عیب های ما وعیب های دیگران
#محرم_احیای_واجب_فراموش_شده
معمولا ما انسانها
برای عیب های دیگران ؛
قاضی های دقیق…
و برای عیب های خود ؛
وکیل مدافعانی
چشم پوش هستیم…!!
#محرم_احیای_واجب_فراموش_شده
معمولا ما انسانها
برای عیب های دیگران ؛
قاضی های دقیق…
و برای عیب های خود ؛
وکیل مدافعانی
چشم پوش هستیم…!!
#محرم_احیای_واجب_فراموش_شده
«عمرسعد» آدم عجیبیست. آدم فکر نمیکند کسی مثل او فرمانده تاریکترین سپاه تاریخ بشود.
ماها تصور میکنیم سردستهی آدمهایی که مقابل امام حسین میایستند، باید خیلی آدم عجیب و غریبی توی ظلم و قساوت باشد. ظاهراً اما اینطور نیست.
عمرسعد، خیلی هم آدم دور از دسترس و غریبی نیست. ماها شاید شبیه «شمر» نباشیم یا نشویم هیچوقت، اما رگههایی از شخصیت عمرسعد را خیلیهایمان داریم. رگههایی که وسط معرکه میتواند آدم را تا لبهی پرتگاه ببرد.
از همان لحظهی اول ورود به کربلا شک دارد به آمدنش، به جنگیدنش با حسین. حتی جایی آرزو کرده که کاش خدا من را از جنگیدن با حسین نجات بدهد.
عمر سعد «علم» دارد. «علم» دارد به اینکه حسین حق است. به اینکه جنگیدن با حسین، یعنی قرار گرفتن توی سپاه باطل. اما چیزهایی هست که وقت «عمل» میلنگاندش. زن و بچههاش، مال و اموالش، خانه و زندگیاش و مهمتر از همهی اینها؛ گندمهای ری؛ وعدهی شیرین فرمانداریِ ری.
شب دهم امام میکِشدش کنار، حرف میزند با او. حتی دعوتش میکند به برگشتن، به قیام در کنار خودش. میگوید؛ میترسم خانهام را خراب کنند،امام جواب میدهند: خانهی دیگری میسازم برایت. میگوید؛ میترسم اموالم را مصادره کنند! امام دوباره میگویند؛ بهتر از آنها را توی حجاز به تو میدهم. میگوید نگران خانوادهام هستم، نکند آسیبی به آنها برسانند..
ماها هم «شک» داریم، همیشه در رفت و آمدیم بین حق و باطل. با آنکه به حقانیت حق واقفیم. مال و جان و زندگی و موقعیتمان را خیلی دوست داریم؛ از دست دادنشان خیلی برایمان نگرانکننده است. و اینها نشانههای خطرناکی هستند. نشانههای سیاهی از شباهت ما با عمرابنسعدابنابیوقاص.
هزاری هم که هر بار توی زیارت عاشورا لعنتش کنیم. عمرسعد از آن خاکستری هایی بود که کربلا تکلیفشان را با خودشان معلوم کرد. رفت و آمد میان سیاهی و سفیدی تمام شد دیگر. رفت تا عمق سیاهیها و دیگر همانجا ماند…
تاثیر تبلیغات بر مردم نادان و تقدس بخشی به نشانههای توحش:
الکراجی( متوفی449ق٬ مراجعه به الذریعه ج18٬ ص161) در این باره مینویسد:
▪️با آنکه حسینبن علی در روز عاشورا لباسهای مندرسی به تن کرده بود اما وقتی در شام سخن از غلبه امیرالمومنین یزید بر سپاه زنادیق شایع شد هر قومی برآن شد که چیزی را شاهدی بر جهاد خود بگیرد. پس از کربلا هر خانوادهای در شام به عنوانی مشهور شد.
بنو سراویل:
فرزندان کسانی که لباس حسینبن علی را از پیکرش ربودند.
بنوالسرج:
فرزندان کسانی که بر پیکر بیجان حسین تاختند. نعل اسبان این طایفه بر آستان خانههایشان آویزان بود و بدان مفتخر بودند. در سالیان پس از آن این رسم برقرار بود و برخی که رشک میبردند نعلهای دروغین بر درب خانه خود میبستند.
بنو اسنان:
فرزندان کسانی که نیزه حامل سر حسینبنعلی را حمل میکردند.
بنوالمکبری:
فرزندان کسانی که پشت نیزه حامل سر حسین، تکبیر میگفتند و عظمت کار خداوند را یادآوری میکردند.
?منبع: ابیالفتح محمدبنعلیالکراجی، کنزالفوائد( تهران، مکتبه مصطفوی)ص349و350٬ رساله التعجب
محسن قرائتی: امام حسین نه دیوونه میخواد نه سگ!
بعضی ها فکر می کنند می شود با الفاظی مثل: من دیوانه حسینم! من سنگ حسینم… عشق خودشان را به امام حسین ابراز کنند!! امام حسین نه دیونه می خواد نه سگ! حضرت فرموده: #هیهات_منا_الذّله من زیر بار ذلت نرفتم، تو هم هیچ کاری که ذلت به دنبال دارد نکن.
گزیده ای از سخنان میرزا اسماعیل دولابی: در کربلا هم قحطی آب بود و هم قحطی محبت
چه بین اهل مجاز و چه بین عرفا، عشقی مانند آنچه در عاشوراست بروز نکرده
مرحوم میرزا اسماعیل دولابی، عارف سالکی است که روز به روز بر تعداد شیفتگان کلامش افزوده می شود. خواندن ” طوبای محبت ” او در این روزها بیش از هر زمان دیگری بر دل می نشیند.
جملات زیر گزیده ای از سخنان ایشان درباره محرم و امام حسین(ع) است.
* هرکس هر مصیبتی داشته باشد از شیعیان ومسلمانان ومومنان حتی اشقیا اگر مصیبت امام حسین(ع) خوانده شود همه بخشیده میشوند.
* حضرت سیدالشهداء به مردم احتیاج نداشت، اما اینکه می فرمود مرا یاری کنید، یعنی مسلک مرایاری کنید مقصد مرا یاری کنید همکار وهمراه من باشید. وقتی نماز میخوانید یا کار خوبی انجام میدهید به انبیا واولیا کمک می کنید.
* در دستگاه امام حسین حتی ریا هم مدح شده است اگر مالت را جلوی مردم بدهی یاسینه بزنی خوب است.
* اگر کسی هم ته جهنم باشد با این امامانی که من می بینم آخر سر او را بیرون میآورند وکسی راآنجا باقی نمی گذارند.
* ماه محرم یکی از ماههای تکامل است ومحبت وعزاداری برای امام حسین(ع) انسان را زود به مقصدمی رساند.
* همه اهل بیت کشتی نجات هستند ولی کشتی نجات امام حسین سریعتر است.
* امام حسین(ع) تجلی خداست درحدیثی است کسی که آن حضرت را با معرفت زیارت کند خداوند بنفسه به آن زائر مخلوط میشود.
* در دهه اول محرم تجلی امام حسین عالم را عوض می کند. اگر کسی در شب تاسوعا و عاشورا چشم باطنش بازباشد می بیند که هر مومن وکافری محزون است.
* در کربلا هم قحط آب بود وهم قحط محبت.
* چه بین اهل مجاز وچه بین عرفا، عشقی مانند آنچه در عاشورا است بروز نکرده است.
* غم کربلا غمهای دیگر را از بین می برد.
* غم بدون امکان گریه سخت است واسمش حزن است وخزانه حزن وغم عاشورا دل حضرت زینب(س) است.
* کربلا وعاشورا شرابی دارد که همه گناهان را آب می کند.
* هنگام عزاداری انسان در دلش باز می شود وامام حسین(ع) داخل می شوند.
* نماز، روزه، قرآن، ایمان و … هریک چهار فصل دارند و عاشورا بهار ایمان است.
* فرمودند: همهٔ زمینها کربلا و همهٔ روزها عاشوراست، ولی نفرمودند همهٔ شما امام حسیناید، گذاشت خودتان درک کنید.