مدیرالنفیسه

  • خانه 
  • In the name of Allah the merciful and the compassionate 
  • تماس  
  • ورود 

چند توصیه مادرانه

07 مهر 1399 توسط مدیر النفیسه

چند توصیه مادرانه

1. اگر بچه هایتان رازی را به شما می گویند و می خواهند به کسی نگویید، این کار را نکنید.
2.وقتی با بچه هایتان هستید، تلفن و کامپیوتر و تبلت را کنار بگذارید.
وقتی آنها با شما حرف می زنند، لطفا تلفن تان و کامپیوتر خود را خاموش کنید.
وقتی آنها خوابیدند می توانید، ایمیتان را چک کنید.
3.به بچه هایتان کمک کنید تا نقاط قوت و علایق خود را بشناسند.
به آنها کمک کنید تا علایق واقعی خود را بشناسند و آنها را پرورش دهند.
4.مهربان باشید.
همیشه. وقتی شما را در آغوش می گیرند، سعی کنید زودتر از آنها آغوششان را ترک نکنید.

1601309268images.jpg

 نظر دهید »

"فابینگ" چیست و چگونه روابط اجتماعی، شخصی و زناشویی ما را تهدید می‌کند؟ (+توصیه‌های کاربردی)

07 مهر 1399 توسط مدیر النفیسه

شاید تا به حال اصطلاح فابینگ را نشنیده باشید اما مطمئن باشید حتما جزئی از زندگی روزانه شماست. وقتی از سرکار خسته به منزل بر می گردید و سر میز یا سفره شام همسر یا فرزند شما سرش را در گوشی تلفن همراهش کرده و با کلمات مبهم به شما پاسخ می دهد گرفتار فابینگ هستید. وقتی در مهمانی ها و دورهمی های دوستانه یا فامیلی بعد از سلام و احوالپرسی اولیه هر کس به گوشی همراهش مشغول می شود گرفتار فابینگ هستید. و وقتی که در روابط عاطفی و زناشویی با شریک یا همسر خود به کافه ای رفته اید یا در منزل نشسته اید و یکی از شما مدام گوشی تلفنش را چک می کند گرفتار “پی‌فابینگ” شده اید.

فابینگ phubbing

استفاده از تلفن همراه به عنوان بخشی از زندگی مدرن، ممکن است حتی اگر آزار دهنده باشد بی ضرر به نظر برسد ، اما تحقیقات نشان می دهد که فابینگ می تواند به روابط شما آسیب برساند. اما سپپلو ، روانشناس دانشگاه های استنفورد و ییل و نویسنده کتاب مسیر خوشبختی، می گوید: “هر چند فابینگ به این معنی است که شما از طریق رسانه های اجتماعی یا پیام کوتاه با کسی ارتباط برقرار می کنید اما در واقع می تواند روابط حضوری و لحظه ای شما را به شدت مختل کند.”

یک مطالعه نشان داد که بیش از 17 درصد افراد حداقل چهار بار در روز در حضور دیگران و به هنگام صحبت با آنها دزدکی تلفن‌شان را چک می‌کنند. تقریباً 32 درصد افراد نیز دو تا سه بار در روز فابینگ می‌كنند.

اگرچه شاید این رفتار چیز مهمی به نظر نرسد، اما تحقیقات نشان می‌دهد که فابینگ می‌تواند به روابط و سلامت روان شما آسیب برساند.

فابینگ (Phubbing) چیست؟

در اردیبهشت سال 2012 ، فرهنگ لغت Macquarie استرالیا و آژانس تبلیغاتی McCann گروهی از متخصصان زبان را گرد هم آوردند تا بر پدیده‌ای رایج در عصر تلفن‌های هوشمند نامی بگذارند. آنها این پدیده را فابینگ ‘Phubbing’ لقب دادند و آنرا چنین تعریف كردند: “عمل نادیده گرفتن کسی که با شما صحبت می کند با توجه و نگاه کردن به تلفن همراه خود” یا “عمل خنثی كردن روابط شخصی در یك محیط اجتماعی با نگاه كردن به تلفن به جای توجه به دیگری “.

بنا به تعریف، ‘Phubbing’ عملی است که باعث می شود افراد در محیط‌های اجتماعی یا خانوادگی به جای توجه به دیگران به تلفن خود نگاه کنند. یا به عبارت ساده تر: “بی‌اعتنایی به دیگران با نگاه کردن به تلفن همراه".

فابینگ چگونه بر روابط ما تأثیر می گذارد؟

از سال 2012 تا کنون مطالعات زیادی در مورد عوارض و پیامدهای فابینگ در روابط اجتماعی، بین فردی، زناشویی و کودکان انجام شده که همگی بر پیامدهای منفی فابینگ تاکید داشته اند.

مطالعه‌ای در سال 2012 نشان داد که صرف حضور تلفن همراه در حین مکالمه - حتی اگر از آن استفاده نشود - کافی است تا مردم احساس ارتباط کمتری با یکدیگر داشته باشند.

فابینگ باعث می‌شود توانایی صحبت کردن رودررو و ایجاد رابطۀ حضوری با دیگران آسیب ببیند. امروزه بیش از سه چهارم ایرانیان تلفن هوشمند دارند، بنابراین ممکن است مشکل فابینگ روز به روز برای ما بدتر شود و پیامدهایش بیش از این روابط اجتماعی را گسسته و تخریب کند.

یک مطالعه نشان داد که ارسال پیام کوتاه sms در هنگام مکالمه رو در رو باعث می شود که همه افراد درگیر در مکالمه، تجربه رضایت بخشی از آن نداشته باشند.

استفاده از تلفن همراه و تلفن‌های هوشمند همچنین می‌تواند در ازدواج تأثیرگذار باشد.
یک مطالعه نشان داد که فابینگ رضایت زناشویی را خصوصا در آغاز ازدواج و دوران نامزدی کاهش می دهد. تنش و درگیری بر سر استفاده از تلفن دلیل این کاهش رضایت بود.

مطالعه دیگری نشان داد وجود فابینگ در روابط زناشویی به افسردگی زوجین می‌انجامد و نیز این همسران میزان افسردگی بالاتری را تجربه می کنند. این محققان می گویند: “اگر شریک زندگی شما مشغول تلفن است بدان معنی است که او در آن لحظات با هم بودن چیز دیگری را بر شما اولویت می دهد” و و این به روابطشان صدمه می زند.

همچنین یک مطالعه در مورد تاثیر فابینگ بر روابط والدین و فرزندان اثبات کرد که کودکان و نوجوانانی که والدینشان درگیر فابینگ هستند تا 60 درصد بیشتر دچار افسردگی، پرخاشگری، گوشه گیری و انزوا می‌شوند.

بنا به تحقیقات فابینگ همچنین بر روابط درون خانوادگی تاثیر منفی گذاشته میزان تعلق و وابستگی خانوادگی اعضا را کاهش می‌دهد.

فابینگ چگونه بر سلامت روان تأثیر می گذارد؟
از سال 2012 تا کنون مطالعات زیادی در مورد عوارض و پیامدهای فوبینگ در روابط اجتماعی، بین فردی، زناشویی و کودکان انجان شده که همگی بر پیامدهای منفی فوبینگ تاکید داشته اند. . مطالعه ای در سال 2012 نشان داد که صرف حضور تلفن همراه در حین مکالمه - حتی اگر از آن استفاده نکنید - کافی است تا مردم احساس ارتباط کمتری با یکدیگر داشته باشند.

یک مطالعه منتشر شده در مجله روانشناسی کاربردی اجتماعی نشان داد که افرادی که مورد فابینگ قرار می گیرند از این موضوع بسیار بیشتر ناراحت می شوند تا وقتی که اصلا از آنها چیزی پرسیده نشود.

نیروی محرک این احساسات چیست؟ مطالعات نشان داده است که فابینگ 4 نیاز اساسی انسان را تهدید می کند این نیازهای اصلی عبارتند از:
احساس تعلق داشتن

اعتماد به نفس

زندگی معنا دار

احساس کنترل داشتن
وقتی کسی پیش شما با تلفنش مشغول می‌شود، شما ممکن است احساس طردشدن و محروم شدن از مصاحبت او را بکنید. این می‌تواند تأثیر قابل توجهی بر سلامت روان شما داشته باشد.

تحقیقات همچنین نشان می دهد افرادی که دچار فابینگ هستند تمایل زیادی دارند تا تلفن‌شان همیشه در دسترس باشد تا با شبکه رسانه‌های اجتماعی ارتباط برقرار کنند و به این وسیله خلاء ارتباط حضوری یا رودررو را پر کنند. این شروع یک چرخه معیوب است.

به علاوه، غواصی در شبکه های اجتماعی ممکن است مشکل را بدتر کند. بر اساس تحقیق منتشر شده در کتاب “کامپیوتر و رفتار انسانی” (Computers and Human Behavior)، شبکه های اجتماعی می‌توانند احساس افسردگی را بدتر کنند و هرچه بیشتر از رسانه های اجتماعی استفاده کنید ، احتمال احساس افسردگی یا اضطراب شما بیشتر است .

مطالعه‌ای دیگر نشان داد افرادی که هنگام صرف غذا با دوستان یا خانواده از تلفن خود استفاده می کنند نسبت به افرادی که این کار را نمی کنند، از وعده غذایی خود کمتر لذت می‌برند. یک آزمایش پیگیری نشان داد که استفاده از تلفن با ایجاد حواس پرتی و کاهش اشتیاق، لذت تعاملات رودررو را در دور میز غذا از بین می‌برد؛ امری که به کاهش روابط خانوادگی منجر می‌شود.

آیا شما دچار فابینگ هستید؟

علامت شماره یک مبنی بر اینکه شما دچار فابینگ هستید ، تلفن همراه شما است. اگر تلفن شما همیشه با شماست چون می ترسید تماس ، اعلانات یا به روزرسانی وضعیت را از دست بدهید ، احتمالاً دچار فابینگ هستید.

سه نشانه دچار بودن به فابینگ به این شرح است:
همزمان دو مکالمه دارید، یکی از طریق تلفن و و یکی با شخص روبرویتان. شما به احتمال زیاد هیچکدام از این دو مکالمه را با موفقیت انجام نمی دهید و مطمئناً فیوب “Phub” (دچار فابینگ) هستید.

سرمیز یا سفره غذا یا دیگر موقعیت‌های اجتماعی با تلفن خود مشغول می‌شوید. قرار دادن تلفن کنار بشقاب غذا علامت هشداری است که نشان می دهد به زودی ارتباطات خانوادگی تان دچار اختلال خواهد شد.
یادتان باشد ، حتی لازم نیست تلفن خود را در حین مکالمه لمس کنید تا روی رابطه شما تأثیر منفی بگذارد. یک مطالعه نشان داده است که تنها وجود تلفن در دستان یا کنار شما باعث می‌شود همسر، فرزند، خانواده یا دوستان و همکارانتان کمتر با شما ارتباط برقرار کنند.

بدون چک کردن تلفن نمی توانید شام، نهار یا صبحانه تان را تمام کنید. این نشانه‌ای از دلهره و ترسی واقعی در شماست. ترسِ از دست دادن تماس، پیام یا پست جدیدی در شبکه های اجتماعی.
3 راه برای جلوگیری از فابینگ شدن

اگر فکر کردن به خارج شدن و کنار گذاشتن شبکه های اجتماعی شما را عصبی کرده و مزاجتان را به هم می ریزد، تنها نیستید. در واقع، یک مطالعه نشان داده که تمایل به بررسی و چک کردن شبکه های اجتماعی بیشتر از میل به رابطه جنسی است.
اما این بدان معنا نیست که شما نمی‌توانید روش‌های دیگری را بدون توجه بی‌وقفه، برای چک کردن رسانه‌های اجتماعی یاد بگیرید و از دچار شده به فابینگ پرهیز کنید.

1- غذایتان را بدون تلفن بخورید
وقتی زمان غذا خوردن است، اعم از صبحانه، نهار یا شام، مهم نیست کجا هستید ، تلفن را کنار بگذارید. اگر فکر می کنید اعلان یک پیام می تواند حواس شما را پرت کند، تلفن خود را نیز در حالت «مزاحم نشوید» یا “هواپیما” قرار دهید.
هر وعده غذایی را به به موقعیتی برای گفتگو و صحبت کردن با همسر، فرزندان، خانواده، دوستان یا همکاران تبدیل کنید و با آنها گفت و شنودی صمیمانه داشته باشید. ممکن است در ابتدا از این اجبار احساس خوبی نداشته باشید، اما به زودی با گفتگوی رو در رو احساس راحتی بیشتری خواهید کرد.

2- تلفن را از دسترس خود دور کنید
وقتی به خانه بر می گردید یا پس از اتمام کار روزانه حداقل برای دو ساعت تلفن خود را در جایی دور از دست قرار دهید. مثلا در ماشین یا در کشوی میز یا در جیب کت. ممکن است روزهای اول احساس کنید عضوی را از دست داده اید، اما نترسید که تلفن خود را دور از دسترس قرار داده اید - و آن را در همانجا بگذارید.
مطمئن باشید هر پیام یا علان یا به روز رسانی در گوشی شما منتظر می ماند و ناپدید نمی شود. برای تماس های ضروری از تلفن ثابت یا یک گوشی معمولی غیر هوشمند استفاده کنید.

3- خود را به چالش بکشید
نیاوردن تلفن به سر میز یا سفره غذا یا گذاشتن آن در ماشین یا جیب کت را به چالشی برای خود تبدیل کنید و برای چیروزی در آن تلاش کنید. این گونه انگیزه مضاعفی برای چرهیز از فابینگ خواهید داشت که به شما کمک می کند اوقاتی را در روز از تلفن هوشمندتان دور باشید.
علاوه بر این ها به تدریج چالش های دیگری برای خود ایجاد کنید یا ان را با دیگران به اشتراک بگذارید.

3 راه برای کمک به فابینگ دیگران

اگر می خواهید به یکی از عزیزان خود کمک کنید تا از فابینگ دست بردارد، این سه مرحله برای شروع وجود دارد:

1- رفتار درست خودتان را الگوی آنها قرار دهید
اگر می خواهید وقتی کنار همسر، فرزند، اعضای خانواده یا دوست خود نشسته اید مورد فابینگ قرار نگیرید و به آنها کمک کنید که دچار فابینگ نشوند، مثال خوبی برای آنها باشید.
وقتی کنار آنها روی مبل نشسته اید، تلفن خود را کنار بگذارید. از آنها نخواهید تا در زمان دیدارتان چیزی را در گوشی شان به شما نشان دهند. با سایر افرادی که نشسته اند وارد گفتگو شوید. مطمئن باشید آنها این نکته را خواهند فهمید.

2- با آنها صحبت کنید
هیچ چیز مثل عشق و محبت اثر گذار نیست. اگر کسی که با او ارتباط دارید عادت به فابینگ دارد، با او راجع به این مساله صحبت کنید و به او بگویید که فابینگش چه تاثیر بدی روی روابط شما می گذارد. اگر نمی توانید این مطلب را رو در رو بگویید برایش یک ایمیل بدهید یا پیغام بگذارید.
در هر صورت به آنها بگویید که این کار را دوست ندارید و سپس به آنها کمک کنید تا عادت های بهتری پیدا کنند.

3- دلسوز باشید
فابینگ اعتیاد واقعی نیست، اما یک مشکل انگیزشی است. رفتارهای آموخته شده مدتی طول می کشند تا از بین بروند، بنابراین صبور باشید و انها را درک کنید، اما در ضمن محکم باشید و از خواسته تان عقب نشینید.

خلاصه کلام

به طور کلی ، این نتایج یادآوری خوبی است که بدانیم اگرچه تلفن های هوشمند ما می‌توانند کارهای بسیاری را برای ما انجام دهند ، اما یک چیز را نه تنها نمی‌توانند انجام دهند بلکه ممکن است بر آن تاثیر منفی بگذارند و ان حفظ روابط ما با افرادی است که دوستشان داریم.
به هر حال برای آنکه در خانواده بیشتر حضور داشته باشید، وقتی به خانه می‌رسید، گوشی هوشمند خود را در جیب خود بگذارید!

 نظر دهید »

زندگی یک موهبت است، یک غنیمت است،

15 تیر 1399 توسط مدیر النفیسه

آدمی به مرور آرام می‌گیرد، بزرگ می‌شود
بالغ می‌شود و پای اشتباهاتش می‌ایستد
آنها را به گردن دیگران نمی‌اندازد و دنبال مقصر نمی‌گردد
گذشته‌اش را قبول می‌کند، نادیده‌اش نمی‌گیرد
و اجازه می‌دهد هر چیزی که بوده در همان گذشته بماند.
آدمی از یک جایی به بعد می ‌فهمد
که از حالا باید آینده‌‌اش را از نو بسازد
اما به نوعی دیگر می‌فهمد
که زندگی یک موهبت است، یک غنیمت است،
یک نعمت است و نباید آن را فدای آدم‌های بی‌مقدار کرد!
اصلا از یک جایی به بعد
حال آدم خودش خوب می‌شود…

?محمود دولت‌آبادی
?کتاب جای خالی سلوچ

 4 نظر

بگذارید دوباره حوصلۀ بچه‌هایتان سر برود

04 تیر 1399 توسط مدیر النفیسه

بگذارید دوباره حوصلۀ بچه‌هایتان سر برود

به هر حال ملال می‌توان منشأ اتفاقاتی باشد. بعضی از ملال‌آورترین شغل‌هایی که من داشته‌ام، درعین‌حال خلاقانه‌ترین‌ها هم بوده‌اند. بعد از مدرسه در یک شرکت واردات کار می‌کردم و عکس‌های نوعی بلوز زشت پِرویی را روی بروشورهای تبلیغاتی می‌چسباندم. 

اگر دور و برتان بچه‌ای باشد، با این معضل به خوبی آشنایید: پیش شما می‌آیند و می‌گویند که حوصله‌شان سر رفته و نمی‌دانند چکار کنند. اگر سرتان خلوت باشد شاید مشغول بازی‌کردن با آن‌ها شوید و اگر نتوانید با آن‌ها وقت بگذرانید احتمالاً برایشان انیمیشنی می‌گذارید یا راه دیگری پیدا می‌کنید تا سرگرم شوند. اما چه بسا راه درست‌تری هم باشد: ولشان کنید تا کم کم بیاموزند که زندگی چیزی است که در آن اغلب اوقات حوصلۀ آدم سر می‌رود.

به گزارش عصرایران به نقل از ترجمان علوم انسانی،‌پاملا پل در نیویورک تایمز نوشت:

«حوصله‌ام سر رفته». این جمله کوتاه آنقدر قدرت دارد که پدر و مادرها را از وحشت، آزردگی خاطر و عذاب وجدان لبریز کند. اگر حوصله کسی سر رفته باشد، حتماً فرد دیگری در آموزش، غنابخشی یا سرگرم‌کردن او کوتاهی کرده است. اصلاً چطور ممکن است کسی -خواه کودک یا بالغ- ادعای ملال کند، آن هم در حالی که کارهای زیادی را می‌توان، و باید، فوراً انجام داد؟

اما ملال از آن چیزهایی است که باید تجربه‌اش‌ کرد، نه آنکه با عجله کنارش زد. تجربۀ ملال، در این معنا با آن تربیت بی‌رحمانۀ مبتنی بر شرطی‌سازی در دوران ویکتوریا تفاوت دارد که چون تجربه‌ای مخوف بود برای تقویت قوای ذهنی توصیه می‌شد. برخلاف چیزی که بیشتر افراد در فرایند رشد می‌آموزند –اینکه فقط افراد حوصله‌سربر هستند که حوصله‌شان سر می‌رود- ملال سودمند است؛ برای ما خوب است.

اگر کودکان خیلی زود با این قضیه کنار نیایند، بعدها دچار شگفت‌زدگیِ نامطبوعی خواهند شد. قبول کنیم که مدرسه می‌تواند جای خسته‌کننده‌ای باشد و واقعیت این است که معلمان وظیفه ندارند به همان ترتیبی که آموزش می‌دهند، کودکان را سرگرم هم بکنند. قرار نیست زندگی جولانگاه بی‌پایان سرگرمی‌ها باشد. در رمان کجا می‌روی برنادت؟۱ نوشتۀ ماریا سمپل در سال ۲۰۱۲، مادری به دخترش می‌گوید: « درست است که حوصله‌ات سر رفته، اما بگذار راز کوچکی دربارۀ زندگی به تو بگویم. هرچه بیشتر به این فکر کنی که چیزی ملال‌آور است، ملال‌آورتر می‌شود. اما به محض آنکه بفهمی فقط خودت هستی که می‌توانی زندگی‌ات را جذاب کنی، اوضاع‌ بهتر خواهد شد».

قبلاً مردم پذیرفته بودند که ملال بخش بزرگی از زندگی است. خاطرات پیش از قرن ۲۱ سرشار از یکنواختی است. افراد طبقه مرفه، وقتی از پرسه‌زدن در سالن‌های پذیرایی خسته می‌شدند، به پیاده‌روی‌های طولانی می‌رفتند و دار و درخت‌ها را تماشا می‌کردند؛ سوار ماشین‌هایشان می‌شدند و بازهم دورتر می‌رفتند و درختان بیشتری را تماشا می‌کردند. آن‌هایی که مجبور بودند کار کنند، سخت‌تر کار می‌کردند. کارهای صنعتی و کشاورزی بیش از حد کسالت‌بار بودند، و به نظر نمی‌رسید آدم‌های زیادی انتظار داشته باشند شغل‌شان ارضاکننده باشد. کودکان نیز انتظار چنین آینده‌هایی را داشتند و از همان عنفوان کودکی با آن اخت می‌شدند؛ بنابراین چیزی هم جز کتابخانه، درخت و بعدها تلویزیونِ مضر در بعدازظهرها، در مخیله‌شان نمی‌گنجید.

تنها چند دهه قبل، در دوران از دست رفتۀ کم‌توجهی به کودکان، آدم‌های بالغ فکر می‌کردند حدی از ملال ضروری است، و کودکان هم خرسند بودند که بزرگترها کاری به کارشان ندارند. لین مانوئل میراندا در مصاحبه‌ای با مجله جی‌.کیو. تأکید می‌کند که بعد از ظهرهای آزاد برای او منبع لایزال الهام بوده است؛ «چراکه هیچ چیز به اندازۀ کاغذی سفید یا اتاق خوابی خالی خلاقیت را مهمیز نمی‌زند».

امروزه قراردادن کودکان در چنین انفعالی همچون اهمال والدین در انجام وظایف‌شان دیده می‌شود. کلیر کین‌میلر در مقاله‌ای به نام «شقاوت والدین مدرن» که در نشریۀ تایمز منتشر شد و بسیار مورد توجه قرار گرفت، به مطالعه جدیدی ارجاع می‌دهد که براساس آن والدین، صرف نظر از طبقه، درآمد یا نژاد، معتقد بودند «کودکانی که در ساعات بعد از مدرسه حوصله‌شان سر می‌رود، باید در کلاس‌های فوق برنامه ثبت نام شوند، و والدینی که مشغله دارند نیز باید درصورتی که کودکان از آن‌ها درخواست کنند، تمام کارهایشان را متوقف کرده و به آن‌ها توجه کنند.»

تک‌تک لحظات باید بهینه و بیشینه شده و به سمتِ هدفی مشخص پیش روند.

امروزه بچه‌ها، زمانی که والدین دست از سرشان برداشته باشند، با وسایل دیجیتال‌شان به حال خود رها می‌شوند. والدین برای یک مسافرت طولانی با ماشین یا هواپیما چنان برنامه‌ریزی می‌کنند که انگار ژنرال‌های ارتش هستند و دارند نقشۀ یک مانور زمینی پیچیده را می‌ریزند. کدام فیلم را با آی‌پد ببینیم؟ بهتر نیست یک پادکست خانوادگی درست کنیم؟ الان وقت مناسبی است که اجازه دهیم بچه‌ها در صندلی عقب آنقدر فورت‌نایت۲ بازی کنند تا مخ‌شان تاب بردارد؟ وقتی در دهۀ ۷۰ کودکان در راه بازگشت حوصله‌شان سر می‌رفت، والدین چه کار می‌کردند؟ هیچ! اجازه می‌دادند بوی بنزین خفه‌شان کند، خواهر و برادرهایشان را عذاب دهند، و چون کمربند ایمنی واقعاً کارایی نداشت، می‌گذاشتند بچه‌ها با کمربند شکسته بازی کنند.

آن روزها اگر از ملال شکایت می‌کردید، احتمالاً چنین جوابی می‌شنیدید: «برو بیرون»، یا حتی بدتر: «اتاقت را مرتب کن.» سرگرم کننده بود؟ نه! کمک کننده بود؟ بله.

به هر حال ملال می‌توان منشأ اتفاقاتی باشد. بعضی از ملال‌آورترین شغل‌هایی که من داشته‌ام، درعین‌حال خلاقانه‌ترین‌ها هم بوده‌اند. بعد از مدرسه در یک شرکت واردات کار می‌کردم و عکس‌های نوعی بلوز زشت پِرویی را روی بروشورهای تبلیغاتی می‌چسباندم. در طول انجام این کار یکنواخت، دست‌هایم پر از چسب می‌شد. نمی‌دانم چرا همه چیز بوی ملاس می‌داد. ذهن من چاره‌ای نداشت جزآنکه جهانی خیالی بسازد. قصه‌ها درست درآن لحظه‌ای شکل می‌گیرند که احساس ملال می‌کنید. هنگام وارسی قفسه‌های سوپرمارکت، روایت‌هایی دربارۀ خریدهای مردم درست می‌کردم. مرد در ساعت ۹ شب بادمجان و یک بسته ۶تایی آبجو می‌خرد: پرفروش‌ترین محصول کدام است و مردم کدام محصولات را بدون برنامۀ قبلی می‌خرند. معلم کلاس پنجمم از اینکه هر هفته موقع خرید بیسکوییت کره‌ای تماشایش می‌کنم چه احساسی دارد؟

به محض آنکه با اثرات بی‌حس کنندۀ ملال اخت شوید، خودتان را در مسیر اکتشاف می‌یابید. یکنواختی باعث ظهور تفاوت‌های جزئی میان درخت‌ها؛ و میان آن بلوزها می‌شود. به همین دلیل است که ایده‌های خوب زیر دوش حمام به سراغ آدم می‌آیند؛ یعنی وقتی اسیر فعالیتی پیش پا افتاده هستید؛ چرا که درست همان زمان است که به ذهنتان اجازه می‌دهید پرسه بزند و خود نیز به دنبالش روانه می‌شوید.

تردیدی نیست که خود ملال درواقع اهمیتی ندارد، بلکه مهم نگرشی است که بدان داریم. هنگامی که فرد به نقطۀ فروپاشی می‌رسد، ملال به او می‌آموزد چگونه واکنشی سازنده نشان دهد؛ چگونه وضعیت را تغییر دهد. اما مادامی که به عادتِ خوار شمردن ملال چسبیده باشیم، چنین چیزی را یاد نخواهیم گرفت.

این بدان معنی نیست که، پیوسته از یکنواختی طاقت‌فرسای رنج بریم، بلکه بدان معناست که بیاموزیم چگونه بر آن فائق شویم. چنین چیزی ممکن است به چند شکل نمود یابد: شاید به خلوت خودتان بخزید و از زمان برای اندیشیدن بهره برید، ممکن است کتابی بخوانید، یا به شغلی بهتر فکر کنید. ملال به پروازِ خیال منتهی می‌گردد، و در نهایت خویشتنداری و تدبیر را به ارمغان خواهد آورد.

توانایی مدیریت کردن ملال، به طرز شگفت‌انگیزی با توانایی تمرکز و خودگردانی همبسته است. نتایج پژوهشی نشان داده است که افراد مبتلا به اختلالات توجه بیشتر مستعد ملال هستند. جای تعجب نیست که در این جهان مافوقِ مهیج، آنچه در ابتدا فریبنده به نظر می‌رسید، دیگر چنان نباشد، و آنچه زمانی سرگرم کننده بود، اکنون کسالت بار به نظر آید.

به‌ویژه مهم است که کودکان در سن کم احساس ملال کنند، و اجازه دهیم با این احساسشان تنها بمانند. به جای آنکه این موضوع را همچون «مشکلی» ببینیم که باید به کمک بزرگ‌ترها مرتفع گردد، بهتر است اجازه دهیم خود کودکان با آن دست و پنجه نرم کنند.

ما دیگر کودکانمان را اینگونه تربیت نمی‌کنیم. مدرسه‌ها در برابر فشار آنچه بدان انتظار کودکان می‌گویند؛ یعنی سرگرمی، تسلیم شده‌اند، و دیگر کمتر نشانی از اصرار بر حفظ کردن چیزهای دیرفهم، خسته‌کننده و سطحی (درست مانند حجم زیاد اطلاعات) به چشم می‌خورد. آموزگاران وقت بیشتری را صرف ابداع روش‌هایی برای «مشارکت دادن» دانش‌آموزان به یاری رسانه‌های بصری و «یادگیری تعاملی» (بخوانید صفحه نمایش و بازی) می‌کنند. روش‌هایی که مناسب تمرکز تغییر یافته آن‌ها۴ به دست بازی‌ها است. بچه‌ها دیگر به سخنرانی‌های طولانی، که متعاقبش بحث هم باشد، گوش فرا نمی‌دهند؛ پس بر ماست که آموزشی آسان فهم‌تر برایشان فراهم کنیم.

بدون تردید اگر به جای افزایش سرگرمی، به کودکان بیاموزیم دربرابر ملال شکیبا باشند، آنان را برای آینده‌ای واقعی‌تر آماده خواهیم کرد؛ یعنی آینده‌ای که در آن جایی برای انتظارات نادرست از کار و زندگی وجود ندارد. روزی فرزندان ما، حتی در شغلی که به هرحال دوستش دارند، ممکن است مجبور شوند کل یک روز را به پاسخ دادن به ایمیل‌های جواب داده نشده بگذرانند، ممکن است مجبور شوند گزارش‌های مفصل مالی را بررسی کنند، و یا دستیار یک ربات در یک انبار بزرگ اینترنتی شوند.

شاید به نظرتان ملال‌آور بیاید. کار همین است، زندگی همین است. شاید دوباره باید با ملال اخت شویم و به نفع خودمان به‌کارش بگیریم. شاید در جهانی که پیوسته خواسته‌های افراد در حال افزایش است، با کمی هیجان کمتر نیز بتوانیم زندگی کنیم.

• نسخۀ صوتی این نوشتار را اینجا بشنوید.

پی‌نوشت‌ها:
• این مطلب را پاملا پل نوشته است و در تاریخ ۲ فوریه ۲۰۱۹ با عنوان «Let Children Get Bored Again» در وب‌سایت نیویورک‌تایمز منتشر شده است. وب‌سایت ترجمان آن را در تاریخ ۲۱ اسفند ۱۳۹۷ با عنوان «بگذارید دوباره حوصلۀ بچه‌هایتان سر برود» و ترجمۀ آرش رضاپور منتشر کرده است.
•• پاملا پل (Pamela Paul) سردبیر بخش مرور کتاب در نیویورک تایمز است. پل پنج کتاب نوشته است که از جملۀ آن‌ها می‌توان به همراه با کتاب (By the Book) یکی از آن‌هاست. او دربارۀ دنیای کتاب‌ها و روابط بین بچه‌ها و والدین می‌نویسد.

[۱] Where’d You Go, Bernadette
[۲] Fortnite
[۳] The Gashlycrumb Tinies: کتاب آموزش الفبای عجیب و غریبی است که ادوارد گوری در سال ۱۹۶۳ منتشر کرد. داستان ۲۶ کودک است که هرکدام به دلیلی از دنیا می‌روند [نویسنده].
[۴] Candy Crushed attention spans

 4 نظر

عواقب دروغ گفتن بر مغز و جسم

30 خرداد 1399 توسط مدیر النفیسه

عواقب دروغ گفتن بر مغز و جسم

تحقیقات بسیاری به این نتیجه رسیده‌اند که دروغ‌گویی تاثیر قابل توجهی بر روی سلامت افراد می‌گذارد.

به محض اینکه دروغ از دهان فردی خارج می‌شود ، بدن کورتیزول را در مغز آزاد می‌کند. فقط چند دقیقه بعد، حافظه شما تلاش زیادی می‌کند تا هر دو قسمت ماجرا یعنی هم دروغ و هم واقعیت را به خاطر بیاورد.

در چنین حالتی تصمیم گیری دشوار خواهد شد و حتی این امکان وجود دارد فرد ناراحتی ناشی از این اتفاق را در قالب خشم نشان دهد
و باعث ناراحتی هایی مانند: استرس و خشم، سردرد و مسائل گوارشی میشود
همه این اتفاقات فقط در 10 دقیقه ابتدایی واقع می‌شوند .

شاید برای همینه دروغ گو ها فراموشکارند

1592550107photo_2020-06-19_11-29-10.jpg

 2 نظر
  • 1
  • ...
  • 20
  • 21
  • 22
  • ...
  • 23
  • ...
  • 24
  • 25
  • 26
  • ...
  • 27
  • ...
  • 28
  • 29
  • 30
  • ...
  • 299
مرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 <   >
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31

مدیرالنفیسه

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • اجتماعی
  • احکام
  • امام خمینی
  • امام زمان (عج)
  • ایام مذهبی و ملی و مناسبتی
  • بارداری
  • بدون موضوع
    • نهج البلاغه
  • بهداشتی
  • تاریخی
  • تربیت کودک
  • تربیتی
  • تغذیه
  • حدیث
    • تربیتی
  • حکایت
  • خانه داری
  • خانواده
  • خانواده
  • سیاسی
  • سیره وسخنان بزرگان
  • شبهات
  • شهدا
  • طنز
  • طنز
  • عصر بخیر
  • فن بیان
  • قانون
  • قرآن
  • متن ادبی
  • مقام معظم رهبری
  • نشر کتاب
  • همسرانه
  • یک صفحه کتاب

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

کاربران آنلاین

  • صفيه گرجي
  • نورجان

رتبه

  • رتبه کشوری دیروز: 111
  • رتبه مدرسه دیروز: 1
  • رتبه کشوری 5 روز گذشته: 376
  • رتبه مدرسه 5 روز گذشته: 1
  • رتبه 90 روز گذشته: 21
  • رتبه مدرسه 90 روز گذشته: 1
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس