مدیرالنفیسه

  • خانه 
  • In the name of Allah the merciful and the compassionate 
  • تماس  
  • ورود 

دامادی که حجله عروسی را فدای سنگر وطن کرد

13 تیر 1404 توسط مدیر النفیسه

دامادی که حجله عروسی را فدای سنگر وطن کرد
 
قدیمی‌ها می‌گفتند شگون ندارد تازه‌عروس به مجلس عزا برود ولی نگفتند تکلیف نوعروس ۴ روزه که دامادش را به شهادت رسانده‌اند، چیست؟ به گزارش تابناک به نقل از فارس؛ شنیده‌ام گوشه معراج شهدا خیمه‌ای برپا کرده‌اند.   برای شهدایی که همسر جوان دارند. برای آخرین قرار عاشقانه‌شان.

نمی‌دانم عروسی که در آن خیمه سر داماد را به بغل می‌گیرد، چقدر زمان دارد تا تمام حرفهایش را بزند؟ چقدر زمان دارد برای آخرین نگاه‌ها، آخرین نوازش، آخرین دیدار ولی می‌دانم هر چقدر هم وقت داشته باشد، باز زمان رفتن که می‌رسد، درمانده می‌ماند که نشد دل سیر نگاهش کند.

حالا این حکایت همسر ابوالفضل باروتچی است وقتی فقط ۴ روز از عروسی‌اش می‌گذرد و برای بدرقه دامادش به قطعه ۴۲ آمده است. وقتی مداح اعلام می‌کند ابوالفضل تازه‌داماد است، ولوله‌ای به پا می‌شود. روضه‌خوان با روضه قاسم، تازه‌داماد کربلا به استقبال پیکر می‌رود. همه از پیر و جوان شیون می‌کنند.

عروسی‌اش را لغو کرد،برای دفاع از وطن

مداح می‌گوید: دیشب که برای وداع به معراج رفته بودیم، عروس خانم، ابوالفضل را بغل کرده بود و می‌گفت: خیلی زود زندگی‌مان تمام شد. ابوالفضل سرباز وطن بود. قرار بود ۳۰ خرداد مراسم عروسی‌اش باشد. همه چیز آماده بود از کت‌وشلوار دامادی گرفته تا لباس عروس، سالن عروسی… جنگ که شروع شد، ابوالفضل طاقت نیاورد.   مراسم عروسی را لغو کرد و بدون جشن زندگی مشترک خودشان را شروع کردند.

بفرمائید نهار عروسی پسرم!

از مادر ابوالفضل اجازه می‌خواهم چند دقیقه صحبت کنم. سفیدی چشمم را خون‌گرفته ولی با آرامش می‌گوید: اجازه بدهید مهمان‌های عروسی پسرم را راهی سالن کنم بعد میام پیشتون. پدر عروس دستش را می‌گیرد و با خواهش بلندش می‌کند. نگران دخترش است. در فاصله چندمتری که می‌خواهد راه برود چند بار نزدیک است به زمین بخورد. زانویش توان ندارد. پدر دست دخترش را محکم می‌گیرد که بتواند راه برود و عروس را از دامادش جدا می‌کند. صبر می‌کنم تا مادر ابوالفضل خیالش از طرف همه مهمان‌ها راحت شود. می‌پرسم چطور خبر شهادت پسرتان را شنیدید؟

آن‌قدر جمعیت زیاد است که نمی‌توانیم نزدیک مزار شویم. کسی نمی‌تواند ضجه‌های مادر ابوالفضل را ببیند و بی‌تفاوت باشد. داماد که در مزار جا می‌گیرد و سنگ لحد را می‌چینند، امید عروس ناامید می‌شود. شهید بعدی در راه است و باید سریع‌تر مراسم را تمام کنند. اینجا روزهایی که شلوغ است، کسی حتی وقت عزاداری طولانی ندارد. باید شهید را به خاک بسپردند تا شهید بعدی که در سالن دعای ندبه است را بیاورند. همه برای تسلیت به دیدن عروس می‌آیند ولی حتی نای صحبت ندارد. اما مادر ابوالفضل هر مهمانی که برای تسلیت می‌آید با اصرار برای سالن دعوتش می‌کند و می‌گوید: اگر نهار نیایید ناراحت می‌شوم. این نهار عروسی ابوالفضل است. مهمان‌ها می‌مانند که چه بگویند. فقط اشک می‌ریزند و راهی سالن می‌شوند.

اسرائیل‌مرد نبرد نیست

مادر ابوالفضل با صدای گرفته‌اش می‌گوید: ساعت ۱۱ صبح صدای موشک آمد و چند جا را زدند. بچه من قسمت فرهنگی بسیج بود. من دل‌شوره گرفتم. بچه‌ام داماد ۴ روزه بود. تا جمعه مرخصی داشت. ما از ساعت ۲ به بعد مرتب زنگ زدیم و پیامک زدیم. به هیچ‌کداممان جواب نداد. نه پدر نه من. حتی جواب همسرش را نداد. به اینجای صحبتش که می‌رسد، می‌خواهد با کلمات ترسویی اسرائیل را به رخ بکشد با حرص می‌گوید: عروس بزرگم گفت مامان، اسرائیل ترسو، اسرائیل بی‌همه چیز، اسرائیلی که فقط بلد است موشک بیندازد، نمی‌تواند مستقیم بجنگد، بسیج مستضعفین را زده است. بچه من در بسیج کار می‌کرد. این را که گفت دل‌شوره‌ام بیشتر شد. ساعت ۵ که شد مرتب به پدرش زنگ می‌زدم. آخر یکی از همکارانش زنگ زد و نشانی خانه‌مان را خواست. ما تجربه دوران جنگ را داشتیم. می‌دانستم در جنگ نشانی را می‌پرسند یعنی می‌خواهند خبر شهادت بدهند. آنجا بود که فهمیدم که ابوالفضل یا جانباز شده یا شهید.

بچه‌م رفت پیش حضرت ابوالفضل(ع)

به ابوالفضل گفته بودم: مامان نرو. گفت: مامان نهایت شهید می‌شوم. تو راضی هستی؟ دلم نیامد مخالفت کنم. گفتم: وقتی تو راضی هستی، خدا راضی باشد. بچه ۴ روز دامادم رفت پیش حضرت ابوالفضل چون اسمش را ابوالفضل گذاشته بودم. اسم حضرت ابوالفضل که آمد به یاد قد رعنای ابوالفضلش می‌افتد. شروع می‌کند به قربان‌صدقه پسرش و می‌گوید: بچه‌ام رشید بود. ۱۰ نفر زیر تابوتشان بودند نمی‌توانستند بلندش کنند. خدا شاهد است من دیدم که پایشان می‌لرزید. نمی‌توانستند بلندش کنند. تمام محله از ابوالفضل تعریف می‌کردند. ۸ سال در یک محله زندگی می‌کردیم همه از پسرم تعریف می‌کردند.

سکوت کرده‌ام تا مادرشهید  حرفش را بزند. دوباره یاد عروسی ابوالفضل می‌افتد و می‌گوید: قرار بود ۳۰ خرداد عروسی‌اش باشد. می‌خواستیم کارت‌ها را پخش کنیم که جنگ اسرائیل شروع شد. گفت: مامان تالار را چه‌کار کنیم؟ گفتم پسرم اصلاً نگرانی ندارد. برو سرخانه زندگی‌ات. ان‌شاءاالله بعد ماه صفر برایت عروسی می‌گیریم.گفت: مامان بابا به قرض افتاده من خجالت می‌کشم از بابا. گفتم: اصلاً نگران نباش. یک چیزی بهت میگم، بمونه بین من، تو و خدا. من مثل کوه پشتت هستم. به بابا چیزی نگو. پدره می‌شکنه. من خودم از قدیم برای عروسی‌ات پس‌انداز کردم. نگاه به مزار ابوالفضل می‌کند. دیگر نمی‌تواند جلوی خودش را بگیرد با گریه می‌گوید: الان دارم برای پسرم عروسی می‌گیرم. با صدای بلند فریاد می‌زند: خدا لعنتشان کند. مثل مرد نیامدند بجنگند. مرد جنگ نبودند. به نامردی موشک زدند. اگر پسرم در میدان نبرد شهید می‌شد، ذره‌ای دلم نمی‌سوخت.

پدر ابوالفضل نگران همسرش می‌شود. از ما عذرخواهی می‌کند و مادر را به سمت مزار می‌برد. مادر می‌نشیند سر مزار. خادم‌های گلزار شهدا سعی می‌کنند آرامش کنند ولی  او کار خودش را می‌کند. زبان‌گرفته و با پسرش حرف می‌زند: مامان یادته می‌اومدی تا صدام می‌کردی؛ بهت می‌گفتم عشقم چی می‌خواهی. فقط بگو مامان حلالت کردم. من دیگه ناراحت نمی‌شم.

دامادی که حجله عروسی را فدای سنگر وطن کرد

ابوالفضل رفت، اما داستان او ناتمام نماند. داستان او، روایتی شد که سینه‌به‌سینه نقل خواهد شد؛ روایت نسلی که حجلهٔ عروسی‌اش را فدای سنگر وطن کرد. دشمن شاید با موشکی ناجوانمردانه، عزیزی را از ما گرفت، اما حماسه‌ای را به تاریخ این سرزمین هدیه داد. حماسه‌ دامادی که چهار روز پس از آغاز زندگی، جاودانگی را برگزید تا ایران، خانه‌ امن تمام عروسان و دامادهای آینده بماند. از این پس، هر جوانی که عاشق شود، هر پدری که برای پسرش آستین بالا بزند و هر مادری که در آرزوی دیدن روی ماه فرزندش در لباس دامادی باشد، وام‌دار این عشق چهار روزه و این عروسی ناتمام است. عروسی ابوالفضل باروتچی، نه در تالاری مجلل که  بر فراز دستان تاریخ برگزار شد و تا ابد ادامه خواهد داشت.

 نظر دهید »

اگر با دیدن این عکس دق کنید کسی سرزنش‌تان نمی‌کند

08 تیر 1404 توسط مدیر النفیسه

اگر با دیدن این عکس دق کنید کسی سرزنش‌تان نمی‌کند



بعد از دیدن این عکس اگر دق کنید و بمیرید کسی سرزنشتان نمی‌کند. درباره تصویر تابوتی حرف می‌زنیم که تنها روی دوش یک نفر به سمت خاک می‌رود. تصویر کودکی که به جای تابوت، باید روی شانه‌های پدرش سرخوشانه به عالم نگاه می‌کرد…
یک لحظه صبر کنید، اصلاً تا به حال بچه‌ای را روی دوشتان قلمدوش کرده‌اید؟ اوایل ماجرا که بچه را روی دوش می‌گیرید، می‌ترسد. برای آنکه بتواند تعادلش را حفظ کند دست‌های کوچک‌ و قشنگ‌اش را به گوش و موی شما بند می‌کند. طولی نمی‌کشد اما زود خودش را پیدا می‌کند. ناسلامتی بچه‌ است. بچه‌ها گیرایی بالایی دارند. زود یاد می‌گیرند.

وقتی یاد گرفت که چطور بنشیند. وقتی فهمید کسی که قلمدوشش کرده هوایش را دارد، خودش را ول می‌کند. روی شانه‌هایتان لم می‌دهد. می‌نشیند و سرخوشانه با هر اتفاق کوچکی از ته دل ریسه می‌رود. قلمدوش اما جای خوابیدن نیست. اصلاً کجا دیدید پدری بچه‌اش را روی شانه‌اش بگذارد و برایش بخواند: «بخواب جونم برات بیداری زوده»؟ کجا دیده‌اید که مردی بچه‌ای را با‎‎‎ تابوت روی دوشش بگیرد؟ مگر این بچه‌ حالا حالاها نباید می‌خندید؟ حیف این صورت قشنگ نیست که رویش سنگ لحد بگذارند؟ حیف آن تن پاک نیست که رویش خاک بریزند؟ حیف…

این عکس را نگه دارید؛ توی گوشی‌تان ذخیره‌اش کنید و هر کسی که خواست از نقطه‌زنی آن بی‌شرف‌ها برایتان بگوید، عکس را توی صورتش بکوبید. نه نه اشتباه کردم نکوبید، نکوبید «علی» خواب است. عکس را نگه دارید و به آن جماعتی که زیر علم قاتل این بچه دنبال «ایران بزرگ» می‌گردند نشان دهید. 

 نظر دهید »

ضرورت حفظ اتحاد ملی و انسجام اسلامی

07 تیر 1404 توسط مدیر النفیسه

ضرورت حفظ اتحاد ملی و انسجام اسلامی

آیت الله العظمی جوادی آملی:

«هم در نماز شبها و غير نماز شب از خدا بخواهيم دلها را به هم نزديك بكند، هم قلم و بنان و بيان را مواظب باشيم.

فرمود:«وَ قُلْ لِعِبادي يَقُولُوا الَّتي هِيَ أَحْسَنُ إِنَّ الشَّيْطانَ يَنْزَغُ بَيْنَهُمْ»؛ حرفی مي‌زنيد اشكالی داريد، مؤدبانه عالمانه مهربانانه و عميقانه باشد؛اگر مطلب علمی است انسان عالمانه طرح می‌کند.»

 نظر دهید »

لوازم حیاتی برای ایمنی در شرایط جنگی/ محتویات کیت اضطراری شامل چیست؟

30 خرداد 1404 توسط مدیر النفیسه

لوازم حیاتی برای ایمنی در شرایط جنگی/ محتویات کیت اضطراری شامل چیست؟


تهیه کیت اضطراری گامی اساسی برای افزایش تاب‌آوری در برابر بحران‌هاست. با تأمین آب، غذا، دارو، ابزارها و لوازم بهداشتی، افراد می‌توانند با اطمینان بیشتری با شرایط غیرمنتظره مواجه شوند. بررسی دوره‌ای کیت و به‌روزرسانی اقلام منقضی‌شده نیز از اهمیت بالایی برخوردار است.
به گزارش خبرآنلاین، در جهانی که بلایای طبیعی، حوادث غیرمترقبه و بحران‌های انسانی به‌طور فزاینده‌ای رخ می‌دهند، آمادگی برای شرایط اضطراری از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. کیت اضطراری، مجموعه‌ای از لوازم ضروری است که برای تأمین نیازهای اولیه در شرایط بحرانی، مانند جنگ، زلزله، سیل یا قطعی طولانی‌مدت خدمات عمومی، طراحی شده است. این کیت باید به‌گونه‌ای باشد که افراد و خانواده‌ها به واسطه آن بتوانند حداقل ۷۲ ساعت تا یک هفته بدون کمک خارجی زنده بمانند.

آب و غذا: نیازهای اولیه برای بقا

آب آشامیدنی مهم‌ترین نیاز در شرایط اضطراری است. سازمان صلیب سرخ آمریکا توصیه می‌کند به‌ازای هر نفر، روزانه حداقل ۴ لیتر آب برای نوشیدن و بهداشت در نظر گرفته شود.

آب باید در بطری‌های بسته‌بندی‌شده و مقاوم ذخیره و از مصرف آب مخازن غیربهداشتی خودداری شود. برای غذا، مواد خوراکی فاسدنشدنی مانند کنسروها، غذاهای خشک (مانند آجیل، خرما یا میوه خشک)، و انرژی‌بارها مناسب هستند. وجود یک دربازکن دستی نیز برای دسترسی به کنسروها ضروری است. این اقلام باید برای حداقل ۳ تا ۷ روز تأمین شوند.

جعبه کمک‌های اولیه و داروها

جعبه کمک‌های اولیه باید شامل اقلامی نظیر چسب زخم، گاز استریل، مواد ضدعفونی‌کننده (مانند بتادین)، قیچی و موچین باشد.

علاوه بر این، داروهای تجویزی برای حداقل یک هفته و داروهای بدون نسخه مانند مسکن‌ها (ایبوپروفن)، ضداسهال و آنتی‌اسیدها باید در کیت قرار گیرند.

افراد با بیماری‌های خاص، مانند دیابت یا آلرژی، باید تجهیزات پزشکی خاص خود (مانند دستگاه تست قند خون یا اپی‌پن) را نیز در کیت داشته باشند.

 ابزارها و تجهیزات ارتباطی

ابزارهایی مانند چراغ‌قوه با باتری اضافی، رادیو باتری‌خور یا خورشیدی و پاوربانک برای شارژ تلفن همراه از ملزومات کیت اضطراری هستند. وجود یک سوت نجات و آینه علامت‌دهنده در کیت اضطراری، برای درخواست کمک در شرایط گم‌شدن یا گرفتاری مفید است.

مدارک مهم (شناسنامه، پاسپورت و مدارک پزشکی) باید در کیسه‌های ضدآب نگهداری شوند. داشتن پول نقد نیز به‌دلیل احتمال عدم دسترسی به دستگاه‌های خودپرداز ضروری است.

لوازم بهداشتی

لوازم بهداشتی ضروری شامل دستمال مرطوب، صابون، ضدعفونی‌کننده دست، کیسه زباله و محصولات بهداشت فردی (مانند لوازم قاعدگی برای خانم‌ها) هستند. پتوی اضطراری، لباس گرم و پانچو برای حفاظت در برابر سرما یا باران نیز توصیه می‌شود. این اقلام به حفظ سلامت و راحتی در شرایط سخت کمک می‌کنند.

 نظر دهید »

7 نکته درباره "ترکش های شفاف" که با سرعت 250 کیلومتر بر ساعت حرکت می کنند و در همه خانه ها وجود دارند

29 خرداد 1404 توسط مدیر النفیسه

7 نکته درباره “ترکش های شفاف” که با سرعت 250 کیلومتر بر ساعت حرکت می کنند و در همه خانه ها وجود دارند

تحقیقات انجام‌شده توسط مراکز ایمنی شهری (مثل FEMA یا وزارت ایمنی داخلی آمریکا)، نشان می دهند شیشه‌های پنجره ها در انفجارهای گاز خانگی با شدت متوسط، با سرعت حدود 100 تا 130 کیلومتر بر ساعت پرتاب می‌شوند.
 این عکس را که مربوط به انفجار اسکله شهید رجایی بندر عباس است، ببینید: انفجار در فاصله چند کیلومتری رخ داده ولی شیشه های این اتاق، نه تنها شکسته اند بلکه مانند چاقوهایی تیز و وحشی به دیوار سفت مقابل فرو رفته اند.


تحقیقات انجام‌شده توسط مراکز ایمنی شهری (مثل FEMA یا وزارت ایمنی داخلی آمریکا)، نشان می دهند شیشه‌های پنجره ها در انفجارهای گاز خانگی با شدت متوسط، با سرعت حدود 100 تا 130 کیلومتر بر ساعت پرتاب می‌شوند.

این سرعت در انفجار بمب و موشک و نظایر آنها - بسته به شدت انفجار و فاصله اش - می تواند بین 150 تا 250 کیلومتر بر ساعت متغیر باشد. در این سرعت شگفت انگیز، تیزی شیشه شکسته، از چشم و پوست و رگ گرفته تا عضلات و حتی استخوان ها را نیز می شکافد. بسیاری از مرگ ها و مجروحیت ها در حوادث ناشی از انفجار، مربوط به همین “ترکش های شفاف” بوده است.

چه کنیم؟

برای مصون ماندن از این ترکش های بی رحم،  این7 توصیه  را جدی بگیرید:

1 - در شرایط جنگی، تا می توانید از شیشه ها فاصله بگیرید.

2 - سرعت نور 300 هزار کیلومتر بر ثانیه است و سرعت صوت 1235 کیلومتر بر ثانیه (در دما و هوای معمولی) ؛ یعنی نور 243 برابر سریع تر از صدا حرکت می کند.

وقتی انفجاری رخ می دهد و شما از دور ، نورش را می بینید، اشتباه ترین کار این است که برای دیدن بهتر آن، به سمت پنجره بروید چرا که لحظاتی بعد از رسیدن نور، صدای انفجار نیز خواهد رسید و این صداست که شیشه ها را می شکند.

بنابراین، اگر نور حاصل از انفجار دیدید، به سرعت از شیشه های فاصله بگیرید (تاکید می کنیم به سرعت).

3 - اگر روی شیشه ها به صورت ضربدری چسب پهن بزنید، از سرعت پاشیده شدن آن کاسته خواهد شد ولی خطر به صفر نمی رسد. توصیه می کنیم این کار را انجام دهید.

4 - حتماً مقابل شیشه ها پرده بکشید؛ هر چه ضخیم تر بهتر. حتی می توانید یک پارچه اضافه مانند ملافه هم روی شیشه های بیفزایید.

5 - به ویژه شب ها در جایی دور از شیشه (شیشه پنجره، ویترین، ظروف، آینه، لوستر و …) بخوابید. همین الان بررسی کنید که امن ترین جای خانه برای در امان بودن از موج انفجار کجاست؟ هر جا که به بیرون دید نداشته باشد و در عین حال فاقد شیشه باشد امن تر است.

6 - هنگام انفجار، دراز بکشید و با دستان خود از سرتان مراقبت کنید. اگر چیزی مانند بالش یا کتاب در دسترس تان باشد آن را روی سر بگذارید.

7 - این موارد با به بقیه اعضای خانواده، مخصوصاً کودکان یاد دهید و تا می توانید به اشتراک بگذارید.

ما نمی توانیم جلوی انفجار بمب و موشک را بگیریم ولی می توانیم با همین راهکارهای ساده، از مرگ و مصدومیت ناشی از شیشه های شکسته جلوگیری کنیم.
یک بار دیگر فیلم را ببینید: دیوار از بدن انسان محکم تر است ولی در برابر شیشه بی دفاع مانده.

به امید روزهای بهتر برای وطن…

عصر ایران 

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • ...
  • 6
  • ...
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • ...
  • 299
تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 <   >
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

مدیرالنفیسه

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • اجتماعی
  • احکام
  • امام خمینی
  • امام زمان (عج)
  • ایام مذهبی و ملی و مناسبتی
  • بارداری
  • بدون موضوع
    • نهج البلاغه
  • بهداشتی
  • تاریخی
  • تربیت کودک
  • تربیتی
  • تغذیه
  • حدیث
    • تربیتی
  • حکایت
  • خانه داری
  • خانواده
  • خانواده
  • سیاسی
  • سیره وسخنان بزرگان
  • شبهات
  • شهدا
  • طنز
  • طنز
  • عصر بخیر
  • فن بیان
  • قانون
  • قرآن
  • متن ادبی
  • مقام معظم رهبری
  • نشر کتاب
  • همسرانه
  • یک صفحه کتاب

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

کاربران آنلاین

  • نسیم
  • نورفشان
  • شمیم

رتبه

  • رتبه کشوری دیروز: 22
  • رتبه مدرسه دیروز: 1
  • رتبه کشوری 5 روز گذشته: 25
  • رتبه مدرسه 5 روز گذشته: 1
  • رتبه 90 روز گذشته: 23
  • رتبه مدرسه 90 روز گذشته: 1
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس