مدیرالنفیسه

  • خانه 
  • In the name of Allah the merciful and the compassionate 
  • تماس  
  • ورود 

فقط 10 ثانیه تصور کنيد داريد " لیمو ترش " ميخوريد

23 خرداد 1402 توسط مدیر النفیسه

فقط 10 ثانیه تصور کنيد داريد ” لیمو ترش ” ميخوريد
ببینید دهانتون چه بزاقی ترشح ميکنه!
این مثال را زدم که بگویم چطور با 10 ثانیه فکر کردن به لیمو ترش اینقدر بدن ما واکنش میدهد ، اونوقت مقايسه کنيد که وقتي شما 10 دقیقه ،10 ساعت، 10 روز يا 10 سال به اتفاقات و مسائل منفی تمرکز ميکنيد يا ساعتها عصباني هستيد يا استرس و اضطراب يا کينه در ذهنتان داريد چه تاثیرات ویرانگری روی سیستم جسمي و روحي شما می گذارد .

و برعکس هم همینطوریعنی که شما اگر 10 ثانیه و 10 دقیقه 10 روز 10 سال به مسايل مثبت و خوب فکر کنید
جسم و روح شما واکنش های مثبتي نشان ميدهند و سرشار از انرژي مي شوند.

 نظر دهید »

چرا شلخته بودن برایمان خوب است؟

22 خرداد 1402 توسط مدیر النفیسه


اگر در دوران کرونا همگی دچار وسواس داشتن خانه‌هایی دنج و زیبا شده بودیم، سال گذشته انگار به نوعی سال کنار گذاشتن این وسواس و پذیرفتن آشفتگی وشلخته بودن زندگی معمولی بود. 
زن آشفته انگلیسی تا حد امکان با آن دسته دخترانی که تصویری بی‌عیب و نقص از زندگی خود به نمایش می‌گذارند، فاصله دارد و همین باعث شهرتش شده، هر چند اگر در سطح فضای مجازی باقی بماند. او زنی است که می‌داند چه چیزی در زندگی اهمیت بیشتری دارد.


«خانه‌ام نا مرتب است»؛ این جمله کوتاه شاید بی‌ضرر به نظر برسد، اما همین سه کلمه کافی بود از دهان ماری کوندو، ملکه نظم و ترتیب بیرون بیاید تا غوغایی در فضای مجازی به پا شود.

به گزارش بی بی سی، تقریبا یک دهه از زمانی که ماری کوندو، کارشناس نظم و سازمان‌دهی به سبک ژاپنی دنیا را با مفهوم «خلق شادی» از طریق ایجاد نظم در محیط خانه آشنا کرد، می‌گذرد. او بنیان‌گذار سبک مرتب‌سازی موسوم به «کنماری» است و حتی در مجموعه تلویزیونی ساخت شرکت نتفلیکس با نام «مرتب کردن با ماری کوندو» هم حضور داشته است.


ماری کوندو حالا سه فرزند کوچک دارد که به نظر می‌رسد به کلی سبک زندگی‌اش را تغییر داده‌اند. به گزارش واشنگتن پست، داشتن خانه‌ای از هر نظر مرتب و منظم دیگر برای او در اولویت نیست: «مرتب کردن را تقریبا کنار گذاشته‌ام، البته به نحوی که برایم خوب بوده. حالا فهمیده‌ام هیچ چیز به اندازه وقت گذراندن با فرزندانم برایم اهمیت ندارد.»

مقاله واشنگتن پست موجی از واکنش‌های مختلف را به دنبال داشت. از جمله مادران تحت استرسی که این تغییر دیدگاه ماری کاندو را ریاکارانه دانستند و از این که به قول خودشان سرشان کلاه رفته ابراز خشم کردند. با این حال بیشتر واکنش‌ها به این مقاله مثبت بودند و یک نکته در اکثریت آن‌ها مشترک بود: حس آرامش خاطر. این که یک نفر که با آموزش روش‌های مرتب‌سازی تجارتی پرسود برای خود برپا کرده می‌گوید با تغییر زندگی، اولویت‌هایش هم عوض شده، خیال خیلی‌ها را راحت کرد.

حرف‌های اخیر کوندو در مورد تغییر روش زندگی‌اش بدون‌شک واقعی و از روی صداقت است؛ هیچ چیز به اندازه یک کودک نوپا نمی‌تواند کار مرتب کردن خانه را به ماموریتی غیرممکن تبدیل کند و گذشته از آن هیچ چیز هم به اندازه بازی کردن با همین کودک لذت‌بخش نیست. اما این را هم باید در نظر گرفت که او احتمالا به شکلی زیرکانه می‌خواهد با زمان همراه شود و از موج جدید واقع‌گرایی که نسبت به شکل زندگی به راه افتاده، عقب نماند. گذاشتن نام «ترند» روی این موج شاید کار چندان درستی نباشد، چون احتمالا برای بسیاری از ما شکل پیش‌فرض زندگی به همین گونه است. نکته، اما اینجاست که حداقل برای اولین بار این شلختگی، به مد روز تبدیل شده است.

ناشران دیکشنری انگلیسی آکسفورد سال ۲۰۲۲ اصلاح «وضعیت گابلین» (Goblin Mode) را به عنوان عبارت سال انتخاب کردند. این اصطلاح که اکثریت آراء مردمی را بدست آورد به حالت رفتاری اشاره دارد که نشانه‌هایی از خودخواهی، تنبلی، شلختگی و حرص در آن دیده می‌شود و معمولاً در تضاد با هنجار‌ها یا انتظارات اجتماعی است.
 

اگر در دوران کرونا همگی دچار وسواس داشتن خانه‌هایی دنج و زیبا شده بودیم، سال گذشته انگار به نوعی سال کنار گذاشتن این وسواس و پذیرفتن آشفتگی و شلختگی زندگی معمولی بود.

برای درک این مساله که چرا تنها به تازگی به فکر پذیرش این آشفتگی افتاده‌ایم، بد نیست به یاد بیاوریم جنبش ضد شلختگی در سال‌های اخیر تا چه اندازه قدرتمند بوده است. کافی است تعداد برنامه‌های تلویزیونی نظیر برنامه ماری کوندو در نتفلیکس که با مضمون ایجاد نظم و ترتیب در زندگی ساخته شده‌اند را بشماریم. اما از سوی دیگر همزمانی این وسواس برای مرتب بودن، نظم، آرامش و پاکیزگی با گسترش محبوبیت اپلیکیشن‌های شبکه‌های اجتماعی هم احتمالا نمی‌تواند تصادفی باشد. اینستاگرام، یوتیوب و به تازگی اپلیکیشن اشتراک ویدیوی «تیک‌تاک» - که هزاران ترند مختلف را به راه انداخته - احتمالا در این رابطه بی‌تقصیر نبوده‌اند.

تیک‌تاک ثابت کرده یکی از بهترین پلتفرم‌ها برای به اشتراک گذاشتن خانه‌های مرتب با چینش هنرمندانه و به شدت مینیمالیستی است که البته هشتگ مخصوص به خودشان را هم دارند. پست‌ها با هشتگ aesthetic (زیبایی‌شناختی) بیش از ۲۰۲ میلیارد بار دیده شده‌اند.

حتی اگر عضو این شبکه اجتماعی نباشید هم احتمالا می‌توانید تشخیص دهید از چه چیزی حرف می‌زنیم: تصاویری آرامش بخش از خانه‌هایی به رنگ‌های سفید و کرم با چیدمانی بسیار زیبا و هوشمندانه همراه با کشو‌ها و کمد‌های مرتب که تنها با چند شمع معطر و میز‌های شیک تزئین شده‌اند. برای تقویت این تصاویر معمولا گلدان‌هایی هم در آن‌ها گنجانده می‌شود که معلوم نیست واقعا سالم باشند. نمونه‌اش تصاویری است که کیم کارداشیان از طراحی داخلی خانه‌اش در شبکه‌های اجتماعی به اشتراک می‌گذارد یا در کاتالوگ‌های برخی برند‌های لوکس لباس و اسباب خانه می‌بینیم.

اما این سبک از طراحی داخلی ظاهرا مورد علاقه یک گروه دیگر از فعالان در شبکه‌های اجتماعی هم هست؛ دخترانی که احتمالا آن‌ها می‌شناسید: آن‌ها صبح زود از خواب بیدار می‌شوند، برنامه روزانه‌شان را در یک دفترچه یادداشت می‌نویسند و بعد از خوردن یک لیوان نوشیدنی سبز، همزمان با طلوع خورشید یوگا می‌کنند. بعد از آن هم کاسه صبحانه‌شان (معمولا متشکل از غلات و میوه و آجیل) را به همراه یک لیوان چای سبز ماچا با شیر می‌خورند. این دختران غذا‌ها و محصولات آرایشی و بهداشتی سالم و خانه‌های تمیز و مرتب را دوست دارند و از به اشتراک گذاشتن آن در شبکه‌های اجتماعی لذت می‌برند. آن‌ها به معنای واقعی کلمه نقطه مقابل وضعیت گابلین هستند.

با این حال، این سبک زندگی به تازگی با واکنش‌های شدیدی روبرو شده که البته جای تعجب هم ندارد؛ این نوع از اهداف مرتبط با سبک زندگی برای بیشتر مردم غیر‌قابل دستیابی است. جدای از آن زندگی کردن به این سبک به پول و زمان زیادی نیاز دارد و می‌تواند خسته‌کننده هم باشد. مرتب کردن خانه برای همه شفابخش نیست و حتی برای برخی می‌تواند دردناک هم باشد.

بزرگ‌ترین اپلیکیشن در سال گذشته «BeReal» (واقعی باش) بود. این اپلیکیشن کاربران را ترغیب می‌کرد هر روز، هر کجا که هستند و هر کاری که انجام می‌دهند، در لحظه‌ای غیر‌قابل پیش‌بینی عکس بگیرند و به اشتراک بگذارند. هدف از ساخت این اپلیکیشن ارائه تصویری کاملا متضاد با محتوای غیرواقعی و به شدت صحنه‌سازی شده‌ایست که به دیدن آن عادت کرده‌ایم.

 پذیرفتن شلختگی
اگر چه تیک‌تاک بی‌وقفه و با سرعت در حال حرکت است و نباید چندان جدی گرفته شود، اما هنوز هم ابزاری کارآمد برای چنین تغییراتی است. آشفتگی سازمان‌دهی شده در حال رواج است و در تیک‌تاک شاهد اینفلوئنسر‌های دختری هستیم که میز‌های پاتختی نامرتب‌شان را به نمایش می‌گذارند.

اگرچه این میز‌ها ممکن است نامرتب به نظر برسند، اما جای این شک هم وجود دارد که کاملا طراحی شده باشند. جلوی چشم ما مجموعه‌ای از محصولات محبوب مراقبت از پوست، جواهرات ظریف، کتاب‌های روی هم چیده شده و چندین شمع قرار دارد و از لیوان قهوه لکه‌دار یا دستمال کاغذی کثیف خبری نیست.

یک ترند جدید دیگر هم در شبکه‌های اجتماعی راه افتاده که روی ارائه تصویر دست نخورده از واقعیت تمرکز دارد: این ترند شامل ویدئو‌هایی از خانه‌های به اصطلاح «غیرزیبایی‌شناسانه» است که با هشتگی به همین نام (nonaesthetic) به اشتراک گذاشته می‌شوند؛ خانه‌هایی به شدت معمولی، با مبلمان زشت، انبوهی از لباس‌های شسته‌شده، سبا‌ب‌بازی بچه‌ها که روی زمین پخش شده‌اند، رخت‌خواب حیوانات خانگی، شیر‌های آب شکسته و وسایل فرسوده آشپزخانه. این یک تصویر واقعی و قابل درک است و از این واقعیت حکایت دارد که بسیاری از مردم نه توان مالی برای زندگی کردن در این خانه‌های مرتب و بی‌کم و کاست را دارد و نه وقت این که همه چیز را تمیز و بی عیب و نقص نگه دارند.

اگر چه بسیاری از این ویدیو‌ها هم همچنان در مورد مرتب کردن، تمیز کاری یا «بازآرایی» هستند، اما دست کم از نمونه‌های ساختگی و از قبل طراحی شده، واقعی‌تر به نظر می‌رسند.

این موج تازه البته فقط به خانه‌های ما محدود نمی‌شود. یکی از جذاب‌ترین ترند‌های مربوط به مد در تیک‌تاک، ترند موسوم به «زن آشفته انگلیسی» (Frazzled English Woman) است که در چند ماه اخیر رواج زیادی یافته است. با توجه به علاقه شدید نسل زد به مد سال ۲۰۰۰، هیچ کسی انتظار نداشت این سبک لباس پوشیدن دوباره باب شود: کت‌های گرم و چسبان، چکمه‌های بلند تا زیر زانو، لباس بافتنی گشاد و راحت، دامن نه چندان خوش‌قواره با قد متوسط و یک شال‌گردن کوچک که به هیچ دردی نمی‌خورد. این تصویر یادآور شخصیت‌های اصلی زن در کمدی‌های عاشقانه انگلیسی در دهه ۲۰۰۰ میلادی است: رنه زلوگر در «خاطرات بریجت جونز»، کیت وینسلت در «تعطیلات» و کی‌را نایتلی در «در واقع عشق».

با این حال کلمه کلیدی در اینجا «آشفته» (frazzled) است. جذابیت این سبک بی‌شک کمتر در ویژگی‌های ظاهری و بیشتر در روحیات این دست از زنان نهفته است: زنانی پرمشغله، نگران، معمولی و دوست‌داشتنی که مو‌های ژولیده‌شان را یا با کلیپس و یا به شکل گوجه بالای سر جمع کرده‌اند و ترکیبی از لباس‌های ناهمگون را به تن دارند؛ زنانی که انگار همیشه دیرشان شده و عجله دارند.

اما نباید این نکته را فراموش کنیم که بسیار از این ترند‌ها هرگز از صفحه نمایش تلفن‌های همراه فراتر نمی‌روند و عمدتا فقط در فضای مجازی دیده می‌شوند؛ که خیلی هم خوب است. مد همیشه ترکیبی از سرگرمی و تخیل بوده و طراحان این حوزه خیلی وقت‌ها سبک‌هایی دیوانه‌وار را ارائه داده‌اند که هیچ کس در دنیای واقعی از آن‌ها پیروی نکرده است.


زن آشفته انگلیسی تا حد امکان با آن دسته دخترانی که تصویری بی‌عیب و نقص از زندگی خود به نمایش می‌گذارند، فاصله دارد و همین باعث شهرتش شده، هر چند اگر در سطح فضای مجازی باقی بماند. او زنی است که می‌داند چه چیزی در زندگی اهمیت بیشتری دارد. برایش مهم نیست که ظاهرش در ۱۰۰ درصد موارد بی‌عیب و نقص باشد و خانه‌اش برق بزند، اولویت او این است که با دوستانش وقت بگذراند.

این ذهنیتی است که ظاهرا ماری کوندو آن را پذیرفته. اگر چه بعید است به این زودی‌ها او را با یک شال قلاب‌باقی کوچک و به دردنخور دور گردنش ببییم، اما این طور که پیداست او آغوشش را برای شلختگی باز کرده تا وقت بیشتری برای چیزی مهم‌تر در زندگی، یعنی کسانی که دوست‌شان دارد، داشته باشد.

 نظر دهید »

تأثیر احساس گناه والدین بر سلامت روان فرزندان

20 خرداد 1402 توسط مدیر النفیسه


گاهی برخی والدین نسبت به تربیت فرزندشان احساس گناه می‌کنند و تصور می‌کنند مادر یا پدر خوبی برای فرزندشان نبودند یا نیستند؛ اگرچه این احساس تا حدی طبیعی است اما تداوم آن می‌تواند سلامت روان فرزندان را به خطر بیندازد. 

به‌عنوان والدین، آیا گاهی اوقات احساس می‌کنید که به‌اندازه کافی برای فرزندتان خوب نبوده‌اید؟ آیا از اینکه فرزندتان را ترک می‌کنید و سرکار می‌روید، احساس گناه می‌کنید؟ آیا خودتان را با والدین دیگری که به نظر می‌رسد همه‌چیز برای فرزندشان فراهم می‌کنند، مقایسه می‌کنید و آرزو می‌کنید که‌ای کاش مثل آن‌ها بودید؟ آیا تابه‌حال به خاطر رفتار فرزندتان یا تنبیه او احساس گناه کرده‌اید و همچنان خودتان را سرزنش می‌کنید؟ این‌ها احساساتی است که بسیاری از والدین به دلیل عشق و علاقه به فرزندشان، با آن‌ها دست‌وپنجه نرم می‌کنند.


درواقع، والدین به دلیل علاقه به فرزندشان از اینکه والد مناسبی برای او نباشند، می‌ترسند. به گفته دکتر ناهید کرمی، روانشناس کودک و نوجوان و مدرس دانشگاه، احساس گناه والدین تا حدی طبیعی است اما والدین باید مراقب باشند که درگیر شدن با این احساس می‌تواند آن‌ها را از شیوه تربیتی سالم دور کند و آسیب‌های مخربی را به دنبال داشته باشد.

برخی والدین بیشتر دچار احساس گناه می‌شوند
همه افراد ممکن است در مورد مسئولیت‌ها و وظایف خاصی که به عهده‌دارند ضعف‌هایی را در خود احساس کنند و درمقاطعی فکر کنند که وظایف خودشان را به خوبی انجام نداده‌اند و درنتیجه، احساس گناه کنند. یکی از این موارد، احساس گناهی است که درصد بالایی از والدین این حس را تجربه می‌کنند و شاید مقطعی درگیر این حس شوند.
 
 اگرچه درصد بالایی از والدین این حس را تجربه می‌کنند اما دکتر کرمی می‌گوید که برخی والدین بیشتر دچار احساس گناه می‌شوند: «والدینی که وسواس فکری زیادی دارند یا چالش ذهنی بالایی در اصول تربیتی فرزندشان را تجربه می‌کنند، بیشتر دچار احساس گناه می‌شوند. این دسته والدین، تربیت و رشد کودکان را کمالگرایانه بررسی می‌کنند و آن را بسیار دشوار و سخت می‌انگارند. همچنین والدینی که همیشه دلایل مشکلات زندگی‌شان را ضعف فرزند پروری والدین خودشان می‌دانند و تلاش می‌کنند که بهترین باشند و الگویی از والدین خود در تربیت فرزندشان برندارند نیز احتمالاً در تربیت فرزندشان بیشتر دچار احساس گناه می‌شوند.»

این روانشناس ادامه می‌دهد: «دسته دیگر، والدینی هستند که اضطراب بالایی دارند و همیشه منتظر و گوش‌به‌زنگ اتفاقات و بحران‌های غیرمنتظره هستند.»

کرمی یکی دیگر از دلایل احساس گناه در والدین را مقایسه با سایر والدین در رسانه‌های اجتماعی و اشباع از توصیه‌ها و اطلاعات زیاد می‌داند و می‌گوید: «این روزها شبکه‌های اجتماعی به یک مورد قدرتمند در ورودی اطلاعات برای عموم مردم تبدیل‌شده است. گاهی افراد در گروه‌های عمومی یا خصوصی مطالبی را در مورد کودکان، فرزند پروری، اصول تربیتی، کلاس‌های آموزشی متفاوت برای فرزندان، تفریحات بچه‌ها و… به اشتراک می‌گذارند که والدین مضطرب، بامطالعه این مطالب شاید احساس کنند که در مورد فرزند خود کوتاهی کرده و والدین کافی نبوده‌اند لذا احساس گناه در آن‌ها تشدید شده و سبب احساس شرم یا عذاب وجدان در آن‌ها می‌شود.»

او توصیه می‌کند: «والدین باید به‌طور مستقل در مورد کافی و خوب بودن خودشان تصمیم بگیرند و با دیدن تصاویری که گاهی ممکن است تاحدی ساختگی باشد، تحت تاثیرقرارنگیرند و خود را سرزنش نکنند.»

احساس گناهِ بیش‌ازحد مخرب است

کرمی احساس گناه در حد اعتدال را لازم و ضروری می‌داند و می‌گوید: «خیلی از والدین ممکن است احساس گناه را بارها و بارها در مورد فرزندشان تجربه کنند؛ تا وقتی‌که این تجربه عملکرد والدین را تحت‌الشعاع قرار نداده و باعث دقت بیشتر آن‌ها در مسائل مربوط به فرزندشان شود، لازم و ضروری است.»

احساس گناه بیش‌ازحد والدین مخرب است: «برخی والدین به دلیل احساس گناه بیش‌ازحد ممکن است به خواسته‌های فرزندان بیش‌ازاندازه بها دهند و آن‌ها را برآورده کنند، در این صورت فرزندان احساس ناکامی را تجربه نمی‌کنند و در جوانی و بزرگ‌سالی افرادی با اعتمادبه‌نفس پایین خواهند بود یا احساس ناامنی می‌کنند و در تعامل با افراد جامعه دچار مشکل می‌شوند.»

«برخی والدینی که بیش‌ازحد احساس گناه یا عذاب وجدان دارند، نمی‌توانند تصمیمات صحیح در مورد فرزند خود بگیرند و شاید آسیب‌های زیادی را در زندگی خود و فرزندان به وجود آورند و باعث شوند که فرزندانشان ازنظر سلامت روان دچار آسیب شوند.»

برخی عوامل باعث تشدید احساس گناه می‌شود

کرمی، عدم کنترل احساس گناه را عاملی در تشدید این حس می‌داند و می‌گوید: «اگر والدین نتوانند احساس گناه را در خود کنترل کنند، در برقراری تعامل مثبت با فرزندان ناتوان خواهند شد. این دسته والدین، هرروز شاهد فاصله گرفتن فرزندان از خود هستند و توانایی کنترل فرزندان و آموزش مهارت‌های صحیح برای زندگی آن‌ها را ندارند؛ درنتیجه این حس در آن‌ها بیشتر خواهد شد و عملکرد زندگی آن‌ها را به‌شدت کاهش خواهد داد.»

این روانشناس ادامه می‌دهد: «والدینی که درگیر اختلالات روانی هستند و نه خود توانایی از بردن این مشکلات را داشته و نه از مشاور و روانشناس کمک گرفته‌اند نیز می‌توانند باعث تشدید احساس گناه در خود شوند.»

در این موارد احساس گناه را باید جدی گرفت

به گفته کرمی، احساس گناه والدین معمولاً در چند ماه اول بعد از تولد فرزند اول آن‌ها وجود دارد و پس از مدتی برطرف می‌شود اما اگر این احساس از بین نرود، مخرب خواهد بود چراکه والدین دچار وسواس یا اضطراب می‌شوند و اثر مخرب آن، در تمامی مراحل زندگی خود و فرزندان به‌صورت زنجیره‌ای معیوب زندگی آن‌ها را دچار مشکل و آسیب خواهد کرد.

اگرچه احساس گناه والدین طبیعی است، اما زمانی که اجازه دهید این احساس گناه بر افکار و تصمیمات شما غلبه کند، ناسالم می‌شود. او می‌گوید: «زمانی که والدین توان انجام مسئولیت‌ها و وظایف روزمره خود و فرزندان را ندارند و آن‌قدر خود را ناتوان می‌بینند که در انجام کوچک‌ترین کارها و تصمیمات مستأصل می‌شوند، این احساس خطرناک می‌شود و باید آن را جدی بگیرند و به روان‌پزشک یا روانشناس مراجعه کنند تا قادر به حل این مشکلات یا تضعیف این احساس شوند.»


بر احساس گناه خود غلبه کنید

کرمی در توصیه‌ای به والدین می‌گوید: «والدین باید بدانند که هیچ‌کدام از ما کامل نیستیم و در موارد گوناگون ضعف‌هایی در انجام وظایف و مسئولیت‌هایمان خواهیم داشت، مهم این است که ارزش هدف‌های خود در تربیت و رشد کودکانمان را بدانیم و ارزیابی صحیح و مثبتی از خود داشته باشیم.»

او تأکید می‌کند: «والدین باید با افرادی تعامل داشته باشند که حس عذاب وجدان را در آن‌ها به وجود نیاورند و آن‌ها را قضاوت نکنند و درنهایت این خود آن‌ها باشند که برای نحوه برخورد با فرزندانشان و برآوردن خواسته‌های آنان تصمیم می‌گیرند؛ در این صورت والدین می توانند از احساس گناه پیشگیری یا آن را رفع نمایند.»
 
منبع: ایرنا

 نظر دهید »

چرا باید کتاب بخوانیم؟!

25 اردیبهشت 1402 توسط مدیر النفیسه

چرا باید کتاب بخوانیم؟!

 

 

دین اسلام و به طور کلی ادیان الهی بر محور کتاب، خواندن و مطالعه و آگاهی استوار شده اند، وقتی که دین الهی براساس خواندن و آگاهی استوار است، بنابراین فرهنگ کتابخوانی، فرهنگ ادیان الهی است. فرهنگ توجه به کتاب و معطوف شدن ذهن انسان به محتوای کتاب و دستاوردهایی که مطالعه و کتابخوانی دارند، جزئی از فرهنگ دینی است. اگر کتاب را از ادیان الهی خاصه اسلام بگیریم، چیزی از عناصر اصلی آن ادیان باقی نمی ماند، چون کتاب از منظر اسلام، «قرآن» است. کتاب یعنی همه ارزشها، کتاب یعنی قرآنی که همه فضائل انسانی و الهی در او جمع است. همه داستانهای خوب و الگوهای سرنوشت ساز و مطلوب انسانی در قرآن وجود دارد. کتاب یعنی مجموعه فضائل و دستاوردهای ذهن و اندیشه بشر.

اگر بخواهیم از نگاهی امروزین به موضوع کتاب بنگریم واقعیت این است که وقتی انسان کتاب می خواند و کتابخوانی به عنوان بخشی از زندگی و عادات و آداب او و خلقیات او تبدیل می شود، به دستاوردهای معنوی و حتی دنیوی بسیار خوبی می رسد. به دستاوردهایی که به ذهن و روح و حتی جسم او مربوط می شود. اولین فایده کتابخوانی، آرامش است. انسانهایی که در اثر ندانستن، کم توجهی به مسائل عالم دچار نوعی تزلزل و ناآرامی و شاید استرس و اضطراب هستند، با کتاب خواندن می توانند به ساحل آرامش برسند. انسانی که کتاب می خواند مثل فردی است که به دریای دانش می رسد. دریا به انسان آرامش می دهد، کتاب به عنوان منبع دانش، آگاهی نهادینه شده که نام آن معرفت است، هم به انسان آرامش می دهد. این آرامش باعث تمرکز می شود باعث تجمع همه قوای انسانی و استعدادهای انسان می شود و از تجمع و تمرکز قوای انسانی دستاوردهای بشری از لحاظ علمی و فکری به دست می‌آید، حتی دستاوردهای تمدنی، اختراعات و اکتشافات و … بر اثر این تمرکز به دست می آید. پس یکی از آثار و فواید خواندن کتاب، آرامش و کاهش اضطراب و تمرکز و … است. 

دومین فایده و کارکرد کتابخوانی تقویت قوای ذهنی و حافظه انسان است. کتاب خواندن انسان را به وادی‌های جدیدی می کشاند و ذهن انسان را از خستگی و دلمردگی و افسردگی نجات می دهد. تحریک ذهنی و فکری، ایجاد حرکت و رویش و پویش فکری کار کتاب است، چون کتاب حاصل اندیشه های دیگران است، در واقع انسان با کتاب علم دیگران را با علم خودش جمع می کند و سرجمع علم خودش و دیگران، بسیار بیشتر از علم خودش است. 



از طرف دیگر فایده دیگر این است که انسان حس همدلی و همراهی و هم احساسی با دیگران را می دهد. وقتی انسان با دیگران، جامعه و افراد فرهیخته با نویسندگان کتاب و خالقان اندیشه های نوین احساس مشترک پیدا می کند و همدلی می کند قطعا موجب دستاوردهای بعدی خواهد شد. جامعه آرام، همدل و همراه و همفکر ایجاد خواهد کرد. جامعه ای که حداقل نسبت به همدیگر خشونت؛ (چه خشونتهای کلامی و چه خشونتهای عملی) و نامردی نخواهند داشت.

کارکرد بعدی کتاب و کتابخوانی این است که به افزایش معلومات و آگاهی انسان کمک می کند، دایره لغات انسان با کتابخوانی بسیار رشد می کند و یکی از شاخص های مهم در ارتباطات اجتماعی و گفتگو با دیگران، این است که دایره لغات انسان اولاً گسترده باشد و ثانیاً دایره لغات مطلوبی باشد یعنی کلماتی که استفاده می کند دارای علمی و اخلاقی و معنوی باشد تا نسبت به کسانی که در اثر عدم مطالعه دایره لغات بسیار اندکی دارند و یا دایره لغاتشان کوچه و بازاری است و از عالم معنا و فکر و اندیشه و علم بهره ای ندارد، طبعا این دایره لغات به درد نمی خورد.

کتابخوانی حافظه انسان را افزایش می دهد، وقتی مرتبا ذهن و حافظه را درگیر مطالب جدید کنیم، حافظه تقویت می شود، بلکه ابعاد و جلوه هایی از حافظه که قبل از این فعال نمی شدند و به کار گرفته نمی شدند، با مطالعه کتب متنوع و با موضوعات مختلف می توان آن قسمتهای مغفول از ذهن و حافظه انسان، فعال شود و این ظرفیتها به فعلیت برسد. نتیجه همه این کارکردها را می توان این امر دانست که با مطالعه و کتابخوانی، دنیای انسان دنیای بزرگتری می شود. در بیاناتی از معصومین(ع) آمده است هر کسی که زبان دیگری بداند، یک انسان جدیدی می شود. وقتی شما چند زبان را بدانید، چند انسان در قالب یک انسان هستید، یعنی چند انسان در وجود یک نفر جمع شده است. 

کتاب که می خوانید انگار با جان انسانهای دیگر متحد شده اید، چون افکار و اندیشه های انسان، اصل وجود انسان را تشکیل می دهد. ای برادر تو همه اندیشه ای/ ما بقی خود استخوان و ریشه ای. وقتی که اصل وجود انسان اندیشه است و با اندیشه های دیگران شریک می شوید، با آنها یکتا و یکسان می شوید. به قول مولوی؛ متحد جانهای مردان خداست. مردان خدا که اهل اندیشه هستند، از طریق کتاب و تبادل اندیشه هایشان با هم متحد هستند. وقتی دنیای انسان، دنیایی از اندیشه ها و فرهیختگان شد، دنیای بسیار بزرگی روبروی او قرار می گیرد و بالاترین از این دنیا، دنیا و چیز دیگری نیست، لذا انسانهای مطالعه کننده و کتابخوان هرگز احساس کمبود و تنهایی و وحشت و نداری و فقر نمی کنند، چون دل و اندیشه شان همواره همراه با انسانهای فرهیخته، بزرگوار، وارسته و از دنیا رسته، بسیار والا و سربلند و سرافراز است. بنابراین هرگز احساس کوچکی و حقارت نمی کنند. دلیل این امر بزرگ شدن دنیای آنهاست، خروج از انزوا، تک روی، وحدت نفسانی و وحشت انسانی(وحشتی که در اثر تنهایی برای انسان ایجاد می شود) برایشان روی می دهد. وقتی که دنیای انسان بزرگ شد عزت نفس پیدا می کند و احساس بزرگی می کند؛ مثل قطره ای که به دریا متصل شده است. وقتی که به کتابهای اندیشمندان متصل هستید به دریایی از معنویت و علم متصل هستید، لذا احساس کمبود نمی کنید و همین باعث می شود که تفکر شما هم تفکر باز و گسترده ای باشد و محدود به محیط های کوچک و اندیشه ای بسته نباشد.

وقتی تفکر انسان در اثر بزرگ شدن دنیای انسان، گسترده شد، مهارتهای نوین تفکر پیدا می کند. تفکر باعث ایجاد دانش، علم و معلومات جدید می شود، یعنی انسان با دانسته های خودش به دانسته های جدید می‌رسد و مجهولات خودش را جمع می کند. علاوه بر اینکه به معلومات جدید می رسد قدرت تحلیل بهتر نسبت به وقایع و حوادث و امور مختلف پیدا می کند، یعنی کسی که با خواندن کتابهای مختلف به همه عوامل دخیل در موضوع و همه زمینه‌ها و اسبابی که باعث یک پدیده می شوند نظر می‌افکند و همه را می‌بیند، قطعا تحلیل جامع‌تری نسبت به کسی که از یک زاویه مسائل را می بیند، مثلا از زاویه شنیدن یا دیدن امور، چون محدوده دیدن انسان بسیار محدود و کم است، حتی دیدن مجازی انسان، یا دیدن از زاویه تلویزیون و موبایلهای دیگر، باز محدود است، یعنی دیدنی‌ها و شنیدی های انسان محدود است اما خواندنی های انسان وسیع است، با خواندن انسان به اعماق اندیشه و تحلیل دیگران و عواملی که برای امور قائل هستند و زمینه هایی که برای حوادث قائل اند، پی می برید و از این طریق دامنه اندیشه و تحلیل و قدرت تفکر تحلیلی بسیار بالاتر می رود و مسائل را آن طور که باید می بینید نه آن طور که دیگران خواسته اند. پس یکی از نتایج کتاب و کتابخوانی این است که انسان در برابر تحلیلهای غلط و یک سویه و در برابر تفسیرها و اندیشه های ساختگی می تواند مقاومت کند، می تواند از خودش قدرت ارزیابی و آزمون داشته باشد و نگذارد هر کس با هر اندیشه و تزویر و فریبی بتواند فکر او را سازمان دهد و تنظیم و دستکاری کند. بنابراین در اثر همه آنها به انسان قدرت ارزیابی و تحلیل و آنالیز دقیق مسائل داده می شود که با آن می تواند با قدرت تحلیل و ارزیابی بسیاری از مسائل را واکاوی کند و به دستاوردها و راه حلهای نوینی در مسائل مختلف دست پیدا کند. به هر حال اینها نکات مهمی است در مورد اهمیت مطالعه و کتابخوانی که باید مورد توجه قرار گیرد.


به نظر می رسد یکی از عناصری که می تواند به جامعه ما آرامش و استقلال و امنیت فکری، تحلیلی و شناختی بدهد، چون امنیت فکری و شناختی، مهمتر از امنیت فیزیکی است، این است که انسان اهل مطالعه باشد. انسانی که اهل مطالعه هست اهل مدارا و تحمل، تحلیل و سنجش دقیق مسائل است، لذا کسی که اهل مطالعه است، با سرعت تصمیم نمی گیرد، شتابزده برخورد نمی کند و مخالف خودش را به سادگی، تکفیر و محکوم نمی کند و مجال می دهد که دیگران سخن خود را بگویند و اندیشه شان را مطرح کنند و بعد با تأنی و تأمل و حوصله به تحلیل رفتار و اندیشه دیگران می پردازد و این امری است که جامعه ما به شدت به آن نیاز دارد.

روحیه تحمل و مدارا و استماع و گوش دادن به سخن مخاطب و پرهیز از پیش داوری، اتهام، دشمن تراشی، پرهیز از انتساب به دشمن و برچسب‌های دیگری که امروزه در جامعه افراد و گروه ها به همدیگر می زنند ناشی از نبود فرهنگ عمیق مطالعه، آگاهی و کتابخوانی است. کتابخوانی یعنی احترام به اندیشه و حرمت جان و سخن و زندگی دیگران. کتابخوانی یعنی حرمت اندیشه؛ از هر کسی که باشد از کوچک و بزرگ، از زن و مرد، از دختر و پسر، از اندیشمند و بیسواد و از باسواد و فرهیخته و عالم دهر. هر که باشد اندیشه او محترم است و باید مطرح و شنیده شود و در صورت لزوم و تصمیم جمعی به منصه ظهور برسد و در جامعه به آن عمل شود. طبعا اندیشه ها در یک آوردگاه منطقی و صحنه رقابت درست و عقلانی می توانند با همدیگر در رقابت باشند تا مردم بهترین اندیشه ها را انتخاب کنند. ان شاء الله جامعه ما در این مسیر موفق باشد.  

دکتر مصطفی عباسی مقدم

استاد علوم قرآن و حدیث دانشگاه کاشان

 

 نظر دهید »

هنوز هم به مطهری و اندیشه هایش نیازمندیم

15 اردیبهشت 1402 توسط مدیر النفیسه

هنوز هم به مطهری و اندیشه هایش نیازمندیم
 

بسم الله الرّحمن الرّحیم

دوازدهم اردیبهشت مصادف با سالگرد شهادت استاد شهید مرتضی مطهری است که بی‌تردید از ماندگارترین چهره‌های دینی و ملی در تاریخ کشور ما خواهد ماند. مطهری را به عنوان یک روحانی و اسلام‌شناس برجسته، به عنوان یک فیلسوف و متفکر ژرف‌اندیش، به عنوان یک استاد و نویسنده نمونه و به عنوان‌های دیگری از این قبیل شناخته‌ایم؛ اما شناخت او به عنوان یک مصلح اجتماعی نیاز مغفولی است که به دو دلیل ضرورت مضاعفی یافته است.

این دو دلیل چیست؟ نخست آنکه مطهری از معدود متفکرانی است که مورد قبول و اقبال قشر‌های متفاوت اجتماعی و طیف‌های گوناگون فکری است و نظر صائب، نیت خالص و قدرت نظریه پردازی او را همگان پذیرفته و تحسین کرده‌اند. دیگر آنکه این روز‌ها جامعه ما دچار التهاب‌ها و نابسامانی‌هایی است که راه چاره می‌طلبد. اصلاح این نابسامانی‌ها با درشتی و تحکمی که گاه و بیگاه می‌بینیم و متاسفانه بعضاً از جایگاه دین و روحانیت نیز صادر می‌شود، موجب پیدایش تردید‌ها یا پرسش‌هایی در ذهن جوانان در خصوص توانایی اندیشه‌های دینی و متولیان آن شده است.

نگاهی به آثار و کارنامه عمر پر برکت این شهید بزرگ نشان می‌دهد که هنوز هم می‌توان او را به عنوان یک مصلح اجتماعی که اتفاقاً از خاستگاه دین به همه چیز نگریسته است، مورد مطالعه قرار داد و از آثار مکتوب و شفاهی، و از آن مهم‌تر سیره عملی و رفتار اجتماعی او الگوی قابل اطمینانی برای خود ساخت. این که چرا مطهری اینگونه بود و چگونه می‌توان مانند او شد یا کسانی، چون او را تربیت کرد پرسش‌های ضروری و سودمندی است که البته فرصتی فراخ و همتی بلند می‌طلبد. اما به این اندازه می‌توان گفت که رمز موفقیت وی شناخت عمیق دین و نیاز‌های بشر و احساس مسوولیت در برابر آن بود. اگر آن حکیم الهی به واقع توانست در جایگاه یک احیاگر تفکر دینی ظاهر شود، در گام نخست به دلیل عبور از پوسته و ظواهر به حقیقت ناب و بهجت‌آفرین آموزه‌های اسلامی بود. او سال‌های طولانی به مطالعه و اندیشه در احکام و معارف دین نشسته و در بخش‌های مختلف آن صاحب رای و نظر گشته بود. از سوی دیگر معاشرت و تعامل مستمر و متواضعانه وی با قشر‌های مختلف، به ویژه جوانان و دانشگاهیان، مطهری را به دردآشنای کسانی تبدیل کرده بود که در عطش دستیابی به گوهر هستی می‌سوختند.

حاصل جمع این دو ویژگی «طبیب دوّار»‌ی بود که حاذقانه به جست و جوی مواضع آسیب‌پذیر می‌پرداخت و مشفقانه بر آن مرهم می‌نهاد و مداوا می‌کرد. هر گفتار و نوشتار او بازتابی از رنج‌های فکری و پاسخی به نیاز‌های زمان بود، از داستان راستان تا پاورقی‌های قیّم اصول فلسفه و روش رئالیسم.

مطهری گرچه احیاگری و اصلاحات مبتنی بر تفکر دینی را مقتضای گرایش به اسلام و قرآن می‌دانست، و به شدت نیز از تجدد‌گرایی‌های افراطی و مجذوب و مرعوب تمدن غرب شدن می‌نالید، اما در نقطه مقابل، به پرسش‌های نوپیدا نیز بی‌اعتنا نبود و هیچ سوالی را با منع و طرد روبرو نمی‌ساخت. او در مقدمه کتاب عدال‌الهی، اصولاً شک را معبر یقین می‌نامد و با قاطعیت ادعا می‌کند که آزادی اندیشه و بیان همیشه به سود اسلام تمام شده است.

آگاهی شهید مطهری به زمان، بصیرت دینی و ذکاوت او در شناختن معضلات فکری جامعه، حضور وی در متن زندگی اجتماعی، تواضع و رفتار جذاب وی با جوانان، احساس مسوولیت و سعه‌صدر او در پاسخ به پرسش‌هایی که گهگاه پرخاشگرانه هم می‌نمود و بالاخره تلاش خستگی‌ناپذیرش برای تبیین حکیمانه و عقلانی دین، نه امروز، که نیاز هر روز ماست.

اگر بخواهیم رمز برجستگی و راز ماندگاری شهید مطهری را در یک چیز خلاصه کنیم، بدون شک باید زمان‌شناسی و داشتن درد اصلاح جامعه را در صدر ویژگی‌های شخصیت آن بزرگوار قرار دهیم. عالم دینی هنگامی می‌تواند به رسالت خود عمل کند که از این ویژگی محروم نباشد؛ وگرنه هر گاه دانش او خسارت بار نباشد، سودی هم نخواهد داشت. امام صادق علیه‌السلام می‌فرماید: «عالم به زمانه است که مورد هجوم اشتباهات قرار نمی‌گیرد»؛ و ما مصداق‌های مفهوم مخالف این گفته حکیمانه را کم ندیده ایم.

اگر تاریخ زندگی مطهری و سرنوشت او را با همراهان و همپایه‌های علمی او مقایسه کنیم به روشنی صدق این گفته پیشوای ششم را مشاهده می‌کنیم. آنان که نه تنها خود را در علم رسمی کمتر از مطهری نمی‌دانستند که در ظاهر بروز و ظهور بیشتری هم داشتند، نتوانستند در نهایت دردی از مردم خود درمان کنند؛ اگر نگوییم خود دردی دیگر شدند افزون بر انبوه درد‌های جامعه؛ چرا که بالاخره راه‌گم کردند و دیگران را نیز گمراه. عالم باید حاضر در زمانه باشد و اصولاً مفهوم اجتهاد همین است و علت تقلید از مجتهد زنده نیز همین. مطهری می‌گوید: «شرط زنده بودن مرجع تقلید برای آن است که بتواند درد روزگار خود را بشناسد و با استفاده از دانش خویش درمانی متناسب برای مردم خود بیابد؛ وگرنه شیخ‌انصاری (مثلاً) اعلم از همه عالمان است. چرا از او تقلید نکنیم؟!»

مطهری خود چنین بود و مانند طبیبی حاذق به دنبال شناخت درد و یافتن درمان جامعه بود. ایشان در همان حال که به شدت نسبت به اصول و ارزش‌های دینی پای‌بند بود، با نگاهی ژرف و بیانی شیوا مهم‌ترین مشکلات و معضلات زمانه را چاره‌یابی می‌کرد و همین است رمز‌ماندگاری و راز موفقیت او در میان همه کسانی که خاستگاهی، چون او داشتند.

مطهری مصداق نوآوری دانش دینی و شکوفایی استعداد ایرانی بود و هنوز هم که چند دهه پر نشیب و فراز از چاره‌اندیشی‌های او می‌گذرد، می‌توان داروی درد‌های اجتماع را از میان آثار او جست‌وجو کرد. سلام خدا بر او و بر همه شهیدان باد.

 

محسن اسماعیلی

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • ...
  • 5
  • ...
  • 6
  • 7
  • 8
  • ...
  • 9
  • ...
  • 10
  • 11
  • 12
  • ...
  • 298
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 <   >
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

مدیرالنفیسه

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • اجتماعی
  • احکام
  • امام خمینی
  • امام زمان (عج)
  • ایام مذهبی و ملی و مناسبتی
  • بارداری
  • بدون موضوع
    • نهج البلاغه
  • بهداشتی
  • تاریخی
  • تربیت کودک
  • تربیتی
  • تغذیه
  • حدیث
    • تربیتی
  • حکایت
  • خانه داری
  • خانواده
  • خانواده
  • سیاسی
  • سیره وسخنان بزرگان
  • شبهات
  • شهدا
  • طنز
  • طنز
  • عصر بخیر
  • فن بیان
  • قانون
  • قرآن
  • متن ادبی
  • مقام معظم رهبری
  • نشر کتاب
  • همسرانه
  • یک صفحه کتاب

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

کاربران آنلاین

  • فائزه ابوالقاسمی
  • سادات طهماسی
  • سارا چاسبی
  • نرگس احمدزاده بغلانی

رتبه

  • رتبه کشوری دیروز: 18
  • رتبه مدرسه دیروز: 1
  • رتبه کشوری 5 روز گذشته: 34
  • رتبه مدرسه 5 روز گذشته: 1
  • رتبه 90 روز گذشته: 31
  • رتبه مدرسه 90 روز گذشته: 1
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس