مدیرالنفیسه

  • خانه 
  • In the name of Allah the merciful and the compassionate 
  • تماس  
  • ورود 

رمان‌های معروف براساس همسرکشی سیاستمداران

09 خرداد 1398 توسط مدیر النفیسه

رمان‌های معروف براساس همسرکشی سیاستمداران

احسان رضایی در یادداشتی که برای روزنامه اعتماد نوشته، مروری کرده است بر کتاب‌هایی که در آنها ماجرای‌ قتل‌های خانوادگی سیاستمداران رواج داشته است.
بورخس داستان «مزاحم» را با این توصیه از کتاب دوم شموئیل (از کتابهای عهد عتیق) شروع کرده: «درگذشتن از عشق زنان.» ماجرای آن داستان، کشتن معشوقه‌ای است که هر دو برادر به او دل باخته بودند، اتفاقی شبیه به همسرکشی. در تاریخ، ماجراهای متعددی از کشته شدن همسران به دست همدیگر هست و سیاهۀ مردانی که بدون توجه به  آن توصیه، ازدواجی را شروع کرده ولی از عشقشان نتوانسته‌اند مراقبت کنند و عاقبت الامر زنشان را کشته‌اند، فهرست طولانی است که از کمبوجیه دوم هخامنشی فاتح مصر، تا لویی آلتوسر فیلسوف چپگرا در آن حضور دارند.

 

در سینما، شاخص‌ترین اثر در مورد کشتن همسر، «پنجرۀ عقبی» آلفرد هیچکاک است که در آن یک عکاس خبری که پایش شکسته از روی ویلچرش راز جنایت همسایه‌اش را می‌فهمد. معروفترین روایت از همسرکشی در ادبیات هم مربوط می‌شود به نمایشنامه « اُتللو مغربی در ونیز» شکسپیر. جایی که اتللو به اغوای یاگو، به همسرش دزدمونا مشکوک می‌شود و او را به خاطر یک دستمال می‌کشد و یاگو هم که همۀ این داستان‌ها را به خاطر شک به رابطۀ اتللو و زن خودش امیلیا به راه انداخته هم با همسرش همین می‌کند. در داستان‌های پلیسی هم همسرکشی زیاد داریم. یکی از کسانی که بیشترین نمونه‌ها را در آثارش آورده آگاتا کریستی است که بازتاب زندگی ناآرامش با شوهر اولش را در داستان‌های متعددی می‌شود دید.

 

مثلاً رمان «قتل بر کرانۀ نیل» که هرکول پوآرو، معمای کشته شدن یک تازه‌عروس به دست همسرش در پی شکل گرفتن یک مثلث عشقی را حل می‌کند. نکته‌اش اینجاست که آرچیبالد کریستی، همسر اول آگاتا کریستی مصرشناس معروفی بوده و برای ماه عسل او را به سرزمین فراعنه برده بود. اما بیشترین داستان‌ها در مورد کشتن زنان مربوط به ماجراهای هانری هشتم، پادشاه انگلستان است. هانری اولش در زمان شاهزادگی مجبور شده با عروس برادرش، یعنی کاترین آراگورن وصلت کند. این بود که بعد از رسیدن به شاهی، به بهانۀ اینکه کاترین اولاد ذکوری برایش نیاورده، خواست او را طلاق بدهد. البته که کلیسا این اجازه را به او نمی‌داد و وزیرش، توماس مور که کتاب «یوتوپیا» را در ذکر آرمانشهر فلاسفه نوشته هم موی دماغش بود. پس شاه با واتیکان به هم زده، داد گردن توماس مور را هم بزنند و تامس کرامول را که لایحۀ ازدواج مجدد شاه را ارایه داد، صدراعظم کرد. زن دوم آن بولین بود که از قضا او هم پسر نیاورد و هانری هشتم به او تهمت زد و داد گردنش را زدند تا بتواند جین سیمور را بگیرد. ماجراهای آن بولین و کرامول را خانم هیلاری مانتل در دو رمان «تالار گرگ» و «مجرمان را بیاورید» تعریف کرده.

جین سیمور، ادوارد ششم (قهرمان «شاهزاده و گدا»ی مارک تواین) را به دنیا آورد که همیشه مریض بود و خودش هم زود مرد. هنری هشتم هم رفت و با آن کلیوز ازدواج کرد که از پرتره‌اش خوشش آمده بود. منتها نمی‌دانست که نقاش‌ها صنعتی دارند به نام رتوش و همسرش ممکن است آبله‌رو باشد. لذا معرّف عروس‌خانم را گردن زد و در همان روز با دختر ۱۸ساله دیگری به اسم کاترین هاوارد ازدواج کرد. این بار اما آن تهمت‌ها که به زن‌های قبلی زده بود، سر خودش آمد و معلوم شد عروس‌خانم سر و گوشش می‌جنبد. پس او و سه مرد را اعدام کردند تا هنری هشتم ششمین زن را بگیرد که این یکی دیگر سرش را خورد. آلیسون ویر که چندین رمان دربارۀ زندگی هنری هشتم و دخترهایش نوشته، در «لیدی آن کلیوز» زندگی چهارمین زن را روایت کرده و در رمان «لیدی الیزابت»، بزرگ شدن ملکه الیزابت اول را بعد از کشته شدن مادرش، آن بولین. یک ماجرای همسرکشی هم در ادبیات کلاسیک خود ما هست.

 

شروع مجموعه داستان‌های جادویی «هزار و یک شب» این‌طوری است که دو پادشاه به نامهای شهریار و شاه‌زمان که با همدیگر برادر هم هستند، مورد خیانت زنان خود قرار می‌گیرند. شاه‌زمان با اطلاع از موضوع چنان متأثر می‌شود که تاج و تختش را رها می‌کند، اما شهریار روش عجیبی برای انتقام به ذهنش می‌رسد. او هر روز با یک زن ازدواج می‌کند و فردا صبح دستور قتل آن زن را می‌دهد تا هرگز نتواند به او خیانت کند. عاقبت شهرزاد، دختر وزیر، داوطلب نجات باقی زنان شهر می‌شود و به اصرار با شاه شهریار ازدواج می‌کند و در همان شب اول برای شاه قصه‌ای تعریف می‌کند که چنان طولانی است که تا سحر تمام نمی‌شود، پس شاه برای شنیدن دنبالۀ حکایت، تصمیم می‌گیرد به او یک شب دیگر مهلت بدهد و این قصه گفتن‌ها هر شب ادامه پیدا می‌کند… ادبیات علیه کشتن عشق.

 نظر دهید »

کتاب نویسنده ایرانی در آمریکا بار دیگر جنجال‌ساز شد

03 خرداد 1398 توسط مدیر النفیسه

کتاب نویسنده ایرانی در آمریکا بار دیگر جنجال‌ساز شد

ایبنا نوشت: جامعه یهودیان آمریکا به قرار گرفتن کتاب کودک، گلبرگ باشی نویسنده و ناشر ایرانی مقیم آمریکا تحت عنوان «ف مثل فلسطین» در قفسه‌های کتابخانه محلی نیوجرسی اعتراض کردند.

یهودیان ایالت نیوجرسی آمریکا با اعتراضات خود، ورود کتاب کودک گلبرگ باشی، نویسنده ایرانی، تحت عنوان «ف مثل فلسطین» را به قفسه‌های کتابخانه دولتی منطقه هایلند نیوجرسی به تاخیر انداختند.
موضوع کتاب دباشی که درباره فلسطین است خشم یهودیان آن منطقه را برانگیخته و در تلاش‌اند تا آن کتاب را که به زعم آن‌ها معرف فرهنگ فلسطینی و در دشمنی با یهود است از کتابخانه‌های منطقه جمع‌آوری کنند. با این همه اداره کتابخانه محلی منطقه گفته است که حذف کتاب از قفسه‌های کتابخانه، منوط به اخذ تصمیم نهایی از سوی هیئت امناست.

دباشی کتاب «ف مثل فلسطین» را با همکاری گلرخ نفیسی، تصویرگر مطرح ایرانی منتشر کرده و تصاویر کتاب همراه با توضیحاتی درباره فعالیت‌ فلسطینی‌ها از بازی تا آشپزی و اعتراضاتشان است. در این کتاب حروف الفبای زبان انگلیسی با کلماتی چون فلسطین، انتفاضه و بیت لحم توضیح داده شده‌اند.

یک خاخام اسرائیلی به شبکه ای‌بی‌سی نیویورک اعلام کرد که این کتاب آموزش کینه‌توزی و نفرت‌ از یهودیان است، از میزان اهمیت و عظمت فلسطینی‌ها می‌گوید و به آن‌ها می‌آموزد که قتل یهود واجب است.

یهودیان منطقه به کلمه انتفاضه که مولف در کتاب به کار برده واکنش تند نشان داده و آن را یهودستیزانه دانسته‌اند. خانم باشی هم در پاسخ به شبکه تلویزیونی آمریکایی گفته است که انتفاضه به معنای مقاومت است. او در ادامه اشاره کرد که موضوع این کتاب درباره افتخار و حس غرور است و به هیچ عنوان ترویج خشونت نیست.

دباشی پس از انتشار این کتاب در سال 2017 بارها از سوی صهیونیست‌های مقیم آمریکا تهدید به مرگ شده بود و حتی کتاب‌فروشی‌هایی که این کتاب را به فروش می‌رساندند بایکوت و تهدید شده بودند. کتابفروشی مستقلِ بوک کالچر در نیویورک هم برای فروش این کتاب مجبور به عذرخواهی شد. با این همه کتاب پس از انتشار با استقبال خوبی در آمریکا روبه‌رو شد و همه دو هزار نسخه چاپ اول آن در کم‌تر از یک ماه به فروش رسید.

گلبرگ باشی نویسنده ایرانی متولد اهواز و استاد ایران‌شناسی دانشگاه راتگرز در آمریکا است. او همسر حمید دباشی، پژوهشگر و استاد دانشگاه کلمبیا است.

15586818345196792.jpg

 نظر دهید »

بررسی رفت و برگشت اعطای تابعیت به فرزندان از مادران ایرانی

23 اردیبهشت 1398 توسط مدیر النفیسه

حقی که به مادران ایرانی برگشت/ در کدام کشورها تابعیت از مادر به فرزند منتقل نمی‌شود؟



روز گذشته کلیات لایحه اطلاح قانون تعیین تکلیف تابعیت فرزندان حاصل از ازدواج زنان ایرانی با مردان خارجی تصویب شد. در صورت تصویب نهایی این لایحه، فرزندان حاصل از ازدواج زنان ایرانی با مردان غیر ایرانی تابعیت ایرانی خواهند گرفت.
فاطیما فردوس: اعطای تابعیت به فرزندان دارای مادر ایرانی و پدر خارجی از چه زمان به یک مسئله تبدیل شد؟ دقیقا از زمانی که در سال ۸۵ یک ماده‌واحده به تصویب رسید که در آن مشخص شد تا تابعیت به بعد از ۱۸ سالگی موکول شود. در آن شرایط این کودکان تنها حق اقامت داشتند و از حق تحصیل، بهداشت، درمان و .. محروم بودند. پیش از این اما با استناد به ماده ۹۷۶ قانون مدنی فرزندان دارای مادر ایرانی به‌راحتی می‌توانستند از بدو تولد تابعیت بگیرند. روز گذشته اما این لایحه تصویب شد و با توجه به واکنش‌های مثبت مسئولان انتظار می‌رود که شورای نگهبان هم آن را تایید و تبدیل به قانون کند. حجت‌الاسلام پورمحمدی، دبیرعالی جامعه روحانیت مبارز نیز در این باره گفته است: «این لایحه بار مالی ندارد و اگر اقدام نکنیم دچار مشکلات امنیتی می‌شویم.» به عبارت دیگر تنها در این صورت است که حق نقض‌شده کودک و مادر به آنها بازمی‌گردد.

قانون مدنی درباره اعطای تابعیت چه می‌گوید؟

طبق ماده ۹۷۶، کلیه ساکنین ایران به استثنای اشخاصی که تبعیت خارجی آنها مسلم باشد، تبعه ایران محسوب می‌شوند و تبعیت خارجی کسانی مسلم است که مدارک تابعیت آنها مورد اعتراض دولت ایران نباشد. همچنین در بند ۳ اشاره شده است کسانی که در ایران متولد شده و پدر و مادر آنها غیرمعلوم باشد نیز تبعه ایران محسوب می‌شود. در بند ۴ نیز آمده است کسانی که در ایران از پدر و مادر خارجی که یکی از آنها در ایران متولد شده به وجود آمدند هم تبعه ایران محسوب می‌شوند. بنابراین طبق این ماده گرفتن تابعیت فرآیند دشواری نداشت.

حقی که از مادران ایرانی گرفته شد

سال ۸۵ ماده‌واحده‌ای با عنوان طرح یک فوریتی برای اصلاح بندهای ۴، ۵ و ۶ ماده ۹۷۶ قانون مدنی و اضافه‌کردن یک تبصره به آن تصویب شد که وضعیت را پیچیده کرد. ابتدا نمایندگان مجلس در سال ۱۳۸۵ می‌خواستند مسئله را حل کنند. در قانون مدنی هم درخواست تابعیت از بدو تولد تا سن ۱۸ سالگی بود، اما نیروهای مخالفی وجود داشتند که باعث تصویب ماده‌ واحده‌ای شد که درخواست تابعیت را به بعد از ۱۸ سالگی موکول کرد و باعث آسیب‌های اجتماعی بسیار بزرگی در چند سال اخیر شد. در نهایت نمایندگان در سال ۱۳۹۱ طرحی را مصوّب کردند که حداقل این کودکان تا سن ۱۸ سالگی محروم از تحصیل، حقوق شهروندی، حق بهداشت و حق درمان نبوده و برای تمدید سالانه‌ی اقامتشان در ایران تا سن ۱۸ سالگی مجبور به پرداخت هزینه نباشند.

این در حالی است که در ماده‌ واحده سال ۱۳۸۵، کودکان حاصل از ازدواج زنان ایرانی با مردان خارجی به‌ جز «حق اقامت» هیچ حق دیگری برای زندگی در ایران نداشتند؛ لذا طرح سال ۹۱ یک گام روبه‌جلو برای کاهش آسیب‌های اجتماعی اقتصادی بود، ولی شورای نگهبان به دلیل بار مالی برای دولت این طرح را تصویب نکرد. در نهایت محمد شریعتمداری، وزیر تعاون کار و رفاه اجتماعی ۱۳ آبان ماه امسال از تصویب پیش‌نویس لایحه قانونی «تعیین تکلیف تابعیت فرزندان حاصل از ازدواج زنان ایرانی با مردان خارجی» خبر داد. براساس این لایحه که در هیئت دولت تصویب شده، فرزندان حاصل از ازدواج زنان ایرانی با مردان خارجی می توانند به تقاضای مادر ایرانی خود به تابعیت ایرانی درآیند.

سیاوشی: تمام تلاشمان این بود که ماده‌واحده را لغو کنیم

در همین میان طیبه سیاوشی، نماینده مجلس درباره ماده‌واحده سال ۸۵ به «خبرآنلاین» می‌گوید: «ماده‌واحده‌ای که در سال ۱۳۸۵ به تصویب رسید، وضعیت را پیچیده کرد. تابعیتی که این افراد به راحتی می‌توانستند بگیرند و از طریق مادر به آنها منتقل شود، به‌دلیل نگرانی‌هایی که در آن سال‌ها ایجاد شده بود، به یک وضعیت تابعیت اکتسابی تغییر داد. حالا برای اینکه ما بتوانیم آن ماده‌واحده را لغو کنیم، طرح‌های مکرری را آوردیم. آن ماده‌واحده هم یک‌سال اجرا شد و بعد به‌دلیل همان نگرانی‌ها ادامه پیدا نکرد. بعد از آن مجلس نهم طرحی در راستای همان ماده‌واحده سال ۸۵ داد ولی شورای نگهبان به دلیل مار بالی آن را رد کرد. این بحث همان احیای ماده ۹۷۶ است ولی نکته این است که ما هم این ماده را داریم هم ماده ۱۰۶۰ قانون مدنی.»

این نماینده مجلس در ادامه می‌گوید: «ماده ۱۰۶۰ قانون مدنی ازدواج زن ایرانی با مرد خارجی را موکول می‌کند به تصمیم دولت ولی می‌دانیم این مرد خارجی که وارد ایران می‌شود، ورودش ورود قانونی و ثبت‌شده‌ای نیست. بنابراین دولت برای این فرد مجوز ازدواج صادر نمی‌کند. یعنی وارد یک سیکل معیوب شده بودیم و راه‌حلی برای آن پیدا نمی‌شد. هم طرح‌ها بهم خورده بود هم قانون دیگر قابلیت اجرایی نداشت. پس از آن دولت ناچارا به دلیل شرایط یکی دو سال اخیر لایحه‌ای را که پیش از سه سال روی آن کار کردند، امروز به صحن علنی آوردند و این لایحه به تصویب رسید؛ وگرنه اگر موارد دیگری مدنظر قرار نمی‌گرفت ماده ۹۷۶ مانند قبل قابلیت اجرایی داشت و از سال ۸۵ این مشکلات به‌وجود آمد.»

 

ماجرای پیامک ۴۹ هزار کودکی که شناسنامه ندارند

سال گذشته نیز وزارت رفاه از زنانی که ازدواج فراملی داشتند، درخواست کرد تا کد ملی خود را به سامانه‌ اعلام شده از سوی این وزارتخانه، پیامک کنند. آمار اعلام شده رقم تکان‌دهنده‌ای را نشان می‌داد، چراکه به گفته احمد میدری، معاون رفاه اجتماعی وزارت رفاه حدود ۱۴ هزار و ۶۱۸ کد ملی از سوی زنان ارسال شد و بر اساس این خود اظهاری آنها ۴۹ هزار و ۹۶ فرزند داشتند که فاقد شناسنامه بودند. این درحالی بود که در سرشماری وزارت کشور، عدد به دست آمده رقمی کمتر از ۷ هزار نفر را نشان می‌داد. بر اساس همین سرشماری ۱۴ ملیت شناسایی شدند که با زنان ایرانی ازدواج‌کرده‌اند و در ایران هستند، اما بچه‌هایشان شناسنامه ندارند.

طبق گزارش ایسنا، دو ملیت اصلی، افغانستانی و عراقی بوده و این خود اظهاری نشان می‌داد ۶۰ درصد از همسران زنان ایرانی دارای همسر خارجی افغانستانی، ۱۲ درصد عراقی و ۲۸ درصد از سایر ملیت‌ها هستند. همچنین ۱۷ درصد این زنان یک فرزند، ۲۳ درصد ۲ فرزند، ۲۰ درصد ۳ فرزند، ۱۴ درصد ۴ فرزند و ۲۴ درصد بیش از ۴ فرزند دارند و به علت نداشتن شناسنامه بسیاری از آنها نمی‌توانند به مدرسه بروند. ۲۱ درصد از این بچه‌ها به سن مدرسه نرسیده‌اند و ۲۷ درصد در سن تحصیل هستند. ۶ درصد فارغ‌التحصیل شده‌اند و ۲۵ درصد ترک تحصیل کردند و ۲۹ درصد نیز اصلاً مدرسه نرفته‌اند. البته نباید فراموش کرد که این خوداظهاری صرفا در برگیرنده مادرانی است که هم در جریان ارسال پیامک وزارت رفاه قرار گرفتند و هم خود دارای شناسنامه بودند چرا که هستند مادران بسیاری که علاوه بر عدم آگاهی از این موضوع، خود نیز فاقد شناسنامه‌اند.

 1 نظر

مسافر سنت در هزاره سوم

22 اردیبهشت 1398 توسط مدیر النفیسه

روزنوشتهای شهری

مسافر سنت در هزاره سوم

شنبه-آخرین مسافر تاکسی هستم و توی ایستگاه پیاده می شوم، یکی از راننده تاکسی هایی که داخل ایستگاه دور هم ایستاده اند می گوید حاجی به بالایی ها بگو که گرانی است! می خندم و پاسخ می دهم بله متاسفانه همه گرفتارش هستیم، با این فرق که شما می توانید دو تا مسافر بیشتر بزنید، ولی من نمی توانم ستون “مسافر سنت در هزاره سوم” را دو بار در هفته بنویسم!
بعد با هم می خندیم و رفیقش به او می گوید ببین آخوند جماعت در جواب نمی ماند!

یکشنبه-راننده توی آینه ماشین آمبولانس را می بیند و زوزه آژیرش را می شنود، اما باز هم دارد جلو می آید و راه را در میانه چهارراه بر او می بندد! از شتاب و هول راننده آمبولانس می فهمد که به جای فرمان خودرو، جان بیمار توی دستهای اوست اما باز هم بی اعتنایی می کند، با این جور آدم ها چه باید کرد؟

دوشنبه-راننده تاکسی خطی که کرایه اش پانصد تومان گران شده است قبل از این که کسی از مسافران غر بزند خودش اعتراض را شروع می کند و پیاپی از گرانی می گوید و تکرار می کند که خودم می دانم دو هزار تومان برای این مسیر زیاد است اما چه کنم؟ تا زمانی که به مقصد برسیم همچنان دارد با صدای بلند داد و بیداد می کند طوری که مسافران به او دلداری می دهند و آرامش می کنند که ان شالله درست می شه، چه می شود کرد و …! به نظرم تاکتیک خیلی خوبی است، شاید توی جلسات و دورهمی ها هم اگر من قبل از بقیه شروع کنم به نق زدن و داد و بیداد کردن دیگر لازم نباشد اعتراض دیگران را بشنوم و انتقادهایشان را جواب بدهم!

سه شنبه-توی اتوبوس بی آر تی جای نشستن نیست. مردی میانسال برمی خیزدو اصرار می کند که به جای او بنشینم. قبول نمی کنم و به شوخی می گویم می ترسم خبرش به خانمم برسد و فکر کند پیر شده ام! آخر یکی از دو علامت پیری این است که توی اتوبوس برای نشستن به آدم تعارف کنند! می پرسد: نشانه دیگر چیست؟ با هم می خندیم!

چهارشنبه-جوانی که یک بسته کیک در دست گرفته و می خورد عمدا از میانه پیاده رو به طرف من می آید، با نرمی و آرامش به او می گویم لابد مسافر یا مریض هستی که روزه نمی گیری اما روزه خواری علنی فقط یک معنی دارد! همان طور که دهانش می جنبد با کنجکاوی منتظر بقیه حرف من است، بعد از او می پرسم که اگر در یک مجلس ختم که یک خانواده عزادار سیاه پوشیده و مشغول سوگواری هستند یک نفر با لباس قرمز وارد شود و شروع کند به رقصیدن و بشکن زدن فکر می کنی دیگران در باره او چه خواهند گفت؟ بهت زده نگاهم می کند. می گویم روزه خواری در حضور روزه داران چنین رفتاری است!

پنجشنبه-وقتی به قطار نمی رسم روی صندلی ایستگاه مترو می نشینم و مشغول مطالعه می شوم. آرام آرام جمعیت می رسند و مردی که کنار صندلی ایستاده خم می شود تا دو زانو کنار دیوار بنشیند. بلند می شوم و او را به جای خودم می نشانم. تشکر می کند و همان جمله تکراری را بر زبان می آورد: حاج آقا کاش … با خود فکر می کنم وقتی که می شود دل ها را این قدر ارزان و راحت خرید، چرا نمی خریم؟
(یادداشت روزنامه شهرآرا)

✍️ #محمدرضا_زائرى

 نظر دهید »

نکات مثبت آهنگ برادر ساسی

20 اردیبهشت 1398 توسط مدیر النفیسه

نکات مثبت آهنگ برادر ساسی

بنظرم این آهنگ و اتفاقات اخیر خوبی‌های هم داشته

اول اینکه آهنگ ساسی باعث شد بفهمیم در برخی مدارس و مهدکودک‌ها چه خبر بوده و هست. بعضیا فکر می‌کنن این پخش آهنگ فقط مخصوص این آهنگ و طی روزهای اخیره. درحالی‌که اینطور نیست، پخش آهنگ و حرکات موزون خیلی وقته در برخی مدارس باب شده. آهنگ ساسی چون یکم صحنه داشت، باعث حساسیت شد و لو داد مدارسو. پس باید از اخوی عزیزمون ساسی متشکر باشیم

یه سریا به ساسی ایراد میگیرن که این چیه خوندی؟ یا ریختن تو پیجش بدوبیراه میگن. جای تعجب داره. آخه نباید انتظار داشته باشی که این بنده‌خدا بیاد برای دفاع مقدس بخونه که. اتفاقا تو اون حیطه‌ای که داره فعالیت میکنه و میخونه که به قول ما چرندیاته، داره عالی عمل میکنه. یه آهنگی خونده تو کل ایران پخشه، زیر زبون هم‌اس. نه اینکه الان چون تیتر اول اخباره همه جا پخش شده. نه، هفته‌های قبل هم این آهنگ دست به دست می‌چرخید. این یه هنره یه توانمندیه.

این یعنی تولید محتوای جذاب تو حیطه خودش. دختر سه ساله من دیشب آخرین کلمه‌‌ای که گفت این بود، جووون بابا?

ماچیکار کردیم؟ ما چه محتوایی تولید کردیم که فراگیر بشه؟ همه رو جذب کنه؟ یا فقط بلدیم بشینیم انتقاد کنیم و غُر بزنیم؟ بنظر من که باید از این خواننده کار حسابی و تاثیرگذار رو یاد بگیریم. ولی در راه درست.

علاوه بر قسمتهای سانسوری، نکات مثبتی هم داره این کلیپ. آقا شما به بعضی زن و شوهرای بی احساس و بی‌محبت ایرانی اگه تونستی دوتا کلمه محبت آمیز یاد بدی هنر کردی. این آهنگ به‌راحتی یاد داد. الان همه زن‌ها به شوهراشون درحالیکه با گوشه چشم و بصورت شیطنت آمیزی نگاه میکنن و با انگشت شست اشاره میکنن به شوهراشون، میگن آقامون جنتلمنه جنتلمه. مردا هم سریع جواب میدن این خانومم عشق منه عشق منه.

بی سابقه‌اس این قضیه. کلاسها و کارگاه‌های همسرداری انقدر نمیتونه موثر باشه. اصلا از وقتی این آهنگ اومده بیرون آمار طلاق اومده پایین. چون این آهنگه یه کِرمی داره میفته زیر زبون آدم. مثلا مردا هی میگن این خانومم عشق منه. زناشونم فکر میکنن به اونا دارن میگن، ذوق میکنن. اختلافات تاحد زیادی اصلاح میشه

اصلا میشه از عبارات این شعر استفاده های خوب کرد، همین دیروز مدیر محل کارم یه نامه‌ای زد بهم که مواردی که درخواست داده بودید درحال بررسی و انجام است. منم اومدم بزنم ممنون از پیگیری‌های حضرتعالی ناخودآگاه نوشتم واسه همه پیگیری‌هات مرسی

حال کردید با مطلبم؟
مطلبو ببین جون بابا
انگشتتو بلرزون بابا (یعنی لایک و فوروارد کن مطلبو)
ادامه دارد… #قسمت_اول

#حسین_دارابی

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 30
  • 31
  • 32
  • ...
  • 33
  • ...
  • 34
  • 35
  • 36
  • ...
  • 37
  • ...
  • 38
  • 39
  • 40
  • ...
  • 63
تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 <   >
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

مدیرالنفیسه

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • اجتماعی
  • احکام
  • امام خمینی
  • امام زمان (عج)
  • ایام مذهبی و ملی و مناسبتی
  • بارداری
  • بدون موضوع
    • نهج البلاغه
  • بهداشتی
  • تاریخی
  • تربیت کودک
  • تربیتی
  • تغذیه
  • حدیث
    • تربیتی
  • حکایت
  • خانه داری
  • خانواده
  • خانواده
  • سیاسی
  • سیره وسخنان بزرگان
  • شبهات
  • شهدا
  • طنز
  • طنز
  • عصر بخیر
  • فن بیان
  • قانون
  • قرآن
  • متن ادبی
  • مقام معظم رهبری
  • نشر کتاب
  • همسرانه
  • یک صفحه کتاب

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

کاربران آنلاین

  • متین

رتبه

  • رتبه کشوری دیروز: 98
  • رتبه مدرسه دیروز: 1
  • رتبه کشوری 5 روز گذشته: 64
  • رتبه مدرسه 5 روز گذشته: 1
  • رتبه 90 روز گذشته: 22
  • رتبه مدرسه 90 روز گذشته: 1
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس