مدیرالنفیسه

  • خانه 
  • In the name of Allah the merciful and the compassionate 
  • تماس  
  • ورود 

"ما به محیطمان عادت میکنیم"

24 اسفند 1398 توسط مدیر النفیسه

قانونى داریم که همیشه ثابت است

“ما به محیطمان عادت میکنیم”
اگر با آدم های بدبخت نشست و برخواست کنید، کم کم به بدبختی عادت می کنید و فکر می کنید که این طبیعی است.

اگر با آدم های غرغرو همنشین باشید عیب جو و غرغرو می شوید و آن را طبیعی می دانید

اگر دوست شما دروغ بگوید، در ابتدا از دستش ناراحت می شوید ولی در نهایت شما هم عادت می کنید به دیگران دروغ بگوییدو اگر مدت طولانی با چنین دوستانی باشید، به خودتان هم دروغ خواهید گفت.

اگر با آدم های خوشحال و پر انگیزه دمخور شوید شما هم خوشحال و پرانگیزه می شوید و این امر برایتان کاملا طبیعی است.

“تصمیم بگیرید به مجموعه افراد مثبت ملحق شوید وگرنه افراد منفی شما را پایین می کشند و اصلا متوجه چنین اتفاقی هم نمی شوی”

 نظر دهید »

⁠⁣چطور به حرف مردم اهمیت ندهیم؟

23 اسفند 1398 توسط مدیر النفیسه

⁠⁣چطور به حرف مردم اهمیت ندهیم؟

➖ اعتماد‌به‌نفسمان را افزایش دهیم و این یعنی؛ خود را همان‌طور که هستیم، بپذیریم همچنین مهارت‌ها و توانایی‌های خودمان را افزایش بدهیم.

➖ عقاید مخصوص به خود داشته باشیم؛ برای اینکه مانند افراد دانا و فرهیخته قدرت ابراز نظر داشته ‌باشیم، باید در هر موضوعی منابع گوناگون را بخوانیم، بشناسیم و بررسی ‌کنیم. بدون مطالعه و از روی شهود صرف، صحبت نکنیم. ابراز نظر شهودی پشتوانه علمی و تجربه بالایی می‌طلبد. پس بی‌گدار به آب نزنیم.

➖ خودمان را بشناسیم، سبک زندگی‌مان را کشف کنیم؛ خیلی وقت‌ها اهداف و علایق زندگی آدم‌های اطرافمان با ما زمین تا آسمان تفاوت است. باید ببینیم با چه کاری حالمان بهتر است و در چه کاری می‌توانیم بهترین خودمان باشیم.

 نظر دهید »

خدایا ما را به غصه‌های معمولی‌مان برگردان!

23 اسفند 1398 توسط مدیر النفیسه

خدایا ما را به غصه‌های معمولی‌مان برگردان!

به قسط‌های عقب افتاده، امتحانات پایان ترم، ترافیک‌های طولانی، خیابان‌های شلوغ، دغدغه‌های زیاد، هدف‌های سخت، خستگی‌های مفرط…
به همان روزها که همدیگر را قضاوت میکردیم و به قضاوت‌های هم توجهی نمیکردیم!
به همان روزها که دنیا هنوز اینقدر آلوده نبود، که آلوده بود و حاد نبود، که آلوده بود و از آلودگی‌اش نمیمردیم.
که دلواپس حالِ عزیزان‌مان بودیم، نه جان‌شان!
ما را برگردان به روزهایی که سلامتی اینقدر گریزپا نبود، که می‌شد لابه‌لای همین مشکلات و دغدغه‌های ریز و درشت، با خیالی آسوده فنجانی برداشت، چایی ریخت، کنار پنجره‌ای ایستاد و در کمال اطمینان و آرامش، نفسی عمیق کشید.
که می‌شد کسی را به آغوش کشید و آرام شد، می‌شد دستان کسی را گرفت و بدون هراس، تمام شهر را قدم زد و غصه‌ها و دردها را فراموش کرد.
دلمان لک زده برای یک آغوش، یک لبخند، یک خیال تخت…
دلمان لک زده برای یک زندگی آرام و معمولی…
خدایا در آغوشمان بگیر که خسته‌ایم،
خودت حال زمین را خوب کن.
#نرگس_صرافیان_طوفان

 6 نظر

مسئولیت خود را بپذیرید؛

21 اسفند 1398 توسط مدیر النفیسه

مسئولیت خود را بپذیرید؛

وظیفه‌ى دیگران نیست نیازهاى ما را برآورده کنند یا به انتظارات ما جواب دهند!
قرار هم نیست که همیشه با ما خوب تا شود!

“عدم پذیرش این نکته، احساس خشم و نفرت در افراد ایجاد می کند.”

آرامش روحى وقتى به دست مى‌آید
که آدمها را همان طور که هستند بپذیریم
و بر نقاط مثبتشان تکیه کنیم.

?همسر خاموش
?ای هریسون

 نظر دهید »

امام علی(ع) و رویارویی با جامعه نادان و مردمی که دنبال خرافه‌اند

18 اسفند 1398 توسط مدیر النفیسه

گاهی حضرت امیر(ع)جهل را در مقابل عقل آورده است مثلا در خطبه 189نهج البلاغه می فرماید: ” … وَ کَفَی بِذَلِکَ وَاعِظاً لِمَنْ عَقَلَ وَ مُعْتَبَراً لِمَنْ جَهِلَ … ” مرگ را همین بس که برای کسی که خرد ورزد پنددهنده باشد و برای کسی که نمی داند و آن را نمی شناسد عبرت دهنده باشد. یعنی انسان نادان با دیدن مرگ کسی باید عبرت گیرد اما کسی که خردورز است، برای او مرگ به عنوان یک پند است.

مردم دشمن چیزی هستند که از آن ناآگاهند
در حکمت 172 و 438 حضرت می فرماید: مردم دشمن چیزی هستند که از آن ناآگاهند. در خطبه 34 حضرت از جمله وظایف امام را دانش آموختن به مردم می داند. از مجموع این مطالب در می بیابیم که امیرالمؤمنین(ع) آگاهی و دانش و خردورزی که مجموع آنها معرفت نسبت به حق است را بالاترین چیز می داند و افرادی که نسبت به این مسائل ناآگاه هستند را به شدت سرزنش می کند و آنها را از حیوان پست تر می داند. آگاهی و دانش بیش از هر چیزی قسمت عمده سخنان حضرت را در برگرفته است و ایشان بیش از هر چیزی چه برای شناخت خدا و جهان و شناخت خود بر آگاهی تأکید می فرماید.

 

شرح و تفسیر حکمت 172 نهج البلاغه
امام علی(علیه السلام) فرمودند: النَّاسُ أَعْدَاءُ مَا جَهِلُوا: مردم دشمن چیزی هستند که نمی دانند.
امام علی(علیه السلام) در این گفتار بسیار حکیمانه خود اشاره به یکی از آثار خطرناک جهل کرده می فرماید: «مردم دشمن چیزی هستند که نمی دانند»، (النَّاسُ أَعْدَاءُ مَا جَهِلُوا). این دشمنی از آنجا سرچشمه می گیرد که اولاً اشخاص جاهل و نادان احساس نقص در خود می کنند و همین احساس سبب می شود که نسبت به آنچه نمی دانند عداوت و دشمنی به خرج دهند و گاه حتی آنها را ناچیز و بی ارزش بشمارند تا از این طریق نقص خود را برطرف سازند.
ثانیاً هرگاه انسان از اسرار چیزی بی خبر باشد به قضاوت عجولانه می پردازد و در این قضاوت عجولانه با آنچه نمی داند به دشمنی بر می خیزد. ثالثاً جهل همچون ظلمات است و انسان هنگامی که در ظلمات متراکم قرار گیرد هر شبهی از دور می بیند به گفته بعضی از شارحان نهج البلاغه آن را حیوانی درنده یا گرگی خطرناک می پندارد و هر آوازی می شنود آن را نشانه حمله دشمنی می شمرد.

در ظلمات جهل نیز انسان گاه هر مطلبی را مخالف و دشمن خود می پندارد حتی اشخاصی را که درست نمی شناسد با بدبینی به آنها نگاه می کند و به همین دلیل گاه کشورها و ملت ها به جنگ های خونین دست می زنند به سبب این که از حال یکدیگر بی خبرند و هر حرکتی را توطئه ای بر ضد خود می پندارند، لذا یکی از طرق ایجاد آشتی و صفا و اتحاد و دوستی در میان مردم و ملت ها بالابردن سطح آگاهی های آنهاست و این که سران آنها در کنار هم بنشینند و به مذاکره بپردازند و با نیت های واقعی یکدیگر آشنا شوند و یخ های بدبینی ذوب شود و دیوار بی اعتمادی فرو ریزد و در کنار هم با محبت و دوستی زندگی کنند. ریشه این گفتار حکیمانه، قرآن مجید است که می فرماید: «(بَلْ کَذَّبُوا بِمَا لَمْ یُحِیطُوا بِعِلْمِهِ)، (ولی آنها از روی علم و دانش، قرآن را انکار نکردند،) بلکه چیزی را تکذیب کردند که آگاهی از آن نداشتند».

امیرمؤمنان علی(علیه السلام) در حدیث دیگری در همین زمینه می فرماید: «لا تَعادُوا ما تَجْهَلونَ فَإنّ أکْثَرَ الْعِلْمِ فیما لا تَعْرِفُونَ، به آنچه نمی دانید دشمنی نکنید، زیرا بیشتر دانش ها در اموری است که شما نمی دانید». نیز در حدیث دیگری که مرحوم اربلی در کتاب کشف الغمه آورده می فرماید: «مَنْ جَهِلَ شَیْئاً آبَهُ، کسی که چیزی را نمی داند آن را نکوهش می کند».

قرآن مجید بحثی درباره داستان خضر و موسی دارد. در این داستان بسیار پرمعنا این نکته روشن می شود که چگونه انسان مطلبی را که نمی داند به مخالفت با آن می پردازد. موسی(علیه السلام) بر حسب ظاهر می دید خضر کشتی سالمی را سوراخ و معیوب می کند و یا جوانی را به قتل می رساند و دیواری را در شهر بیگانه ای بدون دلیل تعمیر و مرمت می کند به همین دلیل فریاد اعتراض او بلند شد چون ظاهر را می دید و از باطن قضیه بی خبر بود هنگامی که خضر فلسفه آنها را یک یک برشمرد کاملاً تسلیم شد.

 

دکتر محمدمهدی جعفری، پژهشگر نهج البلاغه

 3 نظر
  • 1
  • ...
  • 34
  • 35
  • 36
  • ...
  • 37
  • ...
  • 38
  • 39
  • 40
  • ...
  • 41
  • ...
  • 42
  • 43
  • 44
  • ...
  • 298
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 <   >
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

مدیرالنفیسه

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • اجتماعی
  • احکام
  • امام خمینی
  • امام زمان (عج)
  • ایام مذهبی و ملی و مناسبتی
  • بارداری
  • بدون موضوع
    • نهج البلاغه
  • بهداشتی
  • تاریخی
  • تربیت کودک
  • تربیتی
  • تغذیه
  • حدیث
    • تربیتی
  • حکایت
  • خانه داری
  • خانواده
  • خانواده
  • سیاسی
  • سیره وسخنان بزرگان
  • شبهات
  • شهدا
  • طنز
  • طنز
  • عصر بخیر
  • فن بیان
  • قانون
  • قرآن
  • متن ادبی
  • مقام معظم رهبری
  • نشر کتاب
  • همسرانه
  • یک صفحه کتاب

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

کاربران آنلاین

رتبه

  • رتبه کشوری دیروز: 9
  • رتبه مدرسه دیروز: 1
  • رتبه کشوری 5 روز گذشته: 19
  • رتبه مدرسه 5 روز گذشته: 1
  • رتبه 90 روز گذشته: 28
  • رتبه مدرسه 90 روز گذشته: 1
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس