مدیرالنفیسه

  • خانه 
  • In the name of Allah the merciful and the compassionate 
  • تماس  
  • ورود 

خونه بابا...,

11 آبان 1396 توسط مدیر النفیسه

خونه بابا…,
همون جاییه که کلیدش رو هیچکس نمیتونه ا زت بگیره همون جایی که چه ساعت 3صبح بیای چه ساعت3عصر از آمدنت خوشحال میشوند…درش 24ساعت شبانه روز برای تو باز است…همون جایی که وقتی میگوینددلتنگ اند,واقعا دلتنگ اند…
همون جایی که سر یخچالش میروی و هرچی میخواهی میخوری.
همون جایی که حتی اگر هوس کمیاب ترین خوراکی ها را هم کنی برایت می آورند.
همون جایی که همه دعوایت میکنن و غر میزنند تا غذایت را تا آخر بخوری.همون جایی که گل وگیاه هایش به طرز عجیبی رشد میکنند.
آن جا قندهایش شیرین تر است…
نمک هایش شور تر است…
پرتقال هایش مزه پرتقال میدهند…
غذاهایش خوشمزه تر است…
آنجا کوفته ها و کتلت ها وا نمیروند…
حتی عدس پلو با آن قیافه مسخره اش مزه بهشت میدهد…
آنجا بالشت ها نرم ترند..
پتوها گرم ترند…
آنجا خواب به عمق جان آدم میچسبد…
آنجا پر از امنیت و آرامش است…
آنجا بابا و مامان دارد…

 نظر دهید »

اینجا کجاست منو اوردی؟؟؟

11 آبان 1396 توسط مدیر النفیسه

اینجا کجاست منو اوردی؟؟؟

1509628096photo_2017-11-02_16-37-02.jpg

 نظر دهید »

توی خونه وقتی شوهرتون به خونه میاد لباس‌های مدل‌دار، دامن‌های فانتزی وشیک بپوشید

11 آبان 1396 توسط مدیر النفیسه

درسته توی خونه با لباس‌های راحتی رضایت بیشتری دارید
اما وقتی شوهرتون به خونه میاد لباس‌های مدل‌دار، دامن‌های فانتزی وشیک بپوشید تا نظر شوهرتون رو بیشتر جلب کنید.

 نظر دهید »

زندگی با یک بی‌عرضه

11 آبان 1396 توسط مدیر النفیسه

زندگی با یک بی‌عرضه

ما دو سال و سه ماه است که ازدواج کرده‌ایم. مراسم عروسی‌مان زمستان بود و چنان برفی می‌آمد که وقتی چند دقیقه برای عکاسی توی باغ قدم زدیم لباس‌های او هم مثل من سفید شد. آن‌قدر سرد بود که در تمام عکس‌ها قیافه‌ام شبیه بستنی یخی‌ له‌شده در ته یخچال‌های مغازه‌هاست. اصلاً همین موضوع از یک ماه مانده به عروسی‌مان باعث دعوامان شد. من دلم می‌خواست در اردیبهشت عروسی بگیریم. فکر می‌کردم عکس‌هایمان با گل‌های بهاری چقدر قشنگ می‌شود و می‌توانیم حتی از باغ تالار استفاده کنیم. اما زهی خیال باطل!
دی‌ماه بود و من خانه نبودم که مادرش به خانه‌مان آمد و به بهانۀ بیماری بسیار شدید پدربزرگش عروسی را سه ماه جلو انداخت. از همان موقع یک کلمه به تکیه‌کلام‌هایم اضافه شد: «بی‌عرضه»! همسرم هر کاری که انجام می‌داد از نظر من به بدترین شکل انجام می‌شد. هیچ‌وقت فکر نمی‌کردم که می‌توانم کاری را به او بسپارم. او حتی نتوانسته بود تاریخ عروسی‌مان را سر جایش نگه‌ دارد حالا چه برسد به کارهای دیگر. خلاصه که من شده بودم یک زن همه‌فن‌حریف. شیر آب خراب است؟ خودم درستش می‌کنم. لامپ سوخته؟ خودم عوض می‌کنم. یخچال صدای اضافی می‌دهد؟ خودم به تعمیرکار زنگ می‌زنم. این‌طور بود که تمام مسئولیت‌های زندگی به گردنم افتاد. یک بار که از کار بیرون و کارهای خانه خیلی خسته بودم سرش داد زدم و گفتم: «من فقط تو این خونه زندگی می‌کنم؟ این خونه فقط خونۀ منه؟ دست به سیاه و سفید نزنی یه وقت.» خیلی خونسرد نگاهم کرد و گفت: «تو می‌ذاری مگه؟»

راست می‌گفت. من اجازه نمی‌دادم که او کاری انجام دهد. من دائم با انتقاد و بی‌عرضه بی‌عرضه گفتن‌هایم، اعتماد به نفسش را گرفته بودم. از طرفی بابت کارهایم ناراحت شدم و از طرفی دیگر خوشحال که مشکل را پیدا کرده‌ام. کمی که گذشت و دعوامان را فراموش کردیم از او خواستم حمام و دستشویی را بشوید و خودم آشپزخانه را مرتب کردم. وقتی کارهایمان تمام شد از اینکه این‌قدر خوب همه‌ جا را تمیز کرده از او تشکر کردم. جای وسایل را اشتباه گذاشته بود، اما این باعث نشد او را سرزنش کنم. بعد از آن کارهای مختلف را به او سپردم. اگر کمی اشتباه می‌کرد سرزنشش نمی‌کردم. همین‌طور به مرور کارهایم کمتر شد. حالا بیشتر حس می‌کنم که یک زندگی مشترک داریم.

 نظر دهید »

عشق،بردگی نیست

11 آبان 1396 توسط مدیر النفیسه

❣️عشق، بردگی نیست.

از همسرمان توقع نداشته باشیم که اگر من را دوست دارد، در برابر هر خواسته من بگوید: “چشم!".
این بردگی است.
می‌خواهی برده‌داری کنی یا همسرداری؟
می‌خواهی در خانه‌ات کُلفَت داشته باشی یا خانم؟

کُلفَت، همسر نیست!
نوکر، هم همسر نیست!
همسر خوب این نیست که هرچه تو بگویی، بگوید:"چشم!”

همسر خوب این است که دیدگاهش را محترمانه به شما بگوید، شما هم گوش کنید و باهم به توافق برسید.

برده‌داری نکنیم…
برده‌داری ما را به هیچ‌جا نمی‌رساند.

آقا و خانم محترم و دوست‌داشتنی!

نه کنیز باشید و نه غلام.
مثل خانم و آقا باهم زندگی کنید تا بچه‌های خانم و آقا بار بیاورید.
تا اجتماع سالم‌تری داشته باشید.
اجتماعی با آدم‌های سالم که می‌توانند تصمیم‌های درستی به‌نفع خود و جامعه بگیرند.

کمک کنیم جامعه‌مان بهتر شود.
من و شما می‌توانیم تغییر ایجاد کنیم.
به‌شرط اینکه خودمان را باور کنیم و برای ایجاد این تغییر مثبت، اقدام کنیم.

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 288
  • 289
  • 290
  • ...
  • 291
  • ...
  • 292
  • 293
  • 294
  • ...
  • 295
  • ...
  • 296
  • 297
  • 298
  • 299
مرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 <   >
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31

مدیرالنفیسه

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • اجتماعی
  • احکام
  • امام خمینی
  • امام زمان (عج)
  • ایام مذهبی و ملی و مناسبتی
  • بارداری
  • بدون موضوع
    • نهج البلاغه
  • بهداشتی
  • تاریخی
  • تربیت کودک
  • تربیتی
  • تغذیه
  • حدیث
    • تربیتی
  • حکایت
  • خانه داری
  • خانواده
  • خانواده
  • سیاسی
  • سیره وسخنان بزرگان
  • شبهات
  • شهدا
  • طنز
  • طنز
  • عصر بخیر
  • فن بیان
  • قانون
  • قرآن
  • متن ادبی
  • مقام معظم رهبری
  • نشر کتاب
  • همسرانه
  • یک صفحه کتاب

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

کاربران آنلاین

  • مدرسه نرجس دولت آباد
  • بشارت
  • نویسنده محمدی

رتبه

  • رتبه کشوری دیروز: 104
  • رتبه مدرسه دیروز: 1
  • رتبه کشوری 5 روز گذشته: 246
  • رتبه مدرسه 5 روز گذشته: 1
  • رتبه 90 روز گذشته: 21
  • رتبه مدرسه 90 روز گذشته: 1
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس