مدیرالنفیسه

  • خانه 
  • In the name of Allah the merciful and the compassionate 
  • تماس  
  • ورود 

انرژی منفی نداشته باشید!

27 آبان 1396 توسط مدیر النفیسه

انرژی منفی نداشته باشید!
همسری که هر گاه در کنارش بنشینی ناراحتت می کند… تا بحثی شروع شود به جای نگران کننده یا ناراحت کننده ای ختم می شود… حرف زدن با او نه تنها لطفی ندارد بلکه آغاز یک درگیری خواهد بود… چنین همسرانی هیچ گاه نمی توانند همراه خوبی برای زندگی باشند. اینها همیشه لبریز از انرژی منفی هستند. هرگاه دیداری حاصل شود نتیجه اش جز انتقال انرژی منفی و دلگیر شدن نخواهد بود در حدیثی گرانبها از حضرت علی بن موسی الرضا نقل شده است: هیچ کس فایده ای بدست نیاورده است که بهتر باشد از همسر شایسته ایی که چون به او بنگرد شاد گردد و چون از نزد او غایب شود عفت خویش و مال او را نگهدار باشد
امام رضا علیه السلام همسر شاد و شاد کننده را بیشترین سود و فایده ای می داند که یک فرد ممکن است در زندگی به دست آورد.
البته هر زنی می تواند چنین همسر و همراهی باشد کافی است یاد بگیرد چطور احساساتش را مدیریت کند. چطور خودش را از شر اضطرابهای بیهوده خلاص کند.

 نظر دهید »

کودکانی که وزن کمی دارند نیاز به میان‌وعده‌های پرحجم و مقوی دارند.

27 آبان 1396 توسط مدیر النفیسه

کودکانی که وزن کمی دارند نیاز به میان‌وعده‌های پرحجم و مقوی دارند. از ساندویچ‌های مختلف برای میانوعده‌های آنها می‌توانید استفاده کنید.این ساندویچ‌های کوچک می‌توانند شامل انواع کوکو و کتلت باشند. تخم مرغ را نیز از یاد نبرید که ماده غذایی بسیار مفیدی است.

1511008185photo_2017-11-18_15-58-30.jpg

 نظر دهید »

ﻋﺸﻖ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﺎ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﻓﻬﻤﺎﻧﺪﻧﺪ...

27 آبان 1396 توسط مدیر النفیسه

ﻋﺸﻖ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﺎ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﻓﻬﻤﺎﻧﺪﻧﺪ…
ﻫﯿﭻ ﮐﺲ ﺑﻪ ﻣﺎ ﻧﮕﻔﺖ؛
ﻋﺸﻖ ﺩﻭﺭ ﺑﺎﺯﻭ ﻭ ﺩﻭﺭ ﮐﻤﺮ ﻭ ﺳﺎﯾﺰ ﺟﺎﻫﺎﯼ ﻣﺸﺨﺺ ﻧﯿﺴﺖ…!
ﻫﯿﭻ ﮐﺲ ﻧﺒﻮﺩ ﺑﻪ ﻣﺎ ﺑﮕﻮﯾﯿﺪ ﺑﺎ ﮐﺴﯽ ﺑﺎﺵ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﯽ،
ﻧﻪ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻣﻬﻤﺎﻧﯽ ﺁﻥ ﭼﻨﺎﻧﯽ ﻣﯿﺒﺮﺩ ﻭ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﻣﺎﺷﯿﻨﺶ ﺭﺍ ﻋﻮﺽ ﻣﯿﮑﻨﺪ ﻭ ﻟﺒﺎﺱ ﻣﺎﺭﮎﺩﺍﺭ ﻣﯿﭙﻮﺷﺪ…!
ﻋﺸﻖ ﺭﺍ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﯾﺎﺩﻣﺎﻥ ﺩﺍﺩﻧﺪ ﻭ ﻣﺎ ﻫﻢ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﯾﺎﺩ ﮔﺮﻓﺘﯿﻢ!
ﺍﺳﻢ ﻫﺮ ﻫﻮﺱ،
ﻫﺮ ﺟﺎ ﺑﻪ ﺟﺎﯾﯽ ﻫﻮﺭﻣﻮﻥ ﺭﺍ،
ﻋﺸﻖ ﮔﺬﺍﺷﺘﯿﻢ!

ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﯿﻢ ﻭ ﺣﺎﺿﺮ ﻧﺒﻮﺩ ﺗﻨﺶ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﺎ ﺑﺴﭙﺎﺭﺩ، ﻓﺮﻭﺧﺘﯿﻢ ﺑﻪ ﺩﺧﺘﺮﻫﺎﯼ ﭼﺸﻢ ﻭ ﻟﺐ ﻭ ﻓﮏ ﻭ ﺩﻣﺎﻍ ﻋﻤﻠﯽ ﮐﻪ ﻫﻤﻪ ﺷﺒﯿﻪ ﺑﻪ ﻫﻢﺍﻧﺪ
ﻭ ﺑﻪ ﮔﻤﺎﻧﻢ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﻫﻢ ﺍﺯ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﺑﺪﺷﺎﻥ ﻣﯽﺁﻣﺪﻩ ﮐﻪ ﮐﻮﺑﯿﺪﻧﺪ ﻭ ﺍﺯ ﻧﻮ ﺳﺎﺧﺘﻨﺪ…!

ﭘﺴﺮﯼ ﺭﺍ ﮐﻪ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﺑﺎ ﺷﺎﺧﻪ ﮔﻞ ﻣﯽﺁﻣﺪ ﻭ ﻋﺸﻖ ﻣﯿﺮﯾﺨﺖ ﺗﻮﯼ ﻧﮕﺎﻫﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﻓﺮﻭﺧﺘﯿﻢ،
ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﻣﺜﻼً ﻣﺮﺩﻫﺎﯼ ﺁﻣﭙﻮﻟﯽ،
ﮐﻪ ﺗﺎ ﯾﮏ ﺑﻬﺘﺮ ﺍﺯ ﻣﺎ ﺭﺍ ﻣﯿﺒﯿﻨﻨﺪ ﺩﻝ ﻭ ﺩﯾﻨﺸﺎﻥ ﺑﺮ ﺑﺎﺩ ﻣﯿﺮﻭﺩ…!

ﻋﺸﻖ ﺭﺍ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﻓﻬﻤﯿﺪﯾﻢ
ﻋﺸﻖ ﺗﺘﻮ ﮐﺮﺩﻥ ﺍﺳﻤﺶ ﺭﻭﯼ ﺳﺮ ﻭ ﺻﻮﺭﺕ ﻭ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﻋﮑﺲ ﺩﻭ ﻧﻔﺮﻩ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﻭ ﮐﻠﯽ ﻗﺮﺑﺎﻥ ﺻﺪﻗﻪ ﻣﺠﺎﺯﯼ ﺭﻓﺘﻦ ﻧﯿﺴﺖ؛
ﻋﺸﻖ ﯾﻌﻨﯽ ﺗﺎ ﻣﺮﯾﺾ ﺷﺪ،
ﺗﺎ ﺑﯽ ﭘﻮﻝ ﺷﺪ،
ﺗﺎ ﺣﻮﺻﻠﻪ ﻧﺪﺍﺷﺖ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﺵ ﺑﺮﺳﺪ،
ﺗﺎ ﭼﺎﻕ ﯾﺎ ﻻﻏﺮ ﺷﺪ،
ﺗﺎ ﺯﺑﺎﻧﻢ ﻻﻝ ﺗﺼﺎﺩﻑ ﮐﺮﺩ ﻭ ﻃﻮﺭﯾﺶ ﺷﺪ،
ﺩﺳﺘﺶ ﺭﺍ ﺑﮕﯿﺮﯼ ﺯﻝ ﺑﺰﻧﯽ ﺗﻮﯼ ﭼﺸﻢ ﻫﺎﯾﺶ ﻭ ﺑﮕﻮﯾﯽ:
ﺑﺒﯿﻦ ﺑﺎﻫﻢ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﺭﺍ ﺩﺭﺳﺖ ﻣﯿﮑﻨﯿﻢ…
ﻋﺸﻖ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺍﻭﻝ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﯾﺎﺩﻣﺎﻥ ﺩﺍﺩﻧﺪ!

 نظر دهید »

بهترین ترکیبی که هر پدر و مادری می‌توانند داشته باشند

27 آبان 1396 توسط مدیر النفیسه

بهترین ترکیبی که هر پدر و مادری می‌توانند داشته باشند

پدری است که در پشت چهره‌ی قاطع خود، مهربان باشد

و مادری که در پشت چهره‌ی مهربانش،قاطع

1510997470_-_-_-_-_-_-3.jpg

 نظر دهید »

من چیزی در زمین یافتم که زیبایی بی نظیرش را در تمام راه ، تا رسیدن به بهشت حفظ کرد و آن محبت یک مادر است.

27 آبان 1396 توسط مدیر النفیسه

در یک روز آرام ، روشن ، شیرین و آفتابی یک فرشته مخفیانه از بهشت پایین آمد و به این دنیای قدیمی پا گذاشت. در دشت ، جنگل ، شهر و دهکده گشتی زد. هنگامی که خورشید در حال پایین آمدن بود او بالهایش را باز کرد و گفت:
حالا که دیدار من از زمین پایان یافته ، باید به دنیای روشنایی برگردم. اما قبل از رفتن باید چند یادگاری از اینجا ببرم.

فرشته به باغ زیبایی از گلها نگاه کرد و گفت:
چه گلهای دوست داشتنی و خوشبویی روی زمین وجود دارد!

بی نظیرترین گلهای رز را چید و یک دسته گل درست کرد و با خود گفت:
من چیزی زیباتر و خوشبوتر از این گلها در زمین ندیدم، این گلها را همراه خود به بهشت خواهم برد.

اما اندکی که بیشتر نگاه کرد کودکی را با چشم های روشن و گونه های گلگون در حال خندیدن به چهره مادرش دید. فرشته با خود گفت:
آه! خنده این کودک زیباتر از این دسته گل هست من آن را هم با خود خواهم برد.

سپس فرشته آن طرف گهواره کودک را نگاه کرد و آنجا محبت مادری وجود داشت که مانند یک رودخانه در حال فوران به سوی گهواره و به سوی کودک سراریز می شد. فرشته با خود گفت:
آه! محبت مادر زیباترین چیزی است که من تا به حال بر روی زمین دیده ام من آن را هم با خود به بهشت خواهم برد.

به همراه سه چیز ارزشمند و گرانبها؛ فرشته بالی زد و به سمت دروازهای مروارید مانند بهشت پرواز کرد. خارج از بهشت رو به روی دروازه ها فرود آمد و با خود گفت:
قبل از اینکه وارد بهشت شوم یادگاری ها را ببینم.

به گلها نگاه کرد. آنها پلاسیده شده بودند! به لبخند کودک نگاه کرد ، آن هم محو شده بود! فقط یکی مانده بود … به محبت مادر نگاه کرد. محبت مادر هنوز آنجا بود با همه زیبایی همیشگی اش. فرشته گلها و لبخند محو شده کودک را به گوشه ای انداخت و به سمت دروازه های بهشت پرواز کرد. تمام بهشتیان را جمع کرد و و گفت:
من چیزی در زمین یافتم که زیبایی بی نظیرش را در تمام راه ، تا رسیدن به بهشت حفظ کرد و آن محبت یک مادر است.

1510993491images_1_.jpg

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 280
  • 281
  • 282
  • ...
  • 283
  • ...
  • 284
  • 285
  • 286
  • ...
  • 287
  • ...
  • 288
  • 289
  • 290
  • ...
  • 299
مهر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 <   >
      1 2 3 4
5 6 7 8 9 10 11
12 13 14 15 16 17 18
19 20 21 22 23 24 25
26 27 28 29 30    

مدیرالنفیسه

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • اجتماعی
  • احکام
  • امام خمینی
  • امام زمان (عج)
  • ایام مذهبی و ملی و مناسبتی
  • بارداری
  • بدون موضوع
    • نهج البلاغه
  • بهداشتی
  • تاریخی
  • تربیت کودک
  • تربیتی
  • تغذیه
  • حدیث
    • تربیتی
  • حکایت
  • خانه داری
  • خانواده
  • خانواده
  • سیاسی
  • سیره وسخنان بزرگان
  • شبهات
  • شهدا
  • طنز
  • طنز
  • عصر بخیر
  • فن بیان
  • قانون
  • قرآن
  • متن ادبی
  • مقام معظم رهبری
  • نشر کتاب
  • همسرانه
  • یک صفحه کتاب

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

کاربران آنلاین

  • آشنا
  • نورفشان
  • فاطمه نصاری جزیره
  • زهرا موحدی منش
  • راز ملکوت

رتبه

  • رتبه کشوری دیروز: 21
  • رتبه مدرسه دیروز: 1
  • رتبه کشوری 5 روز گذشته: 33
  • رتبه مدرسه 5 روز گذشته: 1
  • رتبه 90 روز گذشته: 29
  • رتبه مدرسه 90 روز گذشته: 1
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس