….

چرا لباس بچه ها را راحت انتخاب نمی کنیم که اگر کثیف شدن به جای حرص خوردن، ذوق کنیم و ناراحتی ایجاد نکنیم.
همه چیز در زندگی حول محور رشد است، بازی کردن و کثیف کردن به رشد کودک کمک می کند. پس به لباس پوشیدن بچه ها را دقت کنیم.

 نظر دهید »

با القاب مناسب کودکتان را صدابزنید

09 دی 1396 توسط مدیر النفیسه


با القاب مناسب کودکتان را صدابزنید

هرگز برای شوخی یا ابراز صمیمیت از عنوانهای سبک و زننده استفاده نکنید.

باید دقت شود در انتساب القاب نباید غلو کرد چون منجر به اعتماد بنفس کاذب میشود.

عناوین مناسب
✅میوه دلم
✅نور چشمم
✅امید قلبم
✅پسر منظمم
✅دختر هنرمندم
✅نازنین تلاشگرم
✅عزیز خوش استعدادم
✅گل پسر/نازنین دختر مؤدبم


❌پدر سوخته
❌مادر مرده
❌خنگول بابا
❌خل و چل
❌کچل من
❌سیا سوخته
❌کوتوله
❌آقامهندس بابا
❌خانم دکتر مامان

 نظر دهید »

هدف از آفرینش و نقش آن در زندگی مشترک

09 دی 1396 توسط مدیر النفیسه

هدف از آفرینش و نقش آن در زندگی مشترک

یادمان باشد که به دنیا آمده‌ایم تا به هدف آفرینش خویش، یعنی خدایی شدن برسیم. راه خدایی شدن هم بندگی است؛ فقط بندگی.

زندگی مشترک، قسمت عمده‌ای از زندگی انسان را تشکیل می‌دهد.
زنی که بخش قابل توجّهی از روز و شبش را برای همسر و فرزندانش صرف می‌کند، مردی که برای خانواده‌اش وقت می‌گذارد، اگر این مقدار از عمر را در مسیر بندگی قرار ندهد، از هدف آفرینش، فاصلۀ بسیاری گرفته است.

برای خدا باید زندگی کرد، برای خدا باید گذشت کرد، برای خدا باید سکوت کرد، برای خدا باید فریاد کشید، برای خدا باید کار کرد، برای خدا باید آشپزی کرد، برای خدا … ؛ فقط برای خدا.

اگر مقصد زندگی خدا شد، خوش‌حالی‌ها و ناراحتی‌ها، شکست‌ها و پیروزی‌ها و بسیاری از مفاهیم کلیدی زندگی، تعریف جدیدی پیدا می‌کند.
شکست، یعنی دور شدن و فاصله گرفتن از مقصد که همان خداست و پیروزی، یعنی نزدیک شدن و رسیدن به خدا.
⁉️چه چیزی مرا خوش‌حال می‌کند؟ هر چیزی که مرا به خدا برساند.
⁉️چه چیزی مرا آزرده خاطر می‌کند؟ هر چیزی که مرا از خدا، دور کند.

?تا ساحل آرامش، کتاب اول، صفحه35

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 242
  • 243
  • 244
  • ...
  • 245
  • ...
  • 246
  • 247
  • 248
  • ...
  • 249
  • ...
  • 250
  • 251
  • 252
  • ...
  • 398
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 <   >
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

مدیرالنفیسه

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • اجتماعی
  • احکام
  • امام خمینی
  • امام زمان (عج)
  • ایام مذهبی و ملی و مناسبتی
  • بارداری
  • بدون موضوع
    • نهج البلاغه
  • بهداشتی
  • تاریخی
  • تربیت کودک
  • تربیتی
  • تغذیه
  • حدیث
    • تربیتی
  • حکایت
  • خانه داری
  • خانواده
  • خانواده
  • سیاسی
  • سیره وسخنان بزرگان
  • شبهات
  • شهدا
  • طنز
  • طنز
  • عصر بخیر
  • فن بیان
  • قانون
  • قرآن
  • متن ادبی
  • مقام معظم رهبری
  • نشر کتاب
  • همسرانه
  • یک صفحه کتاب

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

کاربران آنلاین

  • رهگذر
  • 0marziyeh

رتبه

  • رتبه کشوری دیروز: 8
  • رتبه مدرسه دیروز: 1
  • رتبه کشوری 5 روز گذشته: 22
  • رتبه مدرسه 5 روز گذشته: 1
  • رتبه 90 روز گذشته: 29
  • رتبه مدرسه 90 روز گذشته: 1
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس