مدیرالنفیسه

  • خانه 
  • In the name of Allah the merciful and the compassionate 
  • تماس  
  • ورود 

خصوصيات مديريتي و رهبري پيامبر اسلام در قران

24 آبان 1398 توسط مدیر النفیسه

در علم مدیریت تعاریف مختلفی از رهبری ارایه شده است:

رهبری عموما به عنوان هنر تأثیر و یا جریان تأثیرگذاری بر مردم به نحوی که آنها بتوانند با تمایل در جهت اهداف گروهی کوشش نمایند

توصیف و تعریف شده است‏ . (کونتز)

جیمز استونرو ادوارد فریمن رهبری را به گونه ی زیر تعریف کرده اند:«رهبری فراگردی است شامل هدایت کردن وتحت نفوذ قراردادن

اعضای گروه در جهت انجام وظایف وفعالیتها »

در واقع رهبری عبارت میشود از نفوذ در دیگران و ایجاد انگیزه درونی در انها جهت تحقق اهداف گروه

پیامبر اسلام در بعد رهبری مسلمانان ویژگیهای مهمی دارا بوده که در قران ذکر شده و ماهم برخی از انها را در این ایام

فرخنده میلاد ایشان ذکر میکنیم:

1-از میان مردم،مهربان ودلسوز مردم

لَقَدْ جَآءَكُمْ رَسُولٌ مِّنْ أَنْفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُمْ بِالْمُؤْمِنِينَ رَءُوفٌ رَّحِيمٌ(سوره توبه ،آيه128)

ترجمه:همانا پيامبرى از خودتان به سوى شما آمده است كه آنچه شما را برنجاند بر او سخت است، بر هدايت شما حريص و دلسوز،

و به مؤمنان رئوف و مهربان است

نکات:(تفسیر نور)

_ رسول‏خدا برخاسته از ميان خود مردم است. «من انفسكم»

_ رسول خداصلى الله عليه وآله غم‏خوار امّت است. «عزيز عليه ماعنتم»

_ رهبران اسلامى بايد در سختی‏ها و گرفتاریها با مردم همدل و همراه باشند. «عزيز عليه ماعنتم»

_ پيامبر خداصلى الله عليه وآله در هدايت و ارشاد مردم، سر از پانمیشناسد. «حريص عليكم»

_ از عوامل تأثير كلام در ديگران، خيرخواهى، دلسوزى،مهربانى، بى ‏توقّعى و تواضع است. «عزيز عليه، حريص عليكم، رؤف رحيم»

_ رهبراسلامى تنها بر مؤمنان رئوف و رحيم است، نه بر همه كس، بلكه بر دشمن شديد و غليظ است. «بالمؤمنين رؤف رحيم»

فَلَعَلَّكَ بَخِعٌ نَّفْسَكَ عَلَى‏ ءَاثَرِهِمْ إِن لَّمْ يُؤْمِنُواْ بِهَذَاالْحَدِيثِ أَسَفاً (سوره كهف ،آيه6)

ترجمه:پس بيم آن می‏رود كه اگر به اين حديث (قرآن) ايمان نياورند، تو در پى آنان خود راهلاك كنى!.

نکات:تعبير «لعلّك باخع نفسك على آثارهم» نهايت دلسوزى پيامبر را میرساند. گويا پيامبربه شخصى تشبيه شده كه

می‏بيند عزيزترين افرادش از او جدا مى‏شوند و او با حسرت ازپشت سرشان به آنان نگاه می‏كند.

رهبر بايد در فكر اصلاح عقايد واعمال مردم و پيگير آن باشد. «على آثارهم»


2-بصیرت،تبعیت از قانون و عدم تبعیت از ناآگاهان

ثمَّ جَعَلْنَاكَ عَلَى‏ شَرِيعَةٍ مِّنَ الْأَمْرِ فَاتَّبِعْهَا وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَآءَ الَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ‏(سوره جاثيه، آيه18)

ترجمه:سپس تو را بر شريعتى از امر (دين) قرار داديم، پس آن را پيروى كن و از خواسته‏ هاى جاهلان پيروى نكن

نکات:

_كسى كه مسئول هدايت و ارشاد ديگران است، بايد نسبت به راه خود بصيرت وتسلّط كامل داشته باشد.

«على شريعة» (يعنى پيامبر تسلّط بر راه وشريعت دارد.)

_ پيامبر(رهبر) نيز بايد همچون ساير مردم از شريعت (آیین-قانون)پيروى كند.«على شريعةفاتبعها»

_ رهبر بايد با صلابت باشد و تحت فشار عناصرناآگاه و پيشنهادات جاهلانه قرار نگيرد

3-اعتماد به نفس

وقَالَ الَّذِينَ كَفَرُواْلَوْلَا نُزِّلَ عَلَيْهِ الْقُرْءَانُ جُمْلَةً وَحِدَةً كَذَلِكَ لِنُثَبِّتَ بِهِ فُؤَادَكَ وَرَتَّلْنَهُ تَرْتِيلاً(سوره فرقان، آيه32)

ترجمه:و كسانى كه كفر ورزيدند، (بهانه‏ى ديگرى آورده و) گفتند: چرا (تمام) قرآن يكجا بر او نازل نشده

است؟ (غافل از آن كه ما) اين گونه (نازل كرديم) تا دل تو را به وسيله ‏ى آن استوار كنيم و آن را

به تدريج و آرامى بر تو خوانديم.

نکته: رهبر بايد قلبى مطمئن، استوار وآرام داشته باشد. «لنثبّت به فؤادك»

خدا در قرآن با بيانى زيبا به كمالات روحى و علل پيروزى حضرت محمد (ص) در معركه رهبرى اشاره مى ‏نمايد چه بهتر كه در اين بحث با صفات برجسته اين شخصيت الهى آشنا شويم:

4 ـ علاقه و دلسوزى به هدف

قرآن به علاقه قابل تحسين پيامبر بر هدايت مردم تصريح مى ‏نمايد:

(فلعلك باخع نفسك على آثارهم إن لم يؤمنوا بهذا الحديث أسفا) (كهف/6) .

«شايد جان خود را به دنبال آنان آنگاه كه به رسالت تو ايمان نياورند از دست بدهى!» .

اين جمله حاكى از نهايت علاقه يك طبيب اجتماعى است كه در راه مداواى بيمار خود تا آن حد مى‏ كوشد كه در پرتگاه هلاك و نابودى قرار مى‏گيرد

و در آيه ديگر مى ‏فرمايد:

(و لا تحزن عليهم و لا تكن في ضيق مما يمكرون) (نمل/70) .

«بر گستاخى كافران غم مخور، از مكر و حيله آنان بر خود فشار مده» .

باز مى‏ فرمايد:

(فلا تذهب نفسك عليهم حسرات إن الله عليم بما يصنعون) (فاطر/80) .

«جان خود را بر اثر شدت تأسف بر آنها از دست مده، خداوند از آنچه كه انجام مى‏دهند آگاه است» .

(فلا يحزنك قولهم إنا نعلم ما يسرون و ما يعلنون) (يس/76) .

«سخنان آنان تو را غمگين مسازد، ما از كارهاى پنهانى و آشكار آنان آگاهيم» .

آيات در اين مورد كه حاكى از علاقه عميق و فزون از حد اين رهبرى آسمانى به هدايت امت خود است

بيش از اينها است و ما براى فشرده گويى به همين اندازه‏ اكتفا مى‏كنيم.

 

5-نرم خویی،گذشت و مشورت

فَبِمَا رَحْمَةٍ مِّنَ اللّهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الأَمْرِ

فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللّهِ إِنَّ اللّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ ﴿۱۵۹﴾آل عمران

فولادوند: پس به [بركت] رحمت الهى با آنان نرم خو [و پرمهر] شدى و اگر تندخو و سخت دل بودى قطعا از پيرامون تو پراكنده مى ‏شدند

پس از آنان درگذر و برايشان آمرزش بخواه و در كار[ها] با آنان مشورت كن و چون تصميم گرفتى بر خدا توكل كن زيرا خداوند توكل ‏كنندگان را دوست مى ‏دارد

نکات(از تفسر نور):

1- نرمش با مردم، یك هدیه‏ى الهى است. «فبما رحمة من اللّه لنت لهم»

2- افراد خشن و سختگیر نمى ‏توانند مردم‏دارى كنند. «لانفضّوا من حولك»

3- نظام حكومتى اسلام، بر مبناى محبّت و اتصال به مردم است. «حولك»

4- رهبرى و مدیریّت صحیح، با عفو و عطوفت همراه است. «فاعف عنهم»

5 - خطاكارانِ پشیمان و گنهكاران شرمنده را بپذیریدو جذب كنید. «فاعف عنهم و استغفرلهم و شاورهم»

6- ارزش مشورت را با ناكامى‏هاى موسمى نادیده نگیرید. «وشاورهم»

7- در مشورتِ پیامبر، تفقّد از نیروها، شكوفایى استعدادها، شناسایى دوستان از دشمنان، گزینش بهترین رأى، ایجاد محبّت و علاقه و درس عملى براى دیگران نهفته است. «وشاورهم»

8 - ظلمى را كه به تو كردند، عفو كن؛ «فاعف عنهم» براى گناهى كه نسبت به خدا مرتكب شدند، طلب آمرزش كن؛ «واستغفرلهم» در مسائل سیاسى اجتماعى، آنان را طرف مشورت خود قرار ده. «وشاورهم»

9- استغفارِ پیامبر درباره ‏ى امّتش، به دستور خداست. پس مورد قبول نیز هست. «واستغفر لهم»

10- مشورت، منافاتى با حاكمیّت واحد و قاطعیّت ندارد. «وشاورهم… و اذا عزمتَ»

11- در كنار فكر و مشورت، توكّل بر خدا فراموش نشود. «فتوكّل»

12- ابتدا مشورت و سپس توكّل، راه چاره ‏ى كارهاست، خواه به نتیجه برسیم یا نرسیم. «شاورهم… فتوكّل… انّ اللّه یحبّ المتوكّلین»

 

 

در خصوص ایه 159 سوره آل عمران ،در تفسیر نمونه چنین آمده است:

“فرمان عفو عمومى

گرچه در این آیه یک سلسله دستورهاى کلى به پیامبر(صلى الله علیه وآله) داده شده و از نظر محتوا مشتمل بر برنامه هاى کلى و اصولى است ولى از نظر نزول درباره حادثه «احد» است; زیرا بعد از مراجعت مسلمانان از احد کسانى که از جنگ فرار کرده بودند، اطراف پیامبر(صلى الله علیه وآله) را گرفته و ضمن اظهار ندامت تقاضاى عفو و بخشش کردند.
خداوند در این آیه به پیامبر(صلى الله علیه وآله) دستور عفو عمومى آنها را صادر کرد و پیامبر(صلى الله علیه وآله) با آغوش باز، خطاکاران توبه کار را پذیرفت.

در آیه مورد بحث، نخست به یکى از مزایاى فوق العاده اخلاقى پیامبر(صلى الله علیه وآله)اشاره شده، مى فرماید: «در پرتو رحمت و لطف پروردگار، تو با مردم نرم و مهربان شدى در حالى که اگر خشن، تندخو و سنگدل بودى از اطراف تو پراکنده مى شدند» (فَبِما رَحْمَة مِنَ اللّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ کُنْتَ فَظّاً غَلیظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ).
«فَظّ» در لغت به معنى کسى است که سخنانش تند و خشن است، و «غلیظ القلب» به کسى مى گویند که سنگدل باشد، و عملاً انعطاف و محبتى نشان ندهد.

بنابراین، این دو کلمه گرچه هر دو بمعنى خشونت است اما یکى غالباً در مورد خشونت در سخن، و دیگرى در مورد خشونت در عمل به کار مى رود و به این ترتیب، خداوند اشاره به نرمش کامل پیامبر(صلى الله علیه وآله) و انعطاف او در برابر افراد نادان و گنهکار مى کند.

پس از آن دستور مى دهد: «از تقصیر آنان بگذر، آنها را مشمول عفو خود گردان و براى آنها طلب آمرزش کن» (فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ).
یعنى نسبت به بى وفائى هائى که با تو کردند و مصائبى که در این جنگ براى تو فراهم نمودند، از حق خود درگذر و من براى آنها نزد تو شفاعت مى کنم، و در مورد مخالفت هائى که نسبت به فرمان من کردند، تو شفیع آنها باش و آمرزش آنها را از من بطلب!
به عبارت دیگر آنچه مربوط به حق تو است عفو کن و آنچه مربوط به حق من است من مى بخشم.

پیامبر(صلى الله علیه وآله) به فرمان خدا عمل کرد و آنها را به طور عموم مشمول عفو خود ساخت.
روشن است: اینجا یکى از موارد روشن عفو، نرمش و انعطاف بود که اگر پیامبر(صلى الله علیه وآله) غیر از این مى کرد، زمینه براى پراکندگى مردم کاملاً فراهم بود، مردمى که گرفتار آن شکست فاحش شده بودند و آن همه کشته و مجروح داده بودند (اگر چه عامل اصلى همه اینها خودشان محسوب مى شدند) چنین مردمى نیاز شدید به محبت و دلجوئى و مرهم گذاشتن بر جراحات قلبى و جسمى داشتند، تا به سرعت همه این جراحات، التیام پذیرد و آماده براى حوادث آینده شوند.

موضوع مهم دیگر این که: آیه فوق به یکى از صفات مهم که در هر رهبرى لازم است اشاره مى کند و آن: مسأله گذشت و نرمش و انعطاف، در برابر کسانى است که تخلفى از آنها سرزده و بعداً پشیمان شده اند.
بدیهى است شخصى که در مقام رهبرى قرار گرفته اگر خشن، تندخو، غیر قابل انعطاف و فاقد روح گذشت باشد به زودى در برنامه هاى خود مواجه با شکست خواهد شد، مردم از دور او پراکنده مى شوند و از وظیفه رهبرى بازمى ماند، به همین دلیل على(علیه السلام) در یکى از کلمات قصار خود مى فرماید: آلَةُ الرِّیاسَةِ سِعَةُ الصَّدْرِ: «وسیله رهبرى گشادگى سینه است».(1)

بعد از فرمان عفو عمومى، براى زنده کردن شخصیت مسلمانان و تجدید حیات فکرى و روحى آنان دستور مى دهد: «در کارها با آنها مشورت کن و رأى و نظر آنها را بخواه» (وَ شاوِرْهُمْ فِی الأَمْرِ).

این دستور، به خاطر آن است که پیامبر(صلى الله علیه وآله) ـ همان طور که اشاره کردیم، قبل از آغاز جنگ احد در چگونگى مواجهه با دشمن با یاران خود مشورت کرد و نظر اکثریت بر این شد که اردوگاه، دامنه احد باشد و دیدیم که این نظر، محصول رضایت بخشى نداشت. در اینجا بود که این فکر به نظر بسیارى مى رسید، پیامبر(صلى الله علیه وآله) در آینده نباید با کسى مشورت کند.
قرآن به این طرز تفکر پاسخ مى گوید و دستور مى دهد: باز هم با آنها مشورت کن، هر چند نتیجه مشورت در پاره اى از موارد، سودمند نباشد; زیرا در بررسى کلى، منافع آن روى هم رفته به مراتب بیش از زیان هاى آن است و اثرى که در آن براى پرورش فرد و اجتماع و بالا بردن شخصیت آنها وجود دارد از همه اینها بالاتر است.

اکنون ببینیم پیامبر(صلى الله علیه وآله) در چه موضوعاتى با مردم مشورت مى کرد؟
گرچه کلمه «الأَمْر» در «شاوِرْهُمْ فِى الأَمْرِ» مفهوم وسیعى دارد و همه کارها را شامل مى شود، ولى مسلّم است پیامبر(صلى الله علیه وآله) هرگز در احکام الهى با مردم مشورت نمى کرد، بلکه صرفاً تابع وحى بود.
بنابراین مورد مشورت، تنها طرز اجراى دستورات و نحوه پیاده کردن احکام الهى بود، و به عبارت دیگر پیامبر(صلى الله علیه وآله) در قانونگذارى، هیچ وقت مشورت نمى کرد، بلکه در طرز اجراى قانون نظر مسلمانان را مى خواست.

آن گاه، قرآن در ادامه مى افزاید: «به هنگام تصمیم نهائى باید توکل بر خدا داشته باشى» (فَإِذا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَى اللّهِ).
همان اندازه که به هنگام مشورت باید، نرمش و انعطاف به خرج داد، در موقع اتخاذ تصمیم نهائى باید قاطع بود.

بنابراین، پس از برگزارى مشاوره و روشن شدن نتیجه مشورت، باید هر گونه تردید، دودلى و آراء پراکنده را کنار زد و با قاطعیت تصمیم گرفت و این همان چیزى است که در آیه فوق از آن تعبیر به عزم شده و آن تصمیم قاطع مى باشد.

قابل توجه این که: در جمله بالا مشاوره به صورت جمع ذکر شده (وَ شاوِرْهُمْ) ولى تصمیم نهائى تنها به عهده پیامبر(صلى الله علیه وآله) و به صورت مفرد ذکر شده (عَزَمْتَ).
این اختلاف تعبیر، اشاره به یک نکته مهم مى کند و آن این که: بررسى و مطالعه جوانب مختلف مسائل اجتماعى، باید به صورت دسته جمعى انجام گیرد، اما هنگامى که طرحى تصویب شد باید براى اجراى آن، اراده واحدى به کار افتد.

در غیر این صورت هرج و مرج پدید خواهد آمد; زیرا اگر اجراى یک برنامه به وسیله رهبران متعدد، بدون الهام گرفتن از یک سرپرست صورت گیرد، قطعاً مواجه با اختلاف و شکست خواهد شد، به همین جهت، در دنیاى امروز نیز مشورت را به صورت دسته جمعى انجام مى دهند، اما اجراى آن را به دست دولت هائى مى سپارند که تشکیلات آنها زیر نظر یک نفر اداره مى شود.

موضوع مهم دیگر این که: جمله فوق مى گوید: «به هنگام تصمیم نهائى باید توکل بر خدا داشته باشى»، یعنى در عین فراهم نمودن اسباب و وسائل عادى، استمداد از قدرت بى پایان پروردگار را فراموش مکن!
البته معناى توکل این نیست که انسان از وسائل و اسباب پیروزى که خداوند در جهان ماده در اختیار او گذاشته است، صرف نظر کند.”

نکته دیگری که در این آیه توجه مرابخود جلب کرد این است که مرجع ضمیر هم در فعل شاورهم فی الامر یعنی مخاطب مشورت پیامبر ،همان افراد خطاکاری هستند که خدا به پیامبرش دستور عفو انها را داده بود.واعف عنهم

و این یعنی در امور مردم باید با همه انها مشورت کرد نه فقط نیکان ومجاهدین و متقین و خواص آنها.

یا در هر گروه و سازمان یا تیم تخصصی باید نظر همه انها را دریافت کرد نه فقط خواص و موافقین فکری .
حتی مخالفین فکری و خطاکاران هم مخاطب مشورت هستند.

? «رهبران کینه‌ساز و رهبران کینه‌سوز»

در قرآن کریم از دو نوع رهبری با دو شیوه متفاوت یاد شده است: نمونه یکی فرعون است که در مردم کینه‌سازی می‌کند و آن‌ها را در آتش اختلاف می‌افکند: «وَ جَعَلَ أَهْلَها شِيَعاً» (سوره قصص/4) تا مبادا قدرت متمرکز مردم برعلیه او بسیج شود.

نمونه دیگر رسول خداست که برای دفن کینه‌ها همت می‌گمارد : «دَفَنَ اللّهُ بِهِ الضَّغائِنَ» (نهج‌البلاغه/خطبه 96)
او شخصیتی است که بذر انس و همدلی در مسلمانان می‌کاشت : «فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُم» (سوره آل عمران/103)

او به مردم می‌گفت که کینه‌ها و تقابل‌ها عذاب الهی است: «قل هُوَ الْقادِرُ عَلى‏ أَنْ یَبْعَثَ عَلَیْکُمْ عَذاباً مِنْ فَوْقِکُمْ أَوْ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِکُمْ أَوْ یَلْبِسَکُمْ شِیَعاً» (سوره انعام/65) از این رو چندان صبر و مدارا و فداکاری می‌کرد که مبادا این عذاب نازل شود. چه اینکه امیرالمومنین (ع) نیز برای جلوگیری از وقوع این عذاب در برابر غصب حق خویش سکوت کرد: «لولا مَخافةُ الفُرقَةِ بَيْنَ المسلمينَ» (الأمالي للمفيد/155) او می‌توانست از ولایت صرف نظر کند ولی نمی‌توانست به شقاق بین مردم رضایت داده و به بهانه حق خود، مردم را به جان هم بیندازد.


پیامبر گوش شنوا برای همه جامعه حتی منافقان بود.قران در سوره توبه وقتی که منافقان او را گوش خطاب میکردند؛از این رفتار پیامبر دفاع می کند.

وَمِنْهُمُ الَّذِينَ يُؤْذُونَ النَّبِىَّ وَيَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ قُلْ أُذُنُ خَيْرٍ لَّكُمْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَيُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِينَ ورَحْمَةٌ لِّلَّذِينَ ءَامَنُواْ مِنكُمْ وَ الَّذِينَ يُؤْذُونَ رَسُولَ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ‏

ترجمه
برخى از منافقان، پیامبر را آزار مى‏دهند ومى‏گویند: او سراپا گوش است. (و به سخن هر كس گوش مى‏دهد.) بگو: گوش دادن او به نفع شماست، او به خداوند ایمان دارد و مؤمنان را تصدیق مى‏كند و براى هر كس از شما كه ایمان آورد، مایه‏ى رحمت است و آنان كه رسول خدا را اذیّت وآزار مى‏دهند، عذابى دردناك دارند.

در تفسیر المیزان چنین امده است:

“و اگر منافقين رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) را (گوش ) ناميده اند، منظورشان اين بود كه هر حرفى را مى پذيرد و به حرف هر كس گوش مى دهد.

معنای جمله اذن خیرلکم آن است که استماع آنجناب استماع خيرى باشد يعنى به پاره اى از حرفهائى كه براى مسلمانان خير نيست گوش ‍ مى دهد، و ليكن صرفا به منظور احترام از گوينده گوش مى دهد و كلام او را حمل بر صحت مى كند تا هتك حرمت او را نكرده و خود نيز گمان بد به مردم نبرده باشد، و ليكن اثر خبر صادق و مطابق با واقع را هم بر آن بار نمى كند، يعنى اگر در سعايت كسى باشد آن شخص را مواخذه نمى كند، در نتيجه هم به حرفهاى گوينده گوش داده و او را احترام كرده، و هم ايمان آن مومنى را كه وى در باره او بدگوئى و سعايت كرده محترم شمرده است.

جمله یومن للمومنین

توضيح اينكه، ايمان به معناى تصديق است، و خداوند در جمله (يومن بالله ) متعلق ايمان را ذكر كرده، ولى در جمله (و يومن للمومنين ) متعلق را ذكر نكرده و نفرموده به چه چيز تصديق مى كند، همينقدر فرموده به نفع مؤمنين تصديق مى كند، و تصديقى كه حتى در خبرهاى زيان آور به نفع مؤمنين تمام شود اين است كه شنونده، مخبر را تصديق كند، نه خبرى را كه آورده، به اين معنا كه به مخبر وانمود كند كه من تو را راستگو مى دانم، هر چند در واقع خبر او را خبر نادرستى بداند و آثار صدق بر خبرش بار نكند.

و بعيد نيست كه مقصود از (مومنين ) جامعه مؤمنين باشد، هر چند در آن جامعه، افراد منافقى هم باشند؛ و بنا بر اين، مقصود از جمله (للذين آمنوا) مؤمنين حقيقى، و در اين صورت معناى آيه چنين مى شود: رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) كلام پروردگارش ‍ را تصديق مى نمايد، ولى كلام فرد فرد جامعه شما را على الظاهر تصديق مى كند، چون فرد فرد آنان حتى منافقين ايشان، جزو جامعه شمايند؛ و اين تصديق ظاهرى كه به نفع اجتماع است براى خصوص مؤمنين واقعى رحمت نيز هست، زيرا اين عمل، آنان را به راه راست دلالت مى كند.”

در تفسیر نور نیز پیام های زیر در خصوص ایه فوق درج شده است:

- به همه مردم اجازه‏ ى سخن بدهید تا نگویند حاضر به شنیدن حرف ما نیستید، هرچند به ساده‏ لوحى متّهم شوید.«یقولون هو اذن»

- از آداب گوش دادن، توجّه با تمام وجود به سخنانِ گوینده است. كلمه‏ى «اُذن» به معناى آن است كه او سر تا پا گوش است.

- گاهى به ‏خاطر مصلحتِ امّت باید از بعضى شنیده‏ها تغافل كرد.«اُذن خیرلكم»

- گاهى آثار تربیتى و اجتماعى یا سیاسىِ سكوت، بیش از برخورد و اعلام موضع است. «اذن»

- از صفات یك رهبر آگاه، سعه ‏ى صدر، گوش دادن به حرف همه ‏ى گروهها، برخورد محبّت‏ آمیز با آنان، عیب‏پوشى و بازگذاشتن راه عذر و توبه‏ى مردم است. «قل هو اُذن خیر»

- با روى باز و از روى خیرخواهى، شنواىِ سخن مردم باشید. «اُذن خیرٍ لكم»

- سكوت در برابر شنیده‏ها، همیشه نشانه‏ى رضایت نیست. «اذن خیر لكم»

- اگر مؤمنى خبرى داد، سخن او را تصدیق كنید. «یؤمن للمؤمنین»

 

سیدکاظم فرهنگ

 

 نظر دهید »

گاهی به جایی می رسیم که تهمت و غیبت را واجب می دانیم

17 تیر 1398 توسط مدیر النفیسه



خبرگزاری حوزه،یکی از سخنرانی های آیت الله مظاهری از مراجع تقلید را در باره غیبت و تهمت منتشر کرده است.
بخشی از این سخنان را می خوانید:

* کسی که پشت سر مردم غیبت کند، گناهش خیلی بزرگ است، اما فقط گناه نیست. آنکه پشت سرش غیبت کرده‌ایم، حقی به ما پیدا می‌کند که باید این حق را ادا کنیم. بسیاری از فقها می‌گویند باید به او بگویی من غیبت تو را کردم تا اینکه راضی شود، و این خیلی مشکل است. فتوای من اینست که باید جبران کنید، ولی لازم نیست به او بگویید غیبت تو را کردم یا به تو تهمت زدم زیرا بدتر می‌شود .

*لازم نیست به او بگوییم آبروی تو را ریختم و غیبت و تهمت و شایعه‌پراکنی کردم، اما جبرانش لازم است. جبرانش به اینکه از این به بعد غیبت نکنیم، بلکه تعریف او را بکنیم و پشت سرش از او دفاع کنیم. حسابی دفاع کنیم که دیگر پشت سر او غیبت نشود.

*راجع به شایعه و تهمت و دروغ و آبروریزی نیز همین است. گناهش خیلی بزرگ است. کسی مال کسی  را ببرد خیلی بد است، اما بدتر اینست که آبروی کسی را ببرد و این در پیش خدا و در پیش همۀ مردم بدتر است. مردم پول را برای آبرو و شخصیتشان می‌خواهند و ما اگر تهمت بزنیم و شخصیت کسی را بکوبیم و شایعه‌پراکنی کنیم و او را له کنیم، ‌از خوردن مال خیلی بدتر است.

* من از خانم‌ها و آقایان تقاضا دارم یکی از دعاهایتان همین باشد. به کسی که غیبتش را کرده‌اید و بدگویی او را کرده‌اید، دعا کنید. دعا برای خودش و دعا برای خانواده‌اش و دعا برای عاقبت به‌خیری او کنید تا جبران مافات شود.

*همه باید بدانیم که گناه این حقّ‌النّاس‌ها اگر از حق مالی بدتر نباشد، ‌کمتر نیست. بسیاری از مردم، مثلاً شما خانم‌ها و آقایان حاضر نیستید دزدی کنید. شخصیت شما اینطور نیست که اگر پول زیادی در مقابلتان باشد، ‌دست به پول‌ها بگذارید. اما گاه دیده می‌شود همین خانم و آقا که راجع به مال مردم خیلی مراعات می‌کند، راجع به آبروی مردم مراعات نمی‌کند. هم غیبت می‌کند و هم غیبت می‌شنود.

*هم تهمت می‌زند و هم تهمت می‌شنود. هم شایعه‌پراکنی می‌کند و هم شایعه را گوش می‌دهد… بعضی اوقات می‌رسد به آنجا که غیبت و تهمت و شایعه را واجب می‌داند. غیبت سیاسی، تهمت سیاسی و شایعۀ سیاسی، و بعضی اوقات می‌گوید واجب است این غیبت را بکنم و این تهمت را بزنم و این شایعه را پخش کنم.

 

قرآن می‌گوید: ورشکسته‌ترین انسان در دنیا و آخرت کسی است که گناه می‌کند، اما تخیل می‌کند که ثواب می‌کند. باید خیلی مواظب باشیم که گناهانی که عادت شده را ترک کنیم. بعضی اوقات هم شیطان جلو می‌آید و این گناهان را به عنوان ثواب جا می‌اندازد، یک دفعه دم مرگ ببینیم که بدهکاریم و چیزی هم نداریم و در عالم برزخ بسیار مشکل داریم و در قیامت نیز همۀ اعمالمان را بگیرند و به کسی بدهند که غیبتش را کرده‌ایم و به او تهمت زده‌ایم و شایعه‌پراکنی کرده‌ایم و آبرویش را برده‌ایم!

 

حضرت امام«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» بعضی اوقات در درس اخلاق روایتی را برای ما معنا می‌کردند. طبق آن روایت که ایشان نقل می‌کردند، اگر کسی غیبت کند و تهمت بزند و شایعه پخش کند برای یک مسلمان، در روز قیامت زبانش به اندازه‌ای دراز است که روی زمین افتاده و مردم این زبان را پایمال می‌کنند. بعد حضرت امام  می‌فرمودند: این زبان درازی یعنی زبانش دراز شده تا آنجا که آبروی مردم را برده است. به همان اندازه زبانش در روز قیامت دراز می‌شود و روی زمین می‌افتد و مردم این زبان را پایمال می‌کنند. گناه خیلی بزرگ است، اما متأسفانه گناه خیلی زیاد است. کسانی که اهل دلند و تقید به ظواهر شرع دارند، ‌غیبت نمی‌کنند، شایعه‌پراکنی نمی‌کنند و چیزی را که نمی‌دانند درست هست یا نه، ‌به دیگران نمی‌گویند و تهمت نمی‌زنند.

*حضرت امام یک بار در قم  نفسشان به شماره افتاد و درس نگفتند. تب مالت ایشان عود کرد و تقریباً یک هفته درس ما تعطیل شد. قضیه این بود که یکی از شاگردان حضرت امام که از فضلا بود، داغ و تند بود. او پشت سر یکی از مراجع حرف زده بود. به گوش آن مرجع رسیده بود و آن مرجع تقلید به حضرت امام گفته بود. حضرت امام به اندازه‌ای ناراحت شدند که می‌لرزیدند.

*غیبت، شاخ و دم ندارد، در روایات فرموده‌اند: «ذِکْرُکَ‏ أَخَاکَ‏ بِمَا یَکْرَهُهُ»؛ علما و مراجع و من جمله حضرت امام در کتب فقهی خود گفته‌اند: غیبت آنست که نتوانی در رویش بگویی و پشت سرش بگویی. اگر در رویش بگویی بدش می‌آید، بنابراین پشت سرش می‌گویی و این غیبت است. بالاتر از این، حضرت امام می‌فرمودند: هرچه در پیش مردم بد است، غیبت است. چیزی که پشت سر کسی بگوییم، ولو اینکه بدش نیاید، اما در پیش مردم بد باشد، غیبت است.

 نظر دهید »

نيّت فاسد

14 بهمن 1397 توسط مدیر النفیسه

✨امیرالمؤمنین علیه السلام:

?هرگاه نيّت فاسد شود، بلا و گرفتارى پيش آيد
?إذا فَسَدَتِ النِّيَّةُ وَقَعَتِ البَلِيَّةُ ?

?غررالحكم حدیث 4021

 نظر دهید »

رهبر معظم انقلاب: دستگاههای مختلفی در فضای مجازی حضور دارند، اما حضور در این فضا باید یک حضور جریان‌ساز باشد

07 بهمن 1397 توسط مدیر النفیسه


 

رهبر معظم انقلاب: دستگاههای مختلفی در فضای مجازی حضور دارند، اما حضور در این فضا باید یک حضور جریان‌ساز باشد

آیت الله خامنه‌ای با اشاره به توقعات زیاد از حوزه علمیه قم برای حل مسائل و ابهامات گفتند: در گذشته چنین توقعاتی از قم وجود نداشت و حوزه علمیه، سربه‌زیر و مشغول کار خود بود اما امروز این انتظار از حوزه علمیه قم وجود دارد که برای ابهام‌ها و مشکلات دینی راه‌حل داشته باشد.

به گزارش «انتخاب» به نقل از پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری، حضرت آیت الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی روز یکشنبه در دیدار مسئولان دفتر تبلیغات اسلامی، یک وظیفه مهم این دفتر را پاسخ به سوال ها و نیازهای فکریِ جوانان، دانشجویان و گروه های اثرگذار فرهنگی برشمردند و توصیه‌هایی در خصوص حضور جریان‌ساز در فضای مجازی و آسیب‌شناسی مقوله تبلیغ بیان کردند.

 

حضرت آیت الله خامنه‌ای با تجلیل از خدمات دفتر تبلیغات اسلامی، وجود نواندیشی و روشنفکری دینی در این دفتر را مغتنم دانستند و گفتند: امروز، دوره انقلاب و روزهای کار و حرکت‌های جهشی است و قم به این‌گونه نگاه ها و جهت‌گیری‌های نو، بیش از پیش احتیاج دارد.
ایشان دفتر تبلیغات اسلامی را یک واحد زنده و برخوردار از تالیفات پر شمار برشمردند و افزودند: البته جای دفتر تبلیغات در مجموعه‌های اثرگذار کشور خالی است و این دفتر باید با شناسایی مجموعه‌های موثر فرهنگی و پاسخ دادن به سوال های دینی آنها، بر غنای فکری این مجموعه‌ها بیفزاید.

رهبر انقلاب با اشاره به سوال های متنوعِ دینی که برای دست‌اندرکاران فعالیت‌های فرهنگی و هنری وجود دارد، خاطرنشان کردند: پاسخگویی به این سوال ها و ابهام‌ها، وظیفه حوزه و دستگاه هایی همچون دفتر تبلیغات اسلامی است.

ایشان دفتر تبلیغات را به اولویت‌بندی و تمرکز بر کارهای زمین‌مانده در حوزه علمیه قم توصیه کردند و در خصوص فعالیت‌های تبلیغی در فضای مجازی، افزودند: دستگاه های مختلفی در فضای مجازی حضور دارند اما حضور در این فضا باید یک حضور جریان‌ساز باشد، ضمن اینکه بهترین راه شناسایی و ارتباط با گروه های موثر فرهنگی و یافتن سوال ها و سرنخ‌های فکری آنان، استفاده از فضای مجازی است.

حضرت آیت الله خامنه‌ای همچنین تدوین و انتشار کتاب‌هایی با موضوع پاسخ‌ به شبهات فکریِ جوانان و دانشجویان را لازم دانستند.

«تدوین دانش مددکاری اسلامی»، «شبکه‌سازی و هم‌افزایی با سایر دستگاه های فعال در امر تبلیغ» و «آسیب‌شناسی تبلیغ» از دیگر توصیه‌های رهبر انقلاب اسلامی در این دیدار بود.

ایشان به یک حلقه مهم در فعالیت‌های تبلیغی یعنی «اثر و بازخورد تبلیغ» اشاره کردند و افزودند: صرفِ رفت‌وآمد مبلغان و گروه های تبلیغی به شهرها و روستاها و تاکید بر خوش‌بیان بودن آنها کافی نیست. مبلغان باید به‌گونه‌ای آموزش داده شوند که بتوانند پس از پایان دوره تبلیغ نیز ارتباط و تبادل فکری خود را با جوانانِ مستعد استمرار بخشند و در ظرف چند سال، جمعی از همین جوانان را به مبلغان دین در منطقه خود تبدیل کنند.

حضرت آیت الله خامنه‌ای با اشاره به توقعات زیاد از حوزه علمیه قم برای حل مسائل و ابهامات، گفتند: در گذشته چنین توقعاتی از قم وجود نداشت و حوزه علمیه، سربه‌زیر و مشغول کار خود بود اما امروز این انتظار از حوزه علمیه قم وجود دارد که برای ابهام‌ها و مشکلات دینی راه‌حل داشته باشد.

پیش از سخنان رهبر انقلاب اسلامی، حجت‌الاسلام واعظی رییس دفتر تبلیغات اسلامی و حجت‌الاسلام جعفری رییس هیات امنای دفتر تبلیغات اسلامی، گزارشی از فعالیت‌ها و برنامه‌های این دفتر بیان کردند.

 نظر دهید »

درباره سخنان آقای رحیم پور ازغدی و پاسخ آیت الله مکارم شیرازی: خروجی حوزه های علمیه چیست؟

30 آذر 1397 توسط مدیر النفیسه

درباره سخنان آقای رحیم پور ازغدی و پاسخ آیت الله مکارم شیرازی: خروجی حوزه های علمیه چیست؟

عصر ایران - در روزهای اخیر، آقای حسن رحیم پور ازغدی نقدهایی را متوجه حوزه های علمیه کرده و در نماز جمعه تهران گفته است:

” مدیریت‌های حوزه‌های علمیه، مدرسین تا مراجع تقلید، همه باید پاسخگوی مسئولیت‌های معرفتی خودشان باشند، دوره کلیات و مکررات گذشت، از این عصر باید عبور کنیم، در متن جامعه باشید، جامعه رفت و شما جا ماندید، دوران استثنایی تشیع است و شما در دنیا و آخرت مسئولید که چرا از دشمنان ملت عقب ماندید.

بسیاری از سنگرهای معرفتی و فقهی خالی مانده است، فیضیه مظلوم باید پرچم‌دار آگاهی، عدالت و فقاهت زنده باشد؛ امام(ره) گفت که مراقب خطر نفوذ در حوزه تا حد مرجع‌سازی باشید، گفت که مرجع پاک نیست، مرجعیت نمایشی و ارثی نیست، حوزه محافظه‌کار، روحانیت بی درد، روحانیت شیعه علوی نیست، تمایل به اشرافی‌گری خیانت به روحانیت شیعه است؛ امام به بعضی‌ها گفت که ضعیف هستید آقا.

عده معدودی دارند به جای کل حوزه و روحانیت پاسخ سؤالات و شبهات را می‌دهند و از 4 طرف می‌جنگند و از دو طرف فحش می‌خورند، شماها کجا هستید، در صحنه‌های خطر نیستید، آنجا که باید شفاف و منطقی سخن بگویید، تعدادتان خیلی کم است.”

در پاسخ به این اظهارات، آیت الله مکارم شیرازی از مراجع تقلید قم چنین گفته اند:

“هفته گذشته در سخنرانی قبل از خطبه های نمازجمعه تهران، ضد حوزه های علمیه صحبت کردند، عجیب است نمازجمعه ای که ائمه جمعه فرزندان حوزه هستند، پایگاهی برضد حوزه شود. چطور می شود شما به فردی اجازه دهید ضد حوزه حرف بزند و دروغ بگوید.

در دروس حوزه، مرتب حرف های تازه و مطابق نیازهای روز زده می شود،اما این فرد عنوان می کند ۴۰ سال است حرف های تازه در حوزه زده نشده است، اینجا برخی گمان پیدا کردند که درون نظام هم افرادی بر ضد حوزه هستند.”

نوشتار حاضر در صدد قضاوت بین این دو نگاه نیست، دو نگاهی که در یک سمت آن یک فارغ‌التحصیل حوزوی غیر معمم و منصوب رهبر انقلاب عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی قرار دارد و در سوی دیگر یکی از مراجع تقلید حوزه علیمه قم؛ بلکه به مناسبت این گفت و گو، نکاتی را از باب دغدغه مندی وضعیت دین در جامعه مطرح می کند:

برای بررسی عملکرد یک نهاد، الزاماً نیازی به کاویدن آنچه درون آن می گذرد نیست، بلکه کافی است خروجی آن مورد مداقه قرار گیرد، حال می خواهد آن نهاد یک کارخانه تولیدی باشد یا یک موسسه آموزشی و … .

خروجی حوزه علمیه را می توان در دو عرصه کاوید:

 الف) آیا حوزه علمیه در دهه های اخیر -که به قول آقای رحیم پور ازغدی، دوران استثنایی تشیع است- توانسته اند علمایی نامدار مانند امام خمینی، علامه طباطبایی، علامه محمد تقی جعفری، شهید مطهری، آیت الله بهجت، آیت الله اراکی، آیت الله مرعشی نجفی و نظایر آنان تربیت و به جهان اسلام معرفی کند؟

آیا توانسته است فلاسفه و متکلمینی را عرضه کند که در برابر اندیشه های ضد اسلامی بتوانند با استدلال قوی مناظره کنند و حتی افراد غیر مسلمان را نیز با سلاح بیان و منطق - و نه با راهپیمایی و تجمع حامیان - متقاعد سازند؟ اگر هم چنین افرادی موجود هستند، چه کسانی اند و آیا تعدادشان کافی است؟

 مگر جز این است که روحانیون سال های سال در حوزه ها درس می خوانند تا در نهایت بتوانند عالم به دین خدا باشند و عین تبلیغ دین، از مرزهای فکری آن نیز حراست کنند؟ این در حالی است که حوزه علمیه هیچگاه به اندازه این سال ها، مورد حمایت های مادی و معنوی نبوده و هرگز تا بدین حد از امکانات عمومی بهره مند نبوده است.

 ب) هدف حوزه های علمیه چیست؟ آیا جز این است که آن همه مدرسه علمیه و استاد و بودجه و شهریه و وجوهات شرعیه و … برای این است که در نهایت مردم دیندار شوند؟

سوال این است که وضعیت دینداری امروز جامعه ایران چگونه است؟ مساجد با چه جمعیتی مواجه است؟ چند درصد از مردم و به ویژه نسل جدید نماز می خوانند، روزه می گیرند، خمس می دهند و زکات می پردازند؟ سطح استحکام عقاید دینی شان چقدر است؟ جایگاه روحانیت در جامعه کجاست و حرمت اش افزون شده است؟ آیا وضعیت کلی دینداری در جامعه، خروجی حوزه نیست؟ 

پاسخ بدون تعصب به این پرسش ها، می تواند میزان کارآمدی حوزه را مشخص کند.

آیا یکی از مصائبی که گریبانگیر حوزه ها شده، این نیست که امور مربوط به دین عمدتاً شکلی شده است و قالب سازمانی به خود گرفته است: از دفتر تبلیغات اسلامی و مجمع تقریب مذاهب گرفته تا مجمع جهانی اهل بیت و جامعه المصطفی العالمیه و …؟ 

نمی گوییم این نهادها باشند یا نه؛ ولی نقد اصلی این است که نهادها آنقدر گسترش یافته اند که حوزه علمیه ناگزیر شده است برای آنها روحانی تربیت کند، روحانیونی که کار اصلی شان نه تبلیغ دین که کارمندی این نهادهاست و نهادهایی که علاوه بر مؤسسات تخصصی دینی و مذهبی، همه ادارات و سازمان های دولتی و عمومی را نیز در برمی گیرند.

این در حالی است که حوزه های علمیه در طول تاریخ، در کار تربیت روحانی و مُبلّغ برای مردم و نهادهای مردمی و در رأس آنها مساجد بوده اند و راز موفقیت شان نیز این بوده است که مستقیماً با مردم در ارتباط بوده اند، حال آن که امروز، سر و کار روحانیون، بیش از آن که چهره به چهره با مردم باشد، با این نهاد و آن موسسه و آن دیگر سازمان است.

زمانی حوزه فقط با وجوهات مردم متدینی که وجوهات شرعیه می پرداختند اداره می شد ولی اکنون، حوزه ها از بودجه عمومی سهم می برند و لذا، این حق همه مردم (صاحبان بیت المال) است که درباره عملکرد حوزه بپرسند و پاسخ بخواهند.

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 20
  • 21
  • 22
  • ...
  • 23
  • ...
  • 24
  • 25
  • 26
  • ...
  • 27
  • ...
  • 28
  • 29
  • 30
  • ...
  • 32
تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 <   >
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

مدیرالنفیسه

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • اجتماعی
  • احکام
  • امام خمینی
  • امام زمان (عج)
  • ایام مذهبی و ملی و مناسبتی
  • بارداری
  • بدون موضوع
    • نهج البلاغه
  • بهداشتی
  • تاریخی
  • تربیت کودک
  • تربیتی
  • تغذیه
  • حدیث
    • تربیتی
  • حکایت
  • خانه داری
  • خانواده
  • خانواده
  • سیاسی
  • سیره وسخنان بزرگان
  • شبهات
  • شهدا
  • طنز
  • طنز
  • عصر بخیر
  • فن بیان
  • قانون
  • قرآن
  • متن ادبی
  • مقام معظم رهبری
  • نشر کتاب
  • همسرانه
  • یک صفحه کتاب

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

کاربران آنلاین

رتبه

  • رتبه کشوری دیروز: 16
  • رتبه مدرسه دیروز: 1
  • رتبه کشوری 5 روز گذشته: 22
  • رتبه مدرسه 5 روز گذشته: 1
  • رتبه 90 روز گذشته: 23
  • رتبه مدرسه 90 روز گذشته: 1
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس