مدیرالنفیسه

  • خانه 
  • In the name of Allah the merciful and the compassionate 
  • تماس  
  • ورود 

امروز زادروز گاندی است. مردی که به عنوان نماد مبارزه بدون خشونت شناخته می شود.

10 مهر 1397 توسط مدیر النفیسه


✅ امروز زادروز گاندی است. مردی که به عنوان نماد مبارزه بدون خشونت شناخته می شود.

بسیاری از هندی ها او را تا سر حد پرستش دوست دارند اما آرامگاهش تنها یک سنگ سیاه است و بس.

✅ ۲۰ سال پیش کتاب سرگذشت_من را از او خواندم. اتفاقی از یک دستفروش که کتاب های دست دومش را در گوشه ای از بازار اندیمشک پهن کرده بود خریدم.

زندگی اش را به زبانی ساده شرح داده بود. جایی حتی اعتراف کرده که در دوران نوجوانی یواشکی به غاری رفته و با یکی دو دوست گوشت خورده است! امری که در آیین او منع شده بود.

✅ اما از میان همه گفتارها و کردارهایی که به او نسبت می دهند هیچکدام را به اندازه روزه سکوت دوست ندارم.

گاندی در هر هفته یک روز را روزه سکوت می گرفت. امتناع از حرف زدن را مایه آرامش درونی می‌انگاشت این آموزه را هم از آیین برهما واصل موناشافتی یعنی سکوت و آرامش داشت.

✅ وقتی سخنان ناپخته، بی مایه، غیرضروری و هزینه زای برخی مسئولان را در رسانه ها می خوانم و می شنوم به این فکر می کنم که کاش مسئولان همین یک نکته از گاندی را می آموختند.

✅ بسیاری از مسئولان ما وسط آن “وی افزود"، “ایشان بیان داشت"، “خاطرنشان ساخت” و … هیچ حرف تازه و مفیدی برای گفتن ندارد که ریشه اش بر می گردد به عدم مطالعه، ندیدن فیلم و تئاتر، نشنیدن …. و وقت نگذراندن با صاحبان فکر و اندیشه.

✅ بسیاری از این عزیزان که نه حرف زدن بلدند و نه می توانند حرف نزنند! هر وقت سخنرانی می کنند بیشتر جامعه را متلاطم و نگران می کنند.

✅ کاش در هفته یک روز سکوت کنید، حرف نزنید، مصاحبه نکنید و به یاد گرفتن و تمرکز به کرده ها و گفته های پیشین تان فکر کنید! همین!

ehsanmohammadi

 نظر دهید »

ریشه بدحجابی در جامعه ماچیست؟ ماجرا را از منظری متفاوت ببینید.

09 مهر 1397 توسط مدیر النفیسه

آیا بدحجاب تر شدیم؟

شبهه ای که وجود دارد اینست که آیا رشد بدحجابی در ایران نشانه بی دینی است؟

آیا بدحجابی بدتر شده است؟

آیا بانوان ما نسبت به سال ۵۷ بی تقواترشدند؟

تحلیل بدحجابی های امروز چگونه است؟

پس چرا می گوئید جامعه معنوی ترست؟
فارس نوشت: به نظر می رسد بدحجابی در جامعه ما بد روایت شده است. این روایت نادرست باعث شده واکنش ها به بدحجابی عجیب و غریب باشد. یکی فکر می کند بدحجابی در ایران سیاسی است و تلاش می کند آنرا به براندازی نزدیک کند و دیگری فکر می کند بدحجابی در ایران ناشی از کاهش دین ورزی است و تلاش می کند اصلا اهمیت حجاب را منکر شود.

اما واقعا ریشه بدحجابی در جامعه ماچیست؟ ماجرا را از منظری متفاوت ببینید.

بدحجاب تر؟

گزارش اخیر مرکز پژوهش های مجلس نشان می دهد حدود 30 تا 40 درصد جامعه حجاب شرعی دارند. اما بقیه که حجاب شرعی ندارند اعتقادشان به حجاب چیست؟ نتایج 3 پژوهش رسمی سازمان تبلیغات و ارزش ها و گرایش ایرانیان وزارت ارشاد و کتاب وضعیت سنجی پوشش و آرایش ایرانیان، نشان می دهد 90 درصد جامعه به حجاب شرعی اعتقاد و آنرا ضروری می دانند اما در مصداق حجاب تابع عرف اند.

این آمار یعنی جامعه نسبت به ضرورت حجاب و جنبه دینی و شرعی آن، کاملا معتقد عمل می کند اما در مصداق دچار غفلت است. یعنی بین قرائت شرعی حجاب و قرائت عرفی آن از سر غفلت تفاوت قائل شده است.

حقیقت حجاب

حقیقت حجاب چیست؟ برخلاف تصور رایج، حقیقت حجاب صرفا پوشش نیست؛ هرچند پوشش یک ضرورت برای حفظ این حقیقت است. هویت و عمق حجاب، حیا و عفت است. حال باید سوال کرد که آیا بدحجابی منجر به بی حیایی در جامعه شده است؟ در پژوهش سازمان تبلیغات نشان می دهد 85 درصد مردم رعایت حجاب رامانع ارتکاب گناه در جامعه می دانند.

نتیجه این حرف چیست؟ بدحجابی در جامعه نه منشا سیاسی دارد و نه منشا دینی. بدحجابی در ایران می تواند منشا غربزدگی، عرفی گرائی، راحتی و زیبایی پسندی و دهها دلیل دیگر داشته باشد.

اثر این دو رویکرد متفاوت چیست؟ اگر بدحجابی را سیاسی بدانید باید هر روز بین بدحجاب ها با انقلاب فاصله ایجاد شود. البته که شوخی است. چهارشنبه های سفید هم اتفاقا کمک کرده است که قلیل آدم هائی که روسری شان را ابزار براندازی می دانند از متن مردم جدا شوند.

اما بدحجابی نشانه بی دینی هم نیست. اگر اینطور بود باید شاهد کاهش معنویت بانوان در جامعه باشیم. حال آنکه برعکس است.

معنوی شدن جامعه

آیا می توان مدعی شد که با عقب رفتن روسری ها معنویت کمتر شده است؟

مساله اینست که 2 خطای کلیدی ممکن است باعث شود تحلیل نادرستی از جامعه زنان مان داشته باشیم. یک اشتباه در مقایسه نقطه ایست و دوم تحلیل ظاهرگرایانه.

خطای تحلیل ایستا

تحلیل نقطه ای یعنی مقایسه زنان در سال 97 با زنان در سال 57 بدون اینکه شرایط جامعه تحلیل شود. اساسن تقوای جامعه را باید در حرکت تحلیل کرد. برای اینکه تقوا را تحلیل کنیم باید شرایط و هجمه دشمن و قدرت شیطان را هم در نظر گرفت. تقوا در مسیر حرکت و اجتماعی شدن شکل می گیرد نه سر سجاده و در خلوت و انزوا. با این سخن باید سوال کرد خانم بد حجاب در جامعه امروز با این حجم از هجمه های شیطانی چه میزان جلوتر از زنان سال 57 است؟

خطای ظاهرگرایانه

اما مهمتر، بستری است که جمهوری اسلامی برای رشد و تعالی زن ایجاد کرده است. تحلیل تک بعدی و ظاهرگرایانه و متوقف بر پوشش باعث می شود شناخت درستی از زن ایرانی بیان نشود. زن امروز را باید با حضورش در فعالیت های خیرخواهانه و از خودگذشتی و کمک به کشور و مردم تحلیل کرد. خانم امروز ایرانی را باید جامع دید تا درک درستی از دینداری پیدا کنیم و ظاهرگرایانه با تقلیل پوشش حکم به کاهش دینداری ندهیم.

حجاب پرقدرت

نکته مهمتر از همه رشد حجاب است. رشد حجاب، هم کمی است و هم کیفی. این رشد یعنی حجاب پرقدرت. حجاب پرقدرت، حجابی است که از سر جهل و میراث خانواده و غیره نیست و ابعاد انقلابی پیدا کرده است و نشانه یک اعتقاد راستین به مبارزه و جهادست. چنین حجابی را در کدام برهه از تاریخ سراغ داریم؟

 نظر دهید »

۶ ویژگی که می­تواند رابطه عاطفی میان یک زوج را به خطر بیندازد

06 مهر 1397 توسط مدیر النفیسه

۶ ویژگی که می­تواند رابطه عاطفی میان یک زوج را به خطر بیندازد


عبور از میدان مین!

مواردی که رابطه را خراب میکند

این یک واقعیت تجربه شده استکه حفظ رابطه با همسر و با هدف رسیدن به نقطه اشتراکی برای آینده، باید مهارت­های لازم آن را داشته باشیم؛

اینکه بدانیم ما از او و او از ما و این رابطه چه می­خواهد و موانعی که به ویژه در وجود خود ما برای اینهدف مشترک هست، چیست.

قضیه را شوخی نگیرید، مسیر یک رابطه عاطفی میان یک زوج درست مثل یک معبر مین­ گذاری شده است و مهم­ترین بخش حفظ سالم یک رابطه سازنده، شناسایی این مین­ها دروجود دو طرف است وگرنه هر چقدر هم به خودتان مطمئن باشید، اگر پا روی یکی از این مین­ها بگذارید،
فاتحه این رابطه خوانده شده است.

خود کم بینی
اولین و شایع­ترین این مواردی که رابطه را خراب میکند خودکم­ بینی و نداشتن اعتماد به نفس است؛ تعبیری که منجر به باورهای غلط می­شود.

طرف فکر می­کند حتما باید ظاهر خوبی داشته باشد که بتواند یک رابطه خوب زناشویی را حفظ کند. در واقع این همان مثلی است که می­گوید فقط خوشگل­ها با خوشگل ها و بدگل­ها با بدگل­ها سفید بخت می شوند اما شواهد نشان می­دهد این تعبیرها همیشه درست نیست و حتی آدم­ها را به اشتباه می­اندازد.

کافی است اطرافتان و زوج­های خوشبخت را نگاه کنید تا مطمئن شوید این ایده همیشه درست نیست.

خودکم ­بینی، لایه زیاد دارد که اولین آن جسمی و ظاهری است. بقیه­ اش را منتظر باشید تا مفصل در شماره ­های بعدی بگوییم.

خودشیفتگی

مین بعدی در وجود آدم­های خودشیفته است.

این آدم­ها ناخواسته طرف مقابلشان را به دردسر و تردید می­اندازند، انتقادناپذیرند و مطمئن هستند که همیشه درست فکر می­کنند و باید حرف حرف خودشان باشد.
آنها کمتر روی کمک دیگران فکر می­کنند.

به همین دلیل، باعث می­شوند طرفشان خیلی زود به این مساله فکر کند که من کجای زندگی این بابا قرار دارم؟

بعد از مدتی که بیشتر با یک آدم خودشیفته زندگی کردید، با اولین طرح موضوعی که ممکن است ایراد نه، بلکه حتی یک پیشنهاد باشد، از دستتان می­رنجد و حالتان را می­گیرد.

 

همیشه اول بودن


مین بعدی زیر پای آدم­هایی که میل افراطی به اول بودن دارند می­ترکد. اینها دنبال یک آدم ایده ال در زندگیشان می­گردند.

مثال دخترانه این نکته همان انتظار برای شاهزاده­ای پولدار با اسب سفید است که بیاید و جلوی پرنسس زانو بزند و خواستگاری کند.

تا اینجای کار می­شود گفت که چه اشکالی دارد آدم به ایده ال­ ها فکر کند؟

اما مساله زمانی حاد می­شود که این آدمی که می­خواهد همیشه اول باشد، انتظار داشته باشد شما هم همیشه بهترین باشید. در واقع در متن رابطه با او هم، شما حق ندارید کمی عادی باشید. اینها شما را به احساس خودکم­بینی می­کشانند!

 

انگ خوردگی

انگ خوردن مین دیگری است که اگر لازم باشد یک تانک را هم زمین­ گیر می­کند.

شما در ارتباط با دیگران انگی می­خورید که مثلا خیلی خانمید و مطیع، بعد هم این قدر در مورد این ویژگی تان (که ممکن است اصلا وجود خارجی نداشته باشد) حرف می­زنند که خودتان هم باورتان می­شوداینجوری هستید و برای اینکه این تصویر درباره شما (اگر خوب باشد) از دست نرود، مجبور می­شوید فیلمش را بازی کنید و مثلا اگر هم جایی واجب باشد نه­ ای بگویید و غری بزنید، دیگر جرات نمی­کنید و زیر این ویژگی دیگران ساخته می­مانید و له می­شوید؛

روی ه­ای که بالاخره یک جایی صدایش درمی­آید. خوردن انگ منفی که مشکلات خودش را دارد.

 

توجه­ طلبی


دیده­ اید آدم­هایی را که معیارشان برای اینکه طرف چقدر دوستشان دارد تعداد تماس­های روزانه است؟

دیده­ اید این هایی را که اگر دائم احوالشان را نپرسید گله­ گزاری می­کنند؟

به این­جور آدم­ها می­گویند توجه طلب. توجه ­طلب­ ها هرکاری می­کنند که در مرکز دید و توجه باشند و شما هم ناچار می­شوید به این خواسته افراطی آنها تن بدهید.

اگر بدجوری نشانه­ های توجه­ طلبی را در وجود خودتان یا طرف مقابل احساس می­کنید، بدانید و آگاه باشید که غیر از خطر روی مین رفتن رابطه­ تان، ممکن است حتی به اختلال شخصیت هم مبتلا باشید!

تنبلی و وسواس


این یکی دیگر نوبر است؛ تنبل­ ها خیلی فرصت­ سوزند و حرص همه را به ویژه کسی که با آنها زندگی می­کند در می­آورند. بخشی از دلایل این­طور تنبلی ها وسواس است. طرف خیلی آدم دقیقی است و خیلی چیزها را می­بیند. البته تجربه نشان داده اینهایی که می­روند دوره­ های آموزشی روان­شناسی و… می­بینند، حتما این طور نیست که بتوانند این علمشان را درست به کار بگیرند وزندگی شان را به خوبی مدیریت کنند.

 دکتر شیری

 نظر دهید »

صادقانه زندگی کنیم

30 شهریور 1397 توسط مدیر النفیسه

اﮔﺮ ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ “ﻏﯿﺒﺖ” ﻣﯽﮐﻨﯿﻢ، ﺑﺎﻧﮑﻬﺎ ﺑﻪ ﻃﻮﺭ ﺧﻮﺩﮐﺎﺭ ﺍﻣﻮﺍﻝ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺣﺴﺎﺑﻤﺎﻥ ﺑرداشته ﻭ ﺑﻪ ﺣﺴﺎﺏ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻏﯿﺒﺖ ﻣﯽﮐﻨﯿﻢ، ﻭﺍﺭﯾﺰ ﮐﻨﻨﺪ… ﺑﺪﻭﻥ ﺷﮏ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﺣﻔﻆ ﺍﻣﻮﺍﻟﻤﺎﻥ ﺳﺎﮐﺖ ﻣﯽﺷﻮﯾﻢ.

ﺁﯾﺎ ﺍﯾﻦ ﺍﻣﻮﺍﻝ ﻓﺎﻧﯽ ﺩﺭ ﺩﻧﯿﺎﯼ ﻓﺎﻧﯽ ﺍﺯ ﺍﻋﻤﺎﻝ ﺑﺎﻗﯽ ﻣﺎ ﺩﺭ ﺳﺮﺍﯼ ﺑﺎﻗﯽ ﺑﺎ ﺍﺭﺯﺵﺗﺮ ﻭ ﻋﺰﯾﺰﺗﺮﻧﺪ؟ جواب با شما…

نگذارید گوشهایتان گواه چیزی باشد که چشمهایتان ندیده، نگذارید زبانتان چیزی را بگوید که قلبتان باور نکرده..

“صادقانه زندگی کنید” ما موجودات خاکی نیستیم که به بهشت میرویم.ما موجودات بهشتی هستیم که از خاک سر برآورده ایم…

? دکتر الهی قمشه‌‌ای

 نظر دهید »

بنازم به بزم محبت که در آن گدایی و شاهی برابر نشیند...

30 شهریور 1397 توسط مدیر النفیسه

قابل توجه مبلغات و طلاب عزیز گروه

آقای سید علی اکبر کوثری
از روضه خوان های قدیم قم و از پیرغلام های مخلص اباعبدلله علیه‌السلام
در ظهر عاشورای یک سالی به یکی از مساجد قم برای روضه‌خوانی تشریف می‌برند.

بچه‌های آن محله به رسم کودکانه‌ی خود بازی می‌کردند و به جهت تقلید از بزرگترها، با چادرهای مشکی و مقنعه‌های مشکی مادرانشان حسینیه و تکیه کودکانه و کوچکی در عالم کودکی، در گوشه‌ای از محله برای خودشان درست کرده بودند.

مرحوم سید علی اکبر می‌گوید بعد از اتمام جلسه آمدم از درب مسجد بیرون بیایم یکی از دختر بچه‌های محله آمد جلو و گفت آقای کوثری برای ما هم روضه می‌خونی؟

گفتم: دخترم روز عاشوراست و من تا شب مجالس مختلفی وعده کرده‌ام و چون قول دادم باید عجله کنم که تاخیری در حضورم نداشته باشم.
هر چه اصرار کرد توجهی نکردم تا عبای مرا گرفت و با چشمان گریان گفت مگه ما دل نداریم!؟
چه فرقی بین مجلس ما و بزرگترها هست؟

می‌گوید پیش خودم گفتم دل این کودک رو نشکنم و قبول کردم و به دنبالش با عجله رفتم تا رسیدیم.
حسینیه کوچک و محقری بود که به اندازه سه تا چهار نفر بچه بیشتر داخلش جا نمی‌شدند.

سر خم کردم و وارد حسینیه کوچک روی خاکهای محله نشستم و بچه‌های قد و نیم قد روی خاک دور و اطرافم نشستند.
سلامی محضر ارباب عالم حضرت سیدالشهداء علیه‌السلام عرضه کردم
اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا اَباعَبدالله…

دو جمله روضه خواندم و یک بیت شعر
از آب هم مضایقه کردند کوفیان…

دعایی کردم و آمدم بلند بشوم باعجله بروم که یکی از بچه‌ها گفت تا چای روضه را نخورید امکان ندارد بزاریم بروی
رفت و تو یکی از استکانهای پلاستیکی بچه‌گانشون برایم چای ریخت،
چای سرد که رنگ خوبی هم نداشت
با بی‌میلی و اکراه استکان را آوردم بالا و برای اینکه بچه‌ها ناراحت نشوند بی سر و صدا از پشت سر ریختم روی زمین و بلند شدم و رفتم…

شام عاشورا، شب شام غریبان امام حسین خسته و کوفته آمدم منزل و از شدت خستگی فوراً به خواب رفتم.

وجود نازنین حضرت زهرا صدیقه کبری در عالم رویا بالای سرم آمدند طوری که متوجه حضور ایشان شدم

به من فرمود:
آسید علی اکبر مجالس روضه امروز قبول نیست.
گفتم چرا خانوم جان!!!
فرمود:
نیتت خالص برای ما نبود.
برای احترام به صاحبان مجالس و نیات دیگری روضه خواندی،
فقط یک مجلس بود که از تو قبول شد و ما خودمان در آنجا حضور داشتیم، و آن روضه‌ای بود که برای آن چند تا بچه کوچک دور از ریا و خالص گوشه محله خواندی….

آسید علی اکبر ما از تو گله و خورده‌ای داریم!

گفتم جانم خانوم، بفرمائید چه خطایی از من سر زده؟

خانوم حضرت زهرا سلام الله علیها با اشاره فرمودند: آن چای را من با دست خودم ریخته بودم چرا روی زمین ریختی!!؟


می‌گوید از خواب بیدار شدم و از آن روز فهمیدم که توجه و عنایت آنها به مجالس با اخلاص و بی‌ریاست
و بعد از آن هر مجلس کوچک و بی‌بضاعتی بود قبول می‌کردم و اندک صله و پاکتی که از آنها عاید و حاصلم می‌شد، برکتی فراوان داشت و برای همه‌ی گرفتاریها و مخارجم کافی بود.


بنازم به بزم محبت که در آن
گدایی و شاهی برابر نشیند…

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 28
  • 29
  • 30
  • ...
  • 31
  • ...
  • 32
  • 33
  • 34
  • ...
  • 35
  • ...
  • 36
  • 37
  • 38
  • ...
  • 398
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 <   >
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

مدیرالنفیسه

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • اجتماعی
  • احکام
  • امام خمینی
  • امام زمان (عج)
  • ایام مذهبی و ملی و مناسبتی
  • بارداری
  • بدون موضوع
    • نهج البلاغه
  • بهداشتی
  • تاریخی
  • تربیت کودک
  • تربیتی
  • تغذیه
  • حدیث
    • تربیتی
  • حکایت
  • خانه داری
  • خانواده
  • خانواده
  • سیاسی
  • سیره وسخنان بزرگان
  • شبهات
  • شهدا
  • طنز
  • طنز
  • عصر بخیر
  • فن بیان
  • قانون
  • قرآن
  • متن ادبی
  • مقام معظم رهبری
  • نشر کتاب
  • همسرانه
  • یک صفحه کتاب

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

کاربران آنلاین

  • صفيه گرجي
  • کوثر نهاوند(مهاجر إلی الله)
  • 0marziyeh

رتبه

  • رتبه کشوری دیروز: 9
  • رتبه مدرسه دیروز: 1
  • رتبه کشوری 5 روز گذشته: 19
  • رتبه مدرسه 5 روز گذشته: 1
  • رتبه 90 روز گذشته: 28
  • رتبه مدرسه 90 روز گذشته: 1
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس