علی (ع) بودن یا معاویه بودن؛ مساله در سیاست این است
“خدا نیامرزد علی را"! این جمله ای است که نقل شده معاویه هنگامی که در برابر انتقاد و اعتراض یک زن قرار گرفته بود بر زبان رانده است.
جدا از تلاش بنی امیه برای مرسوم کردن لعن بر امیر مومنان علی ( ع) این جمله معنای مهمتر دیگری نیز دارد و آن این است که خدا لعنت کند کسی را که مردم را در برابر حاکمان شان اینطور گستاخ و مطالبه گر کرده است!
در پایان دوره حکومت کوتاه چند ساله خود درباره رفاه مردم کوفه فرموده بود: “مردم کوفه سایبان دارند و نان گندم و آب فرات میخورند…” به این معنی که رفاه ایجادکرده و فقر را تا جای ممکن از چهره شهر زدوده است.
در کمک به نیازمندان نیز حضرتش فقط به کیسه بر دوش کشیدن خود اکتفا نمی کرد بلکه چنانکه امام صادق (ع) سالها بعد فرمود معتقد بود بهترین کمک آن است که فرد را بی نیاز کند نه آنکه بعد از مختصر کمکی، نیازمند به حال خودش رها شود و روز از نو و نیازمندی از نو !
گفته شده امام بارها در بازار فریاد می زده ای مردم؛ فقر، مرگ بزرگ است !
نهادینه کردن این جد و جهدهای عدالت خواهانه در عرصه سیاست و اجتماع در حالی بود که آن امام در پیچیده ترین و دشوارترین موقعیت های سیاسی جامعه اسلامی قرار داشت. به گونه ای که با بصیرت ترین انسان ها نیز در مشاهده واقعیت آنچه در حال وقوع است به اشتباه می افتادند. نقل های فراوانی وجود دارد از جانب دوستان و نزدیکان امام در نوع برخورد با معاویه، حاکم شام، که به مدارای موقتی و خدعه آمیز با او توصیه می کردند نقل هایی که نشان می دهد این توصیه کنندگان نه فریبکاری معاویه را خوب شناخته بودند و نه جوانمردی و تیزبینی امام را.
با این حال در بیان دشواری های طاقت سوزی که خاطر آن وجود شریف را می آزرد از همه مهمتر رویارویی اش با کسانی بود که خود در زمره مسلمانان بودند!
مصاف پیامبر اسلام با کفار بود و نفاق نیز در زمان ایشان چندان زمینه و زمان لازم را برای بروز پیدا نکرد اما تاریخ، امام علی ( ع) را در موقعیتی قرار داد که مجبور بود در برابر مدعیان اسلام بایستد! مدعیانی که شمشیرهایشان را برای رضای خدا در برابر او کشیدند و در نهایت نیز فرقش را با همین جهالت مقدس خویش شکافتند
آن حضرت خود نیز به خوبی به این موقعیت خطیر تاریخی آگاهی داشت و نقش مهمی را که در حال ایفای آن بود به دقت می شناخت. به همین دلیل بود که می فرمود جز من کسی توانایی درآوردن چشم این فتنه ها را نداد.
بیش از هزارسال از آن دوران پر آشوب می گذرد اما میراثی که امام علی (ع) در سیاست و حکومت از خود برجای گذاشت گویی برای همیشه تاریخ مرز روشنی را برای طی طریق عدالتخواهان جهان ترسیم کرده است. مرزی که به خوبی نشان می دهد سمت علی (ع) ایستاده ایم یا معاویه!
علی اباذری
اگر ده تا از این قهرمانان تاریخ را بجوشانیم و یک وجود تازه بگیریم... / تفسیری از شخصیت امام علی در بیان امام موسی صدر
امام موسی صدر در بخشی از مقاله «علی موحد بود و بس» از کتاب «انسان آسمان» بیان می کند:
«فکر میکنیم اگر دهها تن از این قهرمانان تاریخ را بجوشانیم و یک وجود تازه به وجود بیاوریم، این میشود. علی(ع). علی شجاع است، یعنی دارای ملکه شجاعت است، یعنی سر نترس دارد. اگر گفتیم علی(ع) کریم است، یعنی دست و دلش باز است، یعنی نمیتواند چیزی داشته باشد و به کسی ندهد. اما بنده خیال میکنم این گونه نیست.
علی(ع) شجاع هست، اما نه مثل رستم. علی(ع) کریم است، اما نه مثل حاتم طایی. علی غیور است اما غیریتش مثل غیرتهای ما نیست. علی صفاتش منشا دیگری دارد. نگاه اجمالی به زندگی مولا به ما نشان میدهد: علی(ع) گاهی خیلی کریم است،گاهی خیلی بخیل به نظر میآید. علی(ع) گاهی خیلی غیور است،گاهی خیلی صابر است، علی(ع) گاهی خیلی متواضع است و گاهی خیلی متکبر.
شجاعت علی(ع) را ببینید حضرت رسول (ص) درباره امیرالمومنین (ع) میفرماید: به خدا سوگند علی(ع) یک لشکر در راه خداست. حالا بیایید و شبهای علی(ع) را تماشا کنید. همان علی(ع) که شجاعتش زبانزد است میدیدی ایستاده است، ریشش را به دست گرفته و میگوید: خدایا، آه از راه دور و کمی بضاعت و وحشت آینده. پس کجا رفت آن شجاعت؟
همان علی (ع) که پول برایش مانند خاک است و حتی پستتر، در جای دیگر میبینیم به دست برادر گرسنه و نابینایش که سهم بیشتری از بیتالمال میخواهد آهن داغ نزدیک میکند.کجا رفت آن علی(ع) که معاویه میگوید:«اگر علی(ع) دو انبار از طلا و کاه داشته باشد اول انبار طلا را در راه خدا میبخشد.» کجا رفت آن علی(ع) که دنیا به اندازه یک استخوان مرده برایش ارزش ندارد؟
این علی(ع) متواضع، که در مقابل کوچکترین خلق خدا تکبر نشان نمیدهد،گاهی آنقدر در برخورد با دشمنان خدا متکبر میشود که یکی از رقبایش به او میگوید:یا ابالحسن، این غرور و کبر که در سر توست برای چیست؟
چرا علی(ع) این گونه است؟ چون علی(ع) مومن است. پاسخ همین یک کلمه است. علی(ع) شجاع است، چون مومن است. ایمان به خدا مصدر تمام صفات و کمالات علی(ع) است. ایمان به خدا و دیگر هیچ».
یادتان باشد سواد هیچ وقت شعور نمی آورد.
یادتان باشد سواد هیچ وقت شعور نمی آورد.
شعور یعنی تشخیص کار خوب از بد.
سواد، یاد گرفتن فرمول و اطلاعات در علم و یا مبحث خاصی است!
این شعور است که راه استفاده درست و یا غلط از علم را به ما میگوید!
شعور را نمیشود به کسی آموزش داد،
یک انسان باید در درون خودش طلب شعور کند تا به آن دست یابد!
چه بسا اساتید برجسته علمی و دانشگاهی داریم که سواد دارند ولی شعور ندارند.
بیشعوری
✍️ خاویر کرمنت
کرونا روزی میرود، با ویروس خودتحقیری و خودباختگی چه کنیم؟
«گفت: آلمان عجب کشور پیشرو و پیشرفته ای است!؟
گفتم: چطور!؟
گفت: مگر نمی بینی تلفات بیماران کرونایی اش چقدر پایین تر از کشور ماست!؟
گفتم: خب آمار مرگ و میر ما هم خیلی بهتر از انگلستان و فرانسه و ایتالیاست.
گفت: اینطور حساب کنی که فقیرترین کشور جهان هم دارای کمترین تعداد مبتلاست!»
این یک گفتگوی خیالی نیست. نمونه ای است از آنچه ویروس خودتحقیری و خوباختگی بر سر برخی از ما آورده است.
مکالمه ای نمادین است که عمق منطق این روزهای عده ای را نشان می دهد.
ویروس خودتحقیری که در جانت لانه کرده باشد رکوردهای قوم بنی اسراییل را جابجا می کنی.
امروز بهانه می گیری که چرا قرنطینه کردن و بستن مرزها را از کشورهای غربی یاد نمی گیریم. فردا که همان ها وضعشان از ما بدتر شد می گویی چرا ترکیه را الگو قرار نمی دهیم. ترکیه هم که به تیر چشم زخمت گرفتار شد، به دامان ژاپن و سنگاپور چنگ میزنی. این دو هم که از دست رفتند دربدر دنبال یک قهرمان دیگری. هر کسی به غیر از میهن خودت! همه ملت ها یک به یک گرفتارتر از ملت خودت میشوند و تو همچنان برای سؤال های وجدانت دنبال جواب های دروغینی:
اگر بپرسد که چرا ملت ما، مثل مردم آن ها فروشگاه ها را غارت نکردند؟ میگویی چون به اندازه قوت روزانه خود نیز پولی برای خرج کردن ندارند! (قاعدتا تا الان همه مان از گرسنگی مرده ایم!)
اگر بپرسد که چرا آمار مبتلایان و متوفیان آن ها چند برابر بیشتر از ماست؟ میگویی چون آن ها تنها راستگویان عالم اند!
اگر بپرسد که پس چرا ملت ما زودتر از آن ها به روال طبیعی زندگی برگشته اند؟ میگویی حکماً نتیجه اش را در راهروها و سردخانه های بیمارستان ها دیده اند.
مذهبت را شکر! یعنی در کشوری که کلیپ های جعلی و تخریبگر، مثل موریانه در شبکه های اجتماعی رسوخ کرده، یکنفر پیدا نمیشود که از حقیقت فاجعه بار بیمارستان های ما فیلمی بگیرد و برای مزدوران رسانه ای سعودی و لندنی ارسال کند تا ایشان بسان گذشته جهانی را آگاهی بخشند!؟
نمی شود که هم کاهش تعداد مبتلایان را دروغ بپنداریم و هم با خیال راحت در کوچه و بازار گشت و گذار کنیم! نمی شود که امروز همه رقم بی احتیاطی کنیم، فردای ابتلاء، دوباره خودمان مدعی شویم!
ما شاید بتوانیم به مدد الهی ویروس کرونا را در آینده نزدیک شکست دهیم ولی امان از ویروس خودتحقیری و خودباختگی که بعید است به این زودی ها از شر آن خلاص شویم. رنجی که مال امروز و دیروزمان نیست میراثی است که از غربزده ها و منورالفکرهای قجری و پهلوی به ارث برده ایم. سمّی است که رسانه های مزدور فارسی زبان در بین مردم ما می پراکنند.
40 سال است که انقلاب اسلامی، قدرت ها و ابرقدرت ها را به زانو درآورده ولی نتوانسته این ویروس منحوس را ریشه کن کند. ایالات متحده، قهرمان ذهن های خودباخته است. ابرقدرتی که در میدان عمل نه میتواند از پهپاد و پایگاه و سربازان خودش محافظت کند و نه از کشتی و پالایشگاه متحدانش. ولی در اذهان خودباخته، همچنان یکه تاز میدان های نبرد است.
سونامی کرونا آمده تا پرده از حقیقت بهشت خیالی غرب کنار زند. تا ذهن های شست وشو شده را بیدار کند. تا عیار واقعی مدعیان پیشرفت و رفاه را عیان کند. ویروس کرونا مخلوقی است از مخلوقات الهی، آمده تا عظمت خدا را در برابر قدرت کدخدا نشان دهد. ابرقدرتی که تا دیروز زورمندتر از همه بود اکنون گرفتارتر از همه است! آیا انسان غافل و متفرعن، از این صحنه های آخرالزمانی درس خواهد گرفت؟ آیا خودباختگی ها جای خود را به خودباوری ها خواهد داد؟ آیا کدخدامحوری به خداباوری بدل خواهد شد؟ امیدوارم.
حسین رجایی، کارشناس بین الملل