مدیرالنفیسه

  • خانه 
  • In the name of Allah the merciful and the compassionate 
  • تماس  
  • ورود 

ولایتعهدی؛ فرصت امام رضا(ع)، چالش مامون

26 مهر 1399 توسط مدیر النفیسه

رسول جعفریان بررسی کرد؛
ولایتعهدی؛ فرصت امام رضا(ع)، چالش مامون

رسول جعفریان چند سال پیش در گفت و گویی با قدس آنلاین به برخی سوالات مهم درباره حیات سیاسی امام رضا پاسخ گفته بود.

متن این گفت و گو به شرح زیر است:

* دوره زندگی امام رضا(ع) قبل از رویداد ولایت عهدی و مهاجرت به خراسان، به لحاظ سیاسی از چه ساختاری برخوردار بود و نقش آن حضرت در آن ایام در مواجهه با چالشهای عقیدتی شیعیان به طورخاص چگونه قابل ترسیم است؟
**دوران زندگی امام رضا( ع) پیش از ماجرای ولایت عهدی در امتداد همان چارچوبی بود که امامان پیش از وی برای حفظ بنیانهای اعتقادی شیعه و سازمان وکالت طراحی کرده بودند. چالشهای موجود برابر امامان، بیش از آنکه مسائل خارج از تشیع باشد، مسائل و مشکلات درونی بود. این قبیل مسائل شامل جلوگیری از انحرافهای فکری و غالیان بود، بخشی در تبیین مسائل فقهی و عقیدتی برای شیعیان بود که تحت تأثیر دیگر فرقه های اسلامی قرار نگیرند. افزون بر این، حفظ سازمانی که با عنوان نظام وکالت از زمان امام کاظم(ع) شکل گرفته بود، بویژه در جهت جلوگیری از ورود عناصر سودجو و اخلالگر و فرصت طلب، مسؤولیت بسیار سنگینی بود. سابقه نشان داده بود کسانی هستند که صرفاً برای مطامع دنیوی، خود را به امامان نزدیک کرده، با ادعاهایی نظیر بابیت و وکالت، به خام کردن شیعیان نواحی مختلف پرداخته و جز آنکه به تصاحب اموال توده های شیعه می پردازند، نوعی انحراف فکری و فرقه ای را نیز ایجاد می کنند. بسیاری از این هدایتها که سبب شد تا شیعیان مسیر درست و بدون عیب را طی کنند، مدیون تلاشهای امام رضا(ع) در این مقطع است.

اما در خصوص مباحث عقیدتی، آگاهیم که این دوره، دوره سر برآوردن فرقه های کلامی متعددی است که بخصوص در کانون تمدنی عراق یکباره بروز کرده و پس از شروع نهضت ترجمه و ورود افکار سریانی و یونانی، شبهات فراوانی را برای مردم پدید می آورد. این شرایط، دقیقاً شرایطی است که مردم نیاز به «امام» دارند تا با کلمات خود که حکم «فصل الخطاب» را دارد، آنان را از سرگردانی نجات دهد. زیرا بسیاری از آن شبهات، چنان نیستند که صرفاً با بحثهای عقلی و نقلی قابل حل باشند، بلکه داشتن نوعی مبانی و چارچوب فکری و بخصوص ایجاد نوعی اعتماد درونی میان توده ها و امام می تواند مردم را از گذرگاه های حساس نجات دهد.


* آنچه در تاریخ ائمه(ع) در مورد امام رضا(ع) معمولاً می بینیم و می شنویم، بحث ولایت عهدی است و اینکه مأمون در یک اقدام سیاسی از امام به عنوان یک ابزار مقطعی استفاده کرده و امام هم آگاهانه به این مسأله واکنش نشان داده است. اما واقعاً چه عوامل و زمینه هایی باید وجود داشته باشد که مأمون چنین اقدامی را انجام بدهد؟
** این مسأله به شرایط خاص سیاسی حاکم بر جهان اسلام در بخش شرق اسلامی و منطقه تحت سلطه عباسیان پس از نبردهای میان امین و مأمون باز می گردد. این نبردها به وجهه عباسیان آسیب جدی زد و مشروعیت آنان را به مقدار زیادی زیر سؤال برد. توجه داریم که دوران هارون یک دوران باشکوه در دولت عباسی بود و اکنون آن شکوه و عظمت که البته به قیمت از میان بردن مخالفان و سرکوب آنان به دست آمده بود، جای خود را به نوعی تفرقه و تشتت سیاسی میان فرزندان هارون داده بود. شدت این وضعیت به حدی بود که دو برادر دو بخش از سرزمینهای اسلامی یعنی کانون عراق را برابر کانون ایران قرار داده بودند. از آن بدتر اینکه در این نزاع، یک برادر برادر دیگر را کشت و بر سرزمین او فایق شد. از سوی دیگر، در این دوره، آلترناتیو عباسیان، علویان هستند و مردم به صورت طبیعی در شرایط جدید که مشروعیت عباسیان زیر سؤال رفته است، در پی علویان بودند. مأمون آدم سیاست باز و فکوری بود. او در پی سامان دادن به این اوضاع بود و از هر راه حلی برای هموار کردن مسیر خلافت خود بهره می جست. در این باره، دست به اقدامها و شگردهای مختلفی زد که یکی از آنها کشاندن امام رضا(ع) به صحنه سیاست بود. این درست مشابه شرایطی است که گاه در کشورهای مختلف مشاهده می کنیم که رهبر یک حزب برای آرام کردن اوضاع، رهبر حزب مخالف را به عنوان نخست وزیر معرفی می کند. این کار با این هدف انجام می گیرد تا مخالفان خود را شریک در قدرت بپندارند و با استفاده از شرایط دشوار حکومت، در پی انقلاب نباشند. این آن چیزی است که ما از ظاهر تاریخ می فهمیم. طبعاً حدسهای دیگری هم وجود دارد، اما مهمترین نکته همین است.


* آیا طرح بحث ولایت عهدی را از سوی مأمون برای امام و شیعیان فرصت شمرده می شد، یا یک چالش سیاسی بود؟ و آیا واکنش امام نسبت به این پیشنهاد چالش را به فرصت تبدیل کرد؟
** به نظر می رسد بحث ولایت عهدی دامی بود که برای کنترل شیعیان امام طراحی شده بود. شاید این هدف هم مطرح بود که مأمون در مقابل مخالفان خود در کانون عراق که از عباسیان دفاع می کردند، اما مأمون را نمی خواستند، نیاز به حمایت شیعیان داشت. به هر حال، شیعیان جمعیت پراکنده اما فعال و قدرتمند بودند و کشاندن آنان در پشت سر مأمون برای او یک امتیاز بود. به علاوه، می توانست طرفداران عباسی مخالف مأمون را به هراس اندازد، بدین معنا که اگر از مأمون حمایت نکنند، او در دامن شیعیان خواهد افتاد و دیر یا زود آنان بر عراق تسلط خواهند یافت. بنابراین، بهتر است که دست از مخالفت با او بردارند و با وی آشتی کنند.

به نظر می رسد مأمون در این اهداف خویش موفق شد، اما او به یک نکته توجه نکرده بود و آن اینکه اساساً امام رضا(ع) و شیعیان در پی کسب قدرت سیاسی نبودند و بنابراین قرار نبود از این مسیری که به اجبار در آن افتاده اند، برای آینده سیاسی خود اندوخته ای کسب کنند. جامعه شیعه امامی، راهی دیگر را انتخاب کرده بود.

این سیاست، تقویت هویت و بنیه تشیع به عنوان یک جریان مذهبی بود. ممکن بود این جریان مذهبی در آن زمان نتواند قدرتی کسب کند، اما وقتی پابرجا بماند، برای همیشه به عنوان یک مذهب باقی خواهد ماند و چنین هم شد. با این فرض امام رضا(ع) منهای آنکه می کوشید تا خود را با مسائل حکومتی در نیامیزد، تلاش خود را بخصوص در خراسان، روی ایجاد ارتباط با شیعیان، تقویت بنیه اعتقادی آنان و پرورش افراد بزرگی مانند اباصلت متمرکز نمود که مصداق یک شیعه اصیل و واقعی و معقول و دور از افراط و تفریط است.


* آیا جامعه شیعی در آن ایام و پس از آن توانست از آنچه حضرت رضا(ع) انجام داد، به عنوان یک راهبرد سیاسی- فرهنگی بهره گیرد؟
** این امر در چارچوب ظرفیتهایی بود که در جامعه شیعه وجود داشت. شیعه یک اقلیت، اما فعال و پویا بود و در عین حال، دچار بحرانهای داخلی و فرقه سازیهایی که پس از رحلت هر امامی در آن پدید می آمد. فرصتی که در پی آمدن امام به ایران فراهم شد، با توجه به اینکه شمار شیعیان امامی در ایران در این زمان قابل ملاحظه بود، این امکان را فراهم کرد تا آنان تقریباً به آسانی بتوانند از محضر امام برای حل و فصل مسائل و مشکلات فکری خود بهره بگیرند. این شرایط در زمانی که امام در مدینه بود، چندان فراهم نبود، زیرا در سال تنها شماری از حجاج می توانستند با سفر به مدینه با آن حضرت تماس داشته باشند. اما در شرایط جدید امام با وجود سختگیریهای مأمون، در دسترس شیعیان قرار داشت. این دوره گرچه کوتاه است، اما به لحاظ فرهنگی آثار مثبت فراوانی از خود برجای گذاشت.
 
 

 نظر دهید »

آفت حکومت‌ها در دیدگاه امیر المومنین علی (ع)

08 مهر 1399 توسط مدیر النفیسه

 

چند روز پیش رفته بودم دفتر یکی از دوستان. روی دیوار اتاقش پنلی بود و روی پنل کاغذهایی و در بین کاغذها، یک کپی سیاه و سفید که نوشته رویش خیلی توجهم را جلب کرد به طوری که لحظاتی غرق در آن شدم و دوستم پرسید:
- کجایی محمدی؟!

کاغذ A4 روی پنل را نشانش دادم و گفتم:
- عجب حرف قشنگی! یک کپی از آن را به من بده!

و او نیز این لطف را در حق من کرد و امروز صبح برای چندمین بار آن را مرور کردم و حیفم آمد که این روایت نغز و جامعه‌شناسانه را تنها بخوانم و به تنهایی بر درایت علی(ع) درود بفرستم:

آفت‌الدول باربع:

◀️ تضییع الاصول
◀️ التمسک بالفروع
◀️ تقدیم الاراذل
◀️ تأخیر الافاضل

آفت حکومت‌ها چهار چیز است:

↙️ واگذاشتن و ضایع ساختن اصول
↙️ تمسک به فرعیات و پرداختن به امور غیر مهم
↙️ مقدم ساختن انسان‌های فرومایه و پست
↙️ به عقب راندن و بی‌توجهی به انسان‌های فرهیخته

 

✍️ جعفر محمدی/ عصرایران 

 4 نظر

این مبلغ را نذر شما کردم

24 شهریور 1399 توسط مدیر النفیسه

?این مبلغ را نذر شما کردم?

?خاطره دکتر علی حائری شیرازی (فرزند مرحوم آیت الله حائری شیرازی) از پدر

? مدتی بعد از آنکه پدر امامت جمعه را رها کردند، در قم رحل اقامت گزیدند. متاسفانه بعضاً هم تنها بودند! گاه گداری من و بچه ها سری می زدیم …
به واسطه ی بیماری ای که داشتند رژیم غذایی سختی هم به توصیه اطبای اسلامی گرفته بودند و مثلاً بین گوشتها فقط مجاز به خوردن شکمبه گوسفند بودند بلکه مداومت به آن مانند یک دارو .
خب شکمبه ها را هم به جهت ارزان تر شدن و هم به جهت تمایل شخصیشان، پاک نکرده می گرفتند و خودشان پاک می کردند. از نیمه های شب چند ساعتی به حمام زیر زمین میرفتند و آنها رو خوبِ خوب تمیز می کردند و بار می گذاشتند و صبح، چنانچه همچو منی مهمانشان بود، با هم می خوردیم …

? در این ایام، اموراتشان هم نوعاً از سخنرانی هایی که دعوت می شدند می گذشت. پاکت سخنرانی را هم در جیب بالای قبایشان می گذاشتند. من هم به رسم فضولی، بعضاً پاکت را چک می کردم تا ببینم وسعت دخل و خرج به چه میزان است؟
این بار در پاکت فقط یک تراول پنجاهی بود و میبایست تا سخنرانی بعدی با همین مبلغ مدیریت میکردیم..بماند

?یک روز صبح گفتند: فردا کمیسیون خبرگان دارم و می خواهم یک حمام اساسی بروم. تو هم میای؟! اول استقبال نکردم …
بعد ادامه دادند، در یکی از کوچه های فرعی گذر خان، یک حمام عمومی قدیمی هست. قبلاً یکبار تنهایی رفتم؛ خوب دَم می شود، دلاک کار بلدی هم دارد. احساس کردم تنهایی سختشان است که بروند؛ پذیرفتم همراهیشان کنم.
بقچه ای از حوله، لباس و صابون فله ای با خود بردیم. وقتی وارد شدیم، روی در نوشته بود: «هزینه هر نفر دو هزار و پانصد تومان». پیش قدم شدم و حساب کردم.
پدر راست می گفت. آنچنان حمام دم داشت که گویی به سونای بخار رفته ایم. دلاک پیرِ کار بلد هم روی هر نفر قریب نیم ساعت تا سه ربع ساعت وقت می گذاشت! حمام خیلی خیلی خوبی بود. آدم واقعاً احساس سبکی و نشاط میکرد.

? در وقت خارج شدن، دم در به من گفتند انعام دلاک را حساب کردی؟ گفتم نه! گفتند: صدایش کن. پیرمرد را صدا کردم آمد. پدر دست در جیب کرد و همان پاکت تراول پنجاهی را به او داد! او تراول را گرفت، بوسید، بر چشم گذاشت و نگاهی به بالا کرد و رفت. من هاج و واج و متعجب به پدر نگاه می کردم. گفتم زیاد ندادید؟ گفتند نه! بعد مکث کردند و گفتند: مگر چقدر بود؟ گفتم پنجاه تومان؛ و این هر آنچه بود که در پاکت داشتید!
نگاهی تیز و تند کردند. پنج یا پنجاه؟ پنجاه!!
نچ ریزی گفتند و برگشتند بسمت حمام. چند قدم نرفته، توقف کردند، برگشتند نگاهی به بالا کردند، بعد به سمت من آمدند. گفتند: «دیگه امیدوار شده، نمیشه کاریش کرد، بریم»

? وارد گذر خان شدیم به فکر مخارج تا شب بودم. هنوز چند دقیقه ای نگذشته بود که کسی از حجره ای با لهجه غلیظ اصفهانی بلند داد زد: «حَجا آقا! حجا آقا! خودش را دوان دوان بما رساند و رو به من کرد و گفت: «آقای حائری شیرازی هستند؟» گفتم: بله. گفت: «حاج آقا یه دقه صبر کنید»! رفت و از میز دکان، پاکتی آورد و به پدر داد.
پدر با نگاهی تند گفت: «من وجوهات نمی گیرم!»
گفت: «وجوهات نیست، نذر است».
گفتند: «نذر؟»
گفت: «دیروز برای باری که داشتم در گمرک مرز اشکالی پیش آمد. شما همان موقع در شبکه قرآن مشغول صحبت بودید. مال، خراب شدنی بود. نگاهی به بالا کردم که اگر مشکل همین الان حل شود، مبلغی را به شما بدهم. همان موقع، حل شد و شما امروز از این جا رد شدید!!»
پدر متبسم شد. رو به من کرد پاکت را بگیر. گرفتم. خداحافظی کردیم و راه افتادیم.

?در حین حرکت، آرام در گوشم گفتند: «بشمارش!! »
من هم شمردم. ده تا تراول پنجاه هزار تومانی بود.
بعد بدون آنکه چیزی بگویم، در گوشم گفتند: «ده تا بود؟!» بعد این آیه را خواندند: «مَن جَاءَ بِالحَسنَةِ فَلَهُ عَشرُ أَمْثَالِهَا»…
نگاهی به بالا کردند گفتند: «خدا بی حساب می دهد. به هرکه اهل حساب کتاب باشد با نشانه می دهد که بفهمی مال اوست نه دیگری. آنرا در جیبت بگذار تا به اهلش بدهیم»

 نظر دهید »

بگو خدایا آمده ام آدم بشوم و بعد از این دست عده ای را بگیرم.

23 شهریور 1399 توسط مدیر النفیسه

حضرت آیت الله مجتهدی (رحمت خدا بر ایشان باد) می فرمودند: حالا که آمده ای طلبه شده نیتت را درست کن،
یعنی نیتت باید خالص برای خدا باشد

نه اینکه حالا پدرت تو را مجبور کرده آمده ای و طلبه شدی،
یا اینکه پدر می خواهد بعد از خودش محراب از دست نرود تو را فرستاده طلبه شدی،
یا برای معافیت تحصیلی آمده ای، یا برای گرفتن شهریه آمده ای،
یا با خودت گفتی: حالا که پشت کنکور گیر کرده ایم برویم طلبه شویم،

یا از خانه بیرونت کرده اند آمده ای حوزه، یا بیکار بوده ای آمده ای سرگرم بشوی،
یا اینکه بخواهی رئیس بشوی یا مقامی یا شهرتی به دست بیاوری یا مرجع بشوی،

اینها هیچ فایده ندارد باید خالصِ خالص و برای خدا باشی.
بگو خدایا آمده ام آدم بشوم و بعد از این دست عده ای را بگیرم.

1599986077download_2_.jpg

 1 نظر

استراتژی امام سجاد (ع) در رهبری امت

11 شهریور 1399 توسط مدیر النفیسه

استراتژی امام سجاد (ع) در رهبری امت


صحیفه سجادیه، استراتژی امام سجاد (ع) در رهبری امتامام† سجاد (ع) در شرایط خفقان اموی و مروانی باید شیوه ای نوین برای مبارزه در پیش گیرد تا بتواند آن محیط تاریک و ظلمانی و آن مردم غافل و بی خبر را از چنگ شهوات و نیز از تسلّط دستگاه های اهریمنی خلاص کند؛ شیوه ای که هم بتواند مردم را با حقایق و معارف دین آشنا سازد و انقلابی در دنیای اسلام ایجاد کند و هم بهانه دست دشمن ندهد؛ شیوه‌ای که زمان شهادت زین العابدین استراتژی ایشان برای رهبری امت بود.

امام چهارم علی بن الحسین ملقب به «زین العابدین» و «سید السجادین» در پنجم شعبان سال 38 هجری در مدینه به دنیا آمد. مادر گرامی ایشان شهربانو دختر یزدْگِرد (آخرین پادشاه ساسانی) است. امام سجاد (ع) دوران رشد خود را در عهد امامت امام مجتبی (ع) و پدر خود حسین بن علی (ع) سپری کرد. در کربلا حاضر شد، اما به دلیل بیماری نتوانست در جنگ شرکت کند. پس از آن قریب سی و چهار سال، یعنی تا سال 94 قمری، رهبری شیعه را بر عهده داشت و در نهایت به تحریک ولید بن عبد الملک مسموم شد و به شهادت رسید و در کنار امام مجتبی (ع) در بقیع به خاک سپرده شد.

پس از عاشورا، پیچیده ترین شرایط روزگار، برای جهاد فرهنگی و سیاسی تو رقم خورده بود؛ به طوری که وقتی سهل بن شعیب، مردی از بزرگان مصر، از تو جویای احوال امام سجاد شد، ایشان روشن گرانه فرمود: «فکر نمی‌کردم شخصیت بزرگی از مصر، مثل شما، نداند که حال ما چگونه است. اینک اگر وضع ما را نمی‌دانی، برایت توضیح می‌دهم؛ وضع ما، در میان قوم خود، مانند وضع بنی اسرائیل در میان فرعونیان است که پسرانشان را می‌کشتند و دخترانشان را زنده نگه می‌داشتند. امروز وضع ما چنان دشوار است که مردم با ناسزاگویی به بزرگ و سالار ما بر فراز منبرها، به دشمنان ما تقرب می‌جویند».

صحیفه سجادیه، استراتژی امام سجاد (ع) در رهبری امت

امام سجاد در دوران حیات پربرکت‌شان برای بیان مفاهیم مورد نظرشان از دو شیوه استفاده کرد که عبارت اند از؛

الف) شیوه دعا که در صحیفه سجّادیه متجلی است.

ب)شیوه موعظه که در قالب سخنان و روایات آن حضرت تبلور یافته است. از میان این دو شیوه حکیمانه، بهره گیری از شیوه دعا طرحی نو در تبیین عقاید و معارف ناب اسلام و مبارزه ای نامرئی بر ضد دستگاه حاکم بود.

سید الساجدین دعا را به عنوان تکیه گاه دل‌های بی‌قرار و ناتوان دیده‌ای، در اوج ناتوانی شیعه و در اوج بی‌قراری حق طلبان، به عنوان قالب قابل تداوم و تسری به کار برد، تا در آن غربت حق را فریاد بزند و رازهای سیاسی و فرهنگی و دینی را ضمن نیایش با خداوند، برای اندیشه‌های تاریخ افشا بسازد. این است که صحیفه‌ سجادیه را به زبان دعا گشود و زبور آل محمد صلی الله علیه وآله را برای حق طلبان تاریخ بر جای گذاشت.

با این شیوه مردم آرام آرام به بهترین شکل با اندیشه‌های ناب دینی آشنا شدند و یک مجموعه مؤمن، علاقه مند و صالح برای کارهای آینده به وجود آمد. دعاهای امام در عین اینکه حرکتی اخلاقی بود، مبارزه ای آرام در برابر قدرت های اهریمنی، ولی ریشه کن کننده بود. او با این عمل و برنامه خود نشان داد که راه مبارزه در شمشیر منحصر نمی‌شود، زیرا در بعضی شرایط، شمشیر کارایی خود را به کلّی از دست داده و حتی نتیجه عکس می‌دهد.

هرچند نیایش‎های ایشان پر است از مضمون‎های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اخلاقی، نظامی و … که می‎توان آن را به عنوان شیوه‎ی مبارزه‎ی ایشان معرفی کرد، خود نیایش نیز برای امام موضوعیت دارد، نه فقط به عنوان مبارزه با طاغوت که به عنوان پیام اصلی و اساسی امام حسین علیه‎السلام و واقعه‎ ‎کربلا. از این منظر آشکار می‎شود که زندگی امام، ادامه‎ کربلا و خود ایشان، پیام‎رسان کربلاست و ایشان در تمام زندگی با نیایش، از گوهر و حقانیت کربلا دفاع کرده‎اند.

دعا، شاهراه اتصال انسان با خداست و معرفت حق، قله‌ای است که تنها با مدد دعا، فتح می‌شود. امام العارفین دعا را پیوندگاه بازوان ناتوان انسان، به مبدأ بی انتها دیدند و بشر را به آن فرا خواندند؛ تا با اتکال به دعا، روح تازه در کالبد حیات جسمانی خویش دمیده، مبشر زندگی با نشاط برای خود باشند. این راه تعمیق تفکر شیعه در عصری از جهل سیاسی بود که ایمان راسخی حتی در دل شیعیانت، یافت نمی‌شود، تا آن مرتبه که فرمود: «در مکه و مدینه، بیست نفر نیستند که ما را دوست بدارند».

سایت تابناک

15989422871235206_887.jpg

 1 نظر
  • 1
  • ...
  • 14
  • 15
  • 16
  • ...
  • 17
  • ...
  • 18
  • 19
  • 20
  • ...
  • 21
  • ...
  • 22
  • 23
  • 24
  • ...
  • 33
شهریور 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 <   >
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        

مدیرالنفیسه

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • اجتماعی
  • احکام
  • امام خمینی
  • امام زمان (عج)
  • ایام مذهبی و ملی و مناسبتی
  • بارداری
  • بدون موضوع
    • نهج البلاغه
  • بهداشتی
  • تاریخی
  • تربیت کودک
  • تربیتی
  • تغذیه
  • حدیث
    • تربیتی
  • حکایت
  • خانه داری
  • خانواده
  • خانواده
  • سیاسی
  • سیره وسخنان بزرگان
  • شبهات
  • شهدا
  • طنز
  • طنز
  • عصر بخیر
  • فن بیان
  • قانون
  • قرآن
  • متن ادبی
  • مقام معظم رهبری
  • نشر کتاب
  • همسرانه
  • یک صفحه کتاب

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

کاربران آنلاین

  • صفيه گرجي
  • زفاک
  • رهگذر

رتبه

  • رتبه کشوری دیروز: 83
  • رتبه مدرسه دیروز: 1
  • رتبه کشوری 5 روز گذشته: 29
  • رتبه مدرسه 5 روز گذشته: 1
  • رتبه 90 روز گذشته: 21
  • رتبه مدرسه 90 روز گذشته: 1
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس