خلوت های دونفری تان را لایق بهترین ها بدانید...
???
#همسرانه
خلوت های دونفری تان را لایق بهترین ها بدانید…
بهترین دکور در اتاق خواب
بهترین لباس و عطر
بهترین خوردنی
بهترین واژه های عاشقانه
و…
برای وقتی باشد که کنار هم هستید
???
#همسرانه
خلوت های دونفری تان را لایق بهترین ها بدانید…
بهترین دکور در اتاق خواب
بهترین لباس و عطر
بهترین خوردنی
بهترین واژه های عاشقانه
و…
برای وقتی باشد که کنار هم هستید
مردی میخواست زنش را طلاق دهد.
دوستش علت را جویا شد.
و او گفت: این زن از روز اول همیشه می خواست من را عوض کند.
مرا وادار کرد سیگار و مشروب را ترک کنم.
لباس بهتر بپوشم، قماربازی نکنم، در سهام سرمایهگذاری کنم و حتی مرا عادت داده که به موسیقی کلاسیک گوش کنم و لذت ببرم!
دوستش گفت: اینها که میگویی که چیز بدی نیست!
مرد گفت:درسته ولی ،حالا حس میکنم که دیگر این زن در شان من نیست!
نتیجه اخلاقی : همونقدر که داری باعث پیشرفت شوهرت میشی،خودتم پیشرفت کن.
شما قرار نیست همون دختر ساده خونه بابا بمونی، شوهرت رو داری بهش بال و پر میدی و بزرگش میکنی ، مطمئنا جاهای که میره،خانم های موفقی حضور دارن.
خانم عزیز تو رفتارتون تعادل رو حفظ کنید،قرار نیست شما نردبون ترقی شوهرت بشی
هرازگاهی به خودت هم یه نگاه بنداز عزیزم
البته این مطلب رو با هشتک #هردو_بخوانیم ثبت میکنیم
چون بودند اقایونی که صادقانه خواستن همسرشون رشد کنه و حمایتش کردند و خانم بعد از مدتی طاقچه بالا براشون گذاشته و ……
با مرد یا زن «چسبی» ازدواج نکنید
مشکل مرد یا زن وابسته این است که آنقدر به همسرش میچسبد که او را میرنجاند و اجازه نفسکشیدن را به او نمیدهد. این فرد گاهی اوقات قبل از اینکه به همسرش اینگونه وابسته شود، نسبت به مادر یا پدرش این احساس را دارد. شخصیت این فرد که به اصطلاح «چسب» هم به او میگویند، اجازه نمیدهد طرف مقابلش حیطه شخصی داشته باشد. بهگونهای که طرف مقابل رنجیدهخاطر میشود و مایل است از او فاصله بگیرد.
اگر شما همسر این فرد باشید و بخواهید به او استقلال بدهید، دچار اضطراب و سرخوردگی و احساس امنیت نداشتن میشود. او همیشه میترسد محبوبش را از دست بدهد یا محبوبش او را ترک کند.
نیاز به توجه و محبت همواره در این فرد وجود دارد و گاهی اوقات فردی که در زندگی مشترک با این فرد قرار میگیرد، دچار این احساس میشود که در حال فرزندداری است نه همسرداری.
نداشتههای مرد یا زن وابسته برایش پررنگ است و همیشه نیمه خالی لیوان را میبیند.
در آشنایی برای ازدواج، ابتدا همهچیز خوب به نظر میرسد زیرا یک فرد حرف گوشکن و تابع به نظر میآید اما بهتدریج رابطه با او طاقتفرسا میشود چون توقعاتش زیاد میشود تا جاییکه شما توان برآورده کردن این نیازها را ندارید و برای هر چیزی از شما تایید میخواهد و اگر برخلاف میلش عمل کنید، خواهید دید که به شما وابستهتر میشود. درنهایت زندگی با این فرد شما را از نظر روانی فرسوده میکند. افرادی که شخصیت حامی و ناجی دارند، بیشتر جذب چنین افرادی میشوند.
ریشهی عصبانیت آدم ها از کجاست؟
کودکان در سنین کم ، به وسیلهی تحقیر،ترساندن، زورگویی، سختگیری بیش از حد و عدم توجه به ضعفهای کودک، دچار کاهش اعتماد به نفس میشوند.
کودک در اثر برخورد خشن، نابهنجار و آزاردهندهی اطرافیانش، نیاز به مدارا کرده و سه راه فرار روبروی خودش میبیند:
1. خود را با دلخواه اطرافیان وفق میدهد که در نتیجه سر به راه و توسریخور و تابع میشود (مهرطلب).
2. خشن، گستاخ، بددهان، فحاش و تند و تیز میشود (برتریطلب).
3. سعی میکند کمتر با دیگران تماس بگیرد تا کمتر آزار ببیند (عُزلتطلب).
کودک هر سه را با هم استفاده میکند؛
منتهی -بسته به وضع محیطش- بعضی را صریح و بعضی را غیر مستقیم.
از برخورد این سه تمایل متغایر، در شخص کشمکشی دائمی ایجاد میشود که ریشه تضادهای اساسی رفتاری اش در بزرگسالی میشود.
برگرفته از کتاب
“تضادهای درونی ما”
ماجرای تعریف رهبر انقلاب از کتاب «یادت باشد»
حضرت آیتالله خامنهای در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری به داستانی ویژه از یک شهید مدافع حرم، در کتابی (یادت باشد)که اخیرا خواندهاند اشاره کردند. ماجرایی که به اعتقاد رهبر انقلاب آنرا باید در تاریخ ثبت کرد.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR، کتاب «یادت باشد» روایت زندگی شهید حمید سیاهکالیمرادی، از زبان همسر این شهید گرانقدر است.
پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR به مرور بیانات رهبر انقلاب درباره داستان درخشان زندگی این دو جوان میپردازد.
یک کتابی تازه خواندهام که خیلی برای من جالب بود. دختر و پسر جوان -زن و شوهر- متولّدین دههی 70، مینشینند برای اینکه در جشن عروسیشان گناه انجام نگیرد، نذر میکنند سه روز روزه بگیرند! به نظر من این را باید ثبت کرد در تاریخ که یک دختر و پسر جوانی برای اینکه در جشن عروسیشان ناخواسته خلاف شرع و گناهی انجام نگیرد، به خدای متعال متوسّل میشوند، سه روز روزه میگیرند. پسر عازم دفاع از حریم حضرت زینب (سلاماللهعلیها) میشود؛ گریهی ناخواستهی این دختر، دل او را میلرزاند؛ به این دختر -به خانمش- میگوید که گریهی تو دل من را لرزاند، امّا ایمان من را نمیلرزانَد! و آن خانم میگوید که من مانع رفتن تو نمیشوم، من نمیخواهم از آن زنهایی باشم که در روز قیامت پیش فاطمهی زهرا سرافکنده باشم! ببینید، اینها مال قضایای صد سال پیش و دویست سال پیش نیست، مال سال 94 و 95 و مال همین سالها است، مال همین روزهای در پیش [روی] ما است؛ امروز این است. در نسل جوانِ ما یک چنین عناصری حضور دارند، یک چنین حقیقتهای درخشانی در آنها حضور دارد و وجود دارد؛ اینها را باید یادداشت کرد، اینها را باید دید، اینها را باید فهمید. فقط هم این [یک نمونه] نیست که بگویید «آقا! به یک گل بهار نمیشود»؛ نه، بحث یک گل نیست؛ زیاد هستند از این قبیل. این دو -زن و شوهری که عرض کردم- هر دو دانشجو بودند که البتّه آن پسر هم بعد میرود شهید میشود؛ جزو شهدای گرانقدر دفاع از حریم حضرت زینب (سلاماللهعلیها) است. وضعیّت اینجوری است.
1397/06/15